اگر از نوروز و یلدا بگوییم، هنوز تا حدودی برایمان آشنا هستند امّا جشن سده برای عموم مردم، کمتر آشناست. جشنی که چند سالیست حتّی به رویدادی برای گردشگران تبدیل شده است. در این متن میخواهیم بررسی مختصری از این جشن داشته باشیم تا با روند برگزاری آن بیشتر آشنا شویم.
پیش از این، نوشتهایم که حرف زدن درباره عقاید و باورهای هزاران سال پیش دشوار است، چون یک سند قطعی و دقیق به دست ما نرسیده که بخوانیم و بفهمیم در آن روزگاران، چرا و چگونه مردم جشنها را برگزار میکردند. پس به حدسوگمانها چنگ میزنیم تا راهی به سوی فهم بیشتر باورهایشان پیدا کنیم.
جشن سده و سدهسوزی هم از آن کهن جشنهای ایرانی است که به نظر میرسد بعد از 40 روز از گذشتن زمستان برگزار میشده است. آغاز چله بزرگ زمستانی با یلدا شروع میشود و بعد از چهل روز با جشن سده تمام میشود و ستاره گرما به زمین میآید. جشن سده در دهمین روز از بهمنماه هر سال، پایان چله بزرگ و شروع چله کوچک است که دیگر رمق چله بزرگ را ندارد. دارد زمین را برای آغاز بهار آماده میکند.
جالب است بدانید این جشن هم مثل سایر جشنهای باستانی ایرانی، در کتاب دینی زردشتیان نیامده و از جشنهای دینیشان محسوب نمیشود؛ بلکه جایگاهی در فرهنگ همه ایرانیان دارد که از همه ادیان در آن شرکت میکنند. البته در حال حاضر برگزارکنندگان آن زردشتی هستند امّا همه اهالی دست در دست هم در آن همکاری و شرکت میکنند و کسی از دیگری نمیپرسد تو پیرو کدام آیینی؟ مرحوم مجدالاسلام کرمانی این همبستگی ادیان در جشن سده را به زبان شعر درآورده است:
شد موسم جشن سده، ساقی بیا و می بده و از آب آتشرسان رسان ما را به نار موقده
بر ما خدا از مکرمت فرمـــوده آتش مرحمت کــــــاین نار پر نور و صفا، دارد هزاران فایده
زین آخشیــــج پر بها، زین نعمت نقمتنمــا روشـــن شده تاریکها، ظلمت شده آتشکده
هــــــــان ای نگار مهوشم، آبی بزن بر آتشـم من با چنین آبی خوشم همچون یهود از مائده
سده یعنی چه؟
بعضی سده را برگرفته از عدد صد میدانند؛ حالا چرا صد؟ باز هم دلیل مشخص ندارد و هر پژوهشگری یک نظری دارد و دلایلی میآورد. مثلا میگویند چون فرزندان کیومرث (پدر نخستین انسانها) در این روز، صدتا شده است، دیگری میگوید تعداد فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسیده و بعضی دیگر معتقدند دهم بهمن، صدمین روز از تقویم کهن ایرانیان بوده. البته نظرات دیگری هم هست که بیان همه آنها شاید خستهکننده شود؛ امّا یک نظر دیگر که مهم به نظر میسد این است که این روز، صد روز قبل از به دست آمدن محصول بوده. از این جهت میگوییم مهم، چون ریشه بسیاری از جشنها و رویدادهای فرهنگی ایرانیان به محصول و برداشت آن ربط داشته و دلیلش هم این بوده که درصد زیادی از ایرانیان کشاورز و دامدار بودند.
پس تا اینجا فهمیدیم عدهای، سده را به عدد 100 برمیگردانند، امّا استاد مهرداد بهار معتقد است که سده به معنی پیدایی و آشکاری، به چهلمین روز تولد خورشید برمیگردد.
حالا اگر بخواهیم در دنیای اساطیر و روایتهای محلی مردم بچرخیم، میبینیم سده به نام هوشنگ پیشدادی ثبت شده؛ پادشاهی اساطیری در شاهنامه که آمدنش با تمدن و آبادانی همراه بود. این هوشنگ بود که بر حسب اتّفاق، آتش را کشف کرد و شیوه کشتوکار و ساخت مسکن و بسیاری دیگر را به ایرانیان آموخت.
پس راه درازی تا پیدا کردن حقیقت ماجرا داریم، امّا راستش، خواندن و دانستن این نظرات مختلف هم خالی از لذت و فایده نیست و ما را تا حدودی با تفکرات گذشته آشنا میکند. به بیان همین میزان معنی برای سده بسنده میکنیم و کمکم وارد جشن درخشانش میشویم.
جشن سده در جای جایِ ایران
مثل باقی مراسم و جشنهای قدیمی، نمیتوان انتظار برگزاری گسترده این جشن کهن را در ایران داشته باشیم. گفتهاند از دوران صفویه (حدود 500 سال پیش) و بعدش، سند و مدرک رسمی در دربار و حکومت نداریم که این جشن به صورت رسمی برگزار میشده، امّا رد کمرنگی از آن را میان روستاها و جوامع محلی کوچک میتوانیم پیدا کنیم؛ به این شکل که برای گرامیداشت آن، آتش کوچکی روی پشت بام، دامنه کوه، نزدیک زیارتگاه و خلاصه جایی که برایشان اهمیت داشت، روشن میکردند ولی نام «جشن سده» روی آن نمیگذاشتند.
در کرمان امّا به این مختصر و مفیدی نبود و جشن سده با نام سدهسوزی برگزار میشد و تشریفات خاص خودش را داشت. گفته شده چادرنشینان بافت و سیرجان هم، سدهسوزی چوپانی برگزار میکردند و در روستایی در جیرفت حتّی آتش سده را در میدان ده با چهل شاخه از درختان هرس شدهای که قبلا نشان کرده بودند در شب دهم بهمنماه روشن میکردند و از روی آتش میپریدند و میخواندند:
«سده، سده دهقانی، چهل کُنده سوزانی، هنوز گویی زمستانی»
این روزها سدهسوزی را کجا پیدا کنیم؟
در این روزگاری که اثری از آن جشنهای پر رنگ و لعاب نمانده، خوشبختانه هنوز آتش سده در کرمان و بعضی شهرهای دیگر روشن است و هر سال بهمنماه مردم را دور روشناییاش جمع میکند. گر چه هر سالی که میگذرد، رنگ و رویش بیشتر میپرد و قد خمیدهاش، بیجانتر از قبل میشود، امّا همین که هنوز چراغش روشن است، امیدوارکنندهست.
دهم بهمن روز برگزاری جشن است و سده، نزدیک غروب آفتاب سوزانده میشود، ولی تدارک جشن از چند روز قبلش آغاز میشود. تا روز نهم، هیزمهای سده را در محل مشخص آن جمعآوری میکنند، زیرا قرار است آتش بزرگی افروخته شود.
همانطور که اول متن هم اشاره شد، شرکتکنندگان جشن از دین و جامعه خاصی نیستند و از تمام ادیان میتوانند در آن شرکت کنند. مسلمانان نه تنها با برگزاری جشن سده مخالف نیستند، بلکه حتّی گفته شده بیشترین شرکتکنندگانرا تشکیل میدهند!
قدمی میان جشن بزنیم
روز دهم بهمن در کرمان روز کاملا ویژهایست و از با قدم زدن در شهر، بوی این رویداد ویژه به مشامتان میخورد؛ دکانها کمکم بسته میشوند، پاسبانها و نگهبانان در مسیرها مستقر میشوند و همه چیز برای سده سوزی و شروع جشن مهیّا میشود. زنان زردشتی در آشپزخانه آش و سیرو میپزند و در کنار آجیل و خوراکیهای دیگر همه در کنار هم خوش میگذرانند.
حالا به نقطه اوج جشن میرسیم. نزدیک غروب که میشود، هیمه بزرگی که چندین روز برای آماده شدنش همه مردم تلاش کردهاند، توسط دو موبد زردشتی با لباس مخصوص، از چهار طرف سوزانده میشود. موبدان اول چند دور دور آن میچرخند و دعایی میخوانند و بعد با آتش مخصوص خود، آتش را درون هیزمها میغلتانند. شعله آتش همراه با هلهله مردم جان میگیرد و چند ساعتی طول میکشد تا فروکش کند. سپس، جوانان سعی میکنند از روی آن بپرند تا کیفشان کامل شود.
در گذشته، پایان جشن که آتش خاموش میشد، کشاورزان مشتی از خاکسترش را به نشانه پایان سرمای زمستان به کشتزارشان میبردند و آغاز حضور تاره گرما را به زمینشان هم اطلاع میدادند تا برای بهاری تازه آماده شود.
امیدواریم جشنهای کهنی که ریشه در فرهنگمان دارند، روز به روز جان بگیرند و در زادگاهشان ایران، احیا شوند. آیا شما تجربه حضور در این جشن را داشتهاید؟
تألیف: لستسکند