ایران و رم در گذشتههای دور، بهخصوص در دوره ساسانیان با مرزهای مشترک به همسایگی یکدیگر درآمده بودند و این میان گاه جنگهای خونینی بین آنها درمیگرفت. تاریخ، طی قرنهای پی در پی شاهد جنگ و صلح این دو همسایه قدرتمند و پهناور بوده است. بی شک که دلیل اصلی این جنگها با ریشههای اقتصادی شناخته شده هرچند که دین و عقاید مذهبی نیز بی تاثیر نبوده است. زیرا با قدرت گرفتن مسیحیان و تشکیل حکومت بیزانسی، رمیها از میدان حذف شدند و حالا ایران همسایه جدیدی دارد، همسایه بیزانسی؛ هرچند سبک روابط بین این دو، چندان هم دستخوش تغییرات نشد.
اما در میانه جنگهای مهیب، صلحهای خوشنوایی هم بین ایران و رم و بیزانس برقرار شده که این صلحها با تبادل فرهنگی و پیشکش هدایای نفیس همراه بوده است. اهدای هدایای درباری و روابط حسنه سلطنتی، دریچه تأثیر و تأثر فرهنگی بین این دو پهناور جنگی را میگشود.
داستان انگشتها
بهتازگی «سولماز نراقی» -نویسنده و هنرمند میان رشتهای- پژوهشی را بر روی دستان و انگشتهای پیکرهها، تمثالها و مجسمههای تاریخی از نقاشیهای مشهور سقراط و افلاطون و زردشت گرفته تا آثار سنگتراشی باستانی، انجام داده تا راز اشاره این انگشتان و رو به بالا بودن دستها آشکار شود. او میپرسد: انگشتها چه چیز را نشانه رفتهاند؟
آنچه تاکنون و بهطور عام تصور میشده، کاربرد این نشانه در فرهنگ ایرانی برای سلام و درود و تهیت فرستادن بوده است. در نقش برجستههای ساسانی، تصاویر پرتکراری از پادشاهان و بزرگان دیده میشود که دستشان را به شکلی که گویا قصد تذکر دادن یا اشاره به چیزی دارد، بالا آورده و درود و تهیت میفرستند یا ستایش میکنند. یکی از واضحترین این تصاویر را در نقش رجب میبینیم؛ نقش کرتیر.
کرتیر موبد موبدان از سیاسیون پرنفوذ ساسانی در قرن سوم بود که در برقرار کردن دین رسمی ایران، یکدست کردن شاخههای دین زردشت، از بین بردن بدعتهای دینی و انحرافی؛ و همچنین در سیاست داخلی ایران نقش برجستهای داشته است. مانی نیز یکی از افرادی است که با نفوذ به دربار شاپور و هرمز، رقیب سیاسی و اقتصادی کرتیر به حساب میآمد. اما پس از روی کار آمدن بهرام اول، کرتیر توانست مانی را به جرم بدعت در دین، به زندان کشیده و او را به قتل برساند.
کرتیر به احتمال زیاد هفت پادشاه ساسانی را دیده است: اردشیر بابکان، شاپور یکم، هرمز یکم، بهرام یکم، بهرام دوم، بهرام سوم و نرسه.
در این تصویر کرتیر در سمت چپ نقش برجسته دیده می شود.
در نقش برجسته نقش رستم، بر روی کلاه کرتیر علامت قیچی دیده میشود. عدهای آن را برگرفته از نام او میدانند و بر این باورند که کرتیر به معنی کاردبر یا قیچیبر است. عدهای دیگر این علامت را به معنای برنده و جداکننده میدانند که بهدلیل قدرت بالای کرتیر در تشخیص خیر از شر به او نسبت داده میشود.
اهمیت و نفوذ کرتیر از اینجا مشخص میشود که تنها نقش برجستهای که توانست بین کتیبههای اردشیر بابکان و شاپور اول قرار بگیرد، نقش برجسته کرتیر بوده است. او در این نقش برجسته و همچنین سنگ نوشته سرمشهد، مدعی میشود که جهان مینوی را دیده است. او این معراج را نتیجه خدماتش به یزدان و فرمانروایان میداند: «از ایزدان خواستم تا بهشت و جهنم را نشانم دهند... و آنها نشانم دادند». جایگاه و قدرت سیاسی کرتیر هم در همین نقش برجسته نشان داده شده است: «من کرتیر، مُهر خود را بر بسیاری از کارها گذاشتم و نام خویش را در بر روی وقفنامهها، پیمانها و اسناد نوشتهام».
در دوره بهرام، قدرت کرتر به اوج خود رسید که توانست بی محابا فرمان قتل مانی را صادر کند، به مقام داور قاضیان برسد و به ریاست معبد آناهیتا درآید.
شباهت نقش برجسته ایرانی و تمثال بیزانسی
اما زمانی که رم از نوکیشان مسیحی شکست خورد، بیزانس نوپا برای قدرت گرفتن علاوه بر استفاده از قدرت بهجامانده رم، از ارتباط با همسایههای قدرتمند نیز بهره برد.
نام کنستانتین - فرمانروایی که مسیحیت را دین رسمی رم اعلام کرد - بر روی پایتخت حکومتش قرار داد که بعدها به قسطنطنیه و بعد استانبول امروزی تغییر پیدا کرد. این شهر که مرکز قدرت و ارتباطات فرهنگی و سیاسی و تجاری با دیگر همسایگان بود، کلیسای مهم ایاصوفیه را در خود جای داده است. شمایلی که در این کلیسای مشهور بیزانسی دیده میشود، انگشتان دست را شبیه به دستان کرتیر بلند کرده است؛ دستی بالا آمده با انگشتانی خمیده.
این یکی از تبادلات فرهنگی ایران و بیزانس بهشمار میرود. دیگر آنکه این شمایل با موزرائیکهای رنگی ساخته شده که شبیه به موزائیکهای بهکار رفته در کاخ بیشابور است. بهعلاوه هاله نور در دور سر شمایلهای بهتصویر کشیده شده، یادآور هاله نور خورشیدی است که در مکتب میترائیسم دیده میشود. این روشی است که نوکشیان مسیحی در ارتباط با ایرانیان آموختند تا مقامات مذهبی و قدیسان خود را با هاله نور ترسیم کنند.
تمام طول تاریخ، جنگها علاوه بر تمام ویرانیهایشان، زمینهساز تبادلات فکری، فرهنگی و علمی نیز بودهاند؛ این تبادلات در ابتدای هر پیمان صلح به اوج خود میرسید. بشر مسیری طولانی در بده بستانهای فرهنگی و آموزشی طی کرده و همواره آنچه در قدرت و اعتبار پیشتر بوده، با پذیرش و اقبال عمومی بالاتری مواجه شده است.
تألیف: لستسکند