سلام
قصدم از نوشتن متنی که می خوانید سفرنامه نویسی و شرح تمام جزئیات سفر نبوده و اشاره ای به مکانهای دیدنی و خیلی چیزهای دیگر نکرده ام اما از آنجاییکه عادت دارم رخدادهای مسافرتهایم را در اوقات فراغت بنویسم نوشته زیر را تهیه کردم و فقط قصدم شرح بعضی قسمتهای سفر بود امیدوارم که برایتان مفید باشد.
اواخر آذرماه 95 شروع کردم به رصد کردن و تحقیق پیرامون انتخاب مقصدی برای سفر در عید 96 و از اینرو در اینترنت ، انواع و اقسام سایتها رو چک کردم و می خواستم در امسال کار متفاوتی انجام دهم و از روش سنتی مسافرت کردن فاصله بگیرم بنابراین انواع و اقسام روشهای مسافرتی به خارج از کشور از مدل کوله پشتی و ماشین شخصی و مسافرت ترکیبی زمینی و هوایی و مسافرت با قطار و اتوبوس و ....... را چک کردم انواع و اقسام سفرنامه های زمینی و هوایی به تایلند و ترکیه و قبرس و آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و ...... را خواندم و سایتهای فروش بلیطهای هواپیما و اتوبوس را مرتب چک میکردم قیمت ترانسفر از فرودگاههای این کشورها تا شهرهای مورد نظر و در سایت بوکینگ و تریپ ادوایزر، محلها و قیمتها و رتبه بندی اماکن اقامتی و در گوگل مپ ، مسیرها و محلهای مورد نظر را مرتب چک می کردم . از 15 دی ماه وقت بیشتری برای اینکار گذاشتم فقط مشکل این بود که برای شب عید قیمت بلیط هواپیما خیلی بالا بود با اینکه از آذر و دی می توانستم قیمت بلیط هواپیما از ایران به قصد خارج از کشور را به قیمت بسیار مناسبی از سایتهای خارجی بخرم ولی نداشتن مستر کارت و ویزا کارت باعث شد که نتوانم اینکار را انجام دهم گرچه می شد از طریق دوستان و آشنایان به نحو دیگری اینکار را انجام دهم اما زیاد جدی نبودم و حتی پروازها از شهرهای نخجوان و وان به جاهای مختلف را هم چک کردم که دارای قیمتهای مناسبی بودند ولی با توجه به اینکه از تهران میرفتیم وقتمان زیاد تلف می شد ولی هموطنان ساکن شمال غرب درصورت استفاده از فرودگاههای وان و نخجوان خیلی برایشان به صرفه خواهد بود و بااینکه برای سفر به خارج برای تعطیلات عید توانستم روشها و جاهای ارزان و مناسب برای سفر پیدا کنم ولی در مورد تهیه بلیط هواپیما با قیمت مناسب موفق نشدم و در انتها دیدم به صرفه ترین حالت، استفاده از پکیجهای تور است که هرجور حساب کردم برای من که خانواده ای 4 نفره با همسرم و دو بچه 5 و 10 ساله و بهمراه پدر و مادر همسرم بودیم از تمام حالتهای موردنظر باصرفه تر بود تور مارماریس به مدت یک هفته و هتل 5 ستاره Green nature diamond با خدمات All برای روز 27اسفند تا سوم فروردین از طریق فرودگاه ازمیر و از طریق لست سکند و آژانس برسام سیر.
اینجاقصد سفرنامه نویسی و شرح تک تک اتفاقات را ندارم فقط خواستم قسمتی از تجربیاتم را که قطعاً برای شما هم پیش آمده بازگو کنم که شاید بدرد بعضیها نخورد ولی شاید به حال کسانی که با خانواده و بچه به مسافرت می روند مفید باشد حقیقتش اینه که در این مسافرت تلاش کردم نگاهم را به مقوله مسافرت خارج از کشور تغییر دهم شاید هم این تغییر نگاه, اقتضای بالا رفتن سن باشد ولی همیشه قبل از هر مسافرت به کشور خارجی تلاش می کنم تا جاییکه می توانم زبان کشور مورد نظر را یاد گرفته و سفرنامه های مختلف در مورد آن کشور را بخوانم و با جغرافی ، تاریخ و اطلاعات عمومی کشور مقصد آشنا شوم .
معمولاً در سفر ، به افرادی با سلایق مختلف برخورد می کنیم یکی دوست دارد فقط در هتل باشد و بقول خودش ریلکس کند و مدام از غذاها و نوشیدنیهای رایگان هتل استفاده کند یکی هم فکر می کند که تا جاییکه در توان دارد باید جاهای جدیدرا ببیند و غذاهای جدید را امتحان کند و استراحت را به بعد از برگشت از سفر موکول می کند یکی آثار باستانی و مکانهای تاریخی را و دیگری فقط مراکز خرید را می پسندد و بنظرهرکدامشان باقی کارها عبث و بیهوده است .یکی سیگاری است و اولویتش مکانهایی است که بتوان سیگار کشید و یکی از بوی سیگار بیزار است. یکی اتاق روبه دریا می خواهد و دیگری رو به جنگل، یکی از ماهی و غذای دریایی متنفر است و دیگری عاشق ماهی ، یکی دنبال آرامش است ودیگری رفتن به مراکز تفریحی شلوغ و پرسرو صدا برایش جالب است یکی دوست دارد با مردم و فرهنگ کشوری که به آنجا رفته ارتباط برقرار کند یکی هم اصلاً این چیزها به مخیله اش هم خطور نمی کند و یکی هم دوست دارد که در سفر خارج از کشور کتاب بخواند که البته در مورد هموطنان ایرانی ، این مورد را تاکنون من مشاهده نکرده ام ! نتیجه اینکه مهمتر از خود سفر ، داشتن همسفرانی خوب و با دیدگاههای مشابه است وگرنه خوش نخواهد گذشت.
خلاصه قیمت بالای هواپیما در ایام عید ، دست و بال مرا برای سفر ارزان انفرادی بست و به ناچار پکیج تور خریدم. پروازهای ایرانی به آنتالیا و مارماریس (فرودگاه دالامان) و بدروم (فرودگاه میلاس) نمی روند و فقط پروازهای ترک به این شهرها می روند و فرودگاههای جایگزین برای پروازهای ایرانی، اسپارتا و دنیزلی و ازمیر هستند که البته فرودگاه ازمیر بسیار عالی است و از ازمیر تا کوش آداسی 45 دقیقه وتا بدروم 2ساعت و نیم و تا مارماریس حدود 3ونیم ساعت زمینی فاصله است خلاصه اینکه با پرواز آتا به سمت ازمیر رفتیم فقط نمی دانم هواپیما چه مشکلی داشت که از زمانی که باید پرواز می کرد حدود یک ساعت و نیم هواپیما نشسته بود و خلبان می گفت که در کامپیوتر هواپیما مشکلی ایجاد شده که دارند آنرا ریست می کنند گاهی اوقات هم صدای یک چیزی شبیه استارت ماشین می اومد که متعاقب آن یک چیزی شبیه صدای موتور روشن شده می آمد و بعد از چندی خاموش می شد بقول یکی شاید تسمه تایم بریده بود! خلاصه اینکه همه ما یک پیش زمینه منفی در ارتباط با هواپیماهای ایرانی داشتیم و این قضیه هم مزید علت شد ولی خوب انصافاً پرواز به خوبی انجام شد و بالاخره به فرودگاه عدنان مندرس ازمیر رسیدیم که فرودگاهی بسیار مرتب ، تمیز و شیک بود و از آنجا توسط تورلیدرها که از طرف شرکت ACUN TRAVEL (آجون تراول) بودند سوار اتوبوسها شده و به سمت مارماریس حرکت کردیم که حدود چهارساعت طول کشید و توقفی نیم ساعته در بین راه داشت . خیلی خوب است که پروازتان اول صبح باشد تا موقع chek in در ساعت 2 ظهر به محض رسیدن به هتل اتاق را تحویلتان بدهند البته در ایام عید بعلت اینکه توریست در ترکیه خیلی کم است دراکثر اوقات در همان بدو ورود به شما اتاقتان را تحویل می دهند اتفاقی که شاید در روزهای شلوغی نیفتد که در این حالت سبب افزایش خستگی و استرس شما خواهد شد ولی خوشبختانه ما اولین گروه ایرانی بودیم که در روز 27 اسفند وارد این هتل شدیم و فکر می کنم از حدود600 اتاق هتل فقط شاید 20 اتاقش پر بود ازاینرو همان 7 صبح که رسیدیم اتاقمان را تحویلمان دادند.
تصویر 1: نمای ورودی هتل گرین نیچر دیاموند
تصویر2: درب ورودی هتل در سمت ساحل
اولین سری مسافران در هتل SENTIDO ORKA پیاده شدند که کمی دورتر از شهر مارماریس قرار داشت ولی از لحاظ امکانات و خدمات بهتر از هتل خودمان بود و صرفاً انتخاب هتل GREEN NATURE توسط من بعلت قرار گرفتن در شهر بود گرچه اگر قرار بود تابستان به ماماریس می رفتم قطعاً هتل سنتیدو را انتخاب می کردم .
اتاقی که تحویل گرفتیم بسیار مرتب و دارای منظره بسیار زیبا رو به دریا بود.
تصویر 3 : اتاقهای هتل
تصویر 4 : دید دریا از اتاقها
با توجه به اینکه به سال نو نزدیک می شدیم تورلیدرهای شرکت آجون تراول بصورت دائمی در هتلهای مسافران ایرانی حضور داشتند و برعکس سفرهای قبلی و تجربه ای که از برخورد با تورلیدرها داشتم اینبار تورلیدرها خیلی مسئولانه عمل می کردند و پیگیر کم و کسریهای مسافرین در هتل هم بودند که من تاکنون چنین چیزی را مشاهده نکرده بودم! و صد البته این وسط بلیطهای تورهای خودشان را نیز به پشت سرهم به مسافران ایرانی می فروختند !
تصویر 5 : نمایی از محوطه هتل
تصویر 6: نمایی از فضای داخلی هتل
در عید اگر به سواحل ترکیه می روید دریا و تفریحات مرتبط با آن تعطیل است و و در مورد مارماریس می توانم بگویم که حدود 80 درصد هتلها و 50 درصد مغازه ها کاملا تعطیل بودند و این برای کسانی که طالب تفریحات آبی و شلوغی هستند ناامید کننده است هرچند بعضی تفریحات آبی در آنتالیا براساس شنیده ها در ایام عید برقرار و باز بوده ولی بعنوان مثال شهر بدروم در عید 96 کاملا تعطیل بود و هیچ توری به بدروم نرفته بود نتیجه اینکه اگر دنبال آرامش و هوای بهاری و فرار از جاده ها و اماکن تفریحی شلوغ ایران در ایام عید هستید سواحل ترکیه فوق العاده اند مثلا در مارماریس تقریبا نصف شهر تعطیل بود و کلاً چند هتل عمدتاً 5 ستاره که به ناچار می باید باز بودند بخاطر معدود مسافران ایرانی و چند مسافر عرب و با حداقل ظرفیت بکار مشغول بودند و با صرفه جویی بسیار در بکار گیری فضاها و برق و انرژی به خدمت رسانی مشغول بودند مثلا برای هتل 5 ستاره ما به صرفه نبود که آب استخر سرپوشیده را گرم کند و یا صرفه جویی بسیار زیادی در برق مصرفی لابیها می شد و حتی کارمندان بخش حسابداری هتل در اتاقی بودند که پنجره نداشت و بنده خداها صورتحسابهایشان را زیر نور لپ تاپهایشان کنترل می کردند که در نگاه اول برای من خیلی مسخره آمد ولی بعد از کمی فکر به این نتیجه رسیدم که اون چیزی که مسخره است طرز تفکر بنده است ! ولی اینقدر آرامش و خلوتی آنجا دلچسب بود که بنظر من ایراد عمده ای نیامد درجه هوا در روز و در گرمترین حالت تا 20 درجه میرسید و شبها 7 الی 8 درجه بود و دریا نمی شد رفت ولی در هنگامی که با گشت کشتی همراه با دیگر ایرانیها بودیم و در زمانیکه کشتی در خلیجی بسیار زیبا برای صرف نهار و برگزاری مراسم سال تحویل توقف کرده بود در یک لحظه هوا خیلی گرم شد و همانجا نگاهی به کف دریا که حدود 4الی 5 متر عمق داشت کردم آب دریا بسیار زلال بود و کف دریا دیده می شد در یک لحظه جوگیر شدم و سریعا به آب پریدم و حدود 3 دقیقه در دریا شنا کردم ولی آب دریا خیلی سرد بود و یک لحظه ترسیدم نکند عضله هایم بگیرد و از خیر ادامه شنا گذشتم ولی دوستان که بدنهای قویتری داشتند ادامه دادند.
تصویر 7 : تصویری از شهر مارماریس از فراز کوههای مشرف به شهر
تصویر 8 : تصویر پانوراما از شهر مارماریس از فراز کوههای مشرف به شهر
خلاصه اینکه مارماریس اون بهشت و آرامشی بود که مدتها بدنبالش بودم و مانند کوش آداسی و بدروم مراکز خرید و تفریحی شبانه و همچنین هتلهای مجلل نظیر آنتالیا نداره ولی طبیعت مسحور کننده ای داره و توی شهر کوچیکش همه چیز زیبا و در عین سادگی است گرچه در فصل توریستی گفته می شود شب زنده داری وهیاهوی زیادی در این شهر کوچک مخصوصاً در شبها وجود دارد مخصوصاً اگر اهل پیاده روی و دوچرخه سواری باشید فکر می کنم بهترین و طولانی ترین راه اختصاصی پیاده روی و دوچرخه سواری ترکیه و بطول 10 کیلومتر است که در این شهرمی باشد که راهی است که از شهر مارماریس تا شهر ایچملر و در کنار ساحل دریا امتداد دارد و از کنار تمام هتلهای معروف و اماکن توریستی می گذردو بسیار زیبا می باشد.
تصویر 9: ساحل شهر زیبای ایچملر
تصویر 10 : تصویر پانوراما از خلیج مارماریس و قسمتی از ساحل شهر ایچملر
تصویر 11: دوچرخه سواری و پیاده روی در مارماریس
تصویر 12: دوچرخه سواری و پیاده روی در مارماریس
تورهای زیادی در شهر برای گردش در مارماریس و اطراف آن به شما پیشنهاد می شود که تفاوت قیمت تورهای پیشنهادی آژانس پذیرای شما در مارماریس چند برابر تورهای ارایه شده در سطح شهره ولی چون ما ترجیح می دادیم درکنارهموطنانمان مخصوصا در زمان سال تحویل باشیم از آژانسهای سطح شهر خرید نکردیم و آگاهانه بلیطها را خیلی گرانتر خریدیم و نتیجه این بود که خیلی در جوار ایرانیها و در ایام عید ودر گشتهای گروهی به ما خوش گذشت و اگر تورها را از آژانسهای سطح شهر می خریدیم گشتهای گروهی مان با تعداد بسیار کم و گاهی فقط اختصاصی برای خودمان برگزار می شد که اصلاً لطفی نداشت ولی اگر خیلی بدنبال مدیریت هزینه هایتان هستید از سطح شهر خریداری کنید خیلی ارزانتر است. در هر صورت تورلیدرهایی که من این سری دیدم واقعاً برای آسایش و راحتی مسافرین سنگ تمام می گذاشتند که جا دارد از همشون تشکر کنم خیلی تلاش می کردند که رضایت مسافران را بدست بیاورند و نتیجه اش هم این بود که در فروش بلیطهای تورهای گرانشان خیلی موفق عمل کردند که نوش جانشان ! البته این رو هم بگم چون ایام سال تحویل و عید بود هموطنان ایرانی همه با محبت با هم برخورد می کردند و همه به هم کمک می کردند و جو صمیمی بسیار خوبی بین ایرانیها در گشتهای گروهی را شاهد بودم که متأسفانه این جو صمیمی را بیشتردر ایام عید می توان مشاهده کرد ولی بنظر من اگر در فصل توریستی و تابستان به مارماریس می روید حتما برای تورهای تفریحی از آژانسهای داخل شهر خریداری کنید چون اینقدر توریست از ملیتهای مختلف هستند که در گشتهای گروهی تنها نباشید و می توانید با آنها ارتباط برقرار کنید که بنظر من یکی از جنبه های مهم مسافرت به خارج، آشنایی با فرهنگ کشورهای مختلف می باشد
قبل از سفر شروع کردم به دانلود یک سری ام پی 3 های آموزش ترکی استانبولی و هرروز در مسیر رفت و برگشت کارم کلی به آنها گوش می دادم و با توجه به پیش زمینه ای که از قبل داشتم خیلی راه افتاده بودم و این کار بسیار بسیار زیاد در مسافرت به من کمک کرد. همچنین می دانستم که تورهای یک روزه از مارماریس به جزیره یونانی رودس موجود است که صبح می رود و عصر برمی گردد که متأسفانه وقتی برای پیگیری آن نداشتم ولی اگر وقت داشتم هزینه اخذ ویزای یونان در تهران 60 یورو برای هر نفر است و دو هفته زمان می برد که البته برای یک سفر یک روزه به صرفه نبود.
مارماریس شهر کوچک و بسیار زیبایی است در این شهر از هتلهای مجلل آنچنانی خبر نیست ولی صفای خاصی دارد و در عید که ما آنجا بودیم فقط مردم محلی بودند و هنوز سیل توریستها روانه این شهر نشده بودند از اینرو قیمتها مناسب بود مثلا اجاره یک دوچرخه برای یک روز کامل 10 لیر در حدود 10 هزار تومان می شد بدون گرفتن هیچگونه کارت و یا وجه گرویی و فقط با گفتن نام هتلمان.
از جمله شهرهای کوچک اطراف مارماریس به ایچملر و تورونچ می توان اشاره کرد و از جمله تفریحات این شهر و اطراف آن گشت رودخانه دالیان و ساحل لاک پشتها گشت دریایی و غواصی و سافاری کوهستان و غیره بود که غواصی و تفریحات آبی و پارکهای آبی با توجه به سرمای هوا تعطیل بودند و قصد شرح جزییات این تورها را ندارم ولی همین را بگویم که گشت کشتی و تور رودخانه دالیان و سافاری کوهستان بسیار عالی بودند که مشخصات آنها به تفصیل در سفرنامه های خیلی از دوستان آمده است برنامه های متنوع دیگری هم داشتند که یا ما اهلش نبودیم و یا با داشتن بچه های کوچک ، امکان شرکت در آنها را نداشتیم و یا اینکه وقتش را نداشتیم یا اینکه شبیه آن را قبلاً دیده بودیم.
تصویر13 : گشت رودخانه دالیان
تصویر14 : گشت رودخانه دالیان
تصویر15 : گشت رودخانه دالیان (ساحل لاک پشتها)
تصویر16 : تور سافاری کوهستان
تصویر 17 : تور سافاری کوهستان
تصویر18 : تور سافاری کوهستان
تصویر 19 : تور سافاری کوهستان – آبشار تورگوت
تصویر20 : تور سافاری کوهستان – آبشار تورگوت
ما در هتل پنج ستاره گرین نیچر دایاموند بودیم که با توجه به فصلی که در آنجا بودیم از نظر خودم خدماتش خوب و قابل قبول بود حقیقتش اینه که من در مسافرت زیاد اهل ایراد گرفتن از خدمات هتل نظیر نظافت اتاقها و کیفیت سرویس و نوع غذا و این چیزها نیستم و اصلا سخت نمی گیرم ولی بودند معدود هموطنانی که مرتب از همه چیز ایراد می گرفتند و دایم در حال شکایت بودند که اینها غذاهایشان بی کیفیت است و غذای دیشب را دوباره گرم کرده اند و بی احترامی می کنند و از اینطور حرفها و اصلا این عده فقط در حال شکایت کردن بودند و می گفتند ما اینهمه پول داده ایم و فلان و فلان و مرتب به تورلیدرها ایراد می گرفتند و ....... البته شاید بعضی جاها حق داشتند ولی من دلیل اینهمه عصبانیت آنها را نفهمیدم ولی فکر می کنم در چند مورد از این شکایتها اگر دست در جیبشان می کردند و انعام مختصری می دادند اکثر این شکایتها تبدیل به تشکر و احترام می شد !
چون تعداد مسافران هتل کم بود سالن کوچکتری را برای سرو غذا و صبحانه اختصاص داده بودند و در روزهای آخر اقامتمان سالن اصلی را افتتاح کردند که بسیار عالی بود ولی در هر صورت چون تعداد مسافران هتل کم بود بهمان نسبت با حداقل پرسنل به خدمات رسانی مشغول بودند ولی با این همه ،کیفیت غذا و نظافت اتاق و سایر خدماتی که ارائه می شد بسیار خوب بود فقط تنها مشکلی که بود درجه آب استخر سرپوشیده بود که سرد بود و از لحاظ بنده غیرقابل استفاده! و همچنین عدم ارتباط منطقی بین فضاهای استخر و سونا و فضاهای ورزشی بود که فاصله زیادی از هم داشتند و من متوجه منظور مهندس معمار از این طراحی عجیب نشدم !
هموطنان ایرانی در 3یا 4 هتل در سطح شهر پخش بودند و با توجه به اینکه من می دانستم که در عید بسیاری از فعالیتهای کسبه و هتلها و تفریحات آبی تعطیل است لذا هتلی را انتخاب کردم که در داخل شهر باشد. و حوصله مان زیاد سر نرود و شبها تا دیروقت بتوانیم بیرون از هتل بمانیم هتلهایی که خدمات All و UAll ارایه می کنند برای بعضیها مناسب و برای بعضی دیگر نامناسب اند خوب اگر آدم پرخوری هستید مسلما دراین هتلها خیلی به شما خوش خواهد گذشت ولی اگر اهل گشت و گذار هستید و یکجا بند نمی شوید این نوع هتلها مناسب شما نیست و بهتر است از خدمات HB که صبحانه و یک وعده غذا در روز است استفاده شود کما اینکه خود بنده در دو روز آخر در وعده های نهارو شام ، بین اونهمه غذا فقط سوپ می خوردم و بعد از مارماریس که به استانبول رفتیم شبها در استانبول از یک سوپرمارکت ایرانی در میدان تقسیم ، نان سنگک می خریدیم و با پنیر محلی ترکیه و خیار و گوجه فرنگی می خوردیم و اصلا هوس غذای رستورانی نمی کردیم البته در موقع عید در مارماریس با توجه به اینکه اکثر رستورانهای شهر هنوز تعطیل بودند بنظرم صرف غذا در هتل سالمتر از غذاخوردن در بیرون هتل بود خلاصه اینکه فهمیدم من اگر بیل گیتس هم بشوم غذایم همین است که همیشه می خورم.
بنظر من مارماریس را می توان در چند کلمه زیر خلاصه کرد :
طبیعت بسیار زیبا چه در خود مارماریس و چه در اطراف آن و وجود خلیج های بکر فراوان، مسیرهای فوق العاده دوچرخه سواری ، پیاده روی و پیاده روهای طولانی در مجاورت ساحل ، دریای همیشه آرام و بدون موج و آرامش موجود در شهر
تصویر 21 : خیابان اصلی شهر ایچملر و آرامش آن
تصویر22 : شهر زیبای تورونچ در تور گشت کشتی
تصویر23 : شهر زیبای تورونچ در تور گشت کشتی
تصویر24 : تصویری از شهر مارماریس از دریا
بعد از یک هفته در مارماریس باید روز 3 فروردین برمی گشتیم ولی اصلا دلمان نمی خواست که به این زودی برگردیم و می گفتیم که الان برگردیم تهران که چی بشه و تا آخر عید حوصله مون سر میره ازاینرو به این فکر افتادیم بجای برگشت به تهران یک هفته دیگر هم در ترکیه بمانیم و پکیج تور جدیدی در همان مارماریس از طریق تورلیدرمان برای استانبول خریدیم که شامل رفت به استانبول از طریق ازمیر و 6 شب اقامت در هتل 4 ستاره در میدان تقسیم و برگشت با پرواز قشم ایر به تهران بود لذا با همان اتوبوسی که اعضای تور مارماریس رو به فرودگاه ازمیر جهت عزیمت به تهران می برد به فرودگاه ازمیر رفتیم و از ازمیر با پرواز ترکیش ایر به استانبول و به یک هتل 4 ستاره در میدان تقسیم رفتیم. هتلی که برایمان در نظر گرفته شده بود هتل گرین پارک تقسیم بود که 4 ستاره بود هتلی معمولی که تنها نکته مثبتش قرار گرفتن در بالای میدان تقسیم بود و با داشتن خدمه و پرسنلی کلاً بی تفاوت و عین مجسمه سرد و بی روح ! البته اکثر هتلهای شمال میدان تقسیم که 4 ستاره هستند بهمین صورت اند و زیاد فرقی ندارند و اگر دنبال خدمات بهتر هستید بهتر است هتل 5 ستاره را انتخاب کنید ولی من خودم شخصاً چون در استانبول فقط برای خواب و استراحت به هتل می روم دیگر این چیزها برایم زیاد مهم نبود.
من با توجه به اینکه برای چندمین بار بود که به استانبول رفته بودم این دفعه روی بازدید از قسمت آسیایی شهر زوم کرده بودم که بنظر من زندگی واقعی در استانبول را می توان در آنجاها و در خارج از ویترین توریستی مشاهده کرد نظیر بازارهای محلی و قهوه خانه های محلی و زندگی عادی مردم .
ولی استانبول به شدت امنیتی بود و بعلت خطر عملیات تروریستی داعش و رفراندوم تغییر قانون اساسی، پلیس در همه جا حضور محسوس داشت و اماکن تفریحی و تجاری پر بودند از گیتهای امنیتی ، در خیابان استقلال و یا جلوی مسجد سلطان احمد که قدم می زدم مرتب یاد بمبهایی می افتادم که در اونجا منفجر شده بودند و چقدر آدم بی گناه کشته شده بودند . فقط نکته ای که خیلی جالب بود موافقان و مخالفان تغییر قانون اساسی خیلی مسالمت آمیز و بدون هیچگونه برخوردی با یکدیگر ، کاملاً در کنار هم به تبلیغ خودشان مشغول بودند و مرتب نظرات ما رو هم می پرسیدند که ما هم سعی می کردیم نظری بدهیم که آنها هم خوششان بیاید !
تصویر 25 : تبلیغات موافقان و مخالفان تغییر قانون اساسی در کنار هم
Evet و Hayir
تعداد زیادی از پناهندگان سوری نیز مشاهده می شدند که تعداد زیادی از آنها گدایی می کردند و مناظر ناخوشایندی را در مناطق توریستی ایجاد می کردن و در کنار آنها همزبانهای آنها و از پولدارهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که خریدهای آنچنانی می کردند و وقتشان را در رستورانهای گران قیمت می گذراندند و در کل مقایسه تأسف آوری بود!
همچنین گروهی از توریستها را بیشتر در حوالی ایاصوفیه و مسجد سلطان احمد می شد مشاهده کرد که از سر تا پا شبیه داعشیها بودند و وقتی به ما نگاه می کردند موهای تنمان از ترس سیخ می شد حتی لباسهایشان عین لباسهای رسمی داعش بود با آن شلوارهای پاچه کوتاه و دمپایی های نوع داعشی.... حالا چرا به این مورد اشاره ویژه ای داشتم خواستم به یکی از خصلتهای بد بعضی ها از جمله خودم اشاره کنم که فقط از ظاهر بعضیها و با شبیه سازی هایی که بیشتر محصول رسانه ها است نسبت به بعضیها پیشداوری می کنیم در حالیکه این بنده خداها عین توریستهای دیگر کاملا موجه رفتار می کردند ... خدایا مرا بابت این پیشداوری ببخش.
تصویر26 : مسجد ایاصوفیا
تصویر27 : ورودی اصلی کاخ توپکاپی
تصویر28 : سقف مسجد سلطان احمد
تصویر29 : طلافروشی در بازار قدیمی استانبول – کاپالی چارشی
این دفعه با توجه به اینکه 4 نفر بزرگ بودیم بهمراه 2 تا بچه باصرفه تر بود که از تاکسی بجای اتوبوس استفاده کنیم و معمولا با آنها مبلغ را از اول طی می کردیم و از تاکسی متر استفاده نمی کردیم و این باعث می شد که اصلا به ترافیک برخورد نکنیم!! شاید هم اشتباه فکر می کردم ولی حداقل در طی کردن مبلغ کلی چانه می زدم و توصیه ام این است که حتما چانه بزنید و ارزش این کار را دارد مثلا برای 4بزرگسال و دو تا بچه از میدان تقسیم تا جلوی مسجد ایاصوفیه باتاکسی دربستی 25 لیر شد که همان را با ون خطی می خواستیم برویم با دوبار سوار شدن ون همان حدود 25 لیر می شد و یا مسافت های کوتاه 3تا 4 کیلومتر را 15 تا 20 لیر پرداخت می کردیم و از میدان تقسیم تا شهربازی ویالند را که مسیرش طولانی است 40 لیر پرداخت کردیم
یک نکته دیگر اینکه با توجه به اینکه استانبول مترو هم دارد ولی ترجیح می دادم هرجا که می روم مسیر را هم ببینم و دیدن زیباییهای شهر را از دست ندهیم از اینرو هروقت که استانبول می روم از مترو استفاده نمی کنم که شاید هم بخاطر این است که تعدادمان زیاد بود و تاکسی برایمان باصرفه تر بود.
از طرفی یک نوع گشتهای شهری با اتوبوسهای دو طبقه در سطح شهر بودند که اماکن تاریخی را باقیمتهای بالای 100دلار در یک روز به شما نشان می دادند که قیمت بالایی بود ولی هنوز در خطوط اتوبوسرانی استانبول چندتایی اتوبوس دو طبقه فعالیت می کنند که یکی از این خطوط خط اتوبوس 252 یا 254 است که از منطقه شیشلی در 100متر پایین تر از مرکز خرید جواهر تا منطقه کارتال در منتهی الیه شرقی استانبول می رود و کرایه آن نفری 5 لیر است کاری که ما کردیم رفتیم و در طبقه دوم و در ردیف جلوی جلو نشستیم . لذت ردیف جلوی اتوبوس دو طبقه نشستن یک حس نوستالژیک بسیار خوبی به انسان می دهد و یاد اتوبوسهای قدیمی دو طبقه خودمون می افتادم و همچنین وقتی از اون بالا شهر را می بینید تسلط کافی به اطراف دارید و خیلی خوش می گذره و ردیف جلو نشستن اینقدر اهمیت داره که حاضرید برای رسیدن به اون جایگاه ، در صورت اشغال بودن ، صبرکنید و سوار اتوبوس بعدی بشید این حس رو وقتی متوجه می شوید که دارید از روی پل بسفر می گذرید و در نهایت در سفری که رفت و برگشت آن 3 ساعت طول کشید خیلی از محلات شرقی استانبول از جمله بستانجی مال تپه و کارتال و خیابان معروف بغداد را بازدید کردیم که اصلی ترین خیابان شرق استانبول است.
تصویر30 : گردش استانبول از فراز اتوبوس دو طبقه !!
بعضیها فکر می کنند که برای خوردن بهترین غذا فقط باید به رستورانهای گران قیمت و لوکس رفت در حالیکه باکمی جستجو و پرسش از محلیها می توان بهترین غذای استانبول را در یک رستوران معمولی و با ارزانترین قیمت سفارش داد مثلا وقتی نام بعضی رستوران لوکس غذاهای دریایی می آید یک خانواده معمولی برای رفتن به آنجا باید مقدار زیادی پول بهمراه داشته باشد تا پیش بینی لازم را داشته باشید ولی بعنوان مثال در گوشه شمال غربی پل گالاتا و در مجاورت اسکله کاراکوی بازار ماهی فروشی مناسبی وجود دارد که داخل آن یک رستوران کاملا معمولی و بسیار ساده ولی تمیز وجود دارد که ماهییهای تازه را جلوی چشم خودتان با قیمتی بین پرسی 12 لیر تا 30 لیر که گرانترینش شاه میگو است بسیار عالی و خوشمزه برایتان طبخ و تهیه می کند. البته رستورانهای زیر پل گالاتا هم هستند و اکثرا قیمت مناسبی دارندتازه همانجا می توان ماهی تازه خرید و در کنار همان ماهی فروشها اشخاصی بصورت دستفروش هستند که همان ماهیهای تازه را به آنها می دهید و آنها برایتان روی ذغال طبخ می کنند و با قیمت نازلی آن را برایتان تبدیل به یک پرس غذا و یا ساندویچ می کنند
وجود دستگاه پوز ایرانی در بعضی صرافیها هم کمک خوبی بود برای ایرانیهایی که پولشان در آستانه تمام شدن بود و آقایان نیز بهانه ای نداشتند که در خرید به خانمهایشان بگویند دیگر پول ما تمام شده است!!
یک نکته دیگر در مورد استانبول بگویم که از فکر صرف غذا در رستورانهای فرودگاه استانبول با توجه به قیمت بسیار بالای آن بگذرید و چند ساعت گرسنگی کشیدن و سپس سوار هواپیما شدن بهتر از نقره داغ شدن در رستورانهای فرودگاه است ولی اگر نتوانستید تحمل کنید قیمتهایی در حدود 2 تا 3 برابر نسبت به بیرون و یا در مورد آب 6 برابر را در آنجا داریم البته من تا اینجا خیلی از صرفه جویی و ارزانتر کردن سفر صحبت کردم منظورم این بود که همیشه گرانترین چیز با کیفیت ترین نیست ولی گاهی اوقات برای رسیدن به بعضی چیزهای با کیفیت هزینه بالایی هم باید پرداخت شود و بهتر است که در مسافرت انسان بقول بعضیها لارج باشد و اینقدر اقتصادی فکر نکند .
نکته دیگر بازارهای محلی در کشور ها است متاسفانه همه در بدو ورود به استانبول آدرس مراکز خرید تجاری اصلی شهر را می پرسند و کمتر برای ایرانیها جالب است که از بازارهای محلی و یا سنتی و بازار میوه و ماهی فروشها دیدن کنند
تصویر31 : مرکز خرید جواهر
تصویر32 : شهر بازی ویالند
یادم میاد که قدیمترها که به استانبول می رفتم گوشت دونر کباب یا همان کباب ترکی اکثرا توسط خود رستورانها تهیه می شد ولی مدتی است که اکثر رستورانها از دونر کبابهای آماده کارخانه ای استفاده می کنند که قاطی هم دارند و بسیار چرب هستند و اصلا خوشمزه نیستند اینگونه دونرکبابها بیشتر در فود کورتهای مراکز تجاری عرضه می شوند ولی هنوز بودند معدود رستورانهایی که گوشت دونر کبابها را به همان شیوه قدیمی درست می کردند واصلاً چرب نبودند و بسیار خوشمزه بودند.
خلاصه اینکه بعد از سفری 14 روزه با هواپیمای قشم ایر در تاریخ 9 فروردین به تهران بازگشتیم.
تصویر33 : تصویری بسیار آشنا در استانبول!!!
نویسنده : فرهنگ فرهنگ زاد
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسؤولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.