همهگیری ویروس کرونا و مشکلاتی که به دنبال آن شکل گرفت، باعث شده همه ما به دنبال چیزهایی بگردیم که سختی روزگار را از یادمان ببرند. یکی از راههای بیرون آمدن از فکر مشکلات و بهبود کیفیت زندگی، نگاه متفاوت به آن است. با آمدن سال جدید، این متفاوت نگریستن میتواند مسیر جدیدی در نگاهمان ایجاد کند. وابیسابی از شیوههای نگرستین مختص ژاپنیهاست که در این متن میخواهیم با این فرهنگ اندیشه ژاپنی آشنا شویم.
مفهوم وابیسابی اهمیت قدردان بودن را در فرهنگ ژاپن نشان میدهد. فرهنگی که تاریخی طولانی از مواجهه با بدترین بلایای طبیعی دارد. همین فرهنگ قدردانی است که باعث شده مردم ژاپن همچنان طبیعت را منبعی از زیبایی بدانند که باید در همه وجوه ستایش شود. در این مطلب داستان لیلی کراسلی از سفرش به ژاپن را میخوانید.
لیلی کراسلی و فرهنگ قدرشناسی ژاپنی
همان طور که آهسته دستانم را از کاسه سفالی که همچنان روی چرخ سفالگری میچرخید بر میداشتم، به این فکر میکردم که ای کاش میتوانستم گوشههای نابرابر ظرف را اصلاح کنم. در یک کارگاه قدیمی سفالگری در شهر هاگیِ ژاپن بودم و با اینکه به حرف استاد سفالگر که اصرار داشت ظرف را همانطور ایراددار رها کنم گوش کردم، اما درک نکردم که چرا اینقدر مُصرّ بود که ظرف را همان طور کج و کوله رها کنم.
داشتم به این نامتقارن بودن و اصرار استاد فکر میکردم که با لبخند نگاهم کرد و گفت: "این ظرف در همین شکلی که هست وابی سابی دارد" و کاسه را برد که در کوره بگذارد. من اما یک درگیری جدید پیدا کردم، حالا علاوه بر عدم تقارن ظرف، باید به این فکر میکردم که وابیسابی دیگر چیست.
این طور که به نظر میآید، عجیب نیست که متوجه معنی و مفهوم این عبارت نشوید. وابیسابی بخش مهمی از زیباییشناسی ژاپنی است. مفاهیمی باستانی که همچنان استاندارهای زیبایی و ذوق هنری را تعریف میکند. وابیسابی را نمیتوان ترجمه و در زبانهای دیگر معادلسازی کرد، جالب اینکه این کلمه را در ژاپنی هم نمیتوان تعریف کرد. معمولا این واژه را زمانی استفاده میکنند که سرشار از حس قدردانی هستند و عمدتا با کلمه موری به معنی «ناممکن» همراه است. اگر از یک ژاپنی بپرسید که این واژه را توضیح دهد، در نهایت به این نتیجه میرسید که یک شیوه عجیب جهانبینی است.
وابیسابی، مفهومی وصف نشدنی
قبل از اینکه وارد تفکر بودایی شود، وابی سابی نوعی قدردانیِ همراه با ریاضت بود که از تائوییسم چینی در سلسله سونگ نشأت میگرفت. امروز اما در قلب این تفکر مفاهیمی مانند پذیرش ناپایداری جهان، پذیرش طبیعت و غم همراه با آن و تحسین نقص و ایراد در همه چیز را میبینیم.
معنای تقریبی وابی «زیباییِ باظرافتِ همراه با سادگی متواضعانه» است و سابی یعنی «گذر زمان و زوال پس از آن». این دو کلمه با هم مفهومی را میسازند که مختص به ژاپن و فرهنگ منحصربهفردش است. اما این معنایی که مطرح شد، درست مثل باور بودایی است که میگوید: کلمات، دشمنِ درک هستند. واقعا کلمات قادر نیستند مفهوم وابیسابی را منتقل کنند.
اوتابه از معنا و ریشه وابیسابی میگوید
پروفسور تانهیسا اوتابه، استاد زیباییشناسی در دانشگاه توکیو بر این باور است که آیین وابیچا مقدمهای است برای شکلگیری وابیسابی. وابیچا یک مراسم سنتی چای است که در قرن 15 و 16 شکل گرفت. استادان این فن موراتا جوکو و سن نو ریکو بودند که به جای ظروف وارداتی چینی که درآن زمان بسیار محبوب بودند، از ظروف ژاپنی استفاده کردند. با این کار در واقع استانداردهای زیبایی زمان خودشان را به چالش کشیدند. ظروف چینی در رنگهای روشن و با تزئینات بسیار ساخته میشدند و در نبود آنها افراد آموختند که از سادگی و بافت زیبای ظروف ژاپنی که قبلا نادیده گرفته میشد، لذت ببرند.
اما چرا این اساتید به دنبال این ظروف ساده و بیتزئینات رفتند؟ پروفسور اوتابه میگوید نقص و ایرادی که در وابیسابی میبینید، فضا را برای خیالپردازی باز میکند. در معرض وابیسابی بودن سه دستاورد به فرد میدهد:
اول، آگاهی از نیروهای طبیعی که برای ساخت قطعه به کار رفتهاند
دوم، پذیرش قدرت طبیعت
سوم، رهایی از دوگانگیها و این باور که ما از محیط اطرافمان جدا هستیم.
با هم، این تجربیات به شما اجازه میدهند که خودتان را بخشی از دنیای طبیعی ببیند. آن جدایی که ساخته ساختارهای اجتماعی است، از بین میرود و شما به گذر طبیعی زمان وابسته میشوید. بعد، به جای اینکه نافرمیها و فرورفتگیها را اشتباه در نظر بگیرید، آنها را به عنوان بخشی از روند خلق طبیعی قطعه میبینید. درست مثل خزههایی که روی دیوارهای شکسته و نافرم میرویند و درختانی که با وزش باد شکلشان عوض شده است.
اوتابه معتقد است که وابیسابی چشم ما را به دنیای روزمره باز کرد و راهی به ما نشان داد تا آنچه را معمول و بیارزش میدانیم با نگاه جدیدی بنگریم. آن هم در جامعهای که مجبور شده با بلایای طبیعی مصیبتباری کنار بیاید. ژاپنیها به جای اینکه طبیعت را نیروی مخرب و خطرناک بدانند، با تکیه بر وابیسابی، آن را منبعی از زیبایی میبینند. منبع الهامی برای رنگ، طرح و نقش. منبعی که باید با آن زیست نه علیه آن.
از اتفاق، همین مرگ و دردی که در طبیعت است، کلید فهم وابیسابی است. وابیسابی به شما نشان میدهد که در ناپایداری و میرایی، زیبایی هست. اینکه نقوش طبیعی به تنهایی فقط زیبا هستند اما وقتی میدانیم چقدر ناپایدار هستند توجهمان جلب میشود. اینکه میدانیم از بین میروند، باعث میشود ارزشمند و عمیق شوند.
وابیسابی در هنر هامانا
وابیسابی همیشه مرا یاد دوستی میاندازد که خاطره بازدیدش از معابد ژاپن را برایم تعریف کرد. این دوست گفت، بار اولی که در کودکی به ژاپن رفته عجله داشته تا زودتر بازدیدش از معبد چوبی گینکاکوجی را تمام کند تا به معبد طلایی کینکاکوجی برسد. گفت که بازدیدش از معبد طلایی به شدت تحت تأثیر قرارش داده و واقعا از آن لذت برده است. اما سالها بعد که باز به ژاپن رفته، معبد طلایی آن معنای سابق را برایش نداشته اما از دیدن معبد چوبی با چوبهای رنگ و رو رفته که گذر زمان در آنها کاملا مشخص بوده، واقعا مبهوت شده.
خاطره این دوست مدتها ذهن مرا مشغول کرده بود و تصمیم گرفتم با کازونوری هامانا، یک هنرمند ژاپنی که آثاراش به داشتن عناصر وابیسابی مشهور هستند، صحبت کنم. برای این گفتگو به منزل روستایی این هنرمند در ایزومی رفتم. از صحبتهای او فهمیدم که گذر زمان و قدمت، چقدر در این زیباییشنایی موثر است. هامانا میگفت: وقتی جوان هستیم همه چیز خوب است اما اندک اندک تاریخ مثل یک داستانی که پیش میرود، برای شما معنا میگیرد. وقتی بزرگ میشوی همه چیز گذری به سمت مرگ است و تازه در این زمان است که این مفهوم را درک میکنی.
این قدردانی از گذر زمان در کارهای هامانا بسیار مهم است. کارهایی که در خانههای روستایی به نمایش گذاشته میشوند. خانههایی که چهارچوبهای درهایشان رنگ و رو رفته شده و کاهگلهای دیوارهایشان ریخته. او میگوید احساس میکند داستان این خانهها پس زمینه مناسبتری برای آثارش هستند تا گالریهای لوکس شهری.
بعد وابیسابی را که بر مفهوم خلق مشترک میان انسان و طبیعت تاکید میکند، در کارهای سفالی هامانا میبینیم. سفالهایی که با خاک با کیفیت شیگا ساخته شدهاند. هامانا در کار با سفال ابتدا حجمی را میسازد، اما خاصیت گِل این است که تغیر میکند و هامانا به طبیعت اجازه میدهد در خلق اثر دخالت داشته باشد. هامانا حتی در مراحل بعدی خلق اثر هم از طبیعت کمک میگیرد. هامانا آثاری دارد که آنها را در محدوده مزرعهاش رها کرده و شرایط طبیعی مثل باد و باران و آفتاب، اشکال جذابی به آنها دادهاند.
کینتسوگی و وابیسابی
هنر کینتسوگی همیشه همراه وابیسابی بوده است. کینتسوگی روش تعمیر سفالهای شکسته با طلا یا لاکالکل است. این هنر به جای پوشاندن و مخفی کردن ایرادات، آنها را به بخشی از زیباییهای تبدیل میکند. وقتی دختر هامانا تصادفا تعدادی از آثارش را شکست، هامانا تصمیم گرفت آنها را در دست طبیعت رها کند. وقتی یک هنرمند کینتسوگی آنها را تعمیر کرد، چنان خطوط زیبا و نامنظمی به وجود آمد که اگر هنرمند قصد میکرد هم نمیتوانست آنها را چنین زیبا خلق کند.
کلام آخر
واژه پرفکت یا ایدهآل، ریشه لاتین دارد و از کلمه پرفکتُس میآید که در بسیاری از فرهنگها جایگاه بسیار مهمی دارد. فرهنگی که بر بیعیب و نقص بودن تاکید میکند و منجر به استاندارهای دستنیافتنی و گمراهکننده میشود. در تائوییسم رسیدن به کمال یعنی مرگ. وقتی همه تلاشمان را برای ایدهآل کردن و ایدهآل نگهداشتن همه چیز میکنیم، لذت رشد و تغییر را از آن میگیریم. برخلاف این فرهنگ ایدهآلگرا، ژاپنیها یاد گرفتهاند در قلب لذتهای کوچک، زیبایی پیدا کنند. جشن سالانه شکوفههای گیلاس، یکی از نمودهای وابیسابی است. شادیهای این جشن میان بارانی از گلبرگهای شکوفههای گیلاس اتفاق میافتد. شکوفههایی که میمیرند و به زمین میریزند و در مرگشان زیبایی بینظیری وجود دارد.
نواقص و ایرادات، شکستگیها و فرورفتگیها همه نشانی از تجربه است و از بین بردن آنها، مانند از بین بردن زندگی است. وقتی یاد بگیریم از ایرادات هم لذت ببریم مواجه شدن با مصیبتها و بلایا راحتتر میشود. وقتی ماهها بعد کاسه سفالی من از هاگی به دستم رسید، لبههای نامتقارنش دیگر ناراحت کننده نبود بلکه یادآوری بود از اینکه این دنیا هم خیلی ایدهآل نیست و تلاش برای ایدهآل کردن آن بیهوده است.
منبع: BBC Travel