شاید بدانید که در گذشته مردم به جشنهای بسیاری معتقد بودند و از بررسی اسناد باستانی اینطور مشخص است که اعتقاد به جشن و شادی، بخش مهمی از زندگی مردم بود. همچنین میدانیم که حرکت و موقعیت قرار گیری اجرام آسمانی نقش مهمی در نظرها و افکار مردم داشت و حتی در بسیاری مواقع، وارد اعتقادات دینی هم میشد. یکی از جشنهای باستانی که هنوز هم طرفداران زیادی دارد و کاملا یک جشن ایرانی و باستانی است، آب پاشونک نام دارد.
جشن آب پاشونک درست در آغاز فصل تابستان برگزار میشد، زمانی که خورشید در بالاترین موقعیت طلوع خود در افق شرقی قرار میگیرد و در جایگاه غروبگاهیش در شمال غربی غروب میکند. علت گرامیداشت این جشن آغاز فصل نور و روشنایی، تابستان بود.
جشن آب پاشونک در دنیای امروزی
خوشبختانه جشن آب پاشونک از آن دست جشنهایی است که هنوز در برخی نواحی سرزمین عزیزمان ایران برگزار میشود. حالا میبینیم که هموطنانمان در اراک، محلات، فراهان و... به میمنت این جشن دوستداشتنی به صحرا میروند و مراسم آب پاشونک را برگزار میکنند. در همین بخش خوب است اشاره کنیم که برخی به آب پاشونک "اول تووستونی" یا همان اول تابستانی هم میگویند؛ اما ماجرای پیدایش جشن آب پاشونک چه بود و برای اولینبار چرا مردم این جشن را برپا کردند؟
چرایی و تاریخچه پیدایش جشن آب پاشونک
در رابطه با این که برای نخستینبار چه اتفاقی رخ داد تا جشن آب پاشونک را برگزار کردند، چند روایت و عقیده وجود دارد که بعضی از آنها را بازگو میکنیم. بر اساس یکی از روایات زمانی که پسر یزدگرد اول، فیروز بر تخت سلطنت نشست حدودا 7 سال هیچ بارانی نبارید و آن زمان بود که پادشاه نگران شد که شاید مردم سرزمینش دچار قحطی و خشکسالی شوند. نگرانیها ادامه داشت تا این که باران بارید و مردم همگی از شادی این نعمت بزرگ از خانهها بیرون آمدند و به یکدیگر آب میپاشیدند و خوشحال بودند که کسی بر اثر نبود باران تلف نشد.
بر اساس یکی دیگر از روایات تاریخی، یکی از پادشاهان در حال بازگشت از یک نبرد بود که به قناتی رسید و او و یارانش در کنار آن قنات اتراق کردند، در این حین پادشاه خوابش برد و در خواب دید که یک حوری زیبارو به صورتش آب میپاشد. پادشاه ناگهان از خواب میپرد و از روی خوشحالی به همراهانش آب میپاشد و از آنجا جشن آب پاشونک شکل میگیرد.
روایت بعدی به ماجرای کیخسرو پادشاه افسانهای ایران بازمیگردد. گفته میشود که روزی وی در حال برگشت از جنگ با افراسیاب بود که برای استفاده از آب یک چشمه به بالای کوهی در ساوه میرود. در کنار آن چشمه یک فرشته را میبیند و تاب زیبایی او را نمیآورد و از هوش میرود. بیژن، پسر گودرز، کیخسرو را در این حال میبیند و برای آن که او را به هوش بیاورد بر صورتش آب میپاشد و از آنجا جشن آب پاشونک شکل میگیرد.
جشن های باستانی
جشنهای باستانی متعددی در ایران وجود داشتهاند که شاید برخی از آنها همچون تیرگان، مهرگان، نوروز، فروردگان و... برای شما نام آشناتر باشند. آیا تا به امروز چیزی در رابطه با جشن آب پاشونک شنیده بودید؟ آیا در شهر یا روستای شما این جشن گرامی داشته میشود یا جشنی شبیه به آن دارید؟
منتظر نظرات شما خوبان هستیم.
منابع: ویکیپدیا، علاالدین، تابناک