سلام به دوستان و همراهان عزیز سایت لست سکند و همینطور دوستداران مسافرت
سفرنامه پیش رو که امیدورام مورد توجهتون قرار بگیره و اگاهی شما رو از جزیره بالی بالا ببره مربوط به سال پیش و تاریخ 13 اذر سال 96 هست که من به همراه 2 تا از دوستانم رفتیم.
داستان بالی رفتن ما سابقه طولانی داشت و قبل از این ما خواستیم برنامه سفر به مارماریس رو بذاریم که در مراحل اخر اوکی کردن بودیم که در ترکیه کودتا شد و در نتیجه سفر ما هم کنسل شد.اواخر ابان ماه 96 بود که به پیشنهاد امیر تصمیم گرفتیم به بالی سفر کنیم و امیر اژانس لاچین سیر رو معرفی کرد (در ادامه به خدمات اژانس هم می پردازم) بعد از پرداخت نصف مبلغ تور و دریافت ویزا و .. مابقی مبلغ تور - کلا5،200،000 – مقدمات سفر فراهم شد.
تور ما با پرواز ماهان بود و هتلی که اقامت داشتیم هتل Laguna در منطقه Nusa dua که حالت ساحلی داره قرار داشت.
قرار ما بر این شد که من مسئول پیدا کردن جاهای باحال بالی بشم و برای همین دست به دامن انواع و اقسام سفرنامه ها و برنامه ها و ... شدم.همینجا جا داره از تمامی دوستانی که چه در این سایت و چه در جاهای دیگه سفرنامه شون رو نوشتن و با ذکر جزئیات کمک کردند تشکر کنم.برای همین حتما بهتون پیشنهاد میکنم که سفرنامه های سایر دوستان و همچنین برنامه TripAdvisor رو نصب کنید چون کاااملا عصای دستتون میشه.
برگردیم به سفر...1 هفته مونده بود تاریخ حرکت ما که یهو بعد از 60 سال کوه Mount Agung در شمال جزیره بالی دید که ما داریم میریم اونجا و به طرز شدیدی فعالیتش شروع شد و تا جایی ادامه پیدا کرد که 4 روز مونده به تاریخ حرکت ما، تمامی پرواز های فرودگاه بالی کنسل شده بود و 60،000 مسافر تو فرودگاه گیر کرده بودند!!!! کار ما هم شب و روز شده بود پیگیری اخبار که ایا فعالیتش کم شده یانه! با اژانسم صحبت میکردیم میگفت که بله تور برقراره و کسی کنسل نکرده و ...خلاااصه ما گفتیم ما هر جور شده میریم!! به هر حال اتشفشان هم خودش دیدنیه و مگه چندبار میشه که تو عمر ادم پیش بیاد که اتشفشان ببینه!
ما پروازمون روز 2 شنبه بود و اگونگ روز 5شنبه فعالیتش کم شد و پروازها مجددا به فرودگاه بالی برقرار شد و ما هم خوش و خرم راهی شدیم.از اونجایی که پرواز ساعت 10:30 شب بود ،ما روز 2 شنبه ساعت 6 از بلوار اندرزگو - که با هم قرار گذاشتیم - حرکت کردیم به این امید که زود برسیم و کارهامون رو بدون عجله انجام بدیم; ولی خدا براتون نخواد که تو انچنان ترافیکی گیر کردیم که ساعت 8:30 تازه بعد از تونل توحید بودیم و به تمام بندگان مقرب درگاه الهی زنگ میزدیم که دعا کنند راه باز بشه.خلاصه راننده گفت من 9 شما رو میرسونم و ما هم دیدیم که راه خلوت تر شده گفتیم برو اقا هر جور راحتی و این شد که در اتوبان قم پا رو گاز و ما هم دستگیره های در رو سفت چسبیده بودیم...D:
بعد از رسیدن به فرودگاه و تحویل بار رفتیم برگرلند قبل گیت و ساندویچ گرفتیم و گیت رو رد کردیم و اونور با خیال راحت شاممون رو خوردیم و پیشنهاد میکنم شما هم اینکار رو انجام بدید چون غذای هواپیما برنج ساده و مرغ بود و ممکنه سیر نشید.هواپیما هم Airbus 340 بود که دارای مانیتور کاغذی بود و هیچ سرگرمی نداشت! پرواز هم به کوالالامپور بود و خوشبختانه از توربولانس هم خبری نبود و راحت رسیدیم.
وقتی به فرودگاه کوالالامپور میرسید برای جابجا شدن پرواز باید از قطار استفاده کنید و ترمینالتون رو عوض کنید.پرواز ما به بالی با Air Asia بود که همونطور که میدونید هیچ امکاناتی به شما نمیده و هر چی بخواید باید هزینه اش رو پرداخت کنید.خب ما قطار رو پیدا کردیم و به ترمینالی که پروازمون از اونجا میپرید رسیدیم و باید از 6 ساعت ترانزیتمون استفاده میکردیم.
چون نزدیکای کریسمس بوداونجا پر بود از درخت کاج و کلبه های شکلاتی که بعضیاشون واقعا قشنگ بودند
بعد از اینکه این جذابیت های بصری رو رد کردیم وارد سالن اصلی میشید که صرافی و رستوران ها و فروشگاه ها اونجا هست.اگر هم میخواید سیگار بکشید باید از سالن خارج بشید و اونجا یه محلی برای سیگار کشیدن تعبیه کردند
برای صرف نهار من رستوران Nando’s رو پیشنهاد کردم که که واااقعا خوشمزه هست و من تقریبا هر جا برم که این رستوران اونجا باشه اول میرم اینجا و بعد بقیه جاهارو امتحان میکنم
بعد از اینکه نهار خوردیم به سمت گیت رفتیم و از اونجایی که اژانس به ما گفته بود پرواز به سمت بالی شلوغ هست و کسی به خاطر اتشفشان کنسل نکرده ما انتظار داشتیم خیل کثیری از هموطنان عزیزمون رو ببینیم.اما هر چی جلوتر رفتیم فقط ما بودیم و ما بودیم وما بودیم...:D البته با حدود 20-15 نفر خارجی منتظر شدیم که وقت پرواز برسه و بعد از 2 ساعت و خورده ای به بالی برسیم.
در پرواز بهتون فرمی میدند که توش بنویسید که داروی ممنوعه دارید یا چه مقدار ارز و سیگار و اینا حمل میکنید و مقدار مجاز هرکدوم رو نوشته که ما چون از قبل مطالعه کرده بودیم تنها داروی مسکنی که برده بودیم Advil بود و منم قرص کلیدینیوم-سی برای دل درد برده بودم و بقیه چیز ها رو یه مقدار متعارفی نوشتیم.البته بعضی از دوستان میگن که همه رو دروغ بنویسید و اینا که بهتون توصیه نمیکنم.به نظرم صداقت خیلی مفید هست و فکر اون وقتی رو بکنید که یهو بگن ببینم ساکت رو و اونجاس که سفر میتونه به کامتون تلخ بشه.پس دارو های ممنوعه مثل قرص های مسکن و کدئین دار نبرید و سیگار هم اگر زیاد بردید بین خودتون پخش کنید که هر کسی یه تعداد نرمالی داشته باشه.
بعد از رسیدن به فرودگاه بالی با سالن خالی مواجه شدیم که فقط ما 3 نفر توش بودیم و باورمون نمیشد واقعا تا 3 روز پیش 60 هزار نفر اینجا گیر افتادند!!!ولی جلوتر که رفتیم یکمی جمعیت بیشتر شد و باعث دلگرمی بود که فقط ماها نیستیم که داریم میریم.این نکته رو هم بگم که اونجا سرویس بهداشتیش شلنگ داره و از این بابت میتونید احساس راحتی کنید.اواسط سالن که رسیدیم نقشه بالی و قسمت های دیدنیش رو گذاشته بودند و اول از همه دنبال اگونگ گشتیم و هزار درود بهش فرستادیم با این فورانش!!!
از سالن که بیرون میاید یک نفر از طرف تور اسم شما رو روی کاغذ نوشته که برای ما لیدرمون!! اقای " Astava " بود که فارسی خوبی داشت و دست و پا شکسته حرف میزد ولی میفهموند منظورش روکه کلی خندیدیم باهاش.
توصیه میکنم قبل از اینکه فرودگاه رو ترک کنید از یک صرافی 100$ چنج کنید که حدود 1،360،000 روپیه میشه.چون در بین راه شاید بخواید سوپر مارکتی برید و خریدی کنید ( ما حدود ساعت 9:30 شب رسیدیم و خیلی گشنه بودیم برای همین چند تا شکلات و ابمیوه و اینا خریدیم ).شهر ساکت و اروم بود و جمعیت کمی هم نبود و ما متوجه شدیم خطر اتشفشان فقط برای مناطق شمالی بوده ولی پروازها به این خاطر کنسل شده بوده که دود حاصل از اون تا نزدیک فرودگاه میومده.
از فرودگاه تا هتل حدود 30 دقیقه راه بود.هتل در منطقه ای هست که برای ورود به اون باید حتما گیت بازرسی رد بشه و امنیت خیلی بالایی داره و هر کسی رو اجازه ورود نمیدند.وقتی به هتل رسیدیم با استقبال گرمی مواجه شدیم و سااک و لوازم رو از دستگاه x-ray رد کردند و ما در لابی نشستیم تا کارهای پذیرشمون انجام بشه و با یک نوشیدنی اب لیمو خنک و حوله خنک که رو صورت گذاشتیم حالمون جا اومد پذیرایی شدیم.کارهای پذیرش به سرعت انجام شد و 100$ دپوزیت گرفتند و یکی از پاسپورت ها رو هم گرفتند.
هتل ما یک تخت 2 نفره و یک تک نفره داشت با تلویزیون و رسیور و حمام بزرگ و یک تراس که رو به استخر بود و از دیوارهای نازک که صدا وارد بشه خبری نبود.هر روز اب معدنی کوچک 4 عدد برامون میزاشتن که مجانی بود و 2 تا هم تو حمام میزاشتن که از جهت خرید اب بی نیاز بودیم.همچنین یک گاو صندوق کوچک داخل کمد ها بود که میتونستید استفاده کنید.همچنین دمپایی های حصیری راحتی هم بود که میتونستید تا ساحل باهاشون برید.بالشت اضافه هم در کمد ها بود و کمبودی احساس نمیکردید.هر چند ما جزو معدود افرادی بودیم که اونجا بودیم و واقعا به خاطر اتشفشان خلوت بود و این موضوع کمی حالمون رو گرفت،ولی خب وقتی هوای شرجی و مطبوع اونجا پوستتون رو نوازش میده خیلی از مسائل از خاطرتون پاک میشه.
بعد از مستقر شدن و احساس گشنگی، از پذیرش سوال کردیم که برای غذا خوری کجا بریم که گفت پشت هتل با حدود 10 دقیقه پیاده روی به مجموعه Bali Collection میرسیم که پر از رستوران و مغازه هست و البته Astava هم گفته بود و ما فراموش کردیم.البته گفت یکم قیمتاش بالا هست ولی از خود هتل پایین تر بود.پس ما با همون وضع راهی Bali Collection شدیم جهت صرف شام ولی دیدیم که اکثر رستوران ها دارند تعطیل میکنند ( حدود ساعت 10:40) و علت اینکار نبود توریست و خلوت بودن بود که ما یک رستوران ایتالیایی پیدا کردیم و رفتیم شام خوردیم که واقعا خوشمزه بود و غذاهاش مزه خوبی میداد
این هم مسیر Bali Collection و اون درخت زیبا و تنومند رو که میبینید در اصل جلوی راه ورودی به هتل هست که واقعا زیبا بود و من رو یاد درخت فیلم Avatar مینداخت
وقتی به هتل برگشتیم برای ما از طرف تور یک بروشور شامل برنامه های تفریحی و جاهای دیدنی و قیمت اون ها رو دیدیم به همراه 2 عدد سیم کارت که با کلنجار رفتن فهمیدیم یکیش خرابه و یکی دیگه اش کار میکنه و از طرفی هیچ کدومش اعتبار نداشت و باید شارژ میشد و تنها راه ارتباطی ما از طریق whatsapp با ایران بود.ولی فرداش از همون Bali Collection سیم کارت رو با مبلغی حدود 40 هزار تومان شارژ کردیم که اینترنت 4G داشت و همه جا هم انتن میداد و مشکلی از برقراری ارتباط نداشتیم و اولین کاری که کردم برنامه Uber رو ریختم ( مثل اسنپ و تپسی هست و خیلی کاربردی و باعث کاهش هزینه جابجاییتون میشه).بعد شب رو با خستگی راه و حسرت اینکه 2 روزمون در راه سپری شده خوابیدیم به امید صبح دل انگیز بالی...
صبح وقتی بیدار شدیم و پرده اتاق رو کنار زدیم با منظره بی نظیر هتل و درختای سرسبز و اب زلال استخر مواجه شدیم و وقتی به بالکن رفتیم بوی شرجی و هوای مرطوب رو با لذت تمام استشمام میکردی و دوست داشتی همینطور نفس بکشی و ریه هاتون رو از این هوای عالی پر کنید.واقعا یادش بخیر...پکیج که شامل صبحانه هم میشد ما رو به سمت سالن صبحانه که نزدیک ساحل بود هدایت کرد و صبحانه هم کامل بود از انواع دسر ها و غذاهای Fingerی و سوشی و انواع نان و مربا و املت و ... بود که سر میز هم براتون قهوه سرو میکردند و هیچ کم کاستی هم نداشت.البته از یکی از 10 هتل برتر بالی غیر از این هم انتظاری نمیرفت.
وقتی صبحانه تموم شد به لب ساحل اومدیم و کم کم با این همه زیبایی و بهشت خدا روی زمین اشنا میشدیم...چه منظره ای...
هوا با اینکه ابری بود ولی گرم و شرجی بود و میتونستید راحت تنی به اب بزنید و لذت ببریدوالبته ساحل به 2 قسمت تقسیم میشد که دست چپ رستوران برای کسایی بود که ویلاهای Laguna رو گرفتند و برای ما که در اتاق های هتل اقامت داشتیم قسمت دست راست قابل استفاده بود که فرقی هم نداشت.درخت ها پر بودند از سنجاب های بازیگوش که اگر خورده نون یا تنقلاتی داشتید با کمال میل با شما شریک میشدند
ما برای روز اول تصمیم گرفتیم تو هتل بمونیم و استراحت کنیم.برای همین رفتیم و برای اب تنی اماده شدیم و برگشتیم به ساحل.قبل از رستوران هم برای شما حوله اماده کردند که از یک کلبه کوچک میتونید تهیه کنید و یا تعویض کنید.البته به جز ساحل از استخر زیبای هتل هم میتونید استفاده کنید
وقتی در حال استراحت هستید خدمه مودب هتل با برخورد خوب برای شما منوی ماساژ و همچنین منوی کافی شاپ رو میارند که میتونید انتخاب کنید.ماساژ ( فقط ماساژ!!) بر روی تخت هایی که با دیزاین قشنگ در محوطه نزدیک ساحل هستند انجام میشه که خب قیمت بالایی داشت و حتی با دلار 3900 تومانی ان موقع!!!!! قابل توجیه نبود و ترجیح دادیم از ساحل و دریا لذت ببریم.البته منوی کافی شاپ معقول بود و واقعا هم خوشمزه درست میکردند.من جاتون خالی یه ایس تی توت فرنگی سفارش دادم که تو اون گرما میچسبید و بعدش هم یه بستنی سفارش دادم که به هوای اسکوپ های بستنی اینجا فکر میکردم بزرگتر باشه که نبود و البته کار اشتباهی هم بود چون زود اب میشد و باید سریع میخوردید ولی باز هم چسسسبید.
وقتی شنای ما تموم شد داشتیم به اتاق برمیگشتیم با قرقاول های زیبایی مواجه شدیم که کنار رستوران در حال استراحت بودند و حضور انسان ها براشون عادی بود.و البته از یه مسیر دیگه به سمت اتاق رفتیم تا بیشتر با فضای هتل اشنا بشیم
خب ما دیدیم گشنه هستیم و از طرفی هم میخواستیم بگردیم و با سرچ من در TripAdvisor به این نتیجه رسیدیم که مجدد به Bali Collection بریم امروز در روشنایی ببینیم چه خبره.ولی متاسفانه خلوت بود و واقعا توریست ها کم بودند و ما نگران شدیم که نکنه واقعا بالی خیلی خلوت باشه و همه جا اینطوری باشه!!!خلاصه یک رستوران خوب پیدا کردیم و گارسون ها از اینکه براشون مشتری اومده خیلی خوشحال شدند و البته ما هم از غذاهای خوشمزه خوشحال شدیم که من و مجتبی ماهی سفارش دادیم و امیر هم مخلوط گوشت و مرغ گریل شده که بسیار لذیذ بود والبته بعدش از کنار یه رستوران رد شدیم که تنور بزرگی داشت و یک پیتزای کالزونه از تنورش دراورد که خیلی منظره جذاب و هوس انگیزی بود.و به این صورت روز اول ما تموم شد
برای روز دوم ما با Astava قرار گذاشته بودیم که ساعت 9:30 بیاد دنبالمون و تور گشت 1 روزه ای که در پکیجمون بود رو انجام بدیم.که شامل بازی های آبی(غواصی، پاراسلینگ و ... ) نهار در Mc Donald و بازدید از مزرعه قهوه و همچنین بازدید معبد Uluwato می شد.
بعد از خوردن صبحانه به راه افتادیم و اولین جا برای بازی های ابی رفتیم که در یک محله کوچک نزدیک به ساحل بود و یک جای کوچک قرار داشت که شامل یک استخر میشد که قبل اینکه به دریا برید اون تو اموزش میدیدید و بعد واقعا غواصی میکردید.البته قبلش بهتون بگم که غواصی و بازی های ابی مجانی نیست و فکر نکنید چون روی تور هست پس مجانیه!اصلا!! بلکه باید پول بدید و حسابی هم چونه بزنید تا ارزون حساب کنند باهاتون و البته ادم های خوش رویی هستند و واقعا تخفیف دادند.بعد از اینکه انتخاب کردیم چه کارهایی میخوایم انجام بدیم من موندم تا امیر و مجتبی از پاراسلینگ بیان و بعد اماده بشیم برای غواصی.البته اینجا یک جای معمولی بود که لباس هاش بعضیاش پاره بود و من 2 دست عوض کردم که هم لباس مناسب باشه و هم سایزم باشه.بعد از تعویض لباس ها به استخر رفتیم تا اموزش ببینیم.
و بعد از حدود 30 دقیقه اموزش احساس غواصای حرفه ای بهمون دست داده بود و کلی حال کرده بودیم
سپس سوار قایق شدیم و حدود 100 متر از ساحل دور شدیم و به محلی رفتیم که چندتا قایق هم بودند و مشخص شد در زیر پای ما در عمق حدود 6-7 متری محلی برای اینکار درست کردند
بعد از اینکه داخل اب پریدیم همراهمون هم با یک دوربین GoPro به داخل آب اومد که ازمون عکس و فیلم بگیره که در اخر اگر خواستیم اون رو هم با مبلغی تهیه کنیم که کردیم و واقعا هم برای ما که بار اول بود دوست داشتنی بود.اب زیاد زلال مثل عکس هایی که در نت دیده بودیم نبود و این به خاطر فصل بارانی و بارون هایی بود که میومد و اب رو یکم کدر میکرد بود ولی اون زیر پر بود از ماهی های زیبایی که راحت از دستت غذا میخوردند و از قدرت خدا و اینهمه زیبایی لذت میبردید.
بعد از تموم شدن غواصی وقت نهار بود و این رو دیگه مهمون لیدر بودیم و رفتیم مک دونالد و بالاخره یه خانواده ایرانی دیدیم که بعد از سلام و احوال پرسی نهار خوردیم و به ادامه مسیر پرداختیم
مقصد بعدی ما مزرعه قهوه بود که موقع سرچ، معروفترین جایی که برای مزرعه قهوه بالی بود با این جای کوچکی که ما رفتیم متفاوت بود ولی خب این روی تور بود و کاری از دست ما بر نمیومد.معروفیت این مزارع قهوه هم به خاطر یک نوع قهوه هست که از مدفوع نوعی گربه به اسم Civet به دست میاد که دونه های قهوه رو میخوره و چون نمیتونه هضم کنه اونها رو دفع میکنه و سپس اینها جمع اوری میشن و تمیز میشن و بو داده میشن و بعد شما میتوند دم و میل کنید.
ما در بدو ورود با بوهای دلنشینی از قهوه و گیاهان دیگه مواجه شدیم و بعد رسیدیم به پیرمردی که در حال تفت دادن قهوه ها بود و خیلی با روی باز از ما استقبال کرد.
سپس دور یک میز نشستیم و مسئول اونجا برامون یک منو از انواع محصولاتشون که 12 عدد بود اورد و جلوی هر کدوم توضیح و خواصش نوشته شده بود و گفت که از هر کدوم برای ما یک فنجان میاره و میتونیم تست کنیم و اگر باب میلمون بود در اخر خریداری کنیم( که این چای و قهوه ها برای سوغاتی خیلی مناسب هست)
بعد از خوردن قهوه و خرید چند تا از این قهوه و چایی ها به سمت معبد Uluwato که یکی از معروفترین مکانهای دیدنی بالی هست رفتیم و از مناظر زیبای در راه و سرسبزی اونجا چیزی نگم تا خودتون برید و ببینید و لذت ببرید...وقتی به اونجا رسیدیم فهمیدیم که باید برای حفظ ادب به معابد و خدایان اونجا باید دور خودمون پارچه ای ببندیم و دم در ورودی بهمون دادند و شامل همه افراد و همه سنین میشد.همچنین خونده بودم که اونجا میمون ها ازاد هستند و نباید کاری باهاشون داشته باشی و حتی باید مراقب وسایلت هم باشی که از دستت ندزدند.
وقتی وارد شدیم و از میان جنگل و راه و میمون ها رد شدیم به بلندیی رسیدیم که چیزی نمیگم و شما رو به دیدن گوشه ای از این زیبایی دعوت میکنم...
ما بعلت اینکه وقت نداشتیم نتونستیم بریم در محلی که برای دیدن غروب افتاب اماده شده بود و اگر شما رفتید و وقت داشتید حتما بمونید و غروب رو کامل ببینید وگرنه مثل ما حسرت خواهید خورد...
خب ما کاملا خسته شده بودیم و جونی برامون نمونده بود و برگشتیم به هتل و وقتی در رو باز کردیم دیدیم که اتاق کاملا مرتب شده و یک کارت زیبا و یک گل برای ما گذاشته بودند که واقعا حس خوبی بهمون داد
برای شام ما مجدد دست به دامن Bali Collection شدیم و یک عدد اردک به نیش کشیدیم
بعد از خوردن شام به هتل برگشتیم و رفتیم لب ساحل و از صدای موج دریا و سکوت شب و مهتاب لذت بردیم
برای روز بعدی ما تصمیم گرفتیم به پارک ابی یا Bali Waterbom بریم.طبق جستجوی های من متوجه شدم که دوستان تو سفرنامه هاشون گفتند که از اطراف اونجا میتونند بلیط ارزون تری تهیه کنند که ما هم همینکار رو کردیم.برای همین به راننده اوبری که ما رو داشت میرسوند گفتیم و اون هم یک جای اشنایی رو معرفی کرد و ما نسبت به قیمتی که در سایت خود Waterbom نوشته بود مبلغ پایینتری پرداخت کردیم و 3 تا بلیط ورودی گرفتیم.نکته جالب تسلط خوب راننده های اوبر به انگلیسی و همچنین اگر در مسیر توقف کنند پول زیادی نسبت به چیزی که در برنامه نوشته ازتون نمیگیرند و خیلی خونگرم باهاتون برخورد میکنند.وقتی به واتربوم رسیدیم یک قاب ضد اب خریدیم، چون تو بعضی از بازی ها میتونید با خودتون موبایل ببرید و در غیر اینصورت مسئول بازی موبایلتون رو میگیره و به شما یک دستبند میده و بعد از بازی میتونید برید موبایلتون رو بگیرید. سپس بلیط ها رو دادیم و وارد محوطه شدیم.حتتتما با خودتون کرم ضد افتاب و عینک افتابی ببرید.در محوطه شما نمی تونید کیف ببرید یا دمپایی بپوشید و تا عادت کنید به سنگ های گرم کمی زمان میبره ولی از این کیف کولی بندی های پلاستیکی میتونید به همراه داشته باشید و لوازمتون رو داخلش بذارید.حتما بلندترین سرسره سقوط ازادش رو امتحان کنید و مزه ادرنالین خالص رو بچشید
بعد از بازی های هیجان انگیز گشنگی سراغمون اومد و یه رستوران رو انتخاب کردیم.من میل زیادی به غذا نداشتم و هوس نارگیل های بزرگی رو کردم که اونجا گذاشته بودند و هوس کردم ببینم چه مزه ای هستند و بچه ها هم مرغ گریل و هات داگ سفارش دادند که خیلی خوشمزه بود ولی اب نارگیلی که خوردم خیلی بی مزه بود و با اینکه یکم ابلیمو توش ریختم هم فایده نداشت و البته یخ زیاد بریزید توش که خنگ بشه.خودشون کم یخ میریزنD:
لذت بردن ما از پارک ابی تا حوالی عصر طول کشید و وقتی از اونجا اومدیم بیرون روبروی اونجا یک مرکز خرید بزرگ به اسم Discovery Shopping Mall هست که میتونید برید خرید کنید.یک شیرینی فروشی هم اول پاساژ هست که شیرینی های خیلی خوشمزه ای داره.البته استارباکس هم میتونید برید.انتهای پاساژ هم یک سالن بزرگ از انواع و اقسام صنایع دستی بالی و لباس ها و پارچه و کیف و ... هست که میتونید خرید کنید.مطلب جالب در بالی وجود فروشگاه های زیاد Ralph lauren بود که کلی هم تخفیف گذاشته بودند و میتونستید این برند خوب رو با قیمت خیلی پایین تر از ایران تهیه کنید.ما بعد از اینکه یکم اینجا چرخیدیم و چندتا سوغاتی خریدیم، تو TripAdvisor سرچ کردیم و دیدیم یکی از بهترین جاهای بالی محله Kuta هست و رستوران ها و سالن های زیاد اونجا به محل محبوبی برای گردشگرا تبدیل شده.خب ما یک ماشین از اوبر گرفتیم و ما رو سر خیابون اصلی اونجا پیاده کرد چون داخل خیابونش خیلی شلوغ بود و ترجیح دادیم کمی پیاده بریم و محله رو بشناسیم.
وقتی رسیدیم اونجا تازه دیدیم چقدر توریست اونجا اومده و محل اصلیی که اونها برای اقامت و تفریح انتخاب میکنند همین سمت Kuta هست و منطقه Nusa Dua بیشتر جنبه لوکس بودن داره و البته مزیت های خودش رو داره.به هر حال ما در انتهای سفر به این نتیجه رسیدیم که بار بعدی که اومدیم بالی حتما در همین منطقه Kuta هتل بگیریم که البته در انتهای سفرنامه بیشتر این حرف من رو درک خواهید کرد.
پس از اینکه ما یکم پیاده روی کردیم و رستوران ها رو دیدم، تصمیم گرفتیم به یک رستوران شلوغ اونجا بریم و شام رو اونجا بخوریم.این رستوران روبروی یکی از معروف ترین مکان های بالی به اسم Sky Garden بود که میتونید سرچ کنید و بیشتر ازش اطلاعات بگیرید.
بعد از صرف شام ما مجدد با اوبر به هتل برگشتیم و تصمیم گرفتیم فردا یکم خودمون تو شهر بگردیم.برای همین روز بعدی من و مجتبی با اوبر به یک مرکز خرید - که اسمش رو در عکس زیر می بینید - تو همون محله کوتا رفتیم و امیر قرار شد بعد از یکم استراحت و اب تنی در هتل به ما بپیونده
بعد از اینکه یکم خرید کردیم تو Google Map یک کافه استارباکس پیدا کردیم و از تو راهی که نقشه به ما نشون داد پیاده راهی اونجا شدیم و اینجا بود که وارد کوچه های تنگ محلی شدیم و زندگی مردمش رو بیشتر از نزدیک لمس کردیم
وقتی به استارباکس رسیدیم رفتیم داخل و انچنان اون هوای خنکش بهمون چسبید که 10 دقیقه ای لم دادیم رو مبلاش تا حالمون جا بیاد و بعد هم یک Ice Coffe و یک کیک دارچین خوشمزززه سفارش دادیم و منتظر شدیم تا امیر بیاد.برای اومدنش هم باز من از اونجا براش اوبر گرفتم تا بیاد.کلا خیلی خوبه این اوبر و ازش غافل نشید.
بعد از ملحق شدن امیر به ما و همچنین صحبت با دوستای محلیمون تصمیم گرفتیم به محله و ساحل زیبای Seminyak جهت صرف شام بریم که میتونید تو TripAdvisor رستوران ها و رتبه بندی های اونها رو ببینید و یکی رو انتخاب کنید.ما غذا پت تای به همراه مرغ چوبی و پیتزا خوردیم و مثل همیشه راضی بودیم
بعد از شام چون هنوز وقت داشتیم به توصیه دوستای محلیمون که تو استارباکس باهاشون هم صحبت شده بودیم،به معروفترین کافه منظقه Kuta به اسم La Favela رفتیم که واقعا از نظر طراحی و محیط و هر چی بگم یک سر و گردن از جایی مثل Sky Garden بالاتر بود و برای همین میگم که با محلی ها صحبت کنید.ما اونجا داشتیم از خودمون پذیرایی میکردیم که حدود ساعت 10 بود دیدیم اومدن صندلی های سالن اصلی رو برداشتند و وقتی پرسیدیم چی شده گفتند که از ساعت 10 به بعد دیگه از حالت رستوران خالی در میاد و بیشتر به مهمونی تبدیل میشه...و وقتی داشتیم بیرون میومدیم دیدیم که 2 نفر مسلح دم در هستند و تک تک افراد و وسایلشون رو میگردند و هر کسی رو راه نمیدن و از نظر امنیتی خیلی مراقب بودند.خلاصه حتما La Favela برید و جای ما رو هم خالی کنید.
شب ما با راننده ای که ما رو اورد هتل صحبت کردیم و دیدیم خودش تور میزاره و جاهای دیدنی رو بهمون نشون میده و یک بروشور داشت که جاهای دیدنی بالی رو عکس انداخته بود و ما انتخاب کردیم برای فردا ساعت 9 بیاد دنبالمون و ما رو ببره جاهایی که انتخاب کردیم.برای کل این کار که از 9 صبح تا 8 شب طول کشید کلا 500هزار روپیه گرفت.مطلب خیلی خوب این هست که ماشینشون USB داره و شما میتونید موبایلتون رو وصل کنید و هر اهنگی که دوست دارید گوش کنید که راننده ما کلی با صدای همایون شجریان حال کرده بوده و براش اهنگ "ابر می بارد" رو 2 بار گذاشتیم و احساس غرور بهمون دست داد از این خانواده هنرمند کشورمون...
اولین جایی که رفتیم یک مزرعه قهوه تو محله penglumbaran بود به اسم Bas Luwak بود که توصیه میکنم حتما برید که برای رسیدن به اینجا از جاده های سرسبز و زیبایی گذشتیم که حتی یادش هم هوش از سر ادم میبره...و چه مزرعه زیبا و ارومی بود...سکوت محض...زیبایی خالص...هوای عالی...در بدو ورود بوته های اناناس توجه مارو به خودش جلب کرد که تاحالا از نزدیک ندیده بودیم
وقتی از مزرعه رد شدیم – چون قبلا دیده بودیم و اینجا رو بیشتر برای دید و ارامشی که داشت انتخاب کردیم – و به محل نشستن و سرو کردن قهوه رسیدیم برامون یک دستگاه جالب اوردند که با بخار اب برامون قهوه درست میکرد و مثل بقیه مزارع دیگه 12 مدل انواع چای و قهوه رو سرو کردند(مجانی) و مشغول لذت بردن از این منظره زیبا بودیم...
بعد از گرفتن عکس و خوردن قهوه به یک فروشگاه در اونجا رفتیم و باز هم چندتا قهوه و چای خریدیم و به سمت Tegallalang Rice Terraces که یکی از معروفترین مزارع و تراس های برنج بالی هست راه افتادیم.در بین راه یک کوه اتشفشانی – Batur - که به خواهر Mount Agung معروف بود رسیدیم و بالاخره از نزدیک یک کوه اتشفشانی و بلایی که میتونه اتشفشان به محل اطراف خودش وارد کنه رو با چشم مشاهده کردیم.
بعد از بازدید و عکس گرفتن از Batur به سمت مزارع برنج رفتیم.برای ورود به مزارع که به صورت پلکانی هستند ورودی های مختلفی وجود داره که فرقی نداره از کدوم وارد بشید و اگر وقت داشته باشید میتونید به طبقات پایین تر مزرعه هم برید و از جاهای مختلفش بازدید کنید
تو اونجا و در قسمت های مختلفش یک تاپ گذاشتن که موقع تاپ خوردن زیر پای شما هیچی نیست و حس خیلی باحالی بهتون میده که میتونید لذت ببرید
و البته ما به وقت نهار رسیدیم اونجا و محلی ها رو دیدیم که از پوست درختان به عنوان بشقاب استفاده میکردند و برنجشون رو داخل اون ریخته بودند و مشغول صرف نهار بودند که تقاضای من برای عکس گرفتن باهاشون رو با اغوش باز پذیرفتند
بعد از بازدید و یکم قدم زدن در مزرعه به توصیه راننده و لیدر اون روزمون، یکی از رستوران های خوب اونجا رو بهمون معرفی کرد و واقعا هم دستش درد نکنه چه غذاهای عالیی داشت و رفتیم برای نهار.نهار هم میگو خوردیم و خورشت کاری و یجور مرغ مخصوص اونجا که واقعا عالی بودند.
بعد از خوردن غذا در یک چشم به هم زدن انچنان بارونی گرفت که به قول معروف انگار شلنگ باز کرده بودند و ما حدود 40 دقیقه تو رستوران نشستیم تا بارون کم بشه و بیایم سمت ماشین تا حرکت کنیم به مقصد بعدیمون که یک ابشار به اسم Kemenuh بودوالبته وقتی رسیدیم طبق چیزی که خونده بودیم یک مبلغ کم به عنوان ورودی گرفتند و بعد رسیدیم به محلی که روبروی ابشار بود و محل مناسبی بود برای عکس گرفتنوبرای رسیدن به ابشار هم باید چیزی حدود 400 تا پله میرفتید پایین که دیگه بستگی به خودتون داشت برید یا نه ولی ما نرفتیم و ترجیح دادیم انرژیمون رو ذخیره کنیم.هر چند به علت فصل بارونی و اینکه بارون هم تازه باریده بود اب رودخانه و ابشار هم گل الود بود و نمیشد مثل عکس هایی که تو نت هست داخل اب بریم.
تقریبا تور ما رو به اتمام بود و برای برگشت باز به کمک TripAdvisor تصمیم گرفتیم به ساحل معروف Jimbaran بریم و شام رو در اونجا بخوریم و برای همین از راننده خواستیم که ما رو در نزدیک ترین محل به ساحل Jimbaran پیاده کنه، چون اونجا تا یه محدوده ای به راننده های اوبر اجازه میدن که بیان و مثل ایران رابطه خوبی در بعضی مناطق بین راننده های محلی که گرون میگیرند و راننده های اوبر نیست.برای انتخاب رستوران هم از برنامه کمک گرفتیم و رستوران Made Bagus Cafe رو انتخاب کردیم.روش انتخاب غذا در اکثر رستوران های جیمباران هم به این صورت هست که شما از بین ماهی و خرچنگ و ابزیانی که اونجا زنده و یا به صورت یخ زده هستند انتخاب میکنید و همونجا برای شما درست میکنند و نوش جان میکنید و ما ماهی Red Sniper رو که ازش تعریف کرده بودن انتخاب کردیم و الحق و الانصاف هم خیلی خوشمزه بود.روش جالب درست کردن اتش هم این بود که از پوست همون نارگیل های درشتی که در پارک ابی خوردیم استفاده میکردند که خیلی سریع شعله ور میشد.
در موقع صرف شام در ساحل زیبای جیمباران که غرق در نور و چراغونی بود یک خانواده پر جمعیت استرالیایی پشت سر ما نشسته بودند که تولد مادربزرگ خانواده بود موقع گرفتن تولد ما رو هم به جمعشون دعوت کردند و ما هم Happy birthday براشون خوندیم و کمی راجع به ایران و زیبایی های توریستی اینجا گفتیم و ازشون دعوت کردیم حتما سفر کنند و امیدوارم که این کار رو انجام داده باشند...
و ما منتظر بودیم از صدای دریا و ساحل زیبای جیمباران لذت میبردیم تا شام حاضر بشه
و بالاخره شام حاضر شد و ماهی های مارو به همراه برنج کته که در ظرف حصیر مانندی بود سرو کردند و مشغول صرف شام بودیم که یک گروه نوازنده کنارمون اومدند و برامون قطعه خارجی رو اجرا کردند که جالب بود.
و اما روز اخر...
واقعا که راست میگن عمر سفر کوتاهه....و ای کاش این سفر ما ماه ها طول میکشید...ما تصمیم داشتیم برای روز اخر یکبار دیگه پارک ابی رو تجربه کنیم ولی در واقع هیچ کدوممون از اینکه روز اخر سفرمون هست دل و دماغ درست حسابیی نداشتیم و ترجیح دادیم هتل بمونیم و بریم لب ساحل.برای همین اماده شدیم و رفتیم و موقع رفتن یه دوست کوچولو هم دیدیم که ازش عکس گرفتم
در نزدیکی ساحل Laguna یک شبه جزیره کوچیک بود که کنجکاو شدیم با شنا سمتش بریم هرچند عمق اب به زور تا گردنمون می رسید ولی شنا کنان رفتیم سمتش و چندتا عکس گرفتیم و مقداری هم کف دریای رو برای یافتن صدف و موجودات عجیب غریب صرف کردیم که فقط چندتا صدف نصیبمون شد
بعد ازاب تنی تصمیم گرفتیم بریم تو شهر و برای اینکار پاساژ تازه تاسیس Beachwalk Shopping Center رو انتخاب کردیم که هم نزدیک ساحل بود هم مغازه های خوبی برای خرید داشت.برای همین با اوبر رفتیم و اول رفتیم KFC که نهار بخوریم.روبروی رستوران که در طبقه اول پاساژ بود یک تراس قرار داشت که خیلی سبز و زیبا بود و میتونستید اونجا غذاتون رو میل کنید
بعد از خوردن نهار و گشت زدن تو پاساژ ترجیح دادیم غم روز اخر سفر رو با غروب افتاب به اشتراک بذاریم و اندوهمون رو به دست دریا واگذار کنیم...
الان هم که مینویسم اه بلندی کشیدم و متن رو ادامه میدم...به هتل که برگشتیم کمی وسایلمون رو مرتب کردیم و من که گشنه ام شده بود از رستوران هتل غذا سفارش دادم که برای ساعت 12 شب به بعد منوی جداگانه ای داشت که من spaghetti Bolognese سفارش دادم که بسیار هم غذاش خوشمزه بود.
و روز عازم شدن که Astava اومد دنبالمون و بعد ازانجام کارهای تسویه حساب ما عازم فرودگاه شدیم.این نکته رو بگم که فرودگاه بالی Freeshop کوچکی داره که قیمت اجناسش بالا هستند و اصلا مقرون به صرفه نیست خرید کنید و اگر پروازتون غیر مستقیم هست خریدتون رو برای ساعت های ترانزیت در فرودگاه کوالالامپور بزارید.
و ما فقط اونجا به یک کافی شاپ رفتیم و خاطرات سفرمون رو مرور کردیم و برنامه ریزی سرخوشانه ای برای سفر بعدی و اینکه اگر یکبار دیگه بیایم کجاها میریم انجام میدادیم، غافل از اینکه خبر از قیمت دلار و پرواز در این روزها نداشتیم...
بعد از رسیدن به فرودگاه کوالالامپور مدتی از سالن خارج شدیم، چون مشکل ویزا نداشتیم و میتونید راحت از فردگاه خارج بشید و از درو شهر رو نظاره کردیم و در سالن ترانزیت هم دیدن یک لامبورگینی چیزی از اندوه دوری ما از بالی کم نکرد که نکرد...
پرواز برگشت هم خیلی عالی انجام شد و به موقع به تهران رسیدیم.در پایان این سفرنامه چند تا نکته رو به صورت خلاصه میگم که امیدوارم به دردتون بخوره
- حتما قبل از سفر در مورد جاهایی که میخواهید برید تحقیق کنید و لیست تهیه کنید یا اگر حال لیست درست کردن ندارید محل های مورد علاقتون تو ذهنتون باشه تا اونجا میرید از وقتتون بیشترین بهره رو ببرید
- اگر میتونید با پرواز مستقیم مثل Qatar Airways برید که زمان کمتری رو از دست بدید هرچند با این قیمت بلیط های امروزه واقعا سخت شده...
- حتما برنامه های Tripadvisor,Uber وWhatsapp رو روی گوشیتون داشته باشید.
- متوسط قیمت غذا در اونجا بین 70،000 روپیه تا 200،000 هست
- برای خرید سوغاتی به محلی که با گشت شهری میرید زیاد اعتماد نکنید چون ما چیزهایی که خریدیم تو جاهای دیگه با قیمت کمتری پیدا کردیم!!!
- هرجا میخواید برید خودتون تاکسی اوبر بگیرید و از هتل تاکسی نگیرید و از تاکسی های محلی هم استفاده نکنید چون تقریبا 2 برابر باهاتون حساب میکنن.
- قبل از سفر جایی که میخواهید اقامت کنید رو اگاهانه انتخاب کنید چون ما الان به این نتیجه رسیدیم که اصل کیف بالی سمت Kuta هست که عکس های اوبر هم گویای همین مطلب هست که ما مدارم از Nusa Dua به سمت Kuta در حال عزیمت بودیم
- متوسط خرج شما در اونجا بستگی به خودتون داره.اینکه چه غذاهایی بخورید، چقدر سوغاتی بخرید، ماساژ برید یا نرید، در کافه ها چقدر خرج کنید و... ولی به طور میانگین برای لذت بردن کامل بین 300 تا 400 دلار هزینه خواهید داشت که باز اون رو هم خودتون میتونید مدیریت کنید ولی روی کمتر از 300 دلار به نظرم تو سفر یکم به خودتون سخت میگیرید که نمیارزه و بعدا پشیمون میشید.
- یکی از ایرانی هایی که ما در Bali Collection دیدیم گفتند که تور 1 روزه Rafting رو رفتن که خیلی تعریف میکردند که طبق توصیه و شادی ایشون من هم به شما توصیه میکنم
- و در اخر امیدوارم این سفر نامه کمک کوچکی در شناخت بالی و محل های زیبای اون کرده باشه و هر موقع رفتید یاد ما هم بکنید.