هبوط من ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم یه شب مهتاب... جاده ای بیانتها در میان تپه هایِ خاکی نورِ ضعیف خورشید در حال طلوع در هوای ابریِ بهمن ماه تقابل گرمای بخاری
از اونجایی که من عاشق عکس گرفتنم و عکسای چند تا از دوستانم رو توی کویر دیده بودم خیلی وقت بود که به فکر سفر به کویر بودم اما از اونجایی که همسر من به شدت از گرما بیزاره همیشه مخالفت میکرد تا اینکه بالاخره