در جنوبی ترین قسمت کوه های آرال روسیه، حدود 140 کیلومتری غرب مرز روسیه با قزاقستان تپه هایی قرار گرفته اند که غنی از سنگ آهن می باشند. این تپه ها آنقدر از نظر مقادیر آهن غنی هستند که قطب نماهای مغناطیسی در کنار آنها عملکرد درستی نداشته و پرندگان نیز از پرواز بر فراز آنها خودداری می کنند. اهالی روسیه این کوه را «مگنیتنایا» یا کوهستان مغناطیسی صدا می زنند. در کوهپایه ی مگنیتنایا و دامنه های شرقی رشته کوه های آرال، شهر مگنیتوگورسک (دومین شهر بزرگ روسیه) قرار گرفته که مرکز اداری هیچ منطقه ای به شمار نمی رود. این شهر در حقیقت محل استقرار بزرگترین کارخانه فولاد در روسیه و یکی از بزرگترین ها در جهان می باشد.
مگنیتوگورسک در دهه ی 30 میلادی تاسیس شده تا برنامه های استالین را برای تبدیل کشوری که عمده ی فعالیت مردمانش کشاورزی بوده به «کشور فلز» جامه ی عمل بپوشاند. استالین تحت تاثیر پیشرفت هایی بود که آمریکایی ها در صنایع سنگین کسب کرده بودند. در حقیقت « مگنیتوگورسک» نیز از روی دو شهر آمریکایی که در آن زمان در زمینه ی تولید فولاد بسیار پیشرفته بودند یعنی گری در ایندیانا و پیتزبورگ در پنسیلوانیا مدل برداری شد.
این شهر قرار بود که کاملا برنامه ریزی شده باشد. طرح اصلی این شهر توسط معمار آلمانی ارنست می پی ریزی شده بود که شهری خطی با ردیف همسایگی های شبیه به هم بود که به موازات کارخانه قرار گرفته بودند که نوار سبزی آنها را از هم جدا می کرد. اما زمانی که ارنست می در اکتبر 1930 به این محل رسید، متوجه شد که مقامات محلی از قبل ساخت و ساز را آغاز کرده اند. پراکندگی نامنظم کارخانه و دریاچه های پاکسازی عظیم، فضای اندکی را برای توسعه در اختیار ارنست می قرار می داد و به همین دلیل او مجبور شد که طرح خود را تغییر دهد تا با این سایت همخوانی داشته باشد.
در اولین فاز ساخت و ساز، 250 هزار کارگر ماهر و غیرماهر به کار گماشته شدند که اکثرا به صورت کار اجباری بود. این کارگران در محاصره ی محافظان و سیم خاردار، زمستان و تابستان در چادرهای شلوغ و آلوده بدون امکانات و مراقبت های پزشکی زندگی می کردند و در همان 5 سال اول 10 هزار نفر از آنان بر اثر گرسنگی، سرما یا بیماری جان خود را از دست دادند.
حتی تحت همین شرایط وحشتناک زندگی، ساخت و ساز با سرعتی غیر قابل باور پیشرفت کرد و این موضوع وامدار ددلاین های غیر واقعی بود که مسکو مشخص می کرد. اما نبود زیرساخت های کافی و کمبود کارگران ماهر و تجهیزات کافی در نهایت منجر به کارهای بی کیفیتی می شد.
مکان انتخاب شده برای ساخت این شهر نیز اصلا ایده آل نبود. قرارگیری آن در مناطق پرت کوه های آرال، باعث شده بود که حیات این شهر نیازمند ساخت خط آهن های طولانی باشد. اما این خط آهن نیز مانند بقیه ی زیر ساخت های روسیه که با عجله ی بسیار و بدون در نظر گرفتن ویژگی های ایمنی ضروری بنا می گشتند، ساخته شد. این راه آهن به دلیل ضعفی که در ساخت آن وجود داشت نمی توانست نیروی قطارهایی که با سرعت بالا حرکت می کنند را تحمل کند و این موضوع اسباب سختی و زحمت زیادی بود چرا که نزدیک ترین منبع سوخت در فاصله ی 2000 کیلومتری و در سیبری قرار داشت.
علی رغم تمام این فشارها و مسائل، در سال 1932 اولین مقادیر فولاد ذوب شدند و از آن لحظه همه چیز به سرعت پیشرفت کرد. مگنیتوگورسک ارزش خود را در طول جنگ جهانی دوم نشان داد زمانی که توانست نیمی از فولاد مورد نیاز جماهیر شوروی برای تولید تانک ها و یک سوم کل فولاد مورد نیاز برای ساخت پوسته های مهمات را در طول سال های جنگ فراهم کند. برای یادبود این تلاش های قهرمانانه، مجسمه ای به سبک اتحاد جماهیر شوروی بنا شد که نشان می داد یکی از کارگران شهر، شمشیری را به دست به یک سرباز می سپارند. تا نیمه ی 70 میلادی این شهر 15 میلیون تن فولاد خام و 12 میلیون تن محصولات نورد شده تولید کرده بود. در سال 2005، این شهر به رکورد ذوب 500 میلیون تن آهن رسیده بود.
ظرفیت تولید فولاد این شهر را حتی در هوای آن نیز می توان تنفس کرد. سایه ی کمرنگی از زغال سوخته در هوا قابل رویت است و خشکی شدیدی پشت گلوی شما را می سوزاند. مانند بیشتر شهرهای صنعتی روسیه، مگنیتوگورسک نیز جز آلوده ترین هاست. بنا بر گفته ی یک گروه زیست محیطی یه نام اکومگنیتکا، از میان 20 کودک تازه متولد شده در این شهر، تنها یکی از آنها بدون مشکلات سلامتی و آلرژی می باشد.
هرچند که امروز نیز مانند گذشته این شهر به کار خود ادامه می دهد اما دیگر آنطور که در طول روزهای کمونیستی قلب فولادی روسیه به شمار می رفت، نیست. امروز کارخانه ی فولاد با یک سوم ظرفیت معمول خود کار می کند و کیفیت فولاد نیز پایین تر است. در سال های اخیر، این شهر فرایند مدرنیزاسیون را با سرعتی متوسط طی کرده است.
منبع: amusingplanet