پیشرفت تکنولوژی و کم رنگ شدن سنتها و عادتهای قدیمی باعث شده در میان مردم جوامع عشایری و روستایی، پوشیدن لباسهای محلی رنگ ببازد. در طول زمان، تا حدودی زنان وفادارتر از مردان به لباسهای محلی خود بودهاند. شاید به این دلیل که رفت و آمد آنها به شهرهای بزرگتر کمتر از مردان بوده است. روستاییان بیشتر میپسندند لباسی همرنگ و هم شکل مردم شهرهای بزرگ بپوشند چون اغلب آنها، پوشیدن لباس محلی را نشانه محرومیت و عقب ماندگی میدانند. در این میان برخی از جوامع محلی هنوز لباس سنتی خود را حفظ کرده و به تن میکنند و برخی از جوامع آن را از یاد بردهاند. به عنوان مثال در مناطقی مانند کردستان یا استان سیستان و بلوچستان، مناطق ترکمننشین و جنوب ایران زنان و مردان لباسهای محلی خود را میپوشند، اما در شهرهایی مانند زنجان، همدان، کرمان و تبریز تقریباً لباس محلی رنگ باخته و حتی در روستاها کمتر میتوان زن و مردی پیدا کرد که لباس محلی به تن داشته باشد.
از چند سال پیش این نگاه در حال تغییر است. قشر جوانی که دوست داشت لباس مدرن بپوشد، حالا این لباسهای قدیمی را از صندوقچهها بیرون کشیده و آنها را به تن میکند. آنها لباس زنان و مردان را ریشه در فرهنگ خود میدانند و فلسفه پوشش محلی خود را برای بقیه تعریف میکنند.
لباسهای محلی به جای صاحبشان حرف میزنند!
لباسهای محلی که زنان و مردان میپوشیدند بیحکمت و بیدلیل دوخته نشده و به تن نمیشد. هر برش و دوخت و تزئیناتی روی لباسها بیانگر حرف و نکتهای بوده است. به عنوان مثال لباس محلی دختری که هنوز ازدواج نکرده با لباس زنی که تازه عروس است یا سنی از او گذشته تفاوت داشته است. این تفاوتها شاید در زندگی شهرنشینی اهمیتی نداشته باشد یا اصلاً تفاوتی در آن نباشد، اما برای حفظ حریم شخصی افراد در میان جوامع عشایری و روستایی اهمیت ویژهای دارد.
در برخی از مناطق مانند قوم لر و قشقایی، میبینیم که آرایش موی دختران با زنان متفاوت است. نوع زیورآلات زنانه و دخترانه نیز تفاوت دارد. حتی این تفاوت را میتوان در نوع و اندازه پارچه لباس یا سربند هم پیدا کرد.
در مناطقی دیگر از ایران، افراد روی صورتشان خال کوبی دارند تا نشان دهد این زن ازدواج کرده است.
در میان عشایر شاهسون اردبیل، زنان سربند میبندند و با بخشی از آن، دهان خود را میپوشانند که به زبان محلی به آن یاشماق میگویند. درحالی که صورت دختران کاملاً پیداست و چنین پوششی ندارد. این نوع پوشش تفاوت بین زن مجرد و متأهل را نشان میدهد.
یاشماق در میان مردم مناطق ترکمننشین و کردهای کرمانج نیز رواج دارد. همچنین در مناطق ترکمن نشین، زنان وقتی ازدواج میکنند حلقهای وسط سر میگذارند و روسری را روی آن میاندازند. به این حلقه «آنّق» میگویند. این حلقه مقوایی که دورتا دورش پارچه مخمل کار شده و زیر روسری می گذارند، نشان میدهد آن زن ازدواج کرده است.
در کلات نادری نیز نوع بستن سربندها و گوشوارههای مخصوص این تفاوت را میرساند.
برقعهای مجردها و متأهلها
به نظر میرسد در استان هرمزگان، تزئینات، رنگ و اندازه برقع، نشان دهنده تأهل زنان است. برقع دختران کوچک و فضای داخلی آن مشکی است. اما بقیه بخشهای برقع رنگی است. تازه عروسها برقع بزرگ دارای تزئینات روی صورت میگذارند. زنان عرب خوزستان نیز نوعی خال کوبی دارند که روی دست، صورت یا بدن انجام میدهند. رسم نبوده دخترها خال کوبی کنند اما زنان بعد از ازدواج این کار را میکردند. برخی از این خال کوبیها جنبه زیبایی و برخی دیگر جنبه درمانی داشته است.
تفاوت لباس مجردها و متاهلها در گیلان
در قاسم آباد استان گیلان نیز میبینیم که زنها دامن یا درازتومان (تنبان) میپوشند. پایین دامن، نوارهای رنگی موازی با هم دوخته میشود. از طریق فاصله بین این نوارها، شکل و تعدادشان میتوان فهمید زنی که این دامن را پوشیده متأهل است یا نه. همه این دامنها سه نوار ثابت در قسمت پایینی دارند. اگر فقط این نوارها روی دامن باشد، یعنی آن زن مسن است. اگر علاوه بر آن سه پاره رنگی، دو نوار بیشتر دوخته شده باشد، میان سال است و اگر جمع نوارها به ده نوار رنگی برسد و سری آخر پارچهها را به صورت هفتی و هشتی دوخته باشند، نشان میدهد که او هنوز ازدواج نکرده است.
در این منطقه یا جاهای دیگر، میبینیم که پیراهن دخترها با زنان از نظر فرم متفاوت است. اگر دختر باشند جلوی لباسشان بسته است. اما اگر ازدواج کرده باشند، پیراهن از جلو به اندازه ۳۰ تا ۳۵ سانتی متر چاک یا زیپ دارد. این چاک مشخص میکند که آن زن فرزند هم دارد و این چاک لباس برای راحتی او موقع شیردادن به فرزندش است.
سربندهایی که متاهلان و مجردان
در مناطق غربی که هوای سردتری دارد، زنان سربندهایی دارند که آنها هم دارای نشانه است. زنان مسنتر از پارچههای بیشتری برای سربند بهره میگیرند و معتقدند هرچه این سربند بزرگتر باشد و سر را بزرگ نشان دهد، آن فرد دانش و خرد بیشتری دارد. در بسیاری از مناطق میبینیم که زنان مسن در پوشش لباسهای خود از رنگهای تیره استفاده میکنند. برقع زنان مسن جنوبی نیز تزئینات کمتری دارد و رنگهای آن بیشتر تیره هستند. اما برعکس در مناطقی مانند تالش هر چه سن زن بیشتر باشد، پارچهها سادهتر ولی روشن و سفید است.
سخن آخر
بر اساس پژوهشها، مثل بسیاری از مسائل فرهنگی که مبدا دقیقش مشخص نیست، هیچ وقت نمیتوان گفت که از چه زمانی نشانههای تأهل یا تجرد در لباس زنان بوجود آمده یا توسط چه کسی این نشانهها روی لباسها قرار گرفته است. شاید نیازها و باورها یا احتمالاً خرد و باور زنان این نشانهها را به مرور روی لباسها آورده است. بنابراین چنین مسائل فرهنگی که عوامل بسیاری در آن تاثیرگذار است را به راحتی نمیتوان قضاوت کرد. شما علاوه بر این نشانههایی که گفته شد، چه شاخصههایی میشناسید که نشانه تأهل و تجرد در لباس محلی باشد؟
تالیف: لست سکند
منبع: با بهرهگیری از پژوهشهای علی گلشن، پژوهشگر و مدیر موزه عروسک و فرهنگ ایران