این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لستسکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرسوجو کنید.
آبان ۱۴۰۰ برای اولین بار به قشم سفر کردم. قبل از آن به جزیرهی کیش چندین بار رفته بودم اما در انتظار دیدن جزیرهی عجایب جنوب یعنی قشم بودم و از زمانی که پا به این جزیره گذاشتم دلم نمیخواست که ترکش کنم. هر بخشی از آن دنیایی داشت و صادقانه بگم، با گذراندن ۶ روز هنوز هم بخش زیادی از این جزیره را ندیدهام.
اما بخت به من رو کرد و از طریق یکی از دوستان با یک تور لیدر عالی آشنا شدم: آقای شَگَن. مردی با محبت و بسیار پر انرژی که در این ۱۱ ساعت تورگردی در روز، هیچگونه احساس خستگی نمیکنید بلکه تا آخرین لحظه پر انرژی و شاد می مانید. روز دوم سفرمان در برنامهی تور گردی قشم، آقای شگن جوری برنامهریزی کردن که هنگام دیدن جاذبهها با تورهای دیگر برخورد نداشتیم و شلوغی مزاحم عکاسی و کارمان نمیشد. ایشان در عکاسی بسیار خبره هستند و عکسهای بسیار جذابی از ما گرفتند. ما در آن روز از درهی ستارگان، درهی تندیسها، غار خوربس، تنگه چاهکوه و جنگل حرا دیدن کردیم.
در آخر از تور لیدر گرامی تشکر فراوان میکنم که این سفر رو برایمان خارق العاده کردند و با شور و هیجان تورشان خاطرات دوست داشتنی برای ما به جا گذاشتن.
نویسنده: عسگری