شاید برای برخی خوشایند نباشد؛ اما سفر کمی شبیه به مواد مخدر است. نخستین بار که به سفر می روید و از آن لذت می برید، دوست دارید سفرتان را طولانی تر کنید. به مرور علاوه بر افزایش طول سفرتان، بر تعداد دفعات آن نیز می افزایید. پس از مدتی درمی یابید که نمی توانید برای دوره زمانی طولانی، سفر را از زندگی روزمرتان حذف کنید و در آخر روزی چشم باز می کنید و با تمام وجود آثار اعتیاد به سفر را در خود می یابید.
معتاد به رفتن
در بیشتر منابع اعتیاد این گونه تعریف شده است: پاسخ فیزیولوژیک بدن به مصرف مکرر مواد اعتیادآور است؛ در این حالت فرد هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ روانی به ماده مخدر وابستگی پیدا می کند و مجبور است بتدریج مقدار ماده مصرفی را افزایش دهد. همان طور که در بالا اشاره شد، معمولا در تعریف اعتیاد، آن را وابستگی روانی یا فیزیولوژیک فرد مبتلا (معتاد) به مصرف غیرطبیعی و غیرمجاز برخی مواد مانند الکل دانسته اند؛ اما حقیقت اعتیاد، وابستگی بیمارگونه به هر چیزی می تواند باشد نه صرفا به مواردی مشخص.
سفر یکی از لذت بخش ترین تفریحات محسوب می شود که نقش مهمی در تمدد اعصاب، کم کردن استرس و بهبود شرایط فیزیکی و روحی دارد. این کارکرد های مهم سفر، آن را جزو مواردی قرار داده که امکان اعتیاد به آن در میان افراد جامعه بالاست. هر چند که اعتیاد به سفر ممکن است به افراد وجهه ای ویژه بخشیده و آنها را در نظر دیگر افراد جامعه افرادی باتجربه تر، خوش مشرب تر و حتی ثروتمندتر جلوه دهد، اما نباید فراموش کرد که اعتیاد به بهترین چیزها در زندگی هم بدترین اتفاق زندگی هر شخصی می تواند باشد.
معیارهای سنجش اعتیاد به سفر
شاید بیشتر افراد با خواندن مطالب بالا به این فکر بیفتند که آیا آنها به سفر اعتیاد دارند یا خیر. اعتیاد به سفر معیارهای مشخصی دارد که با سنجش آنها می توان از واقعیت وجود یا نبود اعتیاد به سفر آگاه شد. البته باید توجه داشت که این معیارها برای همه افراد جامعه درست نیست و داشتن یک یا چند معیار زیر دلیل محکمی برای اعتیاد به سفر نیست:
- زمانی که فرد از هواپیما به صورت مداوم و بیش از هر وسیله نقلیه دیگری استفاده کرده و آن را مفیدتر از همه آنها می داند.
- افراد شاغلی که بیش از افراد بازنشسته که دارای زمان آزاد هستند، به سفر می روند.
- افرادی که گذرنامه شان همیشه و تحت هر شرایطی همراهشان است حتی در هنگام خواب.
- افرادی که از چمدان خود همواره حتی در خانه استفاده می کنند و آن را چیزی شبیه به یکی از کمدها و کشوهای معمولی می دانند.
- زمانی که افراد بسادگی قادر به راهنمایی کردن دیگران در شهرها و کشورهایی غیر از محل زندگی خود هستند.
- افرادی که در طول سفرشان برای سفر بعدی برنامه ریزی و خیال پردازی می کنند.
- زمانی که فرد با نشستن روی هر صندلی در هرجا، ناخودآگاه به دنبال کمربند ایمنی بگردد.
- زمانی که فرد به هنگام برخاستن از خواب در خانه اش، آن را متفاوت و ناآشنا حس کند.
- افرادی که دیوار محل کارشان پوشیده از کارت پستال ها و عکس های سفر باشد.
- افرادی که در خانه دارای دست کم یک ساک یا چمدان از پیش بسته شده، هستند.
- زمانی که فرد تنها هدف از کار کردنش، به دست آوردن استطاعت مالی برای سفر بعدی اش باشد.
اگر با انگیزه خاصی چون بازرگانی، آموزشی، دیدار از اقوام و آشنایان و... به سفر نمی روید؛ به این پدیده تنها به چشم تفریح لذت بخش نگاه کنید. سعی کنید از سفر به عنوان وسیله ای برای فرار از مشکلات روزمره زندگی نگاه نکنید و اگر گاه دور شدن از خستگی ها و مشکلات هدف اصلی شما از سفر شد، هرگز آن را به شیوه ای روزمره بدل نکنید. بهتر است در چنین شرایطی برای سفر خود هدفی درخور معین کنید و با ایجاد انگیزه های متنوع، از تبدیل سفر به راه فرار جلوگیری کنید. این کار به شما کمک می کند تا دلیلی برای سفر نداشته باشید و به آن اقدام نکنید. برای مثال می توانید تنها برای شرکت در همایشی یا بازدید از رویدادی ورزشی به سفر بروید و دیگر زمان های آزاد خود را به فعالیت های فراغتی دیگر اختصاص دهید.
یکی دیگر از بهترین راهکارهای ترک اعتیاد به سفر، تغییر در شیوه های انجام آن است. اگر جزو افرادی هستید که سفرهای انفرادی به مکان هایی خلوت را ترجیح می دهید، تلاش کنید مدتی گروهی سفر کنید یا برعکس اگر برای داشتن حس بهتر مرتبا با گروه های گوناگون به سفر می روید تا در میان جمع تائید شده و حس بهتری نسبت به زندگی شخصیتان داشته باشید، چند سفر را در تنهایی به خودشناسی بگذرانید.
حذف سفرهای تکراری نیز از راهکارهای مناسب جهت ترک اعتیاد به سفر است. اگر عادت کرده اید مرتبا به مقصدی مشخص و با هدفی یگانه سفر کنید تا جایی که می توانید از تعداد این سفرهای تکراری بکاهید. گاه برخی سفرها به شیوه ای مسحورانه وسوسه کننده هستند. در چنین مواردی خودتان می توانید بهترین درمانگر باشید. سعی کنید به روشی روانکاوانه دلیل این علاقه مندی را بیابید. در بیشتر موارد این دلایل، نه تنها منطقی نیست، بلکه به برخی جنبه های منفی شخصیتی افراد بازمی گردند که شناخت آنها در از بین بردنشان نقش مهمی دارد.
منبع : جام جم آنلاین