مونته نگرو و پارتیزان های کوه سیاه

4.6
از 58 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
مونته نگرو و پارتیزان های کوه سیاه
آموزش سفرنامه‌ نویسی
16 فروردین 1403 12:00
20
1K

چکیده سفر

وقتی ونیزی ها از طریق دریا وارد این سرزمین شدند، کوه روبروی خود را سیاه دیدند و نام مونته نگرو به معنای «کوه سیاه» را بر آن نهادند. در حالیکه آن کوه، کاملا سفید بود. بنابراین به سرزمینی سفر میکنم که نامش حاصل یک سو تفاهم بزرگ است. طبیعت شگفت انگیزی را میبینم که ناشی از دخالت انسان در مسیر حرکت رودی خروشان است. به شهری می روم که دچار بحران هویت است و پارتیزان های قهرمانش را در سمتی می پرستد و در سمتی دیگر، فرمانده پارتیزان ها را در دوزخ رستاخیزی می سوزاند. ستاره ای را میبینم که میخواست دو وطن داشته باشد، اما مگر می شود؟!

مقدمه

مونته نگرو با کرواسی، بوسنی، صربستان، کوزوو و آلبانی همسایه است و حدود نیمی از آن را جنگل های انبوه پوشانده است. این جمهوری کوچک خط ساحلی دریای آدریاتیک، دشت ها و رشته کوه های مرتفع را در بر می گیرد. 

بین قرنهای پانزدهم تا هجدهم میلادی، علیرغم تسلط امپراطوری عثمانی بر منطقه بالکان، مونته نگرو سطحی از خودمختاری خود را حفظ کرده بود و در انتهای قرن هجدهم بعنوان یک شاهزاده نشین مستقل شناخته شد و در سال 1878 استقلال مونته نگرو بر اساس معاهدات بین المللی رسمیت یافت. پس از جنگ جهانی اول، مونته نگرو بخشی از پادشاهی صرب‌ها، کروات‌ها و اسلوونیایی‌ها شد که سالها بعد پادشاهی یوگسلاوی نامیده میشد. مونته نگرو پس از جنگ جهانی دوم به همراه صربستان، اسلوونی، مقدونیه، کرواسی و بوسنی به یکی از جمهوری‌های "جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی" تحت رهبری ژنرال تیتو تبدیل شد.

در سال 1991 علیرغم اینکه اسلوونی، مقدونیه، کرواسی و بوسنی خواهان استقلال از یوگسلاوی شدند، همراه با صربستان در این اتحاد باقی ماند. در سال 2002 رهبران یوگسلاوی(مونته نگرو و صربستان) توافقنامه ای را با میانجیگری اتحادیه اروپا برای ایجاد کشور جدیدی به نام صربستان و مونته نگرو به جای یوگسلاوی امضا کردند و نهایتا در سال 2006 مونته نگرو همه پرسی استقلال برگزار می کند وکمی بیش از 55 درصد شرکت کنندگان در انتخابات، رای به استقلال میدهند و به 192 امین عضو سازمان ملل تبدیل میشود.

موقعیت کشور مونته نگرو

موقعیت کشور مونته نگرو

پرچم ملی مونته نگرو دارای یک پس زمینه قرمز رنگ با حاشیه طلایی و نشان مونته نگرو در مرکز آن است که در سال  2004  تصویب شد و پس از استقلال از نیز به همین صورت باقی ماند.

پرچم کشور مونته نگرو (برگرفته از World Atlas)

پرچم کشور مونته نگرو (برگرفته از World Atlas)

مونته نگرو 13812 کیلومتر مربع مساحت و 620 هزار نفر جمعیت دارد. در این کشور به زبانهای مونته نگرویی، بوسنیایی، کرواتی، صربی (که البته من تفاوتی میان این زبانها نمی بینم) و آلبانیایی صحبت میشود. پایتخت این کشور زیبا، پودگوریتسا (Podgorica) میباشد. واحد پول این کشور یورو است و از سال 2013 در مسیر رسیدن به عضویت در اتحادیه اروپا قرار دارد، اما اتحادیه اروپا از آنها خواسته است که برای محافظت از آزادی رسانه ها و حقوق زنان اقدامات بیشتری انجام دهد. در ادامه ماجراجویی هایم در منطقه بالکان، این کشور زیبا با طبیعت منحصر بفردش را خواهم دید.

چگونگی سفر

شاید برای مردم بسیاری از کشورها تصور اینکه سخت ترین قسمت سفر، دریافت ویزای مقصد باشد، سخت است. ولی برای ما، عادی است و این سرآغاز پر غصه، قصه هر سفری برای ما ایرانیان است. خوشبختانه دریافت ویزای مونته نگرو در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه بالکان، کمی آسانتر است و شوربختانه، مونته نگرو در ایران سفارتخانه ندارد. میتوانید از سفارتخانه این کشور در آنکارا ترکیه و یا سایر کشورهای همسایه اقدام کنید.

همچنین با داشتن ویزای شنگن چند بار ورود، میتوانید از مونته نگرو و اکثر کشورهای حوزه بالکان دیدن کنید(علیرغم اینکه این کشورها عضو شنگن نیستند). مسلما دریافت ویزای شنگن چند بار ورود، کار آسانی نیست و مستلزم سفرهای قبلی به این حوزه، داشتن دعوت نامه و تمکن مالی متناسب با مدت ویزای درخواستی است. سفر من به مونته نگرو، از طبیعت زیبای بوسنی و هرزگوین و در جاده ای که موازات رود Drina امتداد داشت، آغاز گردید.  این رودخانه، ادامه رودخانه Piva هست که از مونته نگرو جریان دارد و قسمت از مرز بین بوسنی و هرزگوین و مونته نگرو را تشکیل میدهد. 

طبیعت زیبای بوسنی و هرزگوین در مسیر من به سمت مونته نگرو

طبیعت زیبای بوسنی و هرزگوین در مسیر من به سمت مونته نگرو 

در مرز مونته نگرو، این رودخانه با رودخانه  Tara ملاقات می کند. رودخانه تارا در ادامه، عمیق ترین دره اروپا را طی میکند که خود از دیدنی ترینهای مونته نگرو است. ایستگاه های مرزی دو کشور در دو طرف این رودخانه قرار دارند.

موقعیت ناحیه مرزی بین بوسنی و هرزگوین – مونته نگری همراه با موقعیت رودخانه ها

موقعیت ناحیه مرزی بین بوسنی و هرزگوین – مونته نگری همراه با موقعیت رودخانه ها

هنگام خروج از بوسنی و هرزگوین، مهری در پاسپورت زده نمیشود. به ایستگاه کنترل مرزی Granični prijelaz Šćepan Polje در سمت مونته نگرو رسیدم و خوشبختانه بدون مشکل خاصی، مهر ورود را دریافت کردم. از اینجا میخواهم به دریاچه Piva بروم که از اهداف اصلی من در این سفر است. هر ماشینی که شما را سوار کند، خیلی زود در مقصد خواهید بود. زیرا از اینجا جاده ای آغاز میشود که به موازات رودخانه پیوا حرکت میکند و شما را تا دریاچه هدایت میکند و راه گریزی به مسیری دیگر وجود ندارد! اگر سواری برای هیچهایک پیدا نکردید به مانند موجودی خونسرد در اولین مینی بوس و یا اتوبوسی که دیدید بخزید و با راننده، نهایتا برای هزینه 3 تا 5 یورویی توافق کنید. حالا سوار بر مینی بوسی خسته، در جاده ای که به موازات رودخانه پیوا حرکت میکند، به سمت دریاچه پیوا می روم.  

دریاچه پیوا

این جاده زیبا مانند رقاصی تشنه، در کنار رودخانه پیوا بالا و پایین می شود. ترکیب کوههای پوشیده از درخت، دره زیبای رودخانه و رنگ زیبای آب، منظره ای باورنکردنی را خلق میکند. یکی از زیباترین این صحنه ها، پل Mratinje است که ما را بالاخره به سمت دیگر رودخانه میبرد.

پل Mratinje و نمای دره از بالای پل

پل Mratinje و نمای دره از بالای پل

کمی جلوتر به سدی عظیم بر رودخانه میرسیم که در حقیقت، خالق دریاچه پیوا است. دریاچه پیوا پس از این سدسازی در سال 1975 که برای تولید برق صورت گرفته است، به دنیا آمد. این سد که Mratinje نام دارد، 220 متر ارتفاع دارد و از یک طرف منظره شگفت انگیزی از دریاچه ای ارائه میدهد که خود باعث و بانی اش است و در سمت دیگرش، رودخانه با دره عمیقش خودنمایی میکند. عمق این دریاچه در برخی نقاط بیش از 200 متر و طول آن 45 کیلومتر است. ارتفاع این مخزن از سطح دریا 675 متر است که آن را مرتفع ترین مخزن مصنوعی در جهان می کند. دریاچه پیوا  مخزنی عظیم از آب شیرین است و شرایط فوق العاده ای برای انجام تفریحات آبی دارد.

دریاچه پیوا از منظر سد Mratinje
دریاچه پیوا از منظر سد Mratinje

در پایین دریاچه، شهر قدیمی ولی جدید Plužine وجود دارد! اینجا توقفگاه من خواهد بود. به بیرون مینی بوس می جهم و مرتبا به خود می گویم:  " اگر هرگز اینجا را نمیدیم چه !!! ".

این شهر کوچک، هم اکنون موجودیت خود را از این دریاچه ساخته بشر و تفریحات جانبی آن دارد. این شهر جدید برای اسکان مجدد ساکنان شهر قدیم و روستاهایی که در اثر آبگیری سد، به زیر آب میرفتند، ساخته شد. همه آن خانه ها منفجر و تخریب شدند، بجز صومعه قرن شانزدهمی پیوا که سنگ به سنگ به مکان دیگری منتقل شد.

شما میتوانید با هزینه 25 تا 35 یورویی یک آپارتمان مناسب برای یک شب اجاره کنید(از سایت Booking.com) و با خیال راحت به گشت و گذار اطراف بپردازید. همچنین قیمت اتاقهای مستقل همراه با سرویس بهداشتی در مسافرخانه Znovo در همین حدود است. علاوه بر آن میتوانید از بنگالوهای (Bungalow) جذاب این نواحی با همین قیمتها استفاده کنید.

نمونه بنگالوهای شهر پلوژین جهت اقامت (برگرفته از Booking.com)

نمونه بنگالوهای شهر پلوژین جهت اقامت (برگرفته از Booking.com)

خب، یادمان نرود برای چه اینجا آمده ایم! این دریاچه با رنگ فیروزه ای و آب های شفاف خود یکی از زیباترین دریاچه هایی است که تاکنون دیده ام. اگرچه این دریاچه ساخته دست بشر است، اما شما را سحر میکند. این آب های زمردی آبی رنگ آن پر از ماهی قزل آلا، بهشت ​​واقعی برای علاقه مندان به ماهیگیری است. من هیچ وقت نمیتوانم مانند یک ماهیگیر تمام روز منتظر بنشینم، پس به پرسه زدن در کوه و دره می پردازم. چشم انداز پیوا با توده های انبوه درختان، فلات های آهکی با برخی دره های دیدنی که توسط رودخانه تشکیل شده است به تمام معنا دلرباست. چه در شهر پلوژین پناه گرفته باشید و چه در لابلای درختهای بلوط اطراف کمپ کرده باشید، هرگز نمیتوان از لذت شناه در این آبهای شیرین چشم پوشی کرد، بویژه پس از یک کوه و دره نوردی دل انگیز. 

منظره زیبای دریاچه و کوههای اطراف

منظره زیبای دریاچه و کوههای اطراف

قایقرانی و کایاک سواری از تفریحات محبوب این حوالی است. همچنین تورهای کروز بر روی دریاچه، اگر چه شاید برای من بیش از اندازه لاکچری باشد ولی مناسب اکثر توریستهای تور اروپا خواهد بود. اما از معروف ترین تفریحات این شهر، تورهای رفتینگ که دره های عمیق رودخانه تارا را نیز شامل میشود و در 27 کیلومتری پلوژین پایان می یابد. جابجایی، الزامات و همه تجهیزات بوسیله برگزار کنندگان این تورها در شهر، برای شما فراهم آورده میشود. همچنین در دره تارا میتوانید در چادرهای کمپهای رفتینگ، با شبی 5 یورو اقامت جذابی داشته باشید.

ولی من همیشه معتقد بوده ام که بهترین تفریحات، ارزان ترین آنها هستند. زیپلاین جذابی هست که شما را از این سوی دریاچه به آن سوی دریاچه، سر میدهد. در یادداشتها خوانده بودم که میشود با چانه و تخفیف از 30 یورو به 20 یورو و حتی کمی کمتر قیمت را کاهش داد. بسیار به انجام این کار نزدیک بودم ولی با توجه به تجربه های زیپلاین بسیار ارزانتری که تاکنون داشته ام، با خود اندیشیدم که با این پول میتوانم شبی بیشتر اینجا باشم و آن را فدای لذتی زودگذر نکنم! بله، بهترین تفریحات، تفریحات رایگان هستند، نه تفریحات ارزان. پس به پیاده پرسه زدن ادامه میدهم.

زیپلاین معروف دریاچه پیوا

زیپلاین معروف دریاچه پیوا

بازدید از صومعه مقدس پیوا و کشف تاریخ شگفت انگیز پشت آن هم میتواند برای بعضی جالب باشد که من جز این گونه افراد نیستم. اگر میخواهید در کافه ای بنشینید، غذایی بخورید و از فضای آن لذت ببرید، کافه رستوران Znovo را از دست ندهید. شب هنگام است و حتی حیوانات وحشی نیز، نیاز به خواب دارند، چه برسد به من.

پودگوریتسا، پایتخت مونته نگرو

بهترین جا برای پیدا کردن اتوبوس یا مینی بوس به سمت پودگوریتسا، رستوران Eko Piva هست که در نزدیکی پمپ بنزین شهر قرار دارد( که البته محل زیپلاین کذایی هم هست). شما میتوانید با رانندگان صحبت کنید و با قیمتی در حدود 12 یورو به پایتخت مونته نگرو برسید. مسافتی تقریبا 100 کیلومتری که در 2 ساعت طی میشود.

به ایستگاه مرکزی اتوبوس پودگوریتسا رسیدم و پیاده به سمت محل اقامتم روانه شدم. این شهر از زمان رومیان و سپس عثمانی ها و نهایتا امپراطوری اتریش – مجارستان بارها تغییر نام داشته است و چند باری هم از روی نقشه حذف شده است. بنابراین بافت شهر ملغمه ای زیبا از عجایب عثمانی، سبکهای اتریشی و بعضا زرق و برقهای جدید است. روانکاوی من اینگونه قضاوت میکند که کمی دچار بحران هویت شده است و البته این گیر کردن بین شرق و غرب، در کل بالکان قابل مشاهده است.

هزینه یک شب هاستل(یک تخت در اتاق Dorm) از 11 یورو آغاز میگردد و امکان یافتن اتاق مستقل با سرویس بهداشتی هم با شبی 19 یورو در این شهر وجود دارد. قیمت مواد غذایی در مقایسه با بوسنی و هرزگوین کمی گرانتر است ولی باز هم بسیار مناسب تر از اتحادیه اروپا است. من در هر سرزمینی که قیمتها ارزان باشد، احساس غربت نخواهم کرد(شاید به همین علت است که این اواخر، در سرزمین خودم نیز احساس غربت میکنم).

صبح روز بعد، در یک هوای دیوانه گاهی بارانی و گاهی آفتابی، به جستجوی زیبایی های این شهر پرداختم. در مرکز شهر، از کنار مجسمه بزرگ و با شکوه نیکولا اول، که در پارکی کوچک با پرچین های آراسته و درختان بزرگ قرار دارد، عبور میکنم و از پلکانی زیبا به دره ای شگفت انگیز میرسم. حتی در مرکز پایتخت این کشور هم، طبیعتی عجیب وجود دارد! مگر میشود؟ این چه مرکز شهری است؟!

این رودخانه، Ribnica نام دارد و از قرن پنجم و در زمان رومی ها در این حوالی، به تدریج شهری شکل گرفته است. پل Ribnica نقطه عطفی در جایگاه تاریخی شهر است.  این پل که در دوران رومیان ساخته شده است، شاهد گذر زمان و دگرگونی های شهر بوده است. در قرن هجدهم، در زمان حکومت عثمانی ها، پل مورد بازسازی اساسی قرار گرفت و بر اهمیت تاریخی و جذابیت معماری آن افزوده گردید. طبیعت اطراف به جذابیت پل می افزاید و صدای رودخانه، مانند آواز شجریان یا اپرای پاواروتی حسی عجیب به شما میدهد.

پل Ribnica و طبیعت پیرامون آن

پل Ribnica و طبیعت پیرامون آن 

در کنار رودخانه Ribnica حرکت میکنم تا به رودخانه Morača میرسم. از اینجا پل مدرن Blažo Jovanović با همه عظمت خود، جذاب تر از پل Ribnica بنظر نمیرسد. هر چیزی، قدیمی اش بهتر است.

پل Blažo Jovanović و رودخانه Morača

پل Blažo Jovanović و رودخانه Morača

خودم را از این دره دوست داشتنی دوباره به بالا میرسانم و به سمت پلی دیگر میروم که نمادی مدرن از پایتخت مونته نگرو است. پل Millennium  (پل هزاره) مانند یک پل کابلی الهام‌بخش است که به زیبایی روی رودخانه موراچا قرار گرفته است و دو قسمت شهر را به هم متصل میکند. 

پل Millennium

پل Millennium

از پل هزاره عبور میکنم و در سمت دیگر رودخانه به یادبود ولادیمیر ویسوتسکی ( Vladimir Vysotsky) خواننده و ترانه سرای روس میرسم. ولادیمیر ویسوتسکی هنرمندی چندوجهی بود که اثری پاک نشدنی در فرهنگ شوروی از خود بر جای گذاشت. ویسوتسکی که به خاطر سبک خوانندگی متمایز و اشعار تند و تیزش شهرت داشت، از موسیقی خود به عنوان بستری برای تفسیر اجتماعی و سیاسی استفاده میکرد. ویسوتسکی علاقه عمیقی به مونته نگرو و مردم آن داشت. او یک بار از نداشتن دو وطن ابراز حسرت کرد و اظهار داشت که اگر میسر بود که دو وطن داشته باشد، بدون شک مونته نگرو دومین وطن او میشد.

این تحسین متقابل بین ویسوتسکی و مونته نگرو باعث می‌شود که مجسمه او در پودگوریتسا بسیار مهم و برجسته باشد. در این اثر، او در یک دست گیتار خود را بدست دارد و دست دیگر به نشانه حرکت و جنبش بلند است. ویسوتسکی در قابی مانند تلویزیون قرار گرفته است و جمجمه ای در زیر آن قرار دارد.

یادبود ولادیمیر ویسوتسکی

یادبود ولادیمیر ویسوتسکی

با پیاده روی بیشتر به کلیسای جامع رستاخیز مسیح (hram hristovog vaskrsenja) میرسم. یک سفر معنوی مهم برای مردم مونته نگرو با ساخت این کلیسای جامع باشکوه در سال 1993 آغاز شد. گنبد بزرگ، برج‌های سنگی سفید و صلیب‌های طلایی این کلیسای پس از 20 سال، سرانجام در سال 2013 تقدیس شد. نمای بیرونی دارای تضاد غیرمعمولی بین سنگ تراشیده شده در پایین و جزئیات حکاکی شده پیچیده در بالا است.

کلیسای جامع رستاخیز مسیح
کلیسای جامع رستاخیز مسیح
کلیسای جامع رستاخیز از نمایی دیگر

کلیسای جامع رستاخیز از نمایی دیگر

نمای داخلی کلیسا مملو از نقاشی های زیبایی از قدیسان مسیحی هست که دارای پس زمینه طلایی رنگ میباشند. این پس زمینه در نقاشی های بالاتر و به سمت گنبد، به رنگ فیروزه ای میل میکنند و چلچراغ‌های عظیمی بر این نقاشی‌های طلاکاری شده، نور می اندازند.

فضای داخلی کلیسای جامع رستاخیز مسیح
فضای داخلی کلیسای جامع رستاخیز مسیح
زیبایی های داخلی کلیسای جامع رستاخیز مسیح
زیبایی های داخلی کلیسای جامع رستاخیز مسیح

این کلیسا نتوانسته کینه خود از تیتو، کارل مارکس و فردریش انگلس را پنهان کند و در یکی از نقاشیها، آنها را در حال سوختن در آتش جهنم نشان میدهد! ژنرال تیتو در طول جنگ جهانی دوم، رهبری پارتیزان‌های یوگوسلاو را بر علیه آلمان نازی بعهده داشت. او پس از جنگ و تا زمان مرگش(سال ۱۹۸۰) نفر اول حکومت متحدی بود که خود آن را بنیان نهاده بود و جمهوری فدرال سوسیالیستی یوگسلاوی نامیده میشد.

علیرغم سوسیالیست بودن، هیچ وابستگی و شباهتی به اتحاد جماهیر شوروی نداشت و تا انتها نیز کابوسی برای استالین باقی ماند. بسیاری او را دیکتاتوری خیرخواه می نامند و بسیاری هم معتقدند که او با مشتی آهنین، یوگسلاوی را یکپارچه نگه داشت، همانطور که ده سال پس از مرگش، این اتحاد به هفت کشور جدید صربستان، مونته‌نگرو، اسلوونی، کرواسی، مقدونیه، کوزوو، بوسنی و هرزگوین تبدیل شده است. همین مسیر را پیاده برمیگردم و به سمت پارک Gorica میروم. قبل از ورودی پارک، کلیسای St. George قرار دارد.  این کلیسای کوچک که در پشت دیوارهای قلعه مانند دامنه های پایینی تپه Gorica  قرار دارد، قدیمی ترین کلیسای شهر است. 

کلیسای جرج مقدس
کلیسای جرج مقدس
ورودی پارک Gorica

ورودی پارک Gorica

وارد پارک میشوم و به سمت بنای یادبود پارتیزانها میروم. در حالیکه ژنرال تیتو در طرف دیگر شهر در آتش خشم معتقدان مسیحی میسوزد، در این سمت شهر، یاد و خاطره پارتیزانهای ژنرال تیتو گرامی داشته شده است. این بنای تاریخی دارای اهمیتی شگرف در منطقه است و از دید من، معبدی برای ستایش پارتیزانهای بالکان است. در قلب بنای یادبود، دو مجسمه سرباز باشکوه از دروازه ورودی محافظت میکنند. این مجسمه ها یادآور شجاعت و فداکاری تزلزل ناپذیر پارتیزان ها در مبارزه با فاشیسم است. در محوطه این بنای تاریخی، یک مقبره باشکوه وجود دارد که سمبلی از استراحتگاه ابدی پارتیزان های بی شماری است که در راه مبارزه، جان خود را فدا کردند. 

بنای یادبود پارتیزانها
بنای یادبود پارتیزانها
سمبلی برای آرامگاه ابدی پارتیزانهای جنگجو
سمبلی برای آرامگاه ابدی پارتیزانهای جنگجو

پارک اطراف بنای یادبود با مسیرهای پیاده‌روی متنوع خود، به افراد امکان می‌دهد در حالی که به تاریخ غنی کشور فکر می‌کنند، در طبیعتی زیبا غوطه‌ور شوند. 

پایان سفر

کوله پشتی خود را می بندم تا به سمت ایستگاه اتوبوس مرکزی شهر بروم. هزینه مواد غذایی خریداری شده در این سفر، بطور متوسط 6 یورو در روز بوده است(عمدتا خرید از سوپرمارکت). از سیستم حمل و نقل عمومی درون شهری استفاده نکردم و همه را پیاده طی کردم. آخرین هزینه ای که پرداخت کردم، مالیات و عوارضی 2 یورویی برای خدمات ایستگاه اتوبوس مرکزی بود، مانند سارایوو.

در حالیکه منتظر اتوبوس به مقصد بعدی ام بودم، به ژنرال تیتو می اندیشیدم که چگونه از قهرمان ملی و پارتیزانی فداکار، قدرت او را به شخصیتی مستحق آتش دوزخ تبدیل کرد(حداقل از دید بخشی از جامعه). به جمله ولادیمیر ویسوتسکی می اندیشم که میگفت "افسوس که انسان فقط یک وطن دارد" و بقیه جمله اش در مورد مونته نگرو، بیشتر به تعارفی خوشایند می ماند. به دریاچه عظیمی فکر میکنم که توسط بشر ساخته شد و با حسرت به دریاچه های بی شماری می اندیشم که توسط بشر، نابود می شوند. اگر این کشور را نمی دیدم چه؟!  

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر