راننده تاکسی‌های دزد در استانبول

4.7
از 7 رای
راننده تاکسیهای دزد در استانبول + تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
22 خرداد 1399 12:00
9
817

چندسال پیش سفری 3 روزه همراه با همسر و 2تا از دوستان به استانبول داشتیم. بر خلاف همیشه که از اتوبوس و مترو استفاده می‌کردیم به دلیل اینکه تعدادمون برای گرفتن تاکسی مناسب و مقرون به صرفه بود قرار گذاشتیم تا از تاکسی استفاده کنیم. و تنها نکته‌ای که برامون مهم بود این بود که تاکسی باید تاکسی متر داشته باشد و بر اساس نرخ محاسبه شده برروی آن پرداخت را انجام دهیم.


سوار اولین تاکسی که شدیم و مسیر رو گفتیم راننده شروع کرد به توضیح دان که ترافیک زیاده و مسیر دوره و بارون میاد و با این اوضاع من تاکسی‌متر و می‌زنم اما حدود 85 لیر هزینه‌اش میشه. ماهم گفتیم باشه شما برو و تاکسی‌متر و بزن اشکالی نداره اگر این هزینه شد ما پرداخت می‌کنیم.
تاکسی1.jpg
راننده راه افتاده و چند دقیقه اول روال عادی خودش رو داشت طی می‌کرد و هزینه هم پله‌ای و کم کم داشت می‌رفت بالا . نزدیکه 18 لیر که رسید یهو دیدم که عدد رفت روی 75لیر. از تعجب همینجوری هاج و واج موندم. به بقیه موضوع رو گفتم اونها همه شاخ درآوردن. از راننده سوال کردم، اونهم با انگلیسی دست و پا شکسته موضوع رو پیچوند. یه کم دیگه دقت کردم دیدم که تاریخ تاکسی‌متر تقریبا داره هفته قبل رو نشون میده. ما الان برج 12 میلادی هستیم اما اونجا داره تاریخ برج 11 رو نشون می‌داد. همچنین باز بیشتر دقت کردم دیدم که عدد هم هیچ تغییر نمی‌کنیه و 5 دقیقه‌ای روی 75 لیر باقی مونده. من هم سریع با موبایلم چند تا عکس گرفتم و دوباره 4 نفری شروع کردیم به سوال کردن و . . . . که یه دفعه دیدم دوباره عدد یه‌هویی چند لیر رفت بالا تاریخ هم دوباره عوض شد. نه تاریخ ربطی به روز داشت نه ساعتش.

با عکسی که گرفته بودم دقت کردم متوجه شدم این راننده دزد داره از روی حافظه دستگاه خودش تاریخ‌های قدیمی رو نشون میده و دستش رو طوری روی دنده گذاشته که خیلی سریع با انگشت کوچیکش با دکمه‌ها ور می‌ره. اگر جلو نشسته باشی که محاله این قضیه رو متوجه بشی.
تاکسی.jpg
خلاصه رسیدیم به مقصد گفت که باید 87لیر رو پرداخت کنیم ما هم قبول نکردیم و عکس‌های موبایل رو بهش نشون دادم خلاصه فهموندیم بهش که مال پول زیاد و الکی بهش نمی‌دیم اونهم که میدونست حق با ماست و من هم عکس تاکسی متر رو گرفتم و در نهایت ما 40لیر بهش دادیم و با کلی فحش و بد و بیراه گذاشت و رفت و ما موندیم احساس غرور پیروزی 

#دهمین_تولد_لست_سکند

 

نویسنده: کامران

 

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر