شاید ته ذهن از خودمان پرسیده باشیم که این یک دقیقه اضافهتر بودن تاریکی شب، چطور علّتی برای یک جشن چند هزار ساله شده است؟ امّا، بعدش که یادمان میافتد قرار است دیدارمان با کسانی که دوستشان داریم، تازه شود، میگوییم، لابد بهانهای بوده که آدمها از قدیمالایام دلشان به هم گرم شود. پس، یک خوشحالی عمیقی درونمان را گرم میکند که یافتم! همین است؛ بهانهای برای با هم بودن! (البته امسال که کرونا تا پستوی خانهمان هم رسوخ کرده، این دلیل را برایمان تیره و تار کرده و همچنان از پشت قابهای الکترونیکیمان باید به دیدار عزیزانمان برویم)
امّا درباره دلیلی که برای خودمان آوردیم، خیلی بیراه نیست ولی بیایید امسال کمی پا فراتر بگذاریم. ببینیم واقعا کتابها و پژوهشگرانی که بیوقفه درباره پیشینیانمان گفتهاند، نظرشان درباره یلدا چیست؟ البته نگران نشوید، قرار نیست با یک متن ثقیل و نچسب پژوهشی طرف باشید. فقط گریزی میزنیم به سطوح بالاتری از معنای این شب سرخگون که هر سال جشن میگیریم.
یلدا اصلا یعنی چه؟
واژه «یلدا» به معنی ولادت و تولد است و ریشه سریانی دارد (از زبانهای قدیمی). پس معلوم میشود جریان این شب، به تولد برمیگردد، امّا مهم است تولد چه کسی؟ قبل از اینکه از شخص متولد صحبت کنیم، لازم است به این نکته مهم توجّه کنیم که در باور پیشینیان، دو قطب نور و ظلمت وجود داشت، دین و مراسمی که انجام میدادند برای یاری رساندن به نیروهای نور بوده تا تاریکی شکست بخورد؛ چرا که تاریکی اهریمنی و شیطانی است.
با این مقدمه، معمّا آسان شد. یکبار دیگر به همان یک دقیقه اضافهتر برمیگردیم و با اندیشه مردم باستان ترجمهاش میکنیم؛ شب یلدا، آخرین شب بلند است و نور و روشنایی، تاریکی را شکست میدهد. بعد از شب یلدا، از طول شب کم میشود و به درخشش روز افزوده میشود. به عبارتی دیگر، بعضی معتقدند شب یلدا، شب تولد خورشید است. سعدی هم به همین مناسبت برایمان میخواند:
«صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود»
بعضی هم این شب را تولد ایزد مهر میدانستند (که البته این ایزد با خورشید ارتباط تنگاتنگی دارد)، مهر از ایزدهای مهم مردم باستان بوده، پس طبیعتا تولدش هم باید مهم و خاص باشد. آوازهاش تا عصر ما هم میرسد و گرمایش، کنار هم جمعمان میکند.
البته از جشن تولد ایزد مهر و تقدیس نور و روشنایی که بگذریم، اول دی در جامعه کشاورزی آن زمان، پایان برداشت محصولات صیفی هم بوده و یک جور زمان استراحت مردم کشاورز محسوب میشده است. (فراموش نکنید به اندازه کارمندان عصر ما، آن زمان کشاورز در ایران زندگی میکرده است)
پس، همه دور هم جمع میشدند و یاری رساندن به نیروهای روشنایی و استراحت برداشت محصولشان را یک کاسه میکردند و برای فصل جدید و فعالیتهای تازهشان، آماده میشدند.
پیشینیان چطور جشن میگرفتند؟
در این باره، شاید چیزهایی از بزرگترهایمان شنیده باشیم؛ اینکه محفل خانوادهها با گرمای کرسی حسابی گرم میشده. خوشسخنها، قصه و ترانه میخواندند و آجیل و شبچره میخوردند (شبچره، دانههایی مثل گندم و نخود برشته، تخمه هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک است) البته که گوشهگوشه ایران، بنا به فرهنگی که داشتند، از سر ذوق، چیزهایی به مراسمشان اضافه میکردند، امّا به نظر میرسد کرسی نقش لاینفکی داشته، تا جایی که میراللهی همدانی معتقد است:
تا میتوانی ز فرش چو کرسی جدا مباش آتش به فرق ریز و مکن اختیار برف
راستی همین یلدای ما در میان رومیان به نام «ناتالیس انویکتوس» نامیده میشده است که یعنی روز مهر شکست ناپذیر. به هر حال، آن قبلترها با وجود اینکه از اینترنت خبری نبوده، فرهنگها با هم ارتباط محدودی داشتند و گاهی با تاجران و بازرگانان از قومی به قوم دیگر سفر میکردند.
گر چه حرف درباره این فرهنگ کهن، بسیار است، قول داده بودیم، ساده و مختصر برگزارش کنیم. امیدواریم بر دلتان نشسته باشد و در ذهنتان به یادگار بماند. راستی اگر اهل شهر و دیاری هستید که برای یلدا رسم ویژهای دارید یا در گذشته داشتهاید، حتما برایمان بنویسید.
یلدای سرخگونتان، پر از نور و روشنایی...
منبع: مطالب برگرفته از کتاب آیینها و جشنهای کهن در ایران امروزی، محمود روحالامینی است.