با اینکه استانبول سومین مقصد سفر خارجی من بود ولی قبل از سفر اضطرابی داشتم که در سفر های قبلی اصلا تجربه نکرده بودم. علت اون هم یکی تصور داشتن امینیت پایین و دزدی در ترکیه و عدم تسط مردم به زبان انگلیسی بود. ولی
سلام به همه دوستان لست سکندی عزیز،راستش امروز که اومدم سفرنامه خودمو بنویسم به این خاطر بود که خوندن سفرنامه خیلی از دوستان بهم خیلی کمک کرد تا بتونم شناخت نسبی و اطلاعات خوبی در مورد سفر به استانبول به دست بیارم و ازش استفاده
باسلام خدمت همراهان لست سکند سفرنامه ای تهیه کردم برای آن دسته از افرادی که قصد دارند برای اخذ ویزای کشور کانادا سفری به استانبول داشته باشن البته مشاهداتم رو از سفر کوتاهم به استانبول در ادامه اوردم که اگه مایل باشید میتونید مطالعه بفرمائید.این سفرنامه
چندسالی بود که آرزوی رفتن به کنسرت خواننده موردعلاقم رو داشتم و از شانس خوبم همسرم هم از طرفداران این خواننده هست و باهم قرار گذاشتیم تا جوونیم یک بار هم که شده کنسرت این خواننده رو بریم. عصر جمعه یک روز پاییزی در مهرماه
روزای سخت زمستان در راه بود ولی کریسمس زیبای استانبول رو نباید از دست میدادیم . چند سال قبل نیز در همچین روزایی ما استانبول رو بطور مفصل گشته بودیم ولی چه چیزی زیبا تر از سفر ..... خیلی از دوستان سفرنامه هایی بسیار دقیق ،
سلام خدمت دوستان لست سکندی عزیز چهارشنبه هفته آخر مهر ماه بود که دیدم لست سکند پیامکی داده تحت این عنوان که رقابت سفرنامه ها شروع شد و جای شما بین سفرنامه ها خالیه! مگه نتایج قبلی رو اعلام کرده بودین؟! اهه آره اعلام کرده بودین
من و همسرم که خسته از فعالیتهای روزمره و کار بودیم تصمیم به سفر گرفتیم.با توجه به اینکه در سال 94 به امارات و شهر دبی سفر کرده بودیم اولویت سفر را برای یکی از کشورهای ترکیه،گرجستان و یا ارمنستان قرار دادیم.بعد از خواندن سفرنامه
چه کسی گفته است، سفر مانند یک فنجان چای برای همه دلپذیر نیست؟ عشق به سفر در وجود همه ما وجود دارد. اما برخی از مردم آن را کشف کرده و پرورش می دهند و برخی نیز تسلیم محدودیت ها و شرایط جامعه شده و
سلام و عرض وقت بخیر خدمت تمامی دوستان و عاشقان سفر، الان که حدود چهار ماه از این سفر پرماجرا گذشته , هرگز به نوشتن سفرنامه فکر نمیکردم , همیشه کلافه بودم و خودم رو سرزنش میکردم که بی معرفت , این همه از بقیه
به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید دل من گرفته زینجا هوس سفر نداری زغبار این بیابان به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا با سلام به خوانندگان عزیزو گرامی ؛ سفر روح ما را جلا می دهد و زنگار خستگی از روزمره گی ها را از درون
روزای عجیبی بود... قیمت دلار و یورو و سکه لحظه ای در حال گرون شدن بود و هر روز خودمو از برنامه سفری که دو سال بود براش نقشه داشتم دورتر و دورتر میدیدم... هنوزم هر روز قیمت تورها رو چک میکردم، تور سریلانکا، تورتایلند،
اسب من یه پژو ۲۰۶ قدیمی هست و این داستان سفر احمقانه من به ترکیه ست! سفری که هر لحظه اش از خودم می پرسیدم: واقعا داری چه غلطی می کنی؟! چند سال پیش و اون زمان ها که هنوز قیمت ها ده بیست برابر
اوایل تیرماه بود با همسرم(مصی) داشتیم کنار دریاچه چیتگر قدم میزدیم که با تماس فرشید(پسرداییم) که مقیم استانبول هم هست حال و هوای استانبول افتاد به سرمون و وقتی با خانواده مطرحش کردیم دو تا از خواهرام(آذر و فاطمه) هم اظهار تمایل کردن که باهامون
سلام به همه لست سکندی های عزیز. دو سه سالی بود که همش به همسرم میگفتم حتما باید یه سفر خارجی بریم و حتما از استانبول هم شروع کنیم. من عاشق سفرم همیشه سفرنامه های لست سکند رو که میخوندم با خودم میگفتم کی میشه
با اینکه تیر ماه امسال تازه از سفر دبی اومده بودیم ولی هیجان یه سفر تازه ولمون نمیکرد . تو این شرایط بد اقتصادی فکراینکه در یه سال دو بار سفر خارجی بری خودش هیجان انگیزه چه برسه به اینکه انجامش بدی . البته من
مقدمه در این سفرنامه توضیحات کاملی در مورد سفر زمینی من تا خوی و پرواز از وان به استانبول، به همراه همسرم ، برادرم . دوستانمون خواهم داد تا دوستانی که تمایل دارند به جای سفر با تور استانبول، با هزینه کمتری سفر کنند بتوانند از
به نام خداوند زیبایی ها سلام به همه عزیزانی که دوستدار سفر هستن و سفرنامه من رو میخونن و سلامی ویژه خدمت دوستان لست سکندی امیدوارم هرجا هستید شاد ، سلامت و موفق باشید. این اولین سفرنامه من هست و خیلی بابت نوشتنش هیجان دارم، امیدوارم
سلام معرف حضورتون هستم که بعد از نوشتن سفرنامه سریلانکا سفرنامه دور جنوبی سریلانکا در 10 روز و کامنت های پر انرژی تصمیم به نوشتن سفر زمینی پرخاطره تهران استانبول گرفتم و حالا اینجا در خدمتتونم . 4800 کیلومتر ،الان دارم بهش فکر میکنم نمیدونم چجوری پدر
سلام به دوست داران سفر از نوع لست سکندی کلی آرزوی قشنگ براتون دارم که همگی یه وجه مشترک دارند. و اون هم چیزی جز تحقق سفر با رویاهای دلخواه تون نیست. سعی کردم این سفرنامه رو خيلي روان بنویسم، که مشتاقانه تا پایان دنبال
ای سفر کرده کجا رفتی و احوال چه شد / نشد احوال تو معلوم بگو حال چه شد وحشی بافقی سلام لست سکندی های عزیز سفر ما در اوایل اردیبهشت 1401 و اواخر ماه رمضان انجام شد. بعد از دو سال و اندی شرایط کرونایی، برای یه سفر