نقاشی های معروف، علاقهمندانی از سراسر دنیا دارند. برخی از این آثار هنری، بهقدری اسرارآمیز هستند که با یک نگاه، یک عمر ذهن متخصصان و مردم عادی را درگیر میکنند. حالا اینکه کدامیک از معروف ترین نقاشی های جهان را میتوان بهترین نقاشی دنیا دانست، تا حدودی بحثی سلیقهای است. در این مطلب از مجله لستسکند معروف ترین نقاشی های جهان را به شما معرفی میکنیم.
بهترین و معروف ترین نقاشی های دنیا
- مونالیزا
- شب پرستاره
- شام آخر
- گرنیکا
- آفرینش آدم
- جیغ
- گلهای آفتابگردان
- دختری با گوشوارههای مروارید
- مکتب آتن
- تراس کافه در شب
سخت ترین نقاشی های جهان
- مجموعه چهارفصل اثر جوزپه آرچیمبولدو
- باغ لذتهای دنیوی اثر هیرونیموس بوش
- برج بابل اثر پیتر بروگل
مونالیزا (Mona Lisa)
احتمال اینکه شخصی را پیدا کنید که لئوناردو داوینچی را نشناسد یا نقاشی معروف مونالیزای او را ندیده باشد، نزدیک به صفر است. بهجرئت میتوان گفت که مونالیزا یا همان لبخند ژکوند، از اسرارآمیزترین و معروف ترین نقاشی های جهان محسوب میشود که در وصف و تحلیل آن هزاران صفحه نوشته شده است. بااینحال، هیچیک از نقدهایی که درباره نقاشی مونالیزا نوشته شده، بهطور کامل، اسرار آن را برملا نمیکند. تاریخ خلق این نقاشی قدیمی را، نیمه اول قرن شانزدهم تخمین زدهاند و ابعاد دقیق آن 53×77 سانتیمتر است. نقاشی مونالیزا یکی از نوآوریهای مهم در تاریخ نقاشی بود؛ زیرا در این اثر برای اولین بار، پرتره یک انسان در یک فضای خیالی ترسیم شد.
گفته میشود نقاشی مونالیزا متعلق به لیزا گراردینی است. او همسر فردی به نام فرانسسکو دل جیوکوندو بوده؛ اما برخی از متخصصان دراینباره شک دارند. وقتی به این نقاشی نگاه میکنیم، جدا از طرز قرارگیری دستها، پل ترسیمشده در گوشه تصویر و تضاد بین تاریکی و روشنایی، باعث میشود لبخند ژکوند بیشترین و اصلیترین توجهها را به خود جلب کند. برخی این نقاشی قدیمی را بهترین نقاشی در جهان میدانند؛ بهنحوی که سالانه بیش از شش میلیون نفر از هنردوستان جهان که با تور خارجی به فرانسه میآیند، این شاهکار را در موزه لوور از نزدیک میبینند.
حقایقی که از این نقاشی برداشت میشود، گنجایش تبدیل شدن به چند کتاب را دارد. به همین علت، مونالیزا را جزو نقاشی های عجیب و زیبا قرار میدهند. بااینحال، در ادامه به چند نکته مهم درباره مونالیزا اشاره میکنیم:
- نقاشی مونالیزا پس از بازسازی 6 میلیون دلاری موزه لوور در سال 2003 در یک اتاق جداگانه و تحت مراقبت اساسی قرار گرفت.
- زمانی که در سال 1815 مونالیزا را به لوور آوردند، افراد زیادی دلباخته او شدند؛ تاحدیکه نامههای عاشقانه و هدایای بسیاری برای این نقاشی ارسال میشد و یک صندوق پست اختصاصی برای آن در نظر گرفته شد.
- با وجود محبوبیت مونالیزا، افرادی هم بودهاند که از این نقاشی متنفر بوده و قصد نابودی آن را داشتهاند؛ بهطوری که در چند سال مختلف، برخی افراد اشیایی را بهقصد نابودی نقاشی بهطرف آن پرتاب کردند.
- برخی از متخصصان باور دارند که ویرایشهای نهایی این نقاشی هرگز اعمال نشده است و نقصهای چهره مونالیزا مانند ابروهایش احتمالاً قرار بوده توسط داوینچی اصلاح شود.
- نقاشی مونالیزا گرانترین بیمه در بین آثار هنری را دارد و این رکورد در گینس ثبت شده است. قیمت بیمه مونالیزا حدود 100 میلیون دلار است.
- در جنگ جهانی دوم، نازیها هر اثر هنری را که در سر راهشان قرار میگرفت، تصاحب میکردند. بااینحال در آن زمان نگهبانان، مونالیزا را تحت پوشش یک ماشین آمبولانس از خطر خارج کردند و دست هیچکس به آن نرسید.
- مونالیزا بهندرت از حیطه حفاظت 24ساعته فرانسه خارج میشود. در طول تاریخ، این اثر برای مدتی کوتاه به سه کشور آمریکا، ژاپن و شوروی منتقل شده و میلیونها نفر، از آن بازدید کردهاند.
- در بین همه نقاشی های معروف جهان، مونالیزا احتمالاً بیشترین آمار کپی را به خود اختصاص داده است که در این نسخههای کپیشده تغییراتی جزئی مثل زندهتر شدن رنگ یا حتی ویرایش چهره مونالیزا دیده میشود.
شب پرستاره (Starry Night)
نقاشی شب پرستاره توسط ونسان ونگوگ کشیده شده است؛ هنرمندی که در یک بیمارستان روانی بود و در زمان بستری بودنش این اثر هنری را خلق کرد. در طول زندگی ونگوگ، هیچکس این اثر را آنطور که بایدوشاید جدی نمیگرفت تا اینکه موزه هنرهای مدرن نیویورک این اثر را به نمایش گذاشت و در سال 1941 به یکی از پرطرفدارترین نقاشی های معروف تبدیل شد. ونگوگ، هنرمند نابغه هلندی، نقاشی را برحسب تجربه آموخته بود. بهطور کلی از کسی که با بیماریهای ذهنی درگیر است، انتظار سختکوشی نمیرود. بااینحال، خوب است بدانید که ونگوگ در طول 10 سال کار هنریاش، حدود 900 نقاشی کشید که در میانشان شب پرستاره بیشترین نقدها و توجهها را به خود جلب کرده است و جزو نقاشی های عجیب و زیبای دنیا به شمار میآید.
از نظر زیباییشناسی، فضای آسمان این نقاشی بسیار پرانرژی و خوشرنگ ترسیم شده است. هالههای نور بهشکل خیرهکنندهای در اطراف ستارهها هستند. یک درخت سرو بزرگ در گوشه تصویر وجود دارد که درست همانند کوههای اطراف شهر همراه با انرژی اسرارآمیز تصویر به رقص درآمده و انگار چشمان شما را تا اوج آسمان همراهی میکند. به همین دلیل میتوان نقاشی شب پرستاره را زیباترین نقاشی دنیا نامید و نام آن را کنار زیباترین آثار هنری گذاشت.
فضای دهکده هم نکات خاصی دارد؛ نور زرد از پنجره خانهها به چشم میخورد؛ درحالیکه حتی یک چراغ هم در کلیسای مرکزی روشن نیست. اصلیترین توجه هنرمند در این نقاشی به رنگ، احساسات و نور جلب شده است. عدهای عقیده دارند که تنها سخنی که این نقاشی با تماشاگران دارد، این است که مرگ چیزی نیست جز سفری در میان ستارگان. درست مثل بسیاری از معروف ترین نقاشی های جهان، حقایق و حرف و حدیثهای بسیاری درباره این نقاشی وجود دارد که برخی از آنها عبارتاند از:
- بسیاری عقیده دارند که دهکده ترسیمشده در نقاشی شب پرستاره از تخیلات ونگوگ نشئت گرفته است و او فقط آسمان را با جزئیات و مشاهده دقیق، در بوم نقاشیاش رقم زده است.
- ونگوگ در کمال ناباوری، نقاشی خود را بهعنوان یک کار هنری موفق قبول نداشت و به اعتقاد خودش بیش از حد از آهنگ واقعی زندگی و طبیعت فاصله گرفته و غرق در مسائل انتزاعی شده است.
- با بررسی مدارکی مثل نامههایی که ونگوگ به برادرش مینوشت، چنین استنباط میشود که او اعتقاد عمیقی به زندگی بعد از مرگ داشته و بهزعم خودش باید این زندگی را در میان ستارهها جستوجو کرد.
- اگرچه این نقاشی به اعتقاد خالقش یک پروژه شکستخورده است؛ اما خوب است بدانید که شب پرستاره، یکی از گرانترین نقاشیهای دنیاست و قیمتش به بیش از 900 میلیون دلار میرسد. برخی هم این نقاشی را در کنار مونالیزا بهترین نقاشی در جهان میدانند.
- ونگوگ علاوهبر این اثر، در بسیاری از تابلوهایش شبهای ستارهای را به تصویر کشیده و به طبیعت و آسمان علاقه زیادی داشته است.
- علاوهبر شب پرستاره، بسیاری از نقاشیهای ونگوگ از پنجره اتاق بیمارستانش کشیده شده؛ اما در هیچیک از آنها اشارهای به میلههای پنجره نشده است.
- برخی از تحقیقات نشان دادهاند که این نقاشی در زمانی کشیده شده که ماه تقریباً کامل بوده است. به همین دلیل، عدهای عقیده دارند ونگوگ از کشیدن ماه کامل صرفنظر کرده و تصویر سمبولیکتری را از آن ارائه داده است.
شام آخر (The Last Supper)
داوینچی در اواخر قرن نوزدهم، کشیدن تصویری را شروع کرد که امروزه در لیست نقاشی های معروف جایگاه ویژهای دارد. شام آخر بیش از اینکه یک نقاشی باشد، یک تفسیر تصویری از واقعهای مهم در آیین مسیحیت است. جزئیات این نقاشی بهقدری موشکافانه طراحی شده که بسیاری از مفسران آثار هنری، خود را در کشف همه نشانههایش ناکام میدانند. از رومیزی گرهخورده در تصویر گرفته تا هارمونی رنگ لباس مسیح و کسی که در کنارش نشسته است یا حتی نحوه قرارگیری سر افراد، هیچیک بیدلیل و تصادفی به این اثر اضافه نشدهاند. به همین دلیل این اثر را جزو نقاشی های عجیب و زیبای دنیا میدانند.
این نقاشی قدیمی به زمانی اشاره دارد که مسیح به حواریون خبر خیانت یکی از اعضا را میدهد و در آن ثانیههای پرتنش در چهره هریک از افراد، ژست انکار، ترس، خشم، ناراحتی، بهتزدگی و حتی لبخند و بیتفاوتی دیده میشود. صورت مسیح در مرکزیترین قسمت نقاشی قرار گرفته است و هنرمند نهایت سعی خود را کرده تا قرینگی خاصی را در اثر به کار ببرد. درست مثل بسیاری از معروف ترین نقاشی های جهان، شام آخر حرفهای زیادی برای گفتن دارد. به همین علت هم برخی این نقاشی را در کنار آثار معرفیشده، بهترین نقاشی دنیا میدانند؛ اما برای اینکه از معرفی سایر نقاشی های معروف غافل نشویم، باید به چند نکته اشاره کنیم:
- شام آخر در واقع یک پروژه شکستخورده بود؛ زیرا نقاشی روی یک سطح نامناسب کشیده شد و پس از گذشت چند دهه رنگ آن رفت. بااینحال با ترمیمهای متعدد هنوز اصل ماجرا باقی مانده است.
- سمبولیسم در نقاشی شام آخر بهطور کامل به کار رفته است؛ برای مثال برخی از افراد، نمک ریخته بر میز در کنار یهودا را نماد نگونبختی او میدانند.
- داوینچی برای ترسیم دقیق اضلاع در نقاشی و رعایت قرینگی، یک میخ را در مرکزیترین نقطه دیوار کوبید تا در محاسبات دقیق اشتباه نکند.
- طبق اکتشافات یک موسیقیدان ایتالیایی به نام پالا مارینا گیووانی، در نقاشی شام آخر یک نت موسیقی نهفته است. او با بررسی موقعیت قرارگیری دستها و تکههای نان در یک خط مستقیم به این نتیجه رسید.
- بهدلیل تعصبات مذهبی، برخی از قسمتهای نقاشی پاک شد که مهمترین مورد در سال 1652 اتفاق افتاد. در آن سال، برخی از مذهبیها قسمتی که پاهای مسیح را به تصویر میکشید پاک کردند؛ زیرا این تصویر را نوعی بیاحترامی میدانستند.
- ناپلئون بناپارت محل این نقاشی را تبدیل به اسطبل اسبها کرده بود و در پی آن آسیبهای مختلفی به نقاشی که امروز بهعنوان بهترین نقاشی جهان شناخته میشود، وارد شد.
گاری علوفه (The Hay Wain)
گاری علوفه هم مثل بسیاری از نقاشی های معروف در قرن نوزدهم کشیده شده است. جان کنستابل، ترسیمگر فضای رؤیایی این نقاشی است و ماجرای کشیدن آن هم به خاطرات دوران کودکیاش بازمیگردد. پدر جان یک مزرعه کشاورزی بزرگ در انگلیس داشت که هوای دلپذیر تابستانهایش، حسابی در ذهن این نقاش بزرگ ماندگار شده بود. در این نقاشی، همه نکات ریز مربوط به یک زندگی معمولی روستایی در انگلیس، با وسواس تمام توسط این هنرمند پردازش شده است.
رودی که یک گاری در آن حرکت میکند، بیشترین توجه را جلب میکند. سرنشینان گاری کار زیادی انجام نمیدهند و یک زن کمی بالاتر در حال شستوشوست. اگر کمی به لابهلای علفزارها دقت کنید، یک مرد ماهیگیر را میبینید که یک قایق در کنارش قرار دارد و در آخر هم یک سگ و معماری زیبای خانه، ترسیم فضای روستایی را به بهترین شکل ممکن تکمیل میکند. شاید نتوانیم این نقاشی را طبیعی ترین نقاشی جهان بدانیم؛ اما بیراه نیست اگر آن را زیباترین نقاشی دنیا به شمار آوریم.
گرنیکا (Guernica)
نوبتی هم که باشد نوبت پابلو پیکاسو، نقاش معروف اسپانیایی، است. زمانی که این هنرمند زبردست تصاویر فجیع اتفاقهای حاصل از بمباران را دید، دستبهکار شد تا صدای دلخراش جنگ را با یک اثر هنری بیصدا، به گوش جهانیان برساند و اینطور هم شد؛ زیرا زمانی که این نقاشی را تماشا میکنید، صحنهای غمگین و پرفریاد را حس میکنید. تاریخ خلق این اثر به سال 1937 مربوط است و از نظر ابعاد نیز بهعنوان یکی از بزرگترین نقاشی های معروف دنیا شناخته میشود؛ زیرا طول آن به حدود هشت متر میرسد. بیش از هر چیزی، محتویات تصویر، نظر افراد هنری و مردم عادی را جلب میکند؛ بهنحوی که این اثر را جزو نقاشی های عجیب و زیبا میدانند.
تصویری از فریاد، رنج و زوال در جایجای نقاشی دیده میشود. در این شلوغیها، پیکر فردی با شمشیر شکسته به چشم میخورد. ضمن اینکه رنگ سیاه، سفید، خاکستری و آبی نشاندهنده مرگ و شرایط تراژیک است. تصویر اسب و گاو از موارد مهمی است که در اثر خودنمایی میکند. شاید وجود چنین عناصری، به رابطه فرهنگ اسپانیا و این حیوانات اشاره داشته باشد. ویژگیهای منحصربهفرد نقاشی گرنیکا باعث شده است تا این اثر هنری، به یکی از نقاشی های معروف جهان و همچنین کشور اسپانیا تبدیل شود. این ویژگیها عبارتاند از:
- این نقاشی در ابتدا توسط دولت اسپانیا بهعنوان تصویری از رنج جنگ معرفی شد؛ اما بعدها به نمادی برای صلح تبدیل شد. گرنیکا بهعنوان یکی از عالیترین نقاشیهای ضدجنگ جهان شناخته شده است.
- این نقاشی هم مثل مونالیزا و شام آخر و بسیاری از معروف ترین نقاشی های دنیا با کملطفی مواجه شده است؛ بهطوری که در سال 1974 یک فعال ضدجنگ با یک اسپری قرمزرنگ به آن حمله کرد.
- پیکاسو از یک عکاس خواست که از فرایند کشیدن این نقاشی تصویربرداری کند. عدهای عقیده دارند که سیاه و سفید بودن عکسها الهامبخش پیکاسو شد تا در نقاشی خود از رنگهای متنوع استفاده نکند.
- تصاویر مختلفی در میان آشوب نقاشی گرنیکا پنهان شده که پی بردن به آنها نیازمند دقت فراوانی است؛ برای مثال یک جمجمه بهعنوان نماد فنا و مرگ در بینی اسبی که در مرکز تصویر قرار دارد، ترسیم شده است.
- در سراسر نقاشی گرنیکا غم موج میزند؛ اما شاید غمانگیزترین قسمتش در سمت چپ نقاشی باشد که یک زن، پیکر بیجان فرزندش را در دست دارد و بهسمت آسمان فریاد میزند.
آفرینش آدم (The Creation of Adam)
نقاشی معروف آفرینش آدم توسط میکلآنژ بین سالهای 1508 و 1512 کشیده شده و نقاشی اصلی آن روی سقف کلیسای سیستین شهر واتیکان قرار گرفته است. این نقاشی همانطور که از نامش پیداست، سعی کرده اولین انسان یا همان «آدم» را به تصویر بکشد و داستان خلقت آدم براساس کتاب آفرینش را نشان دهد. سایهروشن و پیکر عضلانی برخی از کاراکترها بیانگر این است که هنرمند این نقاشی توانایی بسیاری در تجسم تصاویر داشته است؛ در واقع هنر اصلی میکلآنژ مجسمهسازی بوده است. اگر اهل دقت در جزئیات باشید، هر شخصیتی که در این تصویر وجود دارد، برای شما بسیار سؤالبرانگیز خواهد بود.
چیزی که تقریباً با یک نگاه به نقاشی آفرینش آدم میتوان دریافت، این است که خدا در سمت راست تصویر قرار گرفته و آدم در سمت چپ روی زمین لمیده است. پس از این دو مورد، زنی که خدا دست بر گردنش انداخته، سؤالبرانگیز است. عدهای عقیده دارند که این زن، حواست و عدهای هم میگویند او به همراه کودک کنارش، مریم مقدس و مسیح است که خدا با قرار دادن انگشتش بر شانه آن کودک نوعی ارتباط بین مسیح و آدم را ایجاد میکند. چند نکته جالب که درباره این نقاشی باید بدانید، عبارتاند از:
- بنابر باور برخی از افراد، هالهای از ابر یا پارچه قرمزرنگ که خدا در آن قرار دارد، از عمد بهشکل مغز تصویرسازی شده که بیانگر این موضوع باشد که مغز هرکس، خدای اوست. ضمن اینکه بعضی از مردم اعتقاد دارند که این لفاف قرمز بهشکل رحم است و میکلآنژ خلقت را به تصویر کشیده است.
- نقاشیهایی که بر سقف کلیسا هستند، علاوهبر موردی که معرفی کردیم، شامل 300 قطعه دیگر میشوند که درمجموع حدود 500 متر مربع مساحت دارند.
- برخلاف بسیاری از نقاشی های معروف، ایده خلق این اثر با بیمیلی خالقش همراه بود؛ زیرا میکلآنژ اعتقاد داشت که مجسمهساز است، نه نقاش.
- پس از نقاشی شام آخر، خلقت آدم از نظر شهرت معروفترین نقاشی دنیا در زمینه روایات مذهبی است.
- جالب است بدانید که میکلآنژ موظف بود برای مقبره پاپ حدود 40 مجسمه بتراشد که نتوانست این کار را به پایان برساند. او نقاشی کشیدن بر سقف کلیسای سیستین را در حدود 4 سال تمام کرد.
جیغ (The Scream)
نقاشی جیغ یک نمونه بارز از هنر مدرن برای عصری است که در آن زندگی میکنیم. به همین دلیل، بسیاری از متخصصان نقاشی، جیغ را مونالیزای زمان ما میدانند. این نقاشی توسط هنرمند نروژی، ادوارد مونک، در سال 1893 کشیده شده است و مواد بهکاررفته در آن شامل رنگوروغن و پاستل است. مونک، احساسات بسیار عمیقی داشت و این موضوع در نحوه استفاده او از رنگها کاملاً پیداست. او آنقدر به رنگها حساس بود که با یک تغییر رنگ در آسمان برای خلق شاهکار نقاشی جیغ، الهام گرفت.
مونک درباره ایده این نقاشی گفته است که روزی بههمراه دوستانش روی پلی قدم میزد و خورشید در حال غروب کردن بود که ناگهان آسمان تغییر رنگ داد و پرتوهای سرخرنگ توجه او را جلب کرد. رنگ آسمان در آن لحظه حس ترسی را که با شگفتزدگی آمیخته بود، به مونک القا کرد و در پی این اتفاق، هنرمند اثر جیغ، حس کرد طبیعت در حال جیغ کشیدن است. این واقعه موجب شد که ادوارد مونک تصمیم بگیرد این اتفاق را به تصویر بکشد. بسیاری از مردم آنقدر تحتتأثیر «جیغ» قرار گرفتند که این اثر را بهعنوان بهترین نقاشی جهان میشناسند. نکاتی که درباره این نقاشی میتوانیم مطرح کنیم، عبارتاند از:
- نقاشی جیغ ازجمله نقاشی های معروف بوده که بارها در معرض دزدی و ربوده شدن قرار گرفته است. یک نسخه از این نقاشی از گالری ملی شهر اُسلو در سال 2004 دزدیده شد؛ اما چند ماه بعد توانستند آن را بازگردانند.
- برای یافتن این نقاشی، جایزه 2 میلیون کرونی در نظر گرفته شده بود.
- بهغیر از این نسخه از نقاشی جیغ، چندین نسخه دیگر از این نقاشی توسط ادوارد مونک کشیده شد.
- نام این اثر قرار بود «جیغ طبیعت» باشد؛ اما این اتفاق نیفتاد و بیشتر با نام «جیغ» در جهان شناخته میشود.
- نقاشی جیغ یکی از نمادهای مشهور اضطراب در جهان است.
- برخی از متخصصان عقیده دارند که چشمان خالی فردی که جیغ میزند و شکل صورتش، از ظاهر مومیاییهایی که در موزه هستند، الهام گرفته شده است.
برج بابل (Tower of Babel)
درباره عظمت برج بابل که در دوران باستان سربهفلککشیده بود، نوشتهها و روایات بسیاری وجود دارد که بسیاری از آنها در باور انسان نمیگنجد و فقط یک نقاشی میتوانست چنین شکوه رؤیایی را برای انسان مصور کند. سرانجام هنرمند مشهوری به نام پیتر بروگل مهتر در قرن شانزدهم میلادی خلق این نقاشی را به عهده گرفت. این هنرمند علاوهبر کشیدن نقاشی برج بابل، در تصاویری که میکشید، به بسیاری از وقایع مهمی که به تاریخ و مذهب مربوط بودند هم میپرداخت. این نقاشی معروف، دومین تلاش پیتر بروگل برای به تصویر کشیدن برج بابل بود و متأسفانه اولین اثر او از دست رفته است.
پیتر سعی کرد معماری برج را براساس روایات مسیحی و آیات انجیل درباره برج بابل، بکشد. در این نقاشی او نمرود را با یک لباس سفید و تاج پادشاهی نشان داده که درحال نظارت بر روند پیشروی برج بابل است. قسمت مرکزی برج چنان مرتفع است که سر در میان ابرها برآورده است و تعداد پنجرههای بیشماری در سراسر دیوارهای برج بابل بنا شده است. با این تفاسیر، عنوان سخت ترین نقاشی دنیا را هم میتوانیم به نقاشی برج بابل بدهیم. ازآنجاییکه اسناد باستانی مربوط به برج بابل بسیار کم هستند و اطلاعات دقیقی درباره معماری آن در دسترس نیست، بسیاری از مورخان و باستانشناسان چنین تصاویری را فقط یک افسانه قلمداد میکنند.
تداوم حافظه (The Presistence of Memory)
این شاهکار هنری اثر سالوادور دالی است که در سال 1931 کشیده شد. این هنرمند سهم مهمی در جنبش سورئالیسم دارد و علاوهبر فعالیت موفق در زمینههای مختلف هنری، خالق یکی از معروفترین نقاشی های دنیا هم محسوب میشود. دلیل اینکه «تداوم حافظه» در لیست نقاشی های معروف جا خوش کرده، فضای تخیلی و مفهوم پیچیده و مهم نهفته در آن است. ضمن اینکه این اثر بهعنوان یکی از نمادهای مهم سورئالیسم شناخته میشود که توضیحات و تفاسیر بسیاری دربارهاش وجود دارد.
وقتی از سالوادور دالی درباره این شاهکار پرسیدند، او زمان را به ذوب شدن پنیر تشبیه کرد. شاید معنای این گفتار او این باشد که زمان قرار نیست بازگردد و زوال دوران جوانی را با ترسیم درخت خشکشده نشان میدهد. مورچه در بیشتر نقاشی های معروف دالی نمادی از فساد و نابودی است و در این نقاشی هم مورچههایی را میبینید که به جان یک ساعت افتادهاند. بنابر تحلیل بسیاری از متخصصان، منظرهای که دالی در این نقاشی کشیده است، از سرزمینی که در آن زندگی میکرد و آبهای مدیترانهای الهام گرفته است. از اسراری که در این تصویر وجود دارد، میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- بسیاری از افراد با در نظر گرفتن شیء سفیدرنگ مرکز تصویر و شباهت آن به مژه، این نقاشی را یک پرتره از دالی میدانند؛ اما برخی دیگر نیز این تصویر مرموز را درست مثل ذوب شدن ساعتها، اشارهای به تغییر ماهیت در فضای سورئال میدانند.
- عدهای این نقاشی را حاصل پیشرفت نظریات علمی دوران زندگی سالوادور دالی میدانند؛ برای مثال، شاید ساعتهایی که ذوب میشوند با نظریه نسبیت انیشتین یا تفاسیر رؤیا از منظر فروید مرتبط باشد.
- شاید برای شما جالب باشد که استفاده از شنهای ساحلی در این نقاشی ممکن است به ساعت شنی و شنهای زمان اشاره داشته باشد. همچنین بدن مورچههای تصویر هم به ساعت شنی شباهت دارد.
- سه عدد ساعت در تصویر وجود دارد که احتمالاً یکی از آنها به سه زمان آینده، حال و گذشته اشاره میکند. مگس، نشاندهنده شروع زمان آینده نزدیک است.
- این نقاشی را با نامهای دیگری هم میشناسند که مشهورترین آنها «ساعتهای ذوبشده» یا «ساعتهای نرم» هستند.
گلهای آفتابگردان (Sunflowers)
شاید تصویر گل رز بیشتر از هر گل دیگری در نقاشی های معروف دیده شود؛ اما ونسان ونگوگ که در معرفی نقاشی شب پرستاره کمی دربارهاش صحبت کردیم، انتخابی خاص داشت. او در نقاشیهای مختلفی برای ترسیم هرچه بهتر گلهای آفتابگردان دستبهکار شد و این موضوع باعث شد که همه از علاقه او به گل آفتابگردان باخبر شوند و در مراسم خاکسپاریاش، دوستان و همکارانی که داشت، برایش گل آفتابگردان بیاورند. نقاشیهایی که ونسان از گلهای آفتابگردان میکشید، همگی در موزههای شرق و غرب دنیا دیده میشوند؛ اما یکی از این نقاشیها شهرت بیشتری دارد.
یک روز ونگوگ تصمیم گرفت برای تزیین اتاق دوستش، پل گوگن، یک نقاشی زیبا از گلهای محبوبش بکشد و در سال 1888 این کار را انجام داد. همانطور که انتظار میرود، نسخههای کپیشده بسیاری از این نقاشی توسط هنرمند اصلی و شاگردانش کشیده شد. علاوهبر زیباییهای بصری نقاشی، مفهوم جالبی هم در آن نهفته است؛ گویا ونگوگ سعی داشته با کنار هم گذاشتن گلهای باطراوت و پژمرده به مراحل مختلف زندگی یک انسان معمولی اشاره کند. درباره این دسته از نقاشیهای ونگوگ نکات جالبی وجود دارد:
- ونگوگ در مجموع حدود 11 نقاشی معروف از گل آفتابگردان کشید که یکی از آنها در طول جنگ جهانی دوم در ژاپن سوخت.
- در 14 اکتبر 2022 دو نفر به نقاشی گلهای آفتابگردان ونگوگ حمله کردند که خوشبختانه آسیب جدی به این اثر هنری وارد نشد.
- خوب است بدانید که این نقاشی همیشه قیمت گرانی داشته است؛ بهنحوی که میتوان گفت ارزش نقاشی گلهای آفتابگردان ونگوگ به حدود 84 میلیون دلار میرسد.
- ونگوگ در زندگیاش هیچکدام از نقاشیهای گل آفتابگردانی را که کشیده بود، نفروخت.
موج نهم (The Ninth Wave)
موج نهم، یکی دیگر از معروف ترین نقاشی های جهان است. این شاهکار، توسط ایوان آیوازوفسکی خلق شده است و هماکنون در موزه دولتی سنپترزبورگ از آن نگهداری میشود. ایوان آیوازوفسکی در طول زندگی هنریاش، بیش از 6 هزار نقاشی کشید؛ اما موج نهم بهتنهایی آنقدر ظرفیت داشت که نام او را برای همیشه در تاریخ بهترین نقاشان جهان ثبت کند. خلق این اثر در اواسط قرن نوزدهم به پایان رسید و تاکنون میلیونها گردشگر از آن بازدید کردهاند.
اولین چیزی که در این نقاشی توجه مردم را جلب میکند، بازماندگان کشتی طوفانزدهای است که خود را به قطعات باقیمانده از کشتی چسباندهاند و برای زنده ماندن میجنگند. این اتفاق دلهرهآور در صبح رقم خورده است و پرتوهای خورشید در این نقاشی بهعنوان نمادی از امید ایفای نقش میکنند. نامی که برای این نقاشی استفاده شده، در بین دریانوردان بسیار رایج است، زیرا موج نهم، سهمگینترین موجی است که در هوای طوفانی به کشتی یورش میبرد. نکات مهم این نقاشی عبارتاند از:
- علاوهبر این نقاشی، آیوازوفسکی نقاشیهای دیگری درباره طوفان و کشتی کشیده است که فضایی رعبآور را ترسیم میکنند.
- آیوازوفسکی در سال 1844 در سفر دریایی خود با یک طوفان بزرگ مواجه شد و زنده ماندنش یک معجزه بود.
- در زمان کشیدن این نقاشی، کارگاه آیوازوفسکی در قسمت شمالی خانهاش در فئودوسیا قرار داشت و او بهدلیل زمان تابش محدود خورشید، زمان زیادی برای کشیدن این نقاشی نداشت.
- ترتیاکوف، کلکسیونر نقاشی معروف روسی، آنقدر مسحور این نقاشی شده بود که در نامهاش زیباییهای آن را به جادو تشبیه کرد و خواهان خرید آن شد.
مشهورترین مجسمههای دنیا را بشناسید
گشت شبانه (The Night Watch)
باز هم نوبت نقاشی های معروف هنرمندان هلندی رسید. رامبراند فان راین یکی از پرجزئیاتترین و معروف ترین نقاشی های جهان را در قرن هفدهم خلق کرد. این نقاشی بسیار بحثبرانگیز است و این ویژگی، به موضوعش ربط ندارد؛ بلکه به نحوه ترسیم افراد مرتبط است. اگرچه انسانهای این نقاشی در طبقات اجتماعی مختلفی قرار دارند، به جزئیات پرتره همگی به یک اندازه پرداخته شده است و به همین دلیل این نقاشی، تحولی در نظام پرتره به همراه داشت. عنوان سخت ترین نقاشی دنیا را میتوان به بسیاری از تابلوها داد و دراینبین اثر گشت شبانه هم میتواند یکی از آنها باشد.
حالت قرارگیری افراد، نقشونگار روی لباسها و سایهروشن فلزات، همگی در این نقاشی با جزئیات هرچه بیشتر نشان داده شدهاند. زیبایی نقاشی گشت شبانه بهحدی است که شاید اگر لقب بهترین نقاشی جهان را به آن ندهیم، کملطفی کردهایم. بااینحال در طول تاریخ بسیاری از قسمتهای نقاشی از بین رفته و رنگهای آن تغییر کردهاند. موضوعی که درباره نقاشی های معروف دنیا باید به آن دقت کنیم، حمله و تلاش افراد بهقصد نابودی آنهاست. به نقاشی گشت شبانه، در سالهای 1975 و 1990 توسط افراد مختلف حمله شد.
دو خواهر روی تراس (Two Sisters On the Terrace)
تابلوی دو خواهر اثری از پیر آگوست رنوآر، نقاش مشهور فرانسوی است که هماکنون در مؤسسه هنری شیکاگو برای بازدید عموم قرار دارد. رنگهای بهکاررفته در این تصویر بسیار باطراوت هستند و فصل بهار را بهخوبی تصویر میکنند. رنگ صورت دخترها هیچگونه بازتاب نور و سایهای ندارد. ازاینرو، نگاه معصوم اشخاص این نقاشی در هیچ تصویر دیگری مثل و مانند ندارد. ابعاد نقاشی «دو خواهر» بزرگتر از چیزی است که به نظر میرسد و قاب آن حدود 80×100 سانتیمتر است. اگرچه در بین نقاشی های معروف که در این مطلب معرفی کردیم، دو خواهر شاید برای شما آشنا نباشد؛ اما باید بدانید که «دو خواهر» تا کنون در معرض بازدید میلیونها نفر قرار گرفته و در بین هنردوستان بسیار مطرح است.
دختری با گوشواره مروارید (Girl with a Pearl Earring)
دختری با گوشواره مروارید، عنوان یکی از معروف ترین نقاشی های جهان است که بهدست یک هنرمند هلندی به نام یوهانس ورمیر، بر بوم نقش بست. این هنرمند یکی از پایهگذاران دوران هنر طلایی در این کشور بوده است. از تاریخ خلق این اثر بیش از 300 سال میگذرد. نکته مهم این نقاشی در پسزمینه تیره آن نهفته است. اکثر نقاشیهای یوهانس ورمیر پسزمینهای از موضوعهای عادی جامعه و سوژههای دیگر داشت؛ درحالیکه معروفترین اثر او، این ویژگی را نداشت. شخصیتی که موضوع این پرتره است، سؤالات بسیاری را در ذهن تماشاگران ایجاد میکند.
این نقاشی مربوط به یک دختر 16 ساله است که بهعنوان یک خدمتکار در خانه یوهانس ورمیر مشغول به کار شده بوده است. آرامش رفتار و تیزهوشی او، نهتنها باعث درخشش او در انجام وظایفش میشد؛ بلکه موجب شده بود که این نقاش بزرگ به فکر مصور کردن آن در یک نقاشی بیفتد. فراموش نکنید که اطلاعات مستند خاصی درباره هویت این دختر وجود ندارد و ماجرایی که گفتیم، در حد حدس و گمان است. این پرتره بر احساسات انسانی تأکید دارد و حقایق بسیاری درباره این نقاشی وجود دارد که به ذکر تعدادی از آنها بسنده میکنیم:
- علاوهبر اسم «دختری با گوشواره مروارید» این نقاشی به نامهای «دختر دستار به سر» یا «مونالیزای شمالی» هم شهرت دارد.
- بسیاری از متخصصان و مردم عادی با دیدن این نقاشی به یاد لبخند مرموز و فضای اسرارآمیز نقاشی مونالیزای داوینچی میافتند و این دو را به هم تشبیه میکنند.
- عدهای عقیده دارند که بنابر اعتقادات و مراسم مذهبی دورانی که این نقاشی در آن کشیده شد، گوشوارههای این دختر ممکن است معنا و مفهوم معنوی و مذهبی خاصی را در دل داشته باشد.
- گفته میشود که رنگ بهکاررفته در این نقاشی در زمان خود بسیار گران بوده و این درحالی است که یوهانس ورمیر در مضیقه مالی قرار داشته است.
خوکچران بریتانی (The Swineherd)
اگر به خاطر داشته باشید در توضیحات نقاشی گلهای آفتابگردان، نام پل گوگن آمد. این نقاش درست مثل دوستش وینسنت ونگوگ نقاش برجستهای بود و چندین اثرش در لیست معروف ترین نقاشی های جهان جای دارد. پل گوگن یکی از پیشروهای اصلی سبک پستامپرسیونیست است. نقاشی خوکچران بریتانی برخلاف سایر آثار این هنرمند، فضای رئال جالبتوجهی دارد. خوکچران در این نقاشی، در پسزمینهای از خانههای کوچک مشغول به کار است و فضای روستایی و آسمان زیبای این تصویر بهشدت مخاطبان را جذب میکند. یکی از نکات خاصی که در این نقاشی باید به آن توجه کنید، رنگهای قهوهای است که بهصورت تکهای در این نقاشی دیده میشود. استفاده اینچنینی از رنگ، یکی از سبکهای خاص گوگن است.
مکتب آتن (The School of Athens)
شاید بتوان یکی از پرشخصیتترین نقاشیهای جهان را نقاشی مکتب آتن بدانیم. در این نقاشی، شخصیتهای مطرحی از تاریخ دنیا حضور دارند که هرکدام در حوزه خود سرآمدند. البته رافائل، نقاش این تابلو، نامی از شخصیتهای حاضر نبرده و طبق نشانههایی که در این نقاشی وجود دارد، میتوان نام شخصیتها را حدس زد. از افراد مطرحی که در این نقاشی حضور دارند و قطعی میتوان گفت که چه کسانی هستند، میشود به افلاطون، سقراط، ارسطو، فیثاغورس، اقلیدس و بطلمیوس اشاره کرد. البته شخصیتهای دیگری هم نظیر ابنسینا، ابنرشید و اسکندر مقدونی هم در این تصویر حضور دارند که هویت برخی از آنان همچنان در هالهای از ابهام است. نکته جالب این نقاشی، حضور خود نقاش یعنی رافائل در این عکس است که در گوشه سمت راست نقاشی حضور دارد. این نقاشی هماکنون در کاخ آپولوستیک واتیکان به نمایش گذاشته شده است.
تراس کافه در شب (Café Terrace at Night)
امکان ندارد در مطلب بهترین و معروف ترین نقاشی های جهان، چند اثر از ونگوگ وجود نداشته باشد. این هنرمند در آثارش ثابت کرده که تبحر خاصی در کشیدن شب دارد و در این اثر هم آسمان شب به سبک خاص خود ونگوگ کشیده شده است. این نقاشی که احساس خوشایندی به مخاطب میدهد، با نورپردازی خاص خود، تمرکز بیننده را به کافهای که در نقاشی است، معطوف میکند. این اثر یکی از نقاشی های معروف جهان است که هماکنون در موزه کلور _ مولر هلند نگهداری میشود.
سخن آخر
در این مطلب، نقاشی های معروف دنیا را به شما معرفی کردیم. نقاشی، از هنرهایی است که توانایی انتقال مفاهیم بدون استفاده از کلام را دارد. به همین دلیل هم به تکتک آثار معرفیشده میتوان لقب بهترین نقاشی دنیا را داد. با تماشای یک نقاشی ممکن است حس آرامش، شادابی، ناراحتی یا حتی خشم و هیجان به شما دست بدهد. در عصر امروز که اطلاعات بهسرعت جابهجا میشوند، روزانه نقاشی های معروف بسیاری را میبینید؛ اما مفاهیم عمیق برخی از این نقاشیها در بسیاری از شرایط برای افرادی که تخصص هنری ندارند، پوشیده است. بهنظر شما عنوان بهترین نقاشی دنیا، برازنده کدام اثر است؟