آفتاب سرد سواحل مدیترانه بر پیشانی دردناک توریستهای ایرانی!

4
از 1 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
26 مرداد 1392 00:00
0

آنچه بر سر توریستهای ایرانی در کشورهای مجاور می گذرد قصه امروز نیست. سالهاست که وقتی این مسافران به ایران برمی گردند سفرنامه آنها شبیه دردنامه می شود! ما به رفتار دیگران با ما کاری نداریم ! با خودمان کار داریم! با خودمان که به هم رحم نمی کنیم و به خاطر چند صد هزار تومان بیشتر و کمتر برای خود و دیگران آه و نفرین خرید و فروش می کنیم! این سفرنامه بخش بسیار کوچکی از سفرهای پر محنت ایرانی ها به سرزمینهایی است که تمدن و فرهنگ مردمانش هرگز به اصالت ما نیست! اما این ما هستیم که به همدیگر جفا می کنیم. سود ریال و دلاری ای که یک خانواده ایرانی برای یک سفر یک هفته ای به کشورهای همسایه هزینه می کند در جیب خیلی ها می رود. از راننده ای که او را به فرودگاه سوله مانند ایران می رساند تا ارزفروش و سوپرمارکت دار فرودگاه و حسابی که از خروجی شصت و پنج هزار تومانی هر مسافر ذینفع است. از آژانسهای مسافرتی و ایرلاینهایی که فقط مجازند در فرودگاه محقر و نظامی ای چون اسپارتا(شهری در چند ده کیلومتری آنتالیا) در خاک ترکیه فرود بیایند تا لیدرهایی که مجبورند برای تامین معیشت خویش دست در جیب هموطنان خود کنند و تورهای تفریحی خود را با دو سه برابر قیمت عرضه نمایند! اینجا ظاهرا فقط مسافری که با هزار زحمت هوس یک تور تفریحی به سرش زده و شاید چند برابر حقوق ماهیانه اش برای رفاه خانواده اش خرج کرده سرش کلاه رفته است.

بدون شک یکی از مهمترین دغدغه های دولت جدید در بعد فرهنگی در راس آن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری رسیدگی به این اوضاع وخیم مسافران ایرانی باید باشد که به نوعی سفیران کشور ایران در جای جای دنیا محسوب می شوند و پاسپورت آنها مزین به نام عزیز ایران است. مسافرانی که وقتی به فرودگاه خوفناک شهر متروک اسپارتا می رسند به این فکر می کنند که شأن یک مسافر ایرانی که چندین برابر یک خارجی به تناسب درآمدش خرج سفر کرده اینقدر پایین آمده است؟! مسافری که به این فکر می کند که اگر سفر مستقیم به شهر دوست و هم کیش در ترکیه جرم است پس چرا مسیرهای غیرمستقیم جایگزین مسیر مستقیم شده است ؟! سازمان گردشگری باید درددل مسافرانی را که چندی پیش در این مسیر پر پیچ و خم مخوف به خاطر خواب آلودگی راننده ترک مجروح شدند و خوشبختانه زنده ماندند را بشنود!

این هم مختصری از سفرنامه یک مسافر ایرانی به سواحل مدیترانه:

من به اتفاق همسرم با پیامک یکی از آژانسهای مسافرتی با پنج شماره اول 88774 برای یک تور لحظه آخری سواحل مدیترانه به فرودگاه امام خمینی(ره) رفتم و هزینه کامل اعلام شده را به نماینده آژانس مربوطه پرداخت کردم. ایشان به من اطمینان دادکه بلیط رزروشده دو طرفه است و حتی مرد میانسال محترمی که در کانتر هواپیمایی زاگرس نشسته بود این مسئله را تایید کرد. بعد از سه ساعت سفر هوایی در هواپیمایی کوچک به فرودگاه اسپارتای ترکیه رسیدیم. راننده ای به سراغ ما و هشت مسافر دیگر آمد تا ما را به شهر آنتالیا ترانسفرکند. جاده تاریک و چشمان نیمه باز راننده که هر چند ثانیه یکبار پلکهایش بسته می شد اولین تجربه مهیج ما از این سفر بود!! خدا را شکر سالم به مقصد رسیدیم و البته مسیر 2 ساعته نزدیک به 4 ساعت به طول انجامید. لیدر معرفی شده را در ساعات اول سفر دیدیم که مشغول غالب کردن تورهایش به مسافران ایرانی بود اما ظاهرا وقتی مشتری زیادی پیدا نکرد او را دیگر هیچ وقت در هتل رویت نکردیم! در شب بازگشت او با یکی دو نفر از همسفران ما تماس گرفت و اعلام کرد که راننده ای را برای ترانسفر به فرودگاه می فرستد و خودش ما گروه ده نفره را مشایعت نکرد. تا اینجا همه چیز خوب بود به جز سفر در تاریکی به همان فرودگاه اسپارتا که مجموعا زیر ده نفر پرسنل داشت!

زمان تخلیه اتاق ساعت 12 ظهر بود. بعد از ساعتها بلاتکلیفی و خانه به دوشی در هتل ساعت ده شب به سمت اسپارتا حرکت کردیم. ساعت یک نصفه شب در حالی که نماینده آژانس مربوطه ساعت پرواز برگشت را 5 صبح اعلام کرده بود به فرودگاه خلوت اسپارتا رسیدیم.هیچ جای استراحت مناسبی برای یک انتظار چهارساعته وجود نداشت. کانترها باز شد و بعد از مدتی بزرگترین شوک این سفر نثار ما شد. اسم هیچ کدام از ما ده نفر در لیست برگشت پرواز زاگرس نبود. تلفن لیدر مورد نظر خاموش بود. آژانسهای تهران پاسخگو بودند اما راهکاری به نظرشان نمی رسید جز اینکه بگویند یا به استانبول بروید و از آنجا بلیط بگیرید یا به اسپارتا بروید و منتظر تماس ما باشید که اگر پروازی جا داد شما را با خبر کنیم!! در میان نگرانی این خانواده ها دیگر مسافران ایرانی هم حتی با نگاه ترحم آمیز شاهد این دربدری ما بودند! ساعت5 که هواپیما پرید آن موبایل لیدر مربوطه روشن شد!! کاملا در جریان بود که بر سر مسافران نگرانش چه گذشته است! او البته قوت قلب می داد و می گفت نگران نباشید . جبران می کنم.

مسوولان ترک کانتر دیگر از پیگیری های ما خسته شده بودند و حق هم داشتند که با لحن نامناسبی جواب ما را بدهند! لیدر مربوطه پیشنهاد داد که اگر پرواز ساعت 9 شیراز جا داد لطف میکند و اسم ما را به ترکها اعلام می کند تا شاید به شیراز سفر کنیم و از آنجا از هر روش ممکن برای بازگشت به تهران استفاده کنیم! در حالی که همه نا امید بودیم و حتی سفر به شیراز هم برای ما غنیمتی بود یکی از لیدرهای متعهد ایرانی به نام امیر وقتی وضعیت اسفبار ما را دید از آنجا که لیدر ما را می شناخت با او تماس گرفت و گویی که معجزه ای اتفاق افتاده باشد پرواز تابان ساعت 7:30 ده جای خالی برای ما داشت تا پس از 20 ساعت سرگردانی و خستگی سوار هواپیمای ایرانی شویم ! این سفر برای ما درس عبرتی شد که حتی به مرد موجه میانسال کانتر کنترل بلیط فرودگاه وطنی و خرید بلیطهای مجازی اعتماد نکنیم و با در دست داشتن بلیط برگشت به مسافرت برویم و حتی الامکان جایی به جز سواحل مدیترانه را برای سفر انتخاب کنیم و یا پروازهای درجه چندم ترک را به پروازهای درجه یک ایرانی ترجیح دهیم هرچند به قیمت چند صد هزار تومان بیشتر برای هر کدام از اعضای خانواده که فرودگاه اسپارتا انحصارا در اختیار هواپیماهای ایرانی و چند فروند هواپیمای سمپاش ترکیه است!!



منبع : شبکه ایران/مهدی کشاورز

لست سکند
لست سکند

سایت لست‌سکند از سال 1389 آغاز به کار کرد. از همان ابتدا، بخش مجله گردشگری راه‌اندازی شد تا بتواند با توجه به نیاز اهالی سفر، اطلاعات به‌روز و کاربردی را با مخاطبان به اشتراک بگذارد.