آنجا «متروپولیتن» است، اینجا «تخت جمشید»!

4.5
از 6 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
20 دی 1394 10:00
14

آنجا «متروپولیتن» است، این‌جا «تخت‌جمشید»!

بازدیدکنندگان، از تمام قاره‌ها و فرهنگ‌ها، مستقیما به این آثار دسترسی دارند، اما کسی به آنها دست نمی‌زند. با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیرند، اما رویشان یادگاری نمی‌نویسند... ‏

اینجا موزه‌ی بزرگ «متروپولیتن» در خیابان پنجم منهتن نیویورک است،‌ از بزرگ‌ترین و مشهورترین موزه‌های جهان در وسط شهر نیویورک و در مجاورت ضلع شرقی سنترال پارک که مجموعه‌ی بزرگ و نادری از تاریخ اسلام و ایران باستان را دارد و سالانه چیزی حدود چهار میلیون بازدیدکننده از کلکسیون دو میلیونی‌اش بازدید می‌کنند.

آنجا «متروپولیتن» است، این‌جا «تخت‌جمشید»!
«مجسمه سنگ آهکی بدون ویترین در موزه متروپولیتن


به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، این موزه‌ی کهن که در 1872 میلادی درهای خود را به روی بازدیدکنندگانش گشود، آن‌قدر به آن‌ها و فرهنگ حفاظت از میراث و تاریخ مخاطبان‌اش اعتماد دارد که برخی از آثار کهن خود مانند «مجسمه سنگ آهکی متعلق به 6 قرن قبل از میلاد» را در دسترس مستقیم بازدیدکنندگانش قرار می‌دهد و آن‌ها هم با شیء ارزشمند عکس یادگاری می‌گیرند، اما نه یادگاری روی آن می‌نویسند، نه اثری مخدوش می‌شود و نه شیءای گم. ‏

شاید بهتر است بگوئیم واژه‌ی «وندالیسم» دست‌کم در آن موزه و مخاطبانش هیچ جایگاهی ندارد، واژه‌ای که متاسفانه در همه‌ی محوطه‌ها، بناهای تاریخی و موزه‌های ایران نامی آشناست، چون درصد زیادی از گردشگران داخلی خود را محق می‌دانند تا نام‌شان را با این روش در تاریخ ثبت و ضبط کنند!

هرچند ایرانیان یکی از افتخارات خود را پیشینه تاریخی سرزمین کهن‌شان می‌دانند، اما متاسفانه برخی از افراد بدون توجه به هویت تاریخی و باستانی ایران و در تناقضی آشکار با این روحیه، آثار تاریخی را تخته‌سیاه یادگاری‌نویسی خود می‌بینند و نام، تاریخ حضورشان در مکان و حتی جملاتی که به ذهن‌شان می‌آید را به راحتی و بدون هیچ دغدغه‌ای روی بناهای تاریخی حک می‌کنند.

متاسفانه گاهی اوقات این یادگاری‌نویسی با خودکار یا ابزار نوشتن همراه‌شان تمام نمی‌شود، بلکه استفاده از وسایل نوک تیز مرام کارشان است و با کلید، چاقو یا حتی سنگ به جان دیوارها و جداره‌های تاریخی می‌افتند!

«تخت‌جمشید»، پایه‌های «سی‌وسه‌پل» و «پل خواجو»،‌ «میدان جهانی نقش جهان»، «چهل‌ستون»، «حمام فین کاشان»، «چهارطاقی نیاسر»، ستون‌های کاخ «آپادانا در شوش»، گنبد «علویان در همدان»،‌ در چوبی «قلعه شوش» و جداره‌های «پیرچک‌چک یزد»،‌ «پل کهنه دزفول» و حتی بدنه‌ی درختان کهنسال و دیواره‌ی غارها از این قاعده مستثنی نبوده‌اند و هر کدام به نحوی هنوز زخم‌های یادگارنویسانی که خود را برای ثبت و ضبط نام‌شان در آینده آماده کرده‌اند،‌ به دوش می‌کشند.

«علیرضا کاظم‌لو»، روانشناس پیش از این در بررسی جنبه‌های روانی این پدیده، به خبرنگار ایسنا گفته بود: از بُعد روانکاوی، برخی افراد که توانایی ارضای نیاز به ماندگاری را از طریق روش‌های صحیح ندارند، دست به اعمال مخرب می‌زنند.

وی با بیان اینکه افرادی که روی آثار تاریخی یادگاری می‌نویسند، در دو گروه دسته‌بندی می‌شوند، تصریح می‌کند: گروه اول بدون آگاهی از عواقب رفتار خود، اقدام به تخریب آثار تاریخی می‌کنند. اما گروه دوم با وجود اطلاع از ارزشمندی آثار باستانی، با رفتاری مغرضانه، درصدد آسیب‌رسانی به این آثار هستند، بنابراین می‌توان گروه دوم را دچار اختلالات شخصیتی دانست.

ایرج ابراهیمی، جامعه‌شناس نیز در این رابطه به خبرنگار ایسنا اظهار کرده بود: «میل به جاودانگی» به‌طور طبیعی در همه افراد وجود دارد و نمی‌توان کسی را یافت که رویای ماندگاری نام خود را در تاریخ نداشته باشد.

او با بیان اینکه افراد برای پاسخگویی به این نیاز، ابزارها و بسترهای مختلفی را مورد استفاده قرار می‌دهند، بیان کرده بود: برخی از افراد در قالب فعالیت در رشته‌های هنری به این نیاز پاسخ می‌دهند و برخی نیز به نویسندگی یا هر موضوع دیگری که به جاودانگی آنها کمک کند، روی می‌آورند و متأسفانه بعضی افراد نیز یادگاری‌نویسی روی آثار تاریخی را، راه‌حلی برای ماندگاری نامشان می‌دانند.

وی با بیان اینکه حجم اطلاع‌رسانی و آموزش‌های مرتبط با نحوه حفاظت از آثار تاریخی، باید متناسب با حجم تبلیغات برای بازدید از این آثار باشد، اظهار می‌کند: انتشار نشریات مرتبط با این موضوع و برگزاری همایشها، تأثیر قابل توجهی در افزایش سطح آگاهی مردم خواهد داشت. حتی افزودن بخش آشنایی با میراث فرهنگی و تاریخی و نحوه حفاظت از آنها در کتب درسی دانش‌آموزان، مناسب‌ترین روش برای انتقال مفاهیم آموزشی است.

با جستجویی کوتاه در اینترنت و میان کتاب‌های قانون می‌توان قدری این امید را داشت که در ایران برای برخورد با تخریب‌گران اموال عمومی و آثار تاریخی، خلاء قانونی وجود ندارد اما یک نکته در این میان حائز اهمیت است؛ «ضمانت اجرایی این بخش از قانون تا چه حد است؟ آیا می‌توان برخورد قانونی را بهترین راه جلوگیری از تکرار تخریب آثار تاریخی توسط افراد دانست؟»

برخورد یا جلوگیری از اقدامی که به ندرت نیروهای یگان حفاظت، ‌انجام‌اش را به صورت مستقیم می‌بینند و در صورت امکان می‌توانند کاری انجام دهند.

حتما به همین دلیل است که همه‌ آثار تاریخی قرار گرفته در موزه‌های‌مان را در ویترین قرار می‌دهیم و حتی در بسیاری از اوقات جداره‌های تاریخی بناهای ارزشمند و تاریخی را با شیشه‌های سکوریت دور از دسترس بازدیدکنندگان قرار می‌دهیم. چه در محوطه ی روباز تخت جمشید و چه در کاخ - موزه‌های جهانی کاخ گلستان.

اردیبهشت ماه 1390 برخلاف آمار زیادِ مجوزهای تخریبی که در دولت گذشته بود، مسعود علویان صدر، معاون وقت میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی در نشست خبری‌اش ایده‌ی جالبی برای جلوگیری از افزایش بی‌رویه‌ی این اقدام مذموم ارائه کرد و قول داد به زودی آن را اجرائی کند. یعنی «راه‌اندازی ایستگاه یادگاری نویسی در بناهای تاریخی»؛ ایستگاهی برای جاودانه کردن فرهنگ مردم در تاریخ ایران که متاسفانه تا کنون عملی نشده است.

آنجا «متروپولیتن» است، این‌جا «تخت‌جمشید»!
یادگارنویسی پایه‌های سی‌وسه پل


آنجا «متروپولیتن» است، این‌جا «تخت‌جمشید»!
یادگارنویسی کاخ «مظفری اوشان»


آنجا «متروپولیتن» است، این‌جا «تخت‌جمشید»!
یادگارنویسی در دیواره ها و بلورهای غار رود افشان


آنجا «متروپولیتن» است، این‌جا «تخت‌جمشید»!
یادگارنویسی کاخ مظفری اوشان


آنجا «متروپولیتن» است، این‌جا «تخت‌جمشید»!
یادگارنویسی



منبع : ایسنا


لست سکند
لست سکند

سایت لست‌سکند از سال 1389 آغاز به کار کرد. از همان ابتدا، بخش مجله گردشگری راه‌اندازی شد تا بتواند با توجه به نیاز اهالی سفر، اطلاعات به‌روز و کاربردی را با مخاطبان به اشتراک بگذارد.