من و همسرم قبلا سفر به هندوستان و امارات رو تجربه کرده بودیم. این بار تصمیم داشتیم به یک سفری بریم که هزینه اش برای هر نفر از سه میلیون بیشتر نشه و بتونیم خرید خوبی داشته باشیم. ازبین گزینه های مختلف، تایلند رو انتخاب کردیم.
چون قبلا درمورد تایلند نقل قول های جورواجوری شنیده بودیم، من شروع کردم به تحقیق تا شهرهای مختلف رو بررسی کنم. با توجه به اینکه ما علاقه نداشتیم به ساحل بریم تا ریلکس کنیم و قصد انجام دادن ورزش های آبی هم نداشتیم، تصمیم گرفتیم شهرهایی بریم که جاذبه های دیگه ای برامون داشته باشه.
من توی سایت تریپ ادوایزر جستجو کردم و شهر چیانگ مای رو انتخاب کردم. ازچند نفر که توی اینستاگرام پیج داشتن و به اون منطقه سفر کرده بودن درموردش کمی سوال کردم و مقصدم رو قطعی کردم.
من هدفم از نوشتن این سفرنامه، معرفی جاهای دیدنی نیست، چون اکثر دوستان به این مورد اشاره کردند.
من میخوام بیشتر درمورد مسیر ها، نحوه گرفتن بلیط، رفت وآمد داخل شهر، استفاده از نرم افزارها، هزینه ها و نحوه پس گرفتن مالیات درفرودگاه تایلند که خودم کلی براش نقشه کشیده بودم و موفق نشدم پس بگیرم، توضیح بدم.
ما اول قصد داشتیم دو تا بچه ها رو باخودمون ببریم 12و 4 ساله
ولی لحظات آخر پشیمون شدیم چون پیاده روی زیاد بود و ما با تور نبودیم، احتمال خسته شدن بچه ها زیاد بود.
من بلیط ماهان رو ازآژانس هواپیمایی تهیه کردم (بلیط 1.670) همرا ه با بیمه سفر (30هزارتومن) مجموعا نفری 1.700
و تصمیم گرفتم بلیط داخلی تایلند رو از طریق سایت های داخلی بگیرم.
سایت های زیادی بودند یکیش زورق. بلیط رو انتخاب کردم، قیمت هاش خیلی مناسب بود ولی هیچ پشتیبانی ای نداشت. نه کسی تلفن رو جواب میداد نه به ایمیل جواب دادند.
گزینه بعد سایت الی گشت بود. برای اون تاریخی که من انتخاب کرده بودم، 8صفحه پرواز بازمیکرد با قیمت های مختلف ولی موقع پرکردن فیلدها تاریخ تولد شمسی رو وقتی تبدیل به میلادی میکرد وتحویل میداد، با تاریخ ثبت شده روی پاسپورت مغایرت داشت.
من به پشتیبانی زنگ زدم، خیلی بیحال گفت: باید با بخش فنی تماس بگیری درستش کنه.
و وقتی در مورد پروازها پرسیدم ،گفت: اون تاریخ دو تا پرواز بیشتر نداریم.گفتم سایت شما هشت صفحه پرواز برای من باز کرده. گفت: نه، اینها همه موجود نیست و بعد ازکلی معطلی شاید پنج تا ده دقیقه گفت: بله موجوده ولی من یه خورده دودل شده بودم وگفتم شما مطمئنی برای من مشکلی پیش نمیاد؟ ایشون هم گفت: شما اگه به سایت ما اطمینان نداری برای چی از ما خرید میکنی؟ منم دیدم حرف حساب میزنه و قیدش رو زدم.
این بار به توصیه یکی از آشنایان رفتم سایت علی بابا درعرض پنج دقیقه بلیط رفت و برگشت از بانکوک به چیانگ مای و بالعکس رو انتخاب کردم با اوپراتور مودب و بسیار بااطلاعات شون صحبت کردم، پول رو ازطریق درگاه سایت واریز کردم و بلیط رو برام همون لحظه ایمیل زدند.
من هواپیمایی تای رو انتخاب کردم چون پروازش از فرودگاه سوارنوبومی بانکوک بود و بیست کیلو بار داشت. قیمتش هم تقریبا برای هر نفر ششصد هزارتومن شد، رفت وبرگشت.
پروازهای دیگه ای هم بودند که قیمت های ارزونتری داشتند و طبق تحقیقاتی که از تریپ ادوایزر کرده بودم، کیفیتشون هم خوب بود، ولی از فرودگاه دون مونگ در بانکوک بودند و15 کیلو بار داشتند.
البته بین دو فرودگاه شاتل رایگان هست و مرتب مسافران را جابجا میکند.
حالا نوبت رزرو کردن هتله
هتل چیانگ مای رو نزدیک شهر قدیم انتخاب کردم، چون اکثر معبدها و مراکز خرید و هتلها حول وحوش این قسمته (بعد درموردش توضیح میدم)
ازطریق سایت کوچسرفینگ از یک تایلندی مقیم بانکوک درمورد محله هایی ازبانکوک که کمترین ترافیک و بهترین دسترسی به حمل ونقل عمومی، برای رفتن به مناطق دیدنی و خرید رو داشته باشه سوال کردم و اونم سه تا منطقه رو پیشنهاد کرد: پرتونم، راتچاتوی، بنگ راک
من بنگ راک رو انتخاب کردم چون دیدم به رودخونه چایوپرایا نزدیکه و با قایق و با هزینه کم میشه به کاخ سلطنتی و وت فو رفت. اما وقتی به استراند این هتل رسیدیم شوک بهمون وارد شد، چون من جوانب دیگه اش رو درنظرنگرفته بودم.
خلاصه هفت شب هتل رو از سایت بوکینگ انتخاب کردم مجموعا شد190 دلار. با دلار 3800 تومن، تقریبا شبی 100 هزار تومن.
البته یکی از بستگان که کردیت کارت داشت، رزرو کرد و من بعدا در هتل، نقدی پرداخت کردم.
همه هزینه ها کلا نفری 2.700
در کل مجموع این کارها استرس زیادی برای من داشت و خیلی وقت گیر بود. چون شما وقتی با تور سفر میکنی همه این کارها قبلا انجام شده و فقط باید چمدونت رو ببندی و نگرانی از بابت تاریخ ها و ساعت ها و پس وپیش شدن ها نداری.
لیدر شما رو توی فرودگاه تحویل میگیره، میبره هتل، سیمکارت بهت میده و...
ولی قضیه ما فرق داشت. همه کارها به عهده خودمون بود.
ساک سبکی بستیم با یک دست لباس و یه کوچولو آجیل
28 بهمن ساعت 9:30 شب ازتهران پروازکردیم. صندلی های تنگ وکوچیک هواپیمای ماهان نذاشت یک لحظه بخوابیم.
نکته جالبی برای مسافران کناردستی ما (کنارپنجره)پیش اومد:
موقع شام از هر دو طرفی که پذیرایی میشد آخرین نفر بودند و مهماندار بهشون گفت: فقط پلو مرغ مونده و حق انتخاب نداشتند.
موقع صبحانه هم به این دو نفر سرویس ندادند.
یکیشون رفت به مهماندار گفت و اون هم اومد و با لحن طلبکارانه ا ی گفت: تقصیر همکارم بوده، مسیولیت پذیرایی از شما با ایشون بوده.
ولی خیلی ناراحت شدند و به صبحانه شون دست نزدند.
بعد از 6 و نیم ساعت پرواز 7 صبح به وقت بانکوک رسیدیم.
فرودگاه بزرگ سوارنابومی سروتهش معلوم نبود و واقعا گیج کننده بود.
در بدو ورود، فرم مهاجرت رو به زبان انگلیسی پرکردیم و ته برگش رو برای برگشتن نگه داشتیم.
فرم مهاجرت
بلیط ما برای چیانگ مای ساعت 11صبح بود.
زودتر هم داشت ولی من گفتم شاید تاخیر و یا موارد دیگه ای پیش بیاد و باکمی فاصله گرفتم.
وقتی چمدون ها رو تحویل گرفتیم، از باجه های متعددی که در فرودگاه بود با نشون دادن گذرنامه یک سیم کارت تایلندی 7روزه با 3 گیگ اینترنت خریدیم 220 بت و خودش همونجا برامون فعال کرد که بسیار پرسرعت و خوب بود و طی هشت روزی که اونجا بودیم هنوز فعال بود.
فرودگاه خیلی بزرگ بود و بر اساس حروف الفبای انگلیسی گیت ها رو تقسیم بندی کرده بودند، ما یکم در حروف اشتباه کرده بودیم و یکساعت طول کشید تا محل مورد نظرمون رو پیدا کنیم.
شایدم دلیلش خستگی و بیخوابی شب قبل بود.
خلاصه یکساعت و ده دقیقه پرواز تا چیانگ مای طول کشید.
خیلی راحت و عالی
نکته ای که برام جالب بود، اروپایی ها بودند که بعضی هاشون بسیارکم سن و سال بودن که تنهایی یا دو نفره بصورت بک پکری (با یک کوله پشتی) مسافرت میکردند.کوله پشتی های بسیار بزرگ که حمل و نقلش برای یه دختر جوون خیلی سخت به نظر میرسه.
بعضی هم بچه های خیلی کوچیک داشتند که باکالسکه ،آغوش و... با خودشون آورده بودند .حتی یکی رو دیدم بچه سه ماهه رو با یک پارچه مثل اوشین به خودش بسته بود.
و شیوه سفرشون هم به این صورته که شاید یک ماه یا بیشتر درسفر باشند و کاملا از سرووضعشون مشخص بود. راستش گفتم شاید بد باشه ازشون عکس بگیرم ولی خیلی مایه عبرت بود.
بچه یکیشون تقریبا تمام طول پرواز بانکوک به چیانگ مای گریه کرد و وقتی اون گریه میکرد، بقیه بچه ها هم باهاش گریه میکردند .خیلی خنده دار شده بود.
ظاهرا آسون به نظرمیاد، ولی ما حاضر نیستیم با بچه های بزرگتر اینجوری سفر کنیم.
تمام مسیرهوایی بانکوک تا چیانگ مای، سرسبز وزمین کشاورزی و برنج کاری بود.
هوای چیانگ مای کمی گرم و مرطوب بود.
مرکز شهر چیانگ مای
از فرودگاه یک توک توک گرفتیم 50 بت. آدرس هتل رو به زبان تایلندی بهش نشون دادیم. توی موبایلش وارد کرد تا مسیر رو پیدا کنه (توک توک ها هم پیشرفته شدن).
مسیر مثل خیابون های شمال خودمون بود. کوچه پس کوچه ها هم به تقریبا به همون صورت بود و در نظر اول برای ما یک عجیب بود که اینجا چه قابلیت توریستی میتونه داشته باشه که ازهمه دنیا مسافر میاد اینجا؟
بعد از حدود یک ربع به هتل کوچیک و جمع وجور وینر این رسیدیم.
5 طبقه بود با یک آسانسور سریع السیر و فضای پارکینگ و یک محوطه کوچیک بالکن مانند که اکثر اروپایی ها صبحانه شون رو اونجا میخوردند.
چیانگ مای در شمال تایلند واقع شده و دارای یک قسمت اصلی توریستی به اسم شهر قدیم به وسعت یک مربع با ضلع 1.5 کیلومتر هست. درون این منطقه و حاشیه اون، پراز معبد های زیبا، هتل، رستوران، مراکز ماساژ، بازار و... است.
بطوریکه با یک توک توک میشه توش دور زد و همه جاشو بازدید کرد.
دیوار شهر قدیم و دروازه
بیرون از شهر قدیم و نزدیک اون، نایت بازار هست که هر روز از عصر تا آخر شب بساط دستفروشی است که خریدهای جورواجور و متنوعی میشه ازشون کرد. مثل انواع لباس های نخی، ابزارهای چوبی ماساژ، صابون های دست ساز و طبیعی، بدلیجات، کیف های دستی و ...
روز شنبه درون همین بازار یک بازار دیگه ای هست به نام سان دی مارکت که قیمتهاش مناسبتره واجناسش هم تنوع بیشتری داره.
فقط نکته مهمش اینه که باید چونه بزنی و تقریبا دیگه اعصابی واسه آدم باقی نمیمونه.
ما که تا روز آخر، هرچی خریدیم رفتیم جای دیگه ارزون ترشو دیدیم و همش ضدحال خوردیم.
مثلا یک سری کلاه های چوبی و پارچه ای بود که چهارتاشو از یک مرکز ساخت وسایل چوبی خریدیم1000بت بعدا دیدیم10 تا شو میشد این قیمت بخری تازه بدون چونه ...
یک مرکز خرید محلی نزدیک رودخانه بود به نام وااوآرات مارکت بسیار بزرگ و شلوغ شامل انواع مواد غذایی سبزیجات میوه گل پوشاک و....
هتل ما به نایت بازار نزدیک بود و مرتب می رفتیم و میومدیم و پول خراب میکردیم.
بین راه و تقریبا همه جا همه جور غذا و خوراکی پیدا میشد. دکه هایی که انواع میوه ها رو داشتند و انتخاب میکردیم در مخلوط کن مخلوط میکرد و طعم بی نظیری داشت. ترکیب انبه آناناس توت فرنگی پاپایا هندوانه و...
یک لیوان بزرگ 40 بت
محل هایی هم بود که شب ها دایر میشد و در یک محوطه باز انواع غذاها همون جا پخته میشد همراه با میوه ها، نوشیدنی ها، بستنی دست ساز، شیرینی و موسیقی زنده.
خیلی محیط شاد و زنده ای بود و ما هرشب ترجیح میدادیم شام رو در یکی ازین محل ها بخوریم.
اندازه یک کاسه پلو یک تیکه فیله ماهی سوخاری با سالاد 120بت
بسیار خوشمزه و عالی
من دوبار ازماساژ هم استفاده کردم یکی ماساژ تایلندی (تای ماساژ) بود که اول پاها رو دریک ظرف چوبی خوشگل که گل طبیعی و تکه های لیموترش هم داشت میشستند و خشک میکردند و بعد یک بلوز و شلوار گشاد و تمیز میدادند که بپوشی این ماساژ بیشتر با حرکات فشاری و از روی لباس بود. یکساعت تمام 200بت
بعد از ماساژ کل خستگی و بیخوابی شب قبل از تن من رفت.
یکبار هم ماساژ با روغن بود یکساعت تمام 300 بت. آخرسر هم یک فنجان چای داغ به من داد که بسیار چسبید.
جاهایی که صبح ها رفتیم و بسیار ارزش دیدن داشت، ازجمله فیل سواری بود. من تمام مدت از اول تا آخرش خندیدم. بین راه یک آقایی هم بود که250 بت میگرفت و عکس مینداخت و ما نخواستیم. بعد فیلبان ما بین راه پیاده شد وکلی عکس قشنگ ازما گرفت و ما هم20 بت بهش دادیم (اسکروچ)
فیل سواری یک ربع 800 بت
نیم ساعت 1000 بت
ورودی هم 250 بت
یک مکان جالب دیگه عکس گرفتن با ببر بود که براساس سایز ببرها، قیمت کم و زیاد میشد.
میشد در پوزیشن های مختلف با ببرهای بی حال و حوصله عکس بگیری
نمیدونم چکارشون کرده بودن که نا نداشتن ولی عکسهای جالبی از کار در میومد.
ببر متوسط 500 بت
یکی دیگه مرکز میمون ها بود که حرکات نمایشی و خنده دار انجام میدادن
اینها تقریبا نزدیک به هم بودن و حدود نیم تا یکساعت ازمرکز شهر فاصله داشتند.
یک برنامه هیجان انگیز دیگه نایت سافاری بود. همون طور که ازاسمش پیداست، در شب انجام میشه. با یک ماشین روباز رفتیم داخل پارک و انواع حیواناتی که قبلا فقط توی تلویزیون دیده بودیم، میومدن جلو و از دست ما غذا میخوردن: زرافه، گورخر، آهو، کانگورو، اسب آبی، کرگدن، شیر...
البته مسلما شیر وکرگدن نیومدن ازدست ما غذا بگیرن
در محوطه اونجا برنامه آتیش بازی و حرکات موزون هم برقرار بود، همچنین رقص فواره ها
یک قسمت هم، نمایش حیوانات بود که بصورت جالبی طراحی شده بود.
کلا یک برنامه 2.5 ساعته بود که ما این رو از دفاتری که پکیج تورها رو میفروختند تهیه کردیم.
ورودی این پارک نفری 800 بت بود ولی ما با ترانسفر هتل با چک وچونه نفری 700 بت گرفتیم.
یک جاذبه پرطرفدار که بسیار هم شلوغ بود، معبد فراتات که یکی از مهمترین معبدهای بودایی است. تقریبا یک ساعت از مرکز شهر راه داشت و جاده کوهستانی و سرسبز بود. این معبد زیبا کمی پله میخورد و بالای تپه بود و پیروانش با گل و شمع دور معبد میچرخیدند و عبادت میکردند.
کمی بالاتر ازین معبد، رویال وینتر پالاس قرارداشت. دارای باغ گل بسیار زیبا، انواع گل ها وگیاهان، همه جا رو بوی عطر گرفته بود. بسیار بزرگ و چشم نواز
کمی بعد از آن دهکده هومونگ قرارداشت که مثلا قرار بود لباس های محلی و زندگی محلی رو نمایش بده ولی بسیار بد طراحی شده بود و به نظرم ارزش دیدن نداشت. ولی توت فرنگی هاش بسیار خوش مزه و آبدار بود.
یک روز صبح هم رفتیم قایق سواری روی رودخانه پینگ که از وسط شهر عبور میکرد.
غذاخوری ها و رستوران های کنار رودخانه
یک زوج آمریکایی و یک خانواده چینی همسفر ما بودند، بین راه درختها و پوشش گیاهی بسیار زیبا و متفاوت بود. قایق در یک اسکله ایستاد و پیاده شدیم و نمونه گیاهان و میوه های استوایی و یک موزه از وسایل قدیمی و کشاورزی قدیم رو معرفی کردند.
نفری 550 بت همراه با میوه
درخت های زیبای کنار رودخانه
من که دیگه از حرف زدن با تایلندی ها اعتماد به نفسم رو در مورد زبان انگلیسیم داشتم ازدست میدادم. ولی وقتی با زوج آمریکایی صحبت کردم و کلی تبلیغ ایران و شهرهای ایران رو کردم، فهمیدم مثل اینکه مشکل از من نیست.
یک سری مراکز خرید هم بودن که توک توک ها رایگان مسافران رو می بردند و خب معلوم بود که چه گرونفروشی ای بود. مرکز فروش عسل و فراورده هاش که واقعا هم درجه یک بود و از اینجا ارزون تر بود ولی بعدا داخل شهر دیدیم با یک سوم قیمت میتونستیم خریداری کنیم.
مرکز فروش محصولات ابریشم، نقره، جواهر، صنایع دستی برنزی، صنایع دستی چوبی و...
به نظرم نباید در خرید عجله کرد، هرچیزی رو که اول دیده بودیم وخریده بودیم، بعدا بارها و بارها دیدیم و با قیمت مناسبتر.
هتل ما شیک و لوکس نبود ولی راحت بود و اتاق و سرویس ها سایز مناسبی داشت.
صبحانه هم هرروز مثل هم بود. موز هم که فراوون بود ولی کوچولو بودند و کج و کوله .
فکرکنم موزهای واقعی ودستکاری نشده اینها بودند. یک کله موز40 بت
بعد از 4 شب و 5 روز اقامت در چیانگ مای به سمت فرودگاه رفتیم و با هواپیمایی تای(اسمایل) به بانکوک پرواز کردیم.
دیگه فهمیده بودیم علت اینکه از سراسر دنیا مسافر میاد چیانگ مای بخاطر چی هست.
مردمش حتی همت نکرده بودن چند تا کلمه انگلیسی یاد بگیرن تا بتونن با این همه توریست، بهتر ارتباط برقرارکنند. دولتمردانشون این امکان رو فراهم کرده بودند.
بطوریکه اگر کسی بیکار بمونه صد در صد خودش مقصره
به راحتی جلوی خونشون چند تا میز و صندلی کوچیک و اجاق گذاشته بودند و غذا و آبمیوه و .. میفروختند.
مشتری هم که همیشه و همه جا بود. تازه الان لو سیزن بود. همه چیز سهل و آسان و همه درکمال آرامش...
رسیدیم بانکوک
دیگه با فرودگاه آشنا بودیم و گیج و گم نبودیم.
هوای بانکوک بسیارگرم و شرجی بود.
تا اینجای سفر هنوز هیچ هم وطنی ندیدیم.
چون هتل ما ترانسفر رایگان نداشت من مسیر فرودگاه تا هتل روی توی گوگل مپ زدم و چند پیشنهاد داد: مترو، اتوبوس که خیلی هم در دسترس و کم هزینه بودن ولی با توجه به اینکه ما بارداشتیم برامون سخت بود.
گزینه بعدی تاکسی بود که طبق گفته گوگل مپ 800 تا1300 بت هزینه اش میشد.
پیشنهاد آخر اوبر و گرب بود که بسیار مناسب به نظر میرسیدند .
من هم سریع اپلیکیشن اوبر (تاکسی یاب) رو نصب کردم و به من سه تا ماشین با ظرفیت های مختلف و قیمت های مختلف رو معرفی کرد.
من ارزونترین رو انتخاب کردم که برای چهار نفرجا داشت که میشد حدود370 بت
بعد یک راننده رو نشون داد و نوع ماشین و شماره پلاکش
من هم بهش زنگ زدم طبق معمول فقط یک هلو بلد بود، ولی با همون کارمون راه افتاد چون اون هم محل قرار گرفتن من رو میدید.گفتم دو نفریم و جلوی درب شماره 3 ایستادیم.
و به این طریق خیلی راحت و سریع سوار یک ماشین تمیز و خنک شدیم .
انقدر اوبر چسبید که توی بانکوک چند بار ازش استفاده کردیم.
حتی مسیرهایی که توک توک توی اون هوای گرم و شرجی میگفت 150 بت با اوبر تمیز و خنک 50 بت اومدیم.
خلاصه وقتی به محل هتل رسیدیم، دیدیم تمام اون کوچه محل حرکات موزونه و از عصر و غروب فعالیتشون شروع میشد تا 3و4 نصف شب
هتل ما هم که به یکی از اینها چسبیده بود و با اینکه دیوارهای اتاق رو عایق بندی کرده بودند و حتی یکبار هم اتاقمون رو عوض کردیم ولی بخاطر سروصدای زیاد، هیچ شبی نتونستیم خواب خوبی داشته باشیم.
ضمن اینکه، هتل علاوه براینکه صبحانه نداشت، چای ساز هم نداشت و من دربدر دنبال چای بودم. یکبار هم چای خریدیم که چای سبز از کار دراومد.
سوپرمارکتهای خوبی درکل تایلند شعبه دارند به اسم سون الون یا 7-11
یعنی از 7صبح تا11 شب باز هستند. تقریبا همه جور خوراکی با قیمت مناسب در این فروشگاه ها پیدا میشه. حتی وسایل صبحانه و نوشیدنی سرد و گرم، نون شیرینی، مربا ،کره، آبمیوه، نوشیدنی، موز، غذاهای آماده، اسباب بازی، لوازم الکترونیکی و...
بانکوک شهر بزرگی بود پر از آسمان خراش و بزرگراه و شلوغ...
اینجا دیگه هم کرایه ها بیشتر بود و هم غذاها گرون تر بود.
حتی غذاهای خیابانی کیفیت و تمیزی غذاهای چیانگ مای رو نداشت .
چیانگ مای محلی تر و سنتی تر بود.
ما برای رفت و آمد از بی تی اس یا همون مونو ریل استفاده میکردیم. به این صورت که مسیر را درگوگل مپ میزدیم و از روی ایستگاه هایی که نشون میداد، میرفتیم. در غیراین صورت اصلا نمی تونستیم آدرس بپرسیم، چون حتی اگر کسی انگلیسی هم بلد بود، تلفظ ها فرق داشت و متوجه نمیشدند و نمی شدیم.
حتی اسم ایستگاه رو به انگلیسی هم نشونشون میدادیم باز هم متوجه نمیشدند. پس تصمیم گرفتیم خودمون از پس کارها بربیایم.
خرید بلیط هم به این صورت بود که مثلا شما میخوای به ایستگاه سافان تکسیم بری، ازروی نقشه روی دیوار، شماره ایستگاه رو میبینی. مثلا میشه 22
کلید22 رو فشارمیدین چراغش روشن میشه.
باید 22 بت سکه بریزی توی دستگاه. اگر هم پول خرد ندارید از باجه کنارش تهیه میکنید. اگرهم مقدار بیشتری بریزید، بقیه اش را دستگاه پس میده.
بعد بلیط رو تحویل میده.
نکته جالب در هنگام سوار شدن، این بود که همه برای سوارشدن، دو طرف در می ایستادن بصورت صف های با فاصله و از قسمت وسط در خارج میشدن
حتی وقتی خیلی شلوغ بود، صف و این نکته رعایت میشد نه هل دادن در کار بود و نه عجله.
آخر سر هم وقتی از ایستگاه خارج میشدیم، دستگاه کارت را پس نمیداد و به این ترتیب کارت ها در سیستم میچرخید و تبدیل به زباله نمیشد.
اگرمبلغ کارت به اندازه کافی نبود درب خروج باز نمیشد و مامور به ازای پرداخت ما به التفاوت کارت را برایمان شارژ میکرد و میتونستیم ازایستگاه خارج بشیم.
دفعه اول کمی گیج کننده بود ولی بعد کاملا راحت شده بود.
نشان دادن مسیر در گوگل مپ
ولی دربعضی مسیرها اوبر از بی تی اس هم ارزانتر بود. از جمله دیدنی های بانکوک کاخ پادشاهی و معبد فو بود که بودای خوابیده هست. وقتی به ایستگاه سافان تکسیم رفتیم به ایستگاه قایق رفتیم. من قبلا خونده بودم که قیمت بلیط قایق 14 بت هست. به این طریق هم بدون ترافیک میشد به مقصد رسید هم رودخونه چایو پرایا رو دید، هم خنک شد. وقتی ما به ایستگاه رسیدیم مامورگفت: بلیط قایق نفری 100 بت و هر چه اصرارکردیم گفت همینه. ولی یک قایق که حدود 10 نفر ظرفیت داشت اومد و ما رو سوار کرد و یکسره به ایستگاه معبد فو رفتیم. ورودی معبد نفری 100 بت بود. محوطه بسیار زیبا بناهای بسیار قشنگ و پر از معبد های گوناگون د رحاشیه اش که ما بهتر از اونها رو در چیانگ مای دیده بودیم. بودای طلایی خوابیده رو هم ملاقات کردیم بسیار بزرگ و زیبا بود و نمیشد از تمامش عکس گرفت. ساعت حدود 12 ظهر بود و ما تقریبا گرما زده شده بودیم.
موقع برگشتن به همون اسکله ای که آمده بودیم برگشتیم و نفری 4 بت دادیم سوار اتوبوس دریایی شدیم تا فقط ما رو به اون سمت رودخانه ببره یعنی دور بزنه. این سمت معبد آرون بود که ما بعلت گرما دیگه بازدید نکردیم. قایق های متفاوت با قیمت های متفاوتی برای سوارشدن بود و متصدی به من گفت نفری 40 بت ولی من گفتم قایق با پرچم نارنجی رو میخوام سوارشم که شد نفری 14 بت و برای آمدن فکر میکنم باید پرچم آبی رو سوار میشدیم. اگر خودمون میدونستیم رفتنه 100 بت نمیدادیم. مثل اینکه ما قایق اکسپرس رو سوار شده بودیم که هیچ توقفی نداشت. لنجی که این بار سوار شدیم همون اتوبوس دریایی بود (فری)که تا خرخره پر کرده بود و سر و صدای زیادی داشت و در ایستگاه ها توقف میکرد و مسافرها سوار و پیاده میشدند. تجربه لذت بخش و ارزانی بود.
از مراکز خرید بانکوک بگم:
ام بی کی فکر کنم هفت طبقه بود چند برند هم بود که تخفیف داشتند. یک طبقه هم وسایل الکترونیکی بود که تنوع خوبی داشت ولی چونه زدن انرژی آدم رو میگرفت. بانکوک فشن اوت لت، همه برند بود ولی اکثرا بدون نام های مشهور و با تخفیف و قیمت های مناسب وکیفیت خوب بازار شبانه پت پونگ که نزدیک هتل ما بود و حالت دستفروشی بود و بیشتر لباس های نخی، صابون های کاردست، محصولات چوبی و...داشت.
یک فروشگاه بسیار عالی هم درچیانگ مای بود و هم چند شعبه در بانکوک داشت به نام تسکو لوتوس از نظ رظاهر کاملا شبیه هایپر استار تهران با قیمت های بسیار مناسب و بدون چونه زدن. با آسایش کامل میشد ازش خرید کرد و در فوت کورت هم غذا خورد.
فود کورت هم به این صورت بود که غذایی رو که انتخاب میکردیم، میرفتیم صندوق و اندازه مبلغش پول میدادیم و کارت شارژ میکردیم، میرفتیم غرفه مورد نظر و کارت میکشیدیم وکارت رو به ما پس نمیداد. قاشق و چنگال هم فلزی بود و میزدیم در یک ظرف آب که درحال جوشیدن بود. همه جور غذا، شیرینی های بسیار تازه و خوشمزه، فست فود، آبمیوه و... یافت میشد.
پلو ماهی سوخاری بسیار عالی بود ولی یک ماهی دیگه که روی صفحه سرخ کرده بود خیلی بوی ماهی میداد و اصلا قابل خوردن نبود. تنها غذایی که دراین مدت به ذائقه ما خوش نیومد همین بود. البته یک بار دیگه از بازار محلی یک غذای تایلندی انتخاب کردم انقدر تند بود که توی هند همچین چیزی نخورده بودم.
این همون غذای تنده اگه دیدین فرارکنین
غذاهای دریایی
غذا و سبزیجات باربیکیو
بعضی از ابزار پخت و پزشون هم درعین اینکه ساده بود ولی بسیار کارامد بود و خوراکی های خوشمزه ای تحویل میداد.
شیره نارگیل همراه با شکر و سبزیجات
شیرینی با ذرت (وافل)
بادمجان کبابی روی سنگ
میوه فروشی درون فروشگاه مواد غذایی
برای خرید مراکز دیگه ای هم بود ولی ظرفیت بار ما دیگه تکمیل شده بود و دیگه ادامه ندادیم.
کلا بانکوک یه جوریه که هرچی بخری کمه. چون هم اجناس خیلی متنوعه، هم قیمت ها خیلی مناسبه
روز آخر بعد از بازگشت از وت فو و خرید زودتر به هتل برگشتیم، چون هتل محلی برای نگهداری چمدان ها نداشت و در لابی نگه داشته بود. اثاثیه رو برداشتیم و با اوبر عزیز به فرودگاه رفتیم.
بالاخره درفرودگاه، هم وطنانمون رو دیدیم، اکثر مسافران هم رفت و هم برگشت، خانواده بودند و هیچ حرکت ناجوری ندیدیم.
در فرودگاه قسمتی هست به نام وت ریفاند یا برگرداندن مالیات که خیلی بزرگ تابلو زده
اگر از فروشگاه های بزرگ که اونها هم علامت وت ریفاند دارند خرید کنید به ازای هر2000 بت 80 بت و2500 بت 100 بت مالیات را پس میدهند.
ماهم کلی فاکتورهای فروش را نگه داشتیم تا در فرودگاه پس بگیریم ولی درکمال تعجب مامور گفت باید فرم زرد رنگ (پی پی 10) رو از فروشگاه مورد نظر میگرفتین. من فکر کردم میخواد منو دست به سر کنه، ولی دیدم بسیاری از توریست ها فرم زرد رنگ همراهشونه و براشون مهر میکنه.
فرم زردرنگ
خلاصه قسمت ما که نشد ولی امیدوارم بقیه موفق بشن.
خوشبختانه برگشتنه کنار پنجره بودیم و جای پا کمی بازتر بود. باد هم نمی وزید و تا تهران تقریبا خوابیدیم.
چند نکته ای که درآخر بگم:
یکی اینکه دوستان زیادی در سفرنامه هاشون نوشته بودند که تورهای درون شهری بسیار گران بود و ما خودمون با قیمت مناسب تر به اون مکان ها رفتیم.
من فکر میکنم جا به جا فرق میکنه و مخصوصا اگه لو سیزن باشه و مسافر کم باشه، میشه تخفیف خوبی گرفت.
چون ما هر چقدر هم که تحقیقات کنیم، باز هم مثل یک محلی به منطقه وارد نیستیم، و به این ترتیب، در وقت و هزینه صرفه جویی میشه.
دوم اینکه از مکان هایی که تور میفروشند، میشه نقشه تهیه کرد. درسته گوگل مپ خیلی راهگشاست، ولی نقشه کاغذی هم اطلاعات زیادی ازموقعیت ها میده
سوم اینکه سیم کارت کشور مقصد خیلی کمک کننده است.
مثلا اگر سیم کارت تایلند رو نداشته باشین اپلیکیشن اوبر (تاکسی یاب) رو به شما پیشنهاد نمیده.
چهارم دو کلمه پرکاربرد به زبان تایلندی
سامادیکا: سلام
کاپونکا: ممنون
و در آخر چند عکس از معبدها
مردم درحال عبادت
مردم درحال دادن هدایا، لباس، خوراکی، پول و تقاضای دعا از مانک ها (مردان مقدس)
حیوانات در آرامش کامل
بودای خندان
چند معبد