مدت ها بود که برای یک سفر تابستانی برنامه ریزی می کردم. با توجه به شرایط، سفر طولانی ممکن نبود. بنابراین با توجه به مرخصی خودم و همسرم، کشور گرجستان (سفر هوایی) رو انتخاب کردیم. از آنجا که شیراز زندگی می کنیم امکان آغاز تور از شیراز و تهران رو داشتیم. در نهایت دیدیم که تورهای شیراز با شرایط مشابه حدود یک میلیون تومان به ازای هر نفر از تورهای تهران گران تر هستند. حدود 200 هزار تومان از این اختلاف به دلیل هزینه پرواز طولانی تر بود اما برای مابقی این اختلاف توجهی پیدا نشد. تور یک هفته تفلیس (در کشور ما و آلمان به آن تفلیس گفته می شود ولی تلفظ صحیح آن تبیلیسی هست) و باتومی(4+3) رو انتخاب کردیم. با وسواس زیادی هتل مناسبی رو انتخاب کردیم. برای این کار تعداد ستاره های هتل، امتیاز هتل در سایت Booking و درصد Excellent و very good در سایت TripAdvisor رو ملاک انتخاب در نظر گرفتیم(جدول 1). بدین ترتیب هتل Holiday inn در تبیلیسی و هتل Leogrand رو در باتومی انتخاب کردیم.
جدول 1: ارزیابی هتل های باتومی و تبیلیسی بر مبنای امتیازات سایت های مختلف
Hotel | Trip adviser | Booking | |||
City | Star | Excellent | very good | ||
Holiday Inn Tbilisi | Tbilisi | 4 | 55 | 38 | 8.4 |
Hotels & Preference Hualing Tbilisi | Tbilisi | 5 | 51 | 33 | 8.4 |
Museum Hotel Orbeliani | Tbilisi | 4 | 68 | 23 | 8.7 |
Mercure | Tbilisi | 4 | 69 | 22 | 8.7 |
Kalasi | Tbilisi | 4 | 27 | 46 | 7.9 |
Ivera | Tbilisi | 4 | 25 | 45 | 8.2 |
Biltmore | Tbilisi | 5 | 60 | 22 | 8.3 |
Golden palace | Tbilisi | 4 | 16 | 20 | 7.8 |
Vilton | Tbilisi | 4 | 25 | 34 | 8.7 |
Euphoria Batumi Hotel | Batumi | 4.5 | 45 | 34 | 8.3 |
Hotel Intourist Palace | Batumi | 4 | 32 | 39 | 7.9 |
Leogrand Hotel & Casino | Batumi | 5 | 47 | 28 | 8.5 |
Batumi | 5 | 71 | 22 | 8.4 | |
Batumi | 5 | 42 | 33 | 8.8 | |
Sanapiro | Batumi | 3 | 23 | 25 | 8 |
Sputnik | Batumi | 4 | 13 | 20 | 8.1 |
جمعه 20 مردادماه 1396، برای سفر به تبیلیسی به فردوگاه امام مراجعه کردیم. بعد از اینکه روند اداری رو انجام دادیم به تماشای فرود و تیک آف هواپیماهای مختلف نشستیم و کلی درباره تفاوت های بوئینگ 737 و ایرباس 320 و 340 و سیستم Trust reversal هواپیما (سیستمی که سرعت هواپیما را در حین نشستن کاهش می دهد) صحبت کردیم. پرواز ساعت 17:50 می بایست انجام می شد که با کمی تاخیر انجام شد. ایرباس 320 هواپیمایی آسمان به مقصد تبیلیسی. پرواز خوبی بود و هواپیمایی آسمان مثل همیشه با غذاهای ایرانی از مسافران پذیرایی کرد(شکل 1). زرشک پلو با مرغ و سالاد شیرازی (کی گفته شیرازی ها تنبل هستند؟ کدوم قوم می تونه خیار و گوجه و پیاز رو این همه ریز کنه؟)
شکل 1: زرشک پلو با مرغ، هواپیمایی آسمان
بعد از حدود 90 دقیقه به فردوگاه تبیلیسی رسیدیم. فرودگاه نسبتا کوچکی که در ساعت ورود ما نسبتا خلوت بود. هوای تبیلیسی نسبتا گرم و شرجی بود. پس از تحویل چمدان ها مسئول تور رو پیدا کردیم و سوار بر اتوبوس به سمت هتل روانه شدیم. در طول مسیر، مسئول تور، تورهای یک روزه ای را پیشنهاد کرد که برخی از همسفران انتخاب و ثبت نام کردند. ما هم تور گشت شهری تبیلیسی به قیمت 10 دلار و تور بازدید از سه شهر اپلستسیخه، گوری و متسختا به قیمت 55 دلار خریداری کردیم.
در طول مسیر به فضای اطراف، ساختمان ها و اماکن دیدینی که در مسیر بود دقت می کردیم. یکی از جالب ترین محل هایی که در طول مسیر دیدیم میدان قهرمانان تبیلیسی بود(شکل 2). راهنما توضیح داد که روی هر یک از المان های این میدان نام افرادی که در جنگ با روسیه کشته شده اند حک شده است. با وجود اینکه من خبرها رو معمولا دنبال می کنم اما همچین جنگی رو یادم نمی آمد. بعد که جستجو دیدم در سال 2008 گرجستان یک جنگ با روسیه بر سر مناطق آبخازیا و اوستیا جنوبی داشته اند.
شکل 2: میدان قهرمانان تبیلیسی (منبع: اینترنت)
به هتل Holyday inn رسیدیم. هتلی زیبا و شیک. با توجه به اینکه چهار شب در تبلیسی اقامت داشتیم، توجه زیادی به انتخاب هتل در تبیلیسی داشتم. تقریبا همه کامنتها در TripAdvisor را مطالعه کردم و انتظار هتل بسیار خوبی را داشتم و خوشبختانه در واقعیت هم همین طور بود. بعد از رسیدن به هتل اتاق رو تحویل گرفتیم و با وجود اینکه حدود ساعت 22 بود برای صرف شام بیرون رفتیم. اولین قدم تبدیل پول بود که به کمک یک صرافی در کنار هتل به ازای 100 دلار 238 لاری دریافت کردیم. نکته ای که باید بدانید این هست که در گرجستان صرافی و کلیسا خیلی زیاد هست. دقت کنید از صرافی های بدون علامت درصد استفاده کنید. سپس برای خوردن شام تاکسی گرفتیم و به مک دونالد خیابان روستاولی رفتیم. بر مبنای تجربه و سفرنامه سایر دوستان موقع تاکسی گرفتن حسابی برای کاهش قیمت صحبت کردیم و در آخر با 4 لاری راننده راضی شد. پس از صرف رویال برگر در مک دونالد تصمیم گرفتیم قدم زنان به هتل برگردیم. بر مبنای اطلاعات سفرنامه دوستان از اینترنت سطح شهر با نام (Tbilisi love you) که در اغلب نقاط مهم شهر وجود داشت، مسیر را با نقشه گوگل پیدا کردیم. از اون به بعد با روشن کردن جی پی اس گوشی بدون نیاز به اینترنت میسر مشخص شد. سه نکته جالب را در مسیر برگشت به هتل متوجه شدیم که عبارتند از:
- در گرجستان زنان نقش چشمگیری دارند. صرافی ها و مغازه های شبانه روزی و خیلی از مراکز توسط زنان اداره می شد و تنها شغلی که خانم ها در آن حضور نداشتند تاکسیرانی بود. حتی شنیدیم که اولین بار که کورش به گرجستان حمله می کند با لشکر زنان مواجه می شود.
- گرجستان امنیت بالایی دارد بطوریکه شما نیمه شب خانم هایی می بینید که در مسیرهای خلوت و نسبتا تاریک قدم می زنند. بعدا که در این زمینه پرسیدیم گفتند که گرجستان سومین کشور امن دنیا هست.
- رفتار مردم گرجستان به گونه ای هست که شب ها تا دیر وقت بیدار هستند و صبح ها هم دیر سرکار حاضر می شوند بطوریکه ساعات آغاز به کار ادارات و مدارس 9 صبح هست و مشاغل خصوصی بعد از 10 یا 11 صبح سرکار حاضر می شوند.
صبح اولین روز برای دیدن دیدنی های تبیلیسی از هتل راه افتادیم. کلیسای سامه با، تندیس گرگاسالی (کاشف تبیلیسی)، حمام های سولفوری شاه عباس، آبشار تبیلیسی، پل عشق و ... رو دیدیم. کلیسای سامه با بزرگترین کلیسای ارتدکس دنیا هست و از آنجا نمای فوق العاده ای به همه شهر وجود دارد(شکل های 3 - 5). معماری بسیار زیبا، واقع شدن در ارتفاع و نمای زیبا از شهر و زیبایی های تبیلیسی، زیبایی و شکوه منحصر بفردی را برای این کلیسا ایجاد کرده است. پس از آن در کنار تندیس گرگاسالی با پیشینه شهر تبیلیسی آشنا شدیم. آنگاه از حمام های سولفوری شاه عباس بازدید کردیم (البته از بیرون). برای حمام کردن در حمام سولفوری قبل از ساعت 18 نیازی به رزرو نیست اما پس از آن به رزرو نیاز دارد. در کنار حمام های سولفوری زنان محلی مشغول فروش عسل بودند. ظرف های سه کیلویی عسل با قیمت بسیار مناسب (فکر می کنم 20 لاری به ازای سه کیلو عسل) نسبت به ایران. قیمت نسبتا کم و دشواری حمل آن در چمدان در کنار لباس ها، تردید زیادی ایجاد می کرد. نهایتا تصمیم به خرید گرفتیم. پس از برگشتن از سفر کیفیت عسل خریداری شده را با انواع روشها بررسی کردیم که خوشبختانه اصالت آن تایید شد. از کنار حمام های شاه عباسی با 15دقیقه پیاده روی می توانید به آبشار کوچک و زیبایی برسید. در مسیر آبشار پلی وجود دارد که افراد با هدف براورده شدن آرزوهایشان قفل های متعددی به آن زده اند. عملا در چند ساعت اغلب جاهای دیدنی اصلی تبیلیسی را بازدید کردیم. خرید این تور با توجه به توضیحات خوب راهنمایان اقتصادی بود.
شکل 3: نمایی از کلیسای سامه با
شکل 4: نمایی از محوطه کلیسای سامه با رو به شهر تبیلیسی
شکل 5: نمایی از محوطه کلیسای سامه با
برای صرف ناهار به خیابان آغماشنبلی رفتیم. در این خیابان رستوران های متعددی از جمله رستوران های ترکی وجود که غذاهای آنها با ذائقه ایرانی بیشتر سازگار است. همچنین در این خیابان می توانید از معماری منحصر بفرد ساختمان ها لذت ببرید.
برای روزهای بعد برنامه سفر را به نحوی در نظر گرفتیم که یک سفر یک روزه به بیرون از شهر تبیلیسی داشته باشیم و پس از بازگشت (حدود ساعت 17 یا 18) و کمی استراحت از زیبایی های شهر استفاده کنیم. برای روز یکشنبه سفر به اپلستسیخه، گوری و متسختا را انتخاب کرده بودیم و برای دوشنبه سفر به صیغناغی.
قبل از سفر یکی از مواردی که به شدت ذهن من را مشغول کرده بود پیدا کردن راهی بود که بتوان سفر یک روزه با قیمت مناسب از تبیلیسی به مناطق زیبای گرجستان داشت. دوستان در سفرنامه های خود به سفر به کازبگی اشاره کرده بودند و تمام راهنمایی های لازم را داشتند اما من به دنبال راه ساده تری بودم که بتوان با قیمت مناسب خدمات بهتری دریافت کرد. پس از جستجوی بسیار زیاد خیابانی را پیدا کردم که پر از آژانس های مسافرتی بود که سفرهای یک روزه را با قیمت بسیار مناسب ارایه می کردند. خیابان کوته افخازی (شکل 6) که میدان آزادی را به تبیلیسی قدیم متصل می کرد. در این خیابان علاوه بر رستوران ایرانی هزار و یک شب، آژانس های متعددی را می توانید ببینید که با قیمت مشابه خدمات تورهای یک روزه را ارایه می کردند. ما از آژانس Holydays in Georgia تور یک روزه صیغناغی را انتخاب کردیم با قیمت هر نفر 49 لاری شامل خدمات ایاب و ذهاب و راهنما بود که در ادامه شرح آن می آید. تورهای یک روزه به کازبگی (59 لاری)، متسختا جواری گوری و اپلستسیخه (49 لاری)، کاختی صیغناغی بودبه موناستری (49 لاری) وارتزیا بورجومی (79 لاری) تور تبیلیسی (34 لاری) در این آژانس ها ارایه می شود.
شکل 6: نمایی از موقعیت خیابان کوته افخازی روی نقشه
روز یکشنبه به بازدید از سه شهر اپلستسیخه، گوری و متسختا اختصاص داده شد. شهر اپلستسیخه شهری تاریخی سنگی با تاریخی منحصر بفرد است که نشان دهنده تمدن قدیم گرجستان است. ادعا شده که این شهر قدیمی ترین شهر سنگی دنیا است. نکته جالب در این شهر راه مخفی بود که برای فرار در شرایط بحرانی در نظر گرفته شده بود (توریست ها می توانند از این راه مخفی بازدید و استفاده کنند). گوری شهر قدیمی است که بر روی جاده ابریشم قرار داشته و زادگاه استالین است. بازدید از موزه استالین و آشنایی با تاریخ شوروی سابق و نقش وی در آن کشور جالب ترین بخش این سفر بود. در این موزه با کودکی استالین، فعالیت های سیاسی او، نحوه رسیدن او به قدرت و اقدامات او آشنا می شوید. این بخش از سفر بسیار عالی بود. نهار را در یکی از رستوران های شهر گوری مهمان تور بودیم. با وجود اینکه غذاهای ارایه شده اسما مناسب بودند اما با مذاق ما سازگار نبود و مشکلاتی را ایجاد کرد. نهایتا بازدید از شهر متسختا انجام شد. سابقه این شهر به هزاره دوم قبل از میلاد مسیح بر می گردد و در قدیم پایتخت گرجستان بوده است. در این شهر می توانید سوغاتی های خاص کشور گرجستان (مانند چوخچلا، گرجی ها در قدیم بدون چوخچلا به جنگ نمی رفتند زیرا از گردو و شیره انگور تهیه شده و ماندگاری و انرژی خیلی زیادی دارد) را تهیه کنید. در شهر متسختا کلیسای زیبایی به نام اسوتیتسخوولی قرار دارد. علاوه بر زیبایی منحصربفرد این کلیسا که به شکل قلعه بود تعداد زیادی مراسم ازدواج درآن انجام می شود. در زمان 40 دقیقه ای حضور ما در این شهر حداقل با 5 مراسم ازدواج مواجه شدیم که بسیار جالب بود. شکل 7 نمایی از کلیسا، کالسکه عروس و عروس و همراهان را بطور غیر منشوری نشان می دهد. البته شاید به دلیل اینکه یکشنبه بود تعداد زیادی مراسم عروسی برگزار می شد. از آنجا که در سفرنامه های قبلی سایر دوستان به این سه شهر نسبتا مفصل اشاره شده بود، من در اینجا به اختصار به این موارد اشاره کردم.
شکل 7: نمایی از کلیسای اسوتیتسخوولی که به شکل قلعه است، و کالسکه عروس(سمت چپ تصویر)
از نظر اقتصادی باید بگم که برای این سفر یک روزه از سه شهر اپلستسیخه، گوری و متسختا همراه با ناهار 55 دلار (معادل با 131 لاری) به ازای هر نفر پرداخت کردیم (در بدو ورود به تبیلیسی این تور را خریداری کردیم) در صورتی که همین تور بدون ناهار با قیمت 49 لاری از آژانس های خیابان کوته افخازی قابل خریداری بود که بسیار به صرفه تر بود. نکته مثبت توری که ما انتخاب کردیم راهنمای آن بود. یک فرد روسی مسلط به زبان فارسی راهنمای تور بود که تسلط بسیار خوبی بر تاریخ شوروی سابق داشت و موزه استالین در شهر گوری را فوق العاده تشریح کرد.
بعد از ظهر آن روز پس از برگشت به شهر به بازدید از خیابان رستاولی و میدان آزادی پرداختیم. در این خیابان ساختمان های بسیار زیبا با معماری فوق العاده، کافی شاپ ها و فضاهای زیبایی است که می توانید در آن قدم بزنید. همچنین ساختمان سابق پارلمان گرجستان نیز در این خیابان وجود دارد که نمای آن در روز و شب فوق العاده است (شکل 8).
شکل 8: نمایی از ساختمان سابق پارلمان گرجستان در خیابان رستاولی
صبح روز دوشنبه راس ساعت مقرر مینی بوس (نه از اون مینی بوس های قدیمی که قبلا تو ایران زیاد می دیدیم، یک مینی بوس جدید از برند بنز با تهویه عالی و صندلی های راحت) پر از مسافر حرکت کرد. تنها مسافران ایرانی خانواده ما بود و سایر مسافران روسی، اروپایی و آمریکایی بودند. جالب این بود که ظرفیت مینی بوس (شکل 9) کاملا پر شده بود.
شکل 9: مینی بوسی که برای تور یک روزه به صیغناغی استفاده شد
راهنمای تور خانم جوانی بود که مطالب را به دو زبان انگلیسی و گرجی بیان می کرد. هدف دیدن زیبایی ها و مناطق بکر و سرسبز استان کاختی بود. این استان با وجود اینکه جمعیت نسبتا کمی در خود جای داده اما از مقاصد توریستی بسیار مهم گرجستان است. پس از ارایه اطلاعات اولیه، اولین توقف در یک نانوایی سنتی بود. تنور ساخته شده از خاک رس که توسط زغال حرارت می دید و نان های به شکل هلال ماه (شکل 10) به قیمت نیم لاری تولید می شد. نان های بسیار ترد و خوشمزه ای که می توانستید از دستفروش کنار آن پنیر تهیه کنید و نان و پنیر نوش جان کنید.
شکل 10: نمایی از تنور نان محلی
دودبه در نزدیکی شهر صیغناغی واقع شده و مناظر چشم نواز، سرسبز و بسیار زیبایی دارد. ارتفاعاتی که به کشتزارها اشراف دارد و تا دور دست زیبای بی نظیری را به مسافر هدیه می کند (شکل 11). بعضی جاها من یاد کودکی خودم و کارتون هایدی می افتادم که در یک دهکده سبز در کوه آلپ زندگی می کردند. این حس در مناطق مختلف گرجستان احساس می شد. در اطراف شهر دودبه مناطقی بود که جهت گرفتن عکس توقف می کردیم. در این منطقه کلیسای بسیار زیبایی وجود داشت که در این منطقه سرسبز زیبایی منحصربفردی را خلق کرده بود(شکل 12).
شکل 11: نمایی زیبا از اطراف دودبه و صیغناغی
شکل 12:کلیسای زیبا اطراف شهر دودبه
هنگام ظهر برای صرف ناهار به شهر صیغناغی رسیدیم. ابتدا برخی از مکان های دیدنی شهر را دیدیم و سپس به مدت 90 دقیقه افراد از تور جدا شدند تا به سلیقه خود ناهار صرف نمایند. شهر صیغناغی دو خصوصیت منحصر بفرد و جالب دارد. اول که بخش های قابل توجهی از شهر توسط دیوار و برج های احاطه شده و ادعا شده که این دیوار بزرگترین دیوار محافظ پس از دیوار چین است(شکل 13). دوم اینکه در این شهر یک نماد برای کشته شدگان جنگ ها و قهرمانان گرجستان وجود دارد و نام افراد روی آن حک شده است(شکل 14). خیابان های شیبدار، ساختمان های زیبا، کافه ها و رستوران های بسیار زیبا نه تنها احساس خوبی به شما می دهد بلکه به دلیل سادگی و صداقت مردم ارتباط بسیار خوبی با محیط برقرار می کنید. پس از صرف ناهار به سمت تبیلیسی حرکت کردیم حدود ساعت 18 به آنجا رسیدیم. در کل این مسافرت یک روزه از نظر من بهتر از بازدید از سه شهر اپلستسیخه، گوری و متسختا بود. البته همسرم نظر کاملا متفاوتی داشت.
شکل 13: نمایی از دیوار اطراف شهر صیغناغی
شکل 14: نماد کشته شدگان گرجستان در شهر صیغناغی
بعد از ظهر پس از بازگشت به تبیلیسی از منطقه قدیم شهر و پل عشق بازدید کردیم. قدم زدن در بخش قدیم شهر حس بسیار زیبایی به شما می دهد. پس از آن از پل عشق بازدید کردیم. سازه فلزی بسیار زیبا که بر فراز رود متکواری (گفته می شود که نام آن از نام کورش اقتباس شده است) که از میان تبیلیسی می گذرد و به دریای خزر می ریزد، قرار دارد. نمای این پل در شب به دلیل نورپردازی فوق العاده، بی نظیر است.
یکی از تجارب جالبی که در این سفر کسب شد، مشکل بیماری شدید یکی از هموطنان بود. یکی از هموطنان حاضر در هتل نیمه شب به من مراجعه کرد و اظهار کرد که دچار مشکل گوارشی شدید شده است و با توجه به عدم تسلط به زبان انگلیسی از من کمک خواست. حدود ساعت 1 بامداد به لابی هتل مراجعه و با توجه به وخامت حال بیمار درخواست آمبولانس کردیم. بعد از حدود 15 دقیقه یک آمبولانس به همراه یک پزشک و دستیار در کنار راننده به هتل رسیدند. تسلط پزشک و دستیار به زبان انگلیسی به شدت ضعیف بود بطوریکه ما از یکی از پرسنل هتل برای ترجمه انگلیسی به گرجی استفاده کردیم. بعد از 10 دقیقه معاینه تصمیم گرفتند به بیمارستان مراجعه کنیم. بدین ترتیب آمبولانس ما را به نزدیک ترین بیمارستان رساند. در اورژانس کادر آمبولانس ما را به پرسنل اورژانس تحویل دادند و رفتند. نکته جالبی که وجود داشت این بود که هیچ بیماری در اورژانس نبود(حتی یک نفر). بر خلاف تجربیات ما از اورژانس بسیار شلوغ بیمارستان های کشورمان این نکته بسیار مثبتی بود. در اورژانس حدود 7 یا 8 نفر در رده های پزشک، دستیار و ... مشغول بکار بودند. نکته تاسف بار این بود که یکی از دو پزشک تسلط نسبی به زبان انگلیسی داشتند و سایر پرسنل به هیچ وجه نمی توانستند به انگلیسی صحبت کنند. در نهایت پس از 5 ساعت شستشوی معده بیمار انجام شد و بیمار با درخواست خودش ترخیص شد. نکته جالب اینکه در بیمارستان های کشور ما برای ترخیص باید به واحد های متعددی از جمله حسابداری، بخش و ... مراجعه کنید اما در این زمینه پذیرش اورژانس مبلغ هزینه را محاسبه کرد و بدون تشریفات اداری بطور نقدی دریافت کرد. نکته جالب اینکه پزشک اورژانس داروهای مورد نیاز را در یک کاغذ A4 بجای نسخه سربرگ دار نوشت و جالب تر اینکه نوع دارو را نوشت اما تعداد مورد نیاز برای هر یک را ننوشت! هزینه بیمارستان 85 لاری شد. فردای آن روز به کمک یکی از همسفران که داروساز بود تعداد هر یک از قرص ها تعیین شد و با هزینه 65 لاری از داروخانه تهیه شد. جالب اینکه در کشور ما داروخانه ها نمی توانند داروهای خاصی (خانواده آنتی بیوتیک ها) را بدون نسخه تحویل دهند اما در آنجا بدون هیچ مشکلی هر نوع دارویی را بدون مهر دکتر ارایه کردند. توجه شود که برای یک مسافر حتما لازم هست بتواند حداقل 50 لغت از لغات اولیه پزشکی را بداند. لغاتی مانند مشکل گوارشی، (گلاب به روتون، احساس نفخ، روانروی، تهوع، خونریزی، سرگیجه و ...) رو لازمه بدونید.
روز سه شنبه با پایان زمان اقامتمان در تبیلیسی به سمت باتومی حرکت کردیم. جاده تبیلیسی به باتومی ابتدا پوشش گیاهی کمی دارد و هر چقدر به باتومی نزدیک می شوید پوشش گیاهی بیشتر می شود و در نزدیکی باتومی در حد بهترین جنگل های شمال ایران است. جاده از تبلیسی به سمت دریای سیاه امتداد می یابد و سپس به موازات ساحل دریا به باتومی منتهی می شود. در طول مسیر، فروشگاه های زیادی وجود دارد که انواع تاب، سبدهای حصیری و محصولات اینچنینی می فروشند(شکل 15). جنگل های انبوه، رودخانه هایی که به دریا می ریزند، جاده زیبایی که به موازات ساحل شما را به سمت باتومی هدایت می کند، همه و همه زیبایی وصف ناپذیری ایجاد کرده که روح شما را نوازش می کند. این زیبایی با یک هوای ابری و کمی باران دوچندان خواهد شد. تقریبا تمام طول مسیر روستاهای زیادی وجود دارد که جاده از میان آنها می گذرد و به همین دلیل امکان رانندگی با سرعت زیاد وجود ندارد. اگر چه فاصله تبیلیسی تا باتومی 370 کیلومتر است اما طی کردن این مسافت به حدود 6 ساعت زمان نیاز دارد. شکل های 16 تا 21 مناظر مسیر تبیلیسی به باتومی را نشان می دهد.
شکل 15: نمایی از تاب فروشی های مسیر تبلیسی به باتومی
شکل 16: مناظر مسیر تبیلیسی به باتومی
شکل 17: مناظر مسیر تبیلیسی به باتومی
شکل 18: مناظر مسیر تبیلیسی به باتومی
شکل 19: مناظر مسیر تبیلیسی به باتومی
شکل 20: مناظر مسیر تبیلیسی به باتومی
شکل 21: مناظر مسیر تبیلیسی به باتومی
بعد از ظهر بود که به باتومی رسیدیم. هتل ما Leogrand بود. از نظر موقعیت حدود 15 دقیقه پیاده روی تا بلوار باتومی، تندیس علی و نینو و برج الفبا فاصله داشت. همچنین این هتل با وجود فاصله از دریا ساحل خصوصی داشت و مهمانان می توانستند از ساحل خصوصی آن استفاده کنند. پس از تحویل اتاق هتل به مک دونالد رفتیم. در باتومی تنها یک شعبه مک دونالد وجود دارد اما سرویس دهی آن مخصوصا در ساعت های شلوغ فوق العاده است. پس از صرف شام قدم زنان در بلوار باتومی به سمت هتل برگشتیم.
با توجه به محدودیت زمانی می بایست باتومی را خیلی سریع می دیدیم. اولین صبح حضور در باتومی را به باغ گیاهشناسی باتومی Botanical garden اختصاص دادیم. این باغ خارج از شهر واقع شده و شما می بایست مبلغی بین 15 تا 20 لاری به تاکسی بپردازید. در باتومی در همه نوار ساحلی مردم از دریا استفاده می کنند اما برخی نقاط تراکم جمعیت کمتر و برخی نقاط تراکم بیشتر بود. یکی از نقاطی که تراکم جمعیت بیشتر بود ورودی باغ گیاه شناسی باتومی بود. پس از پرداخت ورودی (فکر می کنم هر نفر 8 لاری) قدم زنان در باغ حرکت کردیم. در این باغ گونه های متنوع و زیبای گیاهی وجود داشت که چشم انداز زیبایی برای بازدید کننده ایجاد می کرد. باغ گیاه شناسی باتومی وسعت بسیار زیادی دارد (بیش از 100 هکتار) و شاید یک روز کامل برای دیدن آن زمان نیاز داشته باشید. پس از 30 دقیقه پیاده روی در سربالایی های ابتدای باغ و البته خستگی ناشی از آن، به خودروهای الکتریکی رسیدیم که می توانستید با آن تا انتهای باغ بروید(شکل 22). هزینه هر نفر برای استفاده از این خودروها 5 لاری بود و شاید بدون آنها رسیدن به انتهای باغ زمان بسیار زیادی نیاز باشد. در طول مسیر راننده برای گرفتن عکس یک جا توقف کرد که بهترین نما از باغ و دریای سیاه را داشت که متاسفانه ما عکس نگرفتیم و این مساله را به مسیر برگشت موکول کردیم. وقتی به انتهای مسیر رسیدیم دیدیم که باغ گیاه شناسی درب دومی هم دارد و نیاز نیست برای بازگشت به هتل ابتدا به درب اول برگردیم و بعد تاکسی بگیریم. بنابراین می توان بدون صرف هزینه اضافی از همان درب دوم به هتل بازگشت. بدین ترتیب گرفتن عکس در میانه مسیر را از دست دادیم(من هنوز بابت این مساله خیلی ناراحتم و تقاضا می کنم در صورتی که از این نما عکسی داشتید برای من هم ارسال کنید). مسیر اصلی عبور و مرور در باغ گیاه شناسی در جاهایی ارتفاع زیادی دارد و دسترسی به دریا ممکن نیست. در محل پیاده شدن از خودروهای برقی سطح مسیر هم تراز دریا شده بود. در آنجا می شد برای دیدن دریا و استفاده از آن مراجعه نمود. ساحل قلوه سنگی و بکر همراه با امواج خروشان دریای سیاه هوس شنا را به سر هر بییننده ای می آورد. این ساحل تقریبا خصوصی بود و افراد بسیار کمی در آن حضور داشتند اما نسبت به سواحل بلوار باتومی امواج دریا ارتفاع بیشتری داشتند. شکل 23 نمایی از باغ گیاه شناسی باتومی را نشان می دهد.
شکل 22: خودروهای الکتریکی که در باغ گیاه شناسی باتومی مورد استفاده قرار می گیرد.
شکل 23: نمایی از ساحل زیبای باغ گیاه شناسی باتومی
پس از بازدید از باغ گیاه شناسی از درب دوم آن به هتل رفتیم تا در زمان و هزینه صرفه جویی شود. بعد از ظهر از متروسیتی باتومی بازدید کردیم. فروشگاه های نسبتا متنوعی آنجا وجود داشت اما قیمت ها چندان مناسب نبود و امکان انجام خرید خوبی وجود نداشت. بطور کلی در گرجستان قیمت ها بطور قابل ملاحظه ای از ترکیه گران تر است. کسانی که قصد خرید دارند می بایست یک روز زمان برای سفر به ترکیه صرف کنند و در آنجا خریدهای خود را انجام دهند. فاصله زمانی سفر زمینی به ترابوزان از باتومی حدود 3 ساعت است.
صبح روز بعد از بلوار باتومی، تندیس علی و نینو و برج الفبا بازدید کردیم. بلوار باتومی به موازت دریا امتداد دارد. در این بلوار مسیر دوچرخه سواری رستوران های مختلف و تندیس های هنری که توریست ها بتوانند با آنها عکس بگیرند تعبیه شده است. تقریبا در تمام طول بلوار مردم از دریا استفاده می کنند. همچنین امکان استفاده از تفریحات آبی مانند جت اسکی، کشتی و ... نیز وجود دارد. در این بلوار تندیس علی ونینو نیز وجود دارد. تندیسی که درباره عشق یک پسر ساده آذری (کشور آذربایجان) و یک دختر شاهزاده گرجی است. بر مبنای داستان این دو با تلاش زیاد به هم می رسند اما در اثر جنگ علی کشته می شود و از یکدیگر دور می شوند. این دو مجسمه به نحوی طراحی شده که می توانند در هم فرورفته و یکی شوند و دوباره از هم جدا شوند و داستان این عشق را روایت می کند. ارتفاع این دو مجسمه حدود 8 تا 9 متر است درحالیکه در اغلب تصاویری که از آنها منتشر شده بسیار بزرگتر دیده می شوند. در فاصله نسبتا کوتاهی از این تندیس برج الفبا قرار دارد. این برج شبیه به DNA انسان است و روی آن الفبای گرجی حک شده و به همین دلیل نام الفبا برای آن انتخاب شده است. شما می توانید به بخش بالای برج رفته و یک دید پاناروما از شهر باتومی داشته باشید. همچنین می توانید از رستوران در بالای برج استفاده کنید. قدم زدن در خیابان های باتومی برنامه دیگری بود که برای پنج شنبه در نظر گرفتیم. در خیابان های باتومی ساختمان های مدرن و زیبا در کنار بافت نسبتا قدیمی (ساختمان های به جا مانده از نظام کمونیستی شوروی سابق) قرار داشت که زیبایی خاصی را برای بیننده ایجاد می کرد.
صبح روز جمعه ساعت 9 از باتومی به سمت تبیلیسی حرکت کردیم و بعد از ظهر همان روز با هواپیمایی آسمان و با تاخیر ناچیز به ایران بازگشتیم.
توصیه ها:
سعی کنید برنامه ریزی سفر به گونه ای باشد که یک سفر زمینی زمینی نیاز داشته باشید. در صورتی که دو سفر زمینی نیاز باشد (تبیلیسی به باتومی و بالعکس) شما باید روز آخر را فقط به بازگشت به تبیلیسی بگذرانید و نه تنها خستگی ناشی از سفر زمینی را خواهید داشت بلکه یک روز از سفر را از دست خواهید داد.
باتومی شهر زیبا و سرسبزی است که می توانید از امکانات یک شهر ساحلی در کنار طبیعت بسیار زیبا استفاده کنید. رفتار مردم باتومی برعکس مردم تبیلیسی مهربان نیست.
در باتومی دقت کنید از ماشین های استیشن برای تاکسی استفاده نکنید. این خودروها دو برابر کرایه از شما می گیرند.
در گرجستان باید مراقب خودروها باشید. از هر سمتی خودرو ها حرکت می کنند و به سمت شما می آیند و حتی گاهی شتابزده وارد پیاده رو می شوند و پارک می کنند. نکته جالب اینکه با وجود برندهای معتبر خودرو در گرجستان مانند تویوتا، نیسان، هوندا و فورد (خودرو پلیس)، سمند هم در این کشور مشاهده می شود. بعضی از خودروهای گرجستان صندلی راننده در سمت راست خودرو و برخی از خودروها سمت چپ خودرو هستند.
یک توریست باید تا حد امکان مجهز سفر کند. پاور بانک برای تامین انرژی موبایل و فلش حاوی موزیک های شاد می تواند بسیار موثر باشد. همچنین برای خانم هایی که با آفتاب شدید مناسباتی ندارند استفاده از چتر در تابستان توصیه می شود.
در میدان آزادی شهر تبیلیسی یک توریست سنتر وجود دارد که اطلاعات مناسبی را همراه با نقشه به صورت رایگان در اختیار شما می گذارد و افرادی که در آنجا حضور دارند تسلط مناسبی به زبان انگلیسی دارند.
دقت کنید در گرجستان ریختن اشغال ممکن است تا 80 لاری جریمه برای شما در پی داشته باشد.
در بسیاری از خیابان ها از مسیرهای زیرگذر برای عبور عابرین پیاده از خیابان استفاده می شود.
گرجستان قدیمی ترین تمدن اروپا است که تمدن آنها با ایران برابری می کند. مردم بسیار شریف و راستگویی دارد (غیر از راننده تاکسی هاش). مردم گرجستان همیشه با خوشرویی برخورد می کنند. حتی اگر به زبان انگلیسی مسلط نباشند با ایما و اشاره منظور خود را می رسانند. بسیاری از لغات بین فارسی و گرجی مشترک است اما گرجی ها به آخر لغات "ی" اضافه می کنند. برای مثال به میدان "میدانی" و به بالش "بالشی" گفته می شود.
زمانی که کورش به گرجستان آمد با لشکر زنان مواجه شد و این مساله نقش زنان در گرجستان از ابتدای تاریخ را نشان می دهد.
در پایان از سایت Lastsecond برای امکان استفاده از سفرنامه دوستان و از همه دوستانی که قبلا سفرنامه گرجستان را نوشتند تشکر می کنم. نکات بسیار زیادی در آنها بود که برای من بسیار مفید بود. امیدوارم نکات این سفرنامه برای سایر دوستان مفید باشد.
در نهایت آرزو می کنم سفر دید و آگاهی ما را نسبت به دنیای پیرامون مان افزایش دهد.
ارادتمند