سفر خانوادگی به استانبول
شروع سفر و برنامه ریزی:
داستان مسافرت ما از یه شوخی ساده من و همسرم برای مسافرت خانوادگی دو نفره شروع شد تا به یک سفر واقعی دسته جمعی یارده نفره مبدل شد. یازده نفر: من و همسرم، خانواده 4نفره همسرم، بعلاوه خانواده خواهر بزرگم + خاله خانمم. با توجه به اینکه تعداد گروهمون زیاد باید نکات زیادی رو مورد توجه قرار میدیم. اول تصمیم گرفتیم بلیط هواپیما تهیه کنیم و از طریق یکی از آشناها تو استانبول یک آپارتمان کرایه کنیم، ولی بعد از بررسی دیدیم با توجه به اینکه زمان رفتنمون هم با فستیوال فروش استانبول و هم قبل از ماه رمضان بود، قیمت بلیط هواپیما بالا رفته و هزینه سفرمون با تور مساوی میشد. در نهایت، از اونجایی که تو گروهمون از همه سنی داشتیم تصمیم گرفتیم با تور بریم تا مشکلی بابت ناهماهنگی احتمالی سفر خودمون نداشته باشیم. بعد از بررسی سایت های مختلف از جمله لست سکند و تریپ ادوایزر و... ، با توجه به اینکه در استانبول بیشتر وقت خارج از هتل سپری میشه، تصمیم گرفتیم خیلی راجع به هتل سختگیری نکنیم.
بالاخره، یه تور برای 6 شب و 6 روز، به همراه یک گشت شهری در هتل گرندلیزا، به قیمت 000/350/1 تومان گرفتیم.( این قیمت برای اون تاریخ یعنی قبل از ماه رمضان و همزمان با فستیوال فروش استانبول واقعا مناسب بود)
انتخاب هتل:
برای انتخاب هتل پس از بررسی هتل های مختلف که توسط آژانس های ایرانی پیشنهاد شد، تصمیم گرفتیم هتل گرند لیزا رو انتخاب کنیم.که بعد از رفتن به استانبول و دیدن بقیه هتل های سه ستاره که بهمون پیشنهاد میشد،متوجه شدیم انتخاب خوبی داشتیم.
هتل گرند لیزا یه هتل کوچک و جمع جور 7 طبقه است. طبقه همکف پذیرش، طبقه اول لابی، 4 طبقه بعدی اتاق ها و طبق ششم رستوران هتل قرار دارد. رستوران هتل هم یک نمای پانورامای زیبا دارد، که در روبرو دریا و کلیساهای کوچک متعدد دیده می شوند و در سمت چپ هم نمای بسیار زیبایی از مسجد آبی دیده میشود.
پلان قرارگیری اتاق های هتل در عکس 4 مشخص است. توصیه من استفاده از اتاق های طبقات 4 و 5 هتله، زیرا دید بهتری به اطراف دارند،
پنجره اتاق 502 گرفته شده که در انتهای عکس دریا دیده میشه.
همچنین عکس 6، از اتاق 301 گرفته شده است. بطور کلی اتاق های 201،301،401 و 501 کوچکترین اتاق های هتل هستند، و پیشنهاد من اینه که هنگام گرفتن اتاق از پذیرش بخواهید که اتاقهایی غیر از این ها رو بهتون بده.
بطور کلی، هتل گرند لیزا یه هتل کوچک و جمع و جور، با نظافت قابل قبول و آرومه و برای کسانی که خیلی سختگیر نیستند گزینه خوبیه. صبحونه هتل خیلی معمولی و ساده (دو نوع زیتون، کالباس، کره و پنیر، دو نوع مربا، شکلات صبحانه، چای و قهوه و آب پرتقال (بی کیفیت)و دو نوع نان) بود، که البته این سادگی با منظره فوق العاده رستوران که در عکس های قبلی نشون دادم جبران میشه
کارکنان پذیرش به زبان انگلیسی کاملا مسلط بودند و خوش برخورد. بقیه خدمه نیز خوش رو و خوش بخورد بودند، هر چند زبان انگلیسی بلد نبودند. اتاق ها گاوصندوق نداشت، و صندوق امانات در پذیرش داشت که برای استفاده از اون باید روزانه 2 لیر پرداخت می شد. در لابی هتل هم یک تلفن بین المللی وجود داره، که با کارت تلفن کار می کنه. کارت های تلفن رو هم میشه با قیمت حدود 4 لیر از مغازه ها تهیه کرد، و هزینه هر دقیقه مکالمه با ایران حدود نیم لیر میشد. (راجع به سیم کارت های کارت بعدا بیشتر توضیح میدم)
اینترنت وایرلس رایگان در تمام قسمتهای هتل در دسترسه. البته در داخل اتاق ها کمی سیگنال ضعیف تره، ولی در لابی همکف سرعت بسیار خوب و عالی است. فقط کافیه کلمه عبور رو از پذیرش بگیرید.
شروع سفر:
در نهایت شنبه، یک تیر 93، ساعت 2 بعدازظهر به فرودگاه امام خمینی رفتیم. به سمت باجه های ارز دولتی رفتیم و اونجا حواله هایی رو که صبح از بانک ملت داخل شهرگرفته بودیم، تحویل دادیم و دلارهامون رو گرفتیم. اون روز دلار دولتی تقریبا 2670 تومان و دلار آزاد هم حدود 3200 تومان و لیر ترکیه حدود 1490 تومان بود. بعد هم به باجه بیمه مسافرتی سامان رفتیم و بیمه سفر تا سقف پرداخت خسارت 15هزاریورویی رو گرفتیم، که برای هر نفر حدود 23 هزارتومان هزینه داشت. باجه فروش بیمه دقیقا کنار شعبه های تحویل ارز دولتی قرار داره.(این بیمه خیلی به دردمون خورد، حالا به وقتش بیشتر تعریف می کنم ولی تا اینجا همینقدر بدونید که ارزش تهیه داره)
نکاتی برای تبدیل پول در استانبول:
- از ایران با خودتون دلار ببرید و در ترکیه ( در صرافی های داخل شهر، نه در فرودگاه) دلارها رو تبدیل کنید.
- صرافی به زبان ترکی دو ویز (doviz) گفته میشه.
- در بیشتر خیابان ها، بویژه منطقه سلطان احمد، صرافی های زیادی وجود دارند که می تونید در لحظه پولتون رو تبدیل کنید.
- در بیشتر مراکز خرید بزرگ هم صرافی وجود داره، و می تونید اونجا پول هاتون رو تبدیل کنید، البته من پیشنهاد نمی کنم چون نرخ تبدیلشون به نسبت صرافی های داخل شهر اصلا خوب نیست.
- پیشنهاد من اینه که تمام پول هاتون رو یکجا تبدیل نکنید، چون قیمت ها روزانه در حال تغییره و هم اینکه صرافی های مختلف نرخ های تبدیل مختلفی دارند. همینطور برخی فروشگاه ها هم دلار قبول می کنند ولی بهرحال نرخ تبدیلشون خوب نیست.
- واحد پول ترکیه لیره است و هر لیر 100 کروشه. این کروش ها بصورت سکه های 10،20،50 کروشی هستند. دقت کنید که این سکه ها به دردتون میخوره برای خرید آب معدنی، یا ژتون های مترو و تراموا و....
در نهایت زمان پرواز فرا رسید و با هواپیمایی تابان به سمت استانبول حرکت کردیم. پرواز نسبتا خوب و آرومی بود، تنها مشکل این بود که سیستم سرمایش هواپیما تا حدود 20 دقیقه بعد از پرواز روشن نشد و گرما همه رو کلافه کرده بود. پذیرایی نوشیدنی هم بسیار بد انجام شد، چرا که برای ردیف های آخر فقط چای باقی مانده بود و قهوه ای در کار نبود.
بر فراز استانبول که رسیدیم دیدن دریای زیبای مرمره و جزایر و خود استانبول واقعا لذتبخش بود و شوق ما رو برای رسیدن به استانبول بیشتر می کرد
وارد فرودگاه آتاتورک استانبول که شدیم، نمایندگان آزانس ها و تورهای مختلف با تابلو های متعدد به استقبال توریستها و یا میهمانان خود آمده بودند.
ما هم نماینده آژانس طرف قراردادمان در استانبول (sea travel ) را پیدا کردیم. از ما خواسته شد تا منتظر بمانیم تا بقیه مسافرین آژانس سی تراول هم طبق لیست آژانس برسند و سپس با اتوبوس های مختلف به هتل هایمان رفتیم. * دوستانی که خودشون شخصا به استانبول سفر می کنند، از فرودگاه آتاتورک ایستگاه مترو داره که میدان تکسیم و آکسارای ایستکاه داره. سوار اتوبوس شدیم و نماینده سی تراول (خانم ستاره) که خیلی هم خوش برخورد بود، در مسیر نیم ساعته فرودگاه تا هتل
شروع کرد به ارائه توضیحاتی در مورد استانبول، سیم کارت ها، هتل ها و رفت و آمد و تورهای فوق برنامه ای که آژانس سی تراول ارائه میده.
لیست سرویس های ارائه شده توسط سی تراول
قیمت اکثر این تورها خیلی گرونتر از حالتیه که خودتون شخصا اقدام به تهیه اونها بکنید، مثلا تور جزیره، موزه، پارک آبی و دنیای بازی رو خودتون با هزینه بسیار کمتر رو خودتون می تونید اقدام کنید. بعنوان مثال بلیط تک نفره دنیای بازی رو خودتون شخصا می تونید به قیمت 70 لیر و بلیط خانوادگی 4 نفره 220 لیر معادل هر نفر 55 لیر تهیه بکنید) ولی نکته ای که باید بهش اشاره کنم اینه که لیدرهای سی تراول واقعا همشون خوش برخورد بودن و سریس دهی این آژانس واقعا خوب بود و منظم. به محض رسیدن به هتل ساعت هامون رو، 5/1 ساعت عقب کشیدیم و ساعت 10 شب به وقت استانبول اتاق هامون رو تحویل گرفتیم، اتاق های کوچک و جمع و جور. وسایل رو در اتاق ها گذاشتیم و آبی به دست و صورتمون زدیم و از هتل زدیم بیرون تا کمی با محله اطراف هتل آشنا بشیم. هتل گرند لیزا در منطقه سلطان احمد قرار داره که منطقه تاریخی استانبول محسوب میشه و ساختار قدیمی داره. خیابان های اطراف هتل حتی در ساعات آخر شب به قدری شلوغ و پر رفت و آمد بود که هیچ حس بدی به آدم بابت گشت و گذار در کوجه پس کوچه های این محله نمی داد.
فقط با 50 قدم پیاده روی به میدان Ustad sk رسیدیم،
که تمام کوچه های منتهی به این میدان مملو از رستوران های زیبا بود، میزهای رستوران ها در داخل کوچه ها نیز قرار گرفته بود. تمام کوچه ها پر از ریسه ها و لامپ های رنگی بود و به شدت محیط شاد و جذابی رو ایجاد کرده بود. در کنار میزهای مختلف گروه های 3 تا 5 نفره موسیقی بصورت زنده برای میهمانان رستوران ها به اجرای برنامه می پرداختند. این منظقه یه محله ی شاد و پر انرژی بود و محلی مناسب برای صرف اولین شام در استانبول زیبا...
بعد از صرف شام، به اتاق ها برگشتیم تا استراحتی بکنیم و خودمون رو برای اولین روز استانبول آماده کنیم.
روز دوم:
طبق برنامه تور اولین روز،" گشت بازار" در دستور کار بود و لیدر سی تراول از ما خواسته بود تا ساعت 8 در لابی هتل آماده حرکت باشیم، اما صبح متوجه شدیم سرو صبحانه هتل از ساعت 8 شروع میشه برای همین با هماهنگی با لیدر ساعت 5/8 خودمون رو به او که درلابی منتظر بود رسوندیم. نکته جالب اینکه تا چند سال پیش گشت روزانه که تورها بصورت رایگان به مسافرین ارائه می دادند بازدید از مناطق تاریخی از جمله موزه توپکاپی بود، اما جدیدا با توجه بعلاقه شدید ایرانی ها به خرید از ترکیه، متاسفانه این گشت تبدیل به گشت بازار شده و تنها بازدید از چند مرکز تجاری انجام میشه. پس از حرکت از هتل و سوار شدن مسافرین دیگر هتل ها، به سمت فروشگاه لباس چرم و اجرای شو لباس رفتیم. در طول مسیر لیدر برامون راجع به دریای مرمر و کشتی هایی که گاهی چندین روز منتظر عبور از تنگه در انتظارند توضیحاتی رو داد.
همینطور راجع به بقایای دیوارها و برج و باروهای قدیمی استانبول که در طول مسیر دیده می شدند.
پس از عبور از چندین بلوار و خیابان سرسبز به فروشگاه مورد نظر رسیدیم. این فروشگاه در سه طبقه بود، ابتدا به طبقه سوم رفتیم تا شو لباس چرم انجام بشه. شو در یک سالن کوچک و جمع و جور توسط سه مدل انجام میشد و بیشتر لباس های چرم زمستانه نمایش داده میشد.
در اواخر شو برگزار کننده مراسم از دو نفر بازدیدکننده ها (یک آقا و یک خانم) خواست تا بعنوان مدل با گروه همکاری کنند تا کمی هم جو برنامه عوض بشه و برنامه جذابیت بیشتری پیدا کنه، من هم بعنوان مدل مرد داوطلب شدم تا تجربه جدیدی در این زمینه به دست بیارم. بعد از اینکه انتخاب شدم به همراه یکی از مدل های فروشگاه به یه اتاق کوچک تقریبا 3 در 5 متری رفتم که متصل به سالن نمایش بود. 4 یا 5 ردیف رگال لباس و دو آیینه قدی در این اتاق قرار داشت، مدلی که همراه من بود نگاهی به قد و هیکل و کفش و شلوارم انداخت، و یه کت چرم متناسب با اون ها بهم داد. بعد ازم خواست تا روی سن برم. واقعا کار سختی بود، اینکه بری روی سن و همه زل بزنن بهت و سرتاپاتو برانداز کنن واقعا وحشتناک بود (البته فکر می کنم با توجه به اینکه اولین تجربه م بود بد کار نکردم) در نهایت علیرغم اینکه تجربه ی جدید و جالبی بود برام، به نظرم کار پوچ و بیخودی اومد.
در انتها مدیر فروشگاه به من گفت در صورتیکه خرید کنم میتونم از تخفیف ویژه برخوردار بشم، که البته خریدی از اونجا نکردم. بعد از این فروشگاه به فروم 212 رفتیم، یک مرکز خرید بزرگ سه طبقه که مارک های نسبتا معروفی در اونجا فروشگاه داشتند.
در این مرکز خرید یک فروشگاه بزرگ کرفور در طبقه پایین، و برندهای مختلف پوشاک و کیف و کفش در طبقات اول و دوم قرار داشتند. در کلیه مراکز خرید استانبول که در فستیوال فروش شرکت داشتند، پوسترها و نمادهای فستیوال قرار داشتند.
بعد از گشت و یک بازدید حدودا 2 ساعته از فروم 212 برای ناهاری که توسط تور در نظر گرفته شده بود به مک دونالد رفتیم، که ناهار پکیج ساندویچ مرغ، نوشابه و سیب زمینی بود.
در کنار این رستوران مک دونالد یک پمپ بنزین قرار داشت که برای من خیلی جالب بود. همه نوع سوختی در این جایگاه پیدا می شد از بنزین و گاز تا برق.... و قیمت ها هم که شناور بود و روزانه اعلام میشد.
پس از صرف ناهار، توسط تور به یک فروشگاه کوچک برای خرید سوغاتی رفتیم، این فروشگاه دارای انواع قهوه، چای های میوه ای و انواع شکلات و آبمیوه بود. در نهایت آخرین مرکز خرید که برای بازدید در نظر گرفته شده بود، مرکز خرید هیستوریا در نزدیکی آکسارای بود.
این مرکز خرید هم برندهای مختلف ترک و اروپایی وجود داشتند، که به نظر می رسید قیمت ها برای کسانی که اهل خرید لباس های مارک هستند معقول باشند. نکته ای که برای همه ی ما جالب بود، گیت های بازرسی ورودی تمام مراکز خرید بود که تمام بازدیدکنندگان از مراکز خرید تحت بازرسی بدنی قرار گرفته و وسایل همراهشون بررسی میشد
بعد بازدید از این مرکز خرید، که نزدیکی میدان آکسارای بود و فاصله ی زیادی تا هتلمون نداشت تصمیم گرفتیم تا پیاده به سمت هتل بریم و بیشتر با منطقه فاتیح آشنا باشیم. تمام خیابان های این منطقه مملو از فروشگاه های لباس و کیف و کفش است، که بصورت کلی و جزیی مشغول فروشند. دستفروش های زیادی در این منطقه وجود دارند که همه مدل کالایی رو می فروشند از قبیل کیف و کفش و پالتو تا خوراکی هایی مانند شیر بلال، هندوانه قاچ شده، نان کنجدی ( بنظرم خودشون بهش میگفتن سومیت)، آب معدنی، سیب ترش و ......
بعد از گشت و گذار در خیابان ها و کوچه پس کوچه های منطقه سلطان احمد به هتل رسیدیم و برای ساعتی استراحت کردیم. بعدازظهر پس از صرف چایی، قدم زنان خودمون رو در مسیر سربالایی کوچه به ایستگاه تراموا رسوندیم. (بطور کلی اکثر خیابان های استانبول دارای شیب زیادی است که در عکس های زیر قابل مشاهده است).
سوار تراموا شدیم و از ایستگاه بایزید (Beyazit) که دقیقا در سربالایی کوچه هتل گرندلیزا قرار داره، به سمت ایستگاه اسکله کاباتاش (Kabatas) رفتیم تا کنار ساحل قدم بزنیم. ساحل دریای مرمر بسیار زیبا بود، یک پیاده رو زیبا و عریض در کنار ساحل برای قدم زدن قرار داره، که تک و توک کافه و قهوه خونه در حاشیه ش قرار داره. در این کافه ها قلیان ترکی یا به زبان ترکی "نارگیله" هم سرو میشه. با توجه به اینکه کنار ساحل چراغ زیادی وجود نداشت، تاریکی ساحل و دریا، صدای امواج، چراغ های پل معروف استانبول و ... در کنار هوای خوب ساحل فضای لذت بخشی رو برای قدم زدن و لذت بردن از اون محیط رو فراهم می کرد. یک کشتی کروز زیبا هم در نزدیکی ساحل بر روی آب شناور بود، که باعث شده بود بحث داغی بین من و همسفرام در مورد جذابیت یا عدم جذابیت سفر با کشتی کروز بالا بگیره.
حوالی ساعت 11 شب برای اینکه آخرین تراموا رو از دست ندیم به ایستگاه رفتیم و به سمت هتل برگشتیم. برای شام به یکی از رستوران های محلی اطراف هتل رفتیم و شام موساکا خوردیم، که البته تفاوت زیادی با موساکاهایی که در ایران خورده بودیم داشت ( آبکی بود و تند و تیز). بعد از شام برامون چای آوردن، که گارسون بلافاصله اشاره کرد این چای بعنوان "اکرام" مشتری هستش، ما هم علیرغم اینکه اون موقع شب و بعد از شام میلی به چای نداشتیم، دیدیم جالب نیست که چای ها رو نخوریم. این موضوع باعث شد تا قضیه چای در ترکیه برام جالب بشه. بعد از این موضوع دیدم اکثریت فروشندگان، خدمه هتل ها، و بقیه مردم که در کافه ها مشغول چای خوردن هستند، همه از استکان های کمرباریک و نعلبکی استفاده می کنند، استکان هایی که ما الان بیشتر در تبلیغاتمون میبینیم تا در خونه هامون. جالب تر اینکه مصرف چایشون هم بالاست، در اکثر مغازه ها استکان های چای دیده میشد، و یا شاگردهای قهوه خونه ها رو میشد دید که دائما با سینی های پر از استکان های چای به مغازه های مختلف می رن و بهشون چای میدن.
رفت و آمد با وسایل نقلیه عمومی در استانبول:
وسایل حمل و نقل عمومی در استانبول شامل تاکسی، قایق، اتوبوس، دلموش (ون) ، مینی بوس، تراموا و مترو است. گرانترین وسیله حمل و نقل تاکسی است. تاکسی ها معمولا با تاکسیمتر هزینه رو حساب می کنند، ولی در صورتیکه خواستید تاکسی سوار شید سعی کنید از ابتدا با راننده سر قیمت توافق کنید، چون اگر راننده بخواد از تاکسیمتر استفاده کنه ممکنه با انتخاب مسیرهای طولانی تر در حقتون اجحاف کنه و پول بیشتری ازتون بگیره. ولی این نکته رو یادتون باشه اگر تعداد گروهتون زیاد باشه و 3-4 نفر با هم یه تاکسی کرایه کنید هزینه تون خیلی زیادتر از استفاده از دیگر وسایل نقلیه نمیشه و تاکسی به صرفه است.
( ورودی خیابون مرتر گرفته شده)
. دلموش ها یا همون ون های خودمون و مینی بوس ها نیز هزینه نسبتا کمتری نسبت به تاکسی ها دارند و اکثرا در برخی مسیرهای مشخص فعالیت می کنند. برای استفاده از تاکسی ها، دلموش ها و مینی بوس ها باید از پول نقد استفاده کنید. اما برای پرداخت هزینه قایق، تراموا و مترو از بلیط، ژتون و یا کارت اعتباری مخصوص با نام "آکبیل" باید استفاده کنید.
آکبیل ها رو از دکه های روزنامه فروشی می تونید تهیه کنید،
قیمت هر آکبیل 7 لیر (حدود 10هزارتومان) هستش و اونطور که من شنیدم می تونید موقع برگشت آکبیل ها رو به دکه ها پس بدید و پولتون رو پس بگیرید (البته چون کارتمون گم شد نتونستیم خودمون این قضیه رو امتحان کنیم). برای شارژ آکبیل هم دستگاه الکترونیکی در اکثر ایستگاه ها وجود داره که با دریافت پول نقد یا سکه کارتتون رو شارژ می کنه. در ضمن اگر گروهی سفر میکنید نیازی نیست به تعداد نفرات آکبیل تهیه کنید، میتونید از یک آکبیل برای همه همراهان استفاده کنید و محدودیتی در استفاده از یک آکبیل وجود نداره.
قایق ها و کشتی ها رو بیشتر برای رفتن به جزایر پرنسس (بیوک آدا و ...) و یا کادیکوی و .. استفاده می کنند. ما برای رفتن به جزیره بیوک آدا از کشتی استفاده کردیم و با آکبیل هزینه رو پرداخت کردیم. پیشنهادم اینه که کارتتون رو به اندازه کافی شارژ کنید. چون در برگشت از جزیره برای شارژ کارتتون باید در صف بایستید و ممکنه کشتی رو از دست بدید. البته ما در هنگام برگشت از جزیره متوجه شدیم که کشتی های شرکت های دیگر هم برای جابجایی بین جزایر هستند که بالنسبه خلوت تر و البته کمی گرانتر هستند. ( راجع به هزینه رفت و آمدها در مناطق مختلف در جای خودش توضیح خواهم داد.)
خطوط تراموا و مترو در اکثر مناطق پر بازدید و رفت و آمد توریستها وجود داره، و برای ما که در منطقه سلطان احمد مستقر بودیم، کارآمدترین و مناسب ترین وسیله ی حمل و نقل تراموا بود. عکس زیر نقشه خطوط تراموا و مترو استانبول رو نمایش میده.
روز دوم: سه شنبه
صبح بعد از خوردن صبحونه به درخواست خانم ها راه افتادیم به سمت خیابون مرتر برای خرید. خیابون مرتر یکی از معروف ترین خیابون های خرید پوشاک برای ایرانی هاست، بویژه برای فروشندگان البسه و بوتیک داران. فروشگاه های این منطقه اکثرا کلی فروشی هستن و همه جور لباسی اینجا پیدا میشه از لباس های مجلسی زنانه تا انواع جین. برندهای معروف اروپایی در اینجا چندان به چشم نمیخورند، ولی البسه با کیفیت ترک در تمام مغازه ها وجود داره. نکته جالب در تمام سفر برای ما این بود که با هرکدام از فروشنده ها که راجع به قیمت شروع به صحبت میکردیم، به محض اینکه متوجه ایرانی بودن ما میشد، میگفت شما ایرانی ها از بس جنس چینی و ارزون و بی کیفیت خریدید دیگه این جنس های با کیفیت ترک به دردتون نمیخوره :((
برای رفتن به مرتر، باید هر جا که هستید خودتون رو برسونید به ایستگاه تراموای زیتون بورنو zeytunborno و اونجا از طریق پل هوایی به سمت خیابان مرتر برید
اگر هم با مترو بخواهید بیاید در انتهای خیابان مرتر ایستگاه داره که البته یه کم پیاده رویش بیشتره. هزینه هر بار استفاده از تراموا با آکبیل 8/2 لیر و با ژتون 4 لیر هستش. وارد خیابون مرتر شدیم و خانم ها مشغول گشت و گذار در مغازه ها شدند و وارد عالم خرید. من هم سعی می کردم با پیدا کردن فروشنده هایی که سرشون خلوت تر هستش، به اشکال مختلف سر صحبت رو باز کنم و به هر زبونی که شده باهاشون حرف بزنم تا بیشتر با فرهنگ و روحیات مردم استانبول آشنا بشم.
استانبول، همانند اکثر شهرهای بزرگ و پرجمعیت، دارای تعداد زیادی غذاخوری و اغذیه فروشی و فست فود است. با این تفاوت که بیشتر این اغذیه فروشی ها به جای ساندویچ همبرگر و ...، دونر کباب ( کباب ترکی) و دیگر کباب های ترک را ارائه می دادند. پیتزا و ساندویچ های فست فود را تنها در نمایندگی های برندهای بین المللی صنعت فست فود از قبیل پیتزا هات و مک دونالد و ... می توانستید بیابید و بقیه اغذیه فروشی های محلی کباب های ترکی و یا پیده (یک نوع غذای ترکی مشابه پیتزا) را ارائه می دادند. ما هم برای ناهار این روز دونر کباب رو انتخاب کردیم و یک دونرکبابی در حاشیه خیابون مرتر رو برای خوردن غذا انتخاب کردیم، که واقعا غذا و دوغ خوبی داشت.
بعد از خوردن ناهار برای اینکه روز خرید خانم ها تکمیل بشه، خانم ها پیشنهاد رفتن به مرکز خرید اولویوم رو دادند
برای رفتن به اولویوم، ایستگاه تراموا زیتون بورنو برگشتیم، اما این بار سوار تراموا نشدیم، بلکه با مینی بوس هایی که در این مسیر کار می کردند به اولویوم رفتیم ( برای هر نفر 2 لیر پرداخت کردیم). بطور کلی سه شنبه ها بهترین روز برای خرید از مرکز خرید اولویوم هستش، چرا که اکثر مغازه ها با تخفیف های بسیار خوب محصولاتشون را عرضه می کنند، تخفیف هایی که از 25 درصد شروع میشه و گاها به 70 درصد هم میرسه. بعنوان مثال یک دست کت شلوار برند (sovari) رو با قیمت 150 لیر می تونستید تهیه کنید، مرکز خرید اولویوم، یک مرکز خرید 5 طبقه است، که فروشگاه های پوشاک برندهای مختلف، کیف و کفش، لوازم خانگی در طبقات مختلف، یک شعبه کرفور و شهربازی در طبقه منفی یک، و رستوران مک دونالد و چند غذاخوری دیگه در طبقه چهارم داره. بالاخره با تمام شدن زمان کار مرکز خرید، خانم ها هم بالاجبار دل از خرید کندند و به سمت هتل برگشتیم. برای برگشت از تاکسی استفاده کردیم و 25 لیر بهش پرداخت کردیم.
روز سوم: چهارشنبه
سومین روز هم مطابق معمول با صرف صبحونه در رستوران زیبا و خوش منظره ی هتل شروع شد. نقشه خانم ها برای سومین روز هم خرید بود، ولی این بار ترفندی که بهشون زدیم این بود که بازارهای روزانه رو پیشنهاد کردیم. چون چهارشنبه بود، ما هم چهارشنبه بازار فاتیح رو بهشون پیشنهاد دادیم، تا به این طریق هم خانم ها به تفریح بازار رفتنشون برسن و هم ما کمی در خیابان های منطقه فاتیح قدم بزنیم بیشتر با اونجا آشنا بشیم. بعد از بررسی رو گوگل مپ دیدیم که این بازار فاصله زیادی با هتل نداره، پس پیاده به سمت بازار راه افتادیم.
در مسیرمون بقایای از ستون ها و سنگهای متعلق به گذشته استانبول در کنار خیابان ها قرار داشت که از ظاهرشون میشد حدس زد که قدمت زیادی دارن، فقط نکته ای که خیلی توجهم رو بهش جلب میکرد، این بود که با وجود این همه توریست و آدمی که به راحتی به این سنگها دسترسی دارند، چرا هیچکس یه یادگاری رو اونها ننوشته، واقعا تاسف خوردم بحالشون، مثل اینکه هنوز با سنت یادگاری نوشتن روی آثار باستانی آشنا نشدن متاسفانه!!!!!!!!!!!!!!!!
در مسیرمون به سمت چهارشنبه بازار، سروصدایی از سمت دیگر خیابان توجهم رو به خودش جلب کرد. با کمی دقت بیشتر متوجه شدم سر و صدا از دانشگاه استانبول واقعا در منطقه لالعلی میاد، از بقیه خواستم به مسیرشون ادامه بدن و من هم برای کم شدن حس کنجکاویم به سمت دانشگاه رفتم.
(سر درب دانشگاه رو نشون میده)
. وارد دانشگاه شدم، در حیاط دانشگاه جمعیت زیادی بودند که علاوه بر دانشجوها، افراد سن بالاتری هم دیده می شدند؛ از لباس بعضی دانشجویان فهمیدم که جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه است و پدر و مادر دانشجویان هم در مراسم بودند
عده ای در حال عکس گرفتن با لباس های فارغ التحصیلی بودند و همه در حس و حال خودشون بودند. بعد از چند دقیقه همه جمع شدند و دانشجویان فارغ التحصیل رو یه سری سکو ایستادند و بقیه در اطراف و بصورت هماهنگ شروع به خواندن سرودی کردند که بنظرم سرود ملی ترکیه بود. یکی از جالب ترین بخش های قضیه برام این بود که هیچ کس از من نپرسید که شما کی هستی و برا چی اومدی اینجا؟ بعد از این قسمت مراسم با توجه به اینکه می خواستم به بقیه همسفرهام برسم، سریع برگشتم و خودم رو به اون ها رسوندم. در منطقه فاتیح به یک دیوار بزرگ سنگی رسیدیم و خیلی حیفم اومد که چرا هیچ کس نیست که راجع به این دیوار برام توضیح بده