اگر سری به کاخ گلستان زده باشید، ممکن است نگاهی گذرا به خلوت کریمخانی هم انداخته باشید. همان گوشه دنجی در مسیر ایوان تخت مرمر به سمت کاخ اصلی میبینید و احتمالا عکسی با کاشیکاریهای زیبایش میاندازید. شاید اگر داستان پلکانش را بشنوید و بفهمید روزگاری استخوانهای کریمخان زیر آن دفن شده، این بار بیشتر کنارش تأمّل کنید و با دقّت بیشتری به آن نگاه کنید.
پیش از اینکه مستقیم برویم سر اصل ماجرا و گوییم اینکه استخوانهای کریمخان زیر پلکان چه میکرده، لازم است یک مرور تاریخی سریع داشته باشیم که دلیل این اتّفاق را عمیقتر درک کنیم!
شروع کینهای خانمان برانداز!
داستان برمیگردد به زمانی که هنوز قاجاریان به قدرت نرسیده بودند و کریمخان میخواست قدرت را به دست بگیرد. محمد حسن خان (خان قاجار و پدر آغا محمد خان) با کریمخان درگیر جنگ میشود. هر دو میخواستند قدرت را به نفع خاندانشان به دست بگیرند و سلسله جدیدی روی کار بیاورند. امّا کریمخان پیروز میشود و اطرافیان محمد حسن خان هم برای اینکه خودی نشان بدهند، سر خان قاجار (محمدحسن خان) را میبرند و برای کریمخان میفرستند! با این کار میخواستند پیشدستی کنند و جایگاهی در سلسله جدید زندیه پیدا کنند. امّا کریمخان زند از این کار خوشحال نمیشود و دستور میدهد به سرعت سر محمدحسن خان را با احترام دفن کنند.
امّا ماجرای قاجاریان به همین راحتی فیصله پیدا نمیکند و بعد از چند سال، پسر بزرگ محمدحسن خان، به نام حسین قلی خان قیام میکند و کشت و کشتاری به راه میاندازد. ولی این شورش هم دیری نمیپاید که توسط زندیان سرکوب میشود.
کریمخان زند این بار دستور میدهد پسر دیگر محمد حسن خان را به شیراز و دربار زندیه ببرند که از شورش دوباره جلوگیری کند. این پسر که 11 سالش بود، کسی نبود جز آغا محمّد خان که توسط نادرشاه افشار اخته شده بود!
کریمخان زند آغا محمد خان قاجار را برای جلوگیری از شورش و به حالتی شبیه اسارت به شیراز آورده بود امّا دلش برای او میسوزد و سعی میکند با او مثل یکی از افراد خاندان زند رفتار کند. همچنین با فراستی که در این پسر قاجاری دیده بود، گاهی از نظرات و مشورتهایش در امور مملکت هم استفاده میکرد. با وجود رفتار خوب کریمخان، آغا محمد خان، خان زند را به چشم قاتل خانوادهاش میدید. بنابراین روزگارش را با فکر به انتقام از کریمخان میگذراند.
تاج سلطنت و تصاحب قدرت
آغا محمد خان در حالی که اطراف شیراز مشغول شکار بود، از عمهاش میشنود که پادشاه زند بیمار است. پس معطّل نمیکند و سریعاً به سمت تهران و استرآباد فرار میکند. دیگر به جزییات ماجرا نمیپردازیم امّا سرانجام آغامحمدخان رقیبان را شکست میدهد و به عنوان اولین پادشاه قاجار، تاجگذاری میکند.
از آن طرف، در شیراز کریمخان از دنیا رفته بود و لطفعلی خان به جایش نشسته بود. بعد از اینکه پادشاه قاجار تمام و کمال قدرت را به دست گرفت، به سمت لطفعلی خان زند رفت و او را از تخت پایین کشید که از جزییات دلخراش آن صرف نظر میکنیم!
استخوانهایی که به تهران میآیند!
مدّتی که از قیل و قالها گذشت، در سفری که پادشاه قاجار به شیراز داشت، یاد کینه قدیمیاش میافتد و دستور میدهد قبر کریمخان زند در باغ نظر شیراز را بشکافند و استخوانهای بازمانده از او را زیر پلههای همین خلوت کریمخانی دفن کنند.
در فارسنامه این اتّفاق چنین روایت شده: «... به دولت و اقبال وارد شیراز جنت طراز شد و در باغ وکیلی نزول اجلال نمود و در عمارت کلاه فرنگی بر سر قبر مغفرت پناه کریم خان وکیل نشست و سلام عام را گذرانید و چون برخاست میرزا محمدخان لاریجانی را مأمور به نبش قبر آن مغفرت توأمان داشت و جنازه وکیل را درآورده روانه طهران فرموده در میان کریاس خلوت کریمخانی دفن نمودند.»
بعد از آن که استخوانها در پلکان خلوت کریمخانی دفن شدند، آغا محمدخان هر زمان که از آن پلکان میگذشت، با عصایش چندین ضربه به پلکان میزد که تا جای ممکن به او بیاحترامی کرده باشد و اندکی از نفرتش را تخلیه کرده باشد!
سرجان ملکم هم در این باره مینویسد: «استخوان کریمخان را از قبر بیرون آورده به طهران برد و... در آستانه سرای سلطنت دفن کرد تا به خیال خود هر روز استخوانهای دشمنان را پامال کرده باشد.»
یا گفته شده محل دفن استخوانها در پلکان دقیقا جایی بوده که خدمتکاران سلام میدادند!
بنابراین این پادشاه قاجار با این کار قصد بیحرمتی و توهین به پادشاه زندیه را داشت. امّا این استخوانها در حال حاضر در خلوت کریمخانی نیست زیرا رضاشاه پهلوی بعد از اینکه به حکومت رسید و از ماجرا باخبر شد، دستور داد استخوانهای کریمخان را دربیاورند و با احترام در قم دفن کنند.
در پی این اقدام رضاشاه، خانواده زند بسیار خوشحال شدند و از رضاشاه تشکر کردند.
تألیف: لست سکند