سفرنامه مالزی با کوله باری از تجربیات سبز و بارانی

4.4
از 67 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
مالزی، کوله باری از تجربیات سبز و بارانی + تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
14 خرداد 1397 09:00
93
28K

 bn5.jpg

با سلام و احترام به سفردوستان و همراهان لست سکند

فهرستی از آنچه در این سفرنامه خواهید دید:

قسمت اول) اطلاعات کلی سفر:

  • واقعیت های جالب مالزی چیست؟
  • مالزی کجای دنیاست؟
  • آب و هوای مالزی چطورهست؟ کی برویم بهتر است؟
  • چطور مستقیم به مالزی پرواز کنیم؟
  • سیستم حمل و نقل در کوالالامپور چطور هست؟
  • واحد پول مالزی چیست؟
  • اختلاف ساعت ایران با مالزی چقدرهست؟
  • بهتر است چه اپلیکیشن هایی قبل سفر به مالزی بر روی گوشی هایمان نصب کنیم؟
  • چه لباسهایی برای سفر به مالزی با خودمان ببریم؟

قسمت دوم) تجارب سفر ما:

  • روز اول سفر: دیدار از برج های دوقلوی پتروناس و خیابان بوکیت بینتانگ
  • روز دوم سفر: دیدار از باتوکیو، معبد تین هو، محله چینی ها، معبد سری ماهاماریامان و پاساژ سنترال مارکت
  • روز سوم سفر: دیدار از شهر پوتراجایا، میدان مردکا و گشتی در شهر کوالالامپور
  • روز چهارم: رفتن به ارتفاعات گنتینگ و معبد چین سویی
  • روز پنجم سفر: دیدار از زونگارا، پاساژ لو یات  و گشتی در پاساژهای بوکیت بینتانگ
  • روز ششم: تفریح در هتل و مرکز خرید هتل

 

من حس میکنم یه تیکه از وجودمو کنار معبد چین سویی جا گذاشتم حالا چجوری برگردم ؟ همسرم لبخندی میزنه و میگه، نگران نباش یه روزی دوباره برای سفر به اونجا برمی گردیم و اون تیکه از وجودت رو پس میگیریم. این جمله ای بود که من به همسرم قبل سوار شدن به هواپیما به سمت ایران گفتم و به نظرم اوج یک سفر میتونه لحظه ای باشه که فکر میکنی یه تیکه از وجودتو اونجا جا گذاشتی و اون سفر قسمتی از خودت شده. تو این سفرنامه میخوام از سفری براتون بنویسم که لحظه به لحظش برامون با کسب تجربه و لذت همراه بوده و دوست داریم شما هم در این لذت ما شریک باشید.

  من و همسرم که هر دو در دانشگاه تدریس می کنیم از تابستان جوری برنامه کلاسمان را ریختیم که هفته آخر ابان 96 که تعطیلات رسمی در اون قرار گرفته بود، برامون خالی باشه و بتونیم یک سفر جذاب دیگه تجربه کنیم. هدف اول سفر ما، کشور هند بود و با هم سفرنامه های زیادی از هند خوندیم اما تقریبا اوایل آبان مادرم گفتن که دوست دارن با ما به سفر بیان و ما با توجه به شرایط ایشون و اینکه ممکن بود، سفر به هند با توجه به مسافت های متعدد و طی مسیر چند ساعته با اتوبوس براشون سخت باشه، تصمیم به تغییر مکان سفر گرفتیم.

با توجه به بودجه ما و فرصت یک هفته ای مرخصیمون و فصلی که توش بودیم، انتخاب مقصد ما به چند جا محدود می شد که یکی از بهترین انتخاب ها با توجه به شرایط ما مالزی بود و الان که این سفرنامه را مینویسم واقعاً از انتخاب این کشور راضی هستم و لذت بسیاری را در این سفر تجربه کردم. 

من قبل از اینکه به تجربه سفرمون از مالزی بپردازم، یسری اطلاعات کلی که قبل از سفر و همچنین طی سفر کسب کردیم و همچنین دلایلی که منجر به این انتخابمون شد رو مینویسم.

  • اطلاعات کلی سفر به مالزی:   

احتمالا اولین سوالی که در ذهن هر فردی برای سفر به جایی پیش میاد اینه که چرا به اون کشور سفر کنم؟

ماهم دنبال جواب این سوال رفتیم که چرا مالزی؟

 

واقعیت های جذاب مالزی چیست؟

ما تو تحقیقاتی که درباره مالزی داشتیم به چند دلیل این کشور را انتخاب کردیم

  • اینکه در این کشور سه فرهنگ مالایی، هندی و چینی زندگی میکنن و هر کدوم فرهنگ، آداب و رسوم و مذاهب و معابد خاص خودشان رو دارن و در واقع با سفر به این کشور گویی که به سه کشور با سه فرهنگ مختلف سفر کردیم.
  • مالزی علاوه بر مکانهای توریستی بسیار جذاب، طبیعت چشم نوازی داره. طبیعتی که با پوشش گیاهی استوایی خودش، مسحور کنندست و تجربه خارق العاده ای از طبیعت را برای انسان رقم می زنه.
  • هزینه تورهای مالزی با توجه به مسافت دور و کیفیت خوب هتلها کاملا معقول و مقرون به صرفه هست و با هزینه به نسبت مناسب میتونید تجارب فوق العاده ای کسب کنید.
  • هزینه مسافرت و گشت و گذار در آنجا گران نیست.
  • مالزی از ایران پرواز مستقیم داره و این هم یک مزیت مهم به حساب میاد.
  • مالزی کشوری پیشرفته و مدرن و در عین حال پاکیزه هست و در این کشور برای مثال میشود سیستم حمل و نقل و یا پاساژهای مدرن را تجربه کرد.
  • مالزی نیاز به ویزا ندارد.
  • کشور مالزی به دلیل اکثریت مردم مسلمان غذاهای حلال به وفور وجود دارد و همچنین سرویس بهداشتی ایرانی همه جا در دسترس هست.

 

مالزی کجای دنیاست؟

مالزی کشوری در جنوب شرقی آسیا هست که پایتختش کوالالامپورهست و البته سازمان‌های دولتی و وزارت‌خانه‌های این کشور در شهر جدید پوتراجایا قرار گرفته که در واقع پایتخت اداری این کشور محسوب میشه.

مالزی دربردارنده دو ناحیه جغرافیائی جدا از هم شرقی و غربی هست و دریای جنوبی چین این دو را از هم جدا می‌کنه. شبه جزیره مالزی یا مالزی غربی که بر روی شبه جزیره مالایی هست، این قسمت از شمال با تایلند مرز خشکی داره و از طریق جاده  شوسه  جوهور از جنوب با سنگاپور پیوند دارن. در سال ۱۹۶۵ سنگاپور از مالزی جدا و به کشوری مستقل تبدیل شد.

اندونزی، تایلند، ویتنام و فیلیپین از جمله کشورهای همسایه مالزی هستند.

عکس از تصویر مالزی بر روی نقشه جهان

malaysia-location-map.jpgعکس از کشور مالزی و دوقسمت غربی و شرقی آن

malaysia-states-map.jpgعکس از مالزی، پرچم آن و کشورهای همسایه

18186.imgcache.jpg

آب و هوای مالزی چطوره؟ چه زمانی به مالزی سفر کنیم بهتر هست؟

درجه حرارت مالزی به دلیل نزدیک بودن به خط استوا معمولا در طی سال نوسان چندانی نداره و بالا هست و معمولا کمترین درجه حرارت ۲۲ درجه و در گرمترین ساعات روز هم تا ۳۳ درجه می رسه. ماه های دسامبر تا فوریه (اواخر دی تا اواخر بهمن) معمولا خنک ترین ماه های سال هستند اما تفاوت دما در این ماه ها با ماه های دیگه سال معمولا ۲ تا ۳ درجه هست. ماه های مارس تا آوریل هم گرم ترین ماه های سال هستند. معمولا چیزی که فصل سفر رو تو این کشور تعیین میکنه بنظرم بیشتر از دمای هوا، میزان بارش باران هست چون باران های اونجا معمولا حالت رگباری و ناگهانی و شدید دارن. بارندگی های موسمی جنوب غربی معمولا در ماه های سپتامبر تا آوریل رخ میده اما میزان بارندگی ها چشمگیر نیست و معمولا مرطوب ترین دوره بعد از این بارندگی ها از آوریل تا سپتامبر است. مثلا ما که در اواخر ابان سفر کرده بودیم سه روز باران شدید رگباری تجربه کردیم. معمولا باران ها حدود یک ساعت و بصورت شدید هستند طوری که چتر جوابگو نیست و حتما باید زیر سقف باشید.

 اواسط ماه ژانویه و فوریه(دی و بهمن) که خشک ترین دوره ی سال است، بهترین زمان سفر به کوالالامپور و تور مالزی هست. در این زمان معمولا درجه حرارت هوا کاهش پیدا می کنه و هوا خنک تر و رطوبت کمتر میشه.

عکس از دمای شهر های مختلف مالزیyu.jpg

  • عکس از دمای کوالالامپور و احتمال بارش طی چند روز متوالی از سایت اکیوودر 

yhui.jpg

 

چطور مستقیم به مالزی پرواز کنیم؟

دو پرواز رایج مستقیم از تهران به مقصد مالزی پرواز ماهان و ایرآسیا هست. در روزهای عادی و غیر از تعطیلاتی مانند نوروز پرواز های رفت ماهان به این صورته: هفته ای 4 پرواز از تهران به کوالالامپور در روز های یک شنبه و دوشنبه و چهار شنبه و جمعه در ساعت 30 :22 و یا نیمه شب انجام می شه. مدت زمان پرواز 8 ساعت هست. و پروازهای برگشت:  در روز های شنبه و دوشنبه و سه شنبه و پنج شنبه و در ساعت 23:15 از فرودگاه بین المللی کوالالامپور به امام خمینی انجام می شه.

پرواز ایر اسیا هم در ایام معمول و غیر تعطیل اینطور هست: پرواز های رفت: هفته ای 3 پرواز از تهران به کوالالامپور در روز های دوشنبه و چهارشنبه و جمعه و در ساعت 01:05  انجام می شه. پروازهای برگشت هم: هفته ای 3 پرواز در روز های یک شنبه و سه شنبه و پنج شنبه و در ساعت 19:05 از فرودگاه کوالالامپور مالزی به امام خمینی انجام می شه.

عکس از مسیر پرواز مستقیم از ایران به سمت کوالالامپور

0.jpg

 

  • اما تفاوت این دو پرواز چیست؟

وقتی شما با تور تماس میگیرید یا خودتان اقدام به خرید بلیط میکنید متوجه می شین که قیمت هر بلیط ایر اسیا حدود 150 هزار تومان ارزان تر از ماهان هست و این تو سوال تو ذهن ادم میاد که دلیل این ارزانی چیه؟

اونطوری که من تو سایتهای مختلف و از مسئولان تور جست و جو کردم، جواب این سوال اینه که: معمولا تورها برای مسافران از کلاس ارزان یا متوسط ایر اسیا استفاده میکنن که در کلاس ارزان‌قیمت، تنها بار مجاز رایگان مسافر، بار داخل کابین هست و درصورت تحویل بار در هنگام چک-این هزینه جدا محاسبه میشه. امکان انتخاب صندلی، تغییر تاریخ بلیت (تا ۴۸ ساعت پیش از تاریخ پرواز) و سرو غذا، در صورت پرداخت هزینه‌ وجود داره. و در کلاس متوسط مسافر علاوه بر بار داخل کابین، مجاز به حمل ۲۰ کیلوگرم بار رایگان هست. همچنین در این کلاس پروازی امکان تغییر تاریخ بلیت (به صورت رایگان، تا ۲ ساعت پیش از پرواز) تنها تا دو مرتبه امکان‌پذیره. این در حالی هست که در پرواز ماهان محدودیت بار 30 کیلو هست، در طول سفر دو بار غذا با کیفیت مطلوب سرو میشه و چشم بند و پتو به صورت رایگان داده میشه.

با توجه به شرایط موجود ما تصمیم گرفتیم با 150 هزارتومان اضافه تر پرواز با محدودیت های کمتر و با خدمات رایگان داشته باشیم و واقعا از پرواز ماهان رضایت مناسب داشتیم، پروازی که دقیقا در زمان اعلام شده پرواز کرد و خدمات با کیفیت کاملا خوب بود.

عکس از غذایی که پرواز ماهان به ما ارائه کردIMG_1245.JPG

سیستم حمل و نقل در کوالالامپور چطور هست؟

در مالزی چندین نوع وسیله حمل و نقل عمومی وجود داره:

قطار و مترو

استفاده از مترو در کوالالامپور بسیار رایج و ساده و همینطور مقرون به صرفه هست و برای دسترسی به اکثر مکانهای توریستی میشه از مترو استفاده کرد. مرکزیت مترو و محل اتصال خطوط در کی ال سنترال هست و شما با دسترسی به کی ال سنترال میتونید به تمام خطوط دسترسی داشته باشید. حتی برای گرفتن اتوبوسهایی هم که به معبد چین سویی میرن میتونید از کی ال سنترال اقدام کنید.

برای گرفتن بلیط مترو هم میتونید از دستگاه های خرید بلیط اقدام کنید و هم کانتر فروش برای تهیه بلیط وجود داره.

مترو کوالالامپور خطوط مختلفی داره و اگر نقشه مترو را داشته باشید پیدا کردن خطوط مورد نظرتون بسیار ساده هست. در کی ال سنترال هم با توجه به تابلوهای بزرگ نقشه راه به راحتی میتونید مسیر خود را پیدا کنید.

برای مثالKuala Lumpur Light Rail Transit ، به نام LRTهست و سه خط LRT در کوالالامپور وجود داره که شامل  RapidKL، KTM Komuter و KL Monorail هستند RapidKL و KTM Komuter مرکز شهر را با تمام حومه ها متصل می کنه؛ و  KL Monorail به طور مستقیم از  مرکز شهر عبور میکنه

معمولا  KL Monorail یک راه ارزان، آسان و سرگرم کننده برای سفر از طریق کوالالامپور برای توریستها مطرح هست. حدودا هزینه برای هر ایستگاه مترو  1.2 رینگت هست.

و یا قطار KLIA Ekspres یکی از راحت ترین راه های سفر بین مرکز شهر کوالالامپور و دو فرودگاه اصلی هست. 

  • عکس از مسیر خطوط متروی مالزی و بعضی از نقاط مهم که با قرمز مشخص کردم6عا.jpg

     

    اتوبوس

    در کوالالامپور برای بسیاری از مسیرها اتوبوس وجود داره و مردم زیادی هم برای سفرهای خود از این وسیله استفاده می کنن. هزینش از قطار کمتره و دارای امکانات خوبی مثل صندلی های راحت و سیستم تهویه هست. معمولا برای سوار شدن به اتوبوس، بلیطی وجود نداره و باید کرایه به صورت نقدی پرداخت بشه، هزینش مثلا برای مسیری ۶ کیلومتری، فاصله بین دو ایستگاه، ۱ تا 2 رینگت هست.

    RapidKL بزرگترین اپراتور شبکه اتوبوس در مالزی هست و ناوگان این اتوبوس رو میشه به چهار کلاس تقسیم کرد: راه های سریع السیر، اتوبوس های داخل شهر، شاه راه ها و شاتل های محلی.

  • در مرکز شهر کوالالامپور، پنج مرکز اصلی اتوبوس وجود دارد: KL Sentral، KLCC، Maluri، Titiwangsa و Pudu Sentral. این اتوبوس ها معمولا در نزدیکی ایستگاه های حمل و نقل عمومی مثل ایستگاه های حمل و نقل Kelana Jaya Line قرار دارن.

    عکس از اتوبوس رپید کی ال در کوالالامپور(عکس از اینترنت)Rapid-KL-DD--800x480.jpg

     

    تاکسی

    تاکسی ها در کوالالامپور در رنگ های مختلف قرمز، آبی، صورتی، زرد و سبز هستند و هزینه کرایه تاکسی دراین کشور  بالاست بطوری که اگر مراقب نباشید ممکنه مجبور شین پول زیادی خرج تاکسی کنین. ما اکثر مواقع در سفر برای راحتی مادرم از تاکسی استفاده کردیم و هزینه تاکسی بالایی را متقبل شدیم.

    والبته اگر از GRAB که یک اپلیکیشن مثل اوبر و اسنپ هست استفاده کنید در هزینه هاتون حسابی صرفه جویی میشه.

    چند تا نکته در سوار شدن به تاکسی هست که حتما دقت کنید:

    • هزینه ورودی به این تاکسی ها ۳ تا ۵ رینگت هست و برای محاسبه قیمت آخر از تاکسی متر استفاده می شه. بر روی این تاکسی مترها در هر لحظه هزینه ای که باید پرداخت بشه نوشته میشه و باید در آخر همان مبلغ را به راننده تاکسی بدهید، مثلا برای مسیری ۴۰ کیلومتری حدودا باید ۶۰ رینگت پول بدهید.
    • اکثر تاکسی ها تاکسی متر دارن و هزینه تاکسی در داخل شهر نهایتا 10 تا 15 رینگت می شه در حالی که اگر بپرسید فلان مسیر چقدر؟ متوجه میشن شما با تاکسی متر نمیخواهید بروید و قیمت نجومی مطرح میکنن. مثلا ما شب اول مسیری که با تاکسی متر 7 رینگت بود را با 25 رینگت رفتیم. پس حتما سعی کنید با تاکسی متر بروید و نه قیمت اولیه مطرح شده با راننده.
    • در صورتی که راننده ها به بهانه هایی مثل ترافیک از استفاده تاکسی متر امتناع می کنن حتما قیمت رو اول تا کنید و اینکه چونه بزنید و تاکید کنید که میدونید مسیر چند کیلومتره. مثلا بگویید مسیر تنها 5 کیلومتره و هزینه 30 رینگت نمیشه.
    • معمولا تاکسی های قرمز کمی ارزانتر هستند و البته کمی قدیمی تر.
    • در مواردی که تعداد شما زیاد هست مثلا 4 نفر هستید گرفتن تاکسی بهتر از مترو هست چون قیمت ها تقسیم می شه و تقریبا با قیمت مترو برای هر نفر برابری می کنه.
    • تاکسی در جای جای شهر وجود داره و به راحتی و در هر جایی میتونید به تاکسی دسترسی داشته باشید.
    • عکس از تعدادی از تاکسی ها در مالزی(عکس از اینترنت)kl-taxi-teaser.jpg

      واحد پول مالزی چیه:

      واحد پول مالزی رینگیت (Ringgit) هست که با نماد MYR یا RM نشان میدن. پول خرد مالزی هم سنت یا سن (Sen) بوده و هر 100 سن یک رینگیت هست. رینگیت از سال 1975 جانشین دلار مالزی شده و در حال حاضر در مالزی اسکناس ها با مبالغ 1RM (آبی)، 5RM (سبز)، 10RM (قرمز)، 20RM (نارنجی)، 50RM (سبز-آبی) و 100RM (ارغوانی) منتشر شده و سکه های موجود در مالزی شامل  1، 5، 10، 20 و 50 سنتی یا هستند.

      در حال حاضر با دلار 4800 تومانی هر یک رینگت 1300 تومان هست. البته زمان سفر ما هر رینگت حدود 1000 تومان بود و فقط در کمتر شش ماه ارزش پول ما انقدر افت کرده.

      عکس از اسکناس های مالزیMalaysia-Ringgit-Currency.jpg

      اختلاف ساعت ایران با مالزی چقدره؟

      اختلاف زمان با مالزی حدود سه و نیم ساعت هست(نیمه دوم سال 4 و نیم ساعت) و مالزی ساعتش جلوتر از ساعت ایران هست مثلا ساعت 9 صبح ما در ایران  12و

    • نیم ظهر در انجاست.

      بهتره چه اپلیکیشن هایی قبل سفر به مالزی رو گوشیمون نصب کنیم؟

      Google map این اپلیکیشن که اپ رایجی هست خیلی خوب میتونه به عنوان یک جی پی اس در گوشی عمل کنه و همینطور یک جهت یاب عالی هست. با این اپ براحتی میتونید فاصله خودتون از مکان مورد نظرتون رو ببینید و تخمین بزنید که با انواع وسایل نقلیه چه مدت زمانی باید در راه باشید.

      • عکس صفحه گوگل مپgoogle map.jpg

      Maps me : این اپلیکیشن هم مثل گوگل مپ هست اما یه خوبی که داره اینه که میتونید نقشه هر شهری که مدنظرتون هست دانلود کنید و زمانی که افلاین هستید ازش استفاده کنید

      عکس از لوگو مپزمیmaps-me-ios-android.png

       

       

      Sygic travel : این برنامه رو هم میتونید روی گوشی نصب کنید و هم از سایتش از قابلیت هاش استفاده کنید. یکی از قابلیت های جالب این اپلیکشن این هست که کلیه مکان های توریستی شهری که میخواین برید رو روی نقشه نشون میده و شما براحتی میتونید تصمیم بگیرید چه جاهای بهم نزدیک هستن و برنامه روزانتون رو بر اون اساس بریزید. در عین حال خود برنامه قابلیت برنامه ریزی و نشون دادن تورها و هتل های اون شهر رو داره.

      Grab : این اپلیکیشن مثل اسنپ در ایران هست و میتونید هرکجا که هستید باهاش درخواست تاکسی بدید و قیمتش خیلی مناسب تر از تاکسی های عادی هست. مخصوصا تو مالزی که تاکسی گرون هست اپ خوبی محسوب میشه.

      Yahoo weather , Accuweather: به نظرم با توجه به اینکه مالزی به باران های ناگهانی و رگباریش معروفه خیلی خوبه که حتما یه اپ هواشناسی داشته باشین تا برنامه روزانتون رو با توجه به اب و هوای روزانه بریزید. مثلا روزهای بارونی برین جاهای سرپوشیده مثل پاساژها و روزهای افتابی به مکانهایی مثل باتوکیو، زونگارا و ...

      عکسی از لوگو و برنامه گرب16grab.jpg

      چه لباسهایی برای سفر به مالزی با خودمون ببریم؟

      بنظرم بهترین لباسها برای سفر به مالزی لباس نخی و خنک و ترجیحا گشاد هستن مخصوصا لباسهایی که جنس کتان نازک هستند. لباسهایی مثل شلوار جین اونجا تو هوای شرجی و گرم خیلی اذیتتون میکنه بهتره با خودتون نبرین. من خودم بارونی های سبک برای وقتهای بارونی بردم ولی ازونجایی که انقدر بارون ها شدید هستند که لباس و چتر اصلا فایده ای ندارن بردن و نبردشون تقریبا فرقی نداره. ولی اگر ارتفاعات گنتیگ میرین و برای توی پاساژها که خیلی سرد هستن یه رویه سبک با خودتون همراهتون داشته باشین که دوهوا نشینو سرما نخورین.

       

      خب بعد از اطلاعات عمومی در مورد مالزی بریم سراغ سفر خودمون:

      ما برای سفر 6 روزه به کوالالامپور خودمون رو اماده میکردیم و اولین کار گرفتن تور و هتل مناسب بود. البته اکثر تورهای مالزی ترکیبی با سنگاپور یا جزیره های اطراف مالزی هستند ولی ما ترجیح دادیم با توجه به تعداد روز سفر و دیدنی های زیاد کوالالامپور فقط همین شهر را برای دیدن انتخاب کنیم. من همیشه قبل از گرفتن پکیج تور سعی میکنم هتل مدنظرمون رو انتخاب کنم و تو سایت لست سکند، بوکینگ و تریپ ادوایزر این کار رو انجام میدم. اینکه اول هتلمونو انتخاب کنم این فایده رو داره که وقتی با آژانس های مختلف تماس میگیرم و فقط اسم هتل انتخابی رو میگم به راحتی میتونم قیمت اژانس ها رو باهم مقایسه کنم و کمترین رو انتخاب کنم.  تو جست و جویی که در مورد هتل داشتم یک هتل 5 ستاره به اسم سانوی پوترا نظرمو جلب کردکه هم امتیاز خوبی از نظر کسانی که در آنجا اقامت داشتند گرفته بود(8.5 در سایت بوکینگ ) ، امکانات خوبی داشت و هم اینکه قیمتش در حد هتلهای 4 ستاره بود، اینطور شد که این هتل رو انتخاب کردیم و در نهایت آژانس لیاناپرواز کمترین قیمت را برای این هتل و پرواز ماهان به ما ارائه داد که هزینه تور برای اتاق یک تخته 2.600 هزار تومان و برای اتاق دوتحته 2.100 هزار تومان شد.

      عکس از صفحه ای در سایجیک تراول که مکان های دیدنی کوالالامپور را نشان می دهدsygic.jpg

      عکس از امتیاز هتل سانوی پوترا در سایت بوکینگsunway.jpg

      روز اول سفر:

      دیدار از برج های دوقلوی پتروناس و خیابان  بوکیت بینتانگ

      پروازمون ساعت 10 شب با هواپیمایی ماهان بود و طبق معمول پروازهای ماهان کاملا در زمان مقرر پروازمون انجام شد و طی پرواز با دو وعده غذای شام و صبحانه و همینطور دادن چشم بند و پتو از ما پذیرایی کردند. زمان پروازمون هشت ساعت بود. در طی پرواز با مانیتور مسیر پروازمون رو میدیدیم و بعد از گذشتن از پاکستان، هند و اقیانوس هند و خلیج بنگال کم کم نزدیک مالزی میشدیم و وقتی هواپیما کم کم وارد مالزی شد از همون ابتدا طبیعت اونجا ما رو مسحور خودش کرد و خودمون رو تو طبیعت استوایی اونجا تصور کردیم. ما حدود ساعت  10 و نیم صبح به وقت مالزی به فرودگاه رسیدیم و همینکه تو فرودگاه پیاده شدیم گرما و شرجی هوا حسابی غافلگیرمون کرد. فرودگاه کوالالامپور خیلی بزرگ بود و چند مرحله سوار اتوبوس و واگن های قطار مانند شدیم تا به مرحله گرفتن چمدان و در نهایت دیدن تورلیدرمون رسیدیم.

       

      عکس از اولین تصاویری که از سبزی بی پایان کوالالامپور در هواپیما دیدیم13.jpg12.jpg

      لیدر با یک اتوبوس به شدت قدیمی که توان راه رفتن نداشت دنبالمون اومد و حدود دو ساعت طول کشید تا ما به مرکزیت شهر رسیدیم. هرچند که مسیر بخاطر اتوبوس طولانی شده بود اما من همیشه از دیدن حاشیه شهر، نوع خونه ها و زندگی معمول انسان ها به دور از هیاهوی شهرهای توریستی، لذت میبرم و حس میکنم زندگی واقعی اونجا ها جریان داره و اونجاست که میشه دید یه مالایی زندگی معمولش چجوریه. 

      تو مسیر لیدر توصیه هایی کرد و تورهایی رو معرفی کرد که هزینه خیلی بالاتری نسبت به اینکه خودمون بخوایم بریم داشت و ما طبق معمول همیشه نه از گشت شهری استفاده کردیم و نه تورهای اعلام شده.

      بعد از رسیدن به هتل از همون لحظه ورود با نوع برخورد خوب کارکنان و دیدن لابی بزرگش که نوازنده ای در حال نواختن پیانو بود فهمیدیم انتخاب هتلمون خوب بود. 

      من همینجا یه توضیحاتی در مورد هتلمون میدم(البته با جزییات بیشتر در قسمت هتل های سایت لست سکند نوشتم) :

      ساختمان کلی هتل به این صورت بود که تا طبقه نهم این هتل پاساژ و پارکینگ اختصاصی بود و از طبقه نهم که لابی هتل هست هتل شروع میشد و تا طبقه سی و سه اتاق های هتل بود.  فاصله این هتل تا مرکز شهر حدود ده دقیقه تا برج پتروناس بود و  در این هتل شاتل های رایگان برای کی ال سی سی(برج پتروناس) و بوکیت بینتانگ(مراکز خرید) وجود داشت. همینطور هتل دقیقا کنار ایستگاه مترو بود.  از نظر تمیزی هتل واقعا پاکیزه بود. صبحانه هتل کاملا متنوع و عالی و برای هر سلیقه ای راضی کننده بود. صبحانه شامل چند قسمت مالایی، چینی، هندی، مدیترانه ای و صبحانه معمول همه کشورها مثل انواع میوه، شیرینی، قهوه، سالادها، سوسیس، ژامبون و ...بود. فضای سرو رستوران  بزرگ بود و با اینکه مهمانان هتل زیاد بودند ولی جا برای همه مهمانان بود و میشد سر فرصت صبحانه میل کرد. ساعت سرو از ساعت 7 الی 10 صبح بود. در این هتل برای دو اتاق 140 رینگت به عنوان مالیات از ما گرفتند.

      عکس هایی از هتل سانوی پوترا(اتاق، استخر هتل و صبحانه)00.JPGته.jpg6.JPG4.JPG7.JPG

      35.JPGphoto_۲۰۱۸-۰۴-۱۶_۲۳-۰۶-۰۱.jpgازونجایی که ما اخرین هتل از جمع مسافران داخل اتوبوس بودیم و تا برسیم هتل چند ساعتی طول کشید حسابی خسته شده بودیم و تا حدود هشت شب در هتل استراحت کردیم. بعدش تصمیم گرفتیم بریم کنار برج دوقلوی پتروناس که از پنجره هتل در حال چشمک زدن به ما بود. از دم در هتل تاکسی گرفتیم و تا برج پتروناس 20 رینگت کرایه دادیم البته چون شب اول بود خیلی قیمتها دستمون نبود و تمام تاکسی ها رو بیشتر از قیمت رایج سوار شدیم.

      رسیدیم به برج پتروناس که بنظر من زیباییش در شب بسیار دلبرانه تر از روز هست حسابی از دیدن برج، ژست توریستها با قومیتهای مختلف کنار برج برای عکاسی و عکس گرفتن از خودمون  لذت بردیم. کنار برج تعداد زیادی فروشنده لنز دوربین هستند که پیشنهاد میدن لنزشون رو بخرین تا بتونید عکسهایی بگیرید که برج کاملا در عکس معلوم باشد. البته ما نخریدیم و با گوشی خودمان عکس های خوبی گرفتیم. جالبه که کار ساخت این برجها از سال ۱۹۹۵ شروع شد و در زمانی کوتاه در سال ۱۹۹۸ به اتمام رسید. دولت مالزی ساخت این برجها رو به عنوان نماد پیشرفت اقتصادی این کشور در دستور کار خود قرار داد و امروزه یجورایی برج‌های دوقلو پتروناس به عنوان یکی از نمادهای اصلی کوالالامپور و مالزی تبدیل شدن. تو جست و جوی اینترنتی که در مورد این برج ها داشتم فهمیدم، این برجها با احتساب آنتن بالاشون، ۴۵۲ متر ارتفاع دارن که تا سال ۲۰۰۴ به‌عنوان بلندترین سازه‌های جهانی شناخته می‌شدن. ساکنان اصلی برج‌های دوقلو هم شرکت های ملی نفت، کاری گالی هس بلومبرگ، آی بی ام، مک کینسی، شرکت تی سی اس، مایکروسافت و... هستن.

      عکس های از برج پتروناس در شب1.JPG

      3.JPGالبته چون ما در روز دیگه ای هم به برج پتروناس و پارک کنارش به اسم کی ال سی سی رفتیم عکسش رو همینجا میگذارم.IMG_9830.JPG

      IMG_9844.JPGLXCKE3316.JPGدیگه کم کم گرسنمون شده بود و برای خوردن غذا کمی اطراف برج جست و جو کردیم و وارد مرکز خرید برج ها که پاساژ بزرگ و پر از برندهای معروف هست شدیم. دور کوچکی در فودکورت های پاساژ زدیم و غذاهای اونجا خیلی جذبمون نکرد و خیلی یهویی تصمیم گرفتیم به سمت بوکیت بینتانگ که مرکز تجاری اصلی شهر و خیابان زنده و شلوغ کوالالامپور هست بریم و شام رو اونجا بخوریم.

      از برج تا بوکیت بینتانگ تاکسی از ما 15 رینگت گرفت. وقتی وارد این منطقه از شهر شدیم انگار دوباره به ما انرژی تزریق کردند و حسابی پر انرژی شروع کردیم به قدم زدن و دیدن جمعیت مختلف که در حال خرید بودند و گروه های مختلفی که در حال اجرای اهنگ های خیابانی بودند. ما همچنان که به جمعیت نگاه میکردیم بدنبال غذا هم میگشتیم و در نهایت در یک رستوران که مرغ سوخاری سرو میکرد رفتیم و انواع مختلف سوخاری ها رو سفارش دادیم. طعم غذا کاملا خوب و پر از ادویه بود که حسابی چسبید. در مجموع هزینه شام برای سه نفرمون 50 رینگت شد.

      با تاکسی با هزینه 20 رینگت به هتل برگشیم.

      عکس از اجرای موسیقی خیابانی در بوکیت بینتانگphoto_۲۰۱۸-۰۴-۱۷_۲۱-۰۳-۱۴.jpg

       هزینه روز اول

      140 رینگت مالیات هتل برای دو اتاق

      55 رینگت تاکسی

      50 رینگت شام

      20 رینگت آب معدنی و یک پاکت شیر در فامیلی مارکت

      مجموعا: 265 رینگت

       
        • روز دوم سفر:

          روز دوم ما از باتوکیو، معبد تین هو، محله چینی ها، معبد سری ماهاماریامان و پاساژ سنترال مارکت دیدن کردیم.

          باتوکیو:

          صبح بعد از خوردن صبحانه خوب هتل به ایستگاه مترو که دقیقا کنار هتل بود رفتیم تا به باتو کیو که حدودا سیزده کیلومتر با مرکز شهر فاصله داره بریم ولی با توجه به اینکه باید مسیر عوض میکردیم و سه نفر بودیم دیدیم هزینش با تاکسی تفاوت چندانی نداره برای همین با تاکسی و 27 رینگت به سمت باتوکیو رفتیم. برای دوستانی که میخوان با مترو به باتوکیو برن باید سوار خط ابی KTM بشن که ایستگاه اخر این خط باتوکیو هست.

          به باتوکیو که رسیدیم دیگه کاملا حس کردیم داره سفرمون متفاوت میشه و داریم تفاوتهای فرهنگی رو بخوبی لمس میکنیم. از شروع در ورودی که با فروشنده های گل و عود شروع میشد تا داخل غار که پر بود از تجربه های جدید از معابد و عبادت هندو ها.

          عکس از فروشنده ها در مسیر باتوکیو31.JPG

          این معبد که یکی از معروفترین معابد دین هندو در خارج از کشور هندوستان هست به دلیل نزدیکی به تپه‌ها و مجموعه غارهای اطرافش و نزدیکی به رودخانه باتو که در پشت این تپه واقع شده‌، به معبد غارهای باتو شهرت داره.

          وقتی ورودی اصلی رو رد کردیم با منظره مجسمه خدای مورگان روبرو شدیم مجسمه ای  که تو صفحات مجازی بسیاری از توریستها عکسش رو دیده بودم، ولی عظمت و بزرگیشو فقط باید از نزدیک لمس کرد.

          مجسمه خدای موروگان (Lord Murugan Statue) بلندترین مجسمه خدای هندو در مالزی و دومین مجسمه بلند خدای هندو در جهان هست. این مجسمه به ارتفاع ۴۲٫۷ متر  در ورودی «غارهای باتو» قرار داره و ساخت این مجسمه در سال ۲۰۰۴ شروع و پس از سه سال در سال ۲۰۰۶ به اتمام رسید.

          عکسهایی از مجسمه خدای مورگانWGYS6sQnNPIdLDJDWBvfVDSKFG1PLNnjc0YxSkBK.jpg13.JPG11.JPG10.JPG

          در فضای جلوی مجسمه مورگان پر از میمون های بازیگوش بود و دکه هایی که نارگیل و موز میفروختن. خیلی از توریستها به میمون ها غذا میدادن و برامون جالب بود این میمونها در چند دقیقه بیشتر از جثه و هیکلشون موز میخوردن و ولع خوردن اصلا توشون کم نمیشد. البته بعضی هاشون به بستنی هم رحم نمیکردن.

          عکس از میمون های محوطه باتو کیو29.JPG

           بعد از سرگرم شدن با میمونها تصمیم گرفتیم از پله ها به سمت غار حرکت کنیم که ۲۸۷ پله رو باید بالا میرفتیم و مادرم به دلیل مشکل کمر و زانو در محوطه نشست و من و همسرم باهم رفتیم. و من کلی دلم سوخت که مادرم میبایست در هوای داغ و شرجی اون روز مدت طولانی منتظر ما باشه.

          دم ورودی پله ها به خانم هایی که شلوار نداشتند و شلوارک یا پیراهن تنشان بود پارچه میدادند تا به کمرشان ببندند و خیلی ها پارچه به پایشان گیر میکرد و بالا رفتن پله برایشان سخت میشد برای همین بهتر هست حتما این معبد را با شلوار و یا دامن بلند بروید تا اذیت نشوید. خیلی جالب بود که همه معبدهای هندو با بالاتنه خانم ها، مثلا نداشتن استین و یا بیرون بودن مو کاری نداشتند و فقط پوشاندن پاها برایشان مهم بود.

          مسیر پله ها به سمت غارTG3xJqEQSK2J2440vs5DGS2BFLRp3dIqg6m4CLzg.jpeg

          اون روز ازون روزهای خیلی گرم و شرجی تو مالزی بود و ما عرق ریزان بسمت غار از پله ها بالا رفتیم. دیگه اخرای پله همسرم به نفس نفس زدن افتاد اما من عجله میکردم تا زودتر به سایه داخل غار و خنکی داخل برسم. غار دو قسمت بود فضای ابتدایی که مجسمه های مختلف هندوها برای عبادت بود و جاهایی که تازه درحال ساخت بودن و داربست نصب کرده بودن. پس از عبور از فضای اولیه فضای دیگری بود که معبدی برای عبادت هندو ها بود. افرادی داخل معبد بودند که برای عبادت کنندگان دعا میکردند و صدقات و نذرهای اونها رو دریافت میکردن. در این فضا زیبایی غار صدچندان  شده بود مخصوصا که هوا دیگه گرم نبود و باد خنکی میومد و بدلیل سوراخ های بزرگی که غار به سمت بیرون داشت تلالو نور افتاب به داخل غار، زیبایی خاصی بهش بخشیده بود.  ما هم حسابی از دیدن مناظر زیبا، هوای خنک و نحوه عبادت هندوها لذت بردیم و سپس به سمت پایین حرکت کردیم.

          عکس هایی از محوطه غارKG59nassFF1Tlbsahm1Ae3euX4txF5uJk4Ukai6X.jpeg19.JPG20.JPG21 (3).JPG25.JPG

           

          28.JPG20 (2).JPGعکس از معبد داخل غار22.JPG30.JPG

          از شدت گرما و تعریق زیاد تشنمون شده بود و پایین محوطه نارگیل با قیمت 5 رینگت خریدیم و اب داخلش رو خوردیم که تقریبا میشه گفت مزه معمولی داشت و طعم خاصی نداشت.

          عکس از نارگیل 5 رینگتی و فروشنده نارگیل که با سرعت زیاد نارگیل را آماده میکرد42PT0XSQvBukvowt56tMTX4O9yy2DX1b1NufwtWM.jpeg40.JPG

          عکس از محوطه زیبای کنار باتو کیو41.JPG

          به سمت درب خروج در حال حرکت بودیم که ناگهان باران عجیبی گرفت و نیم ساعت بی وقفه بارید و ما زیر سقف یک مغازه که تعطیل بود پناه گرفتیم و باران که قطع شد دوباره افتاب تیز اومد و تصمیم گرفتیم با تاکسی به سمت معبد تین هو بریم.

        • معبد تین هو (Thean Hou Temple):

          تا وارد این معبد شدیم یهو حس کردیم از هند(بوتاکیو) وارد چین شدیم و این تفاوتهای فرهنگی اونم انقدر نزدیک بهم و تحمل تفاوتها از سوی مردم برامون خیلی جذاب بود و در کل سفر از این تحمل فرهنگی صبحت میکردیم و از دیدنش لذت میبردیم. معبد تین هو نمونه برجسته ای از معابد شش لایه چینی هست که بسیار زیباست. بنظر من یکی از بهترین مکان ها برای نشستن، کسب آرامش، و تماشای چشم انداز زیبای آسمان کوالالامپور بالای سقف بت خانه معبد تین هو هست.

          این معبد زیبا بالای یک تپه ساخته شده که شاید ۲۵ سال بیشتر سن نداشته باشه و وقف شده برای سه خدای چینی هاست. تین هو الهه دریاست و در کوالالامپور این معبد برای الهه دریا توسط جامعه ی چینی های مالزی ساخته شده.

           

          معبد تین هو مالزی به چهار طبقه مختلف تقسیم می شه.

              طبقه اول: طبقه اول به رستوران و فروش نمادها و سوغاتی های مالزی اختصاص داده شده. و در قسمتی از این طبقه دفتر ازدواج برای عقد کردن زوجها بود. 

              طبقه دوم و سوم: سالن بزرگی که  برای اجرای برنامه های رسمی ازشون استفاده می شه.

              طبقه چهارم: این طبقه، مهم ترین بخش معبد تین هوست و بزر گترین سالن عبادت کاهنان و مردم در این طبقه وجود دارد.

          چون در یک قسمت از حیاط این معبد الهه ازدواج هست، پر و پا قرص ترین طرفداران این معبد، زوج های جوان هستن که برای گرفتن عکس های عروسی به معبد میان. 

          عکسهایی از محوطه و ساختمان معبد تین هو1l2JBdsoebS9Q1RiDgZfDk92A98HGiLDB8LCBqws.jpeg53.JPG46.JPG47.JPG45.JPG

          IMG_9009.JPGبه معبد که وارد شدیم قبل از ورود کفش هامون رو دراودریم و محو زیبایی های داخل معبد که پر از رنگهای طلایی و قرمز بودیم شدیم و مشغول دیدن عبادت افراد شدیم. در قسمتی از معبد چیزی شبیه فال حافظ خودمون بود که وسیله ای استوانه ای شکل و فلزی با کشوهای مختلف بود که روی اون چوب های زیادی بود که باید همه چوبها رو بلند میکردیم و بعد ول میکردیم و چوبی که از همه بالاتر مونده بود رو برمیداشتیم . شماره روی چوب نشون میداد کدوم کشو رو بازکنیم و داخل کشوها کاغذهایی بود که طبق نیت شما نوشته ای رو بشما ارائه میکرد. برای من و همسرم هم در اومد که نا امید نباشیم , نترسیم و به تلاشمون تو زندگی ادامه بدیم که بخت یارمون هست.

          عکسهایی از داخل معبد تین هو48.JPG51.JPG

          عکس از کشویی که نیت میکردیم و کاغذی از آن خارج میکردیم45 (2).JPG

          57.JPG59.JPG50.JPGبعد از دیدن فضای داخل معبد به پشت معبد رفتیم که هم طبیعت قشنگی داشت و هم مجسمه های بسیار جالبی دیدیم که مشخص بود فلسفه ای جالب پشت خود داره ولی هرچی جست و جو کردیم اطرافش نوشته ای که توضیحاتی داشته باشه ندیدیم و صرفا حدسیاتی رو خودمان زدیم. 

        • طبقه زیرین معبد هم جای خوبی برای خرید سوغاتی و نمادهای چینی و انواع مجسمه های بودا بود و قیمتش نسبت به سایر جاها کمی ارزانتر بود.

          عکس هایی از فضای پشتی معبد و مجسمه های جالب49.JPG56.JPG

          55.JPGبرای برگشت جلوی معبد تاکسی نبود و تا خیابان اصلی که حالت سرازیری بود  پایین رفتیم و در طول مسیر از طبیعت بینظیر استوایی لذت میبردیم و من و مادرم از گونه های عجیب گیاهی با برگهای پهن و گیاهانی که برای گرفتن نور از هم سبقت میگرفتنو روی هم رشد می کردن حسابی لذت میبردیم. وقتی گلهای اشنا رو میدیدیم هی میگفتیم ااا ازین گلها که ماهم تو ایران داریم ولی اینجا چقدر پهن برگ تر و درشت تر هستن.

          به خیابون اصلی که رسیدیم چون یکم جای پرتی بود بسختی تاکسی گیرمون اومد و تاکسی با 10 رینگت مارو به محله چینی ها برد. به سر محله که رسیدیم یه گروه فیلمبرداری در حال ضبط فیلم بودن و راننده تاکسی به شدت اصرار داشت بایستیم و فرایند فیلمبرداری رو ببینیم که البته چیز خاصی نبود و یه بازیگر که هیچ جوره تیپش به محله چینی ها نمیخورد  هی میرفت تو محلو بهش کات میدادن.

          عکس از آقای بازیگر در حال اجرای نقش در بازار چینی ها60.JPG

          عکس از بازار چینی ها60 (2).JPG

          وارد بازار چینی ها شدیم و اونجا از شیر مرغ تا جون ادمیزاد بود و البته که بیشتر مغازه ها لباس فروشی بودن. واقعیت اینه که با اینکه لباس ها ارزان بودن ولی خب کیفیت خوبی نداشتن و مناسب برای خرید نبودن. بعد از یک ساعتی چرخیدن تو این بازار مادرم که نسبت به کیفیت لباس خیلی حساس هست نگاه عاجزانه ای بما کردو گفت فکر نمیکنین داریم تو این بازار خودمون رو معطل میکنیم؟ ماهم که دیدیم حرفشون منطقیه خنده ای کردیمو سریع از بازار خارج شدیم.

        • معبد سری ماهاماریامان:

          ما میدونستیم که معبد سری ماهاماریامان نزدیک محله چینی ها هست و با گوگل مپ پیاده به سمت معبد رفتیم. بعد از بیست دقیقه پیاده روی به معبد رسیدیم. اینبار انگار از چین به هند رفته بودیم. از همون سردر معبد که حالت مثلثی داشت و مجسمه های خدایان دین هندو و سنگ های قیمتی متعدد  جذب این معبد شدیم. طبق معمول سایر معبدها باید بدون کفش میرفتیم. کفشمون رو تحویل دادیم و وارد معبد شدیم. و چه خوب موقعی رسیده بودیم شروع مراسم عبادیشون بود و دو نفر گوشه معبد سازهای هندی مینواختن، بوی عود همه جا رو پر کرده بود و مردم هم صف بسته بودند و دعا میکردن و در نهایت فردی از درون عبادتگاه چیزی که شبیه خاکستر بود رو به پیشانی عبادت کننده ها میمالید. انگار بازی رنگهای داخل معبد، صدای موسیقی و بوی عود تمام حواس ما رو درگیر خودش کرده بود و تمام این مدت ما لحظه ای پلک نزدیم و بدون اینکه باهم صحبتی کنیم محو تماشای این مراسم بودیم.

          چه داخل سالن اصلی و چه دورتادور این معبد پر از نقاشی‌ها و دیوارنگاره‌های جذابی هست و حس عجیبی رو در این معبد تجربه کردیم.

          من درجایی خونده بودم این معبد قدیمی ترین معبد هندوها در کوالالامپور هست و اینکه این معبد، سازه‌ای شبیه به اندام انسان هست که سر اون به طرف مغرب و پاش به طرف مشرق قرار داره. پاها به شکل گوپورام (برج یادبود) به ارتفاع 75 فوت و در 5 طبقه ساخته شده و هر طبقه، دروازه‌ای باشکوه داره که با پیکره‌ی 228 الهه‌ی هندوی ساخته شده به سبک جنوب هند، تزئین شدن.

          عکس هایی از سردر معبد سری ماهاماریامانphoto_۲۰۱۸-۰۴-۱۶_۲۳-۰۶-۱۱.jpg

          76.JPGعکس هایی از فضای داخلی معبد سری ماهاماریامان و مردم در حال عبادت73.JPG72.JPG67.JPG66.JPG

          عکس هایی از فضای بیرونی معبد سری ماهاماریامان71.JPG69.JPG

          پاساژ سنترال مارکت

          بعد از کلی تجربه جالب که در مورد عبادت هندوها کسب کردیم و لذت بردیم از معبد خارج شدیمو یجورایی بی هدف داشتیم قدم میزدیم که پاساژ سنترال مارکت رو جلومون دیدیم و وارد پاساژ شدیم. با نگاه اول فهمیدیم قسمت عمده پاساژ صنایع دستی و سوغاتی های مالزی هست البته اینجا قیمتش از مغازه های زیر معبد تین هو بالاتر بود. در حال گشت بودیم که ماساژ پا با ماهی و یا همون دکترفیش نظرمون رو جلب کرد و همسرم گفت حتما بریم و امتحان کنیم. هزینه اش برای هر یک ربع ده رینگت بود. خیلی تجربه جالبی بود هرچند اول با حس ترس و یا یجورایی قلقلک پامونو به سختی تو اب گذاشتیم ولی انقدر بهمون چسبید که دوست نداشتیم تموم بشه.

          عکس از پاساژ سنترال مارکت(عکس از اینترنت)tourcentral2.jpg

          عکس از ماساژ پا ما ماهی62.JPG

           

          ما که دیگه حسابی گرسنمون شده بود به طبقه بالای پاساژ رفتیم و گفتیم تو فودکورتش غذای مالایی تجربه کنیم. ما هرکدوممون یه نوع ماهی سفارش دادیم که حالت سرخ شده بود و با مقداری برنج و اب سوپ مانندی به ما دادن. طعم  ماهی خوب بود و برنجش تعریفی نداشت. چیز جالبی که هست اینه که غذاهای مالایی یه ادویه شبیه به بوی پوست لیمو دارن که تو اکثر غذاهاشون هست که بعضی ها دوسش دارن و بعضی ها هم مثل من نه. هزینه غذا مجموعا 40 رینگت شد.

          عکس از غذای مالایی برای شام63.JPG

          64.JPGبعد از بیرون اومدن تو استارباکس دو قهوه و یک اسکوپ بستنی خوردیم و هزینش 34 رینگت شد.

          کمی قدم زدیمو از کنار مسجد جامع کوالالامپور رد شدیم و چون شب بود رقص نور روی اب رودخانه کنار مسجد جالب بود. من همچنان گرسنه بودمو کنار مسجد از یک کی اف سی دو تکه سوخاری گرفتیم که باخودمان به هتل ببریم که هزینه 13 رینگتی داشت و در نهایت با 8 رینگت تاکسی به هتل برگشتیم.

          عکس از مسجد جامعRMBXE0097.JPG

           

          هزینه روز دوم برای هر سه نفر:

          65 رینگت تاکسی

          92 رینگت غذا، نارگیل و قهوه

          البته در هزینه ها از هزینه های شخصی مانند خرید سوغاتی، لباس و ... قلم میگیرم

        • روز سوم سفر:

          دیدار از شهر پوتراجایا، میدان مردکا و گشتی در شهر

          ما برای روز سوم قصد داشتیم به ارتفاعات گنتینگ بریم و برای همین با 20 رینگت با تاکسی به کی ال سنترال رفتیم. اما اونجا وقتی به محل تورهای گنتینگ رفتیم گفتند تا ساعت یک عصر بلیط ها فروخته شده و با توجه به اینکه ساعت 1 برای رفتن خیلی دیر بود تصمیم گرفتیم بلیط را برای فردا بخریم و هزینه 13 رینگتی برای رفتن به ارتفاعات دادیم که واقعا برای سه نفر و این مسیر طولانی ارزان بود. خب برای امروز هدفمون رو عوض کردیم و گفتیم بریم پوتراجایا . با پرس و جو فهمیدیم خط Klia به سمت پوتراجایا میره و نفری 14 رینگت هزینش هست. البته من تو سفرنامه ها قیمت خیلی پایین تر خونده بودم اما ما جز این خط چیز دیگه ای پیدا نکردیم. ما با این خط سوار قطار سریع السیر شدیم و حدود یه ربع تا بیست دقیقه بعد پیاده شدیم و از همونجا با 5 رینگت سوار اتوبوسی شدیم که به سمت میدان اصلی شهر میرفت که مسجد پوترا یا صورتی و ساختمان نخست وزیری در اونجا بود.

          پوتراجایا که به شهر برنامه ریزی شده معروف هست پایتخت جدید سیاسی مالزی محسوب می شه و کارکنان دولت عمدتا در این شهر زندگی می کنن . پوتراجایا از نظر لغوی "پوترا به معنای فرزند یا شاهزاده و جایا به معنای موفقیت هست.

           از همون لحظه که وارد این شهر شدیم ساختمانهای شیک و خیابانهای زیبا و عریض و بعضا سنگ فرش شده و همینطور فوق العاده تمیز و خلوت و منظم نظرمونو  به خودش جلب کرد و یه ارامش خاصی تو این شهر محسوس بود  که به این شهرسازی احسنت میگفتیم.

          عکس هایی از شهر پوتراجایا، ساختمان نخست وزیری80 (2).JPG82 (2).JPG

          مسجد پوترا یا مسجد صورتی

          مسجد پوترا یا مسجد صورتی ، با آب های دریاچه پوتراجایا احاطه شده و تنها از یک سمت به خشکی راه داره و حدودا سه چهارم این مسجد در دریاچه گسترش یافته و ساخته شده به همین دلیل از دور که نگاه می کنی، انگارمسجدی وسط آب قرار داره. این مسجد به افتخار اولین رئیس جمهور مالزی، پوترا، به این اسم نامگذاری شده اما بدلیل رنگ خاصش به مسجد صورتی هم معروف هست. برای ورود به مسجد اول قومیت شما رو میپرسن و بعد به خانمهایی که حجاب اسلامی ندارند رویه ای که کلاه داره و شبیه مانتو هست میدن. قبل از اینکه وارد شبستان این مسجد بشیم از حیاطی سنگ فرش شده و خوش نقش و نگار عبور کردیم که حوض های چشم نوازی داشت و برای رسیدن به شبستان از ورودی بزرگی که شبیه دروازه های قدیمی بود گذشتیم.  فضای مسجد بسیار دلباز و دیدنی بود و حدود نیم ساعتی در فضای مسجد ماندیم و از معماری زیباش لذت بردیم.  

          عکس های از مسجد پوترا یا مسجد صورتی85.JPG81.JPG81 (2).JPG80.JPG81 (3).JPG

          83.JPGبعد از دیدن مسجد به سمت دریاچه رفتیم تا از پل هایی که میگفتن شبیه سازی شده از پل خواجوی اصفهان ، پل سانفرانسیسکو، پل سیدنی هست دیدن کنیم. این دریاچه مصنوعی هست که تقریبا ۶۵۰ هکتاره و مجهز به سامانه خنک‌کننده طبیعی برای شهر هست. برای ورود به کنار دریاچه میبایست از یک فودکورت عبور کنیم و ما بادیدن غذاهای عجیب و غریب تصمیم گرفتیم حتما بعد دیدن پل این غذاها رو امتحان کنیم. هوا به ناگهان از افتابی شدید ابری شد و بارون نم نم شروع به باریدن کرد که حسابی فضای دریاچه و پل ها رو رومانتیک کرده بود. بعد کمی استراحت و دیدن منظره به سمت فود کورت رفتیم و  شاه میگو و اسکوئئد یا مرکب ماهی سفارش دادیم که هزینه یک بشقاب با برنج 75 رینگت شد. از این نوع غذاهای دریایی در مالزی خیلی گرون هست و بیشتر برای امتحان کردن میشه ازشون گرفت تا سیر شدن. غذای خوش مزه ای بود و هرچند بیشتر برای تست کردن گرفته بودیم اما حسابی چسبید.

          عکس هایی از فضای دریاچه و پل ها845.jpg82.JPG

          عکس از غذای دریاییLTPRE7426.JPG

          بارون دیگه داشت شدید میشد و ما تصمیم گرفتیم با تاکسی برگردیم کوالالامپور و با 55 رینگت به سمت کوالا حرکت کردیم. تو راه بارون در حد سیل شده بود و من دعا میکردم که تا برسیم بارون بند بیاد.

           تصمیم گرفته بودیم مقصد بعدیمون میدون مردکا باشه و  کمی قبل تر از میدون پیاده شدیم. از بارون تو کوالالامپور خبری نبود و پیاده به سمت میدون رفتیم. تو راه یک گروه رو دیدیم که در حال اجرای نمایش خیابانی برای کمک به مردم مسلمان روهینگیایی بودن یجورایی نمایش از سختی ها و زجرهایی بود که اونها تحمل میکردن و واقعا تامل برانگیز بود. بعد از ایستادن و دیدن هنرشون 20 رینگت بهشون کمک کردیم و به سمت میدون رفتیم.

          عکس هایی از اجرای نمایش خیابانی برای حمایت از مسلمانان روهینگیایی87.JPG

           89.JPGبه میدون که رسیدیم فضای خیلی قشنگی داشت و با نماد I love kl عکس گرفتیم و دیدیم بله بالاخره داره بارون  شروع میشه و فهمیدیم گویا بارون پوتراجایا به کوالالامپور رسیده. 

          عکس از نماد I love kl

          90.JPG

          عکس از محوطه میدان مردکا90 (20).jpgplnYQnyYTJS7ODhgxt3NQDVyrm4XLkUfeD9N3Xnc (1).jpeg

          سریع زیر محل اجرای برنامه جلوی استادیوم ورزشی تو میدون، پناه گرفتیم و بارون تبدیل به سیل شده بود. تو همین حال چندتا دانش اموز مالایی اومدنو ازمون خواستن پرسشنامه ای رو پر کنیم. پرسشنامه در مورد سفرهای توریستی به مالزی بود و از توریستها میخواست بگن از کجان، تا حالا به کجاها سفر کردن، از چه چیزهای مالزی خوششون میاد، چیاش بد بوده یا اینکه آیا دوباره میان و .... این کار خیلی جالب بود و نشون میداد که چقدر مالزی داره رو صنعت توریسم سرمایه گذاری میکنه و با این کارش نه تنها یه تحقیق میدانی در سطح وسیع انجام میده و میفهمه توریستا چیا رو دوس دارن بلکه داره ذهن دانش اموزهاشو  هم به سمت کارهای جذب کننده توریست جلب میکنه. ما هرکدوممون با یک دانش آموز مشغول شدیم و در نهایت تک تک شون با ما عکس جدا گرفتند و گفتند باید در مدرسه به معلممون نشون بدیم که فکر نکنن خودمون الکی پر کردیم .

          عکس از دانش آموزان در حال تحقیق 91.JPG

          خلاصه ما با این دانش اموزها سرگرم شدیم و بعد یک ساعت بارون بند اومد. ما اون سمت استادیوم چادرهای بزرگ هلال مانندی از دور میدیدم و تصمیم گرفتیم  بفهمیم چی هستن. وقتی رسیدیم  یسری افراد با روی خیلی خوش مارو به داخل دعوت میکردن و میگفتن رایگان هست و تنها یک ربع از وقت شما رو میگیره. ما هم برامون جذاب شده بود ببینیم داخل چه خبره پس رفتیم داخل. داخل حالت سینمای گرد سقفی بود که کلیه محل های توریستی مالزی رو در تصاویر معرفی میکردن و اکثرا روی زمین دراز کشیده بودن و میدیدن، من تابحال همچین چیزی ندیده بودم و این هم ازون تجربه های جالب ما بود.

          عکس از سینماSrYUbVGxNUp0TYtXBHlrTqs3poNcg6hlcuj0MiEO.jpeg

          بعد که بیرون اومدیم بازارچه غذاهای خیابونی میدون مردکا نزدیکمون بود، انواع شیرینی ها، غذاهای سوخاری، میوه های استوایی و اسموتی ها رو اونجا میفروختن. ماهم شیر انبه سفارش دادیم و سه تا در حجم خیلی زیاد 15 رینگت شد و واقعا خوشمزه بود و هنوز مزش تو دهنم هست.

          عکس هایی از بازارچه و نوشیدنی شیرانبه93.JPG98.JPG

          ازونجا با 6 رینگت به محله شلوغ و جذاب بوکیت بینتانگ رفتیم و با کمی دور زدن و یکم پاساژگردی شام رو در مک دونالد خوردیم.

          هزینه شام در مک دونالد 35 رینگت شد و با 15 رینگت برگشتیم هتل.

          هزینه روز سوم برای هر سه نفر:

          101 رینگت تاکسی

          42 رینگت مترو

          135 رینگت غذا و نوشیدنی

          13 رینگت بلیط گنتینگ

          20 کمک به مسلمانان روهینگیا

          روز چهارم:

          رفتن به ارتفاعات گنتینگ و پاساژهای خیابان بوکیت بینتانگ

          این روز، روز رویایی برای من بود و الان که ازش مینویسم نمیتونم تک تک حسهای خوبم به این محل رو بیان کنم و وقتی چشمام رو میبندمو به اونجا فکر میکنم حتی میتونم خنکای هوای مه الود اونجا رو کنارم حس کنم.

          ما بلیط 9 صبح رو از روز قبل گرفته بودیم و با 9 رینگت (دیگه کم کم یاد گرفته بودیم که با تاکسی متر بریم) به ایستگاه کی ال سنترال رفتیم. همونجا بلیط برگشت رو برای ساعت 4 عصر به قیمت 13 رینگت برای 3 نفر گرفتیم. پیشنهاد میکنم حداقل 4 ساعت رو به موندن در ارتفاعات گنتینگ اختصاص بدین و هرچه بیشتر اونجا بمونید قطعا پشیمون نمیشید. ما بعد گرفتن بلیط به طبقه زیرین کی ال سنترال رفتیم که اتوبوس ها اونجا ایستاده بودند و مسیر یک ساعته تا گنتینگ رو طی کردیم.

          عکس از ایستگاه اتوبوس در کی ال سنترال100 (2).JPG

          مسیری سربالایی روی کوه بود که طبق معمول با طبیعت استواییش واقعا سحرتون میکنه و جذابه. همینطور که به ارتفاعات نزدیک می شدیم حس میکردیم که هوا داره خنک تر میشه و شرجیش کم میشه و وقتی از اتوبوس پیاده شدیم کاملا یه هوای خنک کوهستانی با کمی رطوبت ملایم حس کردیم که خیلی دلچسب بود. 

          عکس از مسیری که اتوبوس مارا به سمت ارتفاعات گنتینگ میبردQJMCE3723.JPG

          با توجه به راهنمای تابلوها از پله برقی های کنار ایستگاه بالا رفتیم تا به ایستگاه تلکابین برسیم. تلکابین به این صورت بود که سه ایستگاه داشت، ایستگاه اول که خودمون در آن بودیم نامش آوانا اسکای وی بود و ایستگاه دوم معبد چین سویی و ایستگاه سوم به نام اسکای اونیو بود.  بلیط کامل شامل رفت و برگشت بود و اینکه با همان بلیط می شد ابتدا از معبد چین سویی دیدن کرد و دوباره سوار شد و به منطقه گنتینگ ریزورت یا همان ایستگاه اسکی اونیو رفت.

          عکس از تابلوی ایستگاه های تلکابین99.JPG

          عکس از ایستگاه اول تلکابین100 (4).JPG

          عکس از مسیر تلکابین به سمت معبد چین سویی99 (2).JPG

          ما تصمیم گرفتیم اول معبد چین سویی رو ببینیم.  بعد از پیاده شدن در ایستگاه اول کلی پله برقی بود که در نهایت کنار معبد تمام میشد. کنار معبد پیاده شدیم و با دیدن فضا و طبیعتی که تو هوای مه الود اونجا غرق شده بود حسابی به هیجان اومدیم.

          عکس از فضای معبد چین سویی100.JPG101.JPGHaM7rIgdZX9AVdHsHcTXDoHuA4XpIICbqZr7g190.jpeg

          اول به سمت مجسمه بزرگ بودا رفتیم و توراه رسیدن به بودای بزرگ از مجسمه هایی دیدن کردیم که هرکدوم اسم خاصی داشتند مثلا یکی اسمش open heart lohan بود و یا یکی دیگشون laughing lohan و هرکدوم مشخصاتشون نوشته بود. مثلا یکی نوشته بود با اینکه جسم ضعیفی داره ولی روح قوی داره و  یا یکی که به اتفاقات دنیا با روی باز میخندید.

          خب خوندن این داستانها جالب بود و نشان از جهان بینی بودایی ها داشت و ادم رو غرق در خودش میکرد و به این فکر میکردم که من کدوم یکی از مشخصاتو دارم و  چه خصوصیاتی تو من میتونه بارزتر باشه.

          به بودای بزرگ که رسیدیم عظمتش دیدنی بود و کنارش کمی عکس گرفتیم و با پله به  سمت طبقه زیرین بودا رفتیم که معبدی برای عبادت بود .

          عکس هایی از بودای بزرگ104.JPG111.JPG112.JPGA9XOcwOh2YltH3JAnpjX9BY6IYajeWS28IttoMpR.jpeg100 (3).JPG

          عکس از معبدی در طبقه زیرین بودای بزرگ105.JPG

          دوباره برگشتیم بالا و اینبار به سمت مجسمه های بهشت و جهنم رفتیم. مسیر حالت مارپیجی بود و هرچه بالاتر میرفتیم و به طبقات بالاتر جهنم میرفتیم که در نهایت طبقه ده بود و در آخر به بهشت میرسیدیم که طبقه ای نداشت و یک نمای کلی از فرشته ها در حال شادی بود. روی هر طبقه جهنم افرادی در حال عذاب بودن و کنارشون دلیل عذاب هر طبقه نوشته شده بود مثلا بعضی ها بد رفتاری با پدر و مادر، عدم احترام به مردم، تخریب اموال عمومی، سقط جنین و ....بود. بعضی از توریستها خیلی سریع از کنار مجسمه ها رد می شدند و هیچ نگاهی به نوشته های کنار اون نمی کردن و خیلی جالب بود این مسیر طولانی رو طی کردن برای دیدن این صحنه ها ولی اینکه اساس اینها چی هست براشون مهم نبود و این جای تامل داشت.

          عکس هایی از طبقات جهنم106.JPG107.JPG108.JPG109.JPG

          عکس از نماد بهشت107 (2).JPG

          بعد از دیدن طبقات بهشت و جهنم به سمت معبد چین سویی رفتیم، بسیاری در حال عبادت بودند. در داخل معبد یک مجسمه از کینگ شوئی قرار داره که یک راهب بودایی بود که مدت ها به عنوان الهه ای در استان فوجیان چین، به علت توانایی ماورای طبیعی اش برای احضار باران و دور کردن ارواح خبیثه شناخته می شد. این معبد فقط محل عبادت چین سویی نیست بلکه محلی برای عبادت آیین بودایی، تائویسم، شمنیسم، کنفسیوس گرایی و دیگر اعتقادات مردم چینی هم هست.

          داخل معبد چین سوییFOTOE7544.JPG

          بعد از دیدن معبد به سمت پاگودای رفتیم، پاگودای که یک ساختمان استوانه ای با معماری چینی بود از داخل دارای پله هایی بود که به صورتی چرخشی به سمت بالا میرفت و میشد در هر طبقه ایستاد و به سمت ایوان اون طبقه رفت. تو طبقات بالای این ساختمان نمای 360 درجه فضای زیبای اونجا رو میدیدیم و یجورایی اصلا دوست نداشتیم ازون پایین بیایم. 

          در جایی خونده بودم که پاگوداها جهت دیده بانی،پرستش،پیش بینی طالع و تعیین جهت باد ساخته میشدند و از استوپاهای هندی برای ساختش تقلید کردند، تعداد طبقات این ساختمان هم فرد هست بدلیل اینکه چینی ها معتقدند عدد زوج عدد نحسه... پاگودای معبد چین سویی رو به اسم قبرستان ایستاده میشناسند و خاکستر مرده هاشون رو داخل اون قرار میدن که البته ما همچین چیزیو اونجا ندیدیم.

          عکس هایی از ساختمان پادوگای103.JPGl2Sv0bVDb2hOv1RXvA2Duv6eFpICdjvemQaw1f73 (1).jpeg

          بعد از دیدن از پاگودا دوباره به سمت تلکابین رفتیم و  در مجتمع گنتینگ پیاده شدیم. مجمتع بسیار بزرگی که انواع سرگرمی ها و انواع مغازه ها و رستورانها مخصوصا رستورانهای چینی در اون قرار داشت و ما از بعضی از برندها در اونجا خرید کردیم و حسابی در اونجا سرگرم شدیم تا اینکه یهو ساعتمونو دیدیم که سه و نیم هست و فقط نیم ساعت وقت داریم برای برگشتن. سریع سمت تلکابین رفتیم و برگشتیم به ایستگاه اتوبوس و خداروشکر دقیقا زمان حرکت به اتوبوسمون رسیدیم.

          عکس از مرکز خرید در مجتمع گنتینگ

          EABAE3610.JPGالبته برای برگشت حتما نباید با تلکابین برگشت و میشه از طبقه زیرین مجتمع گنتینگ هم بسمت پایین با اتوبوس اومد.

          سوار اتوبوس برگشت به کوالالامپور که شدیم همونطور که غرق اتفاقات زیبای امروزمون بودیم خوابمون برد و بعد یه ساعت رسیدیم به کی ال سنترال. تصمیم گرفتیم قبل از اینکه به جای دیگه ای بریم قهوه بخوریم تا خواب از سرمون بپره. و وارد شعبه کافه سافرانسیسکو شدیم و دو تا امریکانو و یک ایس کاپوچینو سفارش دادیم و هزینه مون 29 رینگت شد. چیز جالبی که تو کافه ها یا جاهایی که نوشیدنی مثل اب میوه میفروشن هست اینه که هرچی با یخ سفارش بدین تقریبا کل لیوان رو پر یخ میکنن و بعد روش اونی که سفارش دادید رو میریزن. در واقع از حجم بزرگ لیوانی که میدن نباید ذوق کرد چون بیشترش یخ هستش.

          ازونجا با 17 رینگت تاکسی گرفتیم و بوکیت بینتانگ رفتیم تا از پاساژها دیدن کنیم و غذایی اونجا بخوریم. البته قبل از دیدن پاساژ هر کدوم یک بلال مکزیکی با قیمت 4 رینگت خریدیم که واقعا خوشمزه و شیرین بود و حسابی چسبید و پیشنهاد میکنم حتما بلال های اونجا رو تجربه کنید.

          همینجا میخوام در مورد پاساژهای این منطقه و کلا خرید تو مالزی یه توضیحی بدم. پاساژهای منطقه بوکیت بینتانگ از چند سطح مختلف تشکیل میشن که از ارزان چینی تا پاساژهای کاملا برند هست. پاساژهایی مثل تایم اسکوئر که حسابی بزرگ هستند پر از کالاهای چینی هستند که خب متوسط قیمت کمی دارند و اکثر لباسها اونجا 20 تا 25 رینگت بود اما این ارزونی بی دلیل نبود و جنس لباسها کاملا معمولی بود و چیزی نبود که بشه روش حساب کرد، ما تقریبا از این پاساژ با اینکه کلی دیدنش وقتمون رو گرفت چیز خاصی نخریدیم.

           

          عکس از ساختمان تایم اسکوئر (عکس از اینترنت)berjaya-times-square-hotel-kuala-lumpur-malaysia.jpg

          پاساژهایی مثل فارنهایت در  سطح دو بودند،  هم داخلش برندهای ارزان مثل اچ اند ام بود و هم اینکه کیفیت وسایل کمی بالاتر از تایم اسکوئر بود. البته اونجا مغازه های اوت لت برندهایی مثل ریبوک و نایک هم هستند که میتونید خرید خوبی بکنید.

          و اما پاساژهایی هم هستند مثل پاولیون که واقعا لوکس هستند و شما انواع برند های معروف رو اونجا میتونید ببینید. پاساژهایی مثل پاولیون چون نزدیک به سال نو میلادی بود تزیینات بسیار زیبایی داشتن و پر از تفریحات جالب و تزیینات خاص برای عکس گرفتن بود. 

           

          عکس از پاساژ پاولیونJTogOiC3ttUcL7ddvcOg37fFwED301P8mpizB3lJ.jpg

          ما از برندهای اونجا مثل ادیداس خرید کردیم. از نظر قیمتی باید بگم تفاوت قیمت برندها نسبت به ایران خیلی پایینتر نیست اما اونهایی که در حراج هستند ارزش خرید دارند و حدودا ممکنه یک ست در حالت غیر حراج  50 تا 100 هزارتومان کمتر از ایران محاسبه بشه. اما چیزی که هست اینه واقعا کیفیت ست های ورزشی که گرفتیم عالی بود.

          پس از گشت حسابی گرسنمون شده بود و دیگه حتی نمیتونستیم فکر کنیم دلمون چه نوع غذایی میخواد چشممون به مک دونالد خورد و سریع پریدیم توش و خودمونو از گرسنگی نجات دادیم. هزینه شام 50 رینگت شد و بعد با 15 رینگت رفتیم هتل.

          هزینه روز چهارم برای هر سه نفر:

          42 رینگت تاکسی

          29 رینگت قهوه

          12 رینگت بلال

          48 رینگت تلکابین گنتینگ

          50 رینگت شام

          و البته حدود 1000 رینگت خریدهای شخصی مثل لباس داشتیم.

        • روز پنجم سفر:

          روز پنجم ما تصمیم گرفته بودیم به زونگارا یا باغ وحش ملی نگارا بریم.  ما با 35 رینگت با تاکسی به زونگارا رفتیم و برای سه نفر 255 رینگت ورودی باغ وحش دادیم.

          حدود 50 سال پيش در يك منطقه ي جنگلي و كوهستاني بسیار زیبا باغ وحشی ساخته شد که باغ وحش ملي مالزي نام گرفت این باغ وحش حدود 44 هكتار مساحت داره و در فاصله 13 کیلومتر از مرکز کوالالامپور واقع شده.

           اين باغ وحش داخل جنگل هاي بكر و در طبیعت بی نظیر استوایی مالزی قرار گرفته و غیر از اینکه شما از دیدن گونه های مختلف حیوانات لذت میبرید بلکه میتونید گونه های مختلف گیاهی مالزی رو هم ببینید.

          دقیقا دم مسیر ورود به باغ وحش نقشه راهنمای کل باغ وحش هست و شما میتونید مسیر مورد نظر خودتون رو بر اساس نقشه انتخاب کنید. ما کل مسیر رو بر اساس همین نقشه های راهنما که کل مسیر بود انتخاب میکردیم.

          عکس از راهنماهای ورودی باغ وحشCSYNE7681.JPGHUERE0026.JPG

          تو این باغ وحش بیش از 450 گونه حیوانی شامل انواع پستانداران، پرندگان، دوزیستان، خزندگان و آبزیان بوده که در مجموع متجاوز از 5 هزار جاندار است که بیشترشون در فضایی با چشم انداز وسیع و باز و تا حد امکان شبیه به زیست گاه های طبیعی خودشون نگهداری میشن.

          روزی که مارفتیم ازون روزهای خیلی گرم و افتابی مالزی بود و حیوونها بیشتر از افتاب فرار کرده بودنو تو لونه هاشون بودن یا خیلی حال و حوصله ورجه وورجه نداشتن.

          عکس از حیوان ها و محیط باغ وحشPOASE0533.JPGRLPN8189.JPGEFGQE4923.JPGAFNVE8607.JPG

          WZMZE2358.JPGDINXE0499.JPGQGWEE2785.JPGXMNEE5539.JPGONHKE3253.JPGIMG_9680.JPGیک قسمت جالب این باغ وحش قسمت نگهداری پانداها بود که در یک ساختمان جداگانه و کاملا خنک نگهداری میشدن و  افراد گروه گروه و در یک صف وارد ساختمان میشدند، اونجا با اون فضای بزرگ و اون همه زحمتی که میکشیدن فقط دوتا پاندای خسته و خوابیده بودن و ما کلی خندیدیم و گفتیم خوشبحال این دوتا پاندا که چقدر همه تحویلشون میگیرن.

          همونجا ما با یسری دانش اموز که اردو اومده بودن باغ وحش وارد شدیم و خیلی جالب بود که همشون تو فروشگاه اون قسمت یک کلاه پشمی که شکل سر پاندا بود خریدن و تو اون گرما سر خودشون کرده بودنو ما با دیدنشون کلی عرق میریختیم و حسابی خندیدیم خودمونو با اون کلاه ها تو اون گرما تصور میکردیم.

          عکس از پانداهاSNRGE4554.JPG

          برای من جذاب ترین قسمت این باغ وحش دریاچه ای بود که کنارش انواع پرنده ها آزاد بودن و حسابی زیر سایه درختاش استراحت کردیم و سه تا لیموناد خنک خریدیم و خوردیم.

          عکس از دریاچه درون باغ وحشJNIZE8720.JPG

          دیدن این باغ وحش ممکنه سه چهار ساعت وقت ببره و اگر مثل مادر من خیلی اهل حیوانات نباشید ممکنه یکم حوصلتون سر بره و دوس داشته باشین زودتر تموم بشه و یا اگر مثل من عاشق طبیعت باشین  بیشتر از حیواناتش ممکنه مسخ طبیعت زیباش میشین. بعضی از قسمت های این باغ وحش هم مثل باغ پروانه هاش اصلا جالب نبود چیز خاصی نداشت. 

          بعد از دیدن باغ وحش تصمیم گرفتیم به مرکز شهر بریم و ازونجایی که همسرم عاشق پاساژهای وسایل الکترونیک و دیجیتال هست با یک تاکسی با هزینه 30 رینگت به مرکز شهر(بوکیت بینتانگ ) و پاساژ low yat plaza رفتیم.  من و مادرم در همون طبقه اول پاساژ که اوت لت مارکهای ورزشی بود خودمون رو مشغول کردیم و یه مقدار سوغاتی مثل تی شرتها و شلوارک های ریبوک و ادیداس خریدیم. بعد از اونجا به کی اف سی رفتیم و غذا خوردیم و بعدش به استار باکس رفتیم که هزینش مجموعا حدود 100 رینگت شد.  

          عکس از پاساژ لویاتKIDFE2470.JPGا.jpg

          بوکیت بینتانگ یجوریه که همینجوری  حتی اگر خرید نداشته باشی بازم جذب میشی بری تو پاساژاش در نتیجه ما هم هر شب اخر برنامه هامون یسر به اونجا میرفتیم. دوباره برای اخرین بار به پاساژاش سرزدیم و کمی خرید کردیم و بعد به هتل برگشتیم.

          شب تصمیم گرفتیم شام رو در رستوران ها و کافه های زیر هتل بخوریم و واقعا انتخاب خوبی بود و یک سرویس بال سوخاری، یک چیز برگر و سوشی سفارش دادیم که واقعا خوش طعم بود و هزینش حدود 70 رینگت شد. یجورایی حسرت خوردیم چرا اینجا که انقدر نزدیکمون بود بیشتر نیومدیم. 

          عکس از غذای شامHTGWE6516.JPGBYRFE9286.JPGTYCHE0250.JPG

          هزینه روز پنجم:

          85 رینگت تاکسی

          170 رینگت غذا و قهوه

          255 بلیط ورودی زونگارا

          30 رینگت نوشیدنی داخل زونگارا

          حدود 400 رینگت خرید لباس و سوغاتی

          روز ششم:

          روز ششم که روز برگشتمون بود و عصر ترانسفر میومد دنبالمون که بریم فرودگاه تصمیم گرفتیم که داخل هتل و همچنین پاساژ زیر هتل خودمونو سرگرم کنیم صبح رو با رفتن به استخر هتل شروع کردیم و بعد با گرفتن شدید بارون به اتاق برگشتیم و طبق معمول بارون تبدیل به سیل شد و قصد بند اومدن نداشت. خوب شد که روز اخرمون بود و قصد رفتن به جای خاصی نداشتیم چون قطعا با بارونی که سه ساعت مدام و شدید باریده بود کلا برناممون بهم میریخت و نمشد جایی رفت. 

          ما هم رفتیم تو پاساژ و واقعا پاساژعالی بود هم فروشگاهای لباس و لوازم ارایشی بهداشتیش و هم طبقه زیرینش که یه هایپرمارکت بود و همینطور فودکورت. 

           

          عکس از پاساژ زیر هتل سانوی پوتراWTCSE0230.JPG

          ما از هایپر مارکت کمی سوغاتی های شکلات و بیسکوییت و قهوه و .... خریدیم.

           

          عکس میوه فروشی هایپرمارکتXPVLE2847.JPG

          یه قسمت جالب رستوران زنجیره ای سوشی کینگ بود که خیلی برامون جالب بود. رستورانش اینجوری بود که شما رو صندلی که مینشستید انواع سوشی ها به صورت چرخشی از کنارتون رد می شدن و هر بشقابی بر اساس رنگش یه قیمت داشت که قیمتها از 3 تا 8 رینگت بودن و شما به تعداد بشقابی که سوشی میخوردین سر اخر براتون حساب میکردن. ما از هر نوعی امتحان کردیم و واقعا بهمون چسبید و تجربه جالبی بود. البته کسانی که عضو  سوشی کینگ بودند هر بشقابی که میخوردند 3 رینگت براشون حساب میشد و شایدم برای همین کمه کمش جلوی هرکسی 15 تا بشقاب بود.

          عکس از سوشی کینگHs6pDKBpoV2ddkCDonarc2kDIH6K3JnRr63OVMR7.jpeg

          برای عصر هم به عنوان ناهار در همونجا برگر و سوخاری خوردیم که هزینش حدود 50 رینگت شد.

           

          عکس از ناهار روز آخرJPITE8453.JPG

          خب دیگه وقتش رسیده بود با کوالالامپور خداحافظی کنیم و لحظه سختی بود این شش روز برام انگار یک ماه گذشته بود انقدر که مکان های متعددو فرهنگهای مختلف و آیین های جالب رو تجربه کرده بودیم،  باورم نمیشد تو شش روز بشه این همه تجربه جالب کسب کرد.

          هزینه روز ششم

          80 رینگت غذا

          200 رینگت سوغاتی

          همانطوری که در ابتدای سفرنامه هم گفتم ما بدلیل اینکه مادرم همراهمون بود و نمیخواستیم خیلی براشون سفر سخت باشه کلا از تاکسی استفاده کردیم و در نتیجه اگر مثل ما خیلی از تاکسی استفاده نکنید هزینه سفرتون کمتر میشه.

           امیدوارم شرایط زندگی برای همه سفردوستان به گونه باشه که رفتن به سفرهای متعدد براشون آسون باشه. به همه سفردوستان سفر مالزی رو پیشنهاد میکنم و امیدوارم با رفتن به این کشور حسابی لذت ببرند.

          .در پایان از مدیریت محترم لست سکند و کارکنان عزیز آن کمال تشکر را دارم

           

          شاد باشید و مانا


      نویسنده : سپیده محمدی

      تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.