این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
سال 1996 بود و در سفری که به دبی داشتم برای اولین بار شیر شتر را در بطریهای یک لیتری پلاستیکی و بصورت پاستوریزه در سوپرمارکتی دیدم.
یاد ضرب المثل "نه شیر شتر، نه دیدار عرب" افتادم و چون شنیده بودم شیر شتر بسیار پرخاصیت و مفیده، فکر کردم حالا که میشه بدون دیدار عرب و فقط با پرداخت پول به فروشنده هندی فروشگاه شیر شتر داشت، چرا آنرا تجربه نکنم. یک بطری خریدم و صبح روز بعد قدری خوردم. مزه شیر گاو میداد که نمک درونش ریخته باشند (شیرشتر قدری شور مزه است).
در زمان برگشت به ایران فکر کردم سوغات خوبی است تا دیگران هم بدون دیدار عرب تجربه خوردن شیر شتر را داشته باشند. صبح روز حرکت 8 بطری خریدم که به هر یک از خانواده اطرافیان یک بطری بدهم. بطریها بعد از نایلون پیچی در چمدان چیده شد و به فرودگاه رفتم.
دیدن چندین بطری مایع در زیر دستگاه اشعه دیکس در گیت کنترل دبی دلیلی شد تا چمدان را تفتیش کنند و با دیدن بطری های شیر که بطور مرتب در چمدان چیده شده بود خندهشان بگیرد.
تفتیش بعدی در فرودگاه تهران بود. بازرسان گمرک با دیدن تصویر دستگاه اشعه ایکس که وجود 8 بطری داخل چمدان را نشان میداد خودشان را برای کشف قاچاق از نوع نوشیدنی آماده کردند و سه نفر از بازرسان با هم بالای سر چمدان حاضر شدند.
بعد از باز شدن چمدان و دیدن بطریهای شیر بیش از هر چیز با تعجب به هم نگاه میکردند. بالاخره یکی از بازرسین پرسید چرا شیر آوردی ایران؟
توضیح دادم شیر شتر است و در تهران یافت نمیشود و میگویند خاصیت درمانی دارد و ...
با نگاهی عاقل اندر سفیه سری تکان داد و اشاره کرد که وسایلت را جمع کن و برو...
نویسنده: حمید رضا فتح العلومی