عمارت ملک همینجاست، آدرسش را همه بلدند، شناسنامه اش را نه... نام ملک بر روی آن است و خانه اش دست عده ای مهاجر غیرمجاز افغانی و عرب است. داستان امروز این عمارت، کم از داستان مرموز گذشته هایش ندارد...!
آدرسش را همه بلدند، اما شناسنامه اش را هرکدام طوری تعبیر میکنند.
- قدیمیه، از زمان جنگ بوده!
- مال 1000 سال قبله!
- یادگار قاجارهاس...
و پرسان پرسان، ساحل نیلگون خلیج پارس را میگذرم تا نهایت ساختمانی بزرگ را در محوطه ای قدیمی مشاهده میکنم. عمارت ملک همینجاست، درب بزرگ و قدیمی اش وسوسه ات میکند که از پله هایش بالا بروی و کوبه اش را بکوبی. اما رخت و لباسی که از کنار درب آویزان است کمی مردد ات میکند!
عمارت به غایت بزرگی است، دو طبقه با زیبایی و ابهت خاصی ساخته شده و ظرافتهای جالبی در معماری دارد. از یکی از مغازه داران اطراف شنیدم که سیستم خنک کنندۀ منحصر و جالبی در این عمارت به کار رفته است. برای اینکه از صحت گفتارش مطمئن شوم از قطعه از دیوار عمارت که فرو ریخته وارد دیوار میشوم! بعله، دیوار قطور این عمارت دو جداره است و بین دو دیوار حدود 2متر فاصله است. این جدار باعث میشود که دمای هوای داخل عمارت زمان بیشتری ثابت مانده و مستقیما تحت تاثیر هوای بیرونی قرار نگیرد. به همان میزان نیز کار عایق صدایی را نیز انجام میدهد. آنطور که آن فروشنده گفت گویا فاصلۀ میان دو دیوار با برگ خیس نخل و یا نوعی خار پر میشده است؛ هوا به شکلی از دریچه هایی خاص وارد این محفظه میشده و پس از برخورد با گیاه مرطوب، خنک شده و سپس از روزنه های زمینی وارد عمارت شده و فضای عمارت را در گرمای طاقت فرسای تابستان خنک و دلپذیر میساخته است.
پلکان شکیل و اعیانی ورودی عمارت مرا کنجکاو کرد تا از آن بالا رفته و به تماشای داخل عمارت بنشینم، اما لباسهایی که از روی یک بند در مقابل ورودی قرار داشت مرا کمی مردد و متعجب ساخت. چند پله ای را که بالا رفتم، کودکی افغانی را میبینم که از لای درب به من خیره نگاه میکند. اندکی بعد پیرمردی افغان از درب عمارت بیرون آمده و با حالت طلبکارانه ای پرسید که چه میخواهم؟ گفتم که این خانه تاریخی است، مگر نه؟ جواب داد : "ما از همون اول اینجا بودیم، خیلی وقته". فکر کنم طرف با خودش فکر کرده که آمده ام خانه را ازشان بگیرم یا همچو چیزی! گفتم عمارت را میگویم، قدیمی است؟ اینبار گفت : "اینجا از زمان جنگ هست... چکار داری؟"
از او خواهش کردم که اجازه دهد نگاهی هرچند گذرا به داخل عمارت بیاندازم، مرد عصبانی شده و گفت : "چه میخواهی؟ اینجا زن هست، دختر هست، خجالت دارد!". از او میخواهم که اگر امکان داشته باشد اجازه دهد که داخل این عمارت تاریخی را برای لحظه ای ببینم و همینطور که با او صحبت میکنم سعی دارم نگاهم را از هیکل نهیف پیرمرد بگذرانم و داخل تاریک خانه را نگاهی بیاندازم. تنها چیزی که از میان آن تاریکی مشخص است سایۀ یک کمد لباس است که با بدسلیقگی پشت در چپانده شده است. خیلی زود متوجه میشوم که هرگونه اصرار برای دیدن داخل عمارت تاریخی ملک نه تنها راه به جایی نمیبرد، که آنطور که پیداست چندان هم عاقبت خوبی ندارد. پس شال و کلاهم را برداشته و به دیدن عمارت از بیرون بسنده میکنم.
باورش سخت است! خانه 4000 هزار متر مربعی ملک امروزه نه جایی اعیان نشین، که شده است مسکن ده ها مهاجر آواره! معماران فرانسوی این عمارت شاید هیچگاه تصور نمیکردند که منزلی که برای محمد مهدی ملک التجاره میسازند را روزگاری نه چندان دور مهاجرین افغان و عرب اشغال کنند. روزگاری نیز انگلیسیها در اینجا منزل کرده بودند و مدتی آن را مقر نظامی خود قرار داده بودند. انگلیسیها سالها در این کاخ مستقر بودند و هنگامی که ملک التجار صاحب اصلی کاخ ورشکسته شد‚ بسیاری از وسایل و لوازم قیمتی و نفیسی آن را به قیمت ارزان خریداری نموده و با خود انگلستان بردند. با روی کار آمدن سلسله پهلوی در ایران این عمارت مبدل به خوابگاه نظامیان رضاخان شد و قشون و سپاهیان قزاق آنجا ساکن بودند. عمارت ملک با وجود چند بار تعمیر و بازسازی از اواخر دوران رضاخان رو به ویرانی گذاشت و این ویرانی روزبه روز بیشتر میشود و امروزه به اوج خود رسیده است. ده ها خانواده فقیر (به گفته محلیها حدود 60 خانوار) امروزه بازدید از عمارت را به عملی نه چندان با امنیت برای معدود مسافرانش مبدل ساخته اند و شواهد اینگونه برمی آید که خسارات سیر تصاعدی سریعی را طی میکند. عده ای از این مهاجران با ملات آجر و سیمان گوشه های عمارت را به نحو دلخواه برای خود تغییر داده اند و وضعیت به شکلی باورنکردنی اسفربار و وخیم است. محلیها از وجود یک حمام قدیمی بزرگ در عقب ساختمان حکایت میکنند که دیدنش برای من میسر نشد، چراکه آنقدر در همان چند دقیقه حضورم زیر نگاه سنگین ساکنین فعلی ساختمان قرار گرفتم که از هرگونه کندوکاوی هرچند ابتدایی سرباز زدم.
با اینهمه متوجه شدم که این بنای تاریخی به شماره 1603ـ1/1 به تاریخ 81/3/6 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است و گویا در همان لحظه نیز فراموش شده است. درست یک هفته پیشتر در معبد آناهیتا در کنگاور با فضای مشابهی مواجه شده بودم؛ معبدی که اولین تاجگزاری سلسله ساسانیان در آن انجام شده و شکوه و اهمیتش گوشه گوشۀ تاریخ را تزئین کرده است، امروز جای سگهای ولگرد و مردم بیکار شده است. روی آثار باستانی اش ده ها نوشته و خاطره و حتی تبلیغات نقش بسته و ... . و متاسفانه این داستان همچنان ادامه دارد...
در مورد صاحب اصلی عمارت : حاج ملک التجار " نامدارترین ثروتمند بوشهر بوده است که در سال 1277 ه ـ ق در کلکته هند به دنیا آمد و بعد از پدر بزرگ خود " محمد جعفر حاج بابا " سمت ملک التجاری در بوشهر را از آن خود کرد و جانشین جد خود گشت . او مردی بسیار ثروتمند محسوب می شد تا آن جا که خود یک بانک خصوصی راه اندازی کرد . ملک التجار به ولخرج بودن و اسراف کاری شهره بوده تا آن جا که در سفرنامه سدید السلطنه ذکر گشته است او برای عروسی پسر خود از بوشهر تا بهمنی را فرش کرده است و سماور ها را با اسکناس روشن کرده است . او با حکومت قوام السلطنه در بوشهر به مخالفت برخاست و خود حاکم بوشهر شد .
ملک التجار جهت گذراندن امورات خود از املاک اش در کلکته در آمد حاصل می کرد . در روایات ساخت عمارت ملک آمده است که ملک التجار با سر کنسول فرانسه در بوشهر حشر و نشر داشته است و برای مدتی به املاک سر کنسول در فرانسه سفر می کند و با دیدن قصر او در فرانسه خواستار ساخت نمونه ای از این کاخ ها در بوشهر می شود و معمار فرانسوی قصر کنسول را به خدمت گرفته تا قصری را برای او مهیا کند که حاصل این امر ساخت " عمارت ملک " بوده است . از نظر هندسی ، عمارت ملک یکی از زیباترین عمارات جنوب کشور است . اعیانی عمارت 4700 متر مربع و عرصه ی آن 24500 متر مربع است . نوع و سبک معماری این بنا از سبک ساختمان سازی دو قرن پیش سواحل خلیج فارس که به " بنگله " معروف است تاثیر گرفته و دارای یک قسمت استحفاظی ، بارو و شاهنشین و قسمتی به صورت چند ایوان و اتاق های مسکونی است .
میگویند ملک تجار در یکی از سفرهای تجاری خود به شهر پاریس و ملاقات با یک فرانسوی، شیفتهی خانهی او شد. سپس با استخدام معمار آن بنا و با افزودن خواستههای خود، این ساختمان باشکوه را ساخت که شامل چند بخش مختلف است: پیشخوان که شامل فضای باز و گستردهای میشود که پیونددهندهی فضای شهر به این مجموعه است و از عقب به سکوی سردر و عمارت اصلی میرسد. بخش دوم این مجموعه، سکو است که شامل یک سفره عظیم و یک ردیف پلهی متصل به بنای اصلی میشود.بخش سوم عمارت نیز سردر و دربرگیرندهی فضای ایوانمانند همراه سه جفت ستون است که به ساختمان اصلی متصل میشوند. ترکیب زوج ستون های دو طاقی را در کنار هم شکل داده که حاکی از نسخه برداری آن از یک بنای اروپائی است .یک در بزرگ از چوب آبنوس با تزیینات فلزی نیز در این بخش وجود دارد. عمارت اصلی، بخش چهارم و عظیمترین بخش مجموعه است که در دو طبقه با دیوارهای نقاشیشده ساخته شده است. سالن پایین این بخش برای ملاقاتهای رسمی ملکالتجار و طبقهی بالا برای ضیافتهای خصوصی او ساخته شدهاند.علاوه بر این بخشها، این مجموعه باغهای تودرتویی دارد که با چند ردیف دیوار از هم جدا شدهاند و هر کدام، ورودی جداگانهای برای ارتباط با دیگر بخشها و فضای خارج دارند. تمام این باغها نیز تزیینات و فضاسازیهای متفاوتی داشتهاند.
تاریخ تعمیرات عمارت را از نوشته ای بر روی چوب تالار میانی با عنوان نوشته ی " انگلستان 1918 " می توان دریافت. این عمارت در سال 1381 خورشیدی در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
تهیه شده توسط : کمیل سهیلی