هر زمان صحبت از سفر و سفرنامه می شود، انسان ناخودآگاه به یاد مناطق زیبا و دیدنی داخل و خارج از کشور می افتد که آرامش خیال، دیدن مردمانی با اخلاق، آداب و رسوم و فرهنگهای جدید و متفاوت و از این دست احوال خواهد افتاد. اما برخی از مسافرتها ماهیتی دیگر دارند. مسافرتهای زیارتی نیز از این دسته سفرها هستند که شور و حال خاص خود را دارند و انسان شیفته را به مکانی دیگر رهنمون می نمایند. در میان ما مسلمانان و بطور ویژه، شیعیان، سوریه و شهر دمشق نیز یکی از با اهمیت ترین مکانهای زیارتی است که در آرزو و مشتاق دیدار آن می باشند. اهمیت این موضوع به سبب حضور وجود پاک دو تن از عزیزترین معصومان دین و دو تن از نزدیکترین همراهان امام سوم حضرت امام حسین (ع) پس از بازگشت از آن حوادث روز عاشورا و سرزمین کربلا، به این مکان آمده و در این شهر آرمیده اند می باشد. به جز این موارد، شهر دمشق و کشور سوریه به سبب تاریخ بسیار کهن و دیرینه ای که دارد، از نظر باستان شناسان و تاریخ دانان همیشه مورد توجه و تحقیق و تفحص بوده است. بر طبق آثار موجود از امپراتوری روم باستان و حتی بسیار پیش از آن، مقبره موجود از فرزندان حضرت آدم(ع) (که البته صد در صد به اثبات نرسیده)، با این وجود قدمت این سرزمین را حتی به زمان پیدایش انسان بر روی این کره خاکی نسبت می دهند. با توجه به تمامی موارد بالا، همانطور که مشخص است دلایل کافی برای دیدن این کشور و شهر دمشق حتما وجود خواهد داشت و مسافرت به آن را توصیه می نمایم.
سفر من به دمشق در عصر روز سوم مهرماه سال گذشته با هواپیمای مستقیم تهران- دمشق شروع شد. طول مدت پرواز کمتر از 2 ساعت بود و هواپیما با تأخیر اندکی ، فرودگاه امام خمینی رو به مقصد فرودگاه دمشق ترک کرد. فرودگاه دمشق یک فرودگاه نسبتا کوچیکه که قابل مقایسه با فرودگاههایی که در تهران هستند نیست. وقتی به اونجا رسیدیم، هوا کاملا تاریک شده بود و اتوبوسهایی در فرودگاه مستقر بودند و منتظر رسیدن ما برای عزیمت به هتل بودند.
اسم هتل ما، سفیر بود. یک هتل نسبتا خوب و البته کاملا تمیز چهار ستاره که در منطقه زینبیه و نزدیکی حرم حضرت زینب قرار داشت. در اتاقهای هتل، امکانات یک هتل چهار ستاره به صورت تقریبی وجود داشت. صبحانه هتل هم به صورت بوفه باز بود. از اونجایی که تور ما، از مراکز معتبر بود(تورهای دانشگاهی)، تمامی تمهیدات برای اقامت ما در اونجا دیده شده بود مثلا با هتل قرارداد برای ناهار و شام هم بسته بودند.
برای رفتن به مقاصد زیارتی که بطور ویژه در کشورهای عراق و سوریه قرار دارند، توصیه می کنم که حتما از مراکز کاملا معتبر نسبت به انتخاب کاروان و تور اقدام کنید و تا اونجایی هم که می تونید حتما به صورت پروازی به این نوع تورها برید. به هرحال جاده های اونجا امنیت کافی رو ندارند. هوا در اون موقع از سال در دمشق بسیار مطبوع بود. به هر حال نزدیکی دمشق به مناطق مدیترانه ای باعث میشه که تأثیرات زیادی روی آب و هوای اونجا داشته باشه. همونطوری که قبلا هم عنوان کردم، حرمهای حضرت زینب و حضرت رقیه(س) مهمترین اماکن زیارتی شهر دمشق و کشور سوریه هستند. از همین رو، اکثر قریب به اتفاق هتلهایی که پذیرای ایرانیها هستند، در نزدیکی این مکانها قرار دارند. به نسبت تمیزی، امکانات و راحتی رفت و آمد، مناطق اطراف حرم حضرت رقیه یا کاخ اموی، برای اقامت نسبت به منطقه زینبیه مناسبت ترند.
از اونجا که هتل ما خیلی به حرم حضرت زینب نزدیک بود، به همین دلیل خیلی راحت و با چند دقیقه پیاده روی می تونستیم به اونجا برسیم و دیگه نیازی به سرویس و یا استفاده از بقیه انواع وسایل نقلیه نبود. در مورد انواع روشهای جابجایی در دمشق باید بگم که اگر در توری که هستید سرویس برای رفت و آمد در نظر گرفته نشده بود، نگران نباشید. اونجا اتوبوس، مینی بوس و تاکسی های داخل شهری به وفور یافت میشن. حتی خیلی از اونها هم پول ایرانی قبول می کنن ولی پیشنهاد می کنم تا اونجا که می تونید برای پرداخت کرایه ها، از پول سوریه که لیر سوریه نام داره استفاده کنید تا راحت تر باشید چون اونجا دیگه پول خرد ندارند که بقیه پول شما رو بدن برای همین، باید مبالغ رو به اصطلاح به رقمهایی مثل 3000 یا 5000 تومان گرد کنید ولی عموما بازهم خیلی گرون نمیشه. در ضمن باید بگم که اون زمان که ما رفتیم، هر لیر سوریه تقریبا 25 تومان ما میشد که البته الان که ارزش پول ما خیلی کم شده فکر کنم بیشتر از 30 تومان شده باشه. ولی در کل از اونجایی که کشور ارزونیه، بازهم خیلی تأثیر زیادی نداره. بنابراین تا اونجا که می تونید، پولتون رو به لیر یا دلار یا یورو تبدیل نکنید چون ضرر می کنید. در شهر دمشق، اماکن دیدنی به دو بخش تقسیم میشن. یکی اماکن زیارتی شامل حرمهایی که گفتم به اضافه کاخ و مسجد اموی، قبور سرهای شهداء کربلا، قبر حجربن عدی و دیگر اصحاب و نزدیکان امامان و همسران پیامبر و دیگری، بازارها و مرکز شهر.
در روز دوم حضور ما در دمشق، طبق برنامه ریزی کاروان، به زیارت حرم حضرت رقیه که در گوشه دیگری از شهر بود رفتیم. یک حرم نسبتا کوچک و به اصطلاح جمع و جور که البته نظافت اون تقریبا خوب رعایت میشه. زیارت اونجا واقعا حال و هوای خاص خودش رو داره.
از اونجا هم به محل کاخ و مسجد اموی رفتیم. نام این محل از اونجایی که مربوط به امویان و بنی امیه بوده برداشته شده.
این مکان همون جاییه که پس از واقعه کربلا، اسرای کربلا و سر حضرت امام حسین(ع) رو به اونجا آوردند و در اونجا حضرت زینب(س) و حضرت امام زین العابدین(ع) سخنرانی ها و دفاعیات پرشوری در حقانیت قیام و حرکت اباعبدالله و رسوایی بنی امیه ایراد کردند. تاریخ اصلی این محل طبق اظهاراتی که یک مرد راهنمای اهل سوریه که فارسی هم کاملا بلد بود برامون عنوان کرد، مربوط به 4000 سال قبل بوده و اولین قومی که در این مکان زندگی می کردند و بنای اولیه اونرو گذاشتند، قومی به نام "آرامی" ها بودند. اونجا یک کاخ بسیار بزرگ بود که شامل یک محیط باز و یک محیط بسته بود. کف محیط باز سنگفرش با سنگ مرمر بود و سقف کناره های اون هم، با نگاره های زیبایی تزیین شده بود. جداره های دیواره ها از سنگ و سقف ها تقریبا اکثریت از چوب بودند. محیط بسته هم بطور کامل مفروش بود.
از اونجا هم به محل کاخ و مسجد اموی رفتیم. نام این محل از اونجایی که مربوط به امویان و بنی امیه بوده برداشته شده.
در کنار این محیط بسته هم محل دیگه ای وجود داشت که گفته میشد محل ایستادن و سخنرانی حضرت امام زین العابدین(ع) بوده.
زیارت این مکانها هم خالی از لطف نبود و البته دیدن آثار باستانی این کاخ و مسجد که در یکی از مناطق نسبتا شلوغ ولی نسبتا پاکیزه شهر قرار داشت هم بسیار جالب بود. از جمله مکانهای زیارتی دیگه ای که به اونجا رفتیم، قبرستان قدیمی دمشق بود که بعد از قبرستانهای بقیع در مدینه، وادی السلام در نجف و تخته پولاد در اصفهان، جزء قبرستانهای بسیار قدیمی و با اهمیت جهان اسلام هست. در اونجا تونستیم مرقد سرهای بازگشته از واقعه عاشورا رو زیارت کنیم.
در همونجا قبری هم بود که منتسب به بلال حبشی بود که البته به طور صد در صد تأئید شده نیست.
مرقد یکی از همسران پیامبر و برخی از وابستگان امامان هم در همونجا قرار داشت. هرکدوم از اونها در یک ساختمان قرار داشتند که وقتی به داخل اونها وارد میشدیم، با پلکان باریکی به زیرزمین می رفتیم تا به محل اصلی مرقد برسیم.
بعد از صحبت از این مکانهای زیارتی، بد نیست صحبتی هم از بازارها و خرید و فروش در دمشق داشته باشیم. در اونجا، بازارها تقریبا مثل ایران، به شکلهای متنوعی وجود دارند. بعضی از اونها بازارهای قدیمی هستند که دستفروشها در اونجا جمع میشن مثل بازارهایی که در منطقه زینبیه بودند، بعضی دیگه هم در مکانهای قدیمی و سنتی و سرپوشیده بودند مثل بازار حمیدیه و بعضی دیگه هم مثل پاساژهای شیک بودند مثل بازار باب توما. در صورتیکه در اونجا مایل به خرید باشید، من فقط خرید پوشاک رو توصیه می کنم. قیمت اونجا در بیشتر انواع مخصوصا لباسهای زمستانه یا کت و شلوار، اختلاف نسبتا زیادی با ایران داشت. برای لباسهای مورد نیاز خانمها هم بد نبود فقط تنوعش نسبت به ایران زیاد نبود و یا حتی در خیلی از جاها، مدلهای جدیدی نداشتند. بازار حمیدیه، در نزدیکی مسجد و کاخ اموی قرار داره و یک بازار بزرگ و با تنوع زیاده. اگر خیلی به مدل، کیفیت بالا و یا جدید بودن و مارکدار بودن اهمیت میدید، این بازار خیلی مناسب نیست. برای این کار، بخش مرکزی شهر دمشق که بسیار جدیدتر و شیک هست، بخش مسیحی نشین و بازار باب توما رو پیشنهاد می کنم. بازارهایی مثل حمیدیه و یا منطقه زینبیه، بیشتر برای خرید لوازم یا لباسهای مصرفی یا سوغات مناسب هستند. بازار حمیدیه و بازار باب توما تقریبا نزدیک به هم قرار دارند و تقریبا در همون منطقه مرکز شهر که شرایط مناسبتری داره هستند. بخشی از این محله های مرکز شهر حتی سنگچین شده هستند و قدم زدن در اونها و بازدید از فروشگاهها خالی از لطف نیست. در این محله ها، انواع مارکها و انواع قیمتها رو میشه مشاهده کرد.
بعضی از فروشنده ها حتی فارسی هم بلد هستند. در ضمن باید یادآوری کنم در منطقه زینبیه یا بازار حمیدیه، تقریبا اکثریت فارسی رو بلد هستند و مشکل زیادی از این بابت نخواهید داشت ولی در محله های جدیدتر، خیلی به ندرت این قضیه وجود داره ولی در این محله ها و فروشگاههای جدید، ارتباطات نسبتا راحتتر و احترام بیشتری هم به چشم می خوره. به چند تا از این فروشگاههای جدید که رفتیم، فروشنده ها واقعا به خوبی با ما برخورد کردند و از خریدمون هم راضی بودبم ولی توصیه می کنم اگر در محله های قدیمی مثل زینبیه یا بازار حمیدیه خرید می کنید، به هر حال چانه زدن اشکالی نداره و حتما اینکار رو بکنید چون هر قیمتی ممکنه برای یک جنس اعلام بشه ولی به هیچ عنوان خیلی خیلی زیاد چانه نزنید چون حداقل از لحاظ فرهنگی و ظاهری مناسب نیست و متأسفانه برخی از فروشنده ها هم سوء استفاده می کنن و برخوردشون جالب نیست. در بازارهای حمیدیه و منطقه زینبیه به راحتی می تونید با پول ایرانی خرید کنید ولی در بخشهای بهتر شهر، تقریبا غیر ممکنه و یا با پول سوریه و یا ارزهای خارجی می تونید خرید کنید. در کل باید بگم برخورد مردم اونجا نسبتا بد نیست، اگر انسان با احترام رفتار کنه و یا در هنگام خرید، مطالبه کردن چیزی یا اطلاعات خواستن برای هر موضوعی پافشاری نکنه، مشکل خاصی پیش نمیاد.
یکی از مهمترین قسمتهای بخشهای زیارتی که فراموش کردم بگم، دیدار از قبر دکتر شریعتی هست. قبر ایشون در منطقه زینبیه و درست پشت مرقد حضرت زینب قرار داره. با پیاده روی و از طریق مسیر بازارچه کنار حرم میشه به آسانی به اونجا رسید. برای محل این قبر، یک ساختمان با سنگ مرمر ساخته شده که متأسفانه زمانی که من رفتم، در اون رو قفل کرده بودند و نمیشد از اونجا دیدار کرد و فقط خود ساختمان رو دیدیم و از پشت پنجره ها، به داخل نگاه کردیم. نکته ای رو که باید بگم اینه که بازدید از قبر ایشون، جزء برنامه کاروانها نیست و هر کس به صورت شخصی فقط میتونه بره و بینه.
نکته جالب دیگه ای که در دمشق دیدیم، انبوه تاکسی ها و یا اتوموبیلهای شخصی ساخت کشور خودمون مثل پراید، پژو و سمند بود. اکثریت قریب به اتفاق تاکسی ها پراید بودند و با رنگ زردی که داشتند یاد تاکسی ها و خیابونهای خودمون میفتادیم. به بیرون از شهر که حرکت کنید مخصوصا در اتوبان مسیر دمشق به بیروت، نمایندگیهای بزرگ اکثر اتوموبیلهای معروف دنیا رو می تونید ببینید. در بین اونها، چشممون به نمایندگی سایپا هم افتاد که برامون جالب بود. رانندگی و رعایت قوانین راهنمایی در دمشق مثل خودمون تعریفی نداره و از اون بدتر اینکه به شدت بوق میزنن. بعضی اوقات واقعا اعصاب آدم بهم می ریزه. در جاده بیرون شهر و در مسیر لبنان، در فاصله تقریبا بیست دقیقه ای تا شهر، یک جاده فرعی بود که اون هم حدودا 25 کیلومتر تا جاده اصلی فاصله داشت و می گفتند به محل دفن هابیل و قابیل فرزندان حضرت آدم(ع) می رسه. با رئیس کاروان که صحبت کردیم گفتند که از اونجایی که برای این قبرها، اسناد معتبری وجود نداره، لذا بازدید از اونجا، از برنامه اکثر کاروانها حذف شده و دیگه اونجا نمی برن. قبر حجربن عدی هم که از سرداران اسلام بود، در بیرون شهر قرار داشت و فرصت شد تا سری هم به اونجا بزنیم. اگر برنامه نشد و به اونجا نرفتید، چیز خاصی از دست ندادید چون جز یک حرم، چیز دیگه ای که مناسب بازدید باشه در اون منطقه وجود نداره.
در انتها اینکه بازهم توصیه می کنم مخصوصا در زمان حاضر که ناامنی در اونجا وجود داره، اگر برنامه سفری به اونجا داشتید، حتما قط از مسیرهای هوایی استفاده کنید، چون هم امن تره، هم فاصله زیاد زمینی که واقعا خطرناک و خسته کننده است رو نخواهید داشت و هم اینکه واقعا تا قبل از دمشق، مناطق زیبایی وجود نداره که حتی در طول مسیر بشه اونها رو دید. فقط دمشق و غرب سوریه در مرز لبنان هست که نسبتا زیباست و ارزش دیدن رو داره. در اوقاتی هم که برای تفریح، خرید یا زیارت بیرون میرید، سعی کنید پول و لوازم ارزشمند زیادی به همراه نداشته باشید. به غیر از پوشاک و لباس، سعی کنید خیلی چیزهای زیادی نخرید چون هم از نظر قیمت خیلی فرق زیادی با ایران ندارند و هم اینکه حتی می تونید همون اجناس رو در ایران با کیفیت های بهتر یا قیمت های مناسب تری هم پیدا کنید. یک پیشنهاد هم در آخر دارم و اونهم اینه که اگه از طرف کاروان به شما پیشنهاد بازدید از لبنان هرچند به مدت فقط یک روز هم که شد، از اون حتما استفاده کنید چون دیدار از هر گوشه لبنان مخصوصا بیروت به خاطر زیبایی زیادش واقعا لذت خاص خودش رو داره ولی از طرق دیگه پیشنهاد نمی کنم چون ممکنه در مرز سوریه و لبنان دچار مشکل بشید.
محمد حسین غفاری