آیا میدانستید که در تپههای سیاه داکوتای جنوبی، در فاصلهای نهچندان دور از کوه راشمور، دومین مجسمه بزرگ جهان درحال ساخته شدن است؟ کارگران در منطقه مقدسی از قبیله لاکوتا، به مدت 70 سال است که مشغول ساختن یادواره اسب مجنون هستند. این ادای احترام عظیم به افسانه رهبر قرن نوزدهمی قبیله اوگالا لاکوتا هنوز تا تکمیل شدن راه درازی در پیش دارد اما بااینوجود بازهم ظاهر خیرهکنندهای دارد. "اسب مجنون" نماد بسیار مهمی برای مردم لاکوتا محسوب میشود، زیرا در برابر دولت آمریکا به پا خواست و مانع از حکمرانی سفید پوستان بر زمینهای قبایل و تهدید زندگی آنها شد. بااینکه در چندین جنگ به پیروزی رسید، اما شهرتش را مدیون پیروزی سال 1986 در جنگ "بیگورن کوچک" است. او در این جنگ نیروهای لاکوتا، چِیِن شمالی و قبایل آراپاهو را یکی کرد و ارتش آمریکا را در کاسترلست استند شکست داد.
بنای تاریخی اسب مجنون تاریخ غنی مختص خود را دارد، تاریخی که از دهه 1930 به درخواست یکی از سران لاکوتا شروع شد. هنری استندینگ بیر (Henry Standing Bear) یکی از سرات آوگلالا لاکوتا بود که برای بزرگداشت اسب مجنون او را بهعنوان رهبر تعیین کرد. در آن زمان کار بروی کوه راشمور در جریان بود و هنری احساس کرد که حضور نداشتن یک رهبر آمریکایی بومی در میان رئیس جمهوران بیعدالتی است. او بارها برای تراشیده شدن این بنای تاریخی درخواست داد اما فایدهای نداشت.
در سال 1939 نامهای به یک مجسمهساز آمریکایی- لهستانی یعنی کورزاک زیولکوسکی نوشت. کورزاک مدت کوتاهی روی مجسمه کار کرد اما بعداً از آن کناره گرفت. اما وقتی هنری برای استفاده از کوه 900 هکتار از زمینهای خود را پیشنهاد داد، پروژه باز دیگر به جریان افتاد. در سال 1948 مجسمهساز شروع به کار کرد و تمام بودجه دولتی را رد کرد، زیرا درباره ادامه همکاری شک داشت. بنابراین براساس دیدگاه خود و بدون هیچ برق، آب و جادهای مشغول بکار شد. او برای رسیدن به قله از یک نردبان چوبی با 741 پله استفاده کرد. اما هنوز او را از چیزی نترسانده بودند.
طبق تخمینهای زیولکوسکی این کار قرار بود 30 سال به طول بیانجامد اما اشتباه میکرد. مجسمه شامل اسب مجنون بود که روی اسبش میتازد و به زمینهایی اشاره میکند که بسیاری از آمریکاییهای بومی آنجا دفن شدهاند. اما تا زمان مرگش در سال 1982 و در سن 74 سالگی نتوانست حاصل کارش را ببیند. در آن زمان بیوهاش روت، کنترل پروژه را به دست گرفت. او در برنامههای اولیه تغییرات کوچکی اعمال کرد، یعنی ترجیح داد بجای اسب، اول روی چهره اسب مجنون تمرکز کند. او فکر میکرد که با تکمیل شدن چهره اسب مجنون، گردشگران به منطقه خواهند آمد و با پولی که از آنها دریافت میکند میتوانند پروژه را ادامه دهد. با توجه به اینکه هیچ کمکی از سمت دولت صورت نگرفته بود، این کار حرکتی هوشمندانه محسوب میشد.
طی این زمان 7 فرزند زیولکوسکی نیز روی مجسمه کار میکردند که سرانجام در سال 1998 چهره اسب مجنون نمایان شد. البته این چهره واقعی اسب مجنون نیست، زیرا او تمایلی به عکس انداختن نداشت. سر اسب مجنون که 87 فوت ارتفاع دارد، بسیار بزرگتر از پرترههای 60 فوتی در کوهستان راشمور است. پس از اتمام این مجسمه پس از مجسمه وحدانیت در هند، بزرگترین مجسمه در جهان خواهد بود.
اخیراً موسسه غیرانتفاعی یادواره اسب مجنون توسط دختر زیولکوسکی اداره میشود. او این مسئولیت را پس از مرگ مادرش در سال 2014 عهدهدار شد. سه تن از فرزندان زیولکوسکی به همراه سه تن از نوههای او درحال تکمیل کار هستند. این پروژه شامل کمپ ماهوارهای دانشگاه داکوتای جنوبی است که یک مرکز فرهنگی و تحصیلی محسوب میشود. این مرکز که بهعنوان دانشگاه سرخپوستی - آمریکای شمالی و موزه سرخپوستان آنجا شناخته میشود، درواقع مرکز بازدیدکنندگان است.
هرچند یادواره اسب مجنون بدون مشاجره به اینجا نرسیده است. بسیاری از خویشاوندان اسب مجنون مخالفت خود را با پروژه اعلام کردهاند و گفتهاند که هنری قبل از انجام چنین کاری با خانواده اسب مجنون صحبت نکرده بود. برخی از اعضای قبیله نیز میگویند که اگر اسب مجنون زنده بود، هرگز با ساخت چنین مجسمه بزرگی موافقت نمیکرد. به اعتقاد عدهای دیگر این یادواره بیشتر یادآوره مجسمهساز و خانواده اوست تا اسب مجنون و افسانه او.
هرچند این مسائل اصلاً اهمیت ندارند، مهم قدرت باورنکردنی داستانی است که در ورای این مجسمه قرار دارد، موافق نیستید؟
منبع: mymodernmet.com