خیلی از گردشگران خارجی، ایران را با قالیچههایش میشناسند. فرش ایرانی در هر شهری که بافته شده باشد نوعی برند برای معرفی ایران محسوب میشود. به همین دلیل است که گردشگران خارجی هنگام سفرشان به کشور، حتی یک قالیچه کوچک به عنوان سوغات میبرند. چون قالی و قالیچه برای خیلیها در بازارهای جهانی شناخته شده است. حتما آن دسته از قالیچهها، ارزش بیشتری دارند که یا داستانی پشت آن وجود داشته باشد یا با دستان قالیبافان بافته شده است.
برخی از محققان در پژوهشهای خود آوردهاند که پزشکان روانکاو، قبل از جنگ جهانی دوم در اتریش از نقوش فرشهای قشقاییان و داستانهای آن برای آرامش دادن به بیمارانشان استفاده میکردهاند. درست یا غلط بودن این موضوع نشان میدهد که آوازه فرش قشقایی تا بیرون از مرزها رفته است.
میان همه فرشهای بافته شده در ایران، هنر مردم عشایر در فرش بافی، زبانزد است چون از این داستانها در میان نقش و نگارهای آن فراوان دیده میشود. یکی از این داستانها درباره نقش شیر و ماجرای خواستگاری کردن از دختران قشقایی است. اما حالا چرا شیر؟
شیر به عنوان سمبل مرد شجاع
در میان نقوش به کار رفته در فرشهای قشقایی، حیوانات و طبیعت دیده میشود؛ اما حیوانات به دلیل زندگی با عشایر نقش ویژهتری دارند و بین ایل قشقایی در کشور، مردم از نقش شیر در قالیهای خود بیشتر استفاده میکنند. باورهای فردی در استفاده از این نقوش بیتأثیر نیست. به خصوص اینکه این قالیچهها توسط دختران ایل بافته میشده است. بنابراین ذوق هنری دختران بر این فرشها غالب است. تأثیر گرفتن از نقش شیر به عنوان یک سمبل مهم را میتوان با محیط زندگی آنها مرتبط دانست. این نقوش میان عشایر قشقایی که در منطقه فارس زندگی میکنند، بیشتر مشاهده میشود، چون در جنگلهای فارس تعداد شیرهای بیشتری وجود داشته است. بنابراین داشتن گبه شیری به عنوان فرش، نشانه سخاوت آن افراد بوده است.
برخی میگویند چون شیر بین زنان عشایر، سمبل یک مرد شجاع بوده است، در نقوشی که توسط دختران روی فرش زده می شده نیز با همین مفهوم گره زده میشده است. به همین دلیل برای آن داستانها ساخته شده است. داستانهایی که هنوز هم در میان اهالی فرش دوست، دست به دست میچرخد.
اما برخی هم این داستانها را رد میکنند و میگویند در ایام قدیم ازدواج عشایری به دلخواه دختر نبوده است. وقتی میخواستند دختری را به عقد مردی درآورند، او باید برای خانه خود قالیچهای میبافته است. شیر هم نماد شجاعت و دلیری همسر او بوده است. دختر تمام احساس خود را در این نقش پیاده میکرد. به عنوان مثال اگر دم شیر به طرف بالا بود، یعنی ازدواجش مورد رضایتش بوده است و اگر دم شیر به طرف پایین بود، یعنی از این ازدواج ناخرسند است.
نشانه ازدواج خوب یا بد
اما عدهای دیگر میگویند که وقتی میخواستند جواب دختر را به داماد بداهند، از نقش شیری که روی فرش بافته میشد، میفهمیدند. یعنی اگر دم شیر بالا بود، دختر رضایت میداد و اگر دم شیر پایین بود، دختر عدم رضایت خود را از این وصلت اعلام کرده است. منتها این روزها دیگر کسی این چنین جواب نمیگیرد. حتی برخی از عشایر میگویند که این طور نبوده است، چون در میان عشایر دختران، حرف اول و آخر را نمیزدند بلکه خانواده سرنوشت دختر را تعیین میکرده است. یعنی اگر دختر نقش دم شیر را به سمت پایین میبافته، به معنی بیاحترامی به خانواده داماد محسوب میشده است.
بافتن یک قالی گاهی تا ۶ ماه طول میکشیده است، چطور خانواده داماد میتوانسته به اندازه ۶ ماه منتظر جواب دختر بماند. آن هم در خانوادههایی که به صورت ایلیاتی کنار هم زندگی میکردهاند؟
همچنین اگر جواب دختر منفی بود، آیا میشد فرش شیری که دمش به سمت پایین است را در خانه نگه داشت و آیا باز هم خانواده داماد آن فرش را همیشه نزد خود نگه میداشتهاند؟
عدهای بر این باورند که اگر چه نقش شیر با دم بالا یا پایین وجود دارد، اما این کاربرد را نداشته است. بلکه به این معنی است که دختر هنگام رفتن به خانه خود، رضایتش را از این ازدواج پس از مراسم عروسی با نقش شیر نشان می داده است و شادی حاصل از این ازدواج و پویایی آن با شیری که دمش به سمت بالاست، هویدا بود. اگر هم از این ازدواج ناخرسند بودهاند، اولین بافته آن زن در زندگیاش نشان میداد که دلش می خواسته اتفاق بهتری بیوفتد، اما این طور نشده است. بنابراین چهره شیر مغموم و دمش به سمت پایین است.
این روایتها در میان طوایف مختلف قشقایی متفاوت است، اما هر چه بوده داستانی است که از آن سالهای زیادی میگذرد و هنوز منبع موثقی برای آن نیست. شما فکر میکنید کدام داستان به واقعیت نزدیکتر است؟ آیا این قالیها را از نزدیک دیدهاید؟
تألیف: لستسکند