"سفری رمانتیک به ورونا، پایتخت عشق جهان در روز عشق"
«رومئو!رومئو! چرا رومئو هستی؟» شاید معروفترین جمله از مشهورترین رمان عاشقانه در ادبیات انگلیسی جهان باشد، اما در میان عشق و علاقه شدید به ماجرای تراژیک رمان، شهری که این درام عاشقانه در آن روی داده است و به پایتخت عشق جهان معروف است در میان مسافرین ایرانی ایتالیا کمی مهجور و ناشناخته است. حتی بدون توجه به این که رومئو و ژولیت شخصیتهای خیالی رمان شکسپیر هستند و نمود بیرونی داشتند یا خیر، ولی بقایای گذشته پرافتخار ورونا دلیل مستندیست دال بر عظمت و شکوه این شهر و به قول شکسپیر"هیچ دنیایی بدون دیوارهای ورونا وجود ندارد". بنابراین در این سفرنامه داستان سفر سه روزه خود را به این شهر کهن که در تاریخ 13 تا 15 فوریه سال 2018 انجام گرفته است، بیان میکنم. انتخاب این بازه تاریخی از آن جهت اهمیت دارد که در روز 14 فوریه که به روز عشق معروف است، عشاق از سراسر جهان به این شهر می آیند تا در یک فضای بسیار رمانس و در فستیوالی که زیر بالکن رومئو و ژولیت برگزار می گردد خاطراتی به یاد ماندنی بیافرینند. استفاده از کاشی های صورتی و قرمز تیره در اکثر معماری های این شهر، حس و حال عاشقانه ورونا را بیشتر پدیدار کرده است. کوچه های روستایی، میادین زیبا و ویرانه های رومی باقی مانده در قلب شهر، تلفیقی جذاب از سنت و مدرنیته را به نمایش در آورده است.
عکس1. نمایی از شهر ورونا
اما پیش از آغاز سفرنامه چند توضیح به نظرم لازم به ذکر است:
*این سفرنامه بخشی از سفر 10 روزه من به ایتالیا می باشد.
*علیرغم ثبات قیمت کالاها، قیمت هتل ها و ورودی موزه ها در اروپا، ممکن است بنا بر فصل سفر و یا وجود کارناوال های خاص این قیمت ها تغییر داشته باشند.
*برای پیدا کردن ساده تر آدرسها در گوگل مپ، حتی الامکان سعی کرده ام از اسامی اصلی و انگلیسی خیابان ها و اماکن استفاده نمایم.
*سعی کرده ام بیشتر به بیان مشاهدات شخصی پرداخته و به توضیحات تکمیلی اماکن که میتوان در دفترچه های راهنمای توریستها و یا ویکیپدیا پیدا کرد، بسیار مختصر اشاره نموده ام.
*در سفرنامه مربوط به میلان به تفصیل به مسائل مربوط به اخذ ویزا اشاره خواهد شد و در این سفرنامه وارد مباحث این حوزه نمیشوم.
و اما... ورونا شهریست در شمال ایتالیا که وسط ونیز و میلان، کنار رود آدیجه(Adige) و جنوب دریاچه گاردا قرار دارد. ورونا دومین شهر ایالت ونتو می باشد که مرکز آن ونیز است. این شهر در قرن 14 در اوج قدرت و شکوه خود قرار داشت تا این که در سال 1797 توسط سپاه ناپلئون فتح شد و در سال 1866 میلادی به صورت رسمی به عنوان یکی از شهرهای خاک ایتالیا شناخته شد. ورونا دوازدهمین شهر ایتالیا از نظر تعداد جمعیت می باشد و معروف است به Piccola Rome یعنی رم کوچک. زیباییهای ورونا آنقدر زیاد بود که شکسپیر را مجاب کرد که شاهکار رومئو و ژولیت را اینجا بیافریند.
حمل و نقل در ورونا:
هرچند ورونا دارای یک فرودگاه کوچک بینالمللی در خارج شهر است(به هنگام چک کردن متوجه شدم پروازهای از مبدأ ورونا به سایر شهرهای اروپا بسیار ارزان است). ولی راحت ترین و بهصرفهترین راه دسترسی به این شهر استفاده از قطار است. از آنجایی که من در ونیز بودم بلیت را مستقیما از ایستگاه قطار و دستگاه هایی که داخل آن تعبیه گردیده اند و پول نقد نیز قبول می کنند تهیه کردم.
عکس2. دستگاه های تهیه بلیط
*بسیار دقت شود که ورونا دو ایستگاه قطار دارد و شما باید Verona Porta Nuova را انتخاب نمایید.
به علت تعدد قطارها از ونیز به ورونا و میلان نگرانی بابت تمام شدن بلیط نداشته باشید. هر چند که میتوانید در صورت داشتن ویزا کارت، بلیط را به صورت آنلاین از سایتهای زیر نیز تهیه فرمایید:
www.goeuro.com
www.trenitalia.com/en.html
www.italiarail.com
به هنگام انتخاب قطار از دستگاه عجله نکنید چون چند آپشن جهت انتخاب دارید. فاصله با قطار معمولی از ونیز به ورونا1.30 ساعت و با قطار سریعالسیر 1 ساعت است که اولی 10 یورو و دومی 23 یورو بود که مسلماً قطار معمولی برای من بسیار مقرونبهصرفه بود. از طرفی تجربه سوار شدن به قطارهای سریعالسیر برای من چندان جالب نبود. چون در اثر سرعت زیاد مدام دچار گرفتگی گوش می شدم.
عکس 3. نمایی از داخل قطار ونیز به ورونا
*بسیار دقت شود که پس از تهیه بلیط از دستگاه و پیش از سوار شدن به قطار باید آن بلیط را در دستگاه دیگری که نزدیک محل سوار شدن به قطار است وارد کرده و به اصطلاح Verify نمایید(مهری بر روی بلیط میزند). اگر این کار را نکنید یا فراموشتان شود و در بین راه مأموری بلیط شما را چک نماید به ناحق مشمول جریمه خواهید شد.
عکس4. دستگاه تائید بلیط(عکس از اینترنت)
ساعت حدوداً 6 عصر به ورونا میرسم. ایستگاه، نسبتاً قدیمی و رنگ و رو رفته است ولی جنبوجوش زیادی دارد. در شبهای ونیز هیجان و بیخوابی زیادی داشتهام و تصمیم دارم امشب را حسابی استراحت کنم. پس راهی هتل میشوم. هر چند در ایستگاه قطار ورونا چندین فروشگاه لباس هست که در همان نگاه اول متوجه قیمت بسیار مناسب آنها میشوم و کمی مشغولم میکند و به خاطر میسپارم که به هنگام برگشت نگاهی دوباره به آنها داشته باشم.
عکس5. ایستگاه قطار ورونا
ورونا فاقد خط مترو میباشد، ولی دارای یک ساختار اتوبوسرانی بسیار منظم است که شما میتوانید با هر بار سوار شدن به اتوبوس و پرداخت 2 یورو به راننده، بلیط خود را دریافت نمایید. رانندههای اتوبوس بسیار خوشتیپ و با کلاسند و شبیه خلبان هواپیما با شما برخورد میکنند ولی اگر پول خرد نداشته باشید اوقاتشان تلخ میشود. حتما پس از دریافت بلیط از راننده آن را در دستگاهی که داخل اتوبوس تعبیه شده است وارد کنید تا مهر تائید زده شود. البته از ایستگاه قطار نیز میتوانید کارت اتوبوس 10 سفره تهیه کنید که قیمتش 12 یورو میباشد به عبارتی هر بلیط برای شما 1.2 یورو خواهد بود. هر چند از مزایای ورونا این هست که شهر آدمای پیاده هستش. به فاصله 10 دقیقه از ایستگاه به هتل و به فاصله 5 دقیقه از هتل به مرکز شهر راه است. پس اصلا نیازی به خرید کارت حمل و نقل روزانه یا هفتگی نمیباشد. ورونا از آن جمله شهرهایی است که بهتر است بی هدف در آن بگردید. آدرس و شماره و زمان حرکت هر کدام از اتوبوس ها در تابلوهایی که کنار هر ایستگاه نصب شده به طور دقیق نوشته شده است.
عکس 6 و 7. تابلوهای راهنمای نصب شده در ایستگاه های اتوبوس
محل اقامت در ورونا:
اصولا من از هتل انتظار زیادی ندارم و غالباً هم در سفرهای یک نفره از هاستل ها استفاده می کنم و مخصوصا که از هتلهای ایتالیا و صبحانههای مختصر آنها نیز که اصلاً نباید انتظار زیادی داشت. به هر حال در ورونا هاستل مطلوبی پیدا نکردم و یک هتل سه ستاره نزدیک به ایستگاه قطار و مرکز شهر به نام Hotel Scalzi را انتخاب کردم. یک هتل سه ستاره دنج با صبحانهای قابلقبول که هرچند استخر و باشگاه ندارد ولی چون به ایستگاه قطار نزدیک است محل خوبی محسوب میشود و شبی 60 دلار هزینه آن است. از ایستگاه قطار تا رسیدن به جلوی درب هتل کمتر از 15 دقیقه طول میکشد. با دیدن نمای بیرونی هتل سه ستاره! شوکه میشوم. ساختمانی شبیه موزه با دیوارهای زرد رنگ دوده گرفته که پایین آنها تندیسهایی قدیمی تعبیه شده است. با دیدن درب چوبی قدیمی آن که در بالای آن، کله یک شیر غران طراحی شده است ناخودگاه یاد فیلم هاستل میافتم. درب بسته است و جالب است که با زدن آیفون این در چوبی تاریخی به صورت اتومات باز میشود و احتمالاً به سمت سلاخی شدن میروم!
داخل هتل برخلاف نمای بیرونی بسیار حرفهای و سنتی دیزاین شده و خانم مسن مهربانی هم به استقبالم میآید و یک چائو(سلام ایتالیایی) بسیار غلیظ و احوالپرسی گرمی به عمل می آورد. اتاق بسیار تمیز و خوشبو بوده و حمام و دستشویی بزرگی دارد. صبحانهها نیز در حد صبحانه های معمول ایتالیایی می باشد که بر خلاف کشورهای اروپای شمالی چندان مفصل و گوشتی نمیباشد. کلا در ایتالیا به این نتیجه می رسید که هر ساختمانی قدیمیتر باشد و نمای بیرونیش کهنهتر به نظر بیاید، می توان انتظار اصالت و کیفیت بیشتری را از داخل آن داشت.
عکس 8: نمای بیرونی هتل
عکس 9. درب هتل
عکس 10. نان های محلی سرو شده در صبحانه
خرید سیمکارت:
در مورد خرید سیمکارت همون فرودگاه یا ایستگاه قطار با ارایه پاسپورت میتوانید سیم کارت بخرید. من wind را پیشنهاد می کنم که آرمش یک علامت نارنجی بزرگ w هست که به راحتی می توانید آن را در ایستگاه قطار ورونا پیدا کنید (البته من خودم در فرودگاه میلان خرید کردم). خود سیم کارت 12 یورو هست. بعد که سیم کارت را خریدید بگید که من تعرفه سی رو می خواهم. این تعرفه شامل 3 گیگ اینترنت هست که قیمت آن 12 یورو هست. اینترنت گوشی اینجا خیلی مهمه چرا که خیلی جاها لازم هست آنلاین باشید و شماره اتوبوس ها را با اینترنت پیدا کنید. به همین خاطر همیشه مواظب باشید که گوشیتان اینترنت داشته باشد. اپلیکیشن My wind را هم در گوشیتان نصب کنید. خیلی کارایی دارد و هر لحظه میزان مصرف شما رو با عقربه نشان می دهد. همچنین می توانید عبارت saldo رو به شماره 4155 اس ام اس کنید که گزارشی از وضعیت حجم اینترنتی شما ارسال نماید.
عکس 11. محل فروش سیمکارت ویند
لیست جاذبه های گردشگری ورونا:
- کلیسای بزرگ دی سان زنو ماجوره-Basilica di San Zeno Maggiore
- قلعه قدیمی- castello Vecchioو موزه آن
- موزه Lapidario Mafffeinao
- ارک Dei Gavi
- میدان Bra
- کاخ Plazzo della Gran Gurdia
- کاخ Barbieri Comunr di Verona
- آرنا دی ورونا-Arena di Verona
- خیابان Mazzini
- خانه رومئو و ژولیت-Casa di Giulietta
- میدان ارب-Piazza Erbe
- دانشگاه ورونا
- کلیسای سنت فرمو ماجوره -Chiesa di San Fermo Maggiore
- قبر ژولیت-Tomba di Giulietta
- برج Lamberti
- کلیسای سانتا ماریا آنیکا-Santa Maria Antica
- کلیسای سنت آناستازیا-Chiesa di Santa Anastasia
- کلیسای جامع دومئو-Duomo –Santa Maria Matricolare
- باغ های جاردینوجوستی-Giardino Giusti
- قلعه سان پیترو-Castel San Pietro
- تئاتر رومی و موزه باستان شناسی-Teatro Romano e Museo Archeologico
- مرکز خرید Adigeo Centro Commerciale
- دریاچه گاردا
- شهربازی Gardaland
- شهربازی Movieland
- پارک آبی Caneva Auquapark
- پارک جنگلی Jungle Adventure Park
- پارک Parco Giardino Sigurta
- پارک حیات وحش Parco Natura Viva
روز اول:
8.30-9.15
کلیسای بزرگ دی سان زنو ماجوره
9.30-10.45
قلعه قدیمی وچیو و موزه آن- ارک Dei Gavi
11-11.45
موزه Lapidario Mafffeinao
11.45تا1
میدان برا- کاخ Plazzo della Gran Gurdia- کاخ Barbieri Comunr di Verona- آرنا دی ورونا
1.15-2
نهار در رستوران Istanbol Doner Kabab
2-4.5
خیابان مازینی- میدان ارب- خانه رومئو و ژولیت
4.5-5.5
دانشگاه ورونا
5.45-7
کلیسای سنت فرمو ماجوره - مقبره ژولیت
7-10
برج لامبرتی - کلیسای سانتا ماریا آنیکا- کلیسای سنت آناستازیا- کلیسای جامع دومئو
10-10.30
عکاسی شبانه در ارک Dei Gavi
10.30-11
شام در Paninoteca Mordimi
یکی از خصوصیات بد من که همسفران را کلافه می کند و اساسا باعث می شود که تنها سفر کنم سحرخیزیست و احساس می کنم خوابیدن بیش از 4-5 ساعت در حین سفر، نوعی کفران نعمت محسوب میشود (هرچند گاهی در اثر خستگی ناشی از فشردگی برنامههای روزانه چارهای جز خوابیدن مثل یک خرس تا ساعت 11 نیست).
بر همین اساس ساعت 6.15 از خواب بیدار شده و تا زمان سرو صبحانه که ساعت 8 بود به مرتب کردن وسایلم پرداختم. پس از صرف یک صبحانه نسبتاً سبک به سمت کلیسای Di san Zeno Maggiore حرکت میکنم. یکی از جذابیتهای ورونا تمرکز بافت تاریخی آن است که کمتر نیاز خواهید داشت که از وسایل حملونقل عمومی استفاده کنید. پس از حدود 15 دقیقه گذر از خیابان تنگ و قدیمی Antonio Rosmini به کلیسا میرسم.
کلیسای بزرگ دی سان زنو ماجوره-Basilica di San Zeno Maggiore:
ساعات کار:8.30 تا 18
یکشنبهها:12.30 تا 18
یک کلیسای باشکوه رمی که در قرن نهم ساخته شده است و دو ستون عظیم همراه با دو شیر آلبالویی رنگ مرمرین در ورودی آن قرار دارند. در کنار معماری بینظیر و حیاط سرسبز آن که درختانی کهن دارد، این کلیسا دارای دخمهای هستش که محل ازدواج مخفیانه رومئو و ژولیت در داستان شکسپیر بوده است که با پلکانی داخل صحن اصلی مشخص شده است. ورونا یک تاریخ بسیار کهن دارد. و سابقه قدیمیترین کلیسای آن یعنی کلیسای سان زنو به قرن ششم بر میگردد که الهام بخش ساخت اکثر کلیساهای نسل بعد سبک رومانسیک این ناحیه بوده و به تعبیری بهترین نمونه آن است و حالت یکنواخت و تکراری کلیساهای سبک باروک که در اکثر نقاط اروپا دیده می شود را ندارد. در سقف این کلیسا نقش های فراوانی از عهد عتیق و دوران آفرینش انسان دیده می شود. برج ناقوسی نیز به طول 62 متر در کنار کلیسا قرار دارد که متعلق به سال 1178 میلادی می باشد!! که از شش زنگ آن چهارتایش سالم و در حال کار هستند. اگر مراسم خاصی در کلیسا یا جشن عروسی در حال برگزاری نباشد که برایتان جذابیت داشته باشد20 الی 30 دقیقه برای بازدید از این کلیسا کافی است.
عکس 12. نمای بیرونی کلیسای دی سان زانو
پس از بازدید از کلیسا از پیاده روی کنار رودخانه آدیجه به سمت قلعه Vicchio حرکت کردم. نم نم باران و پرواز و آواز کبوترها در حاشیه رودخانه آدیجه در هوای ابری و مه آلود ورونا جذابیت های این مسیر را دو چندان میکرد. پیشنهاد بنده این است که بازدید از قلعه را در اوایل صبح و قبل از ظهر انجام دهید. مجددا با 20 دقیقه پیاده روی به محل قلعه رسیدم.
قلعه قدیمی- castello Vecchioو موزه آن:
ساعات کار موزه: دوشنبه ها 13.30 تا 19.30
سایر روزها:8.30تا 19.30(بعد از ساعت 18.45 نمیتوان وارد شد)
هزینه ورودی 6 یورو. از ماه اکتبر تا می در اولین یکشنبه هر ماه یک یورو میباشد.
البته کارتی هم به نام Verona card هستش که با خرید اون می تونین از چند موزه بازدید کنین ولی آنطور که من حساب کردم نهایتا 4-5 یورو فرق می کرد و ارزش دنگ و فنگشو نداشت.
عکس 13. قلعه وچیو
معماری این قلعه به سبک گوتیک بوده و استفاده از رنگ نارنجی خاص در معماری آن باعث شده که به یکی از آثار برجسته معماری ایتالیا تبدیل شود. قلعه دارای 7 برج است که تا بالاترین نقاط آن میتوانید بروید و اطراف آن هم خندقی وجود دارد که در قرنهای گذشته پر از آب بوده است. این قلعه در اصل متعلق به خانواده اسکالیجری بود که تقریباً نقشی شبیه خانواده مدیچی در فلورانس را داشتند و سال ها بر ورونا حکومت کردند. در قرون وسطی اکثر شهرهای مهم ایتالیا توسط یک خانواده بنام اداره می شد.
وجود این قلعه باشکوه در کنار چهار کلیسای کهن آن که در مجاورت رودخانه آدیجه قرار گرفته اند جلوهای رویایی به شهر داده است. البته موزههای داخل قلعه که یک بخش شامل وسایل جنگی و یک بخش شامل نقاشیهای قرن 16 و 17 هستند چندان چنگی به دل نمیزنند و آثار برجستهای درونشان دیده نمیشود. هرچند به گفته یکی از راهنماها که برای افراد یک تور توضیح میداد اینجا یکی از بهترین گالریهای هنری ناحیه ونتو است. البته برخی آثار مانند قدیمیترین ناقوس(عکس 14) مجسمه سوارکار(عکس 15)و ساعت خورشیدی(عکس 16) داخل آن ارزش دیدن دارند.
عکس 14 تا 16. برخی از آثار ارزشمند درون موزه قلعه
به هر حال آنچه که تهیه بلیط و بازدید از موزه را واجب میکند نه تماشای وسایل داخل موزه بلکه گشتوگذار داخل این قلعه هزار تو و رسیدن به برجهای آن است که منظره بدیعی از پل رو به روی قلعه و ورونای مه آلود را در اختیار شما قرار می دهد.
عکس 17تا 19- نمایی از قلعه از داخل موزه
خود قلعه آنقدر جذابیت بصری دارد که انسان به جای بازدید از اشیای موزه ها ترجیح می دهد ساعتها بر روی یکی از برجها نشسته و به آرامش رودخانه آدیجه خیره گردد. فضای سنگین داخل قلعه و نشستن بالای برجها در این هوای بسیار پاک ورونا حس قدرت خاصی به مخاطب میدهد. رودخانه آدیجه به شکل S از شهر عبور میکند و چندین پل معروف بر روی آن قرار دارد که از معروفترین آنها میتوان به پل اسکالیر-Scaliger و پل قلعه وچیو –Catle Vecchio اشاره کرد که ساختاری دفاعی داشته و در هنگام ساخت آن در سال 1350 میلادی یکی از عریضترین دهانهها را داشته و از شاهکارهای مهندسی آن زمان بوده است. جالب است که ارتش آلمان در جنگ جهانی از طریق این پل در سال 1945 عقبنشینی کرده و بخشی از آن را منهدم نمودند که در سال 1949 بازسازی گردید.
عکس 20 و 21-پل قلعه وچیو
اینجا آنقدر لوکیشنهای مختلف و جذاب برای عکس انداختن هست که میتواند در کنار بازدید از موزه تا 2 ساعت وقت شما را صرف کند. مثلا میتوانید به بالای برج رفته و از فرد قابل اعتمادی بخواهید عکس شما را از پایین بیاندازند.
عکس 22-24. لوکیشن های جذاب عکاسی از قلعه
پس از خروج از قلعه و در نزدیکی پل آن، ارک Dei Gavi را ملاحظه میکنید که یک سازه بسیار قدیمی می باشد و در دوران قرون وسطی برای مدتی از آن به عنوان دروازه ورودی شهر استفاده می شد.
عکس 25. ارک Dei Gavi
مقصد بعدی بازدید از موزه Lapidario Mafffeinao می باشد که حدود 5 دقیقه با قلعه فاصله دارد.
موزه Lapidario Mafffeinao
ورودی:4.5 یورو
ساعات کار: 8.30 تا 1.15
دوشنبه ها:8.30 تا 6.30
این موزه یکی از قدیمیترین موزههای مربوط به لاپیداری(سنگ شناسی و کتیبه شناسی و...) در اروپاست که سال 1738 افتتاح شده است. یکی از نکات جالب این نمایشگاه، دیدن تزیینات و سنگ هایی بود که در مراسم تشییع جنازه بزرگان و اشراف از آنها استفاده می گردید. با این حال واقعیت این است که پیش از بازدید از موزه بهتر است در مورد برخی آثار خاص به نمایش درآمده و داستان آنها مطالعه کنیم و گرنه این موزه برایمان چیزی جز چند تکه سنگ و تابلوی رنگ و رو رفته که کمی بوی تاریخ می دهد چیزی نخواهد داشت.
عکس 26 تا 31. عکس های از درون موزه Lapidario Mafffeinao
در نهایت پس از بازدید از این موزه به میدان Bra که قلب تپنده شهر وروناست می رسیم. همه جا پر از قلبهای رنگین نمادهای روز ولنتاین است و دورتا دور میدان را دکههای شکلات فروشی غرق کردهاند. عطر گلهای قرمز که اکثراً به شکل قلب درآمدهاند و اسمشان را نمیدانم بهقدری فضا را پر کرده است که لحظهای احساس میکنید بهار شده است.
عکس 32تا 35 عکسهایی از میدان برا با حس و حال ولنتاین
فضا به گونهای شما را میگیرد که تازه مدتی بعد متوجه اصلی ترین بنای موجود در این میدان یعنی ورونا دی آرنا میشوید. مجسمه Vittorio Emanuele دوم نیز در این میدان قرار دارد. ایشان اولین پادشاه ایتالیای متحد از قرن ششم به بعد بودند. در ایتالیا بسیار محبوب بوده و به پدر سرزمین پدری معروف است)Father of Fatherland).بیشترین علت محبوبیت وی احترام به قانون اساسی جدید و اصلاحات لیبرال بود.
عکس 36. مجسمه امانوئل دوم در میدان برا
پیش از بازدید از دی آرنا اول سری به کاخ Plazzo della Gran Gurdia میزنم که معمولاً هر ماه اختصاص به نمایش یکی از آثار تاریخی جهان دارد و زمانی که من آنجا بودم آثار مربوط به قوم مایا را به نمایش گذاشته بود. هزینه بلیط ورودی 6 یورو بود که داخل گالری نرفتم ولی خود ساختمان ارزش داخل شدن را داشت و پله های دوطرفه طولانی جالبی درونش تعبیه شده بود. بازدید از خود ساختمان رایگان است.
عکس 37. فضای داخل کاخ Plazzo della Gran Gurdia
همچنین کاخ Barbieri Comunr di Verona نیز در این میدان قرار دارد که یک کاخ به سبک نیوکلاسیک است و اکنون از آن به عنوان تالار شهرداری استفاده می شود و ورود به داخل آن مجاز نیست.
عکس 38: کاخ Barbieri Comunr di Verona(عکس از اینترنت)
طاق سفیدرنگی در ضلع شرقی میدان دیده میشود که بهنوعی قدیمیترین اثر وروناست و نقل است این خیابان خیابانیست که در قدیم مستقیم به سوی رم می رفته است. در سر این طاق یک چنگک شکار نهنگ آویزان شده است که 500 سال پیش توسط تجار ادویه که از شرق و مسیر جاده ابریشم به ورونا سوغات آورده شده بود آویزان است. این میدان و بخش باستانی ورونا یکی از آثار میراث جهانی ایتالیاست. محیط خالی از اتومبیل میدان و آرامش عجیب قرن 21 امی آن فضایی بسیار خوشایند را به وجود آورده است.
عکس 39. طاق سفیدرنگ
آرنا دی ودونا-Arena di Verona
بلیط ورودی: 5 یورو
ساعات کار:8.30 تا 18.30
این آمفیتئاتر بیضیشکل که در میدان Bra واقع شده است به نوعی برادر دوقلوی کلوسیوم رم نامیده میشود و قدمت آن به قرن اول بعد از میلاد مسیح بر می گردد. چهار طاق از ساختمان مدور بیرونی همراه با طاقهای ساختمان داخلی همچنان پا برجا هستند. نکته بسیار جالب آنکه در قرن دوازدهم زلزله بسیار مهیبی در این منطقه رخ داد که کوچکترین آسیبی به این بنای مستحکم وارد نکرد. از عجایب آنکه علیرغم گذشت قرنها آرنا دی ورونا همچنان حالت آکوستیک خود را حفظ کرده است و اکثر اجراهای داخل آن بدون میکروفن برگزار می گردد از جمله آنکه در اواسط ماه جولای تا اواسط ماه آگوست آثار هنرمندان بزرگی چون جوزپه وردی و ماسکانی به همراه یک اپرای قدیمی بومی در این محل اجرا شده و بیش از 20.000 نفر برای دیدن آن به ورونا میآیند. هر چند ظرفیت اصلی آن 30 هزار نفر است. اما الان برای حفظ ایمنی بیش از 20000 نفر را داخلش راه نمیدهند.
عکس 40و 41. نمایی از درون آرنا دی ورونا
غوطهور شدن در چنین فضاهای تاریخی سنگینی همیشه باعث گرسنگی زودرس من میشود. بایستی فکری به حال ناهار کرد. ولی پیش از آن، به توصیه یکی از اهالی ورونا سری به ابتدای خیابان Guglielmo Marconi که دارای چندین مغازه عروسک فروشی و ماسک فروشی و کفشفروشی بسیار ارزان است میزنم. هرچند چون تا شب بنای بازگشت به هتل را ندارم نمیتوانم وسایل زیادی بخرم و صرفاً به خرید چند سوغاتی کوچک اکتفا میکنم.
رستورانهای اطراف را قبلاً از سایت تریپ ادوایزر بر اساس کیفیت تقسیمبندی کرده و علامت زدهام. دو گزینه پیش رویم است مراجعه به شعبه Mc Donald یا Burger King که هر دو نزدیک به هم و در ابتدای خیابان معروف و پرتردد Corsp Porta Nuoava قرار دارند و یا مراجعه به یکی از مشهورترین دونر فروشیهای ایتالیا و بلکه اروپا در همین خیابان به نام Istanbol Doner Kabab که لذت خوردن پیتزا دونر آن را هیچوقت فراموش نخواهید کرد. قیمت این پیتزا 7 یورو است.
عکس 42. نهار در رستوران Istanbol Doner Kabab
با توجه به ترکیه ای بودن صاحبان مغازه در صورت علاقه و تمایل میتوانید از صاحب مغازه بخواهید که محلی را برای خواندن نماز ظهر در اختیار شما قرار دهد.
شما هرکجا که باشید می تونین نام شهرشونو تو سایت زیر وارد کنین که هم قبله و هم وقت نمازو نشون میده: www.azangoo.com
از اون بهترم اپلیکیشن prayer&Qibla هستش که واقعا عالیه. مردم ایتالیا به شدت برای مذاهب دیگه احترام قائلند.
اگرچه اکثر مغازه های زنجیره ای و برند بعد از ظهر ها نیز باز هستند ولی مغازه های محلی یا خیلی با کلاس همگی 2 تا 4 را تعطیل می کنند. بنابراین عجله ای برای خوردن غذا ندارم. پس از 45 دقیقه به سمت میدان برا حرکت کرده و وارد خیابان با شکوه Mazzini می شوم که در یک سنگفرش باریک تمام مارک های معتبر لباس دنیا را از H&Mو زارا و COS و C&Aبگیر تا Gucci و آدیداس و پیر گاردین راگرد هم جمع کرده است. البته مغازه هایی که مربوط به خود ایتالیا هستند قیمت های بسیار مناسبی دارند و حتما توصیه می کنم سری به Breshka در این خیابان برای خرید بزنید. قیمت های مربوط به OVS نیز که یک مارک داخلی ایتالیا می باشد بسیار پایین است که گویا مردم محلی چندان از کیفیت البسه آن راضی نیستند. پس از پرو کردن های فراوان و اتلاف وقت ناخواسته در این خیابان جیب خالی کن، تنها راه تجدید قوا خوردن بستنی در یکی از معروفترین بستنی فروشیهای وروناست که در همین خیابان قرار دارد و نامش Grom II میباشد.
بستنیهای ایتالیا واقعاً طعم بهیادماندنی دارن. دو اسکوپش 2.5 یورو و سه اسکوپش 3.5 یورو هست. حتما همه طعمها رو تست کنید. خوردن بستنی در ایتالیا می تواند به یکی از بهترین خاطرات غذایی شما تبدیل شود.
عکس43. تصویری از خیابان Mazzini(عکس از اینترنت)
با گذر از این خیابان به میدان معروف ارب می رسیم.
میدان ارب-Piazza Erbe
قدیمیترین میدان وروناست و یکی از زیباترین میادین ایتالیا و بلکه اروپا که در شمال آن فواره ای بزرگ با مجسمه یک زن به نام مدونا قرار دارد که متعلق به قرون وسطی و سال 380 میلادی میباشد و به نوعی سمبل اصلی مردم وروناست و از آن با نام بانوی ورونا نیز یاد میشود. این مجسمه حالت عجیبی دارد و در عین سادگی مانند آن است که کلیه اتفاقاتی که در میدان ارب رخ میدهد را زیر نظر گرفته است. چهرههایی که روی ستون فواره مشاهده میکنید همگی نشاندهندهی پادشاهان حاکم بر ورونا در سده های قبل می باشند.
عکس44و 45 میدان ارب و مجسمه مدونا
این میدان در سال بهترین محل برای نشستن در کافه ها و آشنایی با فرهنگ مردم شهر هست. عصرها دست فروش در چادرهایی وسایل خود را در این میدان عرضه میکنند که با توجه به بافت تاریخی، قیمت های آنها تفاوت چندانی با مغازهها ندارد. همچنین سنگها و آویزهای اصیل که اکثراً متعلق به جزیره مورانوی ونیز میباشند نیز در این میدان به فروش میرسد.
عکس 46. آویزهای سنتی سنگی
در این میدان کسانی هستند که با اخذ وجه در هیبت رومیان باستان عکس میگیرند که شاید بتوان آنها را گدای هنری نامید. چون نه گدایی میکنند و ژنده پوشند و نه آه و نالهای دارند که باعث تکدر مخاطبین گردد و از سر اکراه پولی بدهند، بلکه کاری میکنند که عابرین با رضایت کامل پولی در بربرشان بدهند. مثل فردی که 4 زانو رو هوای نشسته است و فقط دستی بر یک عصا دارد و ملتی که به دنبال کشف تکیهگاه نامریی او هستند.
در انتهای این میدان تراکم بالایی وجود دارد که نشاندهنده خانه رومئو میباشد.
خانه رومئو و ژولیت-Casa di Giulietta
ساعت کار: 8.30 تا 6.45
شماره 23 خیابان کاپلو به احتمال زیاد رمانتیک ترین آدرس دنیاست.
اینجا تمام آن داستان عاشقانه دختر و پسر جوانی که شیفته و مجذوب یکدیگر میشوند اما به واسطه کینه و نفرت خانوادههایشان به وصال نمیرسند و پس از وصال خودکشی میکنند پیش روی شما مجسم میگردد. معماری اصیل و بالکن این بنا، این قصه را بیش از اندازه واقعی و حزنانگیز جلوه داده است. در شهر کوچک ورونا پیدا کردن این مکان که قلوب عشاق از سراسر جهان را به هم پیوند داده است، ابداً کار دشواری نمیباشد. درب بیرونی، ساختاری فلزی و نردهای دارد که حتی شبهنگام نیز حیاط خانه را میتوان از لا به لای آن مشاهده کرد. دیوارهای دو سوی دالان ورودی، سطحی عجیب و بافتی نامأنوس دارند. دیوارهای دالان ورودی، دیوارهای کناری و تمام محوطه حیاط اصلی پر است از اسامی و نامهای فراوانی که پیمان عاشقانه خود را مکتوب نمودهاند. آنچه سبب تعجب من بود اینکه حتی در مرتفعترین نقاط سقف دالان که نیاز به نردبان بود نیز پر از این نوشتهها بود. در سمت دیگر حیاط دری بود که روی آن هزاران قفل به نشانه پیمانی دائمی و قلبی بر روی آن و شاخههای درخت اطراف آن بسته شده بودند.
چند دستگاه تلفن قدیمی نیز در محوطه نصب شده است که با انداختن سکه یک یورویی در آنها میتوانید قصههای موزیکال رومئو و ژولیت را به زبان انگلیسی بشنوید. پیچکهای آویزان شده از دیوارها نیز جذابیت خاصی به این خانه تاریخی دادهاند. داخل حیاط دو فروشگاه سوغاتی نیز وجود دارد که از پیکرهها و مجسمههای قهرمانان داستان تا انواع کارتپستالهای سهبعدی و انواع کلاه و .. درآن دیده میشود. به نظر من بهترین سوغاتی ورونا، کارت پستالهای سه بعدی رومئو و ژولیت میباشد. اما مهمترین نماد و المان این خانه پیکره تمام قد برنزی از ژولیت است که در انتهای حیاط خودنمایی میکند. این پیکره بخت گشاست!! و طبق یک سنت محلی جوانان مجرد برای باز شدن بختشان مجسمه را در آغوش می کشیدند تا بختشان بازگردد. و البته چه بسیار جوانانی که در انتظار محبوبی مرادجویی میکنند که گویا چندان نیز حاجت روا نمیشوند چون در این صورت آمار ازدواج در اروپا اکنون باید فلان میشد.
عکس 47-54. حیاط و ورودی خانه رومئو و ژولیت
عکس 55. قفل های بسته شده
در داخل این خانه هم که 4 طبقه است، تصاویر و یادداشتهای قدیمی از عشاق معروف و لباسهای بازیگران فیلمهای ساخته شده این اثر قرار دارد. از داخل خانه میتوان روی بالکن رفت و از کسی که در پایین است خواهش کنید عکس شما را بیاندازد که بعداً برایتان بفرستد.(این هم از مشکلات سفر تنهایی میباشد). البته ورود به داخل خانه رایگان نیست و 5 یورو ورودی دارد.
تصویر 56 تا 64. داخل خانه رومئو و ژولیت
به هر حال اینجا گویا جایی است که ژولیت حاجت عشاق را میدهد. با دیدن هزاران توریست انسان به فکر فرو میرود که اینان چگونه از یک داستان و رمان فیک برای خودشان جاذبه توریستی درست کردهاند.
فیلم1: حیاط خانه رومئو و ژولیت
پس از خروج از خانه به سمت پل Navi حرکت میکنم که در آن سوی پل، دانشگاه ورونا که از دانشگاههای معتبر ایتالیا میباشد قرار دارد که دوستان آکادمیک اگر علاقه مند باشند میتوانند بازدیدی از آن داشته باشند. از آنجا که بازدید از دانشگاهها جزو برنامههای من است، داخل دانشگاه میشوم. کلاسها تقریباً در حال تعطیل شدن است. اتاقی را میبینم که مربوط به امور بینالملل دانشگاه است. از سر کنجکاوی وارد میشوم تا در خصوص دانشجویان ایرانی ورونا پرسوجو کنم که در کمال تعجب متوجه میشوم تعداد دانشجویان ایرانی ورونا کمتر از 7 نفر میباشد. خانم خوش برخورد پذیرایی مفصلی از من به عمل آورده و چندین کاتالوگ دانشگاه و راهنمای شهر و یک تقویم رنگی را در اختیار من قرار میدهد.
عکس 65. کاتالوگ اهدایی دانشگاه
پس از خروج از دانشگاه به سمت کلیسای سنت فرمو حرکت می کنم.
کلیسای سنت فرمو ماجوره -Chiesa di San Fermo Maggiore
ساعات کار:10 تا 5
یک کلیسای نسبتا ساده که در مقایسه با سن زانو چیز خاصی ندارد و چون سر راه است صرفاً سری هم به آن میزنیم. درب ورودی کلیسا نیز شامل طرح جالبی است. هر چند زمان بازدید به پایان رسیده نمی توانیم داخلش برویم.
عکس 66. درب ورودی کلیسای سنت فرمو
مسیر را در امتداد رودخانه آدیجه به سمت پایین ادامه میدهم تا به محل موسوم به مقبره ژولیت برسم که با نام Tomba di Giulietta شناخته میشود.
Tomba di Giulietta
ساعات کار:8.30 تا 19.30
دوشنبه:1.30 تا 7.30
ورودی 5 یورو
این جا حیاطی است که قهرمانان داستان در آن خودکشی کردهاند. خیلی جالب است که دقیقا آن محلی را که در نهایت قهرمانان داستان خودکشی می کنند را نیز به شکل موزه در آورده اند و حتی تابوت سنگی مربوطه را نیز به نمایش گذاشته اند.
عکس 67 و 68. تابوتی که قهرمانان داستان در آن جان باختند
هر چند به لحاظ آثار تاریخی این محل چیز ارزشمند زیادی ندارد ولی محیط خلوت حیاط که کسی جز من نبود در کنار بارش ملایم باران، فضای بسیار خاصی را برایم پدید می آورد و به یاد حیاط های خانه های قدیمی تبریز میافتم. دیدن قبر خالی نیز که خودکشی داخل آن انجام گرفته است علیرغم فیک بودن کل داستان، حس عجیبی به انسان میدهد.
عکس 69 و 70. حیاط پر آرامش خانه
فیلم 2. حیاط خانه مقبره ژولیت
پس از بازدید و به هنگام برگشت چشمم به تابلوی موزه رادیو میخورد که قبلاً در نقشه علامت نزده بودم ولی درش بسته است و پس از پرسوجو متوجه میشوم که 8 ماهی است که درش را تخته کرده است، پس به سمت میدان ارب بر میگردم.
کمی بالاتر از میدان، برج Lamberti قرار دارد که میتوانید از بالای آن دیدی پانوروما نسبت به شهر داشته باشید ولی چون قرار است فردا به بالای تپه ای بلندتر از آن بروم، هزینهای صرف آن نمیکنم. این بافت تاریخی پر از المانها و ساختمانها و ارک های تاریخی مانند San Marco است که توضیح در باره تک تک آنها در حوصله این سفرنامه نمیگنجد و کشف شهودی آنها به خواننده واگذار میگردد. چون فردا ویژه برنامه ولنتاین قرار است در این میدان و پای برج لامبرتی برگزار شود وقت زیادی را صرف این محل نکرده و به سمت سه کلیسای معروف زیر حرکت میکنم.
کلیسای سانتا ماریا آنیکا-Santa Maria Antica
از کلیساهای کاتولیک ورونا هست که در قرن هفتم ساخته شده است که پس از ویرانی در اثر زلزله در قرن 11 که تنها کف آن باقی ماند به سبک باروک بازسازی شده است. این کلیسا محل نیایش اختصاصی خانواده اسکالجیری بوده و سپس به محل دفن مشاهیر این خانواده اختصاص یافته است. در مجاورت کلیسا هم آرامگاه کانگراند دلا اسکالا قرار گرفته و مجسمه ای زیبا از آن نصب شده است. وی از سال 13.8 تا 1387 میلادی در ورونا حکومت کرد و به توسعه قلمرو پرداخت.
عکس 71. نمای بیرونی کلیسای سانتا ماریا آنیکا-Santa Maria Antica
کلیسای سنت آناستازیا-Chiesa di Santa Anastasia
در کلیسای سنت آناستازیا هم از یک نوع مرمر آبی کم رنگ و ملایم استفاده شده که تو کمتر کلیسایی دیده بودم و در مجاورتشم یه حیاط کوچک خوش ساخت قرار داشت که چندتا مقبره با طراحی زیبا درونش قرار داده شده بود. پایین ستونهای این کلیسا نیز مجسمه های بودند که انگار مثل حمال دارند کل بار ستون را تحمل می کنند. شاید کنایهای ناخواسته باشد بر فشاری که زمانی بر کارگران بینوا جهت احداث این همه کلیسا وارد شده است. در کنار این کلیسا مرکز راهنمایی توریست ها قرار دارد.
عکس 72 و 73: کلیسای سنت آناستازیا و ستون های جالب آن(عکس اول از اینترنت)
کلیسای جامع دومئو-Duomo –Santa Maria Matricolare
هرچند این کلیسا شکوه و عظمت کلیساهای رم را ندارد ولی به واسطه قدمت آن که به قرن دوازدهم باز می گردد از اهمیت بالایی برخوردار است. این کلیسا معماری داخلیش نسبت به کلیسایهای دیگه شهر پر زرق و برق تر هستش و کمی آبروداری می کند. مخصوصاً سقف آن که به نظرم مربوط به ماجرای آفرینش است.
عکس 74. نمای درونی کلیسای جامع دومئو
در مسیر، کلیساهای مشهور دیگری همچون Santa Maria Matricolare وSanta Maria Assunta وجود دارند که می توانید از آنها بازدید کنید. هرچند احتمالا در سفر ونیز یا میلانتان آنقدر موارد باشکوهی دیدهاید که این کلیساها جذابیتی برایتان نداشته باشد. همین بافت سنتی را ادامه داده و درنهایت مجدداً به کنار ارک Dei Gavi باز میگردم که بهترین محل برای گرفتن عکس میباشد. پس از گرفتن چند عکس هنری نوبت به خوردن شام و برگشت به هتل است.
شام را به رستوران Paninoteca Mordimi که شنیدهام بهترین ساندویچهای شهر را سرو میکند میروم. جایی که بیشتر شبیه یک سوپرگوشت است تا رستوران. در رستوران ها هرچیزی که روش pork یا maiale باشد به معنای گوشت خوک هست.ham هم اکثرا ترکیب میشه با گوشت خوک. ولی میتونین بگین که گوشت beef یا pollo می خواین. در فروشگاه های زنجیرهای هم میتونین از بسته های چرخ کرده vitello که به معنای گوشت گوساله هست استفاده کنین. ساعت کار رستوران هم از ساعت 7بعد از ظهر تا 11 شب هست.
عکس 75 و 76- شام روز اول
روز دوم:
9-10.30
باغهای جاردینوجوستی
11-12.30
قلعه سان پیترو و تئاتر رومی و موزه باستان شناسی
1.15-4.30
مرکز خرید Adigeo Centro Commerciale
5.15-7
صرف بستنی در Niqu Gelateria-هایپرمارکت فامیلا
7-11
مراسم روز ولنتاین
11-12
صرف شام در رستوران دا ماریو
مقصد اول باغهای جاردینوجوستی است که با پای پیاده از هتل نیم ساعت راه است. ولی چون نمیخواستم برای مراسم روز ولنتاین خسته شوم سوار یکی از اتوبوسهای شماره 11 یا 12 یا 13 شده و در ایستگاه S.Zeno in Monte پیاده میشوم که رو به روی باغ است.
باغهای جاردینوجوستی-Giardino Giusti
ساعات کار:9 تا 7
ورودی:10 یورو
یکی از باشکوهترین باغهای متعلق به دوران رنسانس در ایتالیا میباشد که در سال 1580 ایجاد گردیده است. دالانهای تو در تو ایجاد شده توسط درختان و مجسمههای مرمرین فراوان جلوه باشکوهی به این باغ داده است. هرچند به نظرم برای 10 یورو کمی برایش زیاد بود. شاید هم در زمستان آن طراوت بهاری را نداشت.
عکس 77 و 78. باغهای جاردینوجوستی
کمی بالاتر از آن موزه تاریخ آفریقا قرار دارد که چون چندان علاقهای به این بخش ندارم مسیرم را به سمت رودخانه آدیجه کج کرده تا در نهایت به قلعه سنت پیترو برسم. پل تاریخی Pietra نیز در این محل قرار دارد.
قلعه سان پیترو-Castel San Pietro تئاتر رومی و موزه باستان شناسی-Teatro Romano e Museo Archeologico
این قلعه بر روی تپهای که با همین اسم است قرار گرفته شده است و تاریخ ساخت آن به قرن هشتم بر میگردد که بیشتر کاربرد دفاعی داشته است. آنچه بازدید از این قلعه را جذابتر می کنه تصویر پانورامایی هستش که از بالای این تپه از شهر دارین و فضا برای گرفتن عکسها بسیار فراهم است. میتوانید از موزه داخل قلعه نیز بازدید کنید که ماکت های کوچکی از بعضی از آثار تاریخی ورونا هم داخلش قرار داده شده.
عکس 79 تا 89- تصاویری از قلعه سان پیترو و نماهای پانورومای آن
فیلم 3. فیلم برداری از بالای تپه
پس از کارهای فرهنگی فراوان!، وقت رفتن به مرکز خرید است. چون شنیده ام قیمتها در ورونا پایینتر از میلان است. به هر حال ورونا یکی از قطبهای منسوجات کاغذ و کفش ایتالیاست.
چند گزینه برای رفتن به مرکز خرید پیش رو دارم:
- گرند ملا-Grande Mela که یک بازار چند طبقه در حومه شهر است.
- مرکز خرید ورونا اونو-Verona Uno
- مرکز خرید Verona Est Centro Commerciale
- مرکز خرید Korona که تا دو شب باز است
در نهایت پس از پرس و جو از چند فرد محلی مرکز خرید Adigeo Centro Commerciale را که به تازگی افتتاح شده و تمام مارک های معروف را در خود جای داده انتخاب می کنم.
بهترین راه برای رفتن به این محل که در قسمت جنوبی شهر قرار دارد استفاده از اتوبوس شماره 62 میباشد که در حدود 40 دقیقه بعد شما را دقیقا در ایستگاه Largo Perlar که روبه روی مرکز خرید است پیاده مینماید.
*علامتها در ایتالیا و کلا اروپا خیلی مهم هستند. مثلاً به هنگام سوار شدن به اتوبوس، سریع در صندلی خالی ننشینید چون ممکن است علامت افراد مسن رو زده باشد. (یا مثلادر پیادهرو از مسیر مربوط به دوچرخه عبور نکنید یا به هنگام پرو لباس از سمت مخالف وارد نشین و ...).
از آنجایی که مسیر طولانیست در اتوبوس با یک پسر اهل ورونا هم کلام می شوم که اطلاعات جالبی در خصوص شهر و تاریخ آن میدهد. ازجمله آنکه اصولاً در معماری تاریخی ورونا بالکن هیچ جایگاهی نداشته است و چون اهالی این شهر به حریم شخصی خود، اهمیت بسیاری قائل بودند در معماریهای سنتی خود از بالکن استفاده نمیکردند و این که به یکباره بالکن خانه ژولیت از کجا سر بر آورده است االله اعلم. همچنین به شوخی گفتم مزه بستنیهای میلان از بستنی که در ورونا خوردم خوشمزهتر است که پسر ورونایی آدرس یک بستنی فروشی محلی را به من میدهد و تأکید میکند که حتماً بستنی آن را تست نمایم. این همصحبتی مسیر را کوتاهتر مینماید، چون بافت جنوبی شهر اکثراً صنعتی بوده و مناظر دیدنی چندانی ندارد. پس از رسیدن به مرکز خرید سریعاً جستوجوی خود را آغاز میکنم.
در ورودی صندوقهایی تعبیه گردیده است که کلید آنها به مبلغ 2 یورو در اختیار شما گذاشته میشود که در صورتی که وسایل سنگین دارید و یا خرید زیاد نمودهاید وسایل خود را داخل آن قرار دهید. این مرکز خرید تقریباً تمامی برندهای معروف را شامل میشود. حتماً توصیه میکنم سری به لباسفروشی Piazza Italia و Celioبزنید که هم کیفیت بالا و هم قیمتهای پایین دارند. همچنین چندین مغازه کفش که کفشهای چرم اصل ایتالیا را باقیمتی باورنکردنی عرضه میکردند در این مرکز خرید وجود دارد. بعضی مغازه بهقدری زیبا طراحیشدهاند که بیشتر از لباس، ویترین و دکورشان جذبتان میکند. مانند مغازه زیر که شیکترین و گرانترین کتوشلوارهای کل پاساژ را عرضه کرده بود با نمایی از کتابخانه در ویترین بالایی. دوستانی که ادکلن باز هستند حتماً عطر مخصوص این مغازه که عکسش را آوردهام (عکس 92) و همچنین ادکلن های دوقلوی زارا را تست کنند.
عکس 90-92. مرکز خرید Adigeo Centro Commerciale
ساعت 5.5 و پس از خوردن نهار در فودکورت کارم تمام شد. از پاساژ خارج می شوم. این قسمت از شهر کاملا صنعتیست. در سمت دیگر خیابان چشمم به دفتر فروش مرکزی مرسدس بنز میوفتد
عکس 93. دفتر مرکزی مرسدس بنز
چون وقت باقی است تصمیم میگیرم در مسیر برگشت سری به آدرس آن بستنیفروشی که پسر ورونایی معرفی کرده بود، بزنم. به این منظور در همان ایستگاه جلوی مرکز خرید سوار اتوبوس شماره 62 شده و در ایستگاه Polveriera Vecchia و دقیقاً جلوی بستنیفروش Niqu Gelateria پیاده میشوم. از دیدن تنوع بستنیهای این مغازه سرگیجه میگیرم باورتان میشود حتی بستنی با طعم کاکتوس هم موجود است! چون در بافت جنوبی شهر قرار داریم خانم مهربان فروشنده کلمهای نمیتواند انگلیسی صحبت کند و هر طعمی را که میپرسم بلافاصله از اتاق پشتی میوه مربوط به آن را آورده و برایم نشان میدهم و من متوجه میشوم که اینجا نه با اسانسها بلکه با عصاره میوههای واقعی سرو کار دارم سه اسکوپ از میوههایی که اسمشان را هم نشنیدهام سفارش میدهم. به جرات میگویم خامه روی بستنی و خود آن خوشمزهترین بستنیست که خورده ام و باز به این نتیجه میرسم که گپهای داخل اتوبوسی تا چه حد میتواند جذابیتهای سفر را افزایش دهد.
عکس 94. بستنی فروشی محلی محشر
پس از خروج از بستنیفروشی متوجه میشوم که یک هایپر مارکت زنجیرهای به نام Famila دقیقاً رو به روی بستنیفروشی قرار دارد که با سرچی که انجام میدهم متوجه میشوم از ارزانترین هایپرمارکت های ورونا میباشد و ارزش آن را دارد که سری به داخلش بزنم.
یک تجربه که از سفرهای قبلیم دارم این است که وقتی که فروشگاه زنجیرهای تشریف می برین همیشه سعی نکنین که ارزونترین چیزو بخرین...مثلا ممکنه 10 نوع شیر باشه یا 10 نوع تخم مرغ با قیمت های مختلف اونی که از همه ارزونتره لزوما بهترین گزینه نیست. مثلا اگر ارزونترین تخم مرغو بخرین احتمال این که توی زردش رگه هایی از خون باشه زیاده. همچنین وقتی برای خرید تشریف میبرین فروشگاههای زنجیرهای حتما با خودتون یه کیسه یا نایلون ببرین. چون کیسه هایی که اینجا میدن به شدت بی دوام و آبکی هستن و هر لحظه امکان پاره شدنش هست و تازه برای همونم 10 سنت پول میگیرن و کلا در دادن نایلون خیلی خسیسن!! یک نوشابه فانتای مرکبات با یک رنگ خیلی خاص به قیمت دو یورو تهیه می کنم.
در نهایت با اتوبوس 72 از ایستگاه Legnago حرکت کرده و در ایستگاه S.Fermo پیاده شده و به سمت محل برگزاری مراسم می روم.
همه در میدان ارب و زیر طاق لامبرتی جمع شده اند. گروه های موسیقی در گوشه و کنار شهر مشغول نوازندگی هستند. یک آقایی پیانوی بزرگ خود را در وسط میدان قرار داده و مشغول نوازندگیست و فرد مسنی بالای سرش ایستاده و مدام دارد غر می زند و گویا از نوازندگیش ایراد می گیرد.
عکس 95. میدان ارب
فیلم 4. پیانو نوازی در میدان ارب
مراسم در میدان ارب رسما آغاز میشود. فقط یه مشکلی که این مراسم داره اینه که مجریاش مثل فیلمهای کمدی قدیمی ایتالیایی یه ریز و یه نفس حرف می زنند که گاهی میره رو اعصاب.
شرکتهای مختلف اسپانسر شده اند تا شما با لوکیشن های قلب فراوان عکس بگیرید و همان عکس را بلافاصله به صورت رنگی چاپ کرده و تحویل شما میدهند. رأس ساعت 8 قرار است هزاران قلب کوچک توسط 4 دستگاه گلوله مانند در فضای آسمان پخش شوند. میان این قلبها 10 قلب زردرنگ وجود دارد که هر کس آنها را پیدا کند 500 یورو هدیه از شرکت LIDL که یکی دیگر از هایپر مارکت ها و تولیدکنندههای بنام شکلات در ایتالیاست دریافت خواهد نمود. من به قدری مات و مبهوت این فضای رمانس شده ام که توجهی به این موضوع ندارم.
عکس 96-100. مراسم روز ولنتاین
عکس 101. لوکیشن های جذاب عکس
در همان حال که مشغول فیلمبرداری از این فضای باشکوه بودم متوجه میشوم که یکی از این قلبهای زرد دارد چرخان چرخان به سمت من می اید گویی که خداوند آن را در مدار من تنظیم کرده است. بالاخره 500 یورو پول کمی نیست و به نوعی تمام هزینههای سفر من در ورونا را پوشش میدهد. در حالی که کمتر از 30 سانتیمتر بین دست من و قلب زرد فاصله است ناگهان از پشت کسی من را به صورت خیلی عجیب هل میدهد و نقش بر زمین میشوم. در همان حال که داشتم زمین میخوردم این در ذهنم بود که اصلاً انتظار چنین حرکتی خارج از عرف را در اروپا نداشتم سریع پا میشوم تا ببینم چه خبر است میبینم یک سیاهپوست به معنای واقعی سیاهپوست با چشمانی همچون کاسه خون و قدی بالاتر از 195 دارد خوشحالی میکند و من فقط توانستم بگویم کنگرجولیشن!!!
فیلم 5-6. لحظه پرتاب قلب ها به آسمان
به هر حال زیبایی ها و پخش انواع شکلات ها ادامه دارد و مراسم تا ساعت 10 شب ادامه پیدا میکند. پای نوقای ایرانی نیز به این بزم باز شده است(عکس 105)!!طراحی های انجام گرفته با شکلات حیرت آور است و بسیار طبیعی دیزاین گردیده است(عکس 104). آهنگ معروف زاوالان زاوالان نیز توسط مردم همخوانی می شود.(فیلم 7)
عکس 102-105. پخش و فروش انواع شکلات و شیرینی
فیلم7. همخوانی آهنگ معروف زاوالان زاوالان
البته این فستیوال بسیار گسترده بوده و 4 روزه میباشد که برای صبح و عصر هر روز برنامه های مختلفی تدارک دیده شده است که کافیست کاتالوگ و دفترچه مراسم را از محلهای معین تهیه کرده و به تناسب آن برنامه خود را تنظیم کنید. برگزاری مسابقات دومیدانی بین زوجها، مسابقات شناخت زوجها از هم، نوشتن رمانس ترین نامه و ... بخشی از این مراسم می باشد.
عکس 106. مسابقه شناخت زوج ها از هم
عکس 107. ریز برنامه های ولنتاین
پس از یک چنین مراسمی نیاز به یک نوشیدنی لایت است و کجا مناسبتر از کافه کولونیاله Caffe' Coloniale که یکی از کافههای دنج و عالیه شهره که همه در مورد طعم قهوهها و نوشیدنیهای اون در تریپ ادوایزر حرف زدن. علاوه بر اون دسر مخصوص کافه هم واقعا باکیفیت و خوشمزه هست.
پس از پرسه زدن در جو فوق شاد میدان ارب و حرکت به سمت هتل، شام را نیز در رستوران دا ماریو Da Mario میخورم. رستورانی پر از غذاهای ایتالیایی و مدیترانهای که به پیتزاهای خوبش معروفه. در کل از نظر غذا و رستوران هم باید بگم که غذاهای اینجا اگه جاهای درستشونو پیدا کنین از نظر نوع طعم محشرن و با غذا مثل یه اثر هنری برخورد میکنن. تاریخ پیتزا را هم به نانوایی اهل ناپل ایتالیا نسبت می دهند که به مناسبت بازدید ملکه مارگاریتا آن را درست کرد و موادی را در آن به کار برد که بیانگر رنگ های پرچم ایتالیا بودند.
عکس 108. شام روز دوم
تنها مشکلی که رستورانا دارن اینه که غذا رو کم سرو میکنن. برای مایی که عادت به خوردن یک بشقاب پر از پلو با کلی خورش و مخلفات داریم اینجا ممکنه کمی سیر شدن سخت باشه. طعم غذا عالی ولی از همه چیز کم میدن که لذتش زیر زبونتون بمونه!!!اکثر رستوران های معتبر سایت اینترنتی دارن و منوشون رو با قیمتاش اونجا گذاشتن... اگه قراره برین رستوران حتما یه سس کچاپ روکه قبلا با قیمت 2-3 یورو از فروشگاه خریدین با خودتون ببرین. چون اینجا برای یه ذره سس کچاپ 10 سنت اینا می گیرن. البته همون طور که یکی از دوستانم گفته بودند به پیتزا اصلا سس کچاپ نزنین چون اینطوری انگار دارین به سرآشپز میگین که تو بلد نبودی چقد سس بزنی!! همچنین وقتی میرین رستوران اکثرا برای حتی آبمعدنی کوچک هم 2 یورو اینا می گیرن. بنابراین اگر زیاد مشکلی برای کلاس کاریتون نداره میتونین یه کوکا یا فانتا رو که قبلا از فروشگاهایی مثل فامیلا خریدین خریدین با خودتون ببرین (اینم بگم که همون طور که گفتم اینجا فانتا با بیش از 15 نوع طعم هستش که توصیه می کنم همه طعماشو تست کنین مخصوصا ترکیبه لیمو و سیب) البته مک دونالد قضیش فرق میکنه و واقعا نوشابه اونو باید میل کنید چون فرمول نوشابه خاص خودشو داره که بسیار خوش طعمه. نکته مهم هم این که در اکثر رستوران ها هزینه نهایی 4 یا 5 یورو بیشتر از اون چیزی خواهد شد که شما جمع زدین. به عبارتی حق نشستن رو هم از شما میگیرن.
روز سوم:
حیف است سفر به ورونا را بدون بازدید از یکی از زیباترین و پرحسترین دریاچههای جهان به پایان برد. بر همین اساس روز آخر سفر را به بازدید از دریاچه گاردا، که در شمالغربی ورونا قرار دارد اختصاص دادم. هرچند هدف اصلی من از سفر به این منطقه علاوه بر بازدید از دریاچه گاردا رفتن به سه شهربازی معروفی بود که در این ناحیه قرار داشتند. سه شهر بازی Gardaland و Movielandو Caneva Auquapark که اولی چیزی شبیه لوناپارک، دومی یک شهربازی بر اساس فیلم های معروف و سومی بزرگترین پارک آبی اروپاست.
برای رفتن به این منطقه باید به شهر Peschiera میرفتم. آسانترین راه رفتن به مقابل ایستگاه قطار مرکزی Porta Nuova و سوار شدن به اتوبوس شماره 164 میباشد. این اتوبوس بعد از حدود یک ساعت به شهر Peschiera رسیده و سپس به مسیر خود ادامه داده و در مقابل هر یک از شهربازی ها که مایل باشید توقف کرده و شما را پیاده می کند. علیرغم آنکه تعریف گاردالند را به عنوان یکی از قدیمیترین شهربازیهای اروپا که در سال 1975 افتتاح شده بود شنیده بودم و میدانستم جذابیتهای زیادی مثل ماموت Mammut، جنگل ریپدز Jungle Rapids، فرار از آتلانتیس Fuga Da Atlantide، گردباد آبی Blue Tornado، رامسس Ramses، رپتور Raptor و سیاه چاله Oblivion وجود دارند حس میکردم در Movieland جذابیتها و تجربههای جدیدتری در انتظارم هستند. در نتیجه مقابل پارک MovieLand پیاده میشوم و هزینه 12 یورویی اتوبوس را میپردازم.
یکی از افسوسهای سفر به این منطقه در فصل زمستان از دست دادن امکان استفاده از پارک آبی بود که پیشنهاد میکنم در فصل تابستان آن را به هیچ عنوان از دست ندهید. البته مووی لند هم غالبا در زمستان تعطیل است و صرفا در ایام ولنتاین به علت حجم بالای توریست خدمات می دهد. به هر حال من لینک خرید بلیط و شرایط هر دو پارک آبی و گاردالند را برایتان می آورم که در صورت تمایل استفاده فرمایید:
پارک آبی:
www.canevaworld.it/en
گاردالند:
www.gardaland.it/en
وارد محوطه MovieLand میشوم. ورودی 28 یورو است که اگر آنلاین رزرو کنید 26 یورو خواهد شد. برای کودکان نیز 20 یورو گرفته میشود. البته آفری هم وجود داشت که با پرداخت 38 یورو(32 یورو) می توان برای دو روز از هر دو پارک استفاده نمود. که من چون سفری یک روزه داشتم به دردم نخورد. همچنین حتی اگر آنلاین هم رزرو کرده باشید باید بلیط کاغذی ارائه دهید که آنجا یک یورو اضافه گرفته و بلیط را برایتان چاپ میکنند.
این شهربازی از همان ابتدای ورود شما را شگفت زده خواهد کرد حتما به هنگام ورود نقشه را دریافت نمایید در غیر این صورت سر در گم خواهید شد. دوربینها را نیز آماده کنید که همهجا پر از لوکیشن عکس با به یادماندنی ترین فیلمهای تاریخ سینماست.
عکس 109. نقشه مووی لند
توصیه میکنم که وقتتان را بهگونهای تنظیم نمایید که بتوانید از تمامی وسایل استفاده کنید چون شهربازی رأس ساعت 18.30 بسته میشود. از شانس من آخر هفته نبود و تراکم صف بالایی وجود نداشت.
اولین قسمت تونل وحشتی است که باید با پای پیاده و البته در کنار 10 نفر دیگر طی کنیم و تمام صحنههای فیلمهای ترسناک مثل جنگیر و اره و ... در آن پیادهسازی شده است. برای منی که همیشه در این گونه مواقع به جای ترس خندهام میگیرد یکی از دلهرهآورترین تجربهها بود. این امکان وجود داشت که در وسط با گفتن کلمه "پرزیتاسینه"از بازی خارج شوید. وسط مسیر و در اوج ترس نیز عکسی از شما گرفته میشود که در آخر میتوانید آن را به قیمت 2 یورو بخرید. من نخریدم ولی بعداً افسوسش را فراوان خوردم!
در ورودی نیز تپهای مانند هالیوود درست کردهاند که برای عکس گرفتن خیالی در هالیوود جالب است
عکس110. ورودی شهر بازی
عکس 111. تپه هالیوود(عکس از اینترنت)
انواع ماشینهای نمایشی نیز درون پارک قرار داده شده است
عکس 112-113. لوکیشن های جذاب عکاسی داخل شهربازی
این که در مورد تک تک جذابیتهای موجود در این پارک توضیح دهم خستهکننده خواهد بود و خوانندگان را به لینک رسمی این پارک که به معرفی تک تک آیتم ها پرداخته است ارجاع می دهم/
https://www.canevaworld.it/en/movieland/attrazioni-movieland.html
در کنار استفاده از اسباببازیها، شوهایی نیز وجود دارد که همه آنها در یک روز اجرا نمیشوند و برنامه جداگانهای دارند که برای دیدن آنها میتوان به لینک زیر مراجعه نمود:
https://www.canevaworld.it/en/movieland/spettacoli-movieland.html
معروفترین این شوها، شوی رامبو است. ورودی این شو نیز دنگ و فنگ خاص خودش را دارد و عکستان را می اندازند و سپس در کارت ورودی عکس شما چاپ میکنند. اگر شانس بیاورید و جزو بازیگران این شو انتخاب شوید یکی از بی بدیل ترین تجربههای سفرتان خواهد بود ولی در یک جمع 300 نفری این شانس نصیبم نمیشود.
عکس 114. شوی رمبو!
به هنگام خروج از شهربازی نیز تمام عروسکها و کارکنان در خروجی جمع شده و برای شما دست تکان میدهند. پس از پایان هرچند وقت کمی باقی مانده است تصمیم میگیرم شانس دیدن ساحل دریاچه را در اندک فرصت باقیمانده از روشنایی روز از دست ندهم و به سمت پارک آبی حرکت کرده و از یک راه فرعی به سمت دریاچه حرکت میکنم. پس از حدود 25 دقیقه پیادهروی به ساحل دریاچه میرسم.
این دریاچه زیبا که در میان رشتهکوههای آلپ قرار گرفته است به نوعی به عنوان جواهر آلپ نیز شناخته می شود. آب این دریاچه به طرز عجیبی مثل آبگینه شفاف و تمیز است. عمق این دریاچه در عمیقترین نقطه به 346 متر میرسد. اطراف دریاچه توسط رشتهکوههای مورانیایی احاطه شده و یخچالهای این منطقه کوهستانی به نوعی در پایان آخرین دوره از عصر یخبندان تشکیل شده اند. هر چند که ما در زمستان به این دریاچه آمدهایم اما خبری از سرما نیست و آبوهوای مدیترانهای بسیار ملایمی دارد. بهطوریکه علیرغم زمستانی بودن اثرات پوشش گیاهی را که اکثراً زیتون و لیمو و درختان نارنجیرنگ هستند میتوان مشاهده کرد.
عکس 115. نمایی از دریاچه گاردا
هرچند که باید اعتراف کرد که بهترین فصل سفر به این منطقه بهار و اوایل تابستان است که به گفته یکی از ساکنین، همهجا پر از بیشههای لیمو و درختان هلو میگردد و امکانات تفریحی بسیار زیادی برای مسافرین در نظر گرفته میشود که اکنون به علت زمستان بودن و کمی مسافر محدود بود. بهعنوانمثال محلهایی بودند که دوچرخه برای راندن در امتداد ساحل دریاچه اجاره میدادند که اکثراً تعطیل بودند. پس از تماشای زیباییهای دریاچه که به کلام نمیآیند شام را نیز در رستورانی در همان حوالی به نام Belvedere میل کردم. این رستوران در یک نمای عالی و فوقالعاده رو به دریاچه قرار داشت که فکر میکنم آدم در یک چنین لوکیشنی زهرمار نیز بخورد طعم بهشتی خواهد داشت. پس از فعالیتهای هیجانی بالا تنها چیزی که میتوانست خوشحالم کند(چون میتوانست سیرم کند) دیدن گزینه برنج با مرغ در منوی رستوران بود.
عکس 116. شام در ساحل گاردا
پس از صرف شام به سمت جاده حرکت کردم تا به Peschiera و از آنجا با اتوبوس به ورونا برگردم و از اینجا بود که مشکل اصلی من آغاز شد! خوانده بودم که از مقابل پارکها یک ترانسفر اتوبوس رایگان به سمت ایستگاه قطار شهر Peschiera وجود دارد اما گویا من دیر کرده ام و نه خبری از اتوبوس است و نه هیچ وسیله نقلیه ای که من را به شهر ببرد. یک ساعتی کنار جاده با موبایل و اپلیکیشن های آژانس سر و کله می زنم و حتی به رسم عادت اروپایی ها دستم را برای چند ماشین بلند می کنم ولی خبری نمی شود. ساعت 9 شده است و آخرین اتوبوس هم به سمت ورونا حرکت کرده است و حتی اگر به شهر نیز برسم باید شب را در هتلی در Peschiera بگذرانم. تنها راه باقی مانده برایم اقامت در یکی از کمپ های اطراف دریاچه است که تبلیغات مربوط به آنها را سر راهم مشاهده کرده ام. شاید هم توفیق اجباری به دست آمده تا شب نشینی در ساحل گاردا را تجربه نمایم. سر راهم آگهی های مربوط به اجاره اتاق در کمپ ها را دیده بودم.
به سمت یکی از آنها به نام Camping Fossalta حرکت کردم و پس از چانه های فراوان اتاقی به مبلغ 25 یورو را برای یک شب اجاره نمودم. این ارزانترین اتاق بدون پنجره رو به دریاچه است و صاحب کمپ می گوید چون در این فصل مسافر کم است اساسا شب ها چراغ ها را خاموش می کنیم و چیزی دیده نمی شود و داشتن یا نداشتن پنجره رو به دریاچه فرقی نمی کند. در تابستان مسافرین کمپ ها تا پاسی از شب به ورزش های دسته جمعی و رقص و آواز مشغولند و مسئولش می گفت همین اتاق را در تابستان به کمتر از 65 یورو محال است اجاره دهم. به هر حال تجربه شب نشینی جالب و کمی ترسناکی بود که عملا همان طور که مسئول کمپ گفته بود از ساعت 10 به بعد همه جا را تاریکی فرا گرفت و حتی دریاچه نیز دیده نمیشد و چاره ای جز خواب نبود. هر چقدر شب کمپ ترسناک و خفه بود صبح تازه فهمیدم در چه فضای خفن و با کلاسی خوابیده بودم!
عکس 117-118. کمینگ در ساحل دریاچه گاردا
صبح به کمک مسئول کمپ یک تاکسی گرفتم و به سمت شهر Peschiera راه افتادم. راننده من را مقابل ایستگاه قطار پیاده کرد و به توصیه وی برای بازگشت به ورونا به جای اتوبوس از قطار استفاده کردم که یک ایستگاه راه بود و حدودا 20 دقیقه طول کشید و هزینه آن 8 یورو بود.
آنچه که مطمئن هستم در یک سفر یک روزه به سواحل گاردا که نصفش نیز در شهر بازی گذاشت به هیچ عنوان نتوانستم زیباییها و شگفتی های این منطقه را به صورت کامل درک نمایم. گاردا این پتانسیل را دارد که در قالب یک تور 4 -5 روزه به همراه دوستان در یکی از روزهای دلنشین بهاری در یکی از کمپها اقامت نمود و حتی با دوچرخه تور اطراف دریاچه برگزار نمود. یکی از منحصر به فردترین سرگرمی های اروپا نیز به نام Jungle Adventure Park نیز در این ناحیه قرار دارد که در قلب جنگلهای زیبای این منطقه انواع تفریحات جنگلی را فراهم کردهاند که علیرغم دریافت بروشور آن متأسفانه فرصت بازدید فراهم نشد.
همچنین Parco Crotta Cascata Verona در شمالی ترین نقطه دریاچه و Parco Giardino Sigurta در جنوب دریاچه گاردا و باغ وحش Parco Natura Viva در همان حوالی گاردالند هستند. امیدوارم روزی سفرنامه ای با عنوان کمپینگ در سواحل گاردا بنویسم.
پس از بازگشت به هتل و جمع کردن وسایل از آنجایی که وسایلم زیاد بود یک دربست به ایستگاه قطار گرفته و راهی میلان شدم تا به سمت وطن پرواز نمایم.
خلاصه کلام آنکه در انتها به نظرم آمد که هرچند برای عاشقان ادبیات، ورونا پیوندی ناگسستنی با شکسپیر دارد اما حتی اگر شکسپیر محل وقوع داستان رومئو و ژولیت را ورونا انتخاب نمیکرد این شهر باز پتانسیل انتخاب بهعنوان یکی از عاشقانهترین شهرهای اروپا را داشت. ورونا به دلیل وجود میدانهای کهن، تاریخ غنی و کوچههای سنگفرش شده عصارهای خوشایند و فشردهشده از شهرهای فلورانس و ونیز و رم است. یک شهر آرام و متین و پراحساس که میتونین بعد از دیدن شلوغیهای میلان و ونیز یکی دو شب در اینجا به آرامش برسین.
نام نویسنده: Dr.Amir. Gh