سفر رایگان به اروپا (سفرنامه وارنا)

 

تابستان رو خیلی دوست دارم، نه به خاطر سبزی درختها، نه به خاطر میوه های خوشمزه اش و نه به خاطر داغی آفتابش بلکه به خاطر اینکه تابستان برای من فصل سفر است.

دیگر از اوایل خرداد فکرکردن به اینکه کجا برم و چطور برم و با کی برم شروع میشد.

توی فکر و خیالم می رفتم پوکت، مالزی و سنگاپور و...

توی سایت های مختلف جستجو می کردم و سفرنامه ها را می خوندم. خرداد 97 بود و دلار دوروبر 8 هزارتومان و یورو قیمت 10 هزارتومان. البته این نرخ آزاد بود و نرخ دولتی نصف این مبلغ بود. درآن زمان به هر مسافر برای هر سفر نزدیک 500 یورو و برای سفرهای دورتر 1000 یورو دولتی میدادند.

من بچه 5/4 ساله داشتم و باید در انتخاب مقصدم راحتی بچه رو در نظر میگرفتم پس جاهایی که پرواز طولانی داشت مثل مالزی و سنگاپور و کشورهای اون منطقه گزینه خوبی نبود. کشوری هم مثل روسیه که بیشتر موزه و کاخ و ... بازم برای بچه ها مناسب نبود پس تصمیم گرفتم یک شهر ساحلی رو انتخاب کنم.

تابستان سال قبل کوشی داسی رو رفته بودم و البته پسرم خیلی حال کرده بود، آنتالیا هم که خیلی عالیه ولی خوب باید یه جای دورتر انتخاب میکردم که بتونم از 1000 یورو مسافرتی استفاده کنم.

بهترین گزینه وارنا بلغارستان بود. هم شهر ساحلی بود. هم ساعت پروازش کم و حدودا 3 ساعت هست و هم جز دسته بندی اروپا قرار میگرفت و مشمول 1000 یورو ارز مسافرتی میشد.

وارنا رو چندسال پیش تجربه کرده بودم و البته یک تجربه عالی که ارزش رفتن دوباره رو داشت. هنوز سفرهای تابستانی خیلی اوج نگرفته بود پس قیمت ها کمی ملائم تر بود.

شایعه قطع شدن ارز مسافرتی بود و قیمت تورهای وارنا هم هفته به هفته گرون تر می شد پس باید ضربتی عمل می کردم. با گشت و گذاری توی سایت های مختلف گردشگری رسیدم به یک پکیج عالی.

این پکیج شامل پرواز رفت و برگشت به بلغارستان با پرواز ماهان یک هفته اقامت در هتل پنج ستاره ادمیرال . اتاق رو به دریا به همراه صبحانه و شام و چهار گشت شهری رایگان به همراه ناهار شامل:

تور نسبار، تور بالچیک، تورگشت شهری وارنا، پارک آبی

 

برای هر بزرگسال نفری 6/500/000 تومان و برای پسرم حدود 2/500/000 تومان، بنابراین خیلی زود این پکیج رو از آژانس الی گشت به مبلغ 15/000/000 تومان برای 2 نفر بزرگسال و یک بچه خریداری کردم.

اولین باری بود که از آژانس الی گشت خرید میکردیم ولی انصافا کارشان خیلی درست بود. همه مدارک رو به موقع و بسیار شیک با بارکد و یه تشریفات خاص که قبلا ندیده بودم به موقع به من رسوندند که بتوانم به موقع برای گرفتن ارز مسافرتی اقدام کنم.

توی حساب اولیه با گرفتن ارز مسافرتی 2000 یورویی هزینه 15 میلیونی که پرداخت کرده بودیم، 5 میلیون شد و خیلی دور از ذهن نبود که با نگه داشتن یوروها تا 3-4 ماه آینده سفر ما رایگان میشد. و یا با نگه داشتن آن تا این زمان که پاییز 99 است، گویی که 35 میلیون گرفتیم که یک سفر رایگان یک هفته ای برویم و جل الخالق از این اقتصاد بیمار.....

ولی یک چیز رو میخوام صادقانه بگم، اگرچه که من آن موقعیت را تبدیل به یک فرصت کردم که یک سفر رایگان، یا حتی دو سفر رایگان برم ولی ته دلم اصلا خوشحال نبودم.

واقعا آرزو میکردم که وضعیت اقتصادی کشورم یک وضعیت باثبات باشه، اینجوری همه می تونند برای رسیدن به خواسته ها و علایقشون برنامه ریزی کنند.

مثلا من Nتومن لازم دارم که فلان سفر رو برم. پس برنامه ریزی میکنم، صرفه جویی میکنم تا اون مبلغ رو به دست بیارم نه اینکه وقتی اون مبلغ رو به دست آوردم هزینه ام چندبرابر شده باشه.

بلغارستان از کشورهای اروپایی شرقی است و اما وارنا دومین شهر بزرگ بلغارستان بعد از صوفیه است. وارنا به دلیل قرار گرفتن در امتداد دریای سیاه، آب و هوای مطبوع، ساحل های زیبا و هتل هایی با امکانات خوب دارد.

در فصل تابستان پذیرای گردشگرای زیادی از اروپا و البته کشورهای آسیایی دیگر است.

برای ورود به بلغارستان ویزای شنگن نیاز نیست و گرفتن ویزای بلغارستان با مدارکی مثل پرینت حساب بانکی، گواهی اشتغال به کار و یک انگشت نگاری کوچک در محل سفارت به راحتی قابل انجام است. البته احتمال رد شدن درخواست ویزا هم هست که البته بیشتر شامل حال مجردها میشه.

روز موعود حرکت به سمت فرودگاه، پرواز 3 ساعته ماهان و نشستن در فرودگاه بین المللی شهر وارنا.

از سالن فرودگاه که خارج شدیم کارگزار تور در بلغارستان، همه مسافران رو بسته به اینکه در چه هتلی اقامت دارند به ماشین ها راهنمایی میکرد.

اتوبوس راه افتاد و بعد از تقریبا نیم ساعت به منطقه ساحلی گلدن سندز که محل استقرار هتل ها بود و 20 کیلومتری از شهر وارنا فاصله داشت، رسیدیم.

به هتل که رسیدیم شب بود، به محض تحویل کلید، خودمون رو به اتاق رسوندیم چون بسیار خسته بودیم و فقط میخواستیم استراحت کنیم و آماده بشیم برای فردا.

 

روز اول هتل ادمیرال

روز قبل و در اتوبوس ترنسفر هتل گفته بودند که فردا ساعت 10 در سالن اجتماعات هتل آسترا باشیم برای یک جلسه توجیحی برای برگزاری تورها.

ما هم بعد از خوردن صبحانه عالی هتل ادمیرال که واقعا کامل و درحد یک هتل پنج ستاره بود، ما خودمون رو به هتل آسترا رسوندیم جلسه برگزار شد و شخصی به نام آقا سعید که ظاهراً پزشک هم بود درباره اجرای تورها صحبت میکرد. ما که روی پکیج مون 4 تا گشت داشت و من خیال خرید تور دیگری نداشتم چون توی 3 روز دیگه میخواستم که از امکانات هتل و گشت در گلدن سندز استفاده کنم.

پس به محض تموم شدن جلسه توجیحی، هتل آسترا رو به مقصد هتل ادمیرال ترک کردم. به اتاق رفتم تا وسایل و لباس مناسب برای استفاده از استخر و ساحل رو برداریم و به استخر بریم.

 

هتل ادمیرال یک انتخاب عالی

موقعیت مکانی هتل ادمیرال رو در سفر قبلی دیده بودم. میتونم بگم از نظر موقعیت مکانی حرف اول رو در منطقه گلدن سندز می زنه و اما خود هتل ساختمان سفیدرنگ قدیمی ولی زیبا در یک ساحلی. لابی خیلی معمولی و بجز چند تا مبل چیزدیگه ای نداشت. آسانسورها خوب و سریع کار می کردند.

 

اتاق ما روبروی دریا بود. اتاق کاملا معمولی ولی بهترین چیز آن یک بالکن رو به دریا با ویو بسیار زیبا از استخر و ساحل هتل که یکی از نقاط مثبت هتل بود.

 

اتاق دارای تلویزیون، سشوار، حوله تمیز، سیف باکس، شامپو و صابون و مینی بار. البته به جز روزانه 2 بطری آب معدنی بقیه شامل هزینه میشد.

رستوران هتل در دو نوبت صبح و شب فعال بود.

صبحانه از ساعت 7 تا 10 و شام از ساعت 6 تا 10 و هردو از نظر کیفیت و کمیت و تنوع عالی بودند. وعده ها این قدر پربار بود و به هم نزدیک که دیگه نیازی به وعده ناهار در روزهایی که توی هتل بودیم نبود.

لباس های مخصوص شنا و ساحل پوشیدیم و به سمت استخر رفتیم. هتل ادمیرال دارای دو استخر بود. استخر سرپوشیده که در طبقه 1- بود و استخر روباز که در مجاورت ساحل اختصاصی این هتل بود. استخر بسیار بزرگ، صندلی ها برای آفتاب گرفتن محیا بود. وسط استخر یک کافه داشت که البته استفاده از آن شامل هزینه میشد.

اینجا جایی بود که چندین ساعت می تونستیم خودمون رو سرگرم کنیم. بعد به ساحل رفتیم بیخود نیست که به اینجا میگن ساحل شن های طلایی. ساحل خیلی تمیز با شن های طلایی و نرم و داغ و آبی بیکران دریای سیاه. صندلی های آفتاب گرفتن با سایه بان اونجا مرتب چیده شده بود و خلاصه فضا مناسب برای یک استراحت و تفریح آرامش بخش.

فکر میکنم تا حدود ساعت 5 عصر در ساحل و استخر میچرخیدیم تا اینکه دیگه احساس گرسنگی کردیم. رستوران هتل ساعت 6 باز می شد پس دیگه به اتاق رفتیم برای تعویض لباس و آماده شدن برای شام.

 

شام هتل ادمیرال بسیار کامل و عالی و راضی کننده بود. انواع و اقسام شیرینی ها و نان ها، تنوع زیادی از غذاهای بین المللی مثل ماهی، گوشت، مرغ، پاستا، سوپ و تنوع زیادی از میوه ها مثل گلابی، سیب ، هندوانه، طالبی، گیلاس، انگور... و آب میوه و توی شب های بعد هم غذا ها تغییر میکرد تا خیلی تکراری نباشد و با شام خوشمزه هتل ادمیرال روز اول سفر به پایان رسید.

 

روز دوم جزیره نسبار

روز دوم برنامه گشت جزیره نسبار به همراه ناهار رو داشتیم پس صبح زودتر بیدار شدیم و بعد از خوردن صبحانه عالی هتل ادمیرال خودمورن رو به محلی که قرار بود سوار اتوبوس گشت بشیم رسوندیم که خیلی با هتل فاصله نداشت.

رفتیم و بعد از سوارشدن کل مسافرها به سمت نسبار به راه افتادیم. جزیره نسبار که البته جزیره که نه یک شهر ساحلی است که تقریباً 2 ساعت با محل هتل ها فاصله داره. توی راه مزرعه های آفتابگردان بسیار وسیع و زیبایی دیده می شد. یک قسمتی هم نگه داشتند برای استراحتی کوتاه و بعد دوباره به راه افتادیم.

نسبار یک شهر ساحلی بزرگ، بسیار تمیز، کوچه های سنگ فرش شده که پر از دیدنی های تاریخی و جاذبه های ساحلی است. خلاصه که گروه پشت سر لیدرها به راه افتاد. لیدرها هم به هر جا که جاهای تاریخی میرسیدند توضیح هایی درباره آن ساختمان میدادند البته هیچ کدام به صورتی نبود که ورودی داشته باشد و داخل رفتن داشته باشد. کلا در حد سر ستون و دیوارهایی بود که سر راه بود و راحت می شد دید.

کوچه های سنگفرش تمیز را بالا رفتیم تا به محل رستورانی که قرار بود اونجا غذا بخوریم رسیدیم. ظاهراً از قبل با رستوران هماهنگ شده بود و آنها آمادگی پذیرایی از جمعیت 30 – 40 نفری را داشتند.

رستوران در بلندی قرارگرفته بود که از جایی که نشسته بودم دریا و ساحل دیده می شد و ویوی بسیار زیبایی داشت. غذا یک چیزی مثل شنیسل مرغ بود که خوشمزه هم بود بعد از غذا هم یک چای و باقلوا سرو شد که خیلی به جا و به موقع بود و خیلی چسبید. بعد از صرف نهار به سمت محل اتوبوس ها به راه افتادیم برای برگشتن به هتل.

به هتل که رسیدیم ساعت 17 عصر بود تصمیم گرفتیم استراحت کنیم. ساعت 18 شام بخوریم. بعد به پیاده روی در خط یک ساحلی گلدن سندز بریم.

 

پیاده راه عشق

یکی از چیزهایی که من در وارنا خیلی دوست دارم پیاده روی در واکینگ استریت آن و خط یک ساحلی است. خیابانی پر از مغازه، رستوران، کافه،  پر از چراغ های رنگی جایی که زندگی و شادی در آن جریان دارد. پر از موسیقی خیابانی، رقصنده هایی که گاهی با هنرشان مردم را سرگرم میکنند. نقاشانی که کنار خیابان نقش صورت رو به صورت هنرمندانه ای میکشیدند. شاید واقعا توصیف حال و فضا در قالب کلمات ممکن نباشه ولی برای من راه رفتن در این خیابان حس زندگی  میداد.

پسرم 4 سالش بود ولی به خاطر اینکه خسته نشه کالسکه آورده بودم دیگه زمان کالسکه نشستن براش گذشته بود و پاهاش به زمین کشیده می شد ولی باز خیلی کمک کننده بود.

 

روز سوم گشت شهری

بعد از خوردن صبحانه خودمون رو به محل اتوبوس گشت شهری رسوندیم و بعد از پرشدن اتوبوس به سمت شهر وارنا حرکت کرد. شهر وارنا شهر تمیز با ساختمان های زیبا و همین جور که از توی شهر حرکت میکردیم. لیدر ساختمان های مهم شهر مثل استادیوم و کلیسا رو معرفی میکرد تا رسیدیم به گراندمال یک مرکز خرید بسیار بزرگ و مدرن شامل چندین طبقه مغازه که پوشاک، کیف و کفش، لوازم آرایشی و عطر، موبایل، صرافی ... و سوپر مارکت که موردعلاقه ما بود. متاسفانه با این ارزش پول کشور ما خرید در چنین پاساژهایی نه تنها برای من بلکه برای هموطنان دیگه هم خیلی سخت و گران بود پس به سوپرمارکت رفتیم. شکلات و قهوه و چیزهای این چنینی خرید کردیم.

بعد برای خوردن ناهار به فودکورت مال رفتیم. در اونجا تعداد زیادی از رستوران های زنجیره ای دنیا شعبه داشتند و با ژتونی که در اتوبوس به ما داده بودند می تونستیم از هرکدام که دوست داشتیم غذا رو بگیریم. رستوران هایی مثل KFC  MAC Donald، کینگ برگر، subway، که ما از KFC فیله سوخاری و قارچ سوخاری گرفتیم که خیلی هم خوشمزه بود.

بعد از خوردن ناهار به مرکز خرید ورنامال رفتیم. ورنامال هم یک مرکز خرید بزرگ و مدرن با انواع و اقسام برندهای اروپایی و ترک بود که به همان دلیل که در گراندمال خریدنکردیم در ورنامال هم به سوپرمارکت رفتیم و به خرید مقداری خوراکی اکتفا کردیم.

و بعد راس ساعت که اعلام کرده بودند جلوی درب مرکز خرید بودیم برای برگشتن به هتل.

بعد از خوردن شام باز برای پیاده روی شبانه در خط یک ساحلی آماده شدیم که خیلی هم عالی بود.

 

روز چهارم

امروز برنامه گشت نداشتیم و تصمیم گرفتیم از امکانات هتل استفاده کنیم هوا کمی ابری و سرد بود و استفاده از استخر بیرون برای ما که بچه 4 ساله داشتیم خیلی مناسب نبود. پس برای پوشیدن لباس مناسب شنا به طبقه 1- رفتیم استخر سرپوشیده هتل زیاد بزرگ نبود ولی چون شلوغ نبود اذیت کننده نبود ولی بسیار تمیز بود. باشگاه و آرایشگاه هم توی همان طبقه بود.

 

طرف های ظهر بود که از استخر بیرون اومدیم و به اتاق رفتیم که استراحت کنیم پسرم گرسنه شده بود پس بعد از تعویض لباس بیرون اومدیم تا برای ناهار براش چیزی بخرم.

رستوران Subway رو تعریفش رو شنیده بودم. همون نزدیکی هتل بود. یک ساندویچ کوچک که یک نون نصفه و یک سری مخلفات توش گذاشت و توی ماکروفر گذاشت با یک نوشیدنی کوچک مبلغ 12 لوا یعنی حدود 6 یورو که خیلی هم کیفیت بدی داشت و حالت خاصی داشت.

بعداز ظهر هوا بهتر شده بود. وسایل و لباس ها را برداشتیم و به سمت استخر روباز و ساحل خوشگل هتل رفتیم تا ساعت 18 که استخر باز بود اونجا بودیم و پسرم خیلی بهش خوش گذشت. بعد اومدیم هتل آماده شدیم برای شام.

امشب هتل اجرای برنامه داشت. محل اجرای برنامه یک سن بزرگ بیرون از هتل و روبروی هتل بودو ورود برای همه آزاد بود. یعنی فقط مخصوص مهمانان هتل نبود برنامه شامل رقصهای سنتی بلغارستان بود و البته چندین خواننده به نوبت اجرای برنامه کردند. کمی پای برنامه نشستیم ولی چون برای پسرم خیلی جالب نبود زودتر بلند شدیم و رفتیم که توی پیاده راه مورد علاقمون راه بریم که هرشب متفاوت از شب ها قبل بود.

 

روز پنجم کاخ بالچیک

برنامه روز پنجم بازدید از کاخ بالچیک بود.

کاخ بالچیک حدود 40 دقیقه با گلدن سندز فاصه داره. بالچیک کاخی که زمانی اقامتگاه ملکه رومانی بوده و شامل اقامتگاه حمام، کلیسا و یک باغ بزرگ زیبا که به باغ گیاه شناسی مشهور شده.

کاخ بالچیک در کناره دریای سیاه واقع شده و از بالای آن چشم اندازی بی نظیر از دریای سیاه به چشم می خورد. در کل بازدید کاخ بالچیک خیلی ارزش داشت بعد از بازدید بالچیک برای ناهار مارو به فوت کورت گراندمال بردند که اونجا با ژتونهایی که بهمون داده بودند می تونستیم غذامون رو بگیریم.

بعد از خوردن ناهار به سمت گلدن سندز و هتل راه افتادیم بعد از کمی استراحت و شام هتل طبق شب های قبل به سمت پیاده روی در واکینگ استریت گلدن سندز رفتیم.

 

روز ششم پارک آبی آکواپلیس

 برنامه امروز رفتن به پارک آبی وارنا به نام آکواپلیس بود. بلیط پارک آبی و ژتون ناهار رو از قبل بهمون داده بودند. پارک آبی آکواپلیس حدودا 15 دقیقه از محل هتل ها فاصله داره ولی شاتل رایگان دارد و در ساعت های مختلف از ایستگاه های شخصی از داخل گلدن سندز به راحتی میشه به پارک آبی رفت.

پارک آبی آکواپلیس نسبت به پارک های آبی دبی و ترکیه خیلی وسایل بازی زیادی نداره، 5 تا سرسره آبی برای بزرگسالان و 4 تا سرسره آبی برای بچه ها، رودخانه خروشان، جکوزی، استخر و رستوران هم داره.

ولی خیلی زیبا فضاسازی شده و جای بسیار خوبی برای تفریح و بازی های آبی یک روزه است. تا جایی که میشد از سرسره ها و بازی های پارک آبی استفاده کردیم و ناهار رو هم که یه برگر کوچک با یک نوشیدنی بود خوردیم و حدود ساعت 4 عصر از پارک بیرون اومدیم و با شاتل رایگان پارک به هتل رفتیم. لباس ها را عوض کردیم کمی استراحت کردیم و برای خوردن شام به رستوران هتل رفتیم.

امروز به خاطر فعالیت زیاد توی پارک آبی خیلی خسته بودیم و از پیاده روی در پیاده راه خوشگل صرف نظر کردیم.

 

 

روز هفتم

امروز روز آخر سفرمان بود برنامه مان برای صبح استفاده از استخر و ساحل زیبای هتل بود. عصر گردش در پیاده راه عشق و خرید نمادهای یادگاری از شهر وارنا که بماند به یادگار از این سفر.

 

آخرین شام خوشمزه و متنوع هتل ادمیرال را خوردیم و اینگونه شب هفتم هم به پایان رسید.

 

روز هشتم خداحافظ وارنا

امروز روز هشتم بود پس باید ساعت 12 اتاق را تحویل میدادیم پس بعد از خوردن آخرین صبحانه هتل ادمیرال به اتاق رفتیم برای بستن چمدان و تحویل اتاق. بعد از تحویل اتاق کارچندانی به جز پیاده روی اطراف هتل خریدشکلات از سوپرهای اطراف هتل نمی شد کرد تا اینکه لیدر تور برای بردن به فرودگاه بیاد و فرودگاه و پرواز 3 ساعته و پایان سفری خوش و بیادماندنی.

چند نکته درباره سفر به وارنا

1. وارنا برای کسانی که دنبال یک سفر با آرامش و تفریحات آبی و ساحل زیبا هستند یکی از بهترین گزینه هاست.
2. هزینه غذا در وارنا بسیار زیاد است پس توصیه میشه حتما از هتل های all in closive یا حداقل HB استتفاده کرد.
3. بهترین زمان برای سفر به وارنا تیر و مرداد و اوایل شهریور است و بعد از آن هوا سرد و امکان استفاده از ساحل و استخرهای روباز نیست.
4. سعی کنید هتل رو جوری انتخاب کنید که در خط یک ساحلی باش.
5. اون زمانی که من در این سفر بودم فکر نمیکردم که سفرنامه سفر رو بنویسم، بنابراین از اینکه عکسها خیلی کامل نیست ازتون عذر خواهی میکنم.

امیدوارم به زودی دوباره امکان رفتن به بلغارستان برای همه فراهم بشه.

نویسنده: منصوره اسکندری