سفرنامه پوکت (بخش اول)

4.1
از 7 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه پوکت (بخش اول)

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
صوفی نشود صافی، تا درنکشد جامی

داستان از اون جایی شروع می شه که به همراه دوستم تصمیم گرفتیم یک هفته ای بلغارستان نوردی کنیم! هدف رو گذاشته بودیم هفته بعد از تعطیلات تهران (به مناسبت اجلاس جنبش غیر متعهدها). چون احتمال می دادیم تورها تخفیف بخورند. اتفاقا همین طور هم شد. سایت lastsecond.ir پر شد از تورهای لحظه آخری همه دنیا، البته به جز بلغارستان! این شد که با چند ده تا آژانس تماس گرفتم: یکی می گفت پر شده، یکی می گفت پرواز نداریم، یکی جواب نمی داد و.... تا این که بالاخره یکی از تورها گفت مشکل از سفارته و از این پس، ویزای بلغارستان، بی ویزای بلغارستان! (البته راست یا دروغش، گردن خودشون. شما اگه خواستید برید باز هم بپرسید، لطفا).

سرتون رو درد نیارم. یکی از آژانس هایی که تماس گرفته بودم با لطف بسیاری که داشتند، یک تور لحظه آخری تایلند را پیشنهاد کردند: یک هفته پوکت، با پرواز ماهان(Airbus A310)، هفت شب هتل Duangjitt (B.B) ( Transfer و یک گشت رایگان شهری. قیمت تور، 1350000 تومان بود که قیمت بسیار خوبی بود و دلیل اون هم تخفیف اش در اون مقطع زمانی بود. البته اون موقع دلار هنوز حدود 2100 تومان چرخ می زد.

ابتدای تابستون می خواستیم به همراه یکی از دوستان، خانم و کوچولوش یک سری به پوکت بریم که البته میسر نشد. به همین دلیل تحقیقات لازم در مورد هتل های پوکت رو انجام داده بودم و می دونستم Duangjitt هتل خوبیه. بنابراین، معطلش نکردم و فورا تایید کردم (دعا کنید انتهای سفرنامه هم همین نظر رو داشته باشم، چون من سفرنامه رو روز به روز می نویسم و هنوز پایم به هتل نرسیده است). خلاصه این که، زحمت کشیدند بلیت رفت شیراز به تهران از طریق اتوبوس سرویس رویال (VIP) و برگشت از تهران از با هواپیمایی آسمان را هم برایمان گرفتند.

آغاز سفر
به هر حال، سه شنبه شب به تاریخ 24 شوال 1433 معادل 11.SEP.2012 و مقارن 21 شهریور 1391 به سمت تهران حرکت کردیم (شجاعت رو حال کردید؟ 11 سپتامبر راه افتادیم!)

چهارشنبه، 22 شهریور 1391 : انتظار در تهران
الان 22 شهریوره و توی آپارتمان نقلیمون واقع در گیشا، منتظریم تا پیک عزیز پاسپورت ها و بلیتهای محترم رو بیاره. قرار بوده بین 11 تا 13 به دست ما برسه. تا حالا چند دفعه با خانم عسکری و آقای نظیری (در تهران) تماس داشتم. اما فعلا که خبری نیست (ساعت 13:45).
ساعت 15:00 : بالاخره پاسپورتها و بلیت ها رسید در منزل و چندین و چند خانواده از نگرانی نجات پیدا کردند!

پرواز ما ساعت 22:00 از فرودگاه امام هست. با احتساب این که قرار هست 3 ساعت زودتر در فرودگاه باشیم، مسیر 45 دقیقه ای بین راه از گیشا تا فرودگاه (امروز، روز تعطیله) و 15 دقیقه هم احتیاط، برای ساعت 18 یک ماشین به سمت فرودگاه رزرو کردم. ساعت 18 سرویس آمد و با کرایه 25000 تومان ما رو به فرودگاه امام رسوند (البته پول خورد ،یعنی هزار تومانی، نداشت! و 26000 تومان گرفت). توی فرودگاه، کلی معطل شدیم (چون زود رسیده بودیم). یه کم توی Persian Free Shop گشت زدیم، کمی هم وقت تلف کردیم. بعد از پرداخت عوارض سفر، گرفتن کارت پرواز، پاسپورت چک و ...بالاخره سوار شدیم.

پرواز
هواپیما، همون طوری که گفتم A310 شرکت هواپیمایی Airbus هست. وضعیت قرارگیری صندلی ها 2-4-2 هست. به نظر من می ارزه که آدم Business class بگیره. چون مدت پرواز نسبتا طولانیه و اگه یک صندلی خوب توی Business Class داشته باشی و بتونی خوب بخوابی، یه روز جلویی. اگر هم Economy می گیرید به نظر من حتما یک وسیله سرگرمی، مثل DVD Player، Laptop، ipad یا ... همراه داشته باشید.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

طلوع خورشید تایلند در اواخر پرواز

دو نوع غذا برای شام موجود بود. خوراک گوشت و باقله پلو با مرغ. کیفیت غذا واقعا خوبه. کلا به نظر من، Catering هواپیماهای ایران حتی از پروازهای امارات، قطر و ... هم بهتره.

پنج شنبه، 13.Sep.2012 : بر فراز پوکت
نزدیکی های ساعت هفت صبح بود که هواپیما شروع به کاهش ارتفاع کرد. وقتی از بالا به پوکت نگاه می کنی، چیزی جز درخت و سر سبزی نمی بینی. دریغ از یک تکه خاک، همه اش سبز است لامذهب، عینهو شمال خودمان! بعد از پیاده شدن و گذر از مرحله پاسپورت چک از فرودگاه خارج شدیم. در محل خروج از فرودگاه یک مغازه کوچک وجود دارد که ظاهر Duty Free به خود گرفته، اما این طور نیست. فروشگاه های Duty Free معمولا در فرودگاه های مبدا یا Connection است، نه مقصد. و آن طوری که من مقایسه کردم، قیمتش با داخل شهر تفاوت چندانی ندارد. پس اگر آن جا رسیدید از هول هلیم داخل دیگ نیفتید! اندکی صبر...

پس از خروج از فرودگاه نماینده شرکت Homa، آقا وحید به استقبالمان آمد. سیم کارت ها را همان جا به همه تحویل داد. اما چون یکی کم داشت، قرار شد سیم کارت ما را بعدا تحویل دهد. چمدان ها را شماره گذاری کرده و به وسیله یک وانت رو بسته به هتل ها فرستادند. خودمان سوار یک Van شدیم و به سمت هتل ها حرکت کردیم. همان طور که در حرکت بودیم، آقا وحید کمی اطلاعات در مورد شهر پوکت، تورها و ... به ما داد.

یک از مواردی هم که در مورد آن صحبت کرد و تا آخر سفر هم برای من مبهم ماند، کرایه موتور و خسارت احتمالی آن بود. آقا وحید توصیه اکید می کرد که موتور کرایه نکنیم، چون بعدش می آیند و می گویند فلان جایش خط برداشته و برای همین مساله کلی خسارت می گیرند. موضوع را از کسانی که در تایلند مدت بیشتری زندگی کرده بودند، سوال کردم. آن ها قویا این موضوع را رد کردند. هرچند، کرایه کردن موتور داخل شهر، به علت این که گواهی نامه آن جا را نداشتیم، کمی خطرناک می نمود و از این بابت، حرفش صحیح بود.

هنگام رسیدن ما، هوا کمی بارانی بود و بسیار لطیف. اما کلا هوای پوکت، گرم و شرجی است. شرجی بسیار بالا(بیش از 90%). اما از هوای گرم و شرجی یاد بوشهر و عسلویه و ... نیفتید چون دمای هوایش خیلی بالا نمی رود (معمولا تا 31 درجه سانتی گراد). به همین علت، هوا، خیلی بهتر از آنجاهاست. در میانه راه با دو پسر ایرانی به نام های رضا و جلال و دو دختر به نام های آزیتا و هدیه هم آشنا شدیم. به آنها پیشنهاد کردم که اگر موافق باشند، تورهای گشت پوکت و اطراف آن را با هم بگیریم که موافقت کردند.

به هتل که رسیدیم (نام "هتل" شاید نام چندان مناسبی برای این بهشت زیبا نباشد. چنان چه خود آن نیز به نام Resort & Spa شناخته می شود. اما برای خطاب کردن آن در سفرنامه، عبارت بهتری پیدا نکردم)، حدود ساعت 9 بود و برای گرفتن اتاق باید تا ساعت 2 منتظر می ماندیم (Check in ساعت 2 بود). با توجه به خستگی مان با یک از کارمندان Reception هتل صحبت کردم تا اتاق را سریع تر به ما تحویل بدهند، که همین طور هم شد. حدود ساعت 5/12 وارد اتاق شدیم. اولین کاری که کردیم گرفتن یک دوش حسابی بود. چون واقعا خسته بودیم و کلی عرق کرده بودیم. حالا زندگی شیرین می شود و می توانم یک مقدار از شهر و هتل برایتان بگویم.

شهر یا بهتر بگویم جزیره پوکت، با نام مروارید دریای آندامان نیز شناخته می شود و به سبب سواحل زیبای خود و غواصی در آب های شفاف آن شهرت دارد. این شهر دارای 8 ساحل به نام های Bang Tao، Surin، Pansea، Patong، Karon، Kata، Kamala و Nai Harn می باشد.

ساحل اصلی آن که مرکز قسمت توریستی جزیره نیز به حساب می آید، ساحل Patong است. هتل Duangjitt در این ساحل واقع شده و این مساله، برای این هتل و مسافرین آن، یک مزیت بسیار بزرگ به حساب می آید. علی رغم این که هتل در قسمت نسبتا شلوغ جزیره قرار دارد، به علت وسعت، نوع معماری و باغ بسیار بزرگی که در آن واقع شده از سر و صدا و شلوغی جزیره به دور است، ضمن این که به شما درک خوبی از طبیعت زیبای پوکت را نیز می دهد.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

ورودی هتل Duangjitt

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

تابلوی هتل Duangjitt در شب

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

نمایی از لابی و محوطه باز هتل در هنگام بارندگی

هتل، دقیقا با عکس هایی که در سایتش (https://www.duangjittresort-spa.com) گذاشته مطابقت دارد (یعنی مبالغه ای در عکس ها نیست، به همین علت هم من عکس های بیشتری از فضای هتل نمی گذارم). در ورودی هتل، پرچم کشورهای مختلف، از جمله ایران به اهتزاز درآمده است .

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

تصویر پرچم ایران در مسیر ورودی هتل

این هتل، 9 نوع اتاق، ویلا و سوئیت را به مشتریان خود ارائه می کند، که بستگی به نوع و میزان تجملشان، قیمتشان هم فرق می کند. ساده ترین اتاق آن Superior و مجلل ترینش Family Suit(Duplex). اتاقی که ما گرفته بودیم، اتاق ما Superior بود، اما در هنگام ورود به علت این که آن دسته از اتاق ها پر بود و شاید هم نمی خواستند از آن استفاده کنند تا همه مسافرین هتل پراکنده نشوند، به ما یک اتاق Deluxe دادند. اتاق های Deluxe کمی از اتاق های Superior بزرگ تر بود(حدود 38 متر مربع در مقابل 35 متر مربع). بزرگی اتاق های این هتل واقعا یک نعمت است و باعث می شود حتی در اتاق هم حال دل گیری نداشته باشی. در یک اتاق Deluxe، امکانات خواب برای سه الی چهار نفر، کاملا پیش بینی شده است.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

نمای اتاق Deluxe هتل Duangjitt

مشکل اساسی هر دو نوع اتاق ها، دوری از لابی بود. به خصوص از آنجا که اتاق ها دارای اینترنت رایگان نبودند و برای استفاده از اینترنت باید به لابی می رفتیم، فاصله دور کمی اذیت کننده بود. (برای استفاده از اینترنت داخل اتاق، باید هزینه جدا پرداخت می شد، که چندان ارزان نبود!). راستی، تا یادم نرفته بگویم در لابی هتل، ماشین های کوچکی بود که که کار انتقال بار، و مسافرین از لابی به اتاق ها را انجام می دادند ولی خب امکان این نبود که تا میخواهی جایی بروی صدایشان کنی!

یکی از موارد جالبی که در هتل دیدم، کاشت گل بر روی تنه درختان بود. به این ترتیب که پوست نارگیل را شکافته و دور درخت بسته بودند. درون این پوست را با کمی گل پر کرده و درون آن، گل کاشته بودند. قشنگ بود.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

کاشت گل بر روی بدنه درختان

آقا وحید سیم کارت ما را بعدازظهر همان روز آورد. سیم کارت را از او گرفتم. می گفت برای تماس با ایران باید حد اقل 200 بات شارژ داشته باشد، اما امتحان کردیم و دیدیم که الزاما این طور نبود. برای تماس از طریق سیم کارت های آ ن جا باید قبل از کد ایران یک شماره دیگر را هم بگیرید که بستگی به شهری که هستید و سیم کارتی که دارید متفاوت است. مثلا با سیم کارت True move شماره ایران را باید این طوری می گرفتیم:006989123456789.

بعد از چرت بعد از ظهر، از هتل بیرون زدیم برای پرسیدن در مورد تورها و قیمت آنها. به طور کلی، تورهای معروفی که در پوکت به شما ارائه می شوند، به قرار زیر هستند:
1. تور جزیره جیمز باند
2. تور جزیره پی پی
3. تور Safari( فیل سواری، گشت در جنگل با ATV و قایق سواری در آب های خروشان)
4. تیوب سواری در جنگل های استوایی
5. تور پرواز در جنگل (از طریق کابل هایی که بین درختان کشیده شده)
6. تور غواصی
7. نمایش Fantasea show
غیر از این موارد، تورهای دیگری هم به شما ارائه می شود، که معمولا طرفداران چندانی ندارند.

از روزی که رسیدیم، هوا بارانی بود و البته باد هم می آمد. به همین دلیل تورهای آبی معمولا برگزار نمی شد، یا نصفه برگزار می شد. سایت های هواشناسی هم هوای مشابهی را تا آخر زمان سفر ما پیش بینی می کردند (Scattered showers). علاوه بر این که هوای پوکت، لحظه ای بود. ساعتی باران می زد و دیگر تا مدتی آسمان صاف بود. بنابراین به این نتیجه رسیدم که فعلا از تورهای غیر آبی شروع کنیم تا بببینیم چه می شود. تور اول را Safari گرفتیم، البته به غیر از قسمت قایق سواری اش (فیل سواری، ATV و نمایش میمون). کلی هم چک و چانه زدیم. علاوه بر آن، به علت این که تعدادمان هم بیشتر بود تخفیف بیشتری گرفتیم. به نسبت قیمتی که خودش می گفت 300 بات و به نسبت قیمتی که آقا وحید می گفت،550 بات برای هر نفر تور را ارزان تر گرفتیم.

پس از آن به خیابان Bangla Road رفتیم. این خیابان، Walking Street جزیره پوکت است. به این معنی که از حدود ساعت 8 شب تا صبح، ابتدا و انتهای این خیابان را می بندند و عبور و مرور فقط برای افراد پیاده مجاز است. خیابان، سرشار است از انواع و اقسام جاذبه های توریستی. از رستوران ها گرفته تا همه نوع نمایش و حرکات موزون .

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

نمایی از خیابان Bangla Road (ببخشید، عکس بیشتر، بهتر و واضح تری نمی شود گذاشت!)

خیابان، بسیار شلوغ است و دائم باید مراقب باشی که به این و آن تنه نزنی. انواع و اقسام تابلوهای نورانی است که خودنمایی و بیننده را به خودشان جذب می کنند!

حجم بالای توریست ها، چراغ های نئون و جذابیت های دنیای مدرن مانع می شود، وگرنه می توانی نمایی از همه چیز پوکت را در این خیابان بیینی. فروشندگان دوره گرد، فروشندگان سبزی، غذا و ... که محیط سرشار از توریست را فضای خوبی برای کسب و کار خود می دانند و لاجرم آن جا بساط پهن کرده اند.

 

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

فروشندگان دوره گرد و دست فروش ها در خیابان Bangla Road

از آن جا که همه می پرسند بگویم، در آن جا سوسک و پشه و مارمولک خوراکی ندیدم، اما قورباغه، چرا. این پوست هایی هم که در عکس شماره 20 می بینید آویزان است، پوست همین موجود بی چاره است!

شام در در همان خیابان Bangla Road در یک شعبه KFC میل کردیم. دوستم یک Spicy گرفت. من هم یک ساندویچ، که با نان تافتون درست شده بود و یک جورهایی شبیه به لقمه های خودمان بود. پیشنهاد خود فروشنده KFC بود و الحق، خوش مزه! شام، زیاد گرفته بودیم و به همین علت خیلی زیاد آمد. طبق عادت ایرانی مان یک جعبه گرفتیم، باقی مانده غذا را در آن ریخته و به هتل آوردیم!

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

شام در KFC

بعد از کمی گشت وگذار به سمت هتل برگشتیم تا بخوابیم و برای تور فردا آماده شویم. در راه هتل، چند تایی عکس انداختیم. با مجسمه های لب ساحل (که به شکل اسب آبی بودند) و نیز با چیزی شبیه به معبدشان. توضیح آن که، مردمان پوکت، بیشتر بودایی هستند و غیر از عبادت گاه های اصلی شان که معمولا مفصل و باشکوه است، در بعضی جاها نیز، نمادهای کوچکی از معابدشان ساخته اند و تا آن جا که من دیدم، معتقدینشان به این دین، به محض دیدن این نمادها به آن احترام گذاشته و تعظیم می-کنند.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

یک زیارت گاه کوچک بودایی در خیابان

جمعه، 14.Sep.2012: تور Safari

قرار بود ماشین تور، ساعت 8:20 الی 8:30 صبح باید دنبالمان. ساعت 7:30 از خواب بیدار شدیم. تا آماده شدیم و به صبحانه رسیدیم، ساعت 8:10 بود. ما و هوس صبحانه و وقت کم! با سرعت نور، صبحانه را خوردیم و رفتیم به سمت لابی.

ون مورد نظر، دقیقا سر وقت حاضر شد. همراه با ما، یک خانواده عرب هم سوار شدند و بین راه نیز، آزیتا و هدیه از هتل Blue Marin. هر چند که کارت را در اتاق جا گذاشته بودند و حدود 15 دقیقه ای دیر آمدند. از دست این دخترها! از وقتی که به فرودگاه رسیده بودیم، همه را معطل می کردند!

هتل Blue Marin در میانه های تپه های Patong قرار گرفته است. ورودی چندان زیبایی ندارد، اما این دو دوست ما می-گفتند سمت دیگرش، قشنگ است. یک بدی آن دور بودن نسبی آن از Bangla Road است و برای رسیدن به آن، حتما باید تاکسی بگیری. دیگر این که، در مجاورتش، کوچه هایی است که منظره فقر پوکت شدیدا در آن مشهود است، که خب برای یک مسافر چندان لذت بخش نیست. اما مزیتش رو به دریا بودن آن است و این که اتاق های شیک تری دارد. در کل، من هتل خودمان را بیشتر می پسندم به خصوص که هتل Blue Marine در آن بازه زمانی قیمت بیشتری هم داشت.

با گذشت حدود 20 دقیقه به محل فیل سواری رسیدیم. محدوده ای در قسمت پایینی یک جنگل بود که حدود هفت، هشت فیل ایستاده و در حال غذا خوردن بودند. غذایشان یک نوع برگ بود، که آخرش دقیقا متوجه نشدم چیست. قبل از خوردن، یک دسته از این برگ ها را به خرطومشان به پایشان می کوبیدند تا احتمالا سر و ته اش را تمیز کنند. سپس آن را به دهان می گذاشتند. نکته ای که کمی مرا ناراحت کرد، این بود که هیچ کدام از فیل ها عاج نداشتند. نمی دانم از سر طمع عاج هایشان را کنده بودند یا به جهت امنیت انسان ها. هر چه بود، از انسان بودنم، شرمم شد!

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

محل فیل سواری

وسایل همراهمان را در قسمتی امن گذاشته و برای سوار شدن، از یک سکو هم ارتفاع فیل ها بالا رفتیم. هر دو نفر بر روی یک فیل سوار می شدند. محل نشستن بر روی هر فیل، کجاوه دو نفره ای بود که روی آن هم با میله ای بسته می شد. یک فرد محلی هم که فیل را هدایت می کرد، تقریبا بر روی گردن فیل می نشست.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

فیل، فیل بان و مسافرانش

سوار بر فیل، وارد جنگل شدیم. قشنگ بود و البته کمی هم مهیج. نمی دانم چرا این فیل ها مدام از هم سبقت می گرفتند. برای هر سبقت هم، آن که جلو بود، به کناری می رفت و دیگر فیل ها جلو می رفتند. البته این کنار رفتن، خودش هیجانی داشت. به خصوص که مسیر، کوهستانی بود و کمترین لغزش از سوی فیل کافی بود تا همه با هم به زیارت حضرت عزرائیل بشتابیم! به هرحال، تجربه و هیجان فیل سواری پس از حدود 30 دقیقه به پایان رسید. دوباره به سکو برگشتیم و پیاده شدیم. در همان جا با دستمال مرطوب و آب معدنی منتظرمان بودند تا پذیرایی کنند. خداییش خوب درک کرده اند که توریست، منبع درآمدشان است و باید او را ترغیب به حضور مجدد یا دست کم، تبلیغ کنند. دمشان گرم.

در همان محل، سن کوچکی را تهیه کرده بودند برای Monkey Show. میمون بی چاره را به همه کاری وا می داشتند. از کندن نارگیل گرفته تا دراز نشست زدن، پشت بازو و بسکتبال! یک آقا مربی او بود که او را تمرین می داد، یک دختر خانم هم ضمن پخش آهنگ، با توضیح نسبتا طنز در مورد کاری که میمون می خواهد انجام دهد، برنامه را کمی شاد می کرد.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

صحنه ای از Monkey show (دراز و نشست زدند میمون)

پس از شوی میمون عزیز، سوار شدیم و به سمت ATV حرکت کردیم. ATV مخفف کلمه ALL TERRAIN VEHICLES است. موتورهای چهار چرخی که مناسب حرکت در کوهستان و مسیرهای صعب العبور است. هنگامی که به محل رسیدیم، باران شدیدی در گرفت.با چتر به استقبالمان آمدند و ما را به یک فضای سرپوشیده هدایت کردند. با توجه به هوای بارانی، به هر کدام از ما یک بارانی دادند. البته بارانی که چه عرض کنم، یک کیسه پلاستیک که به شکل بدن انسان درست شده، یعنی آستین و کلاه دارد. اما برای آن فضا بسیار مناسب است. بارانی ها را پوشیدیم و به راه افتادیم.

هر ATV یک گاز، دو ترمز دستی و یک ترمز پایی دارد. یک نفر از افراد خود آن مرکز جلوی ما راه افتاد و ما هم به دنبال او. راه جنگل، پر پیچ و خم بود. جاهایی را آسفالت کرده بودند و جاهایی هم همان حالت جنگلی را داشت، گلی و پر از دست انداز. با توجه به این که بارانی پوشیده بودیم، حس گرما می کردیم و هر وقت می شد سریع تر برانیم، با بادی که می خوردیم، کلی حال می کردیم. پس از آن که مسیر رفت تمام شد، لیدر گروه توقفی کرد برای گرفتن عکس، و دوباره راه افتادیم. در مسیر برگشت، یک لیدر دیگر نیز به ما اضافه شد. آزیتا و هدیه با او آمدند و من و یک لیدر نیز با هم رفتیم. از او درخواست کردم کمی سریع تر برویم. او هم نامردی نکرد و گازش را گرفت. من هم که می خواستم کم نیاورم، راندم و راندم و در یک نقطه واقعا نزدیک بود خودمان را به کشتن دهم! مراقب باشید.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سوار بر ATV (برای ارسال این عکس شخصی خرده نگیرید لطفا. دوربین رطوبت گرفته و کار نمی کرد. تنها عکس موجودم از ATV همین بود که می بینید)

همین که به سکوی آخر مسیر رسیدیم، هدیه با آزیتا تصادف کرد. نمی دانم چه شد که هول شد و پس از تصادف بار اول، یک بار دیگر هم زد به ATV آزیتا. فکرش را بکندی، جلوی همه کارپردازان آن مرکز. یکی از آن ها (یک خانم) کمی عصبانی شد و گفت که باید جریمه بدهید. اما دیگر دنبالش را نیاورد. راستی، در این جا هم در برگشت با آب و حوله یک بار مصرف منتظرمان بودند! مسیر برگشت را با یک ماشین شبیه وانت برگشتیم. اول توی فکر کلاس و این حرف ها بودم که باید ون می آمد دنبالمان، اما در طی مسیر خیلی حال کردیم. هوا، بی نهایت خوب بود.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

در مسیر برگشت از ATV

به هتل که رسیدیم، شدیدا هوس استخر به سرمان زده بود. یک تن ماهی باز کردیم و زدیم به بدن (از ایران تن ماهی و کمی نان همراه آورده بودیم). فورا رفتیم برای استخر. هتل Duangjitt دارای سه استخر با سه اندازه محتلف است. دو استخر کوچک و متوسط در دو سوی لابی و یک استخر بزرگ (بزرگ که می گویم، یعنی خیلی بزرگ) در فضایی دورتر. استخر که رسیدیم یادمان آمد که اسپری ضد آفتاب بدن را به همراه نداریم. در اتاق جایش گذاشته بودیم. اما به علت فاصله نسبتا زیاد تا اتاق، دیگر بی خیالش شدیم و زدیم به آب. کمی بازی و Relaxation و ... . با یک زن و شوهر مصری هم به نام های "سالی" و "یحیا" آشنا شدیم و کمی گپ زدیم. کویت زندگی می کردند و اتفاقا دوستی شیرازی به نام "شیرین" هم داشتند، که از او آهنگ "شیرین، شیرینا، خانوم، خانوما ..." را یاد گرفته بودند!

روی قسمتی از استخر متوسط هتل یک تور والیبال کشیده بودند. پس از کمی گشت و گذار، چند ایرانی(نادر و آرش) و چند نیوزلندی را پیدا کردیم که پایه کمی فعالیت بودند! رفتیم و یک والیبال توی آب راه انداختیم. جایتان خالی، خیلی حال داد.

راستی، مثل بیشتر هتل های خوب، یک قسمتی کنار استخر است که حوله به شما قرض می دهد. توپ را هم از همان جا گرفتم. والیبال که تمام شد، به اتاق رفتیم. پشت هر دویمان شدیدا قرمز شده و سوخته بود. به پیشنهاد دوستم رفتم که دوایی برای آفتاب سوختگی بگیرم. یک مغازه آرایشی، بهداشتی و یک داروخانه، هر دو روبروی هتل، را سر زدم. دوای پیشنهادیشان، ژل آلوورا بود. یکی را گرفتم و به اتاق رفتم (برای مشاهده قیمت ژل به بخش هزینه های سفر، در انتهای سفرنامه مراجعه کنید). تا روزی که می-خواستیم برگردیم، هر وقت پا می داد، این ژل را می زدیم به پشتمان. خداییش، خیلی بد سوخته است. هنوز هم دارد پوست می اندازد! آآآآآآآخ!

شنبه 15. Sep. 2012 : تور شهری
صبح امروز، کمی زودتر از خواب بلند شدیم تا فرصت صبحانه خوردن داشته باشیم.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

صبحانه روز دوم

جایتان خالی، صبحانه خوش مزه ای بود. یکی از چیزهایی که در صبحانه هتل ها دوست دارم، سالاد میوه شان است. مفصل هم نوش جان می کنم. خوردن میوه در سفر، بسیار لازم است تا ویتامین های بدن را تامین و از مریضی جلوگیری کند. در ون گشت شهری، همه ایرانی هستند. با دو ایرانی خون گرم دیگر به نام های سعید و مسعود هم آشنا شدیم. لیدر ما، یک دختر خانم تایلندی بود و اولین هدف، یکی از معابد شهر پوکت. اطلاعات خوبی در مورد معبد داد، اما متاسفانه من کمی از قافله عقب ماندم و نتوانستم برداشت کنم.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

محوطه معبد

خود معبد، فضای بزرگ و بازی دارد. چندین ساختمان در این فضا وجود دارد. یک ساختمان برای بودای بزرگ و یک ساختمان برای بودای کوچک. لیدر، 45 دقیقه به ما وقت داد و از ما خواست که هنگام عکس گرفتن از بودا، زانو بزنیم تا احترام گذاشته باشیم.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

ساختمان بودای بزرگ

ساختمان بودای کوچک، سه طبقه است. در طبقه اول دو مجسمه نشسته و خوابیده محور هستند. در طبقه دوم، یک بودای نشسته و طبقه سوم، یک سنگ تراشیده شده به شکل فواره، که مانند کیک های عروسی طبقه، طبقه است.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

ساختمان بودای کوچک

در هر قسمت هم مجسمه اطرافیان در حال ابراز احترام به بودا یا بزرگ آن طبقه هستند و دیگران به حالت حامی به همان سمتی ایستاده اند که بودا یا بزرگ قرار گرفته. در همه مجسمه ها، دست راست، حائل دست چپ است و کف دست چپ، رهاست. مثل بیشتر معابد دنیا، در این جا هم تقارن، نقش مهمی را بازی می کند. در معماری معبد، رنگ زرد، بیش از همه استفاده شده است. پس از آن رنگ قرمز، سبز، آبی و نقره ای بیش ترین سهم را دارند.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سقف معبد بودای بزرگ و ترکیب رنگ های آن

ساختمان معبد بودای بزرگ، کوچک تر است اما زیارت کنندگان بیشتری دارد. سه مجسمه بودای نشسته در آن قرار دارد. مردمی که به آن جا می آیند برای ادای احترام، گل نیلوفر سفید و عود می آورند.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

تعدادی از زائرین معبد

در داخل، به مجسمه های بودا زرورق می چسبانند. شاید نشانه ای از زنده نگاه داشتن بودا، شاید هم نشانه ای از اهدای طلا به او! روی بوداهای بزرگ را با پارچه های نارنجی پوشانده اند. دو پارچه هم رو دوپایشان گذاشته اند. نکته جالب این که آزیتا و هدیه فکر کرند باید بودا را با این پرچه ها پوشاند. به همین دلیل رفتند و پارچه ها رو برداشتند و انداختند روی بودا تا شانه اش برهنه نباشد! یکی از زائرین با قیافه ای که حاکی از تعجب و شکایت بود، پارچه ها را گرفت و به همان حالت قبلی روی بودا گذاشت. موضوع جالبی بود!

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

بوداهای بزرگ معبد

نکته جالب معبد، نحوه دعا کردن مردم است. وقتی به آن جا می روی باید روبه روی بودا بنشینی، دوتکه چوب را میان دو دستت بگیری و با خلوص نیت دعا کنی. سپس دو تکه چوب را پرت کنی. چوب ها یک سمت تخت و یک سمت نیم داره دارند. اگر یکی از چوب ها به پشت و دیگری به رو افتادند، به مرحله بعد می روی. در این مرحله، یک استوانه، مملو از چوب های شماره گذاری شده را بر می داری و شروع به تکان دادن می کنی. آن قدر تکان می دهی تا یکیش بیرون بیفتد. بعد، آن شماره را حفظ می کنی و می روی از یک جعبه، کاغذ مربوط را برمی داری. چیزی شبیه فالت بر روی آن نوشته شده است.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

ابزارهای دعا کردن در معبد

و حکایت خرافه هم در این گوشه از جهان جالب است. از وقتی وارد شدیم، هر از گاهی صدای ترق و توروقی را می شنیدیم که فکر کردم طبلی، سازی یا چیزی شبیه به آن است. هر چند صدایش گوش خراش بود و شبیه یک آهنگ منظم نبود، اما گفتم حتما رسمشان است که این طوری بنوازند! در راه خروج، از نزدیک یک ساختمان دوکی شکل رد می شدیم که ناگهان صدای ترقه بازی به طرز عجیبی از آن بلند شد. همان صدایی بود که از ابندا می شندیم. ماجرا را جویا شدم . ظاهرا حکایت این گونه است که بودایی ها عادت دارند مرده هایشان را بسوزانند و اعتقاد دارند اگر جمجمه مرده در حین سوختن بترکد، آن مرده به بهشت می رود! این ترقه بازی هم نشانه ای از همان ترکیدن جمجمه است و آرزوی به بهشت رفتن مردگان! یک جورهایی برای نذر کردن، ترقه در می کنند!

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

ساختمان انفجار ترقه در معبد

می گویند یک کلاش غیر تایلندی هم زمانی با استفاده از این نکته دین بودایی، کسب و کاری برای خود راه انداخته بوده است. به این ترتیب که یک مرکز سوزاندن مرده راه انداخته بوده و قبل از ارسال مرده ها برای سوزاندن، یک شیشه در بسته در نزدیکی های سر مرده جاسازی می کرده. در حین سوزاندن جسد، شیشه می ترکیده و اقوام و خویشان مرده هم خوشحال از این که مرده شان به بهشت برین شتافته، انعام مرتبی به این آقا می داده اند! پس از ترک معبد به کارخانه، یا بهتر بگویم کارگاه جواهر سازی رفتیم. در ورودی، با نوشابه از ما پذیرایی کردند. سپس به قسمت کارگاه رهنمون شدیم. در ابتدای کارگاه، نمونه هایی از سنگ های قیمتی را گذاشته بودند.

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

نمونه سنگ های قیمتی تایلند

سپس به داخل کارگاه رفتیم و پس از آن به فروش گاه و نمایش گاه وارد شدیم. نمایش گاه، مملو بود از انواع جواهراتی که با استادکاری هر چه تمام تر ساخته شده بودند. نمایش گاه، بسیار بزرگ بود و اگر واقعا قصد خرید داشتی نمی دانستی باید چکار کنی. حیف که عکس برداری از داخل فروش گاه ممنوع بود!

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

سفرنامه پوکت - سفرنامه تایلند

یک استاد کارخانه جواهرسازی در حال کار

نویسنده : محمود رضا حق باعلی