این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
قرار بود از توکیو برم سندای تا یکی از دوستام رو ببینم. رفتم ایستگاه قطار. یک عده تو صف بلیط بودن. چندتا دستگاه فروش بلیط هم کنار سالن بود. رفتم سراغ دستگاه. بعد از انتخاب زبان و مبدا و مقصد، نقشهای از مسیر، جدول زمان حرکت قطارها، نام ایستگاه های تو مسیر و زمان رسید و مدت توقف و ... و چند قیمت روی صفحه ظاهر شد. به زمان حرکت قطارها دقت کردم. 10 دقیقه دیگه یک قطار حرکت میکرد و حرکت قطار بعدی یکساعت بعدش بود.
بدون توجه به شرح بلیطها، ارزونتره را خریدم و دویدم سمت سکویی که شماره شو دستگاه نشون داده بود. روی بلیط ژاپنی نوشته بود و بجز اعداد چیزی برام قابل خوندن نبود. دم در قطار، یک خانمی با لباس فرم ایستاده بود. بلیط را دید و به سبک ژاپنی ها تعظیم کرد و اشاره کرد که سوار شو. تو قطار بلیطم را به اولین مهماندار نشون دادم و به انگلیسی سراغ صندلیم را گرفتم، به ژاپنی چیزی گفت که نفهمیدم و رفت.
قطار حرکت کرد و من بلاتکلیف اون وسط ایستاده بودم. مهماندار دیگهای اومد رد بشه که فوری بلیط را نشونش دادم و اونم به ژاپنی چیزی گفت و رفت. همینجور سرگردون از راهرو وسط سالن اول رد شدم و رفتم سالن بعدی. آخر سالن یک مهماندار دیگه بود. رفتم سمتش و به انگلیسی سراغ صندلیم را گرفتم و بلیط را نشونش دادم. اونم به ژاپنی یک چیزی گفت که نفهمیدم!
دیگه داشتم شاکی میشدم. با اشاره شروع به فهموندن منظورم کردم. مکثی کرد و اشاره کرد که دنبالش برم. رفت سالن بعدی و من هم دنبالش تا آخر سالن بعدی رفتم. روی اولین صندلی یک لباس فرم بود. برداشت و تا کرد و گذاشت قسمت بار بالای سر و بعد با لبخند به من اشاره کرد که بشینم. تشکر کردم و اونم رفت.
تو سندای موضوع را برای دوستم تعریف کردم. بلیط را دید و کلی خندید. گفت بلیط بدون صندلی خریده بودی و باید کل مسیر را میایستادی!
با تعجب گفتم مگر تو ژاپن هم اینجور بلیطی دارید؟
گفت سرعت قطاراشون بالاس و زود به ایستگاه بعدی میرسه، ایمنی شون هم که عالیه، بلیط ایستاده میفروشن که هم قیمتش ارزونتر بشه و هم مسافر بیشتری جابجا بشه. اتفاقا اینجور بلیطها مشتری های زیادی هم داره.
تازه فهمیدم اون خانم مهماندار لطف کرده بود و جای خودش را به من زبون ژاپنی نفهم داده بود.
نویسنده: حمیدرضا فتح العلومی