در آغاز مراتب قدردانی و سپاس خود را از سایت حرفه ای "لست سکند" اعلام می نمایم که با برگزاری این مسابقه و موارد دیگری چون نقد و بررسی هتل ها و ... یک بانک اطلاعاتی فارسی زبان ارزشمند و بسیار ملموس جهت اطلاعات ضروری سفر ایرانیان عزیز فراهم نموده است. امید است شاهد پرباری هر چه بیشتر این سایت در روزهای پیش رو باشیم.
کشور چین با ۴۱ اثر ثبت شده میراث جهانی یونسکو رتبه سوم در جهان را دارا میباشد و از نظر تنوع میراث جهانی (فرهنگی، طبیعی، ترکیبی) به عنوان کاملترین کشور در بین کشورها شناخته میشود. لذا با توجه به اینکه یکی از هدف های من در زندگی مسافرت و دیدن مهمترین و معروفترین آثار ثبت جهانی دنیا و نیز آشنایی با فرهنگ سایر کشورهاست ، با توافق همسرم کشور زیبای چین رو به عنوان مقصد سفر در نظر گرفتیم و با توجه به هزینه سفر شروع به برنامه ریزی و جمع آوری اطلاعات در این زمینه کردیم.
از سایت Google flight استفاده کردیم و کم هزینه ترین پرواز رو برای تهران به پکن دیدیم که به صورت دو پروازه و یک توقف دو ساعته در آلماتی قزاقستان ، پروازها رو ارائه میده و اتفاقا آژانس نیل گشت روز هم با استفاده از همین نوع پرواز ، پکیج تور پکن- آلماتی رو با هزینه بسیار مناسب و بصورت 6 روز اقامت در پکن و 2 روز اقامت در آلماتی ارائه میکنه. طی تماس با آژانس متوجه شدیم که حداقل باید تا دو هفته قبل از تاریخ تور ثبت نام کرده باشی چون برای چین و قزاقستان هر دو ویزا لازمه. لذا تاریخ تور رو ما 18 آبان تا 27 آبان در نظر گرفتیم و با توکل بخدا شروع به جمع آوری بقیه اطلاعات سفر کردیم.
Google flight به صورت کامل تاریخ پروازها، مدت زمان پرواز و نیز ساعت های ورود و خروج (Arrival - Departure) رو به زمان محلی ارائه می کند.
1. اطلاعات ضروری سفر
تهیه اطلاعات لازم سفر و تحقیقات مربوطه همیشه به ما کمک می کند استفاده بهینه تری از زمان داشته باشیم بخصوص اینکه برنامه ریزی سفر یک هنر است و باعث می شود با چشم باز و علم بیشتری به آنچه در پیش رو داریم خاطرات زیباتری ثبت نماییم. لذا در این بخش سعی کردم موارد کلی مورد نیاز رو توی یک جدول تهیه و در اختیار هموطنان عزیزم قرار بدم.
تصویر شماره2 -نقشه مترو پکن-
تصویر شماره 3-نقشه مترو آلماتی که در حال حاضر فقط خط قرمز آن کار می کند
مشخص کردن route اتوبوس های آلماتی توسط سایت zaproezd.kz ، به عنوان مثال اتوبوس شماره 11
تصویر شماره5 -نقشه پارک جهانی پکن و ایستگاه مربوطه و مسیر حرکت تا درب ورودی
تصویر شماره6 -نقشه باغ وحش پکن
مطابق همه پروازهای خارجی 3 ساعت قبل از پرواز در فرودگاه امام حاضر بودیم و با توجه به اینکه حواله ارز مسافرتی رو تهیه کرده بودیم توی فرودگاه 300 دلار ارزمون رو دریافت کردیم و دقیقا به موقع و بدون تاخیر ساعت 1:20 بعدازظهر از تهران به مقصد آلماتی پرواز کردیم.
در خصوص ویزای این پکیج، ذکر این نکته حائز اهمیت است که نوع ویزای ما برای چین از نوع ویزای گروهی بود که توی این نوع ویزا درواقع برای 8 نفر یا بیشتر توی یک برگه اسامی اعلام میشه و در فرودگاه پکن مهر ورود و خروج روی این برگه زده میشه و در صورت گم شدن این برگه مسلما ویزای کل گروه از بین رفته و از این لحاظ مراقبت از ویزا توی فرودگاهها و نگهداری از این برگه تا پایان مسافرت از دغدغه های مسافران این نوع ویزاست. و البته اینکه پاسپورت مسافران ویزای گروهی اصلا مهر ورود و خروج به چین یا هرکشور دیگه ای با ویزای گروهی زده نمیشه که به همین دلایل این نوع ویزا توصیه نمیشه.
با یکم هزینه بیشتر میشه ویزای انفرادی دریافت کرد که ویزا داخل پاسپورت زده میشه و آرامش و آسایش خیال بیشتری رو تجربه خواهید کرد. کشور قزاقستان ویزا رو انفرادی صادر کرده بود و برای دو روز ویزا داخل پاسپورت زده شده بود.
پکیج این تور به طور کلی با پرواز خارجی Air Astana ارائه میشد که مربوط به کشور قزاقستان هست و هواپیما و خدمه و نوع کیترینگ همه مربوط به کشور قزاقستان هستن. پرواز خوب و آرام با پذیرایی مناسب انجام شد و حدود 3.5 ساعت بعد توی آلماتی به زمین نشستیم. زمان انتظار برای پرواز آلماتی به پکن 2 ساعت بود که با مراجعه به بخش Transfer برای پروازهای ترانزیتی وارد فرودگاه آلماتی شدیم. توی این دو ساعت از فروشگاههایی که داخل فرودگاه بود دیدن کردیم. فرودگاه کوچیکی بود اما توی همین فرودگاه کوچیک هم چند فروشگاه از خوراکی های قزاقستان و همچنین یک فروشگاه عطر برند بود که من چند تا از عطرهاشو واقعا دوست داشتم اما با توجه به قیمت بالای عطرها نخواستم همون اول سفر کلی پول برای خرید عطر صرف کنم و بی خیال خرید شدم.
یک فروشگاه از خوراکی های قزاقستان در فرودگاه قزاقستان
زمان خیلی سریع گذشت و دوباره برای پرواز آلماتی به پکن چک این انجام دادیم و بعد از 4.5 ساعت در فرودگاه پکن به زمین نشستیم. از همون داخل هواپیما خیابونهای عریض پکن که مخصوص شهرسازی کمونیستی هست به چشم می خورد. اختلاف ساعت پکن با تهران 4.5 ساعت به جلو هست. یعنی ما حدود ساعت 5 صبح رسیدیم. ساعت ها رو تنظیم کردیم و بعد از چک کردن ویزا که باید کل 8 نفر به ترتیب نوشته شده ویزا توی صف می ایستادیم و بعد از زدن مهر ورود برگه ویزا رو تحویل گرفتیم و به سمت خروج مسیر رو ادامه دادیم.
کنار درب خروج تور لیدر ایرانی با یک تابلوی فارسی "تور ایرانی" منتظر ما بود و بعد از سوار شدن به اتوبوس به سمت هتل به راه افتادیم. البته چون تمام هتل ها چک این رو حدودای ظهر انجام میدن، تورلیدر هم به ما اعلام کرد که فقط وسایل رو داخل لابی هتل میگذاریم و خودمون میریم برای دیدن کاخ تابستانی. هوا تقریبا سرد بود اما ما چون با تجهیزات کامل اومده بودیم توی کل مسافرت خیلی سرما اذیتمون نکرد.
2-1. روز اول پکن: کاخ تابستانی – شو گلدن ماسک
خسته بودیم چون درست نخوابیده بودیم اما وقتی به کاخ تابستانی رسیدیم همه چی یادمون رفت و محو تماشای کاخ شدیم. زیبا بود با همون سقف های چوبی شیروانی انحنا دار، نقش و نگارهای رنگی و اژدها و سیمرغ و ... . بچه های مدرسه ای هم با لباس های فرم هم شکل برای دیدن کاخ به همراه معلمشون آمده بودند و سکوت کاخ رو با شیطنت ها و خنده های معصومانشون در هم میشکستند. تورلیدر بسیار سفارش میکرد همه اعضای گروه با هم حرکت کنند و با عبور از درب ورودی و طی مسیر، درب خروج از سمت دیگه کاخ هست و در صورت گم شدن پیدا کردن مسیر و بقیه اعضای گروه به آسونی میسر نیست. برای هر نقطه ای که می ایستادیم 10-15 دقیقه برای گشتن و عکس گرفتن فرصت می داد و بعد دوباره همه اعضای گروه حرکت می کردن.
کاخ تابستانی و خانم های در حال ورزش صبحگاهی
کاخ تابستانی . سیمرغ و اژدها به عنوان نمادهای زن و مرد در تصویر دیده می شوند.
کاخ تابستانی . شیر با سر اژدها نماد مرد و قدرت
با عبور از یک درب دیگه به یک دریاچه رسیدیم که روی اون یک پل با فاصله ای از دور دیده میشد. دریاچه مصنوعیست و ملکه یکی از امپراطورهای چین برای اینکه بتواند به راحتی بین شهر ممنوعه و کاخ تابستانی تردد کند دستور ساخت کانال آبی را می دهد که کاخ تابستانی را به شهر ممنوعه متصل کند.
هنوز هم میتوان با قایق مسیر این کانال را تا شهر ممنوعه و حتی باغ وحش پکن طی کرد.
با کندن زمین برای ساخت دریاچه ، یک تپه در کنار محل دریاچه و یک کاخ زیبا در آن می سازند که با درختان انبوهی بصورت کاملا سرسبز پوشیده شده و با وجود یک مه رقیق، عطر صبحگاهی یک کاخ سلطنتی به وضوح احساس میشد. هوا تا حدی سرد بود و ما هم با خرید نسکافه به قیمت 10 یوان ( حدودا معادل 5 هزار تومان) لذت قدم زدن در کنار آب رو تا رسیدن به پل تجربه کردیم. در نزدیکی پل یک مجسمه بزرگ گاو نشسته هم با رنگ طلایی و حکاکی چینی به چشم میخورد که همه در حال عکس گرفتن با آن بودند.
کاخ تابستانی . دریاچه با نمایی از پل زیبای روی آن
کاخ تابستانی . مجسمه گاو نزدیک پل با حروف چینی حکاکی شده روی آن
چند پیرمرد چینی با یک قلم موی بزرگ خیس در حال نوشتن و نقاشی کشیدن روی زمین کنار رودخانه هستند. نوشتن کلمات با حروف به ظاهر سخت و بی معنای چینی اما با حرکت دست توام با ناز و نوازش پیرمرد حس عجیب نوستالژی از فیلم ها و موسیقی های کودکی ما مثل اوشین و هانیکو و .... به دست می دهد. حالا سالها از اون خاطرات میگذرد و نشان از گذر عمر دارد و بس...
کاخ تابستانی . پیرمرد در حال نقاشی و خطاطی چینی
درختان بیدمجنون در جای جای کاخ به چشم میخورند. نیمکت های کنار آب، برگ های نیلوفر آرمیده روی آب و مردم در حال قدم زدن ... در یک کلمه اینجا پاییز است و باد لطیف و خش خش برگ ها و احساس زندگی ...
کاخ تابستانی . برگ های نیلوفر آرمیده روی آب.
به پل که رسیدیم در دو طرف ورودی پل و همچنین در سایز کوچک در تمام دیواره های دو طرف پل به فاصله یک متر به یک متر ، با یکی از مجسمه های نمادین معروف چین یعنی شیر تزیین شده است و در اون طرف پل هم یه جزیره ی کوچک بنا شده است.
کاخ تابستانی . پل روی دریاچه با مجسمه های شیر زیبای روی آن
نقشه کاخ تابستانی
به درب خروج رسیدیم و مجددا سوار اتوبوس تور شدیم و به سمت هتل راه افتادیم. حدود ساعت 12 ظهر بود و اتاقها آماده تحویل بودند. در اتوبوس، تور لیدر اعلام کرد که هر کسی برای شو گلدن ماسک میاد ساعت 4 بعد از ظهر توی لابی هتل آماده باشه. هزینه ای که تورلیدر دریافت کرد برای هر نفر 250 یوان بود. من قبلا درباره این شو مطالعه کرده بودم و می دونستم که حتما باید بریم و تماشا کنیم. یک نکته دیگه اینکه تورلیدر به ازای هر 100 دلار مقدار 650 یوان چنج می کرد که منطقی و قابل قبول بود. در هتل خودپردازی بود که آن هم همین مقدار چنج می کرد با این تفاوت که 30 یوان کارمزد برای هر بار چنج کردن پول کسر می شد.
هتل چانگ آن گرند، واقعا یک هتل تمیز و عالی بود از هر نظر. اتاق بزرگ و تمیز، تخت طبی عالی، صبحانه مناسب، دارای استخر رایگان برای مهمانان هتل، شیر تصفیه آب، دارای کتری برقی و ... . ناهار کنسروهایی که همراه آورده بودیم خوردیم و دو ساعت زمان باقیمانده رو خوابیدیم که برای نمایش سرحال باشیم. ساعت 4 بعداز ظهر در لابی حاضر بودیم. سوار اتوبوس تور شدیم و به محل نمایش رسیدیم. در کنار سالن نمایش شهربازی Happy Valley هم بود که برای کسی که بچه داشت یک شهربازی خوب بود. دو طرف و سردر سالن نمایش دو مجسمه بزرگ بود و در چند نقطه دیگر پوسترهای بزرگ برای این نمایش روی بیل بوردها مصور شده بود.
نقش های اصلی نمایش، ملکه ماسک طلایی و شاه ماسک آبی هستند. این نمایش درواقع یک نمایش توریستی اریجینال چینی است که برای المپیک سال 2008 ترتیب داده شده بود که با توجه به حرفه ای و کم نظیر بودن نمایش از این سال تا کنون بیش از 1200 بار اجرا شده است و تا کنون بیش از 1/1 میلیون نفر این نمایش رو از نزدیک و به صورت زنده مشاهده کردن و همچنان هم متقاضیان را به سوی خود جلب می نماید. هزینه ساخت صحنه و اجرای این نمایش در حدود 200 میلیون یوان (معادل بیش از 100 میلیارد تومان) بوده است.
صندلی های ما در بهترین ناحیه سالن یعنی ناحیه A بود و نمایش ساعت 5 آغاز شد. یک نمایش یک ساعته که با هر بار پلک زدن می ترسیدی صحنه ای از قلم بیفتد و نبینی! بسیار هنرمندانه، با سرعت تغییر صحنه عااالی، طبیعی بودن صحنه ها و ساختن پل، آبشار، استفاده از طاووس، استفاده از ورزش های ژیمناستیک و پارکور و رقص، صداگذاری بسیار تاثیر گذار، استفاده از رنگ های جذاب و ... واقعا خیره کننده بود. اما داستان شو گلدن ماسک چیست. افسانه ای عاشقانه و باستانی از تاریخ دور. ملکه ماسک طلایی زیبا، ارتش ماسک آبی هایی که به آن ها حمله کرده اند را شکست می دهد و آن ها را اسیر می کند. در حین اسارت ماسک آبی ها، عاشق پادشاه ماسک آبی می گردد و به جهت برکت آوردن به سلسه، ملکه ماسک طلایی تصمیم به ساخت درخت رازآلود می کند. ناگهان سیلی اتفاق می افتد و برای نجات سلسله پادشاهی و نجات جان مردم ، ملکه تحت هدایت درخت رازآلود خود را قربانی می کند. صحنه وداع ملکه با شاه احساسی و غم انگیز است.
عشق بی پایان به ملکه در دل همگان می ماند و ملکه در جایگاهی طلایی بر فراز شهر در آسمان می نشیند و خیر و برکت را تا مدت های طولانی برای خاندان ماسک طلایی به ارمغان می آورد. البته داستان نمایش رو بعدا مطالعه کردم در طول اجرای نمایش اینقدر هیجان، زرق و برق لباس ها و صحنه، رقص بازیگران، جابجایی سریع صحنه و دکور اتفاق میوفته که داستان نمایش در این همه هیجان گم میشه. تا جایی که تماشاگر اصلا نیازی به دانستن داستان ماجرا نداره و یک ساعت تمام محو این همه زیبایی و هماهنگی نمایش میشه.
ورودی نمایش فوق العاده گلدن ماسک با دو مجسمه بزرگ درب ورودی
ورودی نمایش فوق العاده گلدن ماسک با دو مجسمه بزرگ درب ورودی
قیمت اینترنتی بلیط های سالن نمایش فوق العاده گلدن ماسک
در سالن نمایش هم با چند ایرانی که از کشورهای دیگه اومده بودن آشنا شدیم که اهل شیراز بودن و در کودکی مهاجرت کرده بودن. زبان فارسی سلیس صحبت میکردن و مهربان بودند مثل تمام ایرانیها. عکس یادگاری گرفتیم و خداحافظی کردیم.
خوراکی خیابانی خوشمزه که در همه جای پکن فروخته می شد. به این صورته که میوه رو با شربتی از شکر پوشش میدن. ما یه چیزی شبیه موز گرفتیم بعدا متوجه شدیم ریشه یه نوع درخته. بسیار خوشمزه بود.
به هتل برگشتیم، داشتیم در مورد تئاتر صحبت می کردیم و صحنه های زیبای اون رو با هم مرور می کردیم. در اتاق رو که باز کردیم، دیدیم اتاق کاملا تمیز و مرتب شده. نگاهمون به سمت میز چرخید، یه کیک روی میز بود. یه نگاه به همدیگه کردیم من با تعجب گفتم ما که کیک سفارش نداده بودیم؟! همسرم گفت شاید این هتل بعد از ظهر ها برای مهمان هاشون کیک میارن تا با چای بخورن! تا فردا صبح صبر کردیم تا بقیه اعضای گروه رو ببینیم و از اونا بپرسیم. فردا صبح از هر کدوم پرسیدیم گفتن نه! برای ما کیک نیاوردن. از پذیرش هتل که پرسیدیم گفت دیروز تولدتون بوده و اون Birthday Cake بوده که هتل براتون تهیه کرده. خیلی خوشحال شدیم و هتل خاطره زیبایی رو برامون به یادگار گذاشت.
کیک تولدی که هتل چان ان گرند برای من درست کرده بود
2-2. روز دوم پکن: دیوار چین – کارخانه چای – کارخانه یشم
برنامه امروز گشت شهری از ساعت 7.5 صبح برای بازدید از دیوار چین، کارخانه چای و کارخانه یشم بود. ناهار هم KFC به عهده خود تور بود. یه نکته بسیار جالب اینکه دولت چین برای معرفی و اشاعه فرهنگ چین، کلیه تورها رو مجبور به گنجاندن محصولات و تولیدات سنتی چینی مانند یشم، مروارید، ابریشم، چای و طب سنتی در برنامه هاشون کرده و فقط در این صورت به اونها مجوز می دهند. به همین دلیل هم در برنامه کلیه تورها این بازدیدها حتما جزو برنامه هستند.
ساعت 7.5 صبح حرکت از هتل به سمت دیوار بزرگ چین آغاز شد. با توجه به ترافیک موجود و فاصله ای که تا دیوار چین داشتیم حدود 2 ساعت در راه رفت بودیم. ورودی دیوار چین به عهده خود تور بود. به طور کلی دیوار چین جهت مقابله با حمله مغولها ساخته شده. با طول 7000 کیلومتر و در فراز قله ها و کوه ها و دشت ها طی طریق کرده است. کسانی که در مسیر ساخت این دیوار کشته شده اند در داخل خود دیوار جا داده شده اند و از آنجا که ساخت دیوار سالهای مدیدی به طول انجامیده ، این دیوار به عنوان گورستانی از هزاران انسان آرمیده است. در افسانه ها نقل شده است که یک خانم روستایی پس از چند ماه برای دیدن همسرش به محل ساخت دیوار می رود اما متوجه می شود که همسرش 7 ماه قبل مرده است گریه و شیون سر می دهد طوری که گوش فلک را کر می کند. امپراطور آن زمان اعلام میکند که او را به همسری می پذیرد. زن به شرط اینکه برای همسرش یک مراسم اشرافی سوگواری برگزار نماید قبول می کند و پس از برگزاری به محل کشته شدن همسرش میرود و خودش را به پایین دیوار می اندازد و خود کشی می کند. نام این مرد و زن در تاریخ ماندگار شده است، و هنوز هم در جایی از دیوار که باد می پییچد و صدای ناله می آید چینی ها معتقد هستند که صدای ناله آن زن روستاییست.
بر خلاف آنچه به ذهن می رسد دیوار چین در حال حاضر خط مرزی کشور چین نیست بلکه دو سوی دیوار جزء کشور چین است و چند ایستگاه آن جهت بازدید بازسازی شده و جاده های دسترسی ساخته شده اند.
نقشه فعلی دیوار چین و ایستگاههای بازدید آن در استان های مختلف چین
مطابق مطالعاتم فکر می کردم تور ما رو به ایستگاه بادالینگ می بره اما به ایستگاه Joyong site برد. ایستگاه بادالینگ برای پکن ایستگاه زیباتریست. دسترسی به دیوار برای بقیه ایستگاهها که در سایر استان های چین قرار دارند به خوبی و راحتی و نزدیکی پکن نیست و توریست ها برای بازدید از دیوار بزرگ چین عموما به پکن سفر می کنند.
در ورودی دیوار چند مغازه برای فروش صنایع دستی و نمادهایی ساخته شده از نماد دیوار چین وجود دارند. بشقاب هایی با طرح دیوار چین که ما هم خریدیم به قیمت 30 یوان.
باران نم نم باریدن گرفته بود و بعضی ها به همراه خودشون چتر هم آورده بودن اما چنددقیقه بعد قطع شد و خوشبختانه هر چه آدم سبکتر باشه راحتتره و لذت بیشتری موقع بالا رفتن می بره. یک معبد هم در ورودی هست که دیدنش خالی از لطف نیست. و اما دیوار بزرگ ... چند پله به پایین و بعد آغاز بالا رفتن از دیوار. سمت راست و سمت چپ هر دو رو می شد بالا رفت . اما سمت راست شیب ملایم تری داره. ماهم سمت راست رو انتخاب کردیم.
اینجا توریست ها از هر رنگ پوستی دیده میشن. سیاه پوست، اروپایی، آمریکایی، چشم بادومی های بقیه جاهای دنیا و حتی خود چینی ها... . یه حس غریب ... انگار داری توی تصاویر تلویزیون قدم میزنی. در میانه راه یه نمایی از کل دیوار رو میبینی ... واقعا نام Great Wall برازنده این اثر تاریخیه. یکم مه هست . با اینکه اومدیم توی ارتفاع اما بخاطر انرژی بالا رفتن از پله ها گرممون هم شده بود. حین مسیر خیلیا رو میبینی که نفس نفس زنان دارن راه میرن ... یا خیلیا که روی سکوهایی برای استراحت نشستن و دراز کشیدن و رنگ آسمون روی دیوار چین رو تماشا می کنن.
دیوار بزرگ چین
تاریخ ساخت دیوار چین به قرن پنجم تا هشتم قبل از میلاد باز میگردد. تاریخ دانان چینی اعتقاد دارند که حدود 1 میلیون سرباز قادر بودند به طور هم زمان در امتداد دیوار چین مستقر شده و برای نبردهای احتمالی آماده باشند. در تاریخ دو هزار و اندی ساله چین، حکمرانان دوران مختلف به ساخت دیوار چین پرداختند تا اینکه طول دیوار به ۵۰ هزار کیلومتر رسید. این میزان معادل گردش به دور کره زمین است.
دیوار بزرگ چین
با اینکه این دیوار بزرگ را برای حفاظت چین در مقابل مهاجمان مغول ساختند، هیچکدام از پادشاهان با ساخت دیوار به هدف خود نرسیدند. چون دیوار در جاهای زیادی شکست و مغولها فرصت یورش به چین را پیدا کردند و پکن رو به تصرف خودشون درآوردند.
آرام آرام تا بالای دیوار رفتیم . در انتهای ایستگاه که بصورت یک بنای معبد مشخص بود عکاسی بود و عکس شما رو با دیوار بزرگ می گرفتند و روی لیوان هم چاپ می کردند و تحویل می دادند. عظمت دیوار زمانی خودنمایی می کند که گاهی می ایستید و به مسیر پیش رو نیم نگاهی می اندازید یا از لابه لای کنگره های دیوار مسیر سراشیبی دیوار که از کوهپایه ها به سمت قله های مرتفع سنگ به سنگ روی هم قرار داده شده است ذهن شما را تسخیر می کند. سلانه سلانه با حالت خداحافظی از دیوار پایین رفتیم و برای همیشه یاد و خاطر این اثر در ذهن ما نقش بست.
سوار اتوبوس تور شدیم و پس از صرف ناهار در یک مرکز فروش چای معتبر به نام Dr. Tea پیاده شدیم. روی دیوار تصاویر اشخاص مشهوری که از فروشگاه دیدن کرده اند به چشم میخورد مانند ملکه الیزابت، پوتین رییس جمهور روسیه و ... . داخل مرکز پر از اتاق هایی شبیه کلاس برای بازدیدکننده ها بود. افراد در داخل کلاس می نشستند و یکی از کارکنانی که زبان انگلیسی روان صحبت می کند و البته دارای روابط عمومی بسیار قوی هم هست با وسایل چای که روی میز است شروع به کار می کند. معرفی انواع چای، دم انداختن و با یک فنجان کوچک تقسیم بین افراد برای تست کردن. نکته جالب اینکه چینی ها چای را روی حرارت مستقیم، گاز و سماور و ... درست نمی کنند . فقط با گرفتن آب جوش با دماهای مختلف روی چای خشک از بالا و اندکی زمان دادن آن را دم می اندازند. 5 نوع چای دم انداختند و توزیع کردند. در یک برگه خواص ویژه هر چای را نوشته بودند و الحق والانصاف که مزه کل چای ها بسیار عالی بود. در پایان هم قیمت چای ها که اندکی بالا بود را ارائه کردند که خیلی ها خرید کردند.
فروشگاه چای های معروف و مرسوم چینی. کلاس هایی برای تبلیغ و آموزش
فروشگاه چای. چای معروف پوآر چین
فروشگاه چای .چای معروف پوآر چین، هر چه جای زردتر باشد مدت زمان عمر آن بیشتر است و گرانتر است.
فروشگاه چای. انواع نمونه های چای
فروشگاه چای. لیست انواع چای ها و خواص آن ها
قورباغه یشمی شانس برای افزایش رزق و روزی که در اکثر مغازه ها و رستوران های چینی وجود دارد.
بعد از فروشگاه چای به سمت کارخانه یشم رفتیم. چینی ها به جای طلا عموما از سنگ یشم و مروارید استفاده می کنند. بین جوان ها تا حدی استفاده از یک طلای ظریف هم مشاهده می شد اما اعتقاد قوی بر استفاده از سنگ یشم به عنوان زیورآلات و حتی به عنوان افزایش دهنده رزق و روزی و سنگ شانس در هر مغازه و فروشگاه و رستورانی دیده می شود.
بر خلاف اینکه تصور غالب بر این است که سنگ یشم به رنگ سبز است اما رنگ های مختلف زرد و سبز و سفید و ... برای سنگ یشم موجود است و به شکلی هنرمندانه با تراشیدن ظریف و استفاده از آب نقش و نگارهای مختلفی بر روی آن می اندازند.
: فروشگاه و کارخانه سنگ یشم. طراحی مدالهای المپیک 2008 پکن که برای اولین بار در تاریخ این مسابقات از چیزی غیر از فلزات طلا، نقره و برنز یعنی سنگ یشم در حاشیه مدالها استفاده کردند.
فروشگاه و کارخانه سنگ یشم.
فروشگاه و کارخانه سنگ یشم. طرح مهمی از اعتقادات خانوادگی و اصالت چینی ها. دو لایه این سنگ و دایره های روی آن نشان از نسل های پی در پی خانواده های چینی دارد و اهمیت استحکام بنیان خانواده را نشان می دهد. برای ساختن این طرح تو در تو از سنگ یکپارچه، هیچ ابزاری بجز تراشیدن ریز و جز به جز استفاده نمی شود.
فروشگاه و کارخانه سنگ یشم. مردی در حال ساختن مجسمه ای کوچک از یشم.
بعد از کارخانه یشم ، گروه مجددا به وسیله اتوبوس به سمت هتل حرکت کرد. با توجه به اینکه ساعت 4 بعدازظهر بود و هنوز انرژی داشتیم تصمیم گرفتیم سری به بازار یاشو بزنیم.
برای رفتن به بازار یاشو باید به ایستگاه مترو Tuanjiehu بروید. سیستم مترو پکن در نوع خودش سیستم جالبی بود. به طور کلی 16 لاین مترو در حال سرویس دهی است که از این تعداد 2 تا ring یا Loop هستن و خیلی از لاین ها رو قطع می کنند. برای آدرس دهی لاین ها مثل سیستم مترو ایران از ایستگاه پایانی هر طرف استفاده شده و برای آدرس دهی ring ها از ایستگاه مجاور (سمت راست و چپ) استفاده شده. درواقع در مورد ring ها شما از هر طرف که بروید حتما به ایستگاه مورد نظر خواهید رسید اما باید مسیر کوتاهتر انتخاب بشه چون واقعا ring ها طولانی هستن. نکته دیگه اینکه برای خروج از هر ایستگاه مترو چند خروجی در نظر گرفته شده با حروف A، B، C و ... که این خروجی ها در اطراف خیابان ها در حد 200-300 متر اختلاف فاصله دارند و واقعا مهم است که از کدام خروجی خارج شوید.
همیشه بهتر آن است که از قبل، با توجه به مقصد مورد نظر هم ایستگاه مترو را روی نقشه معلوم کنید و هم نزدیکترین خروجی را از قبل انتخاب کنید و یا اینکه قبل از خارج شدن از مامور مترو خروجی صحیح رو بپرسید. مترو بر خلاف انتظار من شلوغ نبود و فقط در برخی ساعت ها که پیک کار بود نسبتا شلوغ می شد که باز هم نسبت به مترو تهران اصلا قابل مقایسه نبود. علت این امر هم نظم و استفاده از تعداد قطارهای بسیار زیاد در این سیستم قوی و پیچیده است.
با وجود اینکه قبل از ورود به هر ایستگاه مترو دستگاه اشعه ایکس برای بازرسی وسیله ها و در برخی از ایستگاه ها حتی بازرسی بدنی نیز انجام می شد اما هرگز جمعیت پشت هم انباشته نمی شد و به محض رسیدن به قطار در هر دقیقه یک قطار عبور می کرد. تعداد نیروی انسانی به کار گرفته شده در سیستم مترو جهت حراست و پشتیبانی بسیار زیاد بود و برای هر کدام جایگاه خاصی طراحی شده بود که کاملا منظم و با لباس فرم به صورت ایستاده در حال انجام وظیفه بودند.
سرویس بهداشتی در کلیه ایستگاههای مترو تعبیه شده بود که با نظافت کامل در نزدیکی محل عبور قطارها به صورت رایگان به روی عموم باز بود. جهت محافظت از جان شهروندان هم یک حفاظ شیشه ای دقیقا روی خط زرد نصب شده بود که فقط به هنگام رسیدن قطارها با اختلاف چند دهم ثانیه درهای آن باز می شد. مردم با چهره های بشاش و ساده و از طرفی بسیار علاقه مند به توریست ها در حال رفت و آمد هستند. اینجا همه چیز ایده آل است.
بازار یاشو شامل چندین پاساژ زیبا و بزرگ با نورپردازی بسیا زیبا درشب بود که حتما برای چند ثانیه هم که شده نگاه هر توریستی را به خود خیره می کند. زندگی در جریان و مردم در حال عبور و البته قیمت های بالا. پشت این پاساژها یک راسته خیابان هم هست که قیمت های بسیار مناسبتری نسبت به پاساژها دارند. اون طور که ما دیدیم بازارها در پکن تا ساعت 7-8 شب بیشتر باز نبودند.
بعد از دیدن بازار دوباره با استفاده از مترو به هتل برگشتیم و برنامه فردا رو که ادامه گشت تور بود با همسرم مرور کردیم که وسایل لازممون رو همراه ببریم. برنامه روز سوم میدان تیان من، شهرممنوعه، طب سنتی، بازار مروارید و ابریشم بود. ناهار هم بر عهده تور و مک دونالد بود.
2-3. روز سوم پکن: میدان تیان من و شهر ممنوعه – طب سنتی – مروارید – ابریشم
میدان تیان من یک میدان سیاسی است و محل استقرار مجلس فعلی چین و کاخ های مربوطه و نیز مومیایی مائو رهبر حزب کمونیست که در روز بازدید ما به دلایل سیاسی بسته بود و کلیه تورلیدرها با پرچم های رنگی خود ایستاده بودند و از دور تاریخچه میدان رو برای توریست ها بازگو می کردند.
کل توریست های پکن رو یکجا می شه اینجا دید! با اینکه ما ساعت 8 صبح آنجا بودیم اما اطراف میدان بسیار شلوغ بود. از کنار میدان تیان من گذشتیم و به شهر ممنوعه رسیدیم. خندق دور شهر و سردر شهر با تصویری عظیم از مائو به سبک معماری چین.
ورودی شهر ممنوعه با قاب بزرگی از تصویر مائو رهبر حزب کمونیست چین
خندق یا کانال ورودی شهر ممنوعه
خندق یا کانال ورودی شهر ممنوعه که همواره پذیرای عروس و دامادهاست.
ورودی با تور بود بلیط تهیه شد و وارد شدیم. یک محوطه وسیع بدون درخت با کاخ هایی در 4 طرف، کانالی با نرده های سنگی در ابتدا و پل کوچک زیبایی در میانه آن. تنها امپراطور حق داشته روی خط وسط پل به سمت کاخ روبرو و تخت پادشاهی حرکت کند.
امپراطورهای چین به علت اینکه تمایل نداشتن هیچ چیزی از اونها بالاتر باشه کاشت درخت رو هم در اینجا ممنوع کرده بودند و فقط باغ پشت کاخ ها بود که با درختان بلند و زیبا زینت داده شده بود. در محوطه دیگ های بزرگی بود که همواره پر از آب بوده و جهت مقابله با آتش سوزی مورد استفاده قرار می گرفته است.
یک لاک پشت سنگی با سر اژدها در نزدیکی کاخ وسط در حال غرش کردن دیده می شود. با توجه به وسیع بودن محوطه، بهترین نمای عکس در بالای پله های جلوی کاخ روبرو با نمایی از کاخ ها و وسعت محوطه است و همینطور هم نمای پل ابتدایی با نرده های سنگی زیبای روی کانال آب. تخت پادشاهی دقیقا در بالای پله ها و همانجاست که خیل عظیمی از جمعیت بدون وقفه در حال عکس گرفتن از آن هستند. تختی طلایی رنگ که احتمالا امپراطور وقتی روی آن می نشسته چنان قدرت عظیمی در خودش احساس می کرده که فرمان ساخت طولانی ترین دیوار دنیا رو می داده!
شهر ممنوعه
نقشه سه بعدی شهر ممنوعه
از این محوطه های وسیع و کاخ هایشان که می گذریم به باغ پشتی شهر می رسیم. باغی با درختان بلند و چند کاخ که زیباییشان در قاب تصویر نمی گنجید. یک چیز دیگری که جلب توجه می کند صخره های عجیبی مانند صخره های دریایی است که به تعداد زیاد و بسیار بزرگ در این باغ وجود دارند و حتی یکی از کاخ ها به نام Mountain Palace در بالای این صخره های بزرگ بنا شده است.
شهر ممنوعه. باغ پشتی شهر ممنوعه پر از سنگ های عجیبی بود که احتمالا از کف دریا برای ساختن باغ امپراتور به اینجا آورده بودند.
با شهر زیبا و فراخ ممنوعه خداحافظی می کنیم و با اتوبوس تور به سمت مرکز طب سنتی حرکت می کنیم. در این مرکز در یک اتاق نشستیم و یک پاورپویینت در خصوص تاریخچه طب سنتی در چین برامون ارائه کردند و هر کسی که می خواست با پرداخت 30 یوان ماساژ پا می گرفت. یک تشت پر از آب که چند نوع از گیاهان دارویی چینی در اون حل شده بود رو می آوردن و پا رو داخل اون میزاشتیم و بعد یک نفر می آمد که پا رو کاملا ماساژ میداد. با توجه به پیاده روی هایی که در شهر ممنوعه کرده بودیم ماساژ پاها خیلی به موقع بود.
همچنین چند پزشک طب سنتی هم حضور داشتند که به صورت رایگان با علائمی که روی دست و زبان و چشم افراد و ... می دیدند درخصوص بیماری هایی که داشتند صحبت می کردند و در صورت تمایل نسخه می دادند. البته نسخه ها خیلی گرون بودند. مثلا دارویی که برای کبد چرب می نوشتند حدود 700 یوان می شد.
مرکز طب سنتی چین
تور برای ناهار ساندویج مک دونالد در نظر گرفته بود که بعد از صرف ناهار ما رو به معبد بهشت یا معبد آسمانی بردند. ورودی اینجا 10 یوان بود که بر عهده تور بود. بعد از ورود و کمی پیاده روی به دورهمی پیرمرد و پیرزن هایی برخورد کردیم که همراه با فلاسک های چایشون گروه گروه نشسته بودند و مشغول بازی کارت بودند. چه جو شاد و صمیمی بود. یکی از پیرمردها هم دو تا جیرجیرک داشت که مدام بیرون می آورد و ذوق می کرد و همه می خندیدند. معبد آسمانی یک معبد زیبا به شکل دایره ای و به رنگ آبی و فیروزه ای بود. درواقع معبد نماد آسمان و سکوی بزرگ مربعی با نرده های سنگی زیر آن به سبک شهر ممنوعه نماد زمین بود. در داخل مجموعه یک فروشگاه و یک بنای دیگر هم بود که ماکت معبد آسمان و ... در داخل آن بود که در نوع خودش جالب و زیبا بود. اینجا عکسها و تصاویر خیلی زیبا هستند همه چیز مثل نقاشی ها و کتاب های داستان است.
معبد آسمان. معبد آسمان پیرمردها و پیرزن هایی که از صبح تا عصر را به بازی و استراحت در این معبد مشغولند.
معبد آسمان
معبد آسمان
معبد آسمان. نمایی از داخل معبد
بعد از معبد آسمان به سمت فروشگاه مروارید پکن رفتیم. یک مرکز معتبر برای پرورش و فروش مروارید آب شیرین. در ابتدای ورود یکی از کارکنان با روی خوش و لهجه شیرین انگلیسی یکی از صدف ها را از داخل آب خارج کرد و گفت هرکسی که بتواند تعداد مرواریدهای داخل صدف را درست حدس بزند بزرگترین مروارید داخل صدف را بهش هدیه می دهند هر کدام از ما عددی رو گفتیم 5، 10، 18 اما در نهایت یکی از مسافران که عدد طلایی 30 رو گفته بود مروارید رو از آن خودش کرد. اصلا فکر نمی کردم داخل یک صدف بتونه 30 تا مروارید باشه. برای پرورش مروارید درواقع یک مروارید را به چند صد تکه تقسیم می کنند و داخل صدف ها قرار می دهند بعد از گذر زمان طولانی 8 تا 10 سال صدف ها تعداد زیادی مروارید تولید می کنند. جالب این است که همه مرواریدها گرد نمی شوند و بعضی از اونا شکل هندسی نامنظمی پیدامی کنند که البته قیمت اونها پایینتر از مرواریدهای گرد هست. مرواریدها رنگ های مختلف سفید، کبود، صورتی و ... دارند. طرح های بسیار زیبا و قیمت های بسیار بالا. البته می شد طرح های ساده و مرواریدهای تکی کوچک رو با قیمت نسبتا مناسب هم پیدا کرد.
صدف های پرورش مروارید آب شیرین
صدفی که توسط یکی از کارکنان کارخانه مروارید باز شد و تعداد 30 عدد مروارید در داخل آن بود.
گردنبندی از مرواریدهای نامنظم. جالب است که هیچوقت مرواریدها را برای به دست آوردن شکل دلخواه نمی تراشند.
مرواریدهایی با رنگ های فوق العاده زیبا.
گردنبندی با یک مروارید کوچک تک کبود
بعد از بازار مروارید به سمت بازار ابریشم رفتیم. یک مرکز پرورش و تولید ابریشم ناب. در ابتدای ورود یکی از کارکنان ما رو با نحوه بزرگ شدن و تولید پیله کرم ابریشم آشنا کرد و بعد از اون نحوه جدا کردن پیله ها و تبدیل اون ها به نخ یا پتو و بالش ابریشم رو نمایش داد. پتو و بالش ابریشم واقعا لطیف و بسیار خواستنی بود. در ادامه یک فروشگاه تولیدات ابریشم شامل انواع پارچه با طرح و نقش های منحصر بفرد، انواع پوشاک زنانه و مردانه، فرش و ... بود.
مرکز پرورش کرم ابریشم و فروشگاه محصولات آن. آموزش مراحل تولید پیله کرم ابریشم
مرکز پرورش کرم ابریشم و فروشگاه محصولات آن. آموزش مراحل تولید پیله کرم ابریشم
فرش های ابریشمی بسیار زیبا
بعد از یک دل سیر تماشای این محصولات، برای رفتن به هتل سوار اتوبوس تور شدیم. در راه هتل تور لیدر ما در مورد برنامه روزهای آینده و هزینه های اونها صحبت کرد. تور پارک جهانی رو با قیمت 250 یوان و پل شیشه ای رو با قیمت 400 یوان ارائه می کرد.
تعداد پارک های جهانی و پل های شیشه ای در دنیا محدود و انگشت شمار است. و فقط چند کشور در دنیا هستند که پارکی از آثار مشهور بین المللی به زیبایی و مهارت ساخته اند. پل های شیشه ای معروف و زیبایی هم در کشور چین هستند و واقعا نبوغ چینیها در ساختن جاذبه برای کشورشان و داشتن خلاقیتی این چنین مثال زدنی است.
با توجه به اینکه ما محل دقیق و نحوه رفتن به پارک جهانی رو می دونستیم بازدید از این پارک رو توی برنامه خودمون قرار دادیم اما از اونجا که با توجه به تحقیقاتمون محل پل شیشه ای رو دقیق نمیدونستیم و در چین چند پل شیشه ای با فاصله های طولانی از پکن وجود دارند تصمیم گرفتیم این برنامه رو با تور بریم.
2-4. روز چهارم پکن: پارک جهانی – باغ وحش – گالری هنر
روز چهارم برنامه ما پارک جهانی، باغ وحش و گالری هنر پکن بود. صبح زود بعد از صرف صبحانه به سمت مترو حرکت کردیم و بعد از عوض کردن چند خط در ایستگاهDabaotai پیاده شدیم. از خروجی B خارج شدیم و با کمی پیاده روی به سمت چپ خیابان Fengbao Lu به ورودی زیبای پارک جهانی رسیدیم. دستفروشان در اینجا نقشه پارک رو می فروختند که با داشتن اون میتونستین با چشم بازتر و علم کاملتری از پارک دیدن کنید. چند عکاس هم بودند که عکس شما را با سردر پارک می گرفتند و روی دسته کلید می انداختند به قیمت 10 یوان. ورودی پارک برای هر نفر 100 یوان بود. بلیط ها رو تهیه کردیم. وارد پارک که شدیم اولین چیزی که دیدیم مجسمه های زیبای ایتالیایی بودند که به خوبی حس بودن در رم را به ما القا کرد. بعد مجموعه مسکو و ... رفتیم. پارک بسیار زیبا و منحصربفردی است.
پارک پر از عروس و دامادهایی بود که بهترین عکسهای زندگیشان را در این پارک می گرفتند. لباس عروس ها رنگ های قرمز و صورتی و یاسی و ... بود. تور لیدرمون هم قبلا گفته بود رنگ سفید برای چینی ها رنگ عزاست و معمولا برای عزاداری رنگ سفید می پوشند. حتی اگر می خواستید با عروس و دامادها عکس بگیرید با روی خوش و آغوش باز با شما هم عکس یادگاری می گرفتند. در قسمتی از پارک متوجه شدیم می توان به رسم تایلندی ها با یک فیل بسیار مهربان عکس گرفت به قیمت هر نفر 30 یوان. در بخش مصر با یک شتر دوکوهانه فوق العاده زیبای پشمالو هم عکس می گرفتند هر نفر 20 یوان.
رودخانه میانه پارک که پل هاربور استرالیا رو بر روی اون ساخته بودند در کنار سالن اپرای سیدنی و درختان بیدمجنون عظیم، منظره چشم نوازی رو در مقابل چشم هر بیننده ای قرار می داد که واقعا اگر فرصت بود دوست داشتیم تمام روز رو در این پارک منحصربفرد بگذرونیم. با این حال هر چی تونستیم عکس گرفتیم و با عجله به سمت باغ وحش پکن به راه افتادیم.
وروردی پارک جهانی پکن.
پارک جهانی. قسمت مربوط به مصر
پارک جهانی. عکس گرفتن با فیل یکی از تفریحات جالب پارک بود.
رودخانه زیبا داخل پارک جهانی که پل های معروف دنیا رو روی آن زده بودند
پارک جهانی. مجسمه های ایتالیایی
پارک جهانی. ماشین های برقی کرایه ای که برای هر یک ساعت 80 یوان اجاره می دادند و رانندگی آن با خودتان بود.
برای باغ وحش پکن در ایستگاه متروی Beijing Zoo از خروجی شمال شرقی خارج شدیم که دقیقا ورودی باغ وحش بود. بلیط باغ وحش پکن شامل دو بخش پاندا و بقیه حیوانات بود با قیمت های 10 و 14 یوان. پیشنهاد می کنم که از همون در ورودی بلیط Combo رو تهیه کنید که هم شامل باغ وحش می شه و هم خانه پانداها. هدف ما از باغ وحش دیدن پاندا، زرافه و پنگوئن بود که در سایر باغ وحش ها تا بحال ندیده بودیم، به همین دلیل محل این حیوانات خاص را روی نقشه باغ وحش مشخص کرده بودیم و به سمت اونها حرکت می کردیم. اما اگر کسی بخواهد از کل باغ وحش دیدن کند حتما یک روز کامل باید زمان بگذارد مخصوصا اینکه باغ وحش پکن بسیار بزرگ و محیط زیبا و مفرحی داشت.
با توجه به اینکه خواستگاه پاندا کشور چین و استان سی چوآن می باشد و در حال حاضر که تعداد پانداها بسیار محدود شده و پاندا حیوانی در خطر انقراض محسوب می شود در تمام دنیا تلاش ویژه ای جهت احیاء نسل این حیوان در حال انجام است و چین از این جهت همواره کمک های بین المللی دریافت می کند. برای دیدن پانداها بخش ویژه ای در باغ وحش تدارک دیده شده با نام Giant panda که قسمت هایی از آن هم به افتخار المپیک پکن 2008 و بخشی هم برای بازی های آسیایی ساخته و در معرض دید عموم قرار داده شده است. پاندا نوعی خرس با اخلاق انفرادی و منزوی است که غذای محبوب آن بامبو و گاهی هم میوه و کاهو و ... می باشد.
ظاهر دو رنگ سیاه و سفید آن و طرز نشستن و حرکات با نمک آن همواره موجب خلق شخصیت های کارتنی محبوبی گشته است و کمتر کسی است که با ذکر نام پاندا لبخند بر لبانش ننشیند و مطمئنا دیدن این حیوان بامزه و بی آزار از نزدیک برای خیلی ها آرزوست.
وارد بخش Giant panda که می شویم متوجه انبوه مردم و کودکانشان می شویم که با انگشت اشاره محل نشستن و غذا خوردن دو پاندا را به همدیگر نشان می دهند. محوطه ای شبیه جنگل با سنگ و چمن و تنه درخت و درختان بامبو درست کرده اند و دور تا دور آن را خندق کنده اند و با نرده های کوتاهی احاطه کرده اند. هم به لحاظ اینکه پاندا در قفس نیست و در فضای کاملا باز و وسیع است و محیطی شبیه محیط زندگی طبیعی را تجربه می کند و هم به لحاظ اینکه مردم مجبور نیستند از پشت میله ها و فنس ها به تماشای یک موجود زیبا و باارزش بنشینند مرا به وجد آورد.
در بخش دیگری تصاویری از پاندا، نوع زندگی و خوراک و ... پانداها به نمایش گذاشته شده بود. در بخش دیگری هم محوطه مورد نظر پاندا را با حصارهای شیشه ای خیلی بلند به طول چندین متر و بدون سقف درست کرده بودند و حتی پرنده ها هم ب راحتی به داخل پرواز و رفت و آمد می کردند و مردم هم در حال تماشای بامبو خوردن پاندا بودند که برای من تجربه ای فوق العاده بود.
بعد از دیدن پانداها به سمت زرافه و پنگوئن حرکت کردیم. در این مسیر چندین حیوان زیبای دیگر مثل پلیکان، فلامینگو، سمور و ... هم دیدیم که با توجه به منظره دریاچه محوطه و قوها و اردک های آن بسیار زیبا بود. از بین اردک ها، نوعی که به رنگ طلایی و بژ بسیار زیباست اردک مخصوص چین است. البته یکی از غذاهای لوکس و خوشمزه چینی ها هم اردک محسوب می شود که با توجه به زیبایی بی نظیر این نوع اردک نمی دونم چطورکسی حاضره اینها رو بخوره. به محوطه زرافه ها که می رویم میخکوب می شویم. هیچوقت فکر نمیکردم زرافه اینقدر بلند و با ابهت باشد، همیشه یه موجود ظریف و نازک و بلند تو ذهنم بود. اما چیزی که میدیدیم موجودی با ماهیچه های قوی و قدی باتوجه به متر ترسیم شده برروی دیوار بالغ بر 5 متر و مدام در حال راه رفتن و خودنمایی کردن. واقعا حیرت انگیز بود. به بخش پنگوئن ها که رسیدیم دیدیم که متاسفانه در حال تعمیر و بازسازی است و فعلا موقتا بسته بود.
باغ وحش پکن. خانه پانداها
باغ وحش پکن. پاندای غول پیکر
باغ وحش پکن. توضیحاتی درباره پانداها: دندان های قوی، دوندگانی سریع، و حیواناتی منزوی.
باغ وحش پکن. پلیکان ها در دریاچه باغ وحش
باغ وحش پکن. اردک زیبای چینی
باغ وحش پکن. زرافه های غول پیکر
باغ وحش پکن. عکسی نزدیک از صورت زرافه
باغ وحش را به سمت منطقه هنری پکن ترک می کنیم. پیدا کردنش خیلی از وقتمون رو گرفت و برخلاف تحقیقاتمون در نهایت چیزی که می دیدیم خیلی توجهمون رو جلب نکرد. لذا دیدن این گالری رو خیلی به شما توصیه نمی کنم.
منطقه و گالری هنر پکن
2-5. روز پنجم پکن: پل شیشه ای – خیابان وانگ فوجینگ - بازار پرل
روز پنجم برنامه ما پل شیشه ای بود. پلی در ارتفاعات پکن که شامل تله کابین، یک بالکن شیشه ای، پل شیشه ای و یک صفحه شیشه ای بود که راه رفتن روی اون تجربه ای جدید و در عین حال همراه با هیجان و آدرنالین بود. حرکت از هتل ساعت 8 صبح بود و حدود 5/2 ساعت در راه بودیم تا به محوطه ورودی پل رسیدیم.
بعد از ورود سوار یک سری ماشین برقی شدیم تا به محل سوارشدن تله کابین رسیدیم. تله کابین رو سوار شدیم چون هم آهسته حرکت می کرد و هم ارتفاع زیادی رو باید بالا می رفتیم و هم هوا مه آلود بود ترسناک بود. از داخل ابرها هم گذشتیم. دیگه هیچ چی دیده نمی شد. من واقعا می ترسیدم برگردم پشت سرم رو ببینم! مسافرای دیگه ایرانی در حین راه آواز می خوندن که خیلی خنده دار بود و از طرفی یه قوت قلبی بود که تنها نیستیم.
از تله کابین که پیاده شدیم من از بس که ترسیده بودم یه جایی گرفتم نشستم تا یکم به خودم مسلط بشم. هوا از بس مه بود چند متر اونطرفتر رو نمی شد دید. اولین جا راه رفتن روی یک بالکن شیشه ای بود. قطر این شیشه حدود یک اینچ هست و ظرفیت تحمل 800 نفر رو داره و منطقا هیچ خطری آدم رو تهدید نمی کنه و بهتره آدم بیشتر به لذتش فکر کنه. کاور کفش پوشیدیم که هم آسیبی به شیشه ها نزنیم هم شیشه ها رو کثیف نکنیم. بالکن شیشه ای در واقع یه چیزی شبیه همون بالکن خودمون اما دور یک کوه بود. یعنی یک طرفمون کوه بود و طرف دیگمون به اندازه یک متر و زیر پامون شیشه بود. همه خیلی آرام راه میرفتن و تند و تند عکس می گرفتن. از بالکن که گذشتیم باید یه تعداد پله رو برای رسیدن به پل پایین می رفتیم. یه کابلی از اینجا تا پل نصب کرده بودن که میشد با گرفتن یه بلیط 60 یوانی به ازای هر نفر یه دستگیره رو گرفت و تا اون پایین و کامل تو هوای آزاد سر خورد! صدای جیغ و فریاد کسایی که پایین می رفتن رو به وضوح می شنیدیم و چند بار کامل توی گوشمون اکو می شد.
خیلی ها منصرف شدن و تصمیم گرفتیم از همون پله ها پایین بریم! پله های شیب دار با چوب و سنگ و گاهی هم زمین صاف. درختای بین راه با شاخ و برگ های به خواب زمستانی رفته تصاویر قشنگی رو توی ذهنمون حک میکرد. همینطور که به جلو میرفتیم از شدت مه کم میشد و عقب رو که نگاه کردیم تازه فهمیدیم اون بالکن شیشه ای رو که توی مه روش قدم می زدیم درواقع چی بود! چه ارتفاعی. من که در حالت عادی از ارتفاع می ترسم الان دارم این جا وسط زمین و آسمون راه میرم برای خودمم عجیب بود که چه انرژی و هیجان مثبتی هست که ته دل من رو خالی نمیکنه. ب
ا ایرانی های عزیز همراهمون هم دوست شده بودیم و گرمی صحبت ها و خنده ها و عکس گرفتن هامون از همدیگه خاطرات خیلی خوبی رو توی پل شیشه ای برامون فراهم کرد که هرگز فراموش نمی کنم. به یاد شعار مردم چین میفتم که یه جاهایی توی در و دیوار متروشون نوشتن ما همه اعضای یک خانواده هستیم.
به پل شیشه ای که می رسیم اولین نکته ای که توجهمو جلب می کنه اینه که این یک پل معلقه!! یعنی علاوه بر اینکه شیشه ایه موقع راه رفتن تکون هم میخوره! واقعا تجربه ناب و حیرت انگیزی بود که به همه توصیه می کنم. مه رقیق شده بود و به خوبی ارتفاع و فضای زیر پا که کوه و صخره و زمین بود دیده میشد. بعد از پل شیشه ای با بالا رفتن از چند پله به صفحه شیشه ای میرسیم. اینجا یک محوطه مربعی شیشه ای بزرگ بود که باز هم حس متفاوتی از بالکن شیشه ای و پل شیشه ای به آدم می داد چون جایی نبود که ازش به عنوان دستگیره استفاده کنیم! در یک کلام بسیار خاص و جالب بود.
برای برگشتن باید نصف مسیری که با تله کابین بالا رفته بودیم با پله پایین میومدیم که خیلی زیاد بود (البته نه در حد پله های قلعه رود خان خودمان!) و آرام آرام رفتیم. می شد هم دوباره مسیر رو به بالا برمی گشتی و با تله کابین پایین میومدی که در هر دو صورت خیلی تفاوتی نداشت. در نوع خودش جالب بود و باز هم به خاطراتمون اضافه کرد. از تورلیدرمون خیلی تشکر کردیم که ما رو به این تور تشویق کرد.
در ورودی پل شیشه ای ، این نوع گردوی مخصوص چین رو میفروختند. مزش با گردوهای ایران خیلی متفاوت بود کاملا شیرین بود اصلا مزه شیرینی می داد!
تراس شیشه ای که دور تا دور یک کوه قله مانند بود.
نودل های چین هم که معروفه. ما هم این نودل رو با قیمت 12 یوان توی پل شیشه ای خریدیم. با توجه به نوع ادویه ها و سبزی های بخصوصی که استفاده می کنند فوق العاده خوشمزه بود.
پل شیشه ای و نگهبانان پل که لباس هایی مثل لحاف پوشیده بودن
پل شیشه ای
پل شیشه ای از نمای پایین در حال برگشت
صفحه شیشه ای که از یک طرف پله ورودی بود و سه طرف دیگه روی دره قرار داشت
بعد از برگشتن از پل شیشه ای چون 2-3 ساعت توی راه برگشت بودیم و استراحت کرده بودیم برناممون این بود که به خیابان مهم وانگ فوجینگ که خیابان اصلی شهر پکن هست و برای دیدن شب های زنده پکن می باشد برویم و همینطورم به یکی دیگه از بازارها که خیلی بهمون معرفی کرده بودن سری بزنیم.
برای رفتن به خیابان وانگ فوجینگ در ایستگاه متروی با همون نام یعنی Wangfujing پیاده می شویم. خیابانی با فروشگاه ها و پاساژهای برند zara، adidas، dior و ... هر چیزی که فکرش رو بکنید و البته با قیمت هایی سر به فلک کشیده. با توجه به تحقیقات قبلیمون توی اولین چهارراه این خیابان در سمت چپ یک کوچه ای هست که به نام junk food معروفه و پر از غذاهای عجیب و غریبه. ما هم برای دیدن این غذاهای هیجان انگیز به این کوچه وارد شدیم. اینجا مقر غذاهای غیرقابل تحمل مثل عقرب، هزارپا، سوسک و کرم و هشت پا و از این دست غذاهاست. باورکردنی نیست. عقرب هایی به سیخ های چوبی کشیده شده اند و هنوز در حال دست و پا زدن هستند شاید تا ساعت ها، تا اینکه یک مشتری بیاید بپسندد و سفارش بدهد و سیخ عقرب را روی آتش بگیرند و کباب کنند و تمام شود زجر این حشره مفلوک. برای من به شخصه زیاد اهمیتی ندارد که انسان ها از چه چیزهایی در دنیا به عنوان غذا استفاده می کنند اما مطمئنا زجر دادن هر حیوانی فقط به این دلیل که قدرت انسان بیشتر از اوست و اینبار و در این دوره زمانی اوست که غذای انسان است نه برعکس، نه اخلاقیست و نه خداپسندانه. در کل این خیابان که قدم میزنم و تماشا می کنم احساس می کنم گویی همه برای تماشای اینجا آمده اند و این خیابان و کلیه آنچه میبینم صرفا نمایشی بیش نیست اما طولی نکشید که با دیدن پسر جوانی در حال خوردن پاهای هشت پای در حال بخار به همراه سبزیجات و کمی آنطرفتر سیخ عقرب در حال کباب شدن متوجه شدم همه اینها واقعیت دارد.
در کل هر چیزی که در ذهنم از این خیابان نقش بست را هنوز هم نمیتوانم درک کنم! بقیه خیابان وانگ فوجینگ را با حس کنجکاوی و پاییدن بیشتری نظاره می کنم شاید ذهن ناخودآگاهم هنوز منتظر دیدن چیزهای عجیب است!
خیابان وانگ فوجینگ
خیابان وانگ فوجینگ Night Food Street
خیابان وانگ فوجینگ. این یکی برنج است و قابل خوردن!
حرکت را به سمت مترو ادامه میدهیم تا بازار پرل هم از جمله نقاطی از پکن باشد که من هم از آن گذری کرده باشم. برای این بازار در ایستگاه مترو Tiantandongmen پیاده شدیم. یک پاساژ چند طبقه بود که انواع پوشاک و شال و کیف و مروارید و ... در آن پیدا میشد. تاکتیک فروشنده ها هم این بود که قیمت ها رو چندین برابر میگفتن و بعد کم کم پایین میومدن. اینجا برای خرید تقریبا مناسب بود. اکثر خریدارها هم یا اروپایی بودند یا از ایران خودمان.
2-6.روز ششم پکن: مجموعه المپیک – برج تلویزیونی CCTV – LCD
برنامه روز آخر ما دیدن استادیوم آشیانه پرنده "bird nest" و مکعب آبی و مشعل المپیک و دیدن مجموعه آن، برج تلویزیونی CCTV و بزرگترین LCD دنیا بود. ساعت 12 شب هم باید وسایلمون رو کامل جمع میکردیم و چک اوت می کردیم و در لابی منتظر اتوبوس فرودگاه می بودیم.
برای دیدن استادیوم و مجموعه المپیک باید در ایستگاه مترویOlympic Sport Center پیاده شوید. بعد از اون حدود 200 متر رو پیاده به سمت شمال بروید تا به محوطه دهکده المپیک برسید. وارد شدن به محوطه ورزشگاه ها رایگان است اما برای ورود به داخل استادیوم ها باید بلیط تهیه کرد. بلیط استادیوم نفری 50 یوان و بلیط مکعب آبی نفری 30 یوان بود که ما فقط بلیط استادیوم رو تهیه کردیم. این استادیوم بزرگترین سازه فلزی دنیاست. ساختار و معماری آشیانه پرنده بسیار جالب بود. گویی یک پرنده که چوب و شاخه های نازک رو دانه دانه در کنار هم و به هم می بافد تا آشیانه ای بسازد. سازه مهندسی پیشرفته ای که ترتیب و توالی نصب قطعات بزرگ و کوچک و نا منظم آن در یک نظر مبهم بود و با تماشای آن دقیقا نمی شد فهمید اول کدام قطعه کار نصب شده! از پله ها بالا رفتیم و در بالاترین طبقه وارد شدیم. بسیار بزرگ بود.
تصور اینجا وقتی که 80 هزار نفر جمعیت یکصدا می شوند نفسگیر بود. در میانه صندلی ها دو سکوی شیشه ای مخصوص مهمانان VIP تعبیه شده است. ال سی دی های بزرگ در آن نصب شده و بلندگوهایی با تنظیم صدای عالی که در حال پخش موزیک زیبای کیتی پری بودند لذت بخش بود.
کارگران در میانه میدان در حال ساخت مجموعه زمستانی با برف مصنوعی بودند. اینجا یادگار و افتخار مردم چین از المپیک است. بسیار به آن می بالند همچنان که هنوز هم دست فروشان نمادهای المپیک را در بیرون از استادیوم می فروشند. مکعب آبی هم که برای انجام ورزش های آبی المپیک ساخته شده بود در مجاورت استادیوم قرار دارد و بسیار زیبا جلوه می کند. سازه مشعل المپیک هم در آنسوی استادیوم خودنمایی می کرد. برج هایی که برای این مسابقات جهانی در این مجموعه ساخته شده بودند هر کدام با ظاهر خاص و معماری مدرن و ویژه همگان را به تماشا دعوت می کردند.
مجموعه المپیک
مجموعه المپیک، سازهایی که در افتتاحیه المپیک توسط گروه رقصنده استفاده شدند
مجموعه المپیک نمای داخلی ورزشگاه
مجموعه المپیک
مجموعه المپیک. مسیر تخلیه اضطراری که الان برای بازدید از سقف ورزشگاه استادیوم آشیانه پرنده مورد استفاده قرار می گیرد.
مجموعه المپیک. مشعل المپیک
مجموعه المپیک. مکعب آبی برای برگزاری ورزشهای آبی
بعد از دیدن مجموعه المپیک برای دیدن برج تلویزیونی پکن یا CCTV در ایستگاه Jintaixizhao از مترو پیاده شدیم. برجی عظیم با معماری بسیار خاص که هر بار که در این 6 روز از کنار برج رد می شدیم حتما نگاه هامون رو به اون می دوختیم. این برج در سال 1992 ساخته شده است. با احتساب آنتن ها، بلندترین سازه در پکن، سومین در چین و ششمین در دنیاست با ارتفاع 405 متر. توریست ها می تونن به داخل برج برن و از طبقه 22 اون کل شهر پکن رو ببینن. در طبقه 19 اون هم میشه یک bird's eye view داشت که درواقع سه دایره ای که در سقف رو به پایین برج نصب شدند برای همین مورد است. ما هم دوست داشتیم داخل برج بریم اما به علت پیدا نکردن ورودی اون و نبود وقت تصمیم گرفتیم به سمت LCD بزرگ پکن حرکت کنیم.
برج تلویزیونی CCTV (برای داشتن دید از بالا و bird's eye view برج عکسها را از اینترنت گذاشتم)
با مقداری پیاده روی به LCD رسیدیم که متوجه شدیم آغاز ساعت روشن شدنش از 5/5 بعدازظهر هست. نیم ساعتی که وقت داشتیم یه چرخی اون دور و بر زدیم. در اون نزدیکی چند تا پله رو پایین رفتیم با شهری زیرزمینی از رستوران و فروشگاه های لوکس مواجه شدیم. یک تلویزیون بزرگ هم در وسط سالن نصب شده بود که مدام تبلیغ می کرد ما تلویزیون 3D بدون نیاز به عینک ساختیم و کارتن های سه بعدی پخش می کرد. چند دقیقه ای اونجا نشستیم و بعد برای دیدن LCD بزرگ بالا رفتیم. روشن شده بود و تصاویر رنگارنگی در حال نمایش بود.
کل اون محوطه به واسطه این LCD روشن شده بود و یک لطافت خاصی به محیط خشن و سرتاسر برج اون منطقه بخشیده بود. مدرن بود و زیبا. اندکی اینجا نشستیم و تماشا کردیم و بعد برای رفتن به هتل و خداحافظی از شهر زیبا و مردم دوست داشتنی پکن راه افتادیم.
بزرگترین LCD دنیا
حدود ساعت 5/12 شب از هتل به سمت فرودگاه رفتیم و مدتی به انتظار نشستیم تا کانتر پرواز باز شد و کارت پرواز گرفتیم. پرواز ما ساعت 6 صبح به مقصد آلماتی بود. از خستگی تمام طول پرواز رو خواب بودیم و ساعت 9 صبح به وقت آلماتی در فرودگاه آلماتی به زمین نشستیم.
سرویس ترنسفر فرودگاهی نیومده بود و با مراجعه به دفتر air astana در فرودگاه و تماس با مسئول مورد نظر، یک ون برای انتقال ما به هتل فرستادند. هوا تا حدی سردتر از پکن بود. چهره آدمها هم اینجا بسیار متفاوت بود. چشم بادومیها چشمهای بزرگتر از چشمهای چینی داشتند و برخی هم که کاملا نژاد روس داشتند. در حین مسیر هتل متوجه شدیم اینجا چندان از برج و آسمان خراش های مدرن خبری نیست و بیشتر ساختار شهر، خانه هایی با سقف شیروانی بود. Kazakhstan hotel بهترین هتل شهر و در یک منطقه خوب شهر بود، اهمیت این هتل در فرهنگ مردم تا حدی است که عکس آن را بر روی اسکناس های خود کشیده اند.
هتل قزاقستان
تصویر هتل قزاقستان روی اسکناس 5000 تنگه ای
آسمان شهر کاملا ابری بود و با توجه به پیش بینی های هواشناسی همه منتظر باریدن برف بودیم اما خوشبختانه در دو روزی که ما مهمان این شهر بودیم برفی نبارید و فقط در صبح روز سوم که حرکت به سمت ایران بود تمام شهر به یکباره از شب تا صبح سفید پوش شد و چنان همه ما را به وجد آورد که تمام خاطرات کودکیمان از برف های ایران در سالهای دور در یک نظر زنده شد و همگی خدا را بخاطر دیدن این برف زیبا شکر کردیم.
هتل قزاقستان یک هتل 26 طبقه ای بود و در همان ساعت حدود 10 صبح چک این ما را انجام داد و اتاقها را تحویل داد.
در نزدیکی هتل بسمت چپ یک فست فود با قیمت مناسب هم بود که در این دو روز بخوبی از ما پذیرایی کرد. صبحانه هتل هم بسیار عاالی بود و از شیر و قهوه و چای و تخم مرغ گرفته تا انواع شیرینی جات و مربا و گردو و .... همه چیز رو به صورت کامل ارائه می کرد.
بر خلاف چین در اینجا ذائقه غذایی کاملا با ما ایرانی ها سازگار بود. البته بجز یک مورد که آن هم استفاده از گوشت اسب به عنوان غذا بود. گوشت اسب به عنوان یک غذای نسبتا لوکس در قزاقستان مصرف می شود و رستوران هتل هم استیک اسب را با قیمت 6000 تنگه معادل 60000 تومن ارائه می کرد. البته چون 30 درصد مردم قزاقستان مسلمان نیستند فروش گوشت خوک هم در کنار سایر انواع گوشت در بازارها مرسوم بود.
صبحانه مفصل هتل قزاقستان
3-1. روز اول آلماتی: میدان جمهوری – بازار سبز
بعد از کمی استراحت به سمت میدان جمهوری که میدان اصلی شهر آلماتیست حرکت کردیم. از هتل تا میدان جمهوری پیاده یک ربع راه بود که ما با توجه به GPS و نقشه mapsme به راحتی آن را پیدا کردیم. میدانی وسیع با یک ستون بلند در میانه آن که یک مجسمه روی آن سوار بود.
در ضلع جنوبی میدان، کاخ رییس جمهور و ساختمان سابق دولت و تلویزیون ملی قرار گرفته است. ستون بلند وسط میدان درواقع بنای یادبود استقلال قزاقستان است و مجسمه روی آن به شکل جنگجویی است که با یک دشنه بر روی یک پلنگ بالدار ایستاده است.
در کمال تعجب می دیدیم که فرمان بعضی از ماشین ها در سمت راست و بعضی دیگه در سمت چپ قرار داره و مردم بدون هیچ مشکلی در حال رانندگی و تردد هستند. بر خلاف پکن در اینجا احترام به عابر پیاده خیلی زیاد بود و بدون اینکه روی خط عابر پیاده حرکت کنیم هم با توقف ماشین ها در فاصله چندمتریمون مواجه می شدیم! توی پکن بوق زدن مداوم ماشین ها آدم رو اذیت می کرد ولی اینجا دیگر اثری از بوق نبود. شهر آلماتی به شهر سیب مشهور است و به همین دلیل هم در جای جای شهر نمادهای مختلفی به شکل سیب درست کرده بودند و به بهترین شکل محصول شهرشون رو تبلیغ کرده بودند و البته نمادهای زیبایی هم برای عکس گرفتن بودند. مطابق تحقیقاتمون ما باید توی این شهر یک نوع سیب خاص که هم داخل و هم بیرونش قرمز باشه رو پیدا می کردیم اما با پرس و جو از فروشنده های مختلف متوجه شدیم این نوع سیب رو در کشورهای دیگه مثل اسلوونی میشه پیدا کرد.
میدان جمهوری و یادبود استقلال
میدان جمهوری و نماد سیب
میدان جمهوری و نماد سیب
بعد از میدان جمهوری با استفاده از اتوبوس شماره 11 به بازار سبز یا Green Market رفتیم. بازار سبز یک بازار بزرگ سرپوشیده است که انواع خوراکی های مختلف مانند انواع نان، انواع گوشت، انواع خشکبار، انواع مرباجات و میوه جات و ... در آن به فروش می رسد و در اطراف آن هم فروشگاههایی برای فروش پوشاک وجود دارد. نکته قابل توجه در اینجا این است که بسیاری فروشنده ها در اینجا تاجیک هستند و زبان فارسی را با لهجه شیرینی صحبت می کنند. جو گرم و صمیمی این بازار برای ما فارسی زبانان آن هم در کشوری غیر از ایران بسی زیبا و فراموش ناشدنیست.
با یکی از آنها که هم صحبت می شویم می گوید کار در کشور قزاقستان خیلی بیشتر از کشورهای هم جوار پیدا می شود و لذا مهاجران بسیاری از کشورهای همسایه در این کشور زندگی می کنند. با شوخی و طعنه می گوید البته قزاقها هم اهل کار نیستند...! با توجه به تحقیقاتمان اینجا می توانستیم شیر اسب هم پیدا کنیم. لذا با توجه به راهنمایی هم صحبت تاجیکمان به اندازه یک لیوان کوچک به قیمت 150 تنگه خریدیم تا طعم آن را بچشیم. ظاهر آن کاملا شبیه شیر معمولی بود اما طعم و بوی آن اندکی ترش مزه با کمی تیزی در ته گلو . چیزی شبیه دوغ اما نه کاملا عین دوغ.
با گفته دوست تاجیکمان که با حرکات دست و کلام کشدارش شیر اسب را آرامش دهنده روح و روان توصیف کرد خوردن این شیر هم بر اعماق دل ما نشست و آن را به عنوان یک تجربه جالب در ذهن و خاطرمان ثبت کردیم.
بازار سبز
بازار سبز و فروش گوشت اسب
بازار سبز و فروش پوست گرگ
بازار سبز و شیر اسب که قزاقستانی ها بهش کومیس میگن
3-2. روز دوم آلماتی: پیست مدئو – کلیسا – برج تلویزیونی – تله کابین koktobe – بازار مگا سنتر
روز بعد برنامه ما سنگین بود. لذا صبح زود و پس از صرف صبحانه به سمت پیست مدئو حرکت کردیم. برای رفتن به این پیست از جلوی هتل قزاقستان اتوبوس شماره 12 را سوار می شویم و با پرداخت 80 تنگه معادل 800 تومان پس از زمان حدود نیم ساعت به پیست می رسیم.
مسیر راه به سمت کوهستان است و تا حدی پوشیده از برف. اما از مه سنگینی که شهر را پوشانده است اصلا خبری نیست و هوا صاف و تمیز است. پیست مدئو یک پیست اسکی روی یخ و پاتیناژ با شهرت بین المللی است که همواره پذیرای مهمانان خارجی و برگزار کننده انواع مسابقات در سال است. بلیط ورودی 1800 تنگه است و در داخل عده ای از بچه ها در حال بازی اسکیت هستند. با چه مهارتی اسکیت بازی می کنند! واقعا جالب و زیبا بود. در این موقع سال با توجه به آغاز نشدن زمستان و بازی های زمستانی پیست مدئو هم خلوت بود. چند دقیقه ای آنجا نشستیم و لذت بردیم و برای بازگشت به راه افتادیم.
پیست مدئو (به دلیل داشتن دید از بالا عکس از اینترنت)
پیست مدئو
پیست مدئو
Route اتوبوس پیست مدئو
شهر آلماتی نسبت به پکن شهر کوچکیست و با دانستن سیستم حمل و نقل اتوبوسرانی آن به راحتی می توان از این سوی شهر به آن سوی شهر رفت آن هم در زمان کم. پس از مدئو بسمت کلیسای Zenkov که مهمترین و زیباترین کلیسای شهر آلماتیست رفتیم. اتوبوس شماره 11 را از جلوی هتل سوار شدیم و در مجاورت کلیسا پیاده شدیم.
هزینه اتوبوس و مترو در آلماتی برای هر بار سوار و پیاده شدن کلا 80 تنگه معادل 800 تومان و ارزان است. کلیسای Zenkov کلیسایی بزرگ بود به رنگ زرد و میزبان عروس و دامادهای شهر. محوطه کلیسا پر بود از کبوترهای زیبا که هر کسی با خرید یک بسته گندم به قیمت 100 تنگه، می توانست کبوتران را به پرواز در آورد و دور خود جمع کند. کبوترها با چه اشتیاقی به صورت یک دست به این سو و آن سو پرواز می کردند و غذای روزشان را میل می کردند.
صدای بق بقوی کبوتران و خنده مردم از شیطنت های آن ها و از سروکول مردم بالا رفتنشان کل فضا را پر کرده بود و دیگر هیچ چیز نمی شندیم. جایی مناسب عکس و فیلم یادگاری که ما هم اصلا کم نگذاشتیم. داخل کلیسا هم با تزیینات بزرگ و طلایی مزین شده بود که زیبا بود. مسیحیان اینجا مذهب ارتدکس دارند. مرد و زن و پیر وجوان را می دیدیم که با روشن کردن شمع و خواندن دعا روحشان را تسلی می بخشند و می روند.
محوطه اطراف کلیسای zenkov
کلیسای zenkov
از کلیسا اتوبوس شماره 11 را سوار شدیم و به هتل رفتیم. پس از طرف ناهار و اندکی استراحت به سمت تله کابین koktobe که در خیلی از جاهای شهر نامش به چشم می خورد حرکت کردیم. برج تلویزیونی آلماتی هم در آنجا بود. ورودی تله کابین koktobe نزدیک هتل هست تله کابین را سوار می شویم و پس از 10 دقیقه دقیقه به آنجا می رسیم.
تله کابین را به قیمت 2000 تنگه برای رفت و برگشت سوار میشویم و به برج تلویزیونی می رسیم. همه جا مه آلود است. برج تلویزیونی از فاصله چند متری هم اصلا دیده نمی شود! همه جا سرد و مه آلود است و شهر از این بالا دیده نمی شود اما از ظاهر امر پیداست که از این بالا می توان کل شهر آلماتی رو دید. بالاخره برای چند دقیقه ابر و مه کنار رفت و برج تلویزیونی آلماتی خودش رو نشون داد، باور کردنی نبود یعنی ما نمی تونستیم برج به این بزرگی رو ببینیم؟!
این برج با توجه به ارتفاع شهر آلماتی از سطح دریا و ارتفاع خودش بلند ترین برج دنیاست شاید بخاطر همین در ابرها پنهان شده بود و خودش رو به ما نشون نمی داد. مردم عادی و توریست ها امکان بازدید از داخل برج تلویزیونی آلماتی را ندارند برای همین هم چند تا عکس انداختیم و در حالی که از سرما یخ زده بودیم با تله کابین به هتل برگشتیم.
koktobe . تابلوی تله کابین
koktobe
koktobe
koktobe
koktobe و برج تلویزیونی بعد از بیرون آمدن از مه
پس از اندکی استراحت در هتل، به سمت مرکز خرید مگاسنتر به راه افتادیم. برای رفتن به مگا سنتر اتوبوس شماره 65 را سوار شدیم و در نزدیکی مگا سنتر پیاده شدیم. یک پاساژ مدرن و زیبا . اینجا هم همه چیز قیمت بالا داشت. مثلا کاپشن با قیمت 100 هزار تنگه تا 400 هزار تنگه!
مگا سنتر
پس از اینجا به سمت هتل حرکت کردیم تا وسایلمان را جمع کنیم و فردا ساعت 8 صبح در لابی هتل منتظر ترنسفر فرودگاهیمان شویم. صبح روز حرکت به سمت ایران، شهر پوشیده از برف همه ما را به وجد آورد که اصلا دلمان نمی خواست برگردیم! تمام شب برف اومده بود و هنوز هم برف ادامه داشت. برای مردم خودشان همه چیز عادی بود اما نه برای ما که سالهاست برف درست و حسابی ندیده ایم! به معنای واقعی کلمه سفید مثل برف. همه جا سفید سفید که فقط گاهی عبور یک عابر این صحنه دست نخورده را عوض می کرد. بسیار زیبا.
در فرودگاه هم برای اینکه هواپیما در بلند شدن و ارتفاع دچار یخ زدگی و مشکل نشود با ماشین های مخصوصی روی آن ضدیخ پاشیدند و کل آن را با مواد نارنجی و سبز رنگی شستند که در نوع خودش برای ما جالب بود.
برف زیبای روز آخر کل شهر رو سفید پوش کرده بود
برف زیبای روز آخر کل شهر رو سفید پوش کرده بود
آماده کردن هواپیما برای بلند شدن در برف
آماده کردن هواپیما برای بلند شدن در برف، پاشیدن ضد یخ روی بال ها
-1. حمل و نقل عمومی آلماتی
چون سیستم حمل و نقل عمومی آلماتی بر پایه اتوبوس ها هست با استفاده از یکی از این سایت ها مسیر حرکت اتوبوس ها رو پیدا کنید. Zaproezd یا Wikirouts. با توجه به شماره اتوبوس ها یا اینکه با پیدا کردن نقطه مورد نظر روی نقشه با کلیک بر روی آن، کلیه اتوبوسهایی که به آنجا می روند برای شما لیست می شوند خیلی از مسیرهای اتوبوس رو حتی خود مردم هم نمیدونن پس بهترین راه اینه که قبل از حرکت همه شماره اتوبوس ها رو خودتون در بیارید. اگر در هتل قزاقستان هم سکونت دارید که بهترین نقطه شهر هست و خیلی از اتوبوس ها از خیابان روبروی هتل یعنی Dostyk Ave. عبور می کنن که می تونید از اونها استفاده کنید.
5. نتیجه گیری و توصیه ها
هر دو شهر پکن و آلماتی و در کل پکیج تور، مسافرت بسیار عالی را برای ما رقم زد. پکن و آلماتی دو شهر متفاوت هستند که از بدو ورود متوجه می شوید به یک کشور دیگر وارد شده اید! در نظر داشته باشید پکن شهر بسیار بزرگی است و همه چیز از هم فاصله دارد. در پیاده روی ها و خورد و خوراکتان، همواره به فکر سلامتی خود باشید تا در کل سفر زیبایی در خاطرتان نقش ببندد.
در شهر پکن حتی در قسمت های پایین شهر هم که ما رفتیم هیچ مشکلی به لحاظ امنیت مشاهده نکردیم و هیچ موردی از جمله دزدی و ... از هیچیک از همسفرانمان نیز نشنیدیم. مردم چین بسیار مهربان و محترم بودند.
کشور قزاقستان نسبتا یک کشور امنیتی بود و البته مانند چین در ایستگاههای مترو بازرسی اشعه ایکس و بازرسی بدنی داشت. بر خلاف چین، در قزاقستان عکس گرفتن در خیلی از جاها ممنوع بود حتی در بازار سبز! در فرودگاه آلماتی هم به یکی از همسفران ما که یک مجسمه سنگی بودا از چین خریداری کرده بودند ایراد گرفتند که ممکن است عتیقه باشد و پاسپورت هایشان را گرفتند و می گفتند باید با سفارت ایران در قزاقستان تماس بگیرید و موضوع را حل و فصل کنید. زبان انگلیسی را نمی پذیرفتند و یکی از ماموران مرتب می گفت فقط به زبان روسی صحبت کنید. نگران و ناراحتشان بودیم تا اینکه یکی از ایرانیان در آنجا که زبان روسی بلد بود به همراه دخترش اتفاقی متوجه موضوع شدند و وساطت کردند و با چانه زنی و گفتگوی بسیار مشکل را حل کردند. سعی کنید هر نوع خریدی می کنید حتما فاکتور آن را به عنوان مدرک تا پایان سفر نزد خود نگهدارید.
در فرودگاه پکن هم باتری ها و فندک ها و پاوربانک ها را از داخل چمدان ها حتما چک می کردند. سعی کنید آن ها را در چمدانها دم دست بگذارید. چیزهایی مانند فندک هم به هیچ وجه اجازه خروج نداشت و همه را همانجا تحویل گرفتند.
کاملا مواظب ویزاهای خود بخصوص ویزای گروهی خود باشید که گم شدن آن به هیچ وجه مشکلی نیست که قابل حل باشد و خدایی نکرده شما را وارد مشکلات دامنه داری می کند.
6. خلاصه ای از جاذبه های توریستی پکن و آلماتی
ردیف های به رنگ بنفش، گشت های شهری روی پکیج تور هستن و هزینه هاشون هم به عهده تور هست.