این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
چند سال پیش بود.با یکی از ایرلاینهای داخلی میخواستیم از فرودگاه تبریز بریم استانبول. قبل از ظهر و سرموقع و همه چیز عادی، سوار هواپیما شدیم. خوشحال بودیم که سرموقع سوار هواپیما شدیم و طبق محاسبهم حدود یک ظهر به هتل میرسیم و تقریبا زمانی که اتاق را تحویل میدن. هواپیما کمی روی باند حرکت کرد بعد به مسیر تیک آف وارد شد، معمولا هواپیماها اینجا مدت کمی توقف میکنند، بعد با سرعت حرکت میکنند تا تیک آف کنند.
اما در کمال ناباوری دیدیم که از حرکت خبری نیست. بعد از مدتی ایستادن، یواش یواش حرکت کرد به محل قبلی، جائی که در آنجا سوار شده بودیم. خلبان شروع به صحبت کرد: «بعلت مشکل فنی لطفا چند دقیقه سرجایتان بشینید تا بعد از رفع مشکل، پرواز کنیم» اما این چند دقیقه به یک ساعت انجامید اما از رفع مشکل خبری نشد. بعد از یک ساعت مجددا خلبان گفت: «بعلت طول کشیدن زمان تعمیر و برای اینکه اذیت نشوید لطفا به سالن انتظار تشریف ببرید». ما هم برگشتیم به سالن پرواز.
حدود دو ساعتی گذشت اما از درست شدن هواپیما خبری نبود. بسته کوچک ناهار را هم دادند، اما باز هم خبری از دعوت برای سوار به هواپیما شدن نشد. بعد از پیگیریهای زیاد از طرف من و سایر مسافران، هر سری از طرف شرکت هواپیمائی جوابهای مختلف می شنیدیم. یکبار گفتند الان درست میشه، بار دیگر گفتند یک هواپیمای جایگزین می دیم. بالاخره بعد از 6 ساعت انتظار و کلافه شدن همه مسافران، گفتند هواپیما تعمیر و رفع نقص شد و میتوانید سوار شوید.
وقتی در باز شد و فاصله اندک سالن تا رسیدن به هواپیما را پیاده طی میکردیم، یک لحظه من دیدم که قسمت پشتی کنار چرخهای هواپیما باز است و همه دل و روده هواپیما بیرون است و چند تعمیرکار دارند هنوز کار میکنند. گویا هنوز کار تعمیر هواپیما به اتمام نرسیده بود که ما را دوباره با ترس و لرز سوار هواپیما کردند. بعد از حدود بیست دقیقه (احتمالا بعد از اتمام کار تعمیر) هواپیما پرواز کرد. در طول پرواز همش حواسم به تکانها و حالات کادر پرواز بود و دو ساعتی در استرس کامل بودیم. اما خوشبختانه اتفاق خاصی رخ نداد و دم غروب افتاب، سالم در فرودگاه آتاتورک به زمین نشستیم.
نویسنده: فرشاد شفیعی شهیدلو