این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
با دوستی در حیدرآباد هند بودیم و روز آخر سفر تصمیم به خرید چای گرفتیم اما چون یکشنبه بود، اکثر فروشگاهها بسته بودند. به کمک جستجو در گوگل بالاخره یکی از شرکتهای فروش چای را که اتفاقا نوشته بود یکشنبهها هم باز است را پیدا کردیم. بدنبال آدرسی که گوگل داده بود رفتیم تا در انتهای یک کوچه باریک و بن بست با شرکت یکی از تجار قدیمی حیدرآباد روبرو شدیم.
صاحب شرکت که درویش غیاث الدین نام داشت شخصی بسیار خوش مشرب بود و ضمن صحبت گفت از 12 سالگی در کار چای هستم و 83 سال سن دارم و سالهاست که با تجار چای ایرانی کار میکنم.
من که برای خرید یکی دو کیلو چای به آنجا رفته بودم، با شنیدن جمله همکاری با تجار ایرانی مردد ماندم که چه بگویم؟ شاید ما را با تاجر چای اشتباه گرفته و عکس العملش در مقابل درخواست من چه خواهد بود؟
خلاصه درخواستم را گفتم که با خوشرویی به شاگردش گفت 2 بسته چای یک کیلویی از انبار بیاورد.
البته در مدتی که چای از انبار آورده شود با توضیحاتی که در مورد انواع چای داد، مجموع خرید من از انواع چای به حدود 8 کیلو رسید. بعد هم خودش فاکتور را نوشت و گفت برای شما به قیمت عمده فروشی حساب کردم!
نویسنده: حمیدرضا فتح العلومی