ماجرای سفر پیاده من از قزوین تا مریوان (نیشتمان)

4.6
از 48 رای

اصلا قرار نبود تو ایران انجام بشه قرار نبود برم کردستان میخواستم این سفر درارتفاعات چهار هزار متری پامیر انجام بگیره سفری به طول هزارودویست کیلومتر در جاده پامیر جایی که سالهاست رویای سفر و دیدن مناظرش رو دارم . ولی روزگار چرخید و چرخید و رسید به جایی از کشور که با اینکه سالهاست دوست داشتم ببینم ولی همیشه نمیدونم را میترسیدم برای دیدنش برم . ولی ایندفعه کردستان درهاش رو به روی من باز کرده بود و من تنها تصمیم گرفتم پا به این منطقه از دنیا بذارم اونم نه با هیچ وسیله نقلیه ای بلکه پیاده و وجب به وجب ، سنگها و کوه ها و مزارع و دشتها و چمن زارها و ابرها و بادها و رنگ آسمون و... همه و همه به من خوش آمد گفتن و شد آنچه که باید میشد ، مردمانی صبور و مهربان و قانع در گوشه ای از این خاک هستند در سرزمینی که دورافتاده از فضای گردشگری داره روزگار میگذرونه .
هر سال اردیبهشت دوباره دلتنگشم خواهم شد .