آدرس دادن توریست به یک شهروند

5
از 2 رای
آدرس دادن توریست به یک شهروند +‌ تصاویر
آموزش نوشتن خاطره سفر
31 اردیبهشت 1399 09:30
5
694

قبل از ظهر یکی از روزهای تابستان سال 89 بود. من و همسرم بعد از صرف صبحانه در هتلی در منطقه فندیک زاده استانبول، برای گشت و دیدن سوراخ سنبه های استانبول ،پیاده به محله فاتح رفته بودیم. تو یکی از کوچه های فرعی، ساختمان شهرداری محله فاتح، بد جوری نظرمو جلب کرد؛ بطوریکه نام خیابان، نام کوچه اصلی و حتی کوچه فرعی رو به ذهنم سپردم. بعد از مدتی پیاده روی و کمی دور شدن از اون منطقه، دیدم مردی خوش تیپ و کمی هراسان به طرفم آمد.

احساس کردم می خواد آدرسی از من بپرسد. از ظاهر و حرف زدنش متوجه شدم که ساکن استانبوله اما-در انتهای گفتگو با ایشان-متوجه شدم از یک محله دور در منطقه آسیائی استانبول به اینجا آمده است. قبل از شروع به پرسیدن آدرس، خودمو آماده کرده بودم که بهش بگم: «ببخشید من توریست هستم و اهل اینجا نیستم»، اما با خودم گفتم: «حالا اشکال نداره بذار حرفشو بزنه، هم باهاش دوست میشم و هم کمی با حرف زدن با ایشون ترکی استانبولیمو تقویت می کنم و در آخر خودش متوجه میشه من توریستم و می ره از کس دیگه آدرس می پرسه». اما در کمال تعجبم، آدرس شهرداری محله فاتح را از من پرسید.

منم که هنوز اون آدرس دقیقا تو ذهنم بود، با جزئیات کامل آدرس اونجا رو بهش دادم. بعد از کلی تشکر، لحظه خداحافظی بهم گفت: «شماکمی لهجه دارید، اهل شهری در منطقه شرقی ترکیه مانند وان نیستید؟». منم نخواستم خودمو بشکونم، با اعتماد به نفس کامل گفتم: «آفرین به هوش و ذکاوتتون». تا مدتها بعد از این اتفاق، هنوز لحظهِ شیرینِ لبخندِ رضایت آن شهروند استانبولی در ذهنم بود.

 

نویسنده: فرشاد شفیعی شهیدلو

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر