سفرنامه سفر به دیار لبخندها (بانکوک+پاتایا)

4.3
از 9 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سفرنامه سفر به دیار لبخندها (بانکوک+پاتایا)

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

به دلیل علاقه بسیار زیادم به سفر و آشنایی با ملل دیگر از کوچکترین فرصت برای رفتن به مسافرت استفاده میکنم و از این رو ، اوایل تابستان سال 1390 ، به دعوت یکی از دوستان ساکن در تایلند ، به همراه چند نفر از دوستان ،تصمیم گرفتیم سفری به این کشور داشته باشیم و به واسطه حضور دوستمان و آشنایی کامل ایشان ، نیازی به گرفتن تور نداشتیم و از نظر اسکان هم مشکلی نبود .

تمام مراحل سفر را باید خودمان برنامه ریزی می کردیم از این رو ، این سفر نامه را تا جای ممکن، با جزئیات و قیمت ها بیان می کنم ،تا برای دوستانی که قصد سفر شخصی دارند نیز ،مورد استفاده قرار گیرد.

چون برای گرفتن ویزای تایلند، به کپی بلیط و اصل پاسپورت نیاز بود ، در ابتدا بلیط رفت و برگشت را از ایرلاین هما (به طور سیتمی به مبلغ 590 هزار تومان)، برای تاریخ مورد نظرمان گرفتیم و بعد برای ویزا از طریق یکی از آژانس ها اقدام کردیم ، ویزای سینگل (59 روزه) ،یک هفته ای آماده شد.(60 هزار تومان) پروازمون روز شنبه ،ساعت 45 دقیقه بامداد بود (نکته ای که در مورد ساعت های بامداد مخصوصاً تا ساعت 3-2 بامداد باید عرض کنم. به طور مثال: پرواز شما روز شنبه است ، ولی باید جمعه شب در فرودگاه حاضر شوید و این موردی است که چند بار خودم شاهد بودم ، که مسافرین اشتباه می کنند و شنبه شب ،یعنی چیزی حدود بیست ساعت بعد از پرواز به فرودگاه میرن !!) بعد از انجام مراحل فرودگاهی به ترتیب: 1ـ تحویل بار و گرفتن کارت پرواز 2ـ پرداخت عوارض خروج از کشور (آن زمان 50 هزارتومان) 3ـ گرفتن ارز مسافرتی 4ـ کنترل گذرنامه 5ـ کنترل کارت پرواز و ورود به هواپیما بوینگ 747 ایران ایر

مدت پروازمون 6 ساعت و نیم اعلام شد و چون پرواز شب بود، به نظرمان بهترین کار ممکن، خوابیدن تا مقصد بود ،به همین خاطر بعد از پذیرایی شام سعی کردیم چند ساعتی را بخوابیم و تقریبا هم خوابمون برد،(یه پیشنهاد ویژه ، حتی الامکان برای سفر های هوایی بالای 3-4 ساعت از پوشیدن لباسهای خیلی رسمی خوداداری کنید ،تا در هواپیما اذیت نشید!)

هنگام صرف صبحانه بیدار شدیم، من خودم به شخصه از پذیرایی داخل هواپیما (البته سفر خارجی نه داخلی !) لذت میبرم و انصافا هم خوب بود. یک ساعت بعد از صرف صبحانه به فرودگاه سواناپومی بانکوک رسیدیم. فرودگاهی بزرگ و زیبا و البته بارانی در 5 طبقه که دو طبقه اش برای پرواز های ورودی و خروجی بود و یک طبقه هم آژانسهای مسافرتی و گردشگری و مغازه و... و طبقه پایین هم اسکای ترن قرار داشت برای رفتن مسافران به مرکز شهر بانکوک. هنگام پیاده شدن از هواپیما یک سیم کارت اعتباری تایلند، به مسافرین اهدا شد. بعد از مراحل فرودگاهی و خروج از فرودگاه، دوستمون منتظر ایستاده بود ( چه خوبه، در یک محیط غریب و نا آشنا ، دوست یا آشنایی شما رو همراهی کنه ) وارد محوطه فرودگاهی شدیم، باران قطع شده بود و تقریباً اولین حس مون هم حس و حال شمال خودمون بود!

از فرودگاه تا داخل شهر نیم ساعت یا 45 دقیقه طول کشید. خیابان و اتوبان هایی تمیز و برخلاف حرکت رانندگی ایران و به اصطلاح حالت انگلیسی بود یعنی فرمان و جای راننده، در سمت راست ماشین قرار داشت.

برنامه سفرمان به این صورت بود که، دو روز اول بانکوک بودیم و یک هفته هم به شهر پاتایا می رفتیم. دو روزی که بانکوک بودیم، مهمون دوستمون و در آپارتمان شیک و جمع و جورش ، ساکن بودیم و کلی براش تغییر دکوراسیون دادیم !!! و خوشحالش کردیم ، البته جا داره باز هم ،به خاطر تمامی محبت هاش و میهمان نوازی هاش، تشکر کنیم.

بعد از جابجایی وسایلمون و تعویض لباس ، برای ناهار و گشتی در شهر، آماده شدیم ، در ابتدا ، مقداری دلار با بات تایلند چنچ کردیم.( هر 100 دلار برابر با 3000 بات بود و از نظر صرافی هم هیچ مشکلی نبود و به وفور یافت می شد) برای ناهار به خیابان Khao San Road رفتیم و بهترین خوراک کوسه عمرمان را خوردیم با چند نوع سس خوشمزه و چون اولین وعده غذایی را، میهمان بودیم، متأسفانه قیمت را متوجه نشدم!

در همین خیابان که یکی از زیباترین خیابان های شهر بانکوک به حساب میاد و تقریباً شمال رودخانه چائوپرایا و در منطقه بنگ لام فو قرار داره پیاده روی کردیم. این خیابون ظاهراً در ایام قدیم ، مرکز خرید و فروش برنج بوده ولی حالا، پر از مراکز توریستی و هتل و رستورانهای مختلف و به قولی باب پسند توریست هاست. در همین خیابان از یکی از آژانس های مسافرتی تور شام کشتی کروز رو نفری 500 بات رزرو کردیم، چون شب قبل خوب نخوابیده بودیم و برای برنامه کشتی شب انرژی کافی نداشتیم ، برای استراحت به خانه برگشتیم. شب یه تاکسی گرفتیم تا اسکله رودخانه چائوپرایا به قیمت 100 بات .

کشتی بزرگی بود و در عرشه کشتی میز و صندلی های زیبایی چیده شده بود. به آرامی در رودخانه حرکت می کرد و موزیک زنده هم توسط گروه تایلندی نواخته می شد، در دو سمت روخانه مناظر و معابد زیادی وجود داشت که با چراغ های رنگارنگ زیبایی خاصی برای تماشا ایجاد کرده بود. یه خانم عکاسی با لباس محلی هم بود که در صورت تمایل با شما عکس می انداخت و عکس رو با قاب یا بدون قاب می تونستیم بخریم! بجز چندین ایرانی ، از کشورهای روس و هند و... نیز در کشتی حضور داشتن. شام هم به صورت بافه سرو شد،شامل: انواع غذاهای دریایی (میگو، صدف، ماهی و ...) و غذاهای تایلندی و به همراه دسر و شیرینی و میوه بود. تاریکی شب ـ آرامش رودخانه ـ موزیک های زیبا و پذیرایی مطلوب در کشتی باعث شد، شب بسیار خوبی داشته باشیم.

روز دوم نیز در تایلند و شهر بانکوک بودیم، صبح زود بیدار شدیم و بعد از صبحانه، قصد داشتیم به دیدن معابد شهر بانکوک برویم، به علت تعداد زیاد معابد انتخاب سخت بود ولی به انتخاب دوستمون، ابتدا به کاخ پادشاهی و معبد بودای زمردین رفتیم که در واقع قسمتی از کاخ پادشاه تایلند بود که برای بازدید توریسم ،آزاد گذاشته بودن.

سفرنامه بانکوک - پاتایا

کاخ پادشاهی

برای ورود به این مجموعه حتما باید لباستون مناسب باشه یعنی با دامن کوتاه یا شلوارک و تاپ اجازه ورود نمیدن و اگه لباستون مناسب نباشه ، دم ورودی محلی هست که میتونید شلوار و بلوز سنتی تایلندی رو به قیمت 100 بات بگیرید و استفاده کنید و بعد از بازدید ، لباس رو برگردونید و 50 بات پس بگیرید یا با همون 100 بات لباس برای خودتون می مونه.

خیلی بزرگ و مجلل بود و شامل چندین موزه – معبد - عبادتگاه - فضاهای سبز زیبا و پر از گل بود و بازدید به این صورت بود که ، هر قسمتی رو که بازدید می کردیم باید مسیر رو ادامه می دادیم و دیگه اجازه برگشت به اون قسمت رو نداشتیم ، البته موندن در یک قسمت تایم مشخصی نداشت ، هم میشد سریع رد شد و یا نه، مدتی بیشتری موند .

سفرنامه بانکوک - پاتایا

ورودی کاخ پادشاهی

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

عکس هایی از موزه و معابد کاخ پادشاهی

معبد بودای زمردین ابهت زیادی داشت، به همراه یه حالت سکوت و آرامش خاص ! در بیرون از معبد روحانیون جوان بودایی در حال عبادت بودن. به هر طرف که چشم میانداختی پر از مجسمه های کوچک و بزرگ بودا بود.

از نظر حفاظتی هم تقریبا سفت و سخت بود و بسیار شلوغ و پر از توریست (ورودی برای کاخ پادشاهی 350 بات) بعد برای بازدید از معبد بودای خوابیده (wat pho ) که تقریبا نزدیک بود پیاده رفتیم. و در مسیر از بازارهای قدیمی و سنتی هم رد شدیم و چه مغازه ها و غرفه های جالبی دیدیم . در یکی از این مغازه ها ، انواع و اقسام سوسک خشک شده می فروخت !!!!!!!!!!

سفرنامه بانکوک - پاتایا

مغازه ای پر از انواع سوسک خشک شده

ورودی معبد خوابیده 50 بات بود. این معبد جزء بزرگترین و قدیمی ترین معابد شهر بانکوک بود ، تعداد بسیار زیادی مجسمه طلایی بودا در این مکان قرار داشت، و توی یک سالن بزرگ، بودای خوابیده ، با 15 متر ارتفاع و 46 متر طول که به واقع بسیار بزرگ بود ، با روکشی از طلا و چشم هایی از مروارید قرار داشت . هنگام ورود به این سالن کفش ها را در آوردیم و در سکوت وارد شدیم و همه تحت تأثیر عظمت این مجسمه قرار گرفته بودیم!

سفرنامه بانکوک - پاتایا

بودای خوابیده

پس از مدتی که به تماشای فضای داخلی و عکس گرفتن گذشت ، وارد فضای سبز و خنگی در محوطه بیرونی معبد شدیم ، غرفه بزرگی هم برای خرید صنایع دستی از تولیدات تایلند نظیر عطر و عود و ... وجود داشت. ولی ما از کاخ پادشاهی و بودای زمردین بیشتر خوشمون اومد.

بعد از بازدید از معابد حسابی گرسنمون شده بود، به سمت بزرگ ترین برج گردان شهر بانکوک که هتل بایوک اسکای هم در این برج بود رفتیم، تا جایی که به خاطر دارم 80 طبقه بود. طبقه اول که کلاً مرکز خرید بود و طبقات دیگر هم ،هتل - رستوران -سکوی دید - تالار موزه و غیره .

ابتدا در ورودی برج، برای سکوی دید، موزه و رستوران ، هر نفر 450 بات بلیط تهیه کردیم و با آسانسور مستقیماً به طبقه سکوی دید رفتیم، (تقریبا مثل برج میلاد خودمون بود!) کل شهر بانکوک از آن بالا دید داشت، قسمت قدیمی شهر و قسمت جدید و پیشرفته شهر بانکوک را از آن بالا می دیدیم، و ویوی خوبی برای عکس گرفتن داشت،و بر روی تابلوهایی برج های مرتفع و بلند جهان رو معرفی کرده بود ولی متاسفانه هیچ نامی از برج میلاد نبود!!! بعد از یک دور 360 درجه ای بر فراز شهر و دیدن موزه ، سوار آسانسور شدیم و به طبقه رستوران برج رفتیم، رستوران بزرگ با دیزاین و ویویی عالی، رستوران به صورت بافه باز بین المللی بود و غذاهای کشورهای مختلف سرو می شد و من برای اولین بار سوشی ژاپنی را در این رستوران تیست کردم که انصافاً بسیار تازه و خوشمزه بود. شاه میگوها و لابستر ها هم فوق العاده بودند. دو ساعتی در این رستوران بودیم و نکته ای این رستوران این بود که ،همه از کشورهای ژاپن، روسیه، آلمان و ... بودند. به جز ما حتی یک ایرانی هم در این رستوران نبود.

بعد از صرف ناهار به طبقه اول برگشتیم و دور کوچکی در مرکز خرید برج زدیم و مقدار کمی خرید کردیم. با یک توک توک( سه چرخه) به مبلغ 100 بات به میدان سیام رفتیم که محل مناسبی برای خریده و فروشگاه های بزرگ سیام پاراگون - ، سیام دیسکاوری ، سیام سنتر ، ام بی کی اطراف این میدون هستن در ضمن قطار هوایی بانکوک هم از این محل می گذرد .

مرکز خرید mbk بزرگترین فروشگاه بانکوکه. این مرکز خرید 8 طبقه اس و مغازه و رستورانهای زیادی داره . اجناس این مرکز خرید از نظر کیفیت و قیمت مناسبه و چون تعداد مغازه ها خیلی زیاده برای خرید تنوع زیادی داره.

روز سوم: قرار بود به سمت شهر پاتایا برویم و چون دیگه به شهر بانکوک برنمی گشتیم ،تمامی وسایل و خریدها رو جمع کردیم و با کرایه ماشین به مبلغ 1000 بات راهی شهر پاتایا شدیم. البته اگر به پایانه مسافری شهر بانکوک در خیابان سوخومویت هم برید، میتونید نفری 100 بات با اتوبوس مسافری به پاتایا برید، ولی به نظر من اگر تعدادتون بیش از سه نفر باشه کرایه ماشین خیلی به صرفه تر و راحت تره و از زمانتون هم بیشتر استفاده میکنید و اگر جایی دلتون خواست می ایستید و یا عکسی می گیرید!

مسیر سر سبز ،زیبا و تقریباً کل مسیر اتوبان بود. حدودا یک ساعت و نیم در راه بودیم و مستقیماً به منطقه جامتین رفتیم. سوئیتی در ساختمان انگت پاتایا برای مدت یک هفته 3000 بات کرایه کرده بودیم. هزینه آب و برق هم جداگانه روز آخر و موقع تحویل سوئیت محاسبه میشد.

سفرنامه بانکوک - پاتایا

لابی ساختمان

اجاره این سوئیت ها به صورت حضوری هم امکان پذیره ، به این صورت که در لابی این ساختمان بزرگ ،قسمت اطلاعات و پذیرش وجود داره که در صورت نیاز به اجاره، با صاحب سوئیت (خالی) تماس میگیرن و اون فرد برای عقد قرارداد میاد، فقط باید کمی به زبان تایلندی یا انگلیسی مسلط باشید. به همین راحتی! سوئیت ها رو به دریا و با ویوی بسیار زیبایی بود. با کلیه وسایل آشپزخانه و دارای استخر ـ کافی شاپ ـ رستوران - اتوشویی - سالن بدن سازی و ....

سفرنامه بانکوک - پاتایا

نمایی از اتاق سوییت

سفرنامه بانکوک - پاتایا

ویوی ساحل از تراس سوییت

تمیز – بدون سرو صدا و با امنیت کامل و در کل یه نوع زندگی تایلندی و محله هم کلا خلوت و بیشتر افراد بومی ساکن بودن ، جایی بسیار بسیار عالی . چون در رستوران ساختمان ، غذاهای تایلندی سرو می شد از همان ابتدای اقامت، تصمیم گرفتیم بیشتر وعده های غذایی رو از این رستوران بگیریم و تا جای ممکن زندگی به سبک تایلندی ها را تجربه کنیم و شاید یکی از دلایلی که باعث شد این سفر برای ما استثنایی بشه !! بدون تور رفتن و یک زندگی تقریباً تایلندی و مستقل بود.

در ضمن از همان ابتدای سفر سعی کردیم از دوستمان و یا اطرافیان کمی اصطلاحات روزمره تایلندی را یاد بگیریم و روز سوم تقریباً سلام و احوال پرسی و سوالات در مورد قیمت و آدرس را تا حدودی یادگرفته بودیم و جالب این که وقتی به زبان تای صحبت می کردیم! افراد تایلندی بسیار خوشحال می شدن و تشویقمون می کردند!!!

اصطلاحاتی مانند:

ساوا دی کاپ – کا یعنی سلام
کاپ خونکاپ – کا یعنی ممنون
سا بای دی ما؟ یعنی حالتون چطوره؟ در جوابش سا بای دی یعنی خوبم مرسی
آن نی تاوو رای یعنی این قیمتش چنده؟
کاتود کاپ – کا یعنی ببخشید- معذرت میخوام
چای - می چای یعنی آره – نه
اولین ناهار مون در پاتایا رو ،در رستوران ساختمان خوردیم و چون منو به زبان تایلندی بود از روی عکس غذاها رو انتخاب میکردیم . برای روز اول خوراک میگو و لابستر نیم پز و نودل سبزیجات گرفتیم ،خوشمزه بود. در اکثر غذاهاشون از زنجبیل تازه استفاده میکنن. البته ناگفته نماند غذاهای تایلندی به طور کلی طعم شیرین و تندی دارن و از نظر قیمت هم به صرفه هستن. هزینه این وعده غذاییمون با نوشابه 35 بات برای 3 نفر شد!!

سفرنامه بانکوک - پاتایا

اولین ناهار در رستوران ساختمان

بعد از ظهر را به استخر و شنا اختصاص دادیم و شب به سمت واکینگ استریت و سکند استریت رفتیم ، چند ساعتی رو در این خیابانها قدم زدیم و کمی به محیط آشنا شدیم و در آخر از فروشگاه سون الون مقداری مواد غذایی ومایحتاج خرید کردیم .( فروشگاه معروف ، معتبر و زنجیره ای سون الون در تایلند شعبه های زیادی داره و تقریبا هر چند صد متر یکی از فروشگاهها هست و بر خلاف اسمشون که باید از 7 صبح تا 11 شب باز باشن ولی به علت توریستی بودن شهر پاتایا به صورت شبانه روزی باز هستن و قیمت هاشون هم خیلی مناسبه و همه چی هم توشون پیدا !!)

و این واقعیتیه که در این شهر، خواب وجود نداره و تا صبح اکثر مغازه ها و رستورانها باز هستن. روز چهارم بعد از خوردن صبحانه بیرون رفتیم. سوار تاکسی وانت ها (وانت های بزرگ که قسمت پشت و بار رو مسقف کردند و به صورت شکیل دور تا دور رو حالتی درست کردن برای نشستن و چند زنگ اعلام هم داره که راننده رو برای ایستادن و پیاده شدن خبر می کنه) شدیم و تا سکند استریت نفر 10 بات پرداخت کردیم.

دوری در خیابان سکند استریت زدیم و برای ماساژ، روبروی soi8 کنار هتل گلدن بیچ ، به مرکز ماساژ حسین آقا که یک ایرانی مقیم پاتایا هستش، رفتیم. ماساژورهای تایلندی ماهری داشت ، ماساژها شامل :

ماساژ تایلندی حدودا یه ساعت 150 بات
ماساژ پا البته از زیر زانو 100 بات
ماساژ با روغن حدودا یه ساعت 200 بات
ماساژ صورت 150 بات
ماساژ کل بدن حدودا 250 بات
خلاصه هر ماساژی می خواستیم داشت .قیمت ها هم از 100 بات تا 250 بات برای هر ماساژ بود بسته به نوع ماساژی بود که درخواست داده مشد. من ماساژ پا رو انتخاب کردم که خانم تایلندی خوش رویی زحمتش رو کشید و از زانو تا نوک انگشتان پا رو شامل میشد و واقعا حس ریلکسیشن خوبی میداد . بعد از تمام شدن پاها چند دقیقه ای هم مهرهای گردن و کمر رو ماساژ میده و تمام در آخر کار هم به ماساژر معمولا یه انعام 10-20 باتی داده میشه!

در خیابان سکند استریت مراکز بافت مو هم وجود داره و می تونید موهاتون رو (به خصوص خانم ها) به مدل های مختلف ببافید و در طول سفر راحت و متفاوت باشید. قیمت ها هم حدود 800-500بات برای موهای کوتاه و 800 تا 1000 بات برای موهای بلند بو د و البته بستگی به مدل انتخابی هم داشت ولی ما انجام ندادیم . بعد از ماساژ دوری در خیابان زدیم و به آپارتمان مان برگشتیم.

در نزدیکی آپارتمان مرکز بزرگی مانند میوه و تره بار وجود داشت که همه نوع مواد غذایی، انواع میوه های تایلندی، غذاهای نیمه آماده و آماده و غیره

سفرنامه بانکوک - پاتایا

فروش غذای تایلندی

میوه های مختلف شامل رمبوتان، نارگیل تازه، پاپایا، دورین، لایچی، سوگراپل، جاوا اپل، دراگون فروت، گوآوا، لونگا، منگوستین، منگو و ... خرید میوه به سبک ایران بود و خودمون جدا میکردیم و وزن میشد. مقداری رمبوتان – منگوستین – دراگون فروت و پاپایا خریدیم که همگی روی هم تاجایی که به خاطر دارم 35 بات شد و برای دو سه روزمان کافی بود و خورده شد.

سفرنامه بانکوک - پاتایا

میوه های تایلندی

در میان میوه های تایلندی که تست کردیم، از رامبوتان که پوستش حالت کرکی و موداره و قسمت داخلیش سفید و صورتیه و مزه ای شیرین داره و منگوستین هم که ظاهرش مثل بادمجون دلمه ایه، ولی در سایز خیلی کوچکتر و قسمت گوشتی داخلش هم مزه ترش و شیرین داره بیشتر خوشم اومد .

سفرنامه بانکوک - پاتایا

میوه رامبوتان

برای ناهار به رستوران ساختمان رفتیم و سفارش سوپ نارگیل با مرغ و همچنین نوعی مرغ تایلندی دادیم که ترکیبی از مزه تند و شیرین بود . بعد از ظهر را به استخر و شنا اختصاص دادیم و شب برای دیدن شو الکازار به سمت سکند استریت رفتیم، این شو در یک سالن بزرگ و مجهز برگزار می شد، شوهای بسیار زیبای و دیدنی با دکورها و پشت زمینه های عالی و به زبان های مختلف از جمله زبان فارسی که خیلی حس خوبی به ما داد. بعد از اجرا هم بازیگران با همان لباس ها به محوطه بیرون آمدن و تماشاچیان می تونستن باهاشون عکس یادگاری بگیرن. البته با پرداخت 100 بات!!

بلیط ورودی در جایگاه VIP 600 بات و صندلی های عادی هم با لحاظ دوری و نزدیکی به جایگاه از 450 بات شروع می شد. یکی از مکان هایی بود که حتما در سفر پاتایا باید دید و تجربه کرد.

در ضمن روبروی سالن شوی آلکازار خیابانی قرار داره که خیلی شبیه واکینگ استریته و شباهت زیادی به این خیابان داره ولی مسائل حاشیه ای خیابان واکینگ استریت در این خیابان خیلی کمتر دیده میشه. ولی پر از رستوران و کافه هستش .

روز پنجم صبح برای خرید به مرکز رویال گاردن پلازا که هم از سکند استریت و هم از بیچ استریت راه ورودی داره رفتیم . مرکزی شیک با برندهای معروف ، ولی قیمت ها با توجه به برند بودن بالا بود، البته بعضی از غرفه های وسط سالن قیمت هاش به نسبت فروشگاهها ، پایین تر بود و بعضی از نمایندگی ها مثل آدیداس هم تخفیف 30-40 درصدی خورده بودن.

در طبقه آخر پاساژ مرکز تفریحات و تونل وحشت قرار داشت و با تهیه بلیط (البته فقط تونل وحشتش رو) 480 بات وارد شدیم، ابتدا فکر می کردیم مثل تونل وحشت های ایرانه مثلا پارک ارم ، ولی بعد از چند دقیقه واقعاً ترس رو تجربه کردیم، در یک قسمتی دستی به شونم خورد !!! وقتی به عقب برگشتم فردی ترسناک رو با تبر !!!!! پشت سر خودم دیدم و فقط یادمه که جیغ می کشیدم و می دویدم، ولی خیلی خیلی جالب بود.

در قسمتی دیگه تو این طبقه کیوسک تصویر سه بعدی قرار داشت در کیوسک از شما عکس می گرفتن و بر روی هر تمی که خواستید پیاده می کردند و در قالب یک کنسرت به خوانندگی خودتون قرار می گرفت. البته هرچه تعداد افرا در یک سی دی زیادتر می بود کنسرت و سی دی قشنگتر می شد و بر روی یک سی دی رایت می کردن، به قیمت 40 بات که یک یادگاری قشنگ بود.

برای ناهار هم به شعبه مک دونالد در همون پاساژ رفتیم. بعد از ناهار یک تاکسی گرفتیم به قیمت 1000 بات (رفت و برگشت) برای دیدن پارک نونگ نوچ، تقریبا در جنوب شهر پاتایا و در مسیر رفتتون سمت راست جاده قرار داشت. ورودی برای هر نفر 500 بات بود.

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

باغی پر از گلهای زیبا، باغی بسیار بزرگ شامل: باغ بونسا، باغ وحش، موزه و خانه های سنتی به سبک تایلندی و محوطه ای باز که در آن نمایش فیل ها برگزار می شد، جل الخالق !! فیل ها فوتبال، بسکتبال و دارت بازی می کردند. و در قسمتی برای اجرای برنامه ، از تماشاچیان حاضر انتخاب می شد. سالنی هم برای رقص تایلندی و اجرای نمایش سنتی بود .

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

سفرنامه بانکوک - پاتایا

عکس هایی از باغ بونسا و خانه های سنتی تایلندی

در قسمتی دیگه بازدید کنندگان با پرداخت 100 بات با ببرهای عکس می انداختند.

سفرنامه بانکوک - پاتایا

پهلوی این ببر می تونستید عکس بگیرید

بعد از این برنامه های رفتیم به سمت باغ بسیار زیبا و اصلی نونگ نوچ، هر مقدار از زیبایی این باغ تعریف کنم باز هم جا برای تعریف داره ، حدوداً 2 ساعت در این باغ قدم زدیم، عکس گرفتیم و لذت بردیم، در آخر هم با همان ماشین به سمت آپارتمان بازگشتیم. نزدیک آپارتمان، کافه ای محلی در کنار خیابان قرار داشت با میز و نیمکت های چوبی، زن و شوهر جوونی با همکاری، هم اونجا رو اداره می کردن

سفرنامه بانکوک - پاتایا

خانم صاحب کافه

سفارش نارگیل تازه خنک دادیم به مبلغ 20 بات، که همونجا برامون آماده کردن و در کنار افراد محلی خوردیم و کمی باهاشون با زبان انگلیسی و تایلندی صحبت کردیم !!

سفرنامه بانکوک - پاتایا

نارگیل تازه و خنک

خیلی برامون جذاب و خاطره انگیز شد و بیشتر از ما تایلندی ها خوشحال بودن و دعوتمون کردن دوباره به اونجا بریم .

سفرنامه بانکوک - پاتایا

نمایی از این کافه محلی

کمی آنطرف تر یک وانتی، هندوانه های خوش آب و رنگی و تقریباً همه به یک اندازه می فروخت ، دو تا به قیمت 25 بات خریدیم، و به سوییت برگشتیم وسایل شنا رو برداشتیم و به همراه هندوانه راهی استخر ساختمان شدیم واقعا وجود استخر در محل زندگی نعمت بزرگیه ! خستگی روز رو به در کردیم و همانجا، هندوانه های پوست نازک، قرمز و شیرین و بسیار خوشمزه تایلندی رو خوردیم !

آن شب رو تصمیم گرفتیم در سوییت بمانیم و به مرکز شهر نریم و اتفاقا چه تصمیم خوبی گرفتیم ! چون ساعتی بعد چنان باران سیل آسایی شروع شد که در تمام عمرم ندیده بودم ! باران به حدی بود که میشد مثل حمام دوش گرفت !! و دیدن این باران از تراس سوییت ،همراه با یک لیوان قهوه داغ ، بسیار دلچسب تر بود . روز ششم صبح بعد از بیداری از خواب با تصور باران شدید شب قبل فکر میکردم ، تو خیابون ها سیل جاری شده باشه ! ولی با کمال تعجب دیدم به دلیل راههای فاضلابی خوبی که در این کشور تعبیه شده ، هیچ اثری از آب گرفتگی در خیابان ها نیست .

قرار بود یک روز زندگی در جنگل را تجربه کنیم یا به قول دوستان تارزان شویم، ساعت 8 صبح یک اتومبیل ون به همراه چهار مسافر روس و یک لیدر متعجب روس !! دم ورودی ساختمان به دنبالمون اومدن! تازه تو ماشین متوجه اشتباهمون شدیم !! ما این تور رو از یکی از آژانس های توریستی در خیابون بیچ استریت به قیمت نفری 1800 بات گرفته بودیم و اصلا به این مورد دقت نکردیم که آژانس روسی یه! آخه مسئولش موقع خریدمون انگلیسی صحبت میکرد. لیدرمون آلکس ،دانشجو بود و در ابتدا متعجب بود که باید با ما چکار کنه ولی وقتی فهمید تا حدودی ،انگلیسی بلدیم خوشحال شد! چون خودش هم تقریبا به انگلیسی تسلط داشت. ولی بنده خدا یه سری روسی توضیح میداد بعد برای ما انگلیسی ترجمه میکرد!!!!

جنگل مورد نظر حدوداً 20ـ15 کیلومتر خارج از شهر بود. در ابتدای ورود مان به هر کسی یک کمد داده شد برای گذاشتن وسایل و بعد یک سری توضیحات داده می شد که اگر مترجم یا لیدر نداشته باشید از حرکات راهنما تا حدودی متوجه صحبت هاشون می شدید. بعد از توضیحات کامل !! ما را به سمت یک درخت بلند راهنمایی کردند ، از درخت بالا رفتیم (البته پله داشت) این درخت ایستگاه اول بود، از اینجا پرواز ما شروع می شد جلیقه ها رو پوشیدیم و طناب های ایمنی را نیز وصل کردیم و به وسیله کابل هایی که در بالای جنگل و در بین درخت ها کشیده شده بود، باید حرکت می کردیم، اولش خیلی ترسناک بود ولی کم کم عادی شد و کلی لذت بردیم . مثل تارزان از این درخت به درخت دیگر در حرکت بودیم. بعد از طی مسافتی یا به عبارتی پروازمون یک وعده غذایی داده شد، شامل برنج و مرغ تایلندی (تند و خوشمزه) توی محیط جنگل واقعاً دلچسب بود. دوباره ادامه مسیر و پرواز تا حدود ساعت 2 تو جنگل بودیم .

سفرنامه بانکوک - پاتایا

به دلیل خراب شدن دوربین عکس آرشیوی

بعد به وسیله همان ون به شهر برگشتیم. تا هنگام برگشت دیگه با همسفر های روسمون دوست شده بودیم و متوجه شدیم روس ها بر خلاف ظاهر سرد و خشکشون دوستان خوبی هستند، ولی در زبان انگلیسی یا هر زبان دیگه ای غیر از روسی کلا تعطیل !! ما هم خیلی شانس آوردیم که لیدرمون آشنا به انگلیسی بود. ولی در کل خیلی خوش گذشت کلی روس ها رو شاد کردیم بنده های خدا اولش با خودشون هم قهر بودن ولی روزهای بعد در خیابون چند تاشون رو دیدیم اومدن طرفمون برای خوش و بش اونم به زبان روسی !!!

شب برای خرید به مرکز تجاری Big C در خیابان سکند استریت رفتیم، مرکزی بزرگ و دارای برندهای مختلف و دارای یک هایپرمارکت بزرگ برای خرید با قیمت های مناسب . این مرکز جز مراکزی بود که بعد از خرید میتونید با ارائه فاکتور خریدتون و کپی پاسپورت و پر کردن فرمی که فروشگاه تاییدش میکنه ،در فرودگاه بانکوک مالیات اخذ شده رو پس بگیرید.(تسهیلاتی که برای جذب توریست انجام میگیره)

تقریباً تا ساعت 11 شب در این مرکز بودیم . روز هفتم بر خلاف روز های قبل ،کمی دیرتر از خواب بیدار شدیم و تقریبا صبحانه و ناهار رو در رستوران یکی کردیم .سفارش امروزمون برنجی نرم با نوعی خورشت که توش گوشت چرخ کرده - قارچ –گوجه – فلفل دلمه ای ریز و نگینی شده و نوعی هم سبزی که نمی دونم چی بود ولی طعم خوبی داشت.

یکی از دوستان شب قبل یه موتور اجاره کرده بود! موتوری اتوماتیک و تقریبا شبیه موتور وسپا ی قدیمی ولی شیک و به روزتر .برای دور زدن و موتور سواری به خیابان اطراف ساختمان، که کم رفت و آمد و خلوت بود رفتیم ، خود موتور و موتور سواری مشکلی نداشت ولی چون مدل و سبک رانندگی در تایلند، بر خلاف ایرانه ! همش راست و چپ رو قاطی میکردیم و وقتی ماشین یا موتوری از روبرو میومد ،خیلی خطر ناک میشد ! به این خاطر قید موتور رو زدیم و پسش دادیم ! مدارک مورد نیاز برای اجاره موتور هم : کپی صفحه اول پاسپورت (هرگز هرگز خود پاسپورت رو ندید) – مبلغ 1000 بات برای بیعانه البته بستگی به نوع موتور تا 4000-5000 بات هم هست.

بعد کمی در همان اطراف و در بین کوچه باغها قدم زدیم ، مردم محلی زندگی های ساده ای داشتن ولی در ظاهر خیلی شاد و سر زنده بودن، دقیقا بر خلاف هموطنان خودمون! خانمی با موتور سه چرخه ای که روش غذا و مواد خوارکی داشت در محله دور میزد و غذا میفروخت و جالب تر که خیلی از خانمهای این خانه ها بیرون می اومدن و از این خانم غذا می خریدن !! احتمالا غذای آماده به صرفه تر از غذا درست کردن در منزل بود.

بعد سوار بر وانت تاکسی به سمت منطقه مرکزی و سکند استریت رفتیم و قسمت هایی رو که تا اون روز نرفته بودیم ، پیاده روی کردیم قیمت های دستفروش ها و یا مغازهای کنار خیابان بد نبود و هر جنسی رو میشد با نصف بهای فروشنده خرید. از یکی از این دست فروشها که صنایع دستی داشت یه فیل سایز بزرگ رو که همه جا قیمت کرده بودیم و کمتر از 2500- 3000 بات نبود رو با 400 بات خریدیم!!!

سفرنامه بانکوک - پاتایا

فیل خریداری شده

و همین فروشنده ازمون پرسید تا به حال به مرکز Gems Gallerرفتید که ما گفتیم: نه! بلا فاصله یکی از تاکسی ها رو صدا زد و ازش خواست ما رو به اونجا ببره و از قیمتش سوال کردیم؟ که گفت :به صورت رایگانه و کرایه و پورسانتش رو از خود گالری میگیره و ما رو به Gems Gallerبرد. و چندین تور از ایران و هند برای بازدید اونجا بودن.

در ابتدا سوار بر قطاری شدیم که در مسیرش مراحل استخراج و ساخت طلا رو از نزدیک نشان میداد ، تقریبا یه ربع این مسیر طول کشید. بعد وارد سالن فروش شدیم که خودش شامل چند قسمت بود: قسمت طلای سفید- طلای زرد و جواهرات ، که ما رو هر چی دست گذاشتیم بسیار بسیار گرون تموم میشد !!!! و از اول تا آخر این سالن یه خانم که مسلط به زبان فارسی بود ما رو همراهی میکرد .

یه قسمت هم برای فروش صنایع دستی و وسایل خوشبو کننده بود، که مقداری اوود و گلهای معطر خرید کردیم . فکر کنم حدودا دو ساعت و نیم، در این مجموعه بودیم. و جالبتر که گروه هندی ،در بخش سالن فروش طلا، خرید های خوبی انجام میدادن!!!

در پایان هم با نوشیدنی پذیرایی شدیم و با همان تاکسی به سکند استریت برگشتیم و چون هنوز تو فکر طلاهای خوشگل گالری بودیم! از یکی از طلا فروشی های این خیابون یه انگشتر با قیمتی مناسب بودجمون ! برای یادگاری از سفر خریدیم!!

در برگشت برای شام به سمت کباب ترکی عماد رفتیم ، اهل سوریه بود ولی از بس مشتری ایرانی داشته ، فارسی رو خوب حرف میزد!!! و دونرهای خیلی خوشمزه ای گوشت – مرغ و مخلوط داره، قیمت هر ساندویچ کباب ترکی با نوشابه 100 بات و چون مغازه اش کوچیک بود! در قسمت پیاده رو میز و صندلی گذاشته و پذیرای مشتریانشه آدرسش هم چهار راه تای و تقریبا اول خیابان واکینگ استریت بود.

بعد از شام قدم زنان، به سمت بام پاتایا رفتیم در انتهای واکینگ استریت ،که تو شب نمایی بسیار زیبا داره و پاتایا و سواحلش رو درست زیر پاهاتون احساس میکنید . البته روز هم بازدیدکننده زیاد داره مخصوصا که مجسمه سرباز گمنام که یاد آور جنگ جهانی دومه و یه معبد بودای کوچک هم در این بلندی قرار داره ولی شب خیلی قشنگتر از روزشه

سفرنامه بانکوک - پاتایا

بام پاتایا در شب

روز هشتم در ابتدا برنامه خاصی نداشتیم ولی بعد یادمون اومد که به معابد پاتایا نرفتیم!! پس به سمت نزدیکترین معبد به نام خاوچی چان راهی شدیم . معبدی بزرگ و بدون ورودی بود و پارک زیبایی هم در کنارش قرار داشت که به صورت مدور پایین میرفت و آب نمای قشنگی در وسط .

سفرنامه بانکوک - پاتایا

نمایی از معبد

خود معبد خلوت بود و تعداد کمی هم توریست از کشورهای اروپایی اومده بودن . توی یکی از معابد که مشغول مراسم مذهبی بودن وارد شدیم و در سکوت کامل و از نزدیک مراسمشون رو تماشا کردیم و بعد از مراسم روحانی معبد، که لباسی یک دست نارنجی پوشیده بود با رویی خندان و مهربان به طرف ما اومد و از آب متبرک دعا ، بر روی ما پاشید و برامون دعا کرد ،که در نوع خودش جالب بود!!!

سفرنامه بانکوک - پاتایا

بودای نشسته

سوار بر وانت تاکسی شدیم و به سمت سکند استریت و مرکز خرید Mike Mall رفتیم. مرکز خریدی در 4یا 5 طبقه بود . در ورودی مرکز خرید دو غرفه یا بساط لباس بود که قیمت های خوبی داشت .طبقه اول ، کیف و کفش و لباس و کلا همه چی یافت میشد ولی طبقات بالاتر بیشتر تخصصی میشد مثلا طبقه سوم کودک بود و.... دربعضی از برند ها هم تخفیف های خوبی خورده بود .

اتفاقی که در این مرکز افتاد ، میدونید در تایلند برا ی بودا هاشون هر صبح مواد خوراکی اعم از غذا و شیرینی و نوشابه و ... میگذارن و براشون مقدسه در حین گشت و خرید دیدیم سرو صدایی بلند شده رفتیم نزدیک دیدیم یه پسر بچه تقریبا 3-4 ساله ،دور از چشم پدر و مادرش که مشغول خرید بودن !!!جلوی بودا نشسته بود و از شیرینی ها بر میداشته و میخورده و مقداری هم روی زمین ریخته بود و این باعث ناراحتی و خشم مغازه دارهای اونجا شده بود . البته چون طرفشون بچه بود زود ختم به خیر شد و کوتاه اومدن و جالبترش این بود که بچه مورد نظر ایرانی بود . خیلی برامون جالب بود که قبل از این اتفاق با مزه من از این مجسمه بودا وخوراکی ها خوشمزه عکس انداخته بودم!!

سفرنامه بانکوک - پاتایا

خوراکی های بودا قبل از خورده شدن

بعد از خریدهامون از درب سمت بیچ استریت خارج شدیم . تو این مدت زیاد در این خیابون گشت نزده بودیم . حوالی غروب بود و صندلی تختی های کنار ساحل رو که توریست ها برای آفتاب گرفتن استفاده میکنن ، رو کم کم داشتند جمع میکردن و تقریبا ساحل خالی میشد و به سکوت میرفت تا آغاز روز دیگه ای ! این خیابون هم پر از مغازه و دستفروش بود و مخصوصا با تاریکی شب روبه روی پاساژ رویال گاردن دستفروش ها به صورت گسترده بساط پهن میکنن و قیمت ها هم خوبه و قابل خرید بود مخصوصا برای سوغاتی سفر!

انواع برند های غذایی شامل مک دو نالد – ساب وی – پیتزا هات و ..... تو این خیابون شعبه دارن و البته چند رستوران ایرانی

سفرنامه بانکوک - پاتایا

مجسمه بودا در کنار خیابان سکند استریت

شام رو هم در ساب وی خوردیم و به قدم زدن ادامه دادیم چون آخرین شب در پاتایا بود دلمون نمیومد که به سوییت برگردیم مدتی رو در نیمکت های کنار ساحل نشستیم و از قضا یه جوون ایرانی گیتار بدست در نیمکت های کناری میزد و میخوند! باهاش همراهی کردیم و چند آهنگ رو از .... اجرا کرد که برامون خاطره شد. بساط دست فروش های مواد غذایی هم زیاد بود از میو ه های خورد شده مثل هنداوانه – سیب – آناناس گرفته تا غذا های تایلندی و کبابی و..... از یکی از این دست فروش ها ، بلال های که اول اب پز کرده بود بعد برامون با ذغال کبابی کرد ، به قیمت 20 بات گرفتیم!! ولی بلالش هم بزرگ و تپلی بود هم شیری و شیرین . به هر صورت دل کندیم و به سوییت بر گشتیم.

روز نهم بود و آخرین روز سفر ما در شهر پاتایا، بعد از صبحانه به کنار دریا رفتیم و مدتی را کنار دریا بودیم، بعد از صبحانه به مرکز خرید محلی نزدیک آپارتمان رفتیم و مقداری میوه تایلندی شامل رمبوتان، منگوستین و نارگیل تازه، مقداری ادویه تایلندی، نودل برنجی برای بردن به ایران ،خریدیم و به آپارتمان برگشتیم . بعد از جابجایی وسایل و بستن چمدان ها به استخر رفتیم و بعد هم آخرین ناهار در رستوران ،که امروز هم خوراک میگو و نودل را انتخاب نمودیم باز به شدت تند بود ولی باز هم خوشمزه.

سفرنامه بانکوک - پاتایا

مجسمه بودا در محوطه ساختمان انگت ساعت 3 پس از تسویه اتاق 3000 بات برای 7 روز به صاحب خانه پرداخت کردیم و با کرایه تاکسی به مبلغ 1000 بات به سمت فرودگاه بانکوک ،حرکت کردیم، آخرین ساعات و لحظاتی بود که در کشور لبخندها بودیم،حس دوگانه ای داشتیم ! از یک سو دلمان برای وطن تنگ شده بود و از سوی دیگر دل کندن از این همه زیبایی و آرامش و ... سخت بود !!!!

یک هفته زندگی با مردم خوشرو و خوش اخلاق تایلند را تجربه کردیم و سفری جالب و خاطره انگیز رو پشت سر گذاشتیم به امید سفری دوباره به این کشور.

تجربیات سفر

1) پول رایج تایلند بات و به صورت اسکناس های 20-50-100-500-1000 بات و سکه های 1-2-5-10 باتی می باشد.
2) تا جای ممکن سعی کنید جاهای دیدنی رو خودتون برید چون کرایه وسایل نقلیه در تایلند و پاتایا ارزانه و از نظر امنیت هم در سطح بالایی قرار داره.
3) در سفرتون مراقب افراد سود جو باشید و حتی الامکان مشکلی پیش اومد سعی کنید دوستانه حل کنید و به اداره پلیس کشیده نشه.
4) قانون منع مالیات برای توریسم رو به خاطر داشته باشید ، ولی به نظر من خرید کمتر از 10000 بات به ایستادن در صف این گیشه تو فرودگاه نمی ارزه !!

5) خرید در بانکوک به صرفه تر از شهر ساحلی پاتایا است .
6) مردم تایلندی ذاتا افرادی آرام و کم سر و صدایی هستند ، پس در اماکن عمومی سعی کنید با صدایی آرام و به دور از تنش صحبت کنید.
7) از فری شاپ فرودگاه سوناپومی حد اکثر استفاده رو ببرید و از شیرینی ها و خوراکی های خوشمزه تایلندی که مقداری رو هم در همون جا برای تیست مزه بهتون میدن ، حتما حتما بخرید .
8) در سفر تون به این کشور ماشین حساب همراهتون باشه یا ماشین حساب گوشیتون رو فعال کنید و تا جای ممکن بر سر قیمت چونه بزنید.
9) تا جایی که براتون مقدوره چه در سفر به این کشور یا کشورهای دیگه ، سعی کنید از غذاهای بومی و محلی استفاده کنید چون هم از نظر قیمت به صرفه است هم با فرهنگ شون بیشتر آشنا میشید.
10) تجاربی که در سفرهای شخصی بدست می اورید اصلا قابل قیاس با سفر های که آژانس ها به صورت تور برگزار می کنند نیست ، پس حتما سفر شخصی رو تجربه کنید .

نویسنده : زهرا .ن.ر