هم شطرنج و هم تخت نرد بازیهای محبوبی در ایران هستند. درست است که در دورهمیهای امروزی بیشتر تخت نرد بازی میکنیم، اما در گذشتهای نه چندان دور، شطرنج هم یکی از تفریحات جمعها بود. به همین دلیل است که شطرنج و تخت نرد حسی نوستالژیک به ما میدهند. دیدن سالمندانی که در پارکها شطرنج و تخت نرد بازی میکنندT این حس نوستالژیک را تقویت میکند.
به دلیل شباهتی که این دو بازی با هم دارند، بسیار پیش آمده که آنها را با هم مقایسه کنند. خب، هر دو بازی دارای تخته هستند، هر دو مهره دارند و هر دو رقابتی میان افراد هستند. اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید داستان شطرنج و تخت نرد فراتر از شباهت آنها به یکدیگر است. ماجرایی که از حس رقابت میان دو کشور آغاز شد.
شطرنج و تخت نرد در متون باستانی ایرانیان
وارث سلسله ساسانی مغلوب نبردی دوستانه
در منابع به زبان پهلوی، سه جا به نام شطرنج، که البته در فارسی میانه چترنگ نامیده میشد، اشاره میشود. اولین متن، کارنامه اردشیر بابکان است که داستان زندگی اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسله ساسانیان را روایت میکند. در این کتاب که رمانی تاریخی به حساب میآید، درباره به حکومت رسیدن، جنگها و افتخارات اردشیر میخوانیم. در همین کتاب است که نام نرد و شطرنج را میبینیم. کارنامه اردشیر بابکان روایت میکند که شاپور، پسر اردشیر، به شطرنج علاقه داشته و در یک بازی دوستانه، از حریفش شکست میخورد.
خسروقُبادانِ چیرهدست
منبع دومی که در آن نامی از شطرنج برده میشود، کتاب خسروقبادان و ریدک است. رسالهای غیردینی که اطلاعات زیادی از زندگی اشراف در دوره ساسانی به ما میدهد. این رساله که به زبان پهلوی نوشته شده، مجموعهای از پرسش و پاسخها میان خسروقبادان و جوانی به نام ریدک است. ریدک اشرافزادهای است که در جوانی پدر خود را از دست داده و تحت سرپرستی دوست پدرش آموزش دیده است. مادر ریدک برای رهایی از تنگدستی به دربار شاه رفته و از او کمک میخواهد. پادشاه هم قبول میکند ریدک را بیازماید و اگر از امتحان سربلند بیرون آمد به او کمک کند. در این متن میخوانیم که شطرنج بخشی از مباحث آموزشی کودکان اشراف بوده و متوجه میشویم که خسرو قبادان، شطرنجباز چیرهدستی بوده است.
ماجرای شطرنج و تخت نرد و رویارویی هند و ایران
منبع سوم، انحصارا به شطرنج پرداخته است. در این منبع که گزارش شطرنج (ماتیگان چترنگ) نام دارد، بازی شطرنج توضیح داده شده و ماجرای اختراع شطرنج و تخت نرد بیان شده است. در این رساله میخوانیم که پادشاه دیوسرم (دیوشیرم، دبشلیم) از هندوستان، شطرنج را به نشانه چالشی علیه ایرانیان و برای آزمودن هوش آنها به دربار خسروانوشیروان، بیست و دومین پادشاه ساسانی، فرستاد. مسلماً، پادشاه ایران نمیتوانست چالشی چنین مستقیم را بیپاسخ بگذارد. در نتیجه، درباریان گرد هم آمده و در نهایت وزیر اعظم جناب بزرگمهر بُختگان (همان بزرگمهر حکیم)، بازی جدیدی اختراع میکند که پاسخی برای چیستان فرستاده شده باشد. این بازی جدید را تخته «نرد» (نیواردشیر یا نردشیر) مینامند و برای مقابله به هندوستان میفرستند. به این ترتیب شطرنج و تخت نرد، در نتیجه حس رقابت میان دو کشور به وجود میآیند. این داستان را در شاهنامه فردوسی و تاریخ ثعالبی هم میخوانیم.
حالا جالب است بدانید بعضی حکمای اهل ذوق معتقدند تختهنرد بازی هوشمندانهتری است؛ چرا که در شطرنج، نبرد کاملا عقلانی است و بازیکنان صرفا با عقل و مهارت پیروز میدان میشوند، امّا در تخته نرد، تقدیر هم در برد و باخت نقش دارد، از این جهت، ایرانیان سعی کردند در تخته نرد، زندگی واقعی را که همراه با منطق، تقدیر هم دستی دارد، نشان دهند.
پس از پیدایش تا به امروز
در متون مختلف اسلامی هم نام شطرنج را میخوانیم. با اینکه برخی از فقها شطرنج را حرام و برخی دیگر مکروه میدانستند، اما این بازی، همچنان یکی از تفریحات جذاب میان مردم بود. از منابع به دستآمده متوجه میشویم که بازی تغییرات زیادی نداشته است و در اصول، همان چیزی بوده که امروز هست. اما تفاوتهایی هم وجود داشته، مثلا صفحه شطرنج در آن زمان به جای 64 خانه سیاهوسفید، 64 خانه سیاه و قرمز بوده است. یا مثلا به 6 سبک مختلف بازی میشده که یکی از آنها به جای 2 بازیکن میان 4 بازیکن انجام میشده است. نام مهرهها هم شامل شاه، رخ، دستور، پیل، اسپ و پیاده بوده است.
جایگاه بازی در میان مردم
در ابتدای پیدایش، این بازیها مختص به طبقه اشراف بودند. ثروتمندان، شطرنجهایی از جنس عاج داشتند که بسیار ارزشمند بود. مهارت در شطرنج، بلیت ورود به جامعه مرفه و سطح بالای کشور بود. افرادی هم بودند که همزمان با چند نفر، یا با چشم بسته بازی میکردند. اما اندک اندک، عموم مردم هم به این بازیها علاقه نشان دادند و پای آنها به قهوهخانهها و محافل باز شد. در عصر صفوی، شطرنج یکی از بازیهای اصلی قهوهخانهها بود و فقرا به آن «لیلاج» میگفتند.
احتمالا شطرنج پس از فتح اعراب، به کشورهای اروپایی برده میشود و سیر خاص خود را طی میکند. جیکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی، که به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون به ایران آمده بود، گفته که ایرانیان مانند اروپاییان با مطالعه و تأمل به این بازی نگاه نمیکنند. متفکران دیگر دلیل آن را تفاوت قوانین بازی دانستهاند. همین نگاه همراه با مطالعه و تأمل است که رفتهرفته شطرنج را تبدیل به یک ورزش حرفهای میکند که نیاز به آموزش و تمرین دارد. احتمالا به همین دلیل است که شطرنج میان عامه مردم کمرنگ شده و جای خود را به تخت نرد میدهد.
کلام آخر
داستان گذشته شطرنج و تخته نرد، بیشک داستان جذابی است. اما فراموش نکنید که منابع آن کتب تاریخی نبوده و رسالههایی هستند که خلاقیت و تصورات انسان در آنها تأثیر داشته. بیشتر از آنکه روایتی تاریخی مطرح شده باشد، داستانی را خواندید که ریشه در افسانهها و اسطورهها دارد. پس به آن اعتباری بیش از آنچه گفته شد ندهید. آنچه مسلم است، بازیهایی مشابه با تخت نرد از 3000 سال قبل از میلاد مسیح در ایران رواج داشته است. یافتههای باستانشناسی از محوطههایی مانند شهر سوخته، قلعه سیفآباد کازرون و محوطه بندیانِ درگز، این مسأله را به ما ثابت میکند. هندی بودن شطرنج هم در منابع متفاوت و متعددی ذکر شده است. در هر حال، هر دوی این بازیها امروز به شدت محبوب هستند و در بخشهای مختلف جهان بازی میشوند.
تألیف: لست سکند