چابهار بازاری سنتی و قدیمی دارد که برخلاف مجتمعهای تجاری بزرگ و چند طبقه در منطقه آزاد، پیرزنان و مادربزرگها آن را اداره میکرده اند، از گذشته تا به حال.
در خیابان امام خمینی، جایی که جزو منطقه آزاد چابهار نیز محسوب می شود، رفت و آمدها ، شلوغ و پرهیاهوست. چند کوچه که به هم راه دارد و پر از فروشنده و خریدار است و در میان مردمی که همگی لباس سنتی به تن دارند، مسافر شهری نیز همیشه پیدا می شود.
اینجا در جنوبیترین بخش استان سیستان و بلوچستان را بلوک بازار یا بلوکان یا بازار مادربزرگها میگویند (که به صورت بللوک بازار هم نوشته می شود و حتی برخی از محلی ها اسم ننه بازار هم روی آن گذاشتهاند). بازاری محلی که مردم استان و خیلی از گردشگران آن را خوب میشناسند. اینجا از وقتی بلوچ ها یادشان میآید، بازار سنتی بوده و پیرزنان، فروشندگان آن بودهاند.
هر کسی چیزی برای فروش گذاشته. از همان ابتدای یکی از کوچهها، زنان که بیشترشان سالخورده هستند، روی زمین نشستهاند و بساطی پهن کردهاند.
یکی از آنها با صورتی چروک و لباس سوزندوزی شدهای که نشان میدهد کار دست خودش است، ماهی خشک و نمک سود شدهای را درون یک تشت روحی گذاشته و مشمایی روی آن کشیده و میفروشد.
آن دیگری پشت جعبهای چوبی نشسته و قرص و داروهای پاکستانی را بستهبندی کرده، به همراه حنای هندی میفروشد و گاهی قلیان میکشد.
زن دیگری، غذاهای پخته شدهای سنتی را درون قابلمهای برای فروش گذاشته و با پیرزن دیگری که او هم از روستاهای اطراف چابهار آمده و حصیرهایی که بافته را برای فروش گذاشته، به زبان بلوچی همکلام میشوند.
اگرچه سالها قبل بللوک بازار بیشتر فروشنده زن داشت اما الان همه زنان و مردان در ردههای سنی مختلف از آن نان درمیآورند.
از کاموای کیلویی تا کباب هزاری
همیشه کنار کوچه بازارهایی که به هم راه دارد، بوی دود چربی میآید. غذاهایی که به آنها کباب هزاری میگویند، هر چند حالا قیمتشان 4 هزار تومان شده، اما هنوز هم به کباب هزاری معروفند که شامل یک سیخ کوچک از تکههای جوجه ادویه زده شده با مخلفات و نان لواش است و پای ثابت بازارگردهای اینجا.
داخل کوچه، پر از مغازههایی است که اجناس مختلف میفروشند؛ از لباسها و پارچههای رنگی هندی و پاکستانی و سوزندوزی شده ماشینی و دستی و نخهای رنگارنگی که برای دوختودوز زنان کنار هم چیده شدهاند تا صنایع دستی، حصیر و پفک هندی و کاموای کیلویی، موزهای سبز کوچک ایرانی و «مُزوانك» یا مسواک بلوچی چوبی از ریشه درخت اراک که در واقع تکههایی ازچوب است که بلوچها برای تمیزی به دندان میکشند، مانند مسواک.
از شیر مرغ تا جان آدمیزاد که میگویند در بازارهای سنتی مانند اینجا پیدا می شود. وقتی از کنار مغازهای که سوزن و منجوق میفروشد رد میشوی، میتوانی مغازه بعدی را ببینی که طلا میفروشد و جلوی درش، مهرهای سفالی و گچی برای نقش انداختن روی پارچه بساط شده است.
کنار هر نه یا ده مغازه، حتما یک ادویه فروشی هم هست که وقتی از کنارش رد میشوی، بوی فلفل و ادویه، هر مسافری را به داخل میکشاند به خصوص ادویهفروشهایی که قدیمیتر، تمیزتر و تنوع بیشتری هم دارند، همیشه شلوغتر هستند. ادویههای هندی، پاکستانی و بلوچی، جزو جدا نشدنی از غذاهای سنتی استان سیستان و بلوچستان است. اصلا برای هر غذایی یک ادویه مخصوص وجود دارد.
در کنار این ادویهها انواع چای سیلان، نپالی، بلوچی، پاکستان، تایوانی و ... هم دیده میشود به خصوص چای ماسالا و شیرچایی (دودپتی) به همراه نان پراتا نوشیده میشود؛ از همان شیرچاییهایی که دست فروش بازار روزی چند بار از کنار همه مشتریها و فروشندهها میگذارد تا نوشیدنی سنتی بلوچی بفروشد.
اگر خوب بخواهید در این بازار قدم بزنید، حتما میرسید به جایی از بازار که مخصوص خیاطان است. خیاطانی که هر کدام در حال دوختن لباس سنتی زنانه و مردانه هستند، یکی میدوزد و دیگری گل میاندازد به پارچه و آن یکی اندازهگیری میکند. همه کنار هم نشستهاند و صدای چرخهای خیاطی بلند است.
دسترنج زنان سرپرست خانوار
بیشتر فروشندگان بللوک بازار در گذشته زنانی بودند که سرپرستی خانواده را به عهده داشتند، حالا هم تعداد زنان سالخورده این بازار کم نیست، اما خیلی وقت است که مغازهها توسط مردان و جوانان اداره میشود.
این بازار اکنون یکی از مهمترین جاذبههای چابهار است؛ چون هر آنچه که یک توریست از فضای سنتی چابهار و روستاهایش میخواهد ببیند، در این مکان همه را میبیند. از نرخ ارزان اجناس تا تنوع محصولات بومی و محلی.
همه آن چیزی که بازارهایی مانند بللوک بازار را ویژه میکند، همین بیآلایش بودن و همزیستی مردم کنار هم برای تهیه لقمه نانی است و عرضه اجناسی که کمتر در پاساژهای شیک میتوان آن را دید و فروشندگانی که از روستاها حاصل دسترنج خودشان را آوردهاند؛ غذای پخته شده، حصیر بافته شده، ماهی صید شده، انبه و موز و پاپایایی که از باغشان چیدهاند یا حتی بزی که داشته اند.