تایلند نامه ای از نوع بانکوک-پاتایا (سفرنامه)

4.3
از 55 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
تایلند نامه ای از نوع بانکوک-پاتایا + تصاویر

 

سلام به همه دوستان و همراهان سایت خوب لست سکند. امیدوارم سفرنامه من برای کسانی که قصد سفر به مقصد ما رو دارن کاربردی باشه و بتونن ازش استفاده کنند. خصوصا الان که سفر به بعضی کشور ها مثل ترکیه کمی محدود شده، تایلند از اون مقاصدیه که میشه با خیال راحت روش برنامه ریزی کرد.

راستش قضیه از جایی شروع شد که من با خوندن سفرنامه های خیلی خوبی از تایلند در سایت هایی مثل لست سکند و ... بسیار علاقه مند شدم به سفر به کشور زیبای تایلند ولی مشکل اونجا بود که همسرم با استناد به تجربیات قبلی خودش از سفر به تایلند، کاملا بی علاقه بود برای سفر به تایلند !!! و از اونجا که معمولا خانم ها برای هر مشکلی در زندگی یک راهی پیدا میکنند، من هم تونستم راه حل این مساله رو پیدا کنم و نظر همسرم رو، از سفر به گوا و مسکو و بدروم و چند گزینه ی دیگه ای که تو ذهنش بود، به سمت تایلند معطوف کنم. که البته این کار سختی های خاص خودش رو داشت.

شروع کردم به جمع آوری اطلاعات و تقریبا هر شب سر میز شام، و روزهای جمعه از صبحانه تا شام!! در مورد اماکن دیدنی تایلند و تورها و هتلهاش و اینکه فلان جا چقدر باحاله و به پسرمون کلی خوش میگذره و .... صحبت میکردم و البته تقریبا هر دفعه در پایان سخنرانی هام یک جواب یکسان از همسرم دریافت می کردم و اون اینکه: "همه اینایی که میگی درست. ولی گرما و شرجی و بویی که اونجا میاد کلافه ات میکنه و از هیچی لذت نمی بری !!! "واقعیتش اینه که بله، من هم میدونستم که کشور تایلند حسابی گرم و شرجیه، خصوصا تو پایان اردیبهشت و اوایل خرداد که ما می خواستیم بریم. ولی خوب ما هم به خاطر مدرسه پسرمون، در طول سال نمی تونستیم که بریم و برای همین تصمیم گرفتیم درست در آخرین روز مدرسه، یعنی 29 اردیبهشت تاریخ رفتمون رو قرار بدیم و همسرم هم بالاخره راضی شد که به این سفر بریم.

من اطلاعاتی که به دست آورده بودم رو طبقه بندی کردم و با توجه به اینکه کارمند هستم، از بیست روز قبل مرخصی ام رو هم گرفتم. خلاصه ما شروع کردیم به بالا و پایین کردن قیمت ها و جستجوی آژانسهایی که تور تایلند، آنهم از نوع بانکوک-پاتایا رو ارائه میدن. اینم بگم در زمانی که ما می خواستیم بریم، تور تایلند (البته بانکوک و پاتایا) با پروازهای ماهان و عمان ایر انجام می شد که قیمت پکیج ها، با پرواز عمان ارزونتر بود. البته این نکته برای زوجینی هست که بچه ندارند یا مجردین عزیز. چون قیمت بچه با پرواز ماهان خیلی کمتر می شد در حالیکه اگر با پرواز عمان می خواستیم بریم، اختلاف قیمت بچه ما که ده سالش بود و در طبقه بندی 6 تا 12 سال قرار می گرفت، با بزرگسال کلاً بین 10 تا 20 هزار تومن بود!! برای همین در اصل پکیج ما چه با پرواز عمان و چه پرواز ماهان حدوداً یه قیمت می شد با این تفاوت که ساعت پرواز های ماهان برای ما مناسب تر بود. ضمنا در نظر داشته باشید که اونطور که به ما گفتن، پروازهای عمان در مسیر رفت حدود یک ساعت و در مسیر برگشت حدود دو ساعت در مسقط توقف دارند و هواپیما عوض میشه و شاید این مساله برای والدینی که بچه همراهشون هست کمی سخت باشه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

نقشه های بانکوک و پاتایا که نماینده هما تراول به ما داد

 

بهر حال ما تصمیم گرفتیم که با پرواز ماهان بریم و هتل بانکوک مون رو هم ایستین ماکاسان انتخاب کردیم و هنوز در مورد هتل پاتایا مردد بودیم تا اینکه من در بین آژانسهای عضو لست سکند، آژانس کاخ سپید سفر رو پیدا کردم که قیمت مناسبی هم داشت. با تماسی که با آژانس داشتم و صحبتهایی که با مدیر فنی خوش برخورد آژانس کردم، ایشون به من قول دادن که روی قیمت پکیج و انتخاب هتل پاتایا با من راه میان و الحق هم که اینکار رو کردن و همین جا از ایشون هم یک تشکر ویژه دارم. راستش ما یک پسر ده ساله داریم و برای همین، با توجه به چیزهایی که از جو بعضی هتل ها شنیده بودیم، و همسرم هم تجربه اش کرده بود، انتخاب هتل پاتایا برامون خیلی مهم بود. تو سرچ هایی که من به همراه پسرم انجام میدادیم، پسرم از هتل گاردن کلیف خیلی خوشش اومد و مدام می گفت بریم این هتل. برای همین روزی که من و همسرم برای عقد قرارداد رفتیم آژانس مدیر فنی واقعا تمام تلاششون رو کردن که با بهترین قیمت، شرایطی که ما میخواستیم رو برامون فراهم کنند و نهایتا قرار شد که پکیج ما شامل 4 شب بانکوک، هتل 4 ستاره ایستین ماکاسان و سه شب پاتایا هتل 5 ستاره گاردن کلیف با پرواز ماهان باشه.

ساعت و تاریخ رفت چهارشنبه 29 اردیبهشت ساعت 21:45 و برگشت پنجشنبه 6 خرداد ساعت 22. البته فردای اونروز خانم ترکمان با من تماس گرفتن و گفتن که هتل ایستین ماکاسان جا نداده و باید هتلتون عوض بشه و ایشون خودشون هتل رامادا دی ما که درست در کنار ایستین هست رو پیشنهاد دادند که البته هتل قدیمی تری هست ولی ما به علت اینکه تو بانکوک قرار نبود زیاد تو هتل باشیم، سخت نگرفتیم و قبول کردیم و هتلمون به رامادا دی ما تغییر کرد.

سفرنامه تایلند

موقعیت هتل رامادا دی ما

 

خلاصه روز آغاز سفر رسید. ما هم مدارکمون شامل ویزا، پاسپورت، بلیط ها، وچر هتل و بیمه مسافرتی مون رو از آژانس گرفته بودیم عوارض خروج 75000 تومنی رو هم پرداخت کردیم تا از سر کار که برگشتیم، سریع به سمت فرودگاه راه بیوفتیم چون یکشنبه تعطیلی بود و شنبه هم خیلی ها مرخصی گرفته بودن و ما احتمال می دادیم که مسیرمون خیلی شلوغ باشه. برای ساعت 5:30 آژانس گرفته بودیم. منم همه وسایل رو آماده گذاشته بودم و در ضمن دو تا چمدون رو گذاشته بوده تو هم که موقع برگشت ازش استفاده کنیم.

یعنی چمدون کوچیکه رو گذاشتیم تو چمدون بزرگه تا اونجا به سلامتی چمدونه فارغ بشه و سوغاتی ها و خرید ها رو بزاریم توش !! در ضمن با توجه به بد غذایی آقای همسر و آقای پسر، یه مقداری هم غذاهای آماده و کنسروی تهیه کرده بودیم که اگر غذاهای اونجا رو دوست نداشتن، ازش استفاده کنیم و یک باکس آب معدنی کوچیک هم تو چمدون با خودمون بردیم که خیلی هم کار خوب و پسندیده ای بود و اونجا کلی خودمون رو از این بابت دعا کردیم. چون اونجا آب معدنی هاشون بد بو و بدمزه بود به نظر ما.

سفرنامه تایلند

زمان حرکت رسید و درست زمانی که ما خواستیم راه بیوفتیم باد و طوفان و رعد و برق شروع شد !! ما گفتیم عیب نداره… اردیبهشته دیگه. یه لحظه است و تموم میشه. این اولیش بود!! به محض حرکت و تا افتادیم تو اتوبان صدر که از اونجا وارد اتوبان امام علی بشیم، دیدیم ترافیکه. باز با خودمون گفتیم عیب نداره، صدر همیشه ترافیکه دیگه... خلاصه رفتیم تارسیدیم اول ورودی امام علی.... اوه اوه یا خدا... ترافیک وحشتناک بود. بنده خدا راننده همش سعی می کرد به ما دلداری بده و میگفت نه بابا تصادف شده وگرنه این اتوبان شلوغ نیست... رفتیم جلوتر تصادف شده بود ولی بعد از عبور از تصادف هم ترافیک ادامه داشت. خلاصه تا اول اتوبان خلیج فارس همینطوری بود و من هی تو دلم حرص می خوردم و همسرم هم گاه گداری یه لبخند به من میزد و می گفت: اینا که چیزی نیست، اونجا رو بگو با گرما و شرجی فراوون... خلاصه که من با قلب و ذهنی آرام از فکر و خیال دیر رسیدن به فرودگاه و گرمای اونجا !! سعی کردم مثبت اندیش باشم و به برنامه هامون فکر کنم.

سفرنامه تایلند

بهر حال ساعت 7:15 رسیدیم فرودگاه و مراحل مختلف رو طی کردیم و ارز مسافرتی رو هم گرفتیم و منتظر شدیم برای رفتن و سوار شدن به هواپیما. هواپیما هم ایرباس A380 بود. ما در دریف های چهار تایی وسط بودیم که با توجه به اینکه هر سه قد بلندیم، با مثبت اندیشی تمام خودمون رو برای له شدن در صندلی های تنگ اکونومی تا فرودگاه سوارنابومی تایلند آماده کردیم. پرواز هم با حدود نیم ساعت تاخیر انجام شد. کادر پروازی و مهمانداران و پذیرایی هم خوب بود که من چون آدم قدر شناسی هستم، از این عزیزان هم تشکر میکنم. طول مدت پرواز هم6 ساعت و 25 دقیقه بود و ما هم در طول پرواز فرمهایی رو که بهمون داده بودن پر کردیم تا در فرودگاه معطل نشیم.

سفرنامه تایلند

ساعت حدود هفت و نیم صبح به وقت محلی بود که از هواپیما پیاده شدیم و البته تا طی کردن مراحل چک پاسپورت و اومدن چمدونها و جمع شدن مسافر ها کمی معطل شدیم. شرکت کارگزار ما تو تایلند، شرکت هما تراول بود که به نظرم عملکرد خوبی داشتن و ما راضی بودیم. دختری به نام گانجانا که کمی هم فارسی بلد بود به عنوان تور لیدر ما رو جمع کرد و سوار اتوبوس تور شدیم. با فارسی دست و پا و سر و کله شکسته!! خودش رو معرفی کرد و گفت که اسم فارسی کوکو رو برای خودش انتخاب کرده که راحت تر بشه صداش کرد !!!

بعد هم به هر نفر یه نقشه شهر بانکوک که البته کامل نبود، و یک سیم کارت داد و گفت سیم کارته 20 بت شارژ داره و از هر فروشگاه 7-11 میشه براش شارژ خرید. به خانواده ما هم سه تا سیم کارت داد در حالیکه ما فکر می کردیم یک سیم کارت به هر اتاق میده که از این بابت از کوکو جان سپاسگزاریم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

ازدحام سیم های برق که در خیابانها خیلی به چشم میومد

 

همسفری های ما، که با ما سوار اتوبوس شدن اکثرا خانواده و خدا رو شکر همه هم ظاهرا موجه و خوب بودن. خلاصه کوکو به ما گفت که الان اگر بریم هتل بهتون اتاق نمیدن چون زوده که ما خودمون هم می دونستیم و گفت برای همین گشت شهری تون رو همین الان میریم که بازدید از معبد گلدن بودا یا همون بودای طلاییه. البته من یک برنامه خیلی دقیق برای خودمون آماده کرده بودم و طبق برنامه می خواستیم وقتی رسیدیم هتل، چمدونها رو امانت بگذاریم و سریع بریم مجموعه گرند پالاس که در واقع همون محل قرار گیری بودای زمردین و کاخ پادشاهی شون هم هست. ولی خوب کوکو گفت اول میریم اونجا و بعد هتل و ما هم که خسته بودیم ترجیح دادیم فعلا باهاشون همراه باشیم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

معبد بودای طلایی

 

گلدن بودا نزدیک چاینا تاون یا محله چینی هاست و یک معبد بوداییه که یک مجسمه نه چندان بزرگ از بودا وسطشه. و خود این معبد هم درست وسط یک محوطه بدون سایه و دار و درخت و داغ و سوزان قرار گرفته . قبل از ورود به معبد باید کفشهامون رو در بیاریم و همون یک تکه راه کافیه که قشنگ کف پاتون بسوزه... حتی اگر مثبت اندیش باشید. خیلی جالبه که کوکو تو اون گرمای وحشتناک یک بلوز کلفت که مثل پلیور بود پوشیده بود و خیلی هم خوشحال بود !! در حالیکه ما داشتیم جزغاله می شدیم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

خلاصه بازدیدی کردیم و چند عکس یادگاری گرفتیم و بعد سوار ماشین شدیم. راننده مستقیم رفت به هتل مونتین و از اونجا مسافرها به سه دسته تقسیم شدن. هتل رامادا دی ما و ایستین تو ماشین موندن و هتلهای مونتین ریور ساید، رامادا پلازا و مندرین پیاده شدن و با ونهای دیگه و با تور لیدر های خودشون رفتن. خانواده سه نفره ما و دو تا آقای جوون، مسافرهای هتل رامادا بودن. کوکو هم به ما گفت که تور لیدر شما آقا نیما است که میاد هتلتون. بعد ما رو برد جلوی هتل پیاده کرد و گفت که میره مسافرهای ایستین رو برسونه. ما خودمون رفتیم داخل هتل و کارهای پذیرشمون رو انجام دادیم.
از ما 100 دلار هم ودیعه گرفتن که در زمان ترک هتل اگر مشکلی نباشه اون رو بهمون پس بدن. در همون زمان تور لیدر ما اومد و خودش رو معرفی کرد و گفت تا کارهاتون انجام بشه، بیاین براتون تورها رو توضیح بدم.

سفرنامه تایلند

من از قبل اطلاعات همه جاهایی که می خواستیم بریم رو در آورده بودم و قیمت ها رو هم از تو سایتهای خود اون مجموعه یا سایتهای مرتبط به دست آورده بودم که بتونم با قیمتهای نیما مقایسه کنم. برنامه ای که به ما داد عیناً به این شرح بود:

سفرنامه تایلند

و همون اول کار نیما تکلیف ما رو معلوم کرد و گفت نرخ کودک رو، برای بچه های دارای قد زیر 140 سانت در نظر میگیرن که از اونجا که پسر ما ماشااله شاخ شمشاده و قدش بالای 160 سانته، اونجا بزرگسال به حساب میومد !! البته فکر کنم که این قانون فقط به درد خود تایلندی ها و چینی ها می خورد که خیلی از بزرگسالانشون هم، همون 140 سانت هستن.

من و همسرم تصمیم داشتیم که برنامه شام در کشتی رو از تور لیدر خودمون بگیریم تا بتونیم با سایر هموطن هامون باشیم و بیشتر بهمون خوش بگذره و البته با توجه به همسفر هامون که در مسیر فرودگاه تا هتل دیدیم، امیدوار بودیم که جو خوبی رو در کشتی داشته باشیم. برای همین همون موقع به نیما گفتیم که برای شب تور رو برامون رزرو کنه و پولش رو هم همون موقع بهش پرداخت کردیم. در مورد بقیه تورها هم گفتیم که تلفنی بهش خبر میدیم.

قرار شد عصر ساعت شش و نیم تو لابی باشیم تا بیان دنبالمون و بریم به سمت اسکله. اون دو تا آقایی هم که تو هتل ما بودن و بعدا با همسرم دوست شدن هم ثبت نام کردن.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

لابی هتل

 

خلاصه تو این فاصله اتاقها هم آماده تحویل شده بود و ما کلید اتاق رو تحویل گرفتیم. اتاق ما در طبقه 22 هتل بود. هتل یک آسانسور خیلی شگفت انگیز هم داشت، به این صورت که قبل از انتخاب طبقه باید اول کارت رو وارد یک قسمت می کردیم و سریع در می آوردیم و بعد سریع طبقه رو انتخاب میکردیم. اگر تعلل می کردیم پشیمونی به بار میومد و بین طبقات میگشت تا دوباره طبقه رو انتخاب کنیم !! (البته دیگه اینقدر هم که من گفتم سرعت نیاز نبود). اتاق ما یک اتاق معمولی، با یک تخت دو نفره و یک تخت یک نفره بود. ابعاد اتاق مناسب بود و تمییز. البته کلا هتل قدیمی بود و این قدیمی بودن از همه چیزش مشخص بود.

امکانات اتاق شامل: مینی بار، میز آرایش، میز و صندلی و گاو صندوق می شد. همون اول که وارد اتاق شدیم پسرم رفت که دوش بگیره و یک ثانیه بعد اومد بیرون و گفت که شیر دوش حمام از جاش در اومد !!! من با توجه به چیزهایی که تو سفرنامه های دیگر دوستان خونده بودم گفتم یا خدا، الان میان کلی جریمه مون میکنن میگن دوش رو خراب کردین!! سریع زنگ زدم پذیرش و گفتم که شیر حمام مشکل داره و چند دقیقه بعد دو نفر برای تعمیر اومدن که یه ده دقیقه ای کارشون طول کشید و خدا رو شکر برای ما مشکلی نداشت. البته با سیستم آب و فاضلاب هتل ما تا روز آخر مشکل داشتیم که دائم آب گیر می کرد و پایین نمی رفت ولی خوب ظاهراً خودشون هم به این مشکل عادت داشتن و هر روز میومدن و مشکل رو برطرف می کردن.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

به هر حال ما بعد از جا به جا شدن و نهار خوردن، تصمیم گرفتیم که کمی استراحت کنیم چون شب قبل هم نخوابیده بودیم و برای همین گرفتیم خوابیدیم تا ساعت 5 و بعد یک چای خوردیم و آماده شدیم که برای تور شام در کشتی بریم. یه نکته بامزه هم در مورد کتری برقی اتاق بگم اونم اینکه کتری ما تا نزدیکی های دمای جوش می رفت و بعد به طرز ناگهانی بی خیال می شد و کامل آب رو جوش نمی آورد، ولی ما به پذیرش چیزی نگفتیم و تحمل کردیم و دم نزدیم !!

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

کتری برقی داغون ما و سیستم برق اتاق

 

خلاصه حاضر شدیم و به لابی رفتیم و کلی منتظر موندیم تا تور لیدر که یک آقای نسبتا مسن تایلندی بود اومد دنبالمون. از هتل ما، غیر از ما سه نفر، اون دو تا آقا هم بودن و دو تا آقای مسن که ظاهراً برادر هم بودن از هتل ایستین سوار کرد و راه افتادیم. من همش دلم شور می زد که دیر شده و نکنه کشتی حرکت کنه. مخصوصا اینکه کلی هم تو ترافیک وحشتناک اون ساعت معطل شدیم. به هر حال رسیدیم به یک مرکز خرید که در کنار اسکله و ورودی محوطه سوار شدن به کشتی بود.

آقا تایلندیه جلو جلو می رفت و هر چند قدم بر می گشت و یه چیزی به تایلندی به من میگفت. من هم به بقیه گفتم مثل اینکه این میگه عجله کنید و تندتر بیاین و همین جمله باعث شد که نه تنها اون آقا فکر کنه که من زبونش رو می فهمم، بلکه همگروهی های ما و حتی همسرم هم هم همین فکر رو می کردن و دائم به من میگفتن بهش بگو حالا کجا بریم؟ ببین کجا میاد دنبالمون؟ ساعت چند بر می گردیم و ... اون آقا هم فکر میکرد اگر تایلندی رو شمرده حرف بزنه من می فهمم. خلاصه که مسئولیت سنگینی گردن من بود، اونم تو گرما و شرجی هوا !!!

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

به علت اینکه بیشتر عکس هامون خانوادگی بود، بعضی از این عکس ها رو از سایتش بر داشتم

 

خلاصه ما رفتیم جلوی قسمتی که مسافرها سوار میشدن و یک آقایی پشت بلند گو داشت کسی رو صدا میکرد و همینجوری با بلند گوی دستیش تو حلق من گفت: هفت نفر؟ و منم گفتم بله، گروه ما هفت نفر هست و بازم تو بلند گو گفت خیلی دیره سریع سوار بشید. تا ما سوار شدیم کشتی راه افتاد و معلوم شد که منتظر ما هفت نفر بودن. یکی از مسئولای کشتی هم سریع یک میز رو به ما نشون داد و گفت این میز گروه شماست. یعنی برای ما هفت نفر یک میز رزرو شده بود که البته ما مشکلی نداشتیم و در کنار دوستهای جدیدمون بهمون خوش گذشت. یک دختر تایلندی که لباس سنتی شون رو پوشیده بود هم اومد و به خانواده ما گفت بیاین با هم عکس بگیریم که اینقدر سریع عکاسه عکس رو گرفت که مهلت نداد ما یک دست به موهامون بکشیم. هرچند که ما آخر سر عکس رو ازشون به قیمت 150بت خریدیم چون یادگاری بود دیگه، ولی زیاد خوب نیوفتاده بودیم با اینکه ما کلاً فتوژنیک هستیم شدید !!! حالا شما حواستون باشه وقتی خواستید عکس بگیرید. عکاسه هوله !!

بعد هم سر میزمون نشستیم و از هوای نسبتاً خنک و باد ملایمی که می وزید، همراه با موسیقی ملایم و نور شمع های زیبای روی میز، و دیدن مناظر زیبای اطراف لذت بردیم. فضای خیلی خوب و رومانتیکی بود و ما خیلی خوشمون اومد. بعد هم از همه دعوت کردن که برای شام برن سر میز. روی میز اصلی و بزرگ شام هم غذاهای مختلفی بود. چند نوع برنج مخلوط، نودل، پاستا، صدف، سوشی، چند نوع خوراک، مرخ سوخاری، ماهی ... و چند نوع دسر و سالاد و میوه و ژله. بعد هم یه خانمی اومد سر میزمون و گفت که اگر نوشیدنی می خوایم سفارش بدیم و با توجه به اینکه فقط آب رایگان بود، ما برای خودمون نوشیدنی سفارش دادیم که با ارائه فاکتور پولش رو همون بعد از غذا ازمون گرفتن. قیمتهای منو بیشتر از قیمت مغازه ها و فروشگاه ها بود که البته طبیعی بود.

بعد از شام هم خواننده ریزه میزه بامزه مون شروع کرد به خوندن چند آهنگ شادتر و یک آهنگ ایرانی هم خوند که چون با استقبال بی نظیر هموطنانمون که اتفاقاً اقلیت مسافران کشتی هم بودن، مواجه شد، دیگه کلاً رفت تو فاز آهنگهای ایرانی و ....

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

کشتی از لنگر گاه ریور سیتی حرکت میکنه و تا پل رامای هشتم میره و بر می گرده. بعد از کناره گیری در کنار اسکله، حدود ساعت 30/9 ما از کشتی پیاده شدیم و بعد از مدتی که دنبال لیدرمون گشتیم، بالاخره پیداش کردیم و برگشتیم هتل. تور شام در کشتی خیلی خوب بود و به ما که خیلی خوش گذشت. من این تور رو به همه دوستانی که به دنبال یک شب شاد و رومانتیک همراه با موسیقی و شام خوب هستن توصیه میکنم.

بعد از اینکه به هتل برگشتیم، از رسپشن هتل راجع به خیابان کاسانرود و بازار شبانه سیلوم پرسیدم که پیشنهاد داد بازار شبانه رو بریم و گفت که برای خرید خوبه. من قبلاً راجع به این خیابون سرچ کرده بودم ولی چیزی که من میدونستم این بود که اسم خیابون سلوم بود که رسپشن به من گفت قبلا جای دیگه ای بوده و الان محل این بازار شبانه تغییر کرده. ما با یک توک توک و 200 بت رفتیم به این خیابون که درست ما رو سر خیابون پات پونگ پیاده کرد.

این خیابون در شب محل یکسری تفریحات شبانه است و رستورانهایی داره که به نظرم مناسب خانواده ها نیست. چون همینجور که در خیابون راه میریم هم داخلش معلومه. خلاصه ما که سریع یک چرخی زدیم اونم از ردیف وسط فروشنده ها که خیلی به کافه ها نزدیک نباشیم. به نظرم اصلا برای خرید هم خوب نبود و ما که چیزی نخریدیم و با یک توک و توک و اینبار با قیمت 150 بت به هتل برگشتیم و چای خوردیم و خوابیدیم. خیلی هم پشیمون شدیم که چرا کاسانرود رو نرفتیم. چون متاسفانه دیگه فرصت نکردیم که شبهای دیگه بریم.

سفرنامه تایلند

عکس از اینترنت

 

راستی ما عصر همون روز از بخش فروش تورها که بیرون در هتل بود، برای تور سافاری ورد قیمت گرفتیم که دیدیم قیمت تور لیدر خودمون بهتره. البته اونا تور رو به صورت خصوصی وVIP اجرا می کردن که به نظرم برای این تور نیازی بهش نبود. چون ما همسفری های خوبی داشتیم و تور لیدرمون هم آدم خوبی بود، تصمیم گرفتیم که تور سافاری ورد یا همون حیات وحش رو هم از خود نیما (تور لیدرمون) بگیریم. برای همین قبل از رفتن به تور کشتی باهاش تماس گرفتیم و برای فرداش که جمعه بود رزرومون رو انجام دادیم. اونم گفت چون تعداد ایرانی هایی که برای این تور ثبت نام کردن تقریبا زیاده، نهار ایرانی هم براتون می گیریم که ما از این بابت هم خوشحال شدیم. نیما گفت فردا ساعت 8 صبح تو لابی باشین و هزینه تور رو هم بعد از اینکه برگشتین میام و ازتون میگیرم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

یک نکته ای که به نظرم لازمه که اینجا بگم در مورد رفتار تور لیدرها و قیمت تورها و غیره است. من خودم در اکثر سفرنامه ها خونده بودم که دوستان از نحوه بازاریابی و قیمت های تور لیدرهاشون گله داشتن. راستش خدا رو شکر ما به این مشکل برخورد نکردیم. البته درسته که قیمت تورهایی که تو سطح شهر میشد از آژانس ها خرید کمتر از قیمت تور لیدرمون بود ولی به نظرم هرکس باید ببینه چه چیزهایی براش اهمیت داره. مثلا در مورد سافاری ورد، چون فضای اونجا بزرگه و نمایش ها و برنامه های مختلف پشت سر هم انجام میشه، اینکه ما با هموطن هامون بودیم و تور لیدرمون که همون کوکو بود، باهامون میومد، خیلی خوب بود. در ضمن تور لیدر ما، نیما، اصلا اصراری به خرید تورهاش نمی کرد و همون اول هم که میخواست توضیح بده، من چند تا از سوال هام رو ازش پرسیدم و به من گفت معلومه که شما اطلاعاتتون خوبه و برای همین من دیگه زیاد توضیح نمیدم، اگر شما هر چیزی از من خواستین خبر بدین.

متاسفانه من تعدادی از دوستان رو دیدم که یا اینقدر بی اطلاع هستن از تورها یا اینقدر خواسته ها و توقعات بی جایی دارن و یا بد حسابن، که لیدر ها رو مجبور به یکسری رفتارها میکنن. برای همین به نظرم خوبه که منصفانه به این موضوع نگاه بشه. ما که از تور لیدرمون راضی بودیم و مشکل خاصی نداشتیم. حتی ایشون، زمانی که یکی از دوستان ما گوشی موبایلش رو تو رستوران هتل جا گذاشت و بعد که برگشت دید نیستش، به این دوستمون کمک کرد و خودش هم با هتل تماس گرفت و هم پا شد اومد هتل و موضوع رو پیگیری کرد تا گوشی اون آقا پیدا شد و این نشون از مسئولیت پذیری این فرد بود.

خلاصه روز جمعه رسید و ما ساعت هفت بلند شدیم و سریع حاضر شدیم و به رستوران هتل برای صبحانه رفتیم. صبحانه معمولی بود. یعنی کلاً خوراکی ها و غذاهایی که بود زیاد با ذائقه ما سازگار نبود. ولی گرسنه هم نمی موندیم. مخصوصا شیرینی هاش خیلی خوشمزه بود. حالا در آخر راجع به هتل بیشتر توضیح میدم. خلاصه ما صبحانه رو خوردیم و رفتیم توی لابی. دوستان هم هتلی مون هم اومدن و دیدیم پریشون و ناراحتن که فهمیدیم یکی از اون آقایون، گوشی اش رو روی میز جا گذاشته و وقتی برگشته دیده که نیست و هر چی شماره رو میگرفت، میگفت که گوشی اش خاموشه. خلاصه ما مدتی معطل این دوستمون شدیم که کوکو گفت دیگه نمیتونیم منتظر بشیم و با اونا راه افتادیم و رفتیم چند هتل دیگه، از جمله هتل مندرین و مونتین ریور ساید و اون یکی مونتین که مسافرها رو جمع کنن. ساعت نزدیک 10 بود که رسیدیم.

فاصله تا سافاری زیاد بود. کوکو جان رفت که برامون بلیط بگیره و به هرکدوممون یک تیکت داد و گفت رو لباستون بچسبونید و مواظب باشید کنده نشه و یک عروسک بامزه که روی یک میله پرچم بود، گرفت دستش و گفت حواستون به این باشه تا گم نشید. محیط پارک خیلی قشنگ بود. ولی اونروز هوا به طرز وحشتناک و پوست کننده ای گرم و شرجی بود. جوری که من به شخصه لباسهام تبدیل به بخشی از بافت پوست بدنم شده بود!!

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

اولین بخش نمایش ها، نمایش بامزه و دیدنی اورانگوتانها بود که ما کلی خندیدیم. خیلی جالب بود و مخصوصا پسرم از این بخش خیلی خوشش اومد. کلاً اورانگوتانهاش خیلی فهمیده و هنرمند بودند و تو تایم حدود یک ربع، هم بوکس بازی کردن و هم زدن و رقصیدن و هم کلی ادا در آوردن. بخش بعدی نمایش شیرهای دریایی بود که اونم جالب بود ولی خیلی خاص نبود. بعد هم کابوی شو که یک نمایش بی سر و ته بود که تو فضایی که به شکل فیلم های کابویی دکور بندی شده بود اجرا میشد. به نظر من و همسرم خیلی بی مزه بود ولی پسرم خیلی دوست داشت. البته برای یکبار دیدن می ارزه دیگه. هر نمایش که تموم می شد کوکو ما رو به بخش نمایش بعدی هدایت می کرد. بعد از کابوی شو گفت نیم ساعت وقت آزاد دارید که در مجموعه بگردید و بعد بیاید برای نهار و در رستوران فضای باز اونجا برای ساعت 1 باهامون قرار گذاشت.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

اورانگوتانهای بامزه

 

تو این مدت ما یکم چرخیدیم و عکس گرفتیم و از گرما پرپر زدیم. یک نارگیل تازه هم خریدیم و خوردیم که خیلی خنک بود و کلی چسبید. تو اون محوطه بچه ببری هم بود که میشد با پرداخت 400 بت بغلش کنیم و در حالیکه با شیشه بهش شیر میدیم، باهاش عکس بندازیم. یک اورانگوتان خیلی بامزه هم بود که با اونم میشد عکس گرفت و بعد از عکس انداختن، یک بوس گنده هم کسی رو که باهاش عکس انداخته بود میکرد!!

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعد از چرخی که تو بخشی از محوطه زدیم برای نهار به رستوران رفتیم و کوکو به هرنفر یک پرس غذا که چلو مرغ بود به همراه یک بسته کوچیک ریحون میداد. نوشیدنی هم بین آب و نوشابه انتخابی بود. غذا رو از رستوران سبلان گرفته بودن که زیاد جالب نبود ولی به هر حال قابل خوردن بود. بعد از نهار تا زمان شروع شدن شوی دلفین ها وقت داشتیم که ما برای دیدن زرافه ها رفتیم که خیلی جالب بود. از یک مسیری که به سبک افریقایی تزیین شده بود عبور کردیم و روی یک سکو رفتیم. زرافه ها آزادانه در اطرافمون در رفت و آمد بودن و می شد با خریدن یک سطل موز که به همراه یک سیخ چوبی بهمون میدادن، به زرافه ها غذا بدیم که خیلی بامزه بود. زبونشون رو دراز میکردن و موز ها رو از روی سیخ میگرفتن. تجربه خوبی بود و پسرم خیلی خوشش اومده بود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعدش دوباره به سمت همون رستوران اومدیم که کوکو گفته بود برای رفتن به بخش نمایش دلفین ها اونجا جمع بشیم. این بخش یکی از بهترین بخش های نمایش ها بود به نظرم. زمانی که داشتیم وارد محوطه اش میشدیم، مجری این بخش که داشت برای دعوت از بازدید کنندگان و نمایش تبلیغ میکرد، شروع کرد به خوش آمد گفتن به بازدید کننده ها که از ملیت های مختلف بودن. اول از همه هم ایران رو گفت و همزمان یک آهنگ شاد ایرانی رو پخش کردن و خودش و تعدادی از هموطن های باحالمون شروع کردن به حرکات موزون و شادی. با اینکه تعداد ایرانی ها به نسبت بقیه ملیت ها کم بود ولی کلا ترکوندن. البته هندی های شاد هم کلی با ایرانی ها همراهی میکردن.

بعد از اون هم مجریه به هندی ها خوش آمد گفت و یک آهنگ معروف هندی رو پخش کردن که واقعا عکس العمل هندی ها دیدنی بود. به حدی هماهنگ و شاد با آهنگ همراهی میکردن که آدم کیف میکرد. خیلی باحال بود، بعد هم به روسها و چینی ها خوش آمد گفت که چون هیچ استقبالی مردم لوس این دو کشور نکردن، هیچ آهنگی هم براشون پخش نکرد. بعد هم نمایش جالب دلفین ها شروع شد که خیلی دیدنی بود. آدم از هوش این موجودات دوست داشتنی تعجب میکنه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعد از نمایش دلفین ها، کوکو گفت سوار اتوبوس بشیم که بریم داخل حیات وحش. ما هم که حسابی از گرما و شرجی هوا هلاک شده بودیم با خوشحالی سوار اتوبوس خنکمون شدیم. اتوبوس از بخش های مختلفی عبور می کرد. هر بخش با یک در مخصوص از بخش دیگه جدا شده بود تا حیوانات وحشی به حیوانات دیگه کاری نداشته باشن. برای ما که بعضی از این حیوانات رو فقط داخل قفس های کوچیک تو باغ وحش خودمون دیده بودیم، خیلی جالب و خوشحال کننده بود که این حیوانات رو در فضایی بزرگ و آزاد میدیدیم که برای خودشون راحت میتونن راه برن، بدوند و با بچه هاشون بازی کنن. ببر، گور خر، آهو، کرگدن، خرس و شتر و کلی حیوون دیگه تو مسیری که ما رد شدیم وجود داشت که دیدن اونها واقعا تجربه خوبی بود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

عبور از بخش های مختلف نگهداری حیوانات در سافاری ورد

 

خلاصه بازدید ما درحالیکه بارون شدیدی شروع به باریدن کرده بود، تموم شد و ساعت سه بعد از ظهر ما از سافاری به سمت هتل هامون راه افتادیم. در مسیر برگشت، به علت بارندگی شدید، خیلی تو ترافیک موندیم که کلی خسته مون کرد. کوکو هم از تک تک مسافرها پرسید که آیا میخوان برن خرید؟ اونایی که میخواستن برن رو مرکز خرید پلاتینیوم پیاده کردن و بقیه رو رسوندن هتل.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

ما هم به هتل برگشتیم و همسرم و پسرم با دوستای هم هتلی مون رفتن استخر هتل و من هم کمی استراحت کردم. برای عصر برنامه داشتیم که بریم و مرکز خرید ترمینال 21 رو ببینیم. این مرکز خرید طراحی جالبی داره و هر طبقه و هر بخش اون با المانهای یک کشور طراحی شده و شامل بخشهای ترکیه، ژاپن، ایتالیا، فرانسه و انگلیس می شد. کمی اونجا چرخ زدیم و عکس گرفتیم و خرید هم کردیم. قیمتها تقریبا گرون ولی اجناس گلچین شده تر بود و مارک و برند تایلندی و بین المللی زیاد بود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بخش های مختلف فروشگاه ترمینال 21

 

از ترمینال 21 که بیرون اومدیم یک سر هم به MBK زدیم که اونجا قیمتها بهتر بود. ولی زیاد لباس ها و اجناس شیک و قشنگی نبود و خیلی معمولی به نظر میومد. ما هم خرید خاصی نکردیم و بعدش به یک نمایندگی کی اف سی رفتیم و شام خوردیم و به هتل برگشتیم. فرداش قرار بود بریم دریم ورد یا همون شهر بازی بانکوک.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

نیما به ما گفته بود که ساعت 9 میان دنبالمون. ما هم صبحانه رو خوردیم و سه نفری لباسهای یک شکل پوشیدیم و آماده شدیم برای رفتن به دریم ورد زیبا. این پارک در خارج از مرکز شهر بانکوکه و به صورت جالبی طراحی شده که هم بچه ها و هم بزرگتر ها از دیدنش لذت می برن و شامل تعدادی بازی برای سنین مختلف، تله کابین، ماکتهای جالب برای عکس گرفتن، یک مزرعه کوچک، بازیهای شانسی، رستوران، چند تا فروشگاه و سینمای چند بعدی و... میشه که همه اش جالب و خوب بود. خصوصا برای عکاسی فوق العاده است. تور لیدر ما یک آقای تایلندی بود که لباس خود دریم ورد هم تنش بود و با یک ون اومد دنبالمون.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

صبحانه هتل

 

اول به یه هتل بی ستاره کوچیک رفتیم و یه چند نفر دیگه رو هم سوار کردیم و به سمت دریم ورد راه افتادیم. حدود یک ساعت تو راه بودیم. وقتی رسیدیم لیدرمون اومد تو گیت ورودی و برامون یک نقشه و سه تا برچسب تیکت گرفت که رو لباس هامون بچسبونیم. سه تا هم بلیط شهر برفی مجموعه رو بهمون داد. با تیکت هایی که داشتیم می تونستیم از همه بازیها بدون محدودیت استفاده کنیم و همچنین شامل نهار بوفه هم میشد. نقشه هم خیلی خوب بود و می شد با استفاده از اون خیلی راحت بازیهایی که دوست داریم رو پیدا کنیم.

یک دریاچه هم وسط پارک هست که میشه اونجا قایق سواری کرد. دو قسمت هم داشت که باید بابتش جداگانه پول پرداخت می کردیم: دهکده حیوانات (نفری 60 بت) و پیست کارتینگ (نفری 80 بت) که چون هردوش کوچیک بود و چیز خاصی نداشت ما استفاده نکردیم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

وارد مجموعه که شدیم، از همون ابتدا کلی ماکت و دکور های جالب بود که باهاش عکس بگیریم. ماکتهایی از چند بنای معروف دنیا مثل اهرام مصر، دیوار چین، برج پیزا و ... همینطور ماکتهایی که میشد سرمون رو جای اون شخصیت ها بزاریم و عکس بگیریم که من اونا رو خیلی دوست داشتم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعد هم به خونه آقا غوله تو داستان جک و لوبیای سحر آمیز رفتیم که واقعا جالب طراحی شده بود. آقا غوله هم رو تختش خواب بود و همه چیز در ابعاد غولی بود. خیلی جالب بود که دو دست لباس راحتی و لباس رسمی و به قولی مجلسی اش رو هم از دیوار آیزون کرده بودن. خونه غوله خیلی خنک بود و ما تا آخر اون روز دو بار دیگه برای اینکه خنک بشیم رفتیم منزل غولی جان!!!. در کنار خونه اش هم سینمای چهار بعدی هست که ما نرفتیم ولی پسرمون رفت و خیلی خوشش اومده بود. بعد هم رفتیم سراغ بازیهاش که بیشترش رو پسر جان سوار شد و من و همسر جان سوار نشدیم...

کلا دریم ورد فضای خیلی بزرگی نیست و اگر روزی برید که خیلی شلوغ نباشه و برای استفاده از بازیهاش خیلی تو صف نایستید، فرصت استفاده از همه بازیهاش رو پیدا میکنید. ما ماشین ضربتی اش رو سوار شدیم که خیلی باحال بود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

خونه خنک غولی جان و همه چیز در ابعاد غولی !!

 

بعد از کمی استفاده از بازیها، وقتی که حسابی گرممون بود رفتیم بخش شهر برفی. همون اول که وارد میشیم بهمون کاپشن و چکمه میدن و بعد، از چند تا در مثل درهای سردخونه رد میشیم و بعد ناگهان..... وای... یخ میزنیم !!! خیلی باحال بود. از اون گرما و شرجی وحشتناک یهو وارد یک فضای سرد با دمای 4- درجه بشیم. انگار که استخوان هامون یهو ترک خورد. اونجا یه سطح شیب دار درست کرده بودن که با تیوپ میشد روش سر بخوریم که پسرم خیلی خوشش اومد. و آدم برفی و خونه اسکیموها و ماموت و ... خلاصه که خیلی باحال بود. بعد از چند دقیقه همسرم گفت من تمام استخونهام درد گرفته. بریم بیرون. ما هم چند تا عکس یادگاری گرفتیم و اومدیم بیرون. اینجا تنها قسمتی بود که تنها یکبار میشد با بلیطی که داشتیم ازش استفاده کنیم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سرزمین برفی کوچیک ولی فوق العاده

 

زمان نهار هم به سالن غذا خوری اش رفتیم که دو بخش بود، یکی بخش بوفه بین المللی و یک بخش هم بوفه غذاهای هندی. البته بخش بین المللی اش هم بیشتر غذاهای چینی و تایلندی بود و کلا چیزی که بشه خورد ما پیدا نکردیم. ولی من چون با تندی غذاها مشکل ندارم رفتم و از بخش هندی اش غذا کشیدم که به نظرم بهتر بود. حداقل مرغ و برنجش رو میشد خورد. نوشیدنی هم فقط آب رایگان بود و اگر نوشیدنی دیگه میخواستیم باید می خریدیم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعد از نهار هم ما به بخش های دیگه رفتیم و سوار تله کابین هم شدیم که اونهم جالب بود. البته من چون ترس از ارتفاع دارم کلا چشمهام بسته بود ولی همسر خان و پسر جان لذت کافی رو از تله کابین سواری و تکون دادن واگن و ترسوندن من بردن !!!

بعد هم حدود های ساعت 4 یک کارناوال راه افتاد که خیلی جالب بود. شخصیت های کارتونی و عجیب و بامزه، رژه میرفتن. البته ما دیگه داشتیم به سمت در خروجی میرفتیم و فرصت نشد که کامل کارنوال رو ببینیم. راننده مون هم جلوی در بود و همراه با اون خانواده هایی که اومده بودیم، برگشتیم. اول هم ما رو رسوندن هتل. ما یک روز شاد و قشنگ رو در دریم ورد گذروندیم و مخصوصا به پسرم خیلی خوش گذشت. توصیه میکنم که در سفر به بانکوک حتما بچه ها رو به این مکان زیبا و لذت بخش ببرید.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

نکات مربوط به دریم ورد:

1-اگر فکر میکنید غذاهای اونجا رو دوست ندارید میتونید از شعبه KFC که در پارک هست استفاده کنید. اسنک و غذاهای لقمه ای هم در پارک پیدا میشه و همچنین بستنی و نوشیدنی های خنک. 2-کرم ضد آفتاب رو فراموش نکنید و مواظب بچه ها باشید تا گرما زده نشن. 3- بازیها رو پیش از ظهر و تا قبل از اینکه نهار بخورید سوار بشید. چون تو اون گرما احتمال اینکه بعد از غذا خوردن و با استفاده از وسایل بازی حالتون بد بشه زیاده.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

خلاصه ما به هتل برگشتیم و کمی استراحت کردیم و بعد به نمایندگی فروشگاه Big C که نزدیک هتلمون بود رفتیم. نزدیک بود و میشد که پیاده بریم. به نظر من این فروشگاه از نظر کیفیت و قیمت کالاها، خوب بود و ما هم کلی خرید کردیم و بعد دوباره پیاده به هتل برگشتیم. تو مسیر برگشت از این دستفروشها که آب میوه میفروشن سه تا لیموناد گرفتیم و خوردیم که خوردن همانا و بهم ریخت دل و روده همسر جان و تا حدودی من و پسر جان هم همان. اونشب همسرم همش حالت تهوع داشت و هیچی نخورد. البته مطمئن نیستیم که برای اون آب میوه ها بود ولی احتمال میدیم که آبی که برای درست کردن این آب میوه استفاده شده بود، کامل بهداشتی نبوده و چون همسرم خیلی حساسه، سریع حالش بد شد. البته ما همه جور دارویی با خودمون برده بودیم و از این بابت مشکلی نداشتیم. یادتون باشه علاوه بر دارو، نبات هم با خودتون ببرید.

رفتیم هتل و خرید هامون رو گذاشتین و بعد برای ماساژ رفتیم به خیابون رو به روی هتل. پر از مراکز ماساژ بود و قیمت همه شون هم یکی. برای همین یکی که به نسبت خلوت بود و تر و تمیز به نظر میومد رو انتخاب کردیم. ماساژ پا، یکساعت که البته همراه با ماساژ شونه و گردن بود و قیمتش 200 بت می شد. ما هم رفتیم و نشستیم که از خوش شانسی ما، همزمان یک خانواده هندی پر جمعیت هم برای ماساژ اومدن و نتیجتاً اونجا از خلوتی و آرامش دور شد.

ماساژورها همه خانم بودن و یکیشون که سنش زیاد بود و یه لباس پلنگی پوشیده بود و قیافه اش هم مثل پلنگ بود، اومد سراغ پسر من. خیلی بامزه بود چون خانمه کلاً خیلی حرفه ای داشت پسرم رو فتیله پیچ می کرد. اونم همش به من میگفت مامان من از این پلنگه می ترسم، این داره به قصد کشت منو ماساژ میده !! خلاصه کلی سر این موضوع خندیدیم و بسی لذت بردیم از ماساژ. هر چند که من خیلی دلم برای این بنده خداها سوخته بود چون واقعا به نظرم برای یکساعت خیلی مبلغ کمی هستش. دلم میخواست آخرش به اون خانمه بگم حالا تو بشین من تو رو ماساژ بدم !! ولی خوب نمی شد دیگه. توصیه می کنم انعام دادن به این افراد رو فراموش نکنید.

صبح یکشنبه ساعت 8.30 رفتیم برای صبحانه و حدود ساعت 9.30 با یک توک توک رفتیم به سمت بازار بزرگ آخر هفته چاتوچاک. کرایه توک توک هم 200 بت شد که اولش باهاش طی کرده بودیم. چاتوچاک یک بازار بزرگه که در روزهای شنبه و یکشنبه بر پا میشه و به معنی واقعی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد اونجا پیدا میشه. قیمتها هم به دلیل تنوع کالاهای ارائه شده معمولا مناسبه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

مثلا من در بخش صنایع دستیش، یه آویز چوبی دیدم و خیلی خوشم اومد و بهم قیمت داد 370 بت ولی هر چی هم چونه زدم قبول نکرد که کمتر بده. متاسفانه من اونو نخریدم ولی بعداً تو یه مرکز خرید دیگه، عین همون رو دیدم که فروشنده اش میگفت 650 بت و یه قرون هم تخفیف نمیداد. خلاصه به نظرم قیمتهاش خیلی خوب بود. مخصوصا صنایع دستی اش. ولی متاسفانه ما زیاد از اونجا خرید نکردیم چون شنیده بودیم که تو پاتایا صنایع دستی فراوونه و گفتیم چه کاریه از اونجا میخریم که نگران حمل و نقلش هم نباشیم. ولی خوب تو پاتایا تنوع چیزهایی که دیدیم قابل مقایسه با چاتوچاک نبود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

توصیه ام به شما اینه که برای رفتین به چاتوچاک لباس خنک و خصوصا کفش راحت بپوشید. چون اکثر حجره هاش وسایل خنک کننده نداره و خیلی گرمه. نقشه بازار رو هم جلوی در ورودی به رایگان میدن که شما با استفاده از اون، میتونید سکشن مورد نظرتون رو پیدا کنید و مستقیم برید اونجا. چون چاتوچاک خیلی بزرگه و اگر بخواهید همینجوری بگردید تا یک چیزی به چشمتون بخوره، زیاد موفق نخواهید بود. اطلاعات سکشن های مختلفش رو براتون میزارم که راحت تر بخش مورد علاقه تون رو پیدا کنید:

• لباس و لوازم جانبی (بخش 2-6، 10-26(
• صنایع دستی (بخش 8-11(
• سرامیک (بخش 11، 13، 15، 17، 19، 25(
• مبلمان و دکوراسیون خانگی (بخش 1،3،4،7،8(
• مواد غذایی و آشامیدنی (بخش 2، 3، 4، 23، 24، 26، 27(
• گیاهان و ابزار باغبانی (بخش 3 و 4(
• هنر و گالری (بخش 7(
• حیوانات خانگی و لوازم جانبی پت (بخش ، 9، 11، 13(
• کتاب (بخش 1، 27(
• عتیقه و کلکسیون (بخش 1، 26(
• متفرقه و مورد استفاده برای لباس(تزیینی، کیف و کفش، شال و ..) (بخش 2، 3، 4، 5، 6، 22، 25، 26(

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

نقشه های چاتوچاک

 

بعد از چند ساعتی گشت زدن و کمی خرید، چون همسرم اصلا حالش خوب نبود، برگشتیم هتل و نهار خوردیم و استراحت کردیم. بعدش هم رفتیم چند ساعتی استخر هتل. استخر خوب و خلوت بود و غیر ما فقط یک زن و شوهر خارجی بودن که آفتاب می گرفتن. استخر هتل، جمع و جور کوچیک ولی دنج و تر و تمیز بود و حوله و تخت هم به اندازه کافی بود.

شب هم رفتیم یک چرخی بیرون زدیم و کمی خرید کردیم و به هتل برگشتیم. وسایلمون رو جمع کردیم چون نیما بهمون گفته بود که ساعت حدود 30/8 میان دنبالمون برای حرکت به سمت پاتایا. ما هم ساعت 7 برای صبحانه رفتیم و بعد برگشتیم بالا و وسایلمون رو برداشتیم و چک اوت کردیم. اون صد دلار ودیعه مون رو هم کامل پس دادن چون هیچ مشکلی نداشت اتاقمون. حدود ساعت 9 هم کوکو اومد دنبالمون. از هتل ما، فقط خانواده ما به سمت پاتایا میرفت و اون دوستهامون که هم هتلی ما بودن، دو روز قبلش رفته بودن پاتایا.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

استخر نه جندان بزرگ ولی تمییز هتل

 

قبل از ادامه سفرنامه و ورود به بخش پاتایا، لازم می دونم که در مورد هتل رامادا دی ما توضیحات بیشتری رو بدم:

این هتل، یک هتل قدیمی در مرکز شهره. محل قرار گیری خوبی داره و اتاق های تر و تمیز و یک استخر جمع و جور و ساکت و خوب. ولی اگر دنبال یک هتل لوکس و با امکانات هستید، دور این هتل رو خط بکشید. صبحانه هتل معمولی و تا حدودی شاید به نسبت یک هتل 4 ستاره ضعیفه. البته راستش وقتی صحبت صبحانه میشه، من به شخصه همش تو فکر هتل های جزایر ترکیه هستم !!! وسایل اتاقها هم کلا قدیمیه. سیستم فاضلاب اتاق ما هم که مشکل داشت، بقیه اتاقها رو نمی دونم. ولی خوب به نظرم این هتل با جمیع شرایط یک هتل معمولی هست و بیشترین امتیاز رو شاید بشه به محل قرارگیری و دسترسی خوبش داد. من اگر بخوام جمعا از 1 تا 10 بهش نمره بدم، نمره 6 به نظرم منصفانه است.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بخش های مختلف هتل و نمایی از پنجره اتاق ما

 

و اما ادامه سفر ما و حرکت به سمت پاتایای دوست داشتنی ما ساعت 9 سوار اتوبوس شدیم بعد از اینکه از هتل مونتین و مندرین هم چند نفر رو سوار کرد، به سمت پاتایا راه افتادیم. چند تا آقای مجرد هم تو اتوبوس ما بودن که ما تا اون موقع ندیده بودیمشون. خداییش ما هیچ موردی از همسفرهامون ندیدیم. با اینکه من تو خیلی از سفرنامه های دوستان خونده بودم که مواردی از عزیزان خصوصا افراد مجرد دیدن، ولی خدا رو شکر ما به مشکلی برخورد نکردیم.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

مسیر بانکوک تا پاتایا هم سرسبز و قشنگ بود. کوکو در طول مسیر به هرکس یک نقشه شهر پاتایا رو داد و نفری هم سه تا کوپن تخفیف 25 درصدی رستوران پردیس شعبه پاتایا. بعد هم گفت که در راه به مزرعه عسل میریم و بعد به سمت پاتایا. بعد ازمدتی، به مزرعه عسل رسیدیم.

طبق معمول در ورودی یک برچسب به ما دادن که روی لباسمون بچسبونیم و آقایی ایرانی به استقبالمون اومد و ما رو به سمت کندوها هدایت کرد و شروع به ارائه یکسری توضیحات خیلی خوب در مورد زنبورها، نحوه تولید عسل، خواص عسل و کندوها کرد. برام جالب بود که همون ابتدای حرفهاش از ما پرسید که اگر دوست دارید و علاقه دارید توضیح بدم، وگرنه یک گشتی بزنید و بعد تشریف ببرید. وقتی علت حرفش رو ازش پرسیدم گفت خانوم باور کنید از صد تا تور ایرانی که به اینجا میان، مسافرهای بیشتر از 80 تاشون اصلاً علاقه ای به شنیدن این توضیحات ندارن و حتی اینجا سر و صدا راه می اندازن که اینجا کجاست که ما رو آوردین. من خیلی از حرف اون آقا متاسف شدم. چون واقعا توضیحاتشون خیلی خوب بود خصوصا برای بچه ها و نوجوون ها. مثلا پسر من مشتاقانه دنبال این آقا میرفت تا ببینه چی می خواد بگه. فکر میکنم بهتره هموطن های من در مورد یادگیری در سفرهاشون یکم بیشتر فکر کنن. چون هرچقدر هم که هدف سفر تفریحی باشه، بازم اینکه آدم بتونه در کنارش چیزی هم یاد بگیره خیلی با ارزشه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

خلاصه بعد از توضیحات مختصری در خصوص کندوها، نحوه محافظت زنبور ها از کندو، انواع مختلف ساخت کندو و موارد مشابه، ما رو به داخل ساختمان اصلی هدایت کردن و اونجا از ما با شربت عسل پذیرایی کردن. اون آقا هم ادامه توضیحاتشون رو در مورد تفاوت عسل ها، نحوه تشخیص عسل اصل از تقلبی، خواص درمانی عسل و ... با ارائه برشور و نمونه به ما ارائه کردن که من واقعا لذت بردم و استفاده کردم . تعدادی از همسفری هامون خرید هم کردن. بعد هم سوار ماشین شدیم و به سمت جیمز گالری یا همون گالری جواهرات پاتایا راه افتادیم. اونجا هم ما رو به یک سالن هدایت کردن که سوار یک ترن بشیم و همینطور که پیش می رفتیم، مراحل استخراج سنگهای قیمتی و تبدیل اونها به جواهرات و موارد مصرفش رو با دکور بندی های جالب و هنرمندانه، می شنیدیم و می دیدیم که این بخش از گشتمون رو هم من خیلی دوست داشتم. در ادامه به سالن فروش جواهرات که خیلی بزرگ و زیبا بود هدایت شدیم و اونجا بود که واقعا دست و دل خانمها می لرزید... من و همسرم در طول گشتهای بانکوک و مسیر پاتایا، با یک خانواده که اونها هم یک زوج به همراه پسرشون بودن دوست شده بودیم و در طول راه بیشتر با هم همراه بودیم. چون اونها هم مسافر هتل ما بودن. تو گالری جواهرات من و خانوم دوستمون با هم بودیم و همسرانمون با هم. هر جا میدیدن که ما وایسادیم و یه چیزی چشم ما رو گرفته، میومدن میگفتن بریم دیگه، برق اینا برای چشماتون ضرر داره... یا میگفتن اینجا هواش خوب نیست پوستتون خراب میشه !!!

خلاصه که ما رو با روش های کاملاً ملایم و مهربانانه به بیرون سالن هدایت کردن. (اینو نوشتم که آقایان هموطن هم اگر خواستن از تجربیات همسران ما استفاده کنند !!)

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

در مسیر حرکت با ترن. داخل قسمت نمایشگاه جواهرات عکاسی ممنوع بود

 

بعد از سوار شدن به ماشین، در حالیکه ساعت حدود 12.30 بود ما رو بردن رستوران پردیس و کوکو گفت اینجا می تونید با کوپنهای تخفیف دار خودتون نهار رو به صورت سلف سرویس بخورید. داخل رستوران تعدادی آقا که با هم بودن نشسته بودن و غذا میخوردن. برای همین چون رستوران کوچیکه، جا خیلی کم بود. ما هم سر یه میز کوچیک نشستیم و مشغول غذا خوردن شدیم. کمیت غذاها خوب بود. از نظر کیفیت هم در حد رستورانهای ایران نبود ولی خوب بود. غذاها هم شامل خورشت قیمه و قورمه سبزی، جوجه کباب و بال کبابی، ماکارونی، برنج سفید و ماهی و خوراک سوسیس و سیب زمینی میشد. سالاد و هندوانه هم بود و نوشیدنی که باید سفارش میدادیم.

راستش ما اون روز چون هم جا تنگ بود و هم جایی که ما نشسته بودیم خیلی گرم بود زیاد لذت نبردیم ولی دفعه بعد که رفتیم و خلوت بود، خیلی بیشتر خوشمون اومد. در ضمن صاحب رستوران هم خیلی خوش برخورد و محترم بودن.

خلاصه ما غذا رو خوردیم و بعد کوکو یک تقسیم بندی مسافرهای هتل ها رو کرد و ما همراه خانواده سه نفری دوستهامون، تنها مسافرهای هتل گاردن کلیف بودیم که سوار یک ون شدیم و با راننده مون به سمت هتل رفتیم. هتل گاردن کلیف یک هتل 5 ستاره در شمال شهر پاتایا در منطقه Naklua هستش. این منطقه، از مرکز شهر پاتایا و خیابانهای اصلی کمی دوره. البته ما این هتل رو دقیقا به همین دلیل و به علت خانوادگی بودنش انتخاب کردیم.

در ضمن این هتل طبق یک برنامه کاملا منظم شاتل رایگان برای رفت و برگشت به مرکز خرید سنترال فستیوال که درست در مرکز شهر هستش رو داره. پس از نظر رفت و آمد ما هیچ مشکل نداشتیم و هیچ هزینه ی اضافی پرداخت نکردیم. غیر از ما دو خانواده، یک زوج جوان دیگه، کل مسافرهای ایرانی هتل بودن.

سفرنامه تایلند

موقعیت تعدادی از هتل های پاتایا

 

مسئولین رسپشن هتل از ما خواستن که در لابی بنشینیم تا کارهای پذیرشمون رو انجام بدن. همون موقع یک خانم جوان خوش برخورد به استقبال خانواده ما اومد و پرسید خانم....؟ منم گفتم بله و اون هم به من و همسرم و پسرم خوش آمد خیلی گرمی گفت. آخه قبل از اینکه به سفر بریم من برای هتل بانکوک مون ایمیل زدم که هیچ جوابی به من ندادن. ولی برای هتل گاردن کلیف هم یک ایمیل زدم و بهشون گفتم که پسر ما این هتل رو انتخاب کرده و براش خیلی مهمه که ببینه انتخابش برای سفر خانوادگی مون چطوره؟ اونها هم بلافاصله ایمیل من رو جواب دادن و چند سوال از علایق پسرم پرسیدن و بازهم در روزهای بعد برام ایمیل زدن که ما قطعا کاری میکنیم که شما خاطره خوبی از هتل ما داشته باشید.

اینو گفتم که بدونید یه وقتایی واقعا این حرف درسته که هر چقدر پول بدی همونقدر آش می خوری. این هتل نمونه کامل یک هتل فعال در زمینه جذب گردشگر بود. حالا به موقع اش براتون توضیح میدم. به هر حال اون خانم بعد از خوش آمد گویی، با پسر من دست داد و با همون ژست احترام گذاشتن خودشون، بهش گفت ما از شما متشکریم که هتل ما رو برای سفرتون انتخاب کردی و امیدواریم اینجا به شما خیلی خوش بگذره. پسر من هم که رفته بود تو ابرها و تو افق محو شده بود... اونم تو گرما و شرجی هوا !!!

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

خلاصه که به ما گفتن بنشینید تا اتاق آماده بشه و اون خانم جوان که مدیر داخلی اصلی هتل بود اومد کنار من و به من چشمک زد و گفت اتاق شما سورپرایز پسرتون هست!!. بعد هم از ما با یک کوکتل خنک پذیرایی کردن و همون موقع آقای جوانی به اسم جواد اومد و خودش رو معرفی کرد و گفت که تور لیدر ماست. آقا جواد هم مثل تور لیدر بانکوک، خیلی با شخصیت و خوب بود.

البته به صورت کاملا محسوسی، مسلط تر و وارد تر. بعدا ما از کارکنان هتل شنیدیم که جواد کاملا مسلط به زبون تایلندی هم هست. چون مدت زیادیه که اونجا زندگی می کنه که قطعاً این می تونه مزیت بزرگی برای یک تور لیدر و مسافرهاش باشه. آقا جواد هم قیمت تورها رو به ما و اون خانواده دوستمون گفت که مهم ترینش شوی آلکازار بود که همون شب برگزار می شد. من در مورد تیفانی شو ازش پرسیدم که به ما گفت تیفانی زیاد خانوادگی نیست و جو اونجا برای پسرتون مناسب نیست. ما و خانواده دوستمون برای شو ثبت نام کردیم. نفری 25 دلار و قرار شد ساعت 7 بیان دنبالمون.

سفرنامه تایلند

تورهای هما تراول

 

سایر تورهای پاتایا شامل این موارد می شد که آقا جواد توضیح داد:

1- باغ گلها- از 8 صبح تا 13 یا از 13 الی 17- نفری 35 دلار همراه با نهار رستوران پردیس
2- تور جزیره مرجان- از 9 صبح تا 16 نفری 45 دلار و بچه 35 دلار همراه با نهار محلی
3- پارک آبی جدید (همون کارتون نت ورک) از 9 صبح تا 16 بزرگسال 55 دلار و بچه 45 دلار بدون نهار
4- تور مینی سیام- هم صبح و هم عصر که ساعتش قابل برنامه ریزی بود، نفری 25 دلار
5- تورهای دیگه شامل مزرعه تمساح ها- آکواریوم- پارک آبی قدیم پاتایا که ما چون نمی خواستیم، قیمت هم نگرفتیم.

ما همون موقع پول تور الکازار رو دادیم که بقیه اش رو هم بهمون بت پس داد. اونم با آخرین نرخی که خودمون چنج کرده بودیم. (خدا خیرش بده). بعد هم توضیحاتی در مورد هتل و امکاناتش داد و شماره موبایل خودش رو داد و گفت هر موقع کاری داشتین بهم زنگ بزنید و رفت. تو این فاصله اتاقهای ما آماده شده بود و ما 100 دلار هم به عنوان ودیعه پرداخت کردیم و بعد یک آقای خیلی قد بلند و هیکلی که معلوم بود تایلندی نیست، اومد پیش ما و با لهجه خیلی قشنگ انگلیسی خودش رو معرفی کرد و گفت مدیر تشریفات هتل هست و میخواد افتخار اینو داشته باشه که خودش تا اتاقمون ما رو هدایت کنه. اینبار دیگه علاوه بر پسرم، من و همسرم هم رفتیم تو ابرا...!!!. خلاصه رفتیم اتاقمون.... اونم چه اتاقی... شاید عکس ها کامل گویا نباشه ولی بی نظیر بود. یک اتاق بزرگ، با یک تخت دو نفره و یک تخت که برای پسرم آورده بودن. کامل یک طرف اتاق پنجره بود. رو به دریا. با یه بالکن رویایی که هم دریا زیر پامون بود و هم به استخر اینفینیتی و زیبای هتل دید داشت. هرچی از ویوی اتاق بگم کم گفتم...

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

در ضمن حمام هم دو بخش بود و بسیار بزرگ که وان حمام درست در کنار پنجره و با دید کاملی از دریا بود. کاناپه راحتی، میز و صندلی، تلویزیون 50 اینچ، چای ساز، سیف باکس و دمپایی راحتی و دمپایی کنار ساحل (از هر کدوم سه جفت)، چند مدل لیوان و فنجون برای نوشیدنی ها، ربدوشامبر، یخچال خوب و عالی و مینی بار و یه دیس میوه استوایی و یک کارت با امضای همون خانوم مهربون که از خانواده ما بابت انتخاب هتل تشکر کرده و برامون سفر خوبی آرزو کرده بود، چیزهایی بود که در اتاق ما بود و نوید یک اقامت عالی و بی نظیر رو میداد.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

ویوی فوق العاده بالکن اتاق ما

 

بعد از کمی استراحت، آماده شدیم که بریم شوی آلکازار. دوستامون هم به لابی اومده بودن. بعد از کمی که نشستیم، حدود ساعت 30/7 کوکو جان با یک مینی بوس اومد دنبالمون. مسافرهای هتل های دیگه رو جمع کرده بود و بعد از برداشتن ما به سمت سالن آلکازار رفتیم. بلیط ها رو گرفت و بهمون داد. در ورودی مجموعه، برای پذیرایی، نوشابه خنک گذاشته بودن که خیلی کیف داد. با اینکه قرار بود ما در محل وی آی پی بشینیم، ولی محل نشستن ماها در طرفین سالن بود. البته از ردیف دوم تا چهارم و به صورت پراکنده برای کل گروه. ولی خوب بازم خوب بود. نمایش هم که واقعا هنرمندانه و جالب. ترکیبی از ریتم و نور و موزیک و حرکات موزون و البته دکور های جالب که خیلی هم سریع عوض میشدن. نمایش ساعت 8 تا 9 بود. بعد از خروج از سالن و در محوطه جلویی، میشد با پرداخت نفری 100 بت با هنرمندان نمایش، که همون لباسهای رنگارنگشون رو به تن داشتن عکس گرفت که البته ما علاقه ای هم نداشتیم، اونم تو اون گرما و شرجی هوا !!!

سفرنامه تایلند

بعد هم سوار اتوبوس شدیم و اولین هتلی رو که مسافراش رو رسوندن، هتل ما بود. ما هم بعد از برگشتن به هتل کمی تو محوطه قدم زدیم و بعد برای استراحت و شام به اتاقمون رفتیم.

فردا صبح با روشن شدن هوا که خیلی اتاق ما رو هم روشن و پر نور کرده بود، به سمت سالن صبحانه رفتیم و پس از خوشامدگویی پرسنل این بخش و یادداشت کردن شماره اتاقمون، رفتیم و یه میز انتخاب کردیم و مشغول صبحانه شدیم. صبحانه هتل خوب بود. البته برای ما که تجربه چندین سفر به هتل های ساحلی و غیر ساحلی ترکیه و حتی دبی رو داشتیم، تعریف صبحانه خوب چیز دیگه ای بود. ولی بهرحال در ورژن تایلندی، قطعاً صبحانه این هتل کامل و خوب و مفصل بود. خصوصا شیرینی های تازه و خوشمزه شون. صبحانه هم شامل: نیمرو، پاستا، نودل، سوسیس و کالباس، چند نوع سوپ، چند نوع شیرینی و شش مدل آبمیوه و چند نوع کورن فلکس و چند غذای دیگه میشد. جو رستوران هم خیلی خوب و ساکت و آروم بود. برخلاف هتل بانکوک مون که چینی ها اونجا رو می گذاشتن رو سرشون و هیچ کس هم هیچی بهشون نمی گفت.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

ما اونروز برنامه مون این بود که بعد از صبحانه به استخر بریم تا ظهر، و بعد از کمی استراحت و نهار، برای دیدن مجموعه تفریحی مرکز خرید رویال گاردن پلازا به اونجا بریم. برای همین بعد از صبحانه به گیشه رزرو شاتل رایگان ترنسفر هتل رفتیم و برای ساعت 16 ترنسفر رفتمون رو رزرو کردیم. در ضمن برنامه حرکت شاتل هم به شرح ذیل بود:

سفرنامه تایلند

برنامه حرکت شاتل هتل

 

مسئولش بهمون گفت لطفاً سر ساعت در لابی باشید. ما هم گفتیم چشم مسئول جان. و بعد رفتیم به سمت استخر. اونروز غیر از ما سه نفر هیچ کس تو استخر نبود. آب تمیز و فوق العاده. ویو، بی نظیر و رویایی و سرویس حوله و صندلی و کافه کنار استخر هم کامل و خوب. خلاصه که ما بی مشکل و بدون مزاحم، دلی از عزای آب تنی در آوردیم. یک سر هم به ساحل اختصاصی هتل زدیم که صندلی و چتر رایگان هم داشت. ولی چون آب شور بود از دریا زیاد استفاده نکردیم. در ضمن خانه مقدس حقیقت هم از ساحل هتل ما کاملا معلوم و مشخص بود و ما برنامه داشتیم که حتما اونجا رو هم بریم و ببینیم که البته فرصت نشد. خلاصه که تا ظهر تو استخر بودیم و بعد به اتاق رفتیم و نهار خوردیم و ساعت 4 به لابی رفتیم برای حرکت به سمت سنترال فستیوال.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

غیر از ما یک زوج دیگه هم سوار ون مخصوص هتل شدن و راننده خوش برخوردمون ما رو درست جلوی در سنترال فستیوال پیاده کرد و رفت. ما هم اول رفتیم سراغ یک صرافی و مقداری پول چنج کردیم و بعد پیاده به سمت مرکز خرید رویال گاردن پلازا که در نزدیکی سنترال بود رفتیم. مسیر کمی بود و پیاده می شد رفت. رویال گاردن پلازا هم مرکز خرید خوبیه. البته به بزرگی سنترال فستیوال نیست ولی برای خرید هم به نسبت خوبه. طبقه بالای این مرکز خرید، یک مجموعه تفریحی هست که شامل چند بخش میشه: خانه وحشت، بخش اینفینیتی یا بینهایت، اتاق لیزر، بخش وحشت دلقکها (فریاد در تاریکی)، سینمای 12 بعدی، موزه مجسمه های مومی و بخش موزه ریپلی یا باورتان می شود یا نه. البته سینمای 12 بعدی دیگه نمی دونم چیه. به قول پسرم لابد اگر تو فیلمه یکی بهش ضربه ای می خوره، یه نفر رو گذاشتن که به ما هم یه مشت بزنه که تعداد ابعادش کامل بشه !!

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بخش های مختلف مجموعه

 

ما از قبل، با استفاده از اطلاعاتی که از سفرنامه های دوستان به دست آورده بودیم، سه بخش اینفینیتی، باورتان می شود یا نه و موزه مجسمه های مومی مادام توسو رو در نظر داشتیم که ببینیم. هزینه هر بخش 500 بت بود و اگر سه بخش رو برای دیدن انتخاب می کردیم، نفری 990 بت می شد. البته این رقم چنانچه بخش های بیشتری رو انتخاب می کردیم باز هم شامل تخفیف می شد و بلیط کل مجموعه رو هم اگر می گرفتیم، باز هم یک تخفیف خوب کلی داشتیم. ولی ما اصولاً به بخش های ترسناک علاقه ای نداشتیم. به بخش موزه مجسمه های مومی رفتیم و بلیط سه بخش رو خریدیم که به صورت یک دستبند به دور دستمون می بستن. به هر بخش هم که می رفتیم، یکبار اون دستبند رو پانچ می کردن. همون اول هم بهمون یک کتاب راهنمای قسمت باورتان میشود یا نه رو دادن که خیلی جالب بود.

اولین بخش انتخابی ما، موزه مجسمه های مادام توسو بود که شامل چند قسمت می شد. ابتدای ورود، شخصیت های معروفی مثل دیوید بکهام و همسرش، ادی مورفی، مایکل جکسون و چند خواننده و هنر پیشه دیگه بودن . بعد جلوتر بروس لی در لوکیشنی از فیلم اژدها وارد می شود و ... بخش بعدی شخصیت های مهم سیاسی دنیا بودن، مثل گاندی، اوباما، پوتین، دالای لاما و ... قسمت بعدی هنرپیشه های اصلی فیلم هری پاتر بودن (به قول پسرم بچه جادوگر لوس) و اونجا یک آیینه جادویی هم بود که به تصویر هر کس توی آیینه یک چیزی اضافه میکرد. برای من کلاه جادوگری، برای پسرم یک حلقه که بالای سر فرشته هاست!! و برای همسرم عینک آفتابی اضافه کرد که بسی جالب بود و خوشمان آمد. و اما بخش بعدی که یک در مخوف بود، بخش شخصیت های ترسناک بود که همون اولش در که باز میشد ناخودآگاه میرفتی تو بغل فرانکشتاین... بعدم ادوارد دست قیچی و چند تا شخصیت های فیلم بت من. و البته یه نکته جالب دیدیم و اونم اینکه مجسمه هیتلر هم تو این بخش شخصیت های ترسناک بود !!. قسمت بعدی که خیلی جالب بود، هنرپیشه های بعضی فیلم ها در بخشی از لوکیشن فیلمشون بود مثل تام کروز در دزدان دریایی کارائیب و ... خلاصه که این قسمت خیلی جالب بود. خصوصا اینکه میشد خیلی نزدیک به مجسمه ها بایستیم و باهاشون عکس بگیریم. توصیه ام بهتون اینه که بدون فلش عکس بگیرید که با نور طبیعی عکس هاتون قشنگ تر میشه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بخش مجسمه های مومی مادام توسو

 

قسمت بعدی مجموعه که رفتیم، اینفینیتی بود. جلوی در، دستکش و پاکش گذاشته بود که باید می پوشیدیم . از بین راههای عجیب و غریب، مسیرمون رو پیدا می کردیم. مثلا یه قسمتی همش آیینه بود و با هل دادن دیواره ها در پیدا میشد. یا یه بخشی با نور یک مسیری مثل پل درست کرده بودن که موقع رد شدن از روش احساس میکردی پل حرکت می کنه و نظایر این. اونم خیلی باحال بود و به قول یکی از دوستان سفرنامه نویس، احساس آلیس در سرزمین عجایب بهمون دست داد (البته صرفا به من، وگرنه همسر و پسرم به هیچ وجه حس آلیس بودن نداشتن). خلاصه که آلیس وار اومدیم بیرون و رفتیم به قسمت موزه ریپلی یا باورتان می شود یا نه؟

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

 

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

 

سفرنامه تایلند

باورتان می شود یا نه؟؟

 

موزه باورتان میشود یا نه؟ یا همان ریپلی، موزه معروفیه که با الهام از کتاب رابرت لروی ریپلی آمریکایی ساخته شده. این فرد، به عنوان یک سرگرمی شخصی، به بسیاری از نقاط جهان سفر می کنه و عجایبی که در طول سفرش در کشور های مختلف میبینه رو، با استعداد هنری خوردش، به صورت یکسری تصاویر کارتونی در یک کتاب تهیه و ثبت می کنه که در زمان خودش هم خیلی طرفدار پیدا میکنه. بعدها بر اساس این اطلاعات و تصاویر موزه ای با این نام در چند شهر از جمله پاتایا ساخته می شه که در اون بیش از 10 گالری مختلف وجود داره که شامل حدود 350 آیتم جالب و دیدنی می شه. مثل سر مومیایی شده یک مرد 4چشم. دستگاههای شکنجه قرون وسطایی، مجسمه های ساخته شده بر اساس آدم های عجیب یا تصاویر و پوستر های اون، تصاویر خطای دید، کشتی تایتانیک ساخته شده از یک میلیون چوب کبریت و خیلی موارد جالب دیگه که البته بعضی از این موارد واقعی هستن و بعضی کپی. کنار هر آیتم هم توضیحاتش به زبان انگلیسی بود و همینطور تلویزیون و مانیتورهایی هم در بعضی قسمت ها برای نشان دادن فیلم هایی در ارتباط با موارد موجود. ابتدا که وارد این بخش میشیم، با یک نوع فناوری جالب چند بعدی، تصویر همین آقای ریپلی رو بازسازی کردن که انگار داره با هامون حرف میزنه و بعد از سلام و خوشامدگویی، یه توضیحاتی راجع به موزه میده.

چیزهای جالبی دیدیم، مثلا فیلم هایی از یک قبیله آفریقایی که عقرب و رتیل های بزرگ میخوردن یا سرخپوستهایی که کارهای عجیب می کردن و یک چیز جالب دیگه اتاقی بود که وسطش یک میز بیلیارد گذاشته بودن و طراحی اتاق و سقف و کف اون جوری بود که نمیشد فهمید اتاق کجه یا میزه یا دیوارها و ...کلا این موزه خیلی جالب و دیدنی بود. خصوصا برای بچه ها و نوجوون ها. پسر من که خیلی خوشش اومده بود. رفتن به مجموعه تفریحی رویال گاردن پلازا رو به همه دوستان توصیه میکنم. می تونید چند ساعتی رو در کنار دوستان و خانواده تون در این محل خوش بگذرونید و لذت ببرید. کسانی هم که مثل من ترسو نیستن، میتونن خانه وحشت این مجموعه رو برن و ببینن و بترسن. من که صادقانه میگم ترسو هستم... اونم تو اون گرما و شرجی هوا !!

 

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعد که از موزه بیرون اومدیم، رفتیم تو پاساژ و چرخی زدیم و بعد برای شام رفتیم پیتزا کمپانی که در کنار ورودی این مرکز خرید بود. پیتزا خوردیم و یه جور مرغ سوخاری که خوب بود. البته پیتزاهاش کوچیک بود به نسبت ولی کیفیت خوبی داشت. بعد هم به هتل برگشتیم و پس از کمی استراحت، قرار شد که من و همسرم بریم واکینگ استریت. به پسرم گفتیم که ما میخوایم بریم و بیرون راه بریم و تو بهتره که بخوابی. اونم چون خسته بود و در ضمن داشت کارتون تام و جری می دید قبول کرد. ما هم شاتل رفت رو برای آخرین تایم حرکتش یعنی ساعت 10 رزرو کردیم که اون ساعت دیگه شاتل برگشت نداشت.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

ما ساعت 10 با شاتل هتل رفتیم مرکز خرید سنترال فستیوال و از اونجا هم پیاده به سمت واکینگ استریت. راستش من که اصلا از اونجا خوشم نیومد. مخصوصا که دیدم چند تا خانواده هموطن، با بچه هاشون اومده بودن !!! نمیدونم اینا با خودشون چه فکری می کنن ولی من به شخصه عقیده دارم خانواده هایی که بچه دارن، باید شرایط سفرشون رو با شرایط خانوادگی و بچه هاشون هماهنگ کنن. منظورم منع کردن افراد از لذت بردن در سفر نیست، ولی به هر حال هر تفریحی هم مناسب خانواده ها نیست. اونم با توجه به شرایط فرهنگی جامعه ما که خوب به هر حال بعضی موارد تو فرهنگ کشور ما جایی نداره، ولی بچه ها نمی تونن این دوگانگی رو بپذیرن و هضم کنن و گاهی دچار کنجکاوی های زیادی میشن و متاسفانه میبینیم که بعضی ها میگن مثلا فلان کشور اصلا مناسب سفر خانوادگی نیست. خوب عزیزان من، هر کشوری ممکنه مکانهایی رو داشته باشه که اون مکانها مناسب خانواده نباشه یا با ذهنیتهای ما هماهنگ نباشه. پس نباید کامل منعش کرد. بلکه ما باید با تحقیق کردن قبل از سفر، برنامه ریزی سفر خانوادگی مون رو منطبق با شرایط خودمون بکنیم تا لذت بیشتری از سفر ببریم.

خلاصه ما بعد از کمی قدم زدن، با وانت تاکسی های پاتایا و پرداخت 150 بت به هتل برگشتیم. البته راننده مسافرهای دیگه ای هم سوار کرد که اونا رو تو مسیر پیاده کرد و بعدش ما رو تا جلوی هتل رسوند. اگر میخواستیم ماشین دربست بگیریم، میخواستن 400 یا 500 بت ازمون بگیرن که ما اینکار رو نکردیم. وقتی هم که برگشتیم دیدیم پسرمون خوابه و خدا رو شکر مشکلی پیش نیومده.

صبح بعد از صبحانه، آخرین برنامه ریزی سفرمون رو برای آخرین روز کاملی که داشتیم کردیم. به این ترتیب که بریم استخر و عصری هم بازدید از مینی سیام. البته می خواستیم بعد از مدتی که تو استخر بودیم برای بازدید از خانه مقدس حقیقت که در نزدیکی هتل بود هم بریم که نشد. یعنی از آب دل نکندیم. بنابراین تو آب موندیم تا ظهر. ناهار خوردیم و بعد از کمی استراحت، با شاتل هتل ساعت چهار رفتیم سنترال فستیوال و از اونجا هم پیاده رفتیم تا یک مرکز خرید دیگه BIG C که از روی نقشه به نظر مسافت کمی بود ولی اونقدرها هم که به نظر میومد کم نبود. بعد از چرخی که اونجا زدیم، سوار یک وانت باس شدیم و گفتیم می خوایم بریم مینی سیام. کرایه اش 200 بت شد.

سفرنامه تایلند

نمایی از خانه مقدس حقیقت از ساحل هتل

 

مینی سیام در اصل مثل یک موزه فضای باز میمونه که در این فضاکه وسعت زیادی هم داره، ماکت خیلی از مکانهای معروف دنیا و خود تایلند رو به صورت مینیاتوری برای علاقه مندان ساختن. برج ایفل، اهرام مصر، ساختمون اپرای سیدنی، کوههای راش مور، فرودگاه بانکوک، کولیزیوم رم و مجسمه آزادی، مجسمه مسیح در ریو و خیلی جاهای دیدنی دیگه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بخش های مختلف مینی سیام

 

ما حدود ساعت 5:30 اونجا بودیم. بلیطش نفری 500 بت هستش و همون جلوی در هم به صورت رایگان چتر گذاشتن تا کسانی که نور آفتاب اذیتشون میکنه، استفاده کنن. ما هم با توجه به آفتاب شدیدی که بود، چتر همرنگ لباسمون برداشتیم و وارد مجموعه شدیم. کنار هر ماکت، توضیحاتی از اون بنا رو گذاشتن. بعضی هاش واقعا هنرمندانه ساخته شده بود. خصوصا ماکتهایی که مربوط به اماکن خود تایلند بود، مثل شهر سوخته و گرند پالاس و معابد مختلفشون. خلاصه ما در حالیکه داشتیم پرپر میزدیم از گرما، عکس می گرفتیم و لذت می بردیم از دیدن این ماکتهای جالب. البته به نظرم بعضی هاش رو باید یک بازسازی بکنن چون یه مقدار خراب شده ولی در کل ما خوشمون اومد و برامون جالب بود. از ایران هم محوطه پرسپولیس بود و نکته قابل توجه اینکه هیچ توضیحاتی در کنارش نبود و فقط نوشته شده بود: پرسپولیس ایران !!! نمیدونم دلیلش چی بود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعد از بازدید که حدود دو ساعتی طول کشید، رفتیم تو کافه اونجا نشستیم و بستنی خوردیم و بعد از خروج و تحویل چتر ها، از همون جلوی در مجموعه سوار ماشینهای عمومی شدیم که بریم مرکز شهر. ترافیک تو اون ساعت خیلی شدید بود و این مینی سیام هم که تقریبا خارج از شهره، با مرکز شهر فاصله داره. خلاصه همینجور که تو ترافیک آروم آروم داشتیم می رفتیم، چشممون خورد به مرکز خریدهای اوت لت و لوتوس که در کنار هم قرار دارن و از اونجا که هنوز ظرفیت خریدمون تکمیل نشده بود و من تعریف این دو مرکز خرید رو خیلی شنیده بودم، تصمیم گرفتیم که پیاده بشیم و بریم ببینیم چه خبره.

اول رفتیم لوتوس. یک مرکز خرید خیلی بزرگ که همه چیز اونجا پیدا میشد. از خوراکی تا لباس خونه و لباس مجلسی و کیف و کفش مجلسی و صنایع دستی و خلاصه همه چیز. قیمتها هم به نسبت خوب. این شد که بنده علی رغم اینکه زیاد اهل خرید نیستم، ناگزیر در شرایط خرید قرار گرفتم !!! توصیه ام اینه که اینجا رو اصلاً از دست ندین. تنوع زیاد، فضای خنک و بزرگ و اتاق پرو های بزرگ و خوب هم البته عواملی بودن که ناخودآگاه آدم رو به سمت خرید سوق میداد. بعد از خرید می خواستیم بریم اوت لت که با توجه به اینکه ساعت نزدیک 9 بود، دیدیم که دیره و چون می خواستیم برای شام بریم رستوران پردیس، نرفتیم اونجا رو. البته از یکی از دوستامون تو هتل شنیدیم که رفتن و خریدهای خوبی هم کردن. حالا شما اگر دوست داشتید این دو مرکز خرید رو تو برنامه تون بذارین، چون کنار هم هستن با یک تیر دو نشون می زنید و هردوش رو می بینید.

خلاصه ما اومدیم جلوی در که کنار اتوبان میشد. خیلی ها اونجا ایستاده بودن و سوار این وانت تاکسی ها می شدن. ولی ما هر چی کارت رستوران که روش آدرس و حتی کروکی رستوران بود رو به راننده ها نشون می دادیم، میگفتن نمیدونیم که اینجا کجاست !!!. کلا پاتایا شهر بزرگی نیست و درسته که اونجا که ما بودیم خارج از مرکز اصلی شهر بود ولی دیگه اینکه ندونن کجاست خیلی عجیب بود. بهر حال ما سوار یک تاکسی شدیم که گفت تا بخشی از مسیر ما رو می بره و از اونجا به بعد باید با یک ماشین دیگه بریم. ما هم قبول کردیم و با پرداخت نفری 20 بت تا یه جایی که نمی دونستیم کجاست ما رو برد. همون جا که پیاده شدیم یک وانت دیگه کنار خیابون پارک کرده بود و راننده و همسرش داشتن کنار خیابون غذای خودشون رو می خوردن. از ما پرسیدن که کجا می خواین برین و ما کارت پردیس رو بهشون نشون دادیم. گفتن نمیدونن که کجاست ولی راننده خودش زنگ زد و با مدیر رستوران حرف زد و بعد به ما گفت ما می بریمتون. بنده خداها داشتن غذا می خوردن. زودی مشغول جمع کردن شدن. من که دلم براشون سوخته بود گفتم ما عجله نداریم و میتونیم صبر کنیم غذا بخورن و بعد بریم ولی گفتن نه ما بعدا غذا می خوریم. خلاصه با اینکه به ما گفته بودن 200 بت کرایه اش میشه، ما بهشون پول بیشتر دادیم و رفتیم پردیس.

همونجور که قبلا هم گفتم، غذای رستوران پردیس در قبال ارائه کوپن هامون به صورت بوفه بود و البته این کوپن فقط برای 25 درصد تخفیف بود. اونشب رستوران خیلی خلوت بود و تور لیدر ما آقا جواد هم اونجا بود که با ما خوش و بش کرد و وقتی مشکل سخت پیدا کردن مسیر رو براش گفتیم، گفت کاش به من زنگ می زدین که برای راننده های جلو لوتوس، مسیر رو بگم!! موضوعی که اونموقع به ذهن خودمون نرسیده بود. راستی تا یادم نرفته اینم بگم که غذای سلف سرویس، نفری 216 بت بود که 25 درصدش با هر کوپن کم میشد. کیفیت و کمیت غذا هم خوب بود. البته قطعا با شرایط یک کشور دیگه، طعم ها مثل ایران خودمون نیست ولی اونجا هم قابل قبول بود و در ضمن رستوران مدیر خیلی خوش برخوردی داشت که به ما گفت اگر نیاز داشتین، من براتون ریال هم چنج می کنم که البته ما نیاز نداشتیم ولی برای عزیزانی که پول کم میارن، نکته قابل توجهی هست.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

کوپن رستوران پردیس پاتایا

 

خلاصه بعد از شام با یک تاکسی و پرداخت 250 بت رفتیم هتل و مشغول جمع کردن وسایل شدیم. چون فردا باید چک اوت می کردیم و گفته بودن ساعت 3 بعد از ظهر میان دنبالمون. بنابراین وقت زیادی نداشتیم. رفتیم صبحانه خوردیم و کمی از استخر استفاده کردیم، بعد وسایل رو جمع کردیم و تحویل بخش امانات هتل دادیم و چک اوت کردیم. مبلغ سپرده مون رو عیناً بهمون برگردوندن و باز هم مدیر داخلی هتل خودش شخصاً اومد و از ما برای انتخاب هتلشون تشکر کرد. واقعاً رفتارشون با توریست حرفه ای بود و ما در تک تک لحظاتی که در این کشور زیبا بودیم، نظیر این برخورد ها رو از فروشنده دوره گرد خیابون تا مسئولین هتل دیدیم که برامون واقعا لذت بخش و به یادموندنی بود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

خلاصه با دوستان هم هتلی مون سوار شاتل های هتل شدیم که با اینکه چک اوت کرده بودیم، باز هم به صورت رایگان بهمون سرویس می دادن، و به سمت سنترال فستیوال رفتیم. من می خواستم مقداری صنایع دستی از مغازه های اون اطراف بخرم که آخر هم چیز خاصی پیدا نکردم. اشتباهی که کردیم این بود که از چاتوچاک خرید صنایع دستیمون رو نکردیم و فکر کردیم بی خودی بارمون رو سنگین نکنیم تا پاتایا. درحالیکه تنوع و قیمت صنایع دستی تو چاتوچاک خیلی بهتر بود.

متاسفانه زمانی که برای گشتن دنبال صنایع دستی گذاشتیم، باعث شد که از یکی دیگه از برنامه هامون که رفتن به موزه نقاشی های سه بعدی بود، باز بمونیم. دیگه نزدیک ساعت 12 بود و نمیشد که به موزه بریم چون ممکن بود دیر به هتل برسیم. برای همین تصمیم گرفتیم بریم سنترال فستیوال و نهار بخوریم و برگردیم هتل. نهار رو هم تو شعبه KFC فود کورت این پاساژ خوردیم که خیلی خوب بود. خصوصا ویوی رستوران و بالکنش که به سمت دریا بود.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

بعد از نهار با شاتل هتل که اومده بود دنبالمون برگشتیم هتل. دوستامون هم خودشون اومده بودن. دور هم جمع شدیم و منتظر بودیم که بیان دنبالمون. یک زوج جوون دیگه که تو هتلمون بودن هم اومدن پیش ما و مشغول حرف زدن شدیم. اونا برامون تعریف کردن که از پول ودیعه شون، 80 دلار کسر کردن، اونم بابت باز کردن دوتا نقشه که تو اتاقشون بوده و اونا خبر نداشتن که پولی هستش. یعنی برای هر نقشه 40 دلار که جریمه خیلی زیادیه. منم تو سفرنامه ها خیلی دیده بودم که تو هتل های تایلند، مبلغ جریمه ها و خسارتها خیلی بالاست و باید حسابی حواسمون باشه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

ویوی ساحل پاتایا از بالکن زیبای رستوران KFC در سنترال فستیوال

 

خلاصه ساعت نزدیک به چهار، کوکو جان اومد دنبالمون و وقتی دید ما همه آماده ایم خیلی خوشحال شد و گفت مسافر های بعضی هتل ها دیر کردن و برای همین ما دیر اومدیم دنبالتون. یکسری آدم های جدید به علاوه تعدادی دوستان قدیمی در اتوبوس بودن و ما هم از هتل زیبا و خوب و دوست داشتنی گاردن کلیف دل کندیم و سوار بر اتوبوس به سمت بانکوک راه افتادیم. حدود یک ساعت و نیم تو راه بودیم تا به فرودگاه رسیدیم و در فرودگاه هم که گیت پرواز ایران رو میشد بدون دیدن تابلوهای گیت پیدا کرد !! اونم از روی تعداد کثیر چمدونهای هموطنهامون که با دست پر داشتن بر می گشتن !!!

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

خلاصه ما هم کارت پرواز گرفتیم و مراحل مختلف رو طی کردیم. راستی یادتون باشه که قسمت دوم فرمی که در زمان رفت بهتون میدن، دم دستتون باشه که موقع برگشت ازتون می خوان. ما در فرصتی که تا زمان پرواز داشتیم، یک چرخ اساسی در فرودگاه زدیم و جای همگی خالی، از برند مورد علاقه مون، بستنی خریدیم و خوردیم تا آخرین بت ها رو هم خرج کرده باشیم. فرودگاه تایلند خیلی بزرگ و قشنگه و کلی هم فروشگاه و اغذیه فروشی داره و واقعا گذر زمان رو تو فرودگاه آدم حس نمیکنه.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

فرودگاه سوارنابومی تایلند و آخرین بستنی در بستنی فروشی مورد علاقه ما

 

خدا رو شکر موقع برگشت، با اینکه ما در ردیف چهارتایی وسط بودیم، ولی یک صندلی کنارمون خالی بود و پسر من تونست تقریبا راحت سرش رو بزاره رو پای من و بخوابه. بالش و پتو هم برای هر کس گذاشته بودن. البته متاسفانه یک آقای مسن که در ردیف های نزدیک ما بود، تقریبا کل زمان برگشت رو بلند بلند یا حرف زد یا خر و پف کرد و اصلاً و ابداً هم به تذکر مهاندارها توجهی نمیکرد که بهش می گفتن آهسته تر حرف بزن. پرواز هم مثل اکثر پروازهای ایرانی بین المللی که ما تجربه کردیم خوب بود. من واقعا به همه خلبانهای عزیز کشورمون که با شرایط موجود و قدمت هواپیماها و قطعاتشون و ... چنین با مهارت مسافرها رو به مقصد می رسونن افتخار می کنم و به همشون خسته نباشید می گم.

در فرودگاه ایران با توجه به اینکه نیمه شب یا صبح خیلی زود بود، اول فقط دو تا گیت چک پاسپورت بود که بعد از مدتی دو تا گیت دیگه هم باز شد و ما هم بعد از دریافت چمدونها مون و خداحافظی با دوستان همسفری مون با یک تاکسی و پرداخت 55 هزار تومن به خونه برگشتیم تا پرونده یک سفر شاد و دلنشین دیگه مون هم بسته بشه.

البته تو این سفر جاهای دیگه ای هم بود که خیلی دلمون می خواست بریم که وقت نشد و امیدوارم که در سفر دیگه ای به این کشور زیبا، بتونیم اونجاها رو هم بریم: - گرند پالاس (بانکوک) که معبد اصلی و مجموعه کاخ پادشاهی شون هم هست و مجسمه بودای زمردین در اون قرار داره. این بودا مقدس ترین مجسمه بودا در این کشوره که از یشم سبز ساخته شده و با لباسهای زرینی که بر اساس فصول مختلف تغییر می کنه، مزین شده. این مجموعه با ساختمانهای بسیار زیبا و دیدنی ای که داره مورد توجه اکثر توریسهای جهان قرار گرفته.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

عکس از اینترنت

 

- رز گاردن یا باغ رز تایلند: این مجموعه در 30 کیلومتری بانکوک هست و بیشترین جاذبه اش به خاطر نمایش های فرهنگی ای که در این مجموعه برگزار میشه هستش که شامل بوکس تایلندی، رقص سنتی تایلند، نمایش فیل ها، مراسم عروسی تایلندی و ... است.

- مجموعه سیام نیرامیت شو (بانکوک) که یک برنامه و شو جالب و دیدنی در خصوص فرهنگ و آداب و رسوم و برنامه های آیینی و فرهنگی تایلنده که یکی از بزرگترین سن های تاتر دنیا رو هم داره. حتما این مورد رو تو سایتها سرچ کنید و اگر تونستید برید. البته هزینه اش زیاده ولی خوب خیلی دیدنیه

- بازار روی آب بانکوک (فلوتینگ مارکت) از اونجاهایی هست که میگن در سفر به تایلند باید حتما تجربه اش کرد که البته ما زیاد علاقه مند نبودیم و نرفتیم. این بازار در 80 کیلومتری جنوب غربی بانکوک قرار داره و برای دیدن شیوه سنتی خرید و فروش کالا بر روی قایق هایی که در طول کانال حرکت می کنند هست. محصولاتی که برای فروش ارائه میشه هم بیشتر میوه و سبزیجات و صنایع دستیه. این کانال در سال 1868 به دستور رامای چهارم ساخته شده.

سفرنامه تایلند

عکس از اینترنت

 

- شهر سوخته تایلند یا همون آیوتایا: در 89 کیلومتری شمال شهر بانکوکه. به مدت 417 سال پایتخت قدیم سیام یا همون تایلند بوده و به دست مهاجمان برمه ای به آتش کشیده میشه ولی هنوز با داشتن مجموعه ای از معابد و ردیف هایی از بوداهای نیمه ویران، به خوبی نشون دهنده اوج فرهنگ و تمدن با شکوه شرق آسیاست. این تور هم خیلی جالبه که البته برای بچه دارها خیلی توصیه نمیشه چون شاید اونا اذیت بشن. - پارک آبی، آکواریوم، باغ گل ها و باغ وحش بانکوک هم جاهای دیدنی ای هستن که اگر دوست داشتید تو برنامه تون بزارید خیلی خوبه

- در پاتایا هم تور جزیره مرجان، از تورهایی است که خیلی طرفدار داره. این جزیره 7 کیلومتر تا پاتایا فاصله داره و با لنج 45 دقیقه و با قایق موتوری 15 دقیقه زمان برای رسیدن به اونجا لازمه. تو این جزیره تفریحاتی مثل جت اسکی، شنا، غواصی، حمام آفتاب و ورزش های آبی دیگه برای علاقه مندان وجود داره.

- پارک سنگهای میلیون ساله و کروکدیل ها، مزرعه ببرها، پارک آبی قدیم و جدیدشون که تم پارک کارتون نت ورک هست، تیفانی شو، موزه نقاشی های سه بعدی و ... جاهایی هست که در پاتایا میتونید برید و لذت ببرید.

و اما مجددا در مورد هتل های محل اقامت ما در این سفر:

درباره هتل رامادا دی ما (Ramada D'MA Bangkok )

این هتل در منطقه Pathumwan و در خیابان Petchburi قرار گرفته. از نظر موقعیت هتل خوبی است و دسترسی خوبی به مرکز خرید، مراکز ماساژ، تاکسی، اغذیه فروشی و ایستگاه BTS داره. مهمانان هتل، در زمانی که ما اونجا بودیم، اکثراً چینی و هندی بودن و این یعنی رو به رو بودن با حجم عظیمی سر و صدا. کلاً هندی ها که همیشه به سر و صدا معروفن، باید جلوی این چینی ها لنگ بندازن !!! صبحانه هتل معمولی، امکانات هتل معمولی رو به پایین (به علت قدیمی بودن) ولی نظافت هتل خوب بود. اینترنت وای فای رایگان داشت ولی اصلا کیفیت نداشت و معمولا آنتن نداشتیم. به هر حال در کل برای کسانی که زیاد تو هتل نیستن و مثل ما بیشتر زمانشون رو بیرون از هتلن، خوبه ولی قطعاً گزینه های بهتری هم با این شرایط در بانکوک وجود داره. نمره من به این هتل 6 از 10 و بیشترین امتیاز هم مال موقعیت هتل هست.

درباره هتل Garden Cliff Pattaya

این هتل در شمال پاتایا و در منطقه Naklua واقع شده. تا مرکز شهر فاصله داره ولی این مشکل به لطف شاتل های رایگان هتل که به صورت رفت و برگشت و خیلی منظم و دقیق و سر ساعت تا مرکز شهر و مرکز خرید سنترال فستیوال میرن و بر میگردن حل شده و البته این دور بودن خیلی هم دور نیست!! یعنی کلا 10 دقیقه راه هم نبود. ولی باز هم به نظر من این دوری جزو مزیت هاش بود. چون در عوض ساحل اختصاصی تمیز و سکوت و آرامش این هتل خیلی خوب بود و برای کسانی که نیاز به ریلکس کردن دارن خیلی مناسبه. خصوصاً در شبها که همه جا با یک نور ملایم به صورت خیلی رمانتیک نورپردازی میشد.

صبحانه هتل خیلی خوبه. برخورد پرسنل عالی و نظافت و آرامش هتل هم بی نظیره. امکانات اتاق کامل و بی عیب و نقص بود و هر روز هم اتاق به صورت کامل نظافت می شد. تنها نکته منفی اش به نظر من که خیلی جرئی بود، گرم بودن محوطه لابی هتل هست که اونم به این دلیله که لابی و راهروها در فضای بازه و امکان خنک کردن این محوطه عملاً وجود نداره. البته پنکه هایی در لابی قرار داشت که مسافرها می تونستن در صورت تمایل برای خودشون روشن کنن ولی بهر حال بازم گرم بود. در ضمن بعضی شبها هم یک اجرای موسیقی زنده در لابی توسط یک نوازنده گیتار وجود داشت.

اگر بخوام به این هتل با جمیع شرایط نمره بدم، قطعا نمره من 9.5 از 10خواهد بود و اون نیم نمره هم برای گرمای لابی ازش کم می کنم که قضاوتم منصفانه باشه. من این هتل رو به همه توصیه می کنم و امیدوارم از اقامت در این هتل کاملا لذت ببرید.

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

سفرنامه تایلند

در پایان هم چند تا نکته که به ذهنم می رسه رو برای اطلاع دوستان عزیزم می گم:

1- کسانی که تحمل گرما و شرجی هوا رو ندارن، در انتخاب مقصد یا زمان سفرشون خیلی دقت کنن. ما زمان دیگه ای برای سفر نداشتیم وگرنه قطعاً بهترین زمان سفر به تایلند، از آذر تا بهمن ماه هست که میزان گرما و شرجی هوا به کمترین حدش در این کشور می رسه.

2- حتما مامان بابا های بچه دار، به فکر دارو ها و پماد های آفتاب سوختگی و اسهال و استفراغ برای بچه هاشون باشن و با خودشون ببرن که به علت گرمی هوا خیلی لازم می شه. در ضمن همراه داشتن نبات هم فراموش نشه.

3- برنامه ریزی دقیقی که از قبل انجام میدین، خیلی به شما کمک میکنه که از وقتتون استفاده کامل کنید. توصیه ام به شما اینه که اطلاعات جاهایی که می خواین برید رو قبلا از تو سایتش یا سفرنامه های جدید دوستان در بیارید و با اینحال برای هر روزتون، یک برنامه دوم هم داشته باشید که اگر به هر دلیلی برنامه اول قابل اجرا نبود، برنامه ریزی هاتون بهم نخوره و از وقتتون استفاده بشه.

سفرنامه تایلند

4- من به شخصه به تجربه کردن غذاهای کشور های دیگه در سفر، اعتقاد دارم و غذاهای تایلندی، به اون بدی هم که ما شنیده بودیم نبود ولی یه ادویه بد بویی رو تو اکثر غذاهاشون، خصوصا اونایی که تو بانکوک خوردیم می ریزن. البته چون همسر و پسر من خیلی چیزها رو نمی خورن و اهل مرغ و گوشت بدون برنج هم نیستن، ما مقداری کنسرو با خودمون برده بودیم که خیلی خوب بود. به هر حال داشتنش بهتر از نبودنشه. نهایتش اینه که اگر نخوردید دوباره برشون می گردونین. بهر حال رستورانهای ایرانی که خصوصا تو پاتایا خیلی زیاد و در دسترسه هم گزینه خوبیه و همینطور رستورانهای بین المللی مثل KFC، پیتزا هات، پیتزا کمپانی، مکدونالد و ...

5- برای خرید صنایع دستی به نظرم بهترین گزینه بازار آخر هفته چاتوچاک بانکوک هست.

6- کفش راحت، دمپایی، کلاه و ضد آفتاب رو فراموش نکنید.

7- فروشگاه های اوت لت و لوتوس در پاتایا برای خرید خیلی خوبن. حتما بهشون سر بزنید.

8- آخرین توصیه مثل سفرنامه قبلی ام اینه که سخت نگیرید. سفر یعنی خود زندگی. لذت سفر کردن رو هرجوری که می تونید و با هر شرایطی که امکانش براتون هست برای خودتون به وجود بیارید. امیدوارم که از سفر های زندگی تون لذت ببرید و همواره شاد و سلامت باشید و همچنین از وقتی که برای خوندن سفرنامه من گذاشتید صمیمانه سپاسگزارم.

نویسنده :نیلوفر ورزش نژاد