سفر به آفریقای جنوبی
قسمت دوم
سفر به کیپ تاون :
با پرواز هفت صبح رفتیم کیپ تاون با یک پرواز بومی افریقایی ،کیپ تاون نبض تپنده توریسیم افریقای جنوبی، فوق العاده زیبا ، چشم و دلت از دیدن مناظر طبیعی سیر نمیشه باورت نمیشه یک جایی روی این کره خاکی هست که اینقدر زیباست بدون دخالت بشر .روز اول تور شهر داشتیم که کمی توی خیابانهای کیپ تاون مارو تور دادن و به باغ گلها رفتیم باران ریزی می بارید ولی آزاد دهنده نبود هوا خیلی خوب و خنک بود بعد از دیدن فضاهای شهری لاین هد و سیگنال هیل ،دو تپه ای که از کنارشان گذشتیم و همان طور که از اسم لاین هد پیداست به شکل سر شیر بود، ناهار همگی کنار هتل KFC رفتیم و بعد از ظهر به منطقه مشهور واتر فرانت ( V&A water front) رفتیم. خیلی منطقه پر شور و هیجانی بود هیچ شباهتی به جاهای دیگر نداشت یاد آور اسکله های میامی بود.
لیست قیمت تورهای آفریقای جنوبی
بسیار شیک و مرتب ،اسکله،ورزشهای آبی، رستورنهای متنوع ،مرکز خرید ، وزمین بازی بچه ها ،آمفی تئاتر رو باز از گوشه و کنارش صدای موسیقی و اجرای های متنوع میامد
قدم به قدم کانتر های متعدد برای رزرو تور های مختلفی مثل هلیکوپتر تور ، شنا با کوسه ها ، سافاری و ... که ما خیلی به هلیکوپتر تور راغب شدیم و دو ست داشتیم آن منطقه را از بالا ببینیم به خصوص که ورزشگاه معروف FIFA WORLD CUP 2010 کیپ تاون که نامش ورزشگاه گرین پوینت بود در همان منطقه واقع شده بود و معماری فوق العاده زیبایی داشت
با چند نفر از دوستان قرار گذاشتیم و راس ساعت 5 همگی جلوی کانتر هلیکوپتر تور جمع شدیم چه روز خوبی بود و چقدر خندیدیم از بالا کیپ تاون واقعا زیبا بود اقیانوس چسبیده به کیپ تاون را با صخره های بزرگ کنار ساحل میتوانستی ببینی .
واتر فرانت پر از فروشگاهای بزرگ و گران قیمت بود یک چرخ و فلک خیلی بزرگ هم داشت که ما سوارش شدیم چون حتما متوجه شدید که من هر کجا که رفتم دوست داشتم منطقه را از بالا ببینم هم به خاطر عکاسی ، و هم بهتر متوجه میشم اطراف چه خبره.
تور لیدرمون تاکید داشت هر کس میخواد چای افریقایی بخره از سوپر مارکت بزرگ واتر فرانت بخره که تنوع بیشتری داره و قیمتش مناسبتره و من توی این مدت واقعا به چای افریقایی علاقمند شده بودم عطر خوبی داشت و طعمش از چای ایرانی خیلی متفاوت بود کلی چایی خریدم از عطر و طعمهای متفاوت . چای رویبوس خیلی معروف و محبوب بود ویک سوغاتی پر طرفدار در افریقای جنوبی . چای رویبوس رو مثل چای سیاه دم میکنن و شیر و شکر اضافه کرده و مینوشند .یا با یک حلقه لیمو و عسل به جای شکر چای را می نوشند رنگ چای رویبوس قرمز روشن و گیاه آن بلند و کشیده است .پس از خرید چای هواکم کم تاریک میشد که با دوستان ماشین گرفته و به هتل برگشتیم . من توی سفر هایی که رفتم خیلی به تور لیدر ها نمیتوانستم اعتماد کنم احساس میکردم بعضی از آنها از سر اجبار تورلیدر شدن یا حوصلشو نداشتن و یا گاهی بد اخلاقی میکردن اگر جایی را پیشنهاد میدادن برای رستوران یا خرید فقط به قیمت کمترش توجه میکردن نه به کیفیت ولی در مورد آقای افروغه تورلیدر افریقای جنوبی هیچ کدام از این موارد صدق نمیکرد ایشون استاد دانشگاه کیپ تاون بودن و ظاهرا عاشق کارشان و توی افریقای جنوبی آژانس مسافرتی داشتن بسیار با دیسیپلین و قانون مند بودند و کاملا آشنا به تاریخ افریقای جنوبی و شخصیت محترمی داشتند و چون سالها آنجا زندگی میکردند همه جا را به خوبی میشناختن وقتی جایی را برای غذا یا خرید معرفی میکردند مطمئن بودیم جای خوبیست یک قانون خوبی هم از همان روز اول گذاشتن و آن اینکه هر کس دیر تر از زمان تعیین شده سوار اتوبوس شود به همه 36 نفر باید بستنی بدهد آن هم بستنی حسابی نه بستنی یخی ، توی این سفر دو سه بار بستنی تاخیر خوردیم که واقعا مزه داد آن شب هم به سفارش آقای افروغه من و همسرم با 5 نفر از دوستان به یک رستوران کوبایی رفتیم که فضا و غذای خوبی داشت . روز بعد همگی راهی هوت بی (hout bay) شدیم اسکله ای که چشم انداز های قشنگی داشت و قایق ها و کشتی های لوکس شخصی زیادی آنجا پهلو گرفته بودند.
سوار کشتی رو بازی شدیم و برای دیدن جزیره فک های دریایی رفتیم وسط اقیانوس چشم انداز ها به قدری زیبا بود که واقعا باید رفت و دید وصف نشدنیست
جایی که تا چشم کار میکرد آبی دریا بود ناگهان به صخره های بزرگی میرسید که تعداد فک های دریایی روی آن شاید به هزار میرسید
موتور کشتی را خاموش کردند آب هم پر از فک بود فکر کنم برای اینکه مشکلی برای حیوانها پیش نیاید موتور را خاموش میکنند. همه هیجان زده بودن و فک ها روی صخره ها به ژست های خاصی نشسته بودن و هر از گاهی موج میزد و چند تای آنها را توی آب میانداخت پسرم خیلی ذوق کرده بود و به قدری کنجکاو نگاه میکرد که می دونستم برای تمام عمرش این صحنه ها رو ظبط میکنه برای همین اطلاعاتی راجع به فک به او میدادیم وقتی برگشتیم اسکله یک گروه با ساز و آواز خوشامد گوی ما بودن و هنگام پیاده شدن مردم در کلاهشان پول میریختن
فک ها در گوشه و کنار اسکله لم داده بودن و استراحت میکردن ، از آنجا به منطقه اعیان نشین کیپ تاون cliffton(کلیفتون) رفتیم کوه ها به طرف اقیانوس خم شده بودن و در دامنه و پای کوه خانه های ویلایی بسیار لوکسی ساخته شده بود که ماشین های گران قیمت بر بام خانه ها رو به اقیانوس پارک شده بود.
شنیدیم که مارگارت تاچر و مایکل جکسون در این منطقه خانه دارند راستش را بخواید ما هم دلمون رو تو کلیفتون جا گذاشتیم یعنی در چشم انداز های بی نظیرآنجا پس از عکاسی از آن منطقه و با گذر از کمپس بی (camps bay) که منطقه ساحلی زیبای دیگری بود
به پیچ و خم های جاده گود هوپ یا دماغه امید نیک رفتیم که جاده اش بی شباهت به جاده کندوان خودمان نبود ولی با چشم انداز های فوق العاده زیبا در راه مزرعه شتر مرغی بود که بسیار تمیز و زیبا بود
همه میتوانستند از پشت نرده به شتر مرغهای مزرعه غذا دهند .
و یک کافی شاپ و سوغاتی فروشی هم در مزرعه وجود داشت که با تخم های بزرگ شتر مرغ آباژور های لوکس ،دکوری های زیبا و حتی کاسه ای کوچک با قاشق ست خودش درست کرده بودند .ظهر به دماغه امید نیک رسیدیم پس از ناهار در فست فود آنجا از مسیر پیاده روی که به طرف قله وجود داشت با کالسکه بنیامین که خواب بود راه افتادیم چشم اندازها چشمان بیشتری طلب میکرد
من دوست نداشتم این لحضه ها تمام شود همه دوستان سعی کردن تا آخر مسیر بروند و از دوربینی که آنجا وجود داشت اطراف را ببینند ولی ما تا جایی پیش رفتیم که بعد از آن مسیر رمپی تمام میشد و پله بود این نقطه از اقیانوس در واقع محل تلاقی آبهای سرد و گرم دو اقیانوس به هم بود و برای این دماغه امید نیک نام گرفت که زمانی دریانوردان میترسیدن از این محل عبور کنن چون کشتی های زیادی اینجا دچار حادثه شده بودند اما یکی از دریا نوردان از این منطقه عبور کرد و نام آنرا دماغه امید نیک گذاشت و حتی دیگر دریانوردان را تشویقبه عبور از این منطقه کرد و نام آن از دماغه طوفان که دریانوردان گذاشته بودن به دماغه امید نیک تغییر کرد . بعد از دماغه دیگر خسته شده بودیم همگی از صبح بیرون بودیم و تمام روز را راه رفتیم ولی هنوز یک مقصد دیگر داشتیم دیدن پنگوئن های کوچک در منطقه بولدرزبیچ (buldersbeach)تا برسیم آنجا همه تو اتوبوس خوابشون برد
در بولدرز بیچ پنگوئن های کوچک و با نمکی زندگی میکردند که یک پل چوبی گذاشته و دور تا دور شو نرده کشیده بودن تا کسی به پنگوئن ها دست نزنه چون آقای افروغه میگفت امکان گاز گرفتن پنگوئن ها هست که خیلی هم برنده ست .
بعد بولدرز بیچ به هتل برگشتیم همگی خسته و ناتوان اما اتفاقی در شهر بود که نمیشد از آن گذشت و آن فستیوال کوونز بود که هر سال روز دوم ژانویه در شهر کیپ تاون برگزار میشد مراسم بسیار بزرگ و باشکوهی که سر تا سر خیابانها را می بستند و هر گروه متحد الشکل لباس پوشیده ، صورتهایشان را رنگ کرده بودن و با ساز و آواز حرکت میکردند
گروه بعدی با چند قدم فاصله با لباس رنگ دیگری با چتر های رنگی و هر گروه جذابیت خودش را داشت مردم و توریستها از پشت نرده هایی که پلیس گذاشته بود نظاره گر این فستیوال بودن من جایی خواندم که این مراسم برای این برگزار میشود که سالها پیش دریانوردانی سفید پوست که صورت خود را به رنگ سیاه در آورده بودن وارد افریقا شده بودن و همه دریانوردان را با سازهای موسیقی خود سر گرم کرده بودند.همسرم خیلی خسته بود و با پسرم در هتل ماندن در حالی که من با دیگر دوستان به محل فستیوال رفتیم لیدرمان به دلیل ازدحام جمعیت به همه تذکر میداد مواظب وسایل خود باشند و دوستانی هم مراقب دوربین من بودند و حتی از خود افریقایها هم هراز گاهی به دوربین من با دست اشاره میکردن که یعنی آنرا پنهان کن و یا مراقبش باش احساس خوبی نداشتم دوربینم را زیر شالم مخفی میکردم و وقتی گروهی می آمد از آنها عکاسی کرده دوباره آنرا میپوشاندم ولی بزرگتر از آن بود که ظاهراً توجه کسی را جلب نکند بنابراین ترجیح دادم به هتل برگردم تا دوربین نازنین خود را از دست نداده. روز بعد که روز آخر سفر بود آزاد بود تا هر کس هر برنامه ای دارد به برنامه خود برسد ما نمی خواستیم تله کابین معروف کیپ تاون را از دست بدهیم چون روز اول در برنامه تور بود اما به دلیل مه شدید و هوای بد تله کابین کار نمیکرد نتوانستیم سوار تله کابین شویم بنابراین ماراهی تیبل ماونتین شدیم که همانطور که از اسمش پیداست قله ی آن مثل یک میز صاف و پهن است و یک تله کابین جالب 360درجه دارد و که 36 نفر را هم زمان سوار میکند و دورتا دور آن شیشه است و وقتی شروع به حرکت میکند کف آن میچرخد و شما تمام اطراف را میتوانید ببینید
بالای قله هم مثل یک پارک بزرگ بود پر از گلهای زرد رنگ که از هر طرف کوه که نگاه میکردی چشم انداز زیبایی داشت یک طرف چشم انداز شهر و طرف دیگر چشم انداز اقیانوس ما برای صفش خیلی معطل شدیم شاید یک ساعت و نیم ولی ارزش داشت.
آنهایی که بلیط هاشو نو آنلاین خریده بودن بدون صف سوار میشدن اما ما ملت بدون کردیت همیشه باید در صفهای طولانی حسرت بخوریم . پیشنهاد میکنم اگر به تیبل ماونتین رفتید لباس گرم فراموش نشود ان بالا همیشه باد است. به تعدادی که در تهران گربه میبینید در آفریقا این سنجاب های نازنین را خواهید دید
برای ناهار خود را به مرکز خرید سنچری رساندیم کمی خرید داشتیم که در این مدت فرصت نشده بود انجام دهیم بعد از ناهار در مک دونالد و خوابیدن بنیامین در کالسکه در چند مغازه مفید و مختصر آنچه را لازم داشتیم خریدیم و باز هم فروشگاه های شیک صنایع دستی آفریقا که دست از سر وسوسه کردن ما برنمیداشتند تا اینکه روز آخر هم این مجسمه های برنز با ظرافت بینظیرشان کار خودشون رو کردند
به هتل برگشتیم فردا صبح باید به فرودگاه میرفتیم پس وسایلمان را جمع کردیم تا صبح با عجله نباشد و چیزی جا بماند. صبح عازم فرودگاه کیپ تاون شدیم با کوله باری از تجربیات جدید و یک احساس خوب نسبت به این کشور، متاسفانه چون ما مرجع و اطلاعات کافی نسبت به سفر به کشور های مختلف نداشتیم وقتی اسم آفریقا رو میشنیدیم یک مملکت گرسنه و فقیر را متصور بودیم فکر ما از آفریقا فقط کنگو و زیمباوه و فقر است صادقانه بگویم اطلاعات ما راجع به کشورها بسیار ناچیز است آفریقای جنوبی ثروتمندترین کشور آفریقایی، معدن بهترین الماس های دنیا،کشور شیک و تمیزی که تمام این 11 روز هیچ محل کثیفی در آن ندیدم به دلیل کثرت مهاجران اروپایی به تعداد سیاهپوستان ،اروپایی آنجا ساکن است و به قدری این سفر برای من خوشایند و دلنشین بود که با وجود تجربه سفر به کشور های اروپایی ،آمریکاو آسیایی تجربه سفر به آفریقا واقعا فراموش نشدنی و متفاوت بود و دوباره روزی به آنجا باز خواهم گشت.
نویسنده : حمیده نجفی
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت بانک تور و گردشگری مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد. |