تخته سنگ ها چگونه به بناهای باشکوه تخت جمشید تبدیل شدند؟

4.1
از 36 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
شگفتی‌هایی درباره تکنیک‌های مهندسان تخت جمشید!
13 مرداد 1400 08:00
12

بتا به حال فکر کرده‌اید که کدام یک از آثار تاریخی و فرهنگی ایران برایتان افتخارآمیز است؟ اگر توریستی از شما بخواهد فقط یک اثر را معرفی کنید، کدام را معرفی می‌کنید؟ برای بسیاری از ایرانیان، تخت جمشید یک اثر منحصر بفرد و غرورآمیز محسوب می‌شود. از گفته‌های توریست‌ها هم مشخص است که از دیدن تخت جمشید به وجد آمده‌اند و برایشان اثری استثنایی بوده است. ویژگی‌های منحصر به فرد تخت جمشید باعث شد در سال 1979 به عنوان اولین آثار ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت برسد و میراثی برای همه مردم جهان شود.

امّا اگر از تاریخچه غنی و هنرمندانه این اثر بگذریم، یکی از عواملی که شکوه و عظمت را در این اثر به بازدیدکنندگان منتقل می‌کند، ستون‌ها، درگاه‌ها و دیوارهای عظیم الجثه‌اند که از سنگ ساخته شده‌اند. شاید با دیدن این عظمت و در عین حال هنرمندانه و ظریف به این فکر کنید که در 2500 سال پیش که امکانات به مراتب کمتر از امروز بوده، چطور این تخته‌های سنگی بزرگ انقدر هنرمندانه به خدمت کاخ آمده‌اند و در کنار هم این مجموعه بی‌نظیر را تشکیل داده‌اند؟ در این متن می‌خواهیم همین موضوع را بررسی کنیم که این سنگ‌ها را چطور و با چه ابزاری به این شکل هنرمندانه به کاخ اضافه کردند و از آنها برای اهداف مختلف استفاده کرده‌اند. در ادامه به چند مورد از تکنیک‌های آنها اشاره می‌کنیم.

از چه سنگ‌هایی برای ساخت تخت جمشید استفاده می‌کردند؟

 نکته اول این است که بدانیم سنگ‌هایی که در تخت جمشید استفاده شده را از کجا آورده‌اند؟ سنگ‌هایی که در این بنای بی‌بدیل استفاده شده را پژوهشگران بیشتر از این دو نوع می‌دانند:

  1. سنگ‌های کمی صخره‌ای که از جنس آهکی هستند و رنگشان خاکستری شفاف است با سنگواره‌های دوره کرتاسه میانی. این سنگ را از کان‌های شمال غرب صفّه و اطراف تخت جمشید و نواحی دور و نزدیک آن به اینجا می‌آوردند.

  2. سنگ‌های صخره‌ای که از جنس آهک هستند ولی سخت‌تر و فشرده‌تر از نوع قبلی هستند و رنگشان خاکستری مایل به سیاه است. این نوع سنگ را از کان‌های مجد آباد که 40 کیلومتری غرب تخت جمشید است به اینجا می‌آوردند

 ساخت تخت جمشید

کندن تخته سنگ‌ها برای استفاده در تخت جمشید

 یکی از سوال‌های پژوهشگران این بوده که چطور این سنگ‌های درشت را می‌کندند؟ فعلا با کاوش‌های انجام شده حدس می‌زنند که اول بر لبه صخره‌های پهن قسمتی بی‌زبره را مشخص می‌کردند، بعد با وسیله‌ای مانند کلنگ با سر دسته کوتاه، قلم، تیشه و میخ‌های مخصوص، گودال‌های 60 سانتی‌متری با فاصله‌های مشخص حفر می‌کردند و بعد گوِه‌هایی از چوب خشک می‌گذاشتند و رویش آب می‌ریختند. آب گُوِه‌ها را منبسط می‌کرد و همین، باعث فشار به سنگ میشد و تکه بزرگی از آن را جدا می‌کرد و به بیرون پرتاب می‌کرد.

اگر رگه‌های خوبی در سنگ معدن بود، از آن استفاده می‌کردند و با کمک گیره و اهرم از آن تکه تکه می‌بریدند. گاهی تخت سنگ‌ها را از همانجایی که استخراج می‌کردند، زمخت و به صورت شیء که می‌خواستند بتراشند درست می‌کردند و اطرافش زائده‌هایی برای حمل بهتر ایجاد می‌کردند. لبه‌ها را نمی‌تراشیدند چون ممکن بود در اثر جابه‌جایی آسیب ببیند. در نهایت سنگ نیم تراشیده را به پایین می‌غلتاندند و از راه رودخانه و جاده به محل کار می‌بردند. در مواقعی هم با همان کلنگ‌های مخصوصشان، راهرویی میان تخته سنگ ایجاد می‌کردند و عمودی پایین می‌رفتند، بعد قطعات را کوچکتر می‌کردند مثل نمونه‌ای که حتّی در حال حاضر هم می‌توانید پایین آرامگاه که نیمه تمام مانده ببینید.

حمل سنگ‌ها تا تخت جمشید

 مرحله بعد از جدا کردن تخته سنگ‌ها، حملش تا تخت جمشید بود. گفته شده برای این کار، هر سنگ را روی چند تخته چوبی بزرگ می‌گذاشتند و زیر تخته‌ها، غلتکی کوچک قرار می‌دادند و با هل دادن سنگ و غلتک، به جلو حرکت می‌کردند.

برای حرکت در جاده، از حیوانات بارکش کمک می‌گرفتند و برای عبور از رودخانه، از قایق استفاده می‌کردند. به نظر می‌رسد گاهی که سنگ گرد بود و شرایطش فراهم بود، گل و شن در مسیر می‌ریختند و سنگ را رویش می‌غلتاندند.

بالا کشیدن سنگ‌ها برای ساخت تخت جمشید

 حالا سوال این است که این ستون و درگاه‌های بلند چگونه ایجاد میشده و این سنگ‌های سنگین در این ارتفاع بلند قرار می‌گرفتند. برای این موضوع پژوهشگران به دو راهکار تاکید بیشتری می‌کنند که با توجه به ارتفاع و نوع کار ممکن بوده از این دو روش استفاده کنند:

  • ایجاد تلی از خاک و ایجاد شیبی تند در کنار درگاه‌ها و مکان‌هایی که می‌خواستند قلمه ستون و قطعات بالایی را بگذارند. در این روش، سنگ را تا بالا می‌غلتانیدند و به بالا می‌رساندند.

  • گفته شده برای ستون‌های چند متری مثل آپادانا، استفاده از روش تل خاک فایده نداشته و برای اینها نوعی داربست می‌ساختند و با قرقره و چرخ، سنگ‌ها را بالا می‌بردند. برای داربست هم از چوب کاج و بلوط و سدر که محکم بوده استفاده می‌کردند.

ساخت تخت جمشید

جفت کردن و بستن سنگ‌های تخت جمشید

 شاید تعجب کنید اگر بگوییم برای چفت کردن سنگ‌ها از ملاطی استفاده نمی‌کردند! چند روش برای چفت کردن سنگ‌ها در تخت جمشید تا کنون کشف شده

دو سطحی که قرار بود به هم بچسبند را چنان می‌تراشیدند که هر دو کاملا صاف شده و بر هم سوار می‌شدند. حتّی برای اینکه یادشان نرود کدام سنگ روی کدام باید قرار بگیرد، علامت‌هایی روی آنها می‌گذاشتند.

گاهی از قفل و چفت استفاده می‌کردند؛ یعنی قسمتی از یک تخته سنگ را برجسته می‌کردند و به همان میزان سنگی که قرار بود به آن بچسبد را گود می‌کردند که برجستگی داخل سنگ دیگر چفت شود.

روش دیگر به این شکل بود که در هر دو سنگی که قرار بود به هم وصل شوند، گودی ایجاد می‌کردند و آنها را با میله‌ای آهنین (بست) به هم وصل می‌کردند. رویش هم سرب مذاب می‌ریختند و صیقلش می‌دادند. این بست‌ها به شکل‌های مختلفی ساخته میشد از جمله: دم‌چلچله‌ای، استوانه‌ای، قلمی و سرتبری. از روی همین بست‌ها می‌توان دوره ساخت هر بنا را حدس زد زیرا در هر دوره، یکی از آنها بیشتر استفاده می‌شده.

سنگ‌های تخت جمشید

تراش سنگ‌ها در تخت جمشید

 برای تراش سنگ‌های هر قسمت مراحل مختلفی طی میشد؛ ابتدا با استفاده از قلم‌های زمخت، کنر، پتک، تیشه مخصوص، چکش و سایر ابزارها، بخش‌هایی را جدا می‌کردند، بعد با استفاهده از قلم‌های یک یا چند دندانه‌ای، سطح سنگ را به صورت دلخواهشان درمی‌آوردند و بعد با براده‌های آهنی و صمغ‌هایی، قسمت‌های تراشیده شده را صاف و شفاف می‌کردند.

آرایش نقوش در سنگ‌های تخت جمشید

در آن دوره، نقش‌ها را به سه صورت تزیین می‌کردند: چسباندن فلزات گرانبها، نگاریدن و نقر کردن تزیینات اصلی لباس، تاج و کلاه با سوزن به شکلی که نمونه‌های آن را هنوز هم می‌توانید ببینید و شکل دیگر، رنگ‌آمیزی بود که با گذر زمان رنگ‌ها از چهره بنا پاک شده امّا آثارش همچنان دیده می‌شود.

 سنگ‌های تخت جمشید

تألیف: لست سکند

منبع: کتاب راهنمای مستند تخت جمشید از شاپور شهبازی

نرگس کاظمی‌فرد
نرگس کاظمی‌فرد

سفر که به واژه‌ها پیوند می‌خورد، برایم مرزها را بی‌معنی می‌کند. گردشگری خواندم چون مفهوم سفر بیش از کلمه‌اش در ذهنم قد کشیده بود و ایرانشناسی خواندنم، دلیلش چیزی جز پیدا کردن ریشه‌هایم نبود. اما این ماجراجویی در مسیر واژه‌ها بود که علایقم را به سطح واقعیت رساند و مزه‌مزه کردن جهان را دوباره برایم ترجمه کرد.