تعطیلات نوروز در سرزمین لبخند

5
از 1 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
تعطیلات نوروز در سرزمین لبخند

داستان سفرهای سال 1401 من و همسرم(مصی) قرار بود با یه سفر خیال انگیز به تایلند در تعطیلات نوروز به پایان برسه و شاید پیش درآمدی باشه برای سفرهای بیشتر در سال 1402. تصمیممون رو تو آخرین ماه پاییز گرفتیم و بر این شدیم تا امسال نوروز یه سفر طولانی و هیجان انگیز بریم. بعد از اینکه تصمیممون نهایی شد، اولین کار این بود که بلیط رو برای تاریخی که مدنظرمون بود تهیه کنم. قرار شد 25 اسفند از تهران راه بیفتیم و 12 فروردین و یک روز قبل از پایان تعطیلات تهران باشیم.

با جستجو تو سایت های آژانس های مسافرتی متوجه شدم که ماهان هنوز برای عید فروش بلیطی نداره و ازونجا که مطمین بودم با نزدیکتر شدن به تاریخ پایان سال قیمت ها بسیار بالاتر خواهد رفت خیلی معطل نکردم و از هواپیمایی امارات که اون موقع قیمت هاش از سایر ایرلانها مناسبتر بود دو تا بلیط رفت و برگشت از تهران به بانکوک به مبلغ هر نفر 30500000 تومن و جمعا 61 میلیون با دلار 30 تومنی گرفتم. 

بعد از اینکه خیالمون از پرواز راحت شد و ازونجایی که بیش از 3 ماه تا سفرمون مونده بود با خیال راحتتری شروع کردم به چیدن برنامه سفر. اول از همه شهرهایی که قرار بود بریم رو انتخاب کردم و بعد با گشتن تو سایت های مختلف و خوندن سفرنامه ها، هتل ها و بهترین نقاط هر شهر که میشد اقامت داشت رو مشخص کردم. اینجوری وقت کمتری برای گشتن بین هتل های مختلف و انتخابشون ازم میگرفت. در نهایت بعد از یه جستجوی حسابی هتل های مدنظرمون رو هم انتخاب کردم و هزینه هتل و پروازهای داخلی بین شهرهای مورد بازدید رو با کمک یکی از دوستان که در خارج از کشور زندگی میکنه و با کارت اعتباری ایشون پرداخت کردیم و تنها کار باقی مونده هم دریافت ویزا بود.

یه نکته مهم در مورد ویزای تایلند این که اکثر آژانس ها ادعا میکردن که سفارت ویزا رو فقط به آژانس ها و برگزار کننده های تور تایلند میده و به هیچ عنوان به صورت انفرادی یا به شخص نمیده و قیمت های مختلفی هم برای دریافت ویزا اعلام میکردن(از 60 یورو تا 110 یورو). در حالی که اصلا درست نبود و من خودم شخصا مدارک بردم سفارت و 5 روز بعد هم ویزامون با هزینه نفری 40 یورو بدون مشکل صادر شد. فقط باید مدارکی که توی سایت سفارت تایلند زده رو کامل با خودتون ببرین. مدارکش هم بلیط رفت و برگشت به همراه ووچر هتل و فرم مخصوصی که توی سایت هست و باید توسط شخص متقاضی پر بشه به همراه نامه تمکن مالی به ارزش 50 میلیون تومن و بیمه مسافرتی بود.

اگر به صورت زوج میخواین ویزا بگیرین هم فقط نامه تمکن مالی آقا کفایت میکنه و احتیاجی به نامه تمکن مالی همسرتون نیست. از بلیط ها و ووچر هتل علاوه بر پرینت، یه سری هم کپی داشته باشین تا کمتر معطل بشین. اگر مدارکتون ناقصی نداشته باشه بیشتر از 10 دقیقه وقتتونو نمیگیره و بسیار پروسه راحتی هست.

روز اول: 

25 اسفند 1401

برنامه: در مسیر پوکت

با توجه به اینکه پروازمون ساعت 4:30 صبح بود ساعت 12:30 از خونه به سمت فرودگاه حرکت کردیم و استارت سفرمونو زدیم. ساعت 1:30 به محوطه پارکینگ فرودگاه امام رسیدیم و حجم بسیار زیادی ماشین در اطراف پارکینگ ها بود که باعث ترافیک شده بود. من همیشه از پارکینگ شماره 3 استفاده میکنم و ماشینمو اونجا میزارم ولی متاسفانه اون شب نمیدونم به چه دلیلی اون پارکینگ رو بسته بودن و همین موضوع باعث سردرگمی ما و ماشین های دیگه شده بود. و مجبور شدیم از یه مسیر دیگه به یه پارکینگ دیگه بریم و این پروسه حدود یک ساعت از وقت مارو گرفت. موضوع داشت کمی نگران کننده میشد چون ازون پارکینگی که ماشینو پارک کردیم تا سالن هم حدود 20 دقیقه پیاده روی بود.

بعد از پارک ماشین خیلی سریع چمدونهامونو برداشتیم و دوان دوان خودمونو به سالن فرودگاه رسوندیم، استرسمون اونجایی بیشتر شد که چشممون به صف طویل و دراز و پرازدحام مسافرای گیت چک پاسپورت افتاد. 6 تا گیت همزمان باز بود ولی حجم مسافر انقد زیاد بود که انگار صف تکونی نمیخوره، تا حالا اینقد فرودگاه امام رو به این شلوغی ندیده بودم. یه چشممون به تابلوی وضعیت پروازها بود و یه چشممون به صفی که آرام آرام در حال حرکت بود. بالاخره بعد از کلی معطلی وارد سالن شدیم و خیلی سریع خودمونو به کانتر پرواز امارات رسوندیم و با گرفتن کارت پروازمون دوتایی یه نفس عمیق و راحتی کشیدیم.

ما تقریبا جز آخرین نفراتی بودیم که کارت پروازمونو گرفتیم. بعد از کارت هم به سمت گیت های خروجی رفتیم و با توجه به اون حجم مسافر طبیعی بود که اونجا هم کلی معطل شیم و در نهایت مهر خروجی که روی پاسپورتامون خورد و از گیت رد شدیم و بعد از کمی انتظار و تاخیر تقریبا یک ساعته وارد هواپیما شدیم. پروازمون ترکیبی به دبی و ازونجا به بانکوک بود. هواپیما یه بویینگ 777 غول پیکر، تمیز و با امکاناتی بود و تمام صندلیهاش هم پر مسافر بود.

بعد ازینکه تمام مسافرین سوار شدن، هواپیما در ساعت 5:25 و در هوای بارونی باند فرودگاه امام به سمت دبی به پرواز درومد و نیم ساعت بعد مهماندارا با صبحونه از مسافرا پذیرایی کردن و بعدش با منظره طلوع آفتاب از پنجره هواپیما کم کم وارد آسمون دبی شدیم و در ساعت 7:45 دقیقه توی فرودگاه دبی فرود اومدیم و بعد از باز شدن دربهای هواپیما به اتفاق باقی مسافرین که اکثرا هم بایستی به پرواز بعدیشون میرسیدن پیاده شدیم و از مسیر کانکشن به گیت مورد نظر رسیدیم و با نشون دادن کارت پرواز وارد شدیم و توی سالن منتظر نشستیم.

undefined
فرودگاه دبی

توی سالن انتظار تقریبا از ملیت های مختلف و با نژادهای متفاوت و رنگ های پوستی متنوع جمع شده بودن و آماده پرواز به سرزمین عجایب بودن. با بازشدن درب های هواپیما مسافرا هم وارد صف سوار شدن به هواپیما شدن و به آرامی از داخل راهروی مخصوص وارد هواپیمای زیبا و غول پیکر ایرباس A380  شدن. هواپیمایی دو طبقه که طبقه بالا کابین های فرست کلاس قرار داشت و با 4 تا موتور غول پیکر روی بالهاش و نقش پرچم امارات روی بدنه تقریبا توجه همه رو به خودش جلب کرده بود.

undefined
هواپیمای A380

بعد از پرواز و حدود دو ساعت بعد پذیرایی ناهار شروع شد و با دو نوع غذای تایلندی که اولی ترکیبی از گوشت و سبزیجات و دومی ترکیب ماهی و نودل از مسافرا پذیرایی شد که من و مصی هردو خوراک گوشت و سبزیجات رو انتخاب کردیم و اونجا با اولین غذای مدل تایلندی مواجه شدیم. متاسفانه بوی تند و زننده گوشت و ادویه های به کار رفته در غذا و ترکیب سس گوشت و سبزیجات له شده خیلی با مزاجمون سازگار نبود ولی از یه طرفی هم خودمون رو برای این نوع غذاها آماده کرده بودیم و با این باور سعی کردیم به زور نوشابه هم که شده ناهارمونو بخوریم و به این طعم عادت کنیم. بعد از غذا هم یک وعده با نوشیدنی گرم و سرد و یک وعده با اسنک مجددا پذیرایی شد  و در نهایت در ساعت 18:30 به وقت محلی بانکوک هواپیما در فرودگاه سووارنابومی تایلند به زمین نشست.

فرودگاه سووارنابومی هم فرودگاه بسیار بزرگ و زیبایی بود و اولین نمادهای تایلند که معابد تایلند بود در گوشه گوشه فرودگاه به چشم میخورد.

undefined
فرودگاه سووارنابومی بانکوک

بعد از حدود 15 دقیقه پیاده روی به سالن چک پاسپورت و مهر ورود رسیدیم و با توجه به اینکه چند تا پرواز همزمان رسیده بود خیلی شلوغ شده بود و بیش از یک ساعت طول کشید تا تونستیم از گیت رد بشیم. بعد از زدن مهر ورود به پاسپورت با توجه به ساعت پرواز بعدیمون که به مقصد پوکت بود خیلی سریع خودمون رو به سالن پروازهای داخلی رسوندیم.

پروازمون ساعت 21:30 هواپیمایی Viet Jet Air بود، بعد از گرفتن کارت پرواز به سمت سالن حرکت کردیم. با توجه به اینکه ایرلاینهای جنوب شرق آسیا پذیرایی ندارن و ما هم داشت احساس گرسنگی بهمون دست میداد توی مسیر بعد از چنج 40 یورو پول خردی که همراهمون بود دو تا ساندویچ مرغ آماده و آب معدنی به مبلغ 150 بت خریدیم و به سمت گیت سوار شدن هواپیما حرکت کردیم. به گیت که رسیدیم هنوز وقت داشتیم و دو تا صندلی پیدا کردیم و در حالی که مشغول خوردن ساندویچامون بودیم دربهای هواپیما هم باز شد و کم کم مسافرا وارد هواپیمای ایرباس A320 که در مقایسه با هواپیمای A380 اماراتی بسیار بی امکانات و معمولی به چشم میومد شدن و بعد از سوار شدن تمامی مسافرا هواپیما هم راس ساعت آماده پرواز شد.

بعد از حدود یک ساعت و سی دقیقه پرواز به فرودگاه پوکت رسیدیم، فرودگاهی کوچکتر و خلوتتر از فرودگاه بانکوک. بلافاصله به سمت سالن دریافت چمدونهامون رفتیم و بعد از کمی انتظار کوچیک جمدونهامونو تحویل گرفتیم و به سمت ایستگاه تاکسی های مقابل درب خروج حرکت کردیم. 

undefined
فرودگاه پوکت

در طول مسیر باجه های فروش تورهای پوکت هم بودن و فروشنده هایی که به زور میخواستن مسافرارو به سمت غرفه هاشون بکشونن و تورهاشونو بفروشن و ازونجایی که توی پوکت قیمتهای بسیار پایینتر و مناسبتری میشد پیدا کرد بی تفاوت به تبلیغاتشون خودمون رو به درب خروج رسوندیم. بیرون سالن چند تا تاکسی ایستاده بودن و یه مسول هم کنارشون بود و وقتی خواستم با یکیشون صحبت کنم گفت باید از باجه مربوطه داخل تاکسی رزرو کنی. به داخل سالن برگشتم و از روی تعرفه یه تاکسی برای ساحل پاتونگ به قیمت 1200 بت گرفتم و مجدد به سمت ایستگاه برگشتم و فیش رو به مسول ایستگاه دادم و چمدونارو داخل صندوق تاکسی گذاشتن و سوار شدیم.

undefined
مقابل فرودگاه پوکت

مسیر فرودگاه تا ساحل پاتونگ طولانی و حدود یک ساعت راه بود و در بین راه هم از محله هایی که تو اون ساعت شب خلوت و ساکت بودن میگذشتیم. محله هایی که تو نگاه اول خیلی شبیه به بافت محلی شهر ها و محله های شمال خودمون و گاها با همون سبک و سیاق به چشم میومدن.

بعد از حدود یک ساعت و حدود ساعت 12 شب به محله پاتونگ و هتل Best Western رسیدیم. به این محل که رسیدیم با توجه به نزدیکی هتلمون به ساحل و خیابون معروف بنگلا و نایت مارکت های اطرافش فضا خیلی با اون چیزی که توی مسیر دیدیم فرق میکرد. اکثر مغازه ها باز بودن و جنب و جوش مردم و توریست ها به چشم میخورد.

وارد هتل شدیم، لابی ساده ولی زیبایی داشت، پاسپورتها و ووچرمونو تحویل دادم و فرم مخصوص هتل رو پر و امضا کردم. 100 دلار هم به عنوان دپوزیت ازمون گرفتن و کارت اتاق به همراه یوزر پسوورد وای فای رو بهمون دادن و به سمت اتاق رفتیم. هتل بست وسترن یه هتل تقریبا کوچیک ولی اتاق های مناسب و دلباز با 7 طبقه و استخر روباز در طبقه آخر بود و تا ساحل پاتونگ 10 دقیقه و خیابان بنگلا و مرکز خرید جانگسیلون 5 دقیقه پیاده روی داشت.

undefinedundefined

undefined
هتل

بعد از تحویل اتاق خیلی دوست داشتم که یه شبگردی توی شهر داشته باشم و اگه میشد برای فردا تور جزیره جیمز باند رو میخریدم ولی خستگی مسیر و سه تا پرواز حسابی خستمون کرده بود و تصمیم گرفتیم اونشب رو استراحت کنیم و فردا کمی دیرتر بیدار شیم و به گشت شهر برسیم.

مجموع هزینه های روز اول: 1350 بات

روز دوم: 

26 اسفند 1401

برنامه: گشت شهری و بازدید از بیگ بودا و معابد چالونگ

با توجه به خستگی دیشب، صبح حدود ساعت 8:30 از خواب بیدار شدیم و دوش گرفتیم و تا آماده شیم بریم برای صبحانه ساعت 9 شد. سالن صبحانه کنار لابی هتل بود، فضای نسبتا بزرگ و زیبا. هتل صبحانه خوبی داشت، از نیمرو و املت که به سفارش مهمانان پخته میشد تا انواع برنج و نودل و خوراک مرغ و سبزیجات و کره و مربا به همراه سوسیس و سیب زمینی و انواع میوه های استوایی که کنار میز نون چیده بودن. 

undefined

undefined
فضای صبحانه خوری هتل

بعد از خوردن صبحونه به اتاق برگشتیم و خیلی سریع آماده شدیم و از هتل زدیم بیرون، به سمت ساحل رفتیم تا هم خیابونهای اطراف هتل رو قدم بزنیم و شناسایی کنیم و هم صرافی پیدا کنیم برای چنج پول.

undefined
خیابون روبروی هتل

صرافی ها به صورت کانکس و مغازه های کوچیک فراوون بود و همشون هم نرخ هاشونو پشت شیشه زده بودن و ما هم بعد از بررسی چندتاشون در نهایت از یه صرافی که اول خیابون بنگلا بود 200 یورو به نرخ 36.6 چنج کردیم و از همون خیابون بنگلا به سمت ساحل حرکت کردیم. کافه ها و مغازه های خیابون بنگلا که تو اون ساعت از روز تقریبا سوت و کور بود تازه داشتن باز میکردن و ما هم بعد از خریدن یه سیم کارت با 7 گیگ اینترنت به مبلغ جمعا 290 بت از کنار این مغازه ها به انتهای خیابون که به ساحل پاتونگ منتهی میشد رسیدیم.

undefined
ساحل پاتونگ

روبروی ساحل و کنار خیابون توک توک های رنگی و تاکسی ها پارک کرده بودن و انتظار مسافرارو میکشیدن، خیلی دوست داشتم هرچه زودتر گشت با توک توک رو هم تجربه کنم ولی گرمای هوا به حدی بود که ترجیح دادیم تو یه فرصت دیگه امتحانش کنیم. با یه راننده تاکسی که آقایی حدود 50 ساله بود برای بیگ بودا و معابد چالونگ به قیمت 1300 بت به توافق رسیدیم و سوار شدیم و به سمت بیگ بودا که در جنوب شرقی جزیره بود و حدود 30 دقیقه راه بود حرکت کردیم.

در بین راه هم از کنار ساحل کارون رد شدیم، خیلی دوست داشتم یه سری هم به اونجا میزدیم ولی به تماشاش از داخل ماشین اکتفا کردیم. در بین راه که با راننده همکلام شده بودیم وقتی ازمون پرسید از کجا اومدیم بهش گفتیم ایران و در کمال تعجب پرسید ایران؟!! انگار تاحالا اسم ایران به گوشش نخورده بود و هیچ شناختی از ایران نداشت و اولش همش فکر میکرد میگیم عراق. در حالی که پوکت پر بود از توریست های ایرانی و این برای ما هم عجیب بود که چجوری تاحالا برخوردی با ایرانی ها نداشته.

میگفت بیشتر مسافرهایی که میان اینجا روس و عربهای کویتی هستن و با اینکه اوضاع مالی خوبی دارن ولی بسیار اهل چونه زدن و تخفیف گرفتن هستن. در طول مسیر از اوضاع سخت پوکت توی دوران کوید برامون گفت و اینکه تنها کسب و کار مردم این شهر از طریق توریست هستش و کلی ضرر توی اون دوران به این شهر و صنعتش وارد شده. مسیر بعد از ساحل کارون جنگلی و  پر پیچ و خم میشد و پوشش درختان استوایی نمای خوشگلی به جاده داده بود.

undefined
مسیر بیگ بودا

بعد از طی کردن پیچ و خم های جاده جنگلی زیبا به محوطه بیگ بودا رسیدیم، راننده مارو توی محوطه پارکینگ پیاده کرد و قرار شد یک ساعت دیگه تو نقطه ای که بهمون گفت برگردیم پیشش، محوطه پر بود از توریست و ون هایی که این مسافرارو آورده بودن.

ما هم به سمت مجسمه بیگ بودا به همراه باقی توریست های دیگه راهی شدیم، مجسمه بالای یه کوه و با یک ویوپوینت بسیار زیبا قرار داشت که روی یه سکوی خیلی بزرگ با دسترسی پله های عریضی بنا شده بود. زیر مجسمه هم معبدی نیمه ساخته قرار داشت که هنوز در حال ساخت بودن و کارگرها همچنان داشتن کار میکردن. چیزی که خیلی جالب بود این بود که تمام بدنه مجسمه به اون بزرگی رو سنگ های مرمر کوچیکی تشکیل داده بودن که ماهرانه کنار هم چیده شده بودن. در کنار مجسمه اصلی بودای بزرگ مجسمه و بوداهای دیگه هم قرار داشتن که بعضی از اون ها به اسم روزهای هفته نامگذاری شده بودن.

یه درخت نمادین هم کنارشون بود که برگهاش به شکل قلب و از جنس برنج بود که میفروختن و توریستها به عنوان یادگاری هرکدوم اسم یا چیزی رو به عنوان یادبود مینوشتن و ازین درخت آویزون میکردن. نسیم ملایمی توی محوطه میپیچید و علاوه بر خنکی که داشت باعث میشد این برگها بهم برخورد میکردن و با موسیقی تبتی که درحال پخش بود فضای بسیار دلنشینی رو ایجاد کرده بود.

undefinedundefined

undefined
ویوپوینت  بیگ بودا

بعد ازینکه مقداری از فضای بیگ بودا و مناظر قشنگش لذت بردیم و در گوشه ای کمی آرامش گرفتیم به سمت ماشین برگشتیم و از بودای بزرگ که شاید دیگه هیچ وقت فرصت دیدنش پیش نیاد خداحافظی کردیم، در بین راه هم از مغازه های پایین پله دو تا آب معدنی و نوشابه انرژی زا به مبلغ 45 بت گرفتیم. به ماشین رسیدیم و مقصد بعدی معبد وات چالونگ بود که اونهم حدود 30 دقیقه با بیگ بودا فاصله داشت.

پوکت پر بود از معابد کوچک و بزرگ که در بین راه به چشم میخورد و معبد چالونگ با حدود یک قرن تاریخچه هم یکی از زیباترین و منحصر به فرد ترین معابد این شهر و کشور تایلند  به حساب میاد. این معبد به یاد و قدردانی دو راهب بزرگ به نام های لوانگ پو چام و لوانگ پو چانگ در قرن ۱۹ میلادی ساخته شده و به همین دلیل به گفته راننده یکی از معابد و مکانهای بسیار مهم و مقدس برای مردم پوکت به حساب میاد.

وارد محوطه که شدیم معابد کوچک و بزرگ دیگه ای هم به چشم میخوردن ولی معبد اصلی یعنی وات چالونگ با معماری خاص و مرتفعی که داشت از باقی معابد متمایز بود. ما هم ابتدا از اول مجموعه تمامی معابدی که امکان بازدید داشتن رو داخل شدیم و بازدیدکردیم. این برای اولین بار بود که وارد محیطی مثل معبد میشدم و حس و حال خاصی داشت. در ورودی تمامی معابد باید کفش هارو درمیاوردیم و بدون کفش داخل میشدیم، مردم محلی یا توریستهایی که بودیسم بودن در حال عبادت بودن و باقی توریست های دیگه در حال کاوش معابد و عکاسی و ثبت خاطراتشون بودن. مجسمه های بودایی که در مقابلشون دسته های گل قرارداده شده بود و پول و نذوراتی که پیروان بودا در کنار اونها یا محفظه های مخصوص انداخته بودن. 

undefined

undefined
معابد مجموعه

بعد از بازدید ازین معابد در نهایت به معبد وات چالونگ رسیدیم، ساختمون زیبایی که در سه طبقه بنا شده بود

undefined
ساختمان معبد وات چالونگ

وارد معبد که شدیم ستونهای بلندی وسط بنا قرار داشت و تندیس های بودا در میان این ستونها و در وسط بنا قرار داده شده بودن. در جلوی این تندیس ها هم یک بودای خوابیده قرار داشت و دو مجسمه شمشیر به دست که نشان از محافظان بودا بودند. بر روی دیوار های بنا هم تابلوهای نقاشی از افسانه های بودا قرار داشتند.

undefined
فضای داخلی معبد چالونگ

در کناره های بنا هم از دو طرف و به صورت قرینه پله هایی برای دسترسی به طبقات بالا تعبیه شده بود و تمامی راه پله ها نیز به طرح اژدها طراحی شده بود. اژدها در افسانه چینی ها به عنوان قدرت و محافظ بودا شناخته میشده. در طبقات بالا تراسهای بزرگی قرار داشت که ویوی جالبی به مناظر و جنگل های اطراف معبد داشت. 

بعد از بازدید ازین معبد زیبا در نهایت به سمت ماشین برگشتیم، ساعت از 2 هم گذشته بود و ما هم حسابی احساس گرسنگی بهمون دست داده بود. به محله پاتونگ که رسیدیم از راننده خواستیم که مارو مقابل پاساژ جانگسیلون پیاده کنه و بعد از پیاده شدن به قسمت فود کورت مجموعه رفتیم و از مک دونالد دو تا برگر و نوشابه به قیمت 390 بت خریدیم و بعد از اون هم به سمت هتل برگشتیم تا استراحت کنیم و آماده شیم برای شب های پر هیجان پوکت.

بعد از استراحت چند ساعته توی هتل حدود ساعت 8 شب و در شرایطی که هوا در اون ساعت همچنان گرم و شرجی بود از هتل زدیم بیرون و به سمت خیابون بنگلا که معروفترین خیابون پوکت هست قدم زنان راهی شدیم، از کوچه روبروی هتل باید گذر میکردیم و به خیابون بنگلا میرسیدیم. خیابون پر بود از باجه های فروش تور و ماساژ و ماساژورهایی که کنار خیابون توریست هارو به داخل دعوت میکردن. به خیابون بنگلا که رسیدیم صدای موزیک از همه کافه ها و مغازه ها به گوش میرسید. جلوی کافه ها میزهایی چیده بودن و توریست هایی که روی این میزها در حال گپ زدن با همدیگه و خوردن نوشیدنی بودن. خیابون به شدت شلوغ و پر از توریست بود و در وسط خیابون هم بعضی ها سعی میکردن با حرکات نمایشی توجه توریست ها رو جلب کنن و توریست ها هم در جوابشون مبلغی به اونها کمک میکردن. اول ورودی خیابون بنگلا هم یه خیابون فرعی بود که محل نایت مارکت و غرفه های فروش غذا بود.

undefined
 نایت مارکت خیابان بنگلا

بعد از عبور از خیابون بنگلا به سمت ساحل پاتونگ رفتیم و کمی کنار ساحل قدم زدیم، در کنار خط ساحل رستورانها و کافه ها در کنار چرخ دستی هایی که غذای خیابونی میفروختن حسابی سرشون شلوغ بود و ما هم که تو اون هوا حسابی دلمون یه خوراکی خنک میخواست به سمت یه بستنی فروشی رفتیم و یه بستنی 4 اسکوپ میوه ای با طعم میوه های استوایی به مبلغ 149 بت که حسابی هم خوشمزه بود خریدیم و به سمت ساحل برگشتیم و روی یه سکو کنار ساحل نشستیم و مشغول خوردن شدیم.

بعد از خوردن بستنی هم به مسیر خودمون ادامه دادیم و تقریبا تا وسطای خیابون ساحلی رفتیم که دیگه خیابون خلوت میشد و برگشتیم. تو مسیر برگشت از یکی از چرخی ها دو تا سیخ جوجه کباب با طعم سس چیلی به مبلغ 60 بت گرفتیم که خیلی مزه خوبی هم داشت.

undefined
غذاهای خیابونی

یکم جلوتر بعد از خیابان بنگلا به یه خیابونی رسیدیم که یکی دیگه از نایت مارکت های پاتونگ بود و پر بود از غرفه های غذاهای تایلندی و از یکی ازین غرفه ها یه کالاماری کبابی که خیلی تعریفشو شنیده بودم و دوست داشتم امتحانش کنم به مبلغ 100 بت گرفتیم که مزه جدید و خوبی داشت.

undefined
 کالاماری کبابی

بعد از خوردن کالاماری میخواستیم به سمت هتل برگردیم ولی انقد شبهای پاتونگ زنده و پرنشاط بود که دلمون نمیخواست به این زودی برگردیم، توی راه از یه خانمی که کنار خیابون کرپ درست میکرد یه کرپ موز و شکلات به قیمت 50 بت گرفتیم که اون هم ازون خوراکیهای خوشمزه اون شبمون به حساب میومد.

 بعد از خوردن کرپ از خیابون روبروی هتل تور فردامون که برای جزیره جیمز باند و شرکت آندامان و از نوع قایق تند رو بود رو با کلی چونه به قیمت 3700 بت تهیه کردیم و به سمت هتل برگشتیم تا آماده فردا و یه روز پرهیجان بشیم.

مجموع هزینه های روز دوم : 6084 بت

روز سوم: 

27 اسفند 1401

برنامه: گشت جزیره جیمز باند

قرار بود ساعت 7 صبح توی لابی منتظر لیدر باشیم، ماهم از نیم ساعت قبل آماده شدیم و به سالن صبحانه که کنار لابی بود رفتیم و صبحونه خوردیم و توی لابی منتظر نشستیم، ون های مختلفی از تورهای دیگه بودن اومده بودن دنبال مسافراشون و همه جلوی لابی منتظر وایساده بودن، تور لیدر ما هم راس ساعت اومد و مارو سوار ون کرد تا به سمت اسکله بریم، به اسکله که رسیدیم ون ها یکی یکی از راه میرسیدن.پیاده که شدیم اول از همه نفری یه دست بند به رنگ سبز بهمون دادن و بعد لیدر جزیره تمامی توریست هارو توی یه سالن جمع کرد و خلاصه برنامه رو برامون توضیح داد. اینکه کدوم جزیره هارو قراره ببینیم، در بین توضیحات لیدر هم توریست ها از خودشون با بیسکوییت و نوشیدنی هایی که روی یه میز چیده شده بود پذیرایی میکردن. بعد از تموم شدن توضیحات لیدر پیاده به سمت اسکله رفتیم.

undefined
در مسیر اسکله

به اسکله که رسیدیم سوار قایق های تندرو شدیم، توی قایق بیشتر توریست ها اروپایی بودن، ما روی عرشه قایق نشستیم و کنار ما یه زوج میان سال لهستانی و یه زوج جوان روسی بودن، یه زوج ترکیه ای با پسر بچشون که حدود 5،6 سالش بود هم تو قایق ما بودن که تا آخر تور کلی از توریست هارو سرگرم خودش کرده بود. به محض اینکه نشستیم با آب معدنی و نوشابه ازمون پذیرایی کردن و در طول مسیر این نوشیدنی ها جز آپشن های رایگان تور بود. اولین مسیرمون جزیره خآوخان بود، یه جزیره خیلی خیلی کوچیک که یه غاری داخلش داشت و بعد از پیاده شدن از قایق بلافاصله وارد غار میشدیم و مسیر حدود 50 متری غار رو تا انتها میرفتیم و در انتهای غار یه دریچه به دریاچه پشت غار بود که منظره جالبی بود،

undefined
دریچه رو به دریاچه

 بعد از بازدید از غار به سمت جزیره خآو پینگ خان و صخره معروف جیمز باند رفتیم. جزیره ای بسیار زیبا با ساحلی زمردی، بعد از توقف قایق پیاده شدیم و از طریق پله هایی که کنار ساحل بود به سمت صخره جیمز باند رفتیم. مسیری کوتاه ولی زیبا.

از پله ها که بالا رفتیم یه مسیر باریک سنگی بود که ویو پوینت قشنگی رو از صخره بهمون میداد و توریست های تور پوکت هم ازین ویوپوینت داشتن نهایت بهره رو میبردن و به نوبت با منظره صخره جیمز باند عکس میگرفتن. ترکیبی از صخره های آهکی با پوشش گیاهی جزیره.

undefined
ویوپوینت جزیره جیمز باند

بعد از عکاسی ازین مناظر دیدنی به قسمت پایین و ساحل اصلی جزیره جیمز باند رفتیم. دور تا دور ساحل خانم های مسلمان تایلندی غرفه های فروش سوغاتی و صنایع دستی تایلندی برپا کرده بودن. کمی کنار ساحل و توی آب قدم زدیم و با کلی حال خوب که از فضای اطرافمون گرفته بودیم به سمت قایق برگشتیم.

undefined
ساحل جزیره جیمز باند

بعد از بازدید از جزیره جیمز باند برای صرف ناهار به سمت جزیره مسلمان نشین Panyee Island رفتیم. قرار شد یک ساعت اینجا توقف داشته باشیم، در ورودی جزیره یه فضای بزرگ چوبی به رنگ قرمز و به سبک معماری معابد به عنوان رستوران و فروش سوغاتی درست کرده بودن. دو تا میز بزرگ در گوشه ورودی مجموعه قرار داشت که غذاها روی اون میزها چیده شده بود، غذا هم مرغ سوخاری و خوراک مرغ با سبزیجات، برنج ساده و سرخ شده، نودل و سوپ به همراه سالاد بود.

undefined
جزیره Panyee Island

 موقع صرف ناهار هم با یه زوج مشهدی آشنا شدیم و باقی تایم باقی مونده در جزیره رو با هم گپ زدیم. بعد از اتمام یک ساعت به سمت قایق برگشتیم. برنامه بعدی بازدید از جزیره هونگ Hong Island بود. به جزیره که رسیدیم قایق قبل از آبهای کم عمق توقف کرد. این جزیره ساحل ندارد و باید سوار کایاک هایی که از قبل در منطقه منتظر بودن میشدیم. کایاک ها به سمت قایق اومدن و مسافرا دو تا دوتا و گاها تکی سوار کایاک میشدن.

undefined
کایاک

ما هم سوار کایاک شدیم و از کنار صخره هایی که پر از خرچنگ های ریز و درشت بود حرکت کردیم، بعضی از صخره ها بر اثر فرسایش به شکل حیوانات درومده بودن، به یه غار کوچیک رسیدیم و یه دور کوچیکی هم درون غار زدیم، بعدش به وسط یه صخره رفتیم که به اتاق عشق معروفه و وقتی وسط این صخره ها قرار میگیری و به بالا نگاه میکنی پوشش گیاهان روی صخره به شکل قلب مشخصه و به خاطر همین این اسمو روش گذاشتن.

undefined
اتاق عشق

بعد از کایاک سواری و پرداخت 80 بت به عنوان انعام به لیدر کایاک به سمت قایق برگشتیم و به سمت جزیره ناکا Naka Island رفتیم. در این جزیره هم حدود یک ساعت توقف برای گشت و گذار و شنا داشتیم. اول به یه کافه کنار ساحل رفتیم و دو تا اسموتی به قیمت 200 بت خریدیم و بعد اینکه کمی خنک شدیم گشتی اطراف جزیره که ساحل شنی و زیبایی داشت زدیم و تایم باقی مونده رو هم کمی شنا کردیم.

undefined
جزیره ناکا

به قایق برگشتیم و در نهایت به سمت اسکله برگشتیم، موقع خروج از قایق هم 50 بت انعام به خدمه قایق دادیم. به هتل رسیدیم کمی استراحت کردیم و شب مجدد به خیابان های پاتونگ رفتیم. مقداری یورو با نرخ 36.5 چنج کردیم، از خیابون بنگلا به سمت ساحل رفتیم و خط ساحلی رو ادامه دادیم تا به یه بازارچه به اسم چینو یارد The Chino Yard رسیدیم.

undefined
بازارچه چینو یارد

 داخل بازارچه غرفه های فروش لباس و بدلیجات بود و وسط بازارچه هم غرفه های غذاهای خیابانی. از یکی از غرفه ها دو تا تاکوی مرغ با نوشیدنی به قیمت 208 بت خریدیم و بعدش گشتی توی بازارچه زدیم و به سمت هتل برگشتیم. توی مسیر هم تور رفتینگ رو برای فردامون به قیمت 2300 بت با کلی چونه خریدیم و به سمت هتل برگشتیم.

مجموع هزینه های روز سوم: 2838 بت

روز چهارم: 

28 اسفند 1401

برنامه: تور رفتینگ

امروز قراره بریم تور رفتینگ، طبق قرار ساعت ۷ و بعد از خوردن صبحونه توی لابی منتظر لیدر بودیم که بدون تاخیر لیدر با یه ون خالی اومد، جز ما سه آقای روس هم از هتل ما قرار بود همسفرمون باشن، به اتفاق سوار شدیم و توی مسیر هم یه زوج استرالیایی و یه پسر جوون عربستانی بهمون اضافه شدو بعد از تکمیل نفرات لیدر اندکی در مورد برنامه و فعالیت های امروز توضیح داد. رفتینگ توی منطقه پارک ملی خلونگ فانوم Khlong Phanom National Park تو یه شهر دیگه به اسم     PHANG-NGA بود و از پوکت حدود ۲ساعت طول کشید تا برسیم.  توی مسیر ابتدا به غار میمونها رفتیم. غار بزرگی که به اعتقاد محلی ها توسط میمونها محافظت می‌شدو بودای  خوابیده بزرگی که ابتدای غار فضای معنوی رو برای اهل بودا درست کرده بود.

undefined
غار میمونها

 ورودی غار دست فروشهای محلی ذرت و موز رو بسته بندی کرده و به عنوان غذای میمونها به مسافرا به مبلغ ۵۰ بت میفروختن که ماهم یه بسته خریدیم. غار ۶۰ بت نفری ورودی داشت و به کسایی که شلوارکشون بالای زانو بود دامن میدادن، با پرداخت ۱۲۰ بت وارد غار شدیم، بازدیدمون که تموم شد به بیرون برگشتیم و غذای میمونهای بازیگوش جلوی در غار رو هم دادیم و بعد به سمت ماشین برگشتیم، هنوز بقیه مسافرا نیومده بودن که تصمیم گرفتیم چرخی تو محوطه بزنیم و از مغازه ها دیدن کنیم، اکثرا وسایل سوغاتی بود و در نهایت از یه کافه دو تا قهوه به قیمت ۱۵۰بت گرفتیم و منتظر باقی   مسافرا شدیم.

با اومدن مسافرا به سمت مقصد اصلی حرکت کردیم و بعد از یک ساعت به شهر مقصد رسیدیم، این شهر هم مثل پوکت یه شهر سرسبز و جنگلی بود و همه جای مسیر فقط جنگل بود. به پارک ملی که رسیدیم جاده باریک وزیباتر هم شد، به مجموعه که رسیدیم نفری یه کمد برای نگه داری وسیله هامون بهمون دادن. برای این برنامه حتما یک دست لباس اضافه با حوله همراهتون باشه تا بعد از رفتینگ سواری که حسابی خیس میشین بتونین تعویض لباس داشته باشین. ما هم بعد از تعویض لباسامون کوله و وسایلامونو داخل کمد قرار دادیم ‌و به سمت رودخونه رفتیم. مجموعه کنار یه رودخونه ساخته شده بود و ترکیب جنگل ورودخونه ویوی خوشگلی رو ساخته بود.

undefined

 

6تا7 تا قایق بادی آماده کنار رودخونه بود و لیدر هم بعد از توضیحات مسیر و نکات ایمنی وآموزش ابتدایی از مسافرا خواست به گروه‌های ۴،۵ نفره  تقسیم بشن، علاوه بر اون تو هر قایق دو نفر به عنوان قایق ران بودن. ما هم به اتفاق زوج استرالیایی و دو نفر قایق ران سوار شدیم و منتظر اعلام لیدر اصلی برای حرکت. اسم قایقران ما علی بود و بعد از سوارشدن تو قایق و معرفی خودمون علی خیلی زود باب شوخی با بچه ها رو باز کرد تا حسابی جو دوستانه و شادی رو برقرار کنه. با شروع حرکت که یه مسیر حدود ۲۰ دقیقه ای و نسبتا خروشان بود حسابی صدای خنده و جیغ فضای رودخونه رو پر کرده بود، شوخی های بامزه قایقران ها با مسافرای قایق های دیگه و تلاش مسافرا برای خیس کردن همدیگه و خیس شدن با آب خنک رودخونه تو اون گرمای تایلند حسابی سرحالمون آورده بود. تو این بین هم که همه در حال آب پاشیدن به همدیگه بودن علی با اون لهجه تایلندی داشت به طوربامزه ای تیکه اهنگ بارو بارونه هییی رو میخوند. 

بعد از طی شدن مسیر که به نظر من بهترین قسمت برنامه امروزمون بود، قایق هارو دسته دسته سوار ‌وانتهایی کردن که تو انتهای مسیرمنتظرمون بودن و ماهم با همین ‌وانتها به مجموعه برگشتیم، به سراغ کمد رفتیم ‌و بعد از تعویض لباس و پرداخت ۱۰۰ بت انعام به علی ودوستش به قسمت بعدی برنامه که زیپ لاین بود رفتیم.

زیپ لاین هم یه مسیر بسیار کوتاه حدود ۱۰ ثانیه ای بود و بعدش نوبت موتور ATV بود که اونم جز آیتم های خوب برنامه امروز بود، یه مسیر نیم ساعته و جنگلی واقعی. یه موتور سوار به عنوان لیدر جلوی گروه و یه موتور سوار هم در انتهای گروه بچه هارو همراهی میکردن تا کسی جا نمونه و یا مسیری اشتباهی نره.

undefined
پیست موتور ATV

 بعد از ATV سواری نوبت ناهار شد، ناهار هم سوپ سبزیجات، مرغ سوخاری، سالاد،برنج و خوراک مرغ بود.

undefined
ناهار

بعد از ناهار به سمت مزرعه فیلها رفتیم و بعد از بازی با فیلهای بازیگوش دونفر دونفر توریست هارو سوار فیلها میکردن، با اینکه اینجورتفریحات و سواری حیوانات حس خوبی نداره اما هیجان فیل سواری که شاید موقعیتش هیچوقت دیگه برای آدم پیش نیاد به این حس غلبه کرد. مسیر فیل سواری هم حدود ۲۰ دقیقه و از کنار رودخونه بود و یه چیز جالبی که بود رابطه بین فیل و فیل بان بود که انگار زبون هموکامل میفهمیدن، تو یه تیکه از مسیر هم که یه گودال کوچیک آب بود فیل به دستور فیلبان شروع به آب بازی کرد و با خرطومش من ومصی رو حسابی خیس و خنک کرد. بعد از پیاده شدن یه سبد موز که مخصوص فیل ها بود رو به قیمت ۱۰۰ بت خریدیم و به عنوان تشکر از فیل ها بهشون دادیم و در انتها با نوازششون ازشون خداحافظی کردیم و به سمت کمد ها برگشتیم.

فیل سواری آخرین آیتم تور بود و بعد ازون به سمت پوکت و هتل برگشتیم، به هتل که رسیدیم یکم استراحت کردیم و شب دوباره به خیابون‌های هیجان انگیز پوکت رفتیم. اول از همه لباس هایی که این چند روز کثیف شده بودن رو بردیم خشک شویی، توی پوکت لباس رو کیلویی میشستن که اون موقع کیلویی 50 بت بود و برای ما هم که تقریبا یک کیلو بود ۵۰ بت قیمتش شد. لباسارو دادیم و رسیدشو که برای فردا بود تحویل گرفتیم و ۵۰ بت هزینه رو هم دادیم و به سمت پاساژ جانگسیلون رفتیم. یکم تو پاساژ گشت زدیم و با توجه به اینکه خریدی نداشتیم به سمت ساحل برگشتیم، از بازارچه کنار ساحل یه لیوان سالاد میوه به قیمت ۱۳۰ بت گرفتیم و رفتیم کنار ساحل کمی نشستیم و در حین خوردن میوه ها خاطرات امروزو مرور کردیم. 

بعد از خوردن میوه ها به سمت یکی از نایت مارکت ها برگشتیم و از یکی از غرفه ها یه پرس پت تای به قیمت ۱۰۰ بت گرفتیم که انصافا خیلی خوشمزه بود  ازونجایی که قصد داشتیم امشب بستنی رولی رو هم امتحان کنیم تو همون بازارچه یه بستنی رولی با طعم موز وبیسکویت Oreo به قیمت ۱۰۰ بت گرفتیم    که اونم حسابی خوشمزه بود و خیلی بهمون چسبید. بعد بستنی با توجه به اون ساعت شب وخستگی تصمیم گرفتیم برگردیم هتل استراحت کنیم، تو راه برگشت هم از یکی از غرفه های فروش تور یه تاکسی برای فرودگاه و روز پروازمون به قیمت ۷۰۰ بت و گشت جزیره فی فی برای فردا به قیمت 2800 بت رزرو کردیم و برگشتیم هتل.

مجموع هزینه های روز چهارم: 4340 بات

روز پنجم: 

29 اسفند 1401

برنامه: تور جزیره فی فی

امروز هم طبق قرار ساعت ۷ صبح توی لابی در حالی که کمی قبلتر صبحانه خورده بودیم منتظر لیدر برنامه بودیم که لیدر با اندکی تاخیر و با یه ون پر از مسافر اومد، ما آخرین مسافرای ون بودیم ‌و بعد از سوار کردن ما به سمت اسکله حرکت کردیم، اینجا هم مثل برنامه جزیره جیمز باند به اسکله که رسیدیم منتظر موندیم تا همه گروه ها برسن، بعد از رسیدن باقی گروهها لیدر برنامه شروع به توضیح دادن برنامه کرد. 

undefined
مسیر حرکت قایق

بعد از توضیحات به سمت قایق ها حرکت کردیم، به گروههایی که قایق تندرو بود دستبند سبز و به ما که قایق معمولی بودیم دستبند زرد دادن، برنامه با بازدید از غار وایکینگها آغاز شد، البته فقط از روی قایق و امکان وارد شدن به غار فراهم نبود،

undefined
غار وایکینگ ها

بعد به خلیج مایا رفتیم، اونجا قایق ها کنار همدیگه ایستاده بودن تا مسافرایی که دوست دارن بتونن تو خلیج شنا کنن، مدت توقف ۲۰ دقیقه بود و شنا تو اون آفتاب داغ بسیار لذت بخش بود. ،

undefined
خلیج مایا

 متاسفانه تو قایق ما ۴ تا خانواده هموطن بودن که به صورت اکیپی اومده بودن و با کمال تاسف بسیار بی نظم بودن که همین باعث شد چند جا توقفامون بیش از حد بشه و یه سری برنامه ها بهم بخوره، تایمی که قرار بود 20 دقیقه باشه متاسفانه به بیش از یک ساعت رسید که همین باعث اعتراض باقی مسافرا و بحث بین مسافرا ‌و این اکیپ شد، همین موضوع کافی بود تا جو خوبی که اول سفر وجود داشت به فضای منفی توی قایق تبدیل بشه، بعد از خلیج به ساحل و جزیره مایا بیچ رفتیم، جزیره بهشتی با ساحل رویایی و آب نیلگونی، لیدر یه نقطه ای رو برای برگشت تعیین و قرار شد بعد از یک ساعت همگی اونجا جمع بشیم، جزیره یه مسیر پیاده روی مشخص داشت که انتهای این جزیره به یه ساحل خارق العاده ای می‌رسید که به نظر من یکی ازقشنگترین مناظری بود که من تو این سفر دیدم، یه ساحل شنی سفید با آب سبز نیلگونی خوش رنگ که هرچی میدیدی سیر نمیشدی،

undefined
ساحل مایا

شنا توی این ساحل به خاطر وجود مرجان های زنده ممنوع بود و فقط می‌شد کنار ساحل قدم زد، یه سری مامور هم بودن که مدام به گردشگرا تذکر میدادن که که خیلی داخل آب نشن. ما هم بعد از قدم زدن کنار این ساحل قشنگ با اینکه دلمون نمیومد ولی به خاطر تایم برنامه از ساحل دل کندیم و از مسیری که اومده بودیم برگشتیم، توی مسیر یه سری غرفه و مغازه و کافه هم بود، یکی ازین غرفه ها بلال کبابی با کره میفروخت که خیلی هم شلوغ بود، با اینکه هوا گرم بود ولی خیلی دوست داشتیم امتحانش کنیم، یه بلال به قیمت ۱۰۰ بت گرفتیم و روی نیمکت های کنارکافه نشستیم و هم استراحت کوچیکی کردیم و هم بلال کره ای که مزه فوق العاده ای داشت رو خوردیم، بعد از خوردن بلال به محل قرارمون رفتیم، اکثر گردشگرا اومده بودن و متاسفانه یه بخشی از همون اکیپ هموطن مجدد برای بیش از ۴۰ دقیقه باقی گردشگرارومعطل کردن که باز هم باعث اعتراض باقی گردشگرا شد.

تو همین فاصله لیدر اعلام کرد که برنامه بعدی اسنورکلینگه ولی به خاطر تاخیرهای پیش آمده و معطلی ها به تایم ناهار خوردیم ویا باید اسنورکلینگ روحذف کنیم یا برنامه ناهارروعوض کنیم و تایم گشت توی جزیره فی فی رو کم کنیم. در نهایت لیدر بعد از اضافه شدن باقی نفرات اکیپ  مجددا این موضوع رو مطرح کرد و قرار شد به دو گروه تقسیم شیم. یه گروه به جزیره برای ناهار خوردن بره و گشت کامل و تور جزیره فی فی رو داشته باشه،  ویه گروه هم به اسنورکلینگ بره و بعد برگرده جزیره و ناهار و یه تایم خیلی کم برای گشت جزیره، با اینکه دوست داشتم اسنورکلینگ رو امتحان کنم ولی به خاطر این اکیپ که میخواستن برن اسنورکلینگ و از یه طرفی دوست داشتم تایم بیشتری رو تو جزیره فی فی بگذرونم تصمیم گرفتیم ما با گروه اول به جزیره بریم و قید اسنورکلینگ رو بزنیم.

undefined
ساحل جزیره فی فی

به جزیره که رسیدیم به همراه یکی از لیدرهای قایق به یکی از رستورانهای جزیره رفتیم، جلوی رستوران یه حوضچه برای شستن شن های پاهامون بود و بعد از شستن بایستی کفشامونو درمیاوردیم و بدون کفش وارد رستوران میشدیم، وسط سالن رستوران که بسیار فضای بزرگی هم داشت میز سرتاسری بود که انواع غذاهای تایلندی بروی میز چیده شده بود، مثل اکثر برنامه های دیگه، ما هم مقداری برنج به همراه خوراک مرغ و سبزیجات خوردیم. بعد از ناهار و ازونجایی که ساعت حدود ۲ بود و تا ۴ وقت داشتیم بلافاصله از رستوران زدیم بیرون، دو تا آب معدنی به قیمت ۵۰ بت گرفتیم و یه گشتی داخل جزیره زدیم، جزیره زیبا و بزرگی بود و دوست داشتم یک شب میتونستم اینجا بمونم.

undefined

undefined
جزیره فی فی

بعد از گشت اطراف جزیره به سمت ساحل رفتیم و یه جایی که برای شنا مشخص بود آماده شنا شدیم و تایم باقی مونده تا پایان برنامه رو مشغول شنا تو ساحل زیبای جزیره شدیم، حقیقتا شنا توی سواحل اقیانوسی حس خیلی خوبی به آدم دست میده، آب ساحل اینقدر شفاف و تمیز بود که میشد دسته دسته ماهیایی که به طرف ساحل میان رو به وضوح دید. تقریبا تایممون داشت تموم میشد، به یکی از سرویس های کنار ساحل برای دوش و تعویض لباس رفتیم و با پرداخت نفری ۵۰ بت لباسهامونو تعویض کردیم و به سمت قایق برگشتیم. خوشبختانه این بار گروه سر موقع برگشت و قایق حرکت کرد به سمت جزیره خایی(Kai Island)

جزیره ای به مراتب کوچکتر از جزیره فی فی و با سواحل مرجانی، جزیره امکانات خاصی نداشت و فقط چند تا کافه و رستوران وسط جزیره بود، در واقع هدف از بازدید این جزیره هم بردن مسافر برای این رستورانها بود. بلافاصله بعد از پیاده شدن از قایق چند نفر به سراغمون برای اجاره جت اسکی اومدن، هزینه جت اسکی بابت ۱۵ دقیقه ۱۰۰۰ بت بود و ماهم که قصد سوار شدن نداشتیم به سمت یکی از کافه های جزیره رفتیم، کافه کاملا چوبی و دکور زیبایی داشت، دو تا بستنی به قیمت ۱۸۰ بت گرفتیم و رو به منظره ساحل خوردیم. به سمت ساحل برگشتیم و کنار ساحل پیاده روی و عکاسی کردیم و چند دقیقه ای هم روی شنهای ساحل نشستیم و به افق و خورشیدی که به رنگ سرخ درومده و آماده غروب بود نگاه کردیم و ازینکه توی این فضا کنار همدیگه ایم احساس خیلی خوبی بهمون میداد. 

undefined
جزیره خایی

با صدای سوت لیدر به سمت قایق برگشتیم، به قایق که رسیدیم هنوز باقی گردشگرا نیومده بودن، در حالی که کنار ساحل منتظر باقی مسافرا بودیم متوجه بحثی بین یکی از مسافرای قایق کناری با لیدر قایقشون بودیم، مسافر یک زوج ایرانی بودن که اومده بودن ماه عسل و داستان ازین قرار بود که بعد از پیاده شدن از قایق بلافاصله یه جت اسکی اجاره و مبلغشم همون لحظه داده بود ولی بعد از برنامه به کسی که پول رو داده بود رو نمیتونست پیدا کنه و مسئول جت اسکی هم مدعی بود که پولی نگرفته و به همین خاطر به لیدرشون گفته بود تا پول جت اسکی رو نده نمیتونه قایق رو حرکت بده، لیدر هم میگفت چون مدرکی نداره باید پول رو بده و زودتر حرکت کنه. قضیه تا جایی پیش رفت که باقی مسافرای قایق هم حق رو به این زوج دادن و گفتن ما هم بدون ایشون جایی نمیریم و بعد از چند دقیقه هم وقتی دیدن مسئول جت اسکی از موضعش کوتاه نمیاد گفتن ما این هزینه رو خودمون میدیم.

در نهایت آقا 1000 بت رو با ناراحتی تمام پرداخت کرد، فشار عصبی و عصبانیت بیش از حد رو از تو چهره ایشون میشد به وضوح دید و به نظرم داشت حقیقت رو میگفت و دلیلی هم نداشت تو این فضا بخواد همچین ترفندی رو بزنه و پول نده، توی راه برگشت همش به این اتفاقی که افتاده بود فکر میکردم و اینکه چه حس بدی به آدم دست میده وقتی اینطوری باهات تو یه کشور دیگه برخورد میشه، جدای از مبلغی که باید پرداخت کنی هرچقدم که کم باشه ولی حس زورگیری تو یه کشور دیگه رو بهت دست میده. این نکته یه تجربه ای هم برای ما شد که اگه تو روزهای باقی مونده سفرمون خواستیم ازین امکانات استفاده کنیم حتما حواسمون باشه یا پولشو آخر برنامه بدیم یا رسید پرداخت بگیریم ازش.

به اسکله که رسیدیم موقع برگشت دوباره همون زوج رو دیدیم که روی یه تخت کنار اسکله نشسته بودن و کمی باهم گپ زدیم و بعد خداحافظی به سمت ون برگشتیم، بعد از رسیدن به هتل اول لباسهایی که داده بودیم خشک شویی رو گرفتیم و بعد به هتل برگشتیم و کمی استراحت کردیم. امشب آخرین شب سال ۱۴۰۱ بود و قرار بود به همین مناسبت دوتایی جشن شب سال نو بگیریم، به سمت ساحل پاتونگ رفتیم، اونجا چند تا شعبه از رستورانهای معروف بود. به یکی از شعبه های پیتزا کمپانی رفتیم و یه پیتزای هاوایی، نون سیر و نوشیدنی به مبلغ ۶۰۰ بت خوردیم و وقتی گارسون رستوران فهمید امشب شب عیدمونه بهمون تبریک گفت و ازمون یه عکس یادگاری گرفت.

undefined
 شام شب آخر سال

بعد از رستوران قدم زنان در حالی که داشتیم خاطرات سال ۱۴۰۱ رو باهم مرور میکردیم و به خاطرات خوبمون میخندیدیم وارد یکی از کافه های روبروی ساحل شدیم، اونجا هم دو تا چای با یه کیک به مبلغ ۳۸۰ بت گرفتیم. بعد از خوردن کیک و چای در حالی که تو پاهای جفتمون دیگه توانی برای گشتن نبود به سمت هتل برگشتیم، ساعت گوشی رو با توجه به اختلاف ساعت ایران برای یک ربع قبل از تحویل سال تنظیم کردیم که لحظه تحویل سال بیدار باشیم، با صدای زنگ از خواب بیدار شدیم و بلافاصله آماده تحویل سال شدیم، بعد از تحویل سال هم با اعضای خانواده تماس تصویری گرفتیم و سال نو رو بهشون تبریک گفتیم، حس عجیبی بود، این برای اولین بار بود که لحظه تحویل سال رو دور از خانواده بودم و اون لحظه حس دلتنگی خاصی بهمون دست داد. 

مجموع هزینه های روز پنجم: 1360 بت

روز ششم: 

1 فروردین 1402

برنامه: آخرین روز پوکت و سفر به چیان مای

امروز روز آخریه که تو پوکت هستیم و توری هم نداریم و به همین خاطر احتیاجی نبود مثل روزای دیگه بخوایم صبح زود بیدار شیم. صبحونه روز آخر پوکت رو هم خوردیم و به اتاق برگشتیم تا وسایلامونو جمع کنیم، پرواز ساعت ۶ عصر بود و تاکسی فرودگاه رو برای ساعت ۳ هماهنگ کرده بودیم. چمدونامونو به پذیرش هتل سپردیم، کارهای خروج از هتل رو انجام دادیم و برای آخرین بار رفتیم خیابونهای پوکت، هوا به شدت گرم بود و آفتاب داغی بالای سرمون در حال تابیدن بود، سریعا وارد مرکز خرید جانگسیلون شدیم، یکم پاساژ رو گشتیم و بعد به سمت خیابون بنگلا برگشتیم. سر خیابون بنگلا یه مرکز خرید دیگه به اسم سنترال پاتونگ بود که در طبقه منفی یک فود کورت بزرگی داشت و تنوع رستورانهاشم زیاد بود.

 یه چرخی بین رستوران و غذاهاش زدیم و از یه رستوران آمریکایی یه میت لاف و سیب زمینی تنوری، مرغ باربیکیو و مقداری پاستا به همراه دو تا نوشابه به مبلغ ۴۸۰ بت گرفتیم،

undefined
ناهار روز آخر پوکت

 بعد از ناهار با توجه به ساعت به سمت هتل برگشتیم، چمدونهامونو تحویل گرفتیم و توی لابی منتظر تاکسی نشستیم، تاکسی هم راس ساعت رسید و به سمت فرودگاه که یک ساعت راه بود رفتیم. به فرودگاه که رسیدیم هنوز وقت داشتیم، کارت پروازمونو گرفتیم و توی کافه فرودگاه دو تا لته و کروسان به مبلغ ۲۰۰ بت گرفتیم و توی سالن منتظر بازشدن گیت نشستیم، با اعلام اطلاعات فرودگاه هواپیما قرار شد با یک ساعت تاخیر حرکت کنه، تو این فاصله فرصت خوبی بود تا با بعضی از دوستامون تماس بگیریم و سال نو رو بهشون تبریک بگیم. بالاخره هواپیما با همون یک ساعت تاخیر پرواز کرد و ما دو ساعت بعد توی فرودگاه چیان مای فرود اومدیم.

undefined
فرودگاه چیان مای

فرودگاه چیان مای بسیار کوچکتر از فرودگاه پوکت بود و بلافاصله بعد از پیاده شدن از هواپیما وارد سالن چمدونها شدیم و خیلی زود چمدونامونو تحویل گرفتیم و از تاکسی های مقابل فرودگاه یه تاکسی برای هتل لوتوس که فاصله ۱۰ دقیقه ای تا فرودگاه داشت به مبلغ ۱۵۰ بت گرفتیم. توی تاکسی و مسیر هتل به شهر که نگاه میکردم خیلی شهر متفاوتی از پوکت به نظر میرسید. بافت شهری تر و خیابان و مغازه های مدرن تر و خلوتتر و کلا فضای شهر بسیار متفاوت تر از فضای پوکت بود. به هتل که رسیدیم خیلی زود اتاقمونو تحویل گرفتیم، وسایلامونو جمع و جور کردیم و برای گشت شبانه زدیم بیرون.

فضای خیابونهای اطراف هتل انقد خلوت و تاریک بود که برای مایی که به شلوغیهای پوکت عادت کرده بودیم دلگیر به نظر میرسید. چیان مای از دو قسمت شهر قدیم و جدید تشکیل شده، شهر قدیم تو دل شهر جدید قرار داره که دور تا دورش رو یه کانال آب بزرگی احاطه کرده، این کانالهای آب در قدیم برای محافظت از شهر احداث شده بود و در ورودی دروازه شهر هم پل متحرکی برای ورود و خروج مردم بود. تو بعضی از قسمتهای شهر همچنان دیواره های شهر پیدا بود و همینطور دروازه شهر قدیم.

undefined
دروازه شهر قدیم چیانگ مای

فاصله هتل تا شهر قدیم کمتر از ده دقیقه پیاده روی بود، ولی شبهای خیلی آرومی داشت، وقتی به شهر قدیم رسیدیم تقریبا ساعت ۱۱ شب بود و اکثر مغازه ها بسته بودن و خیابونها کاملا خلوت بود. همینطور که کنار خیابون در حال قدم زدن بودیم یه توک توک کنارمون توقف کرد و ازمون پرسید کجا میخوایم بریم، وقتی بهش گفتیم مارو ببره به یه نایت مارکت مارو به یه خیابون به اسم چانگ کلان (changklan Rd) با هزینه 150 بت برد که یکی از معروفترین نایت مارکت های چیان مای بود، به اونجا که رسیدیم با توجه به اون ساعت شب اکثر غرفه ها در حال جمع کردن بودن ولی من که هدفم بیشتر خرید تور فردا بود خیلی طولی نکشید که پیداش کردم. یه سوپرمارکت کوچیک که روی میز جلوی مغازه اش کلی بروشورهای مکانهای دیدنی چیان مای روی هم ریخته شده بود توجهمو جلب کرد، کنار میز برای بازدید بروشورها رفتیم که یه خانم میانسال با همون لبخند معروفی که روی اکثر لبهای مردمان تایلند دیده میشه به سراغمون اومد و با یه سوادی کای کشدار(سلام تایلندی) ازمون استقبال کرد.

مارو دعوت به نشستن روی صندلی ها کرد و شروع کرد به توضیح دادن مکانهای دیدنی چیان مای، من که از قبل برنامه مثلث طلایی و قبیله گردن درازها و پارک ملی دویی اینتانون(Doi Inthanon National Park) رو برای این شهر ریخته بودم خیلی زود انتخابمو کردم و فقط سر مبلغ بود که باید به تفاهم میرسیدیم.در حال چونه زنی بودیم که دیدیم بهمون گفت یه لحظه صبر کنید الان برمیگردم و رفت از یخچال مغازه دو تا آب میوه و دو تا آب معدنی خنک برامون آورد و به شوخی گفت اول اینهارو بخورید گلتون تازه بشه که بتونین بیشتر تخفیف بگیرین و بعد گفت که البته شوخی بود و فقط خواستم رسم مهمون نوازی رو به جا بیارم و ما هم کلی از مهمون نوازی و مهربانیشون تشکر کردیم و در نهایت با کلی خنده و چونه زنی تور مثلث طلایی رو به قیمت ۳۵۰۰ و تور پارک ملی رو به قیمت ۲۵۰۰ بت خریداری کردیم و با توجه به اینکه دیروقت بود و ظرفیت تورهای فردا همگی تکمیل بود، اولین تورمون که مثلث طلایی بود به دو روز بعد افتاد.

۱۰۰۰ بت به عنوان بیعانه پرداخت کردیم و رسیدهای تور رو هم گرفتیم و قرار شد باقی مبلغ نقدا به لیدر برنامه پرداخت بشه، اون ۱۰۰۰ بت آخرین بت نقدی بود که اون شب داشتیم و بعد از خداحافظی به سراغ صرافی برای چنج پول رفتیم، یه صرافی همونجایی که از توک توک پیاده شدیم بود که رفتیم اونجا و تا رسیدیم صاحب صرافی در حال بستن مغازه بود و وقتی ازش خواهش کردم گفت متاسفانه امکان نداره، به سراغ یه صرافی دیگه رفتیم و اونم بسته بود، چند تا صرافی تو فواصل کم کنار هم بودن ولی گویا قانون اینجا با پوکت که تا صبح باز بودن فرق داشت و صرافی های اینجا تا قبل ساعت ۱۲ میبستن. پرسون پرسون از اهالی اونجا به هرچی صرافی که بود سر زدیم ولی متاسفانه همگی اون ساعت شب بسته بودن، به شعبه مک دونالد رفتیم به امید اینکه یورو قبول کنه ولی متاسفانه جواب اونها هم منفی بود، کم کم داشتم استرس میگرفتم ازینکه کلی راه تا هتل داریم و هیچ بتی برامون نمونده.

تنها راه این بود که پیش همون خانمی که تورهارو ازش خریده بودیم برگردیم، خیلی سریع و تا قبل ازینکه اونم تعطیل کنه برگشتیم پیشش و داستانو براش توضیح دادیم، بهش پیشنهاد دادیم اون ۱۰۰۰ بت رو بهمون بده و ما ۱۰۰ یورو پیشش امانت بزاریم و فردا بعد از چنج پول برگردیم و پولش رو بدیم و پولمونو بگیریم، اولش مردد بود، ۱۰۰ یورو رو کاملا بررسی کرد که البته حق هم داشت، در نهایت به حسش اعتماد کرد و درخواستمونو قبول کرد. ۱۰۰۰ بت رو ازش قرض گرفتیم و به شعبه مک دونالد برگشتیم، خیلی گرسنه بودیم، دو تا برگر با نوشابه به مبلغ ۳۰۳ بت گرفتیم و بعدش به همون خیابون برگشتیم، چند تا توک توک کنار خیابون منتظر مسافر بودن که با یکیشون به سمت هتل برگشتیم و با پرداخت ۲۰۰ بت به سمت هتل رفتیم تا استراحت کنیم و آماده شیم برای روزهای هیجان انگیز پیش رو.

مجموع هزینه های روز ششم: 7483 بت