به نام خدا سفر! این کلمه ی سه حرفی عصاره ی تمام اون چیزی هست که از زندگی میخوام.به عقیده ی من ، ما زندگی میکنیم که سفر کنیم.به جاهای جدید و با سرزمین ها ، فرهنگ ها ، ساختمون ها ،غذاها ، آدمها و رویاهاشون
پاریس یا رم؟ یک سفرنامه با حال و هوای شاعرانه! شاید لازم باشد میان این همه سفرنامه ای که به ما می گویند "اگر فلان شهر رفتی کدام موزه و رستوران و خیابان را برو، کدام مکان دیدنی را سر بزن، چقدر هزینه تاکسی و اتوبوس
از پنجره هواپیما بیرون را تماشا میکنم، هوا کاملاً ابری است و ناگزیر تکانهای هواپیما در راه است. سرمهماندار پرواز اعلام کاهش ارتفاع جهت فرود در فرودگاه «اوریو آل سِریو» (Orio al Serio) شهر بِرگامو میکند. همیشه از این قسمت از پرواز بیزار بودم؛
ونیز، شاهزاده ی خوابیده بر آب من و همسرم در وین زندگی می کنیم و در روزهای طولانی کرونا تصمیم گرفتیم به محض باز شدن مرزها و قبل از اینکه حجم زیادی از توریست ها به ونیز سفر کنند یک سفر کوتاه زمینی به ونیز داشته
به نام خالقی که انسان را برای یک سفر آفرید چشمانم را میبندم و لحظهای خود را در شور و هیاهوی میدان ناوونا میبینم. مردی که مینوازد، کودکی که میرقصد، آرامشی که شعله میکشد؛ اما من از هیجان این همه شادی چشمانم را میگشایم. برای پنجمین
ونیز: یک کتاب قدیمی عاشقانه من با قطار به ونیز رسیدم. بلیط را برای یک مسافت تقریبا 10 ساعته به مقصد ونیز به قیمت حدود 100 یورو خریده بودم که به نسبت نرخ بلیط هواپیما گران به نظر می رسد. در یکی از گرم ترین روزهای
جالبترین جاها در نقشهها نیستند.(هرمان ملویل) چه خوب گفته هرمان ملویل چون شما می تونید در کتاب ها و فیلم ها جاهای دیدنی دنیا را ببینید اما لذت دیدن ونیز زیبا و پیاده روی تو کوچه های تنگ و باریک آن و مکان های دیدنی که
من همیشه از خوندن سفرنامه های سایت لذت می بردم ولی میگفتم تا وقتی به پاریس نرم چیزی نمی نویسم تا اینکه اردیبهشت به شهر عشق رفتم که بهترین سفر عمرم بود. ما دعوتنامه داشتیم از مراحل ویزا نمیگم دیگه که تو سایتم زیاد توضیحاتش رو
"سفری رمانتیک به ورونا، پایتخت عشق جهان در روز عشق" «رومئو!رومئو! چرا رومئو هستی؟» شاید معروفترین جمله از مشهورترین رمان عاشقانه در ادبیات انگلیسی جهان باشد، اما در میان عشق و علاقه شدید به ماجرای تراژیک رمان، شهری که این درام عاشقانه در آن روی داده
پیشگفتار می آیی همسفرم شوی؟ با من قدم بگذاری بر سنگفرش های قدیمیِ وین، شهر هنر و موسیقی. با هم خاطره بسازیم از پرسه زنی های بی هدف، از تماشای جریانِ زندگیِ آدم ها در آنسوی مرزها، با هم بدویم دنبالِ قطارها، گم شویم، بترسیم،
انگیزه سفر، یکی از امیدوار کننده ترین نشانه های زندگی است. سلام. این جمله در مورد زندگی من و همسرم کاملا صدق میکنه. یعنی اگه برنامه سفر نداشته باشیم زندگی برامون کاملا بی هدف و یکنواخت میشه. ما 6 ماه قبل سفر و با انگیزه برنامه
به نام خدا با عجله به سمت غرفه شركت در نمايشگاه بين المللي مي روم ، صبح با قطار به تهران رسيده بودم و بايد عصر همان روز برميگشتم ، قرار بود دستگاه برشكاري جديدي را با كمك مهماني از يك شركت ايتاليايي راه اندازي كنيم
سفری به اعماق تاریخ: تنها شهری با قدمت 9000 سال که در آن می توانید قدم بزنید شهر باستانی ماترا - پایتخت فرهنگی اروپا در سال 2019 سفر من به ایتالیا در ابتدای ماه JUNE سال 2019 شروع شد. این ماه اوج سفر به اروپا و بویژه
صبح روز جمعه در نیمه اسفند 97 با صدای گریه آوین، دختر نه ماهه مان از خواب بیدار شدیم، متأسفانه ناخوش به نظر می رسید. بعد از رسیدگی به امورات دختری خواب از چشمان فراری شده بود و فکر و خیال گذشته و برنامه پیش
سفر گاهی ترسناک، گاهی رنگارنگ، گاهی بی روح، گاهی پر جنب و جوش و همیشه منحصر به فرد است. هر تمدن به ترتیب جای خود را به دیگری داده و تاریخ را رقم زده است. این تاریخ در ایتالیا، کلیساها، موزه ها، خیابان های باریک، پیاده
سال 94 بود ، قرار بود اواخر اسفند نمایشگاهی در میلان ایتالیا داشته باشیم، شاید این دهمین نمایشگاه خارجی بود که من و مرآت برگزار میکردیم معمولا باید 10 ماه زودتر در نمایشگاه ثبت نام کرد و کردیم، از آذر دنبال گرفتن وقت سفارت بودیم
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود (قیصر امین پور) مقدمه رویاها را می توان نقطه آغاز هر سفری دانست. با توجه به این رویاها جستجو خود به منظور سفر را شروع می کنیم. خب، کجا بهتر از اینترنت !! مکان
سلام. نقطه ی شروع اولین سفر خارجی من، جایی بود که انتظارش را نداشتم: یک ماموریت خارجی ای که کنسل شد! قصه از اونجایی شروع شد که برای شرکت در یک ماموریت خارجی، فرآیند اخذ ویزای من با تاخیر استارت خورد و من نتونستم به
واقعا به توصیف کشیدن این سرزمین گلادیتورها ،دانته ،میکل آنژو داوینچی و گالیله و بقیه هنرمندان که الان حضور ذهن ندارم. در قالب نوشتن چند سطر نمیگنجه. یادم اون روزی که ویزام اومد وقتی به دوستام گفتم ویزا ایتالیا رو گرفتم، همشون متفق القول