بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي
سلام عرض ميكنم خدمت لست سكندي هاي عزيز و خوانندگان محترم،روزي كه تصميم گرفتم سفرنامه بنويسيم ترس زيادي داشتم بخاطر اينكه اولين سفرنامه من هست و منم مبتدی در اين زمينه،چندين ساله لست سكند و بخصوص بخش سفرنامه هاش رو دنبال ميكنم و براي اينكه اطلاعات زيادي از اين راه كسب كردم و كمك بزرگي برام بودن خواستم از طريق نوشتن سفرنامه دين خودم رو ادا كنم.من اول عذرخواهي ميكنم بابت اينكه مطمئناً كسر و كمبودهاي زيادي در اين سفرنامه وجود خواهد داشت،كه بر من ببخشاييد و همين طور از طولاني بودن سفرنامه.
سالهاي زيادي هست كه شايد بزرگترين رويا و آرزوم ديدن کل دنياست و آشنا شدن با شگفتي ها و بخصوص كشف نشانه هاي خدا در اين زمين شگفت انگيز.
اوايل مرداد 96بود كه به همراه همسايه عزيزمون تصميم گرفتيم براي بار دوم عازم سفر خارج از كشور بشيم، تحقيقاتم رو راجع به استانبول و هر آنچيزي كه به استانبول مربوط ميشد رو شروع كردم. يه نكته قبلش بگم اينكه من در مسافرتها حكم ليدر و آقاي همسايه نقش هماهنگ كننده تورها رو بعهده داشت و خانم همسايه و آقاي همسر هم نقش بازيگر اين وسط ايفا مي كردند .
خلاصه تحقيقات انجام شد و وقت قيمت گرفتن از آژانسها فرا رسيد،من وظيفم رو انجام داده بودم و حالا نوبت آقاي همسايه بود كه كارش رو شروع كنه،با بررسي قيمتها و مشورتهايي كه اكثر شبها در قالب جلسات دوستانه برگزار ميشد قيمتهايي كه اونموقع براي اقامت يك هفته اي استانبول رايج بود نرخي حدود دو ميليون تومان به ازاي هر نفر بود،آقاي همسر زياد مايل نبود كه با اين هزينه به يك كشور همسايه و در دسترس سفر كنيم،به همين خاطر به صورت كاملا يهويي تصميم به مسافرت به تایلند تغییر پیدا کرد و به جز آقاي همسايه بقيه اعلام رضايت خودشون رو اعلام كردند،كه چون راي به اكثريت بود آقاي همسايه هم تسليم جمع شد.
پوکت یکی از زیباترین و بهترین شهرهای تایلند برای مسافرت خانوادگی هست و شامل چندین جزیره زیباست.وقت كمي بود براي مقدمات سفر،هر چند من يكي از شهرهايي كه از قبل تحقيقات زيادي راجع بهش داشتم پوكت بود و بنابراين فقط بايد اطلاعات رو جمع بندي ميكردم.ديگه داشتيم به شهريور نزديك ميشديم و تصميم گرفتيم فورا تاريخ مسافرت رو با توجه به مرخصيامون تنظيم كنيم.تاريخ شروع سفر رو روز 6شهريور انتخاب كرديم،آقاي همسايه از آژانسي كه در شهرمون بود تور پوکت رو با پرواز ماهان و هتل اسليپ ويت مي براي هفت شب به قيمت نفري 2850000تومان خريداري كرد،مدارک موردنياز براي ويزا كه شامل،كپي كارت ملي و شناسنامه ،2قطعه عكس متفاوت با عكس روي پاسپورت،اصل پاسپورت با حداقل 7ماه اعتبارو همچنين پرينت حساب با حداقل مانده 5ميليون تومان به ازاي هر نفر(لازمه يه توضيح بدم كه اگر هر زوج يك پرينت با حداقل مانده 8ميليون هم داشته باشند كافي ست و نياز نيست 2تا پرينت 5ميليوني ببرند) تحويل آژانس داده شد.
از اونجايي كه ما شهرستان بوديم و آژانس شهر ما يك واسطه بود،بليطها و ويزا تهران صادر و همونجا هم تحويل داده ميشد،يه مشكلي براي ما بوجود مياورد و اون هم ارز دولتي بود كه لازمه ش وجود پاسپورت و واچر هتله،اگر ميخواستيم منتظر ويزا و بليطا باشيم ممكن بود وقت رو از دست بديم براي همين با همكاري آژانس شهرمون تونسيم زودتر از موعد بليط و پاسپورت رو دريافت و حواله ارز خودمون رو بگيريم.براي حواله ارز اصل پاسپورت و واچر هتل و بليط نياز هست. نفري 75000تومان عوارض خروج از كشور در بانك ملي پرداخت كرديم.
پرواز ما از تهران بود.به دو دليل ما تصميم گرفتيم مسافت 16ساعته به تهران رو با ماشينهاي خودمون طي كنيم،اول اينكه تصميم گرفتيم بعد از برگشتن سري به شمال كشور خودمون هم بزنيم و دوم بخاطر ترس آقايون همراه از هواپيماهاي داخلي .مسافرت ما روز جمعه سوم شهريور از شهرمون شروع شد،شب قبل بار و بنديل سفر رو بستيم كه صبح زود عازم سفر شيم،قرار شد يك روز رو در شيراز بمونيم ،به ويلاي برادر آقاي همسايه در خارج از شهر شيراز رسيديم و شب رو اونجا استراحت كرديم،صبح ساعت حدود 10بود كه شيراز رو به سمت تهران ترك كرديم.
یکشنبه شب حدود ساعت 22 ما به تهران و منزل دوست عزيزمون رسيديم،پرواز ما دوشنبه شب ساعت 22:10 به وقت تهران به مقصد بانكوك بود.
از چند ساعت قبل در فرودگاه حاضر شديم و ماشينهاي خودمون رو در پاركينگ شماره 3 فرودگاه امام خميني پارك كرديم.بعد از انجام امور فرودگاهي و تحويل بار و... ،منتظر باز شدن گيت و وارد شدن به هواپيما بوديم در اين فاصله با مراجعه به باجه بانك ملت در فرودگاه و تحويل حواله ارز، 600دلار به ازاي نفري 300دلار ارز دولتي رو دريافت كرديم ،پرواز با حدود نيم ساعت تاخيرساعت 22:35 از زمين جدا شد.
تصوير شماره 1(فرودگاه امام خميني)
تصوير شماره 2(صف چك پاسپورت)
هواپيماي ما ايرباسA310 ماهان بود،هواپيما جاي زيادي براي پا نداشت و پرواز با كمي سختي انجام شد.مانيتور پشت صندلي ها وجود نداشت و شما سرگرمي خاصي براي پرواز طولاني نداشتيد هر چند ساعت حركت طوري ست كه شما ممكنه اكثر طول مسير رو بخوابيد.من يه پيشنهاد دارم براي سرگرمي ميتونيد كتاب مطالعه كنيد.و يه پيشنهاد ديگه هم به همراه داشتن بالشت گردني براي پروازهاي طولانيه تا راحتتر بتونيد طول پرواز رو استراحت كنيد.خلبان ضمن عذرخواهي بابت تاخير بوجود آمده ما رو اميدوار كرد كه اين تاخير رو با ميانبر زدن و كوتاهتر كردن مسير جبران كنه. به همه يك ملحفه و بالشت و چشم بند براي استراحت ميدادند كه موقع خروج از هواپيما ملحفه ها رو تحويل مي گرفتند.
تصوير شماره 3(داخل هواپيماي ايرباس A310)
تصوير شماره 4(مطالعه در پرواز هاي طولاني)
شام هواپيما بيف استراگانوف و سبزي پلو با مرغ وكيفيت آن متوسط بود. من و آقاي همسر هر دو مرغ با سبزي پلو رو انتخاب كرديم.در طول پرواز دوبار پذيرايي شديم به علاوه نوشيدني هاي سرد و گرم بعد از هر وعده.هواپيما در ساعت 7:50 به وقت محلي و پس از شش ساعت و نيم در فرودگاه سوارتابومي بانكوك فرود اومد.
تصوير شماره 5(شام در هواپيما)
تصوير شماره 6(صبحانه هواپيما)
تصوير شماره 7(طلوع بر فراز ابرها)
تصوير شماره 8 (بانكوك زيبا)
تصوير شماره 9(فرودگاه سوارنابومي بانكوك)
ساعت در بانكوك با اختلاف 2:30از ايران جلوتر بود.در فرودگاه پس از تحويل بار و انجام كارهاي ورود كه شامل پر كردن فرم مخصوص ورود به تايلند بود،ليدر خودمون رو با تابلوي A.T.S پيدا كرديم و پس از دريافت بليط پرواز بانكوك-پوكت از ليدر كه بصورت عكس بر روي موبايل بود ، سيمكارت تايلند و اطلاعات لازم را دريافت كرديم.پس از چك كردن بليط ها توسط مامور مخصوص و زدن مهري به شكل ستاره بر پشت دستهايمان، با شاتل فرودگاه به مقصد بعدي كه فرودگاه دن موئنگ بود جابجا شديم .حدود يك ساعت و نيم با ون طول كشيد تا به فرودگاه بعدي برسيم، در طول مسير خيابانهاي تميز،هواي ابري، ساختمانها و ماشين هاي رنگارنگ توجه آدم رو به خودش جلب ميكرد..به دليل خستگي زياد از پرواز و فرودگاه بيشتر مسير رو خواب بودیم.
تصوير شماره 10(مهر ستاره اي پشت دستمون)
تصوير شماره 11(بانكوك در طول مسير)
تصوير شماره 12(فرودگاه دن موئنگ)
پس از رسيدن به فرودگاه،همون اول چمدانهامون رو تحويل داديم و خود يكي از مزيتهاي پروازشون بود اينكه بخاطر چندساعت علافي در فرودگاه مجبور نبوديم بارمون رو با خودمون اينور اونور ببريم،كارهاي اوليه رو انجام داديم و بعد از پيدا كردن گيت خودمون تا پرواز كمي استراحت كرديم.
پرواز ما به سمت پوكت ساعت 13:45 با هواپيماي بويينگ 800-737 تاي ايرويز بود كه يك پرواز خوب رو داشتيم و پس از حدود 70دقيقه به شهر رويايي پوكت رسيديم.قطعه اي از بهشت،شبيه رويا مي موند.
تصوير شماره 13(داخل هواپيماي تاي ايرويز)
تصوير شماره14(بر فراز پوكت)
ساعت 15:15 دقيقه بود،پس از تحويل بار و انجام كارهاي فرودگاهي دوباره به دنبال تابلوي A.T.S راننده اي كه قرار بود ما رو به پاتونگ برسونه پيدا كرديم،راننده جواني تايلندي بود،علاوه بر ما چهار نفر سه جوان ايراني ديگه با ما همسفر بودن، در طول مسير با همسفرامون اطلاعاتي راجع به پوكت با هم رد و بدل كرديم.
مسير فرودگاه تا هتل حدود يكساعت و نيم طول كشيد و ما از ديدن مناظر اطراف به وجد اومده بوديم،شايد تنها چيزي كه هم جالب بود برامون و هم كمي تو ذوق ميزد نماي شهر بود كه پر از سيم هاي برق و تلفن بود،به حدي سيم ها زياد بود كه زيبايي شهر رو گرفته بود. ديدن خونه هاي رنگ و رو رفته و محله هايي با خيابونهاي باريك شايد كمي تو ذوق ميزد و تصورمون از پوكت رو تا حدي داشت خراب ميكرد.
تصوير شماره 15(سيمهاي برق در طول مسير)
تصوير شماره 16(اولين مناظر پوكت)
يكي ديگه از مشخصه هايي كه برامون تازگي داشت رانندگي از سمت چپ بود كه بدليل فرمان سمت راست ماشين ها رانندگي برعكس ايران بود و ما با مشاهده خيابون هر آن ميگفتيم ممکنه با ماشين روبرويي شاخ به شاخ بشيم،خارج از شوخي پوكت داشت برامون خوشايند ميشد و هر چه مسير پيش ميرفت دوست داشتني تر بود،همه جا از سبزي اشباع شده بود،خونه هاي رنگارنگ دوست داشتني،حتي سيمهاي برق هم داشت برام جالب و دوست داشتني ميشد.
ديگه غروب شده بود كه ما به هتل اسليپ ويت می كه به طور مفصل در قسمت نقد و تفسير هتلها راجع بهش صحبت كردم رسيديم،هتلي كه در نگاه اول بخاطر تركيب رنگش و به گفته آقاي همسر سازمان انتقال خون و هلال احمر رو به ياد آدم ميندازه،رنگ قرمز رنگ غالب هتل بود،لابي خيلي ساده و بدون دكوراسيون خاصي با سفيدي و تميزي خودش رو به ما نشون ميداد.در بدو ورود با يه نوشيدني خوشمزه و خنك از ما پذيرايي شد.آرين تورليدر ما تو هتل منتظرمون بود و به محض ورود كارهاي چك اين رو انجام داد،هتل براي مدتي كه ما اونجا بوديم مبلغي رو بعنوان ديپوزيت از مسافران دريافت ميكرد،ما براي دوتا اتاق 100دلار گذاشتيم كه در آخر در صورت سالم بودن وسايل اين مبلغ به شما برگردانده خواهد شد.
تصوير شماره 17(نوشيدني خنك براي خوش آمد گويي)
تصوير شماره 18(نماي بيروني هتل اسليپ ويت مي)
تصوير شماره 19(نماي بيروني هتل)
تصوير شماره 20(لابي هتل)
تصوير شماره 21(جوايزي كه هتل دريافت كرده بود)
واقعا خسته بوديم،24ساعت بود كه استراحت خاصي جز تو پروازها نداشتيم،آرين ميخواست راجع به تورهاش توضيحاتي بده كه ما گفتيم اگر اجازه بده كمي استراحت كنيم و يكساعت بعد بياد با هم صحبت كنيم.كارتهاي اتاقامون رو تحويل گرفتيم به همراه توضيحات اوليه راجع به هتل و بعد رفتيم كه اقامت يك هفته ايمون رو تو دل پاتونگ شروع كنيم،اتاق هاي ما طبقه چهارم بودند،آسانسور فقط با كارت اتاقها حركت ميكرد و فعال ميشد،با راهنمایی یکی از خدمه ها به اتاقمون رسیدیم.
اتاق a425 اتاقي بود كه قرار بود ما رو يه هفته تحمل كنه،اول از همه به كشف اتاق و وسايلش پرداختم،اتاقي مناسب به نظر ميومد،تميزيش، وسايلش، تهويه ش همه و همه خوب بود،اتاق ما و تمامي اتاقهاي هتل داراي بالكني به سمت محوطه هتل و خيابونهاي اطراف بود،تلویزيون، سشوار، سيف باكس،دوتا چتر،دمپايي،لوازم بهداشتي و كتري برقي و چاي و نسكافه از جمله وسايلي بودند كه تو اتاق دیدیم.
تصوير شماره 22(اتاق هتل)
تصوير شماره 23(اتاق هتل)
تصوير شماره 24(كتري برقي و چاي و نسكافه)
تصوير شماره 25(لوازم بهداشتي)
تصوير شماره 26(كمد اتاق)
تصوير شماره 27(داخل یخچال اتاق)
تصوير شماره 28(بالكن اتاق)
تصوير شماره 29(سرويس بهداشتي)
سرويس بهداشتي تميز و مرتب بود،در كل اتاقمون خوب بود فقط يه بدي كه براي ما داشت در نظر اول نبود هيچ ميز و صندلي اي بود البته زياد مهم نبود چون توي بالكن يه ميز كوچيك و دوتا صندلي وجود داشت.بعد از جابجايي وسايلها،آقايون تصميم گرفتند سري به استخر بزنن و يه تني به آب بزنن،استخر با ويويي خوب در طبقه ششم هتل قرار داشت به همراه يك كافه و سونا و سالن ماساژ،زياد بزرگ نبود ولي قابل قبول بود.
تصوير شماره 30(استخر هتل)
تصوير شماره 31(كافه استخر)
توي هتل ما به ندرت ايراني ديديم،اكثرا چشم بادوميهايي كه يا اهل كره يا ژاپن بودند رو ميديدم،با افرادي از مليتهايي ديگه،كشفيات اوليه انجام شد و ما حاضر شديم كه بريم اولين گشتمون رو داشته باشيم،شب شده بود و با خوراكيهايي كه داشتيم كمي خودمون رو سير كرديم،آرين تماس گرفت كه تو لابي منتظرمونه،بعد از توضيحاتي راجع به شهر و هتل شروع كرد به نرخ دادن تورهاش،من مدت زمان زياديه كه سفرنامه ميخونم و تقريبا مطمئن بودم نبايد به هيچ تورليدري اعتماد كرد،آقاي همسايه با شنيدن نرخ تورها كه آرين براي تور جيمزباند و في في و رفتينگ، نفري 120دلار عنوان كرد فورا خواست كه تورها رو از آرين خريداري و از فردا استارت كار زده بشه كه من موافقت نكردم و گفتم تا فردا بهش خبر ميديم،خلاصه بعد از صحبت زديم بيرون از هتل،هوا مرطوب و معتدل بود كه براي ما جنوبيا عادي بود نه اينكه گرم باشه هواش خوب بود.كلا دماي هوا تو تايلند بين 20-30 درجه متغيره پس ما اصلا انتظار هواي خنك رو نداشتيم.
هتل ما موقعيتش عالي بود،با كمتر از 5دقيقه پياده روي ميرسيدي به بزرگترين مركز خريد پاتونگ(ساحل زنده و شلوغ پوكت)، جانگسيلون و همينطور خيابان معروف بنگلارود.ما اولين كاري كه كرديم مقداري پول چينج كرديم،با كمي بررسي فهميديم كه دكه هاي زردرنگ نرخ بهتري براي چينج كردن داشتند،هر 100 دلار حدود 3200تا 3300 در برخي روزها متغير بود.پيشنهاد ميدم هر بار در صورتي كه خريد بزرگي نداريد همون 100دلار رو چينج كنيد.
تصوير شماره 32(خيابان بنگلارود)
خيابونهاي اطراف هتل پر از دكه هاي فروش تور و مراكز ماساژ بود،اول براي اينكه به آقاي همسايه ثابت كنم آرين داره تور رو بهمون گرون ميده شروع كرديم به دكه ها سر زدن و نرخ پرسيدن كه با هر بار پرسيدن آقاي همسايه فوري ميگفت نرخ آرين بهتره و مناسبتره حالا هر چي من ميخواستم قانعش كنم كه در عوضش ممكنه تورهايي با كيفيت خيلي پايين بهمون بندازه راضي نشد و منم كوتاه اومدم،چون از اول هم زياد با پوكت موافق نبود خواستم بهش يه آوانس بدم و راضي شدیم از آرين تورهامون رو به قيمت نفري 120دلار خريداري كنيم هر چند ته دلم اصلا به اينكار راضي نبودم.
روز اول
امروز رو چون تورها ديروقت خريداري كرديم اختصاص داديم به كشف اطراف هتلمون و كلا پاتونگ،صبح اول وقت براي صبحانه راهي رستوران هتل شديم،صبحانه از ساعت 6:30 تا 10:30 صبح سرو ميشد.ميشه گفت تقريبا همه چي رو داشت و ميتونست همه نوع ذائقه اي رو راضي نگه داره،صبحانه هتل شامل چندین نوع نان،چند نوع مربا و عسل، نيمرو و املت و صبحانه هاي چشم باداميا كه فكر كنم بيشترشون تاي فود بودند،انواع آبميوه و نوشدنيهاي گرم وسرد و ... خلاصه فكر نكنم كسي گرسنه از اون رستوران ميومد بيرون.
تصویر شماره 33(صبحانه هتل)
تصویر شماره 34(صبحانه هتل
تصوير شماره 35(صبحانه هتل)
تصوير شماره 36(صبحانه هتل)
تصوير شماره 37(صبحانه هتل)
تصوير شماره 38(صبحانه هتل)
تصوير شماره 39(صبحانه هتل)
* تصاویر صبحانه مربوط به کل هفته ای هست که در هتل اقامت داشتیم
هوا باروني بود و چترهامون رو برداشتيم و بعد از صبحانه راهي خيابون شديم و كمي تو مغازه هاي اطراف هتل سرك كشيديم،بيشترين اجناسي كه تو مغازه ها ميديديم صنايع دستي تايلندي و لباساي مخصوص تايلند اعم از تي شرت و پيراهن و شلوارك و ... بود.كمي از مغازه ها خريد كرديم.قيمت ها به نسبت خوب بود،شايد جالب ترين و از نظر من و خانم همسايه بهترين چيزي كه ميشد از پوكت سوغاتي بياريم صابونهاي مخصوص دست ساز اونجا در شكل ها و طرح ها و با رايحه هاي متفاوت و دوست داشتني بود.
هوا خيلي دلچسب بود و ما زير بارون زيباييهاي پاتونگ رو ميديدم.سري به ساحل و تفريحات ساحليش زديم كه كمي نرخ هاشون گرون بود. از آبميوه هاي طبيعي لب ساحل امتحان كرديم .آرين بهمون زنگ زد و گفت اگر مايل باشيد و وقتتون آزاد باشه امروز رو ميتونيد بريد گشت شهري و از اونجايي كه براي امروز برنامه خاصي به جز خريد و ساحل نداشتيم قبول كرديم و قرار شد ساعت 14 راننده بياد دنبالمون.
تصوير شماره 40(صنايع دستي پوكت)
تصوير شماره 41(صنايع دستي پوكت)
تصوير شماره 42(صنايع دستي پوكت)
تصوير شماره 43(ساحل پاتونگ)
تصوير شماره 44(صابونهاي تزييني)
تصوير شماره 45(آب نارگيل طبيعي)
تا ظهر تو خيابونا و مغازه ها دوري زديم و بعد از خوردن خوراكيهايي كه از ايران با خودمون آورده بوديم به همراه راننده راهي گشت شهري شديم.گشت امروز ما فقط به عسل فروشي و جواهرفروشي ختم ميشد.من علاقه اي به خريد نداشتم و فقط با آقاي همسر مثل نمايشگاه از اونجا ديدن كرديم.البته همسفرامون هم از عسل فروشي و هم جواهراتي خريدايي داشتند.گشت شهري چيز خاصي نداشت و فقط جنبه وقت گذروني داشت براي ما.عصر به هتل برگشتيم و بعد از كمي استراحت دوباره رفتيم بيرون و از اونجايي كه مركز خريد جانگسيلون ساعت كارش 11صبح تا 22 بود وقت زيادي براي ديدن و خريد نداشتيم و بعد از اون خيابونهاي اطراف و بنگلارود رو ديديم.ذرتهاي كنار خيابون رو پيشنهاد ميدم تست كنيد من كه خيلي دوسش داشتم.
تصوير شماره 46(عسل فروشي)
تصوير شماره 47(ذرت تايلندي)
شايد يكي از جاذبه هاي تايلند چرخ دستي هاي خوراكي كنار خيابونا بود كه شامل بستني فروشي و ذرت و غذاهاي تايلندي و پنكيك و ... بود. پيشنهادم اينه حتما سعي كنيد از اينا تست كنيد.هر چند همسفرامون زیاد علاقه ای به تست کردن نداشتند ولي ما بستني ها و آبميوه و ذرت رو امتحان كرديم.يه چيزي هم كه شايد براي ما جلب توجه ميكرد حيواناتي بودند كه تو خيابون زياد ميديديم اعم از سگ و گربه و همينطور اينقدر اونا بيحال بودن كه اكثرا در حال استراحت ميديديمشون.و همچنین نمادهای یادبودی برای پادشاه مرحوم تایلند و مجسمه های بودایی که در همه جا وجود داشت و جلوی اونها پر از خوراکی بود!
تصوير شماره 48(گاري هاي پخت غذا)
تصوير شماره 49(پخت پنكيك)
تصوير شماره 50(بستني دست ساز)
تصوير شماره 51(حيوانات بی حال خياباني)
تصوير شماره 52(حيوانات خسته خياباني)
تصویر شماره 53(صدفهای رنگارنگ خوراکی)
تصویر شماره 54(مجسمه های بودا با خوراکی های رنگارنگ کنارشون)
تصویر شماره 55(یادبودهای پادشاه مرحوم)
روز دوم
امروز قرار بود ساعت 7:30 ون بياد دنبالمون تا بريم جيمزباند رو ببينم،هيجان خاصي داشتم و شايد يكي از دلايل اصليم براي اومدن به پوكت همين جيمزباند بود.بعد از خوردن صبحونه راهي جيمزباند شديم،ما اولين مسافراي ون بوديم و بعد از ما به يكي دوتا هتل ديگه رفتيم و بقيه مسافرا رو هم سوار كرديم و رفتيم كه داشته باشيم يه روز توووپ.مسير خيلي طولاني بود و حدود يكساعت و نيم تو راه بوديم تا به مقصد رسيديم.
اولين جايي كه ديديم ویوپوینتی به جزاير جيمزباند بود كه واقعا مناظر اطراف آدم رو مسحور خودش ميكرد ،حدود نيم ساعتي اونجا به تماشا و عكس گرفتن پرداختيم و بعد دوباره با ون به اسكله رفتيم،اسكله خيلي خلوت بود و من خوشحال از اين آرامش.شركتي كه قرار بود ما رو ببره سي آنجل(sea angle)بود.كشتي ما دوطبقه و ظرفيتي حدود 30 نفر داشت كه حدود 25-26 نفري مسافر داشت.همراهان ما رو تعدادي اروپايي و عربي و تركي شامل ميشدند و ما تنها ايرانيهاي كشتي بوديم.البته يه زوج جوان هم بودند كه ما حدس زديم شايد ايراني باشند.
تصوير شماره 56(ویوپوینت جيمزباند)
تصویر شماره 57(ویوپوینت جزیره جیمزباند)
تصوير شماره 58(اسكله اي كه رفتيم براي ديدن جزاير)
"ليو" تورليدر ما براي امروز بود،پسري خوش صحبت و بذله گو،اول توضيحات لازم رو داد و بعد هم با مهمونا به خوش و بش پرداخت،كشتي آبميوه و چاي و بيسكوييت به طور رايگان و نامحدود داشت.بعد از حدود يكساعتي ديدن مناظر از روي درياي آندمان به جزاير ديدني رسيديم،هوا مطلوب و مناظر فوق العاده بود.هر چي نگاه ميكردم سير نميشدم. بعد از گشت و گذار بين جزاير با قايقي ديگه راهي جيمزباند شديم.زيباترين جايي كه تا بحال ديدم همين جزاير بودند.ما حدود 30دقيقه وقت داشتيم جزيره رو بگرديم.
تصوير شماره 59(جزاير جيمز باند)
تصوير شماره 60(بر روی عرشه)
همونطور كه اكثرا ميدونن اين جزيره بخاطر يكي از فيلمهاي جيمز باند به اين اسم معروف شده،جزيره اي زيبا و دوست داشتني.هواي جزيره بخاطر وجود درختان و درياي اطراف رطوبت بالايي داشت و من خيس عرق شدم با وجوديكه بارون هم نم نم مي باريد..بعد از كلي گشتن و ديدن مناطر و گرفتن عكس راهي كشتي شديم .تو كشتي ناهار تدارك ديده بودن شامل مرغ و پلو و يه نوع پلومخلوط و ميوه هاي استوايي.غذا زياد بد نبود و به جز بدون نمك بودنش كه براي من نداشتن نمك يعني فاجعه مشكل خاصي نداشت .
تصوير شماره 61(جزيره جيمزباند)
تصویر شماره 62(جزیره جیمزباند)
تصوير شماره 63(ناهار كشتي)
دوباره به عرشه برگشتيم و محو زيباييهاي اطراف شديم.بعد از كمي با قايقهاي دونفره به اسم كانوي كه با يه قايقران همراه بود رفتيم كه جزاير رو از نزديك ببينم،شايد يكي از جذابترين قسمتاش همين قايق سواري بود،خيلي لذت بخش بود مابين جزاير و غارها بري تو دل بهشت.همه جا پر از نشانه هاي خدا بود و من چقد شاكر خدا شدم بخاطر خلق چنين صحنه هاي خارق العاده اي. لازم به ذكره تايلندي ها علاقه خاصي به انعام دارند پس اگر ميخواهید با شما مهربونتر باشن از دادن انعام غافل نشيد.
تصوير شماره 64(كانوي سواري در بين جزاير)
تصوير شماره 65(كانوي سواري در بين جزاير)
گشت ما با قايق تموم شد و با كشتي برگشتيم،ساعت حدود 15 بود كه بارون شروع به باريدن كرد،يه هواي عالي با يه حال خيلي خوب واقعا ميچسبيد.عصرونه رو تو اين هوا تو كشتي روي آب با دوستات بخوري خيلي لذت بخشه.بارونهاي استوايي كه معروف هستند،يهويي غافلگيرت ميكنن با شدت زياد و باز با شدت زياد قطع ميشن و تو ميموني و يه دهن باز از تعجب و يه آسمون آبي.
تصوير شماره 66(عصرانه در كشتي)
تصوير شماره 67(پس از باران)
روز ما داشت تموم ميشد كه رسيديم به اسكله و مسير يكساعت و نيمي به هتل رو غرق در آرامش طي كرديم.
روز سوم
امروز رو اختصاص داديم به خريد و ساحل.صبح بعد از گشتن تو بازار و مركز خريد جانگسيلون راهي رستوران پارس جديد شديم كه با پاديران تو يه كوچه و نزديك به هم هستن.اين رستورانا تو يه كوچه روبرو هتلمون بودن و ما تازه كشفشون كرديم البته از قبل آدرسشون رو داشتم ولي تازه پيداش كرده بوديم.يه توضيحي بدم راجع به اپي كه تو اين مدت واقعا برامون حكم دست راست رو داشت maps.me كه واقعااا كمك بزرگي برامون بود .از مزيتايي كه داره آسوني كار باهاشه و هم اينكه آفلاينه و شما فقط يبار كه دانلود كنيد نقشه هر منطقه رو ديگه براي جستجو به اينترنت نياز نداريد و همين براي من بزرگترين مزيتش بود.خب برگرديم به رستوران پارس جديد،شايد خوشمزه ترين جوجه كباب رو اونجا خورديم غذاش حرف نداشت و براي ما كه چند روزي بود مزه غذاي ايروني رو نچشيده بوديم عالي بود.قيمتاش مناسب و كيفيت غذاها بالا بود به همراه سبزي خوردن تازه.تصميم گرفتيم تو مدت باقيمانده دوباره سري به اين رستوران بزنيم. ما دوباري كه به اين رستوران رفتيم فقط جوجه كبابش رو تست كرديم كه عالي بود و قيمتش هم حدود 30هزار تومني(250بات) ميشد.
تصویر شماره 68(موقعیت رستورانهای ایرانی بر روی نقشه)
تصویر شماره 69(غذای رستوران پارس جدید)
تصویر شماره 70(منوی رستوران پارس جدید)
روز چهارم
امروز روز رفتينگ بود.قرار بود يه روز هيجان انگيز رو شروع كنيم،صبح با انرژي بلند شديم و بعد از صرف صبحانه ساعت 8ون اومد دنبالمون و به همراه 3تا جوون عرب از هتلمون راهي هتلاي ديگه شديم.امروز علاوه بر ما دوخانواده ايراني هم همراهمون بودند كه خيلي خوشحال شديم از ديدنشون. حدود دو ساعت راه طي كرديم تا رسيديم به مقصد. شروع تور امروزمون،كوهستان ميمون ها بود،كمي سرگرم ديدن حركات بامزه ميمونها شديم،فكر كنم از بس موز خورده بودن دلشون رو زده بود،به ذرت بيشتر علاقه نشون ميدادن.يه معبد هم اونجا بود كه هزينه ش نفري 200بات بود و ما چون زياد علاقه اي نداشتيم استفاده نكرديم.
تصویر شماره 71(کوهستان میمونها)
تصویر شماره 72(معبد )
بعد از كوهستان ميمونها راهي مقصد بعدي كه يه آبشار تو دل جنگل بود شديم،مناظر بسيار زيبايي داشت هر چند به شمال خودمون شبيه بود اما متاسفانه بزرگترين وجه تمايزش شايد تميزي بي حد اونجا بود كه حتي شما يه زباله كوچيك هم نمي ديديد.كاش بشه روزي بياد كه مردم ما اينقدر سطح فرهنگشون بالا باشه كه محيط زيست رو آلوده نكنن.تا رسيدن به آبشار كمي هم پياده روي داشتيم كه واقعا تو اون هوا چسبيد.
تصویر شماره 73(آبشار)
حالا بايد ميرفتيم به طرف كمپ فيل سواري،براي سوار شدن به فيل كلبه هاي چوبي اي ساخته بودن كه راحت بتوني از اونجا روي فيلها سوار شي. حيوانات عظيم الجثه اي كه تا قبل از اين فقط شايد از پشت ميله هاي باغ وحش ديده بودم.حدود 15 دقيقه فيل سواري طول كشيد كه با ديدن مناظر بسيار زيبا همينطور هواي دلچسب جنگل واقعا دقايق خوبي رو گذرونديم.
تصویر شماره 74(فیل سواری)
ظهر شده بود كه راهي آخرين مقصدمون شديم.كمپي كه قرار بود ناهار،زيپ لاين،موتور ATV(چهارچرخ )و رودخانه خروشان رو اونجا داشته باشيم. راهنماي اينجا خانمي بود به نام فاطيما،مسلمان بود و بسيار خوش صحبت و مهربون.وقتي رسيديم كمپ، ميز ناهار آماده بود و از ما براي صرف ناهار دعوت شد.غذاي امروز هم مثل جزيره جيمز باند مرغ سرخ شده با برنج ویه نوع تخم مرغ و سوپ و ميوه بود كه زياد دلچسب نبود و ما بيشتر با ميوه خودمون رو سير ميكرديم.
تصویر شماره 75(ناهار کمپ)
بعد از صرف ناهار بايد ميرفتيم براي زيپ لاين،طول زيپ لاين زياد نبود ولي هيجان انگيز بود و دوست داشتيم بيشتر مي بود،همونجا گفتيم كاش يه روز رو به فلایینگ هانیومن اختصاص داده بوديم كه متاسفانه نشد.حالا نوبت موتورهاي چهارچرخ بود كه بايد دو به دو سوار ميشديم،فاطيما توضيحات لازم رو داد و نكات ايمني رو يادآور شد و من رانندگی رو بعهده گرفتم و آقاي همسر هم ترك بنده نشست و راهي يه مسير پرپيچ و خم و هيجان انگيز شديم،خيلي خوش گذشت فكر كنم حدود نيم ساعت موتورسواري طول كشيد. متاسفانه از زیپ لاین و موتور ATV و رفتینگ عکس مناسبی نداشتم که مقبول اینجا باشه.
بعد از اون وسايلاي اضافی رو بايد تو كمدا ميذاشتيم و ميرفتيم مرحله آخر كه رودخانه خروشان بود،حتي كفش و دمپايي هم بايد در مي آوديم و ميرفتيم رودخانه،سوار ماشین ها شديم و رفتيم كه هيجان انگيزترين بخش امروزمون رو داشته باشيم،هوا معركه بود و آسمان حسابي ابري بود و آماده بارش،قايق ها چهار نفره بود به همراه دوتا قايقران،نم نم بارون شروع شده بود و ما حسابي محو مناظر اطراف،همه آماده حركت بودن ،تو قايق ها نشستيم و راهي رودخانه شديم،مسيري كه ما داشتيم مسير هفت كيلومتري بود و براي من كه اولين بار بود رفتينگ رو تجربه ميكردم عالي بود و پر از هيجان،تو مسير رودخانه بوديم كه باران هم شروع كرد به تندتر شدن و مزه رفتينگ هم دوبرابر شد و ما با همسفرامون تو مسير مرتب روي هم آب مي پاشيديم و حسابي خيس شده بوديم،آخراي مسير هم قايقا رو يه جاي آروم نگه داشتن كه اگر كسي خواست تني به آب بزنه.اينجا هم حدود نيم ساعت تا چهل ديقه طول كشيد و ما خيس از آب باران و رودخانه سوار ماشين شديم و برگشتيم كمپ و بعد از تعويض لباسها با وني كه اومده بوديم راهي هتل شديم،خسته بوديم ولي خوشحال و پرانرژي از اينكه امروزمون عالي برگزار شد.
بعد از كمي استراحت تو هتل طبق معمول شبگردي رو شروع كرديم و امشب رو تصميم گرفتيم ماساژ تايلندي رو هم امتحان كنيم،مراكز ماساژ هر دو قدم موجود بود و شما ميتونستيد هر جا كه دوست داريد بريد براي ماساژ،من و آقاي همسر داوطلب شديم براي ماساژ و طبق معمول آقاي همسايه و خانمشون استقبالي نكردند و از ما جدا شدند،قيمت ماساژ از 200بات شروع ميشه تا 800بات،آقاي همسر oil massage رو انتخاب كرد و من ماساژ پا ،اویل ماساژ همسر 400 و ماساژ پا 250 شد.به من كه حسابي چسبيد و احساس خيلي خوبي داشتم.آقاي همسر هم راضي بود و ميگفت خستگي از تنش رفته.
روز پنجم
قرار بود امروز رو استراحت داشته باشيم و فرداش بريم جزيره في في كه گفتيم فردا ميشه روز آخر و نميخواستيم ريسك كنيم ممكن بود هوا بد باشه براي جزيره به همين خاطر شبش از آرين خواستيم جزيره رو بندازه امروز.صبح طبق معمول ساعت هشت ون اومد دنبالمون و ما کمتر از یکساعت به اسكله رسيديم. شركتي كه امروز قرار بود باهاش بريم هم مثل جيمزباند سي آنجل بود.كشتي هاي تندرو آماده بودن و بعد از پذيرايي تو اسكله شامل آبميوه و بيسكوييت و چاي تورليدر توضيحاتي راجع به تور امروزمون داد كه اگر مايل به غواصي هستيم ميبايست هزينه رو جدا حساب كنيم كه الان دقيق يادم نيست چقدر بود و يا استفاده از كفش هاي مخصوص براي جلوگيري از آسيب ديدن و زخم شدن پا تو دريا كه بيشتر به نظرم جنبه تبليغاتي براي خريد وسايل بود چون تمام نرخاشون از بيرون گرونتر بود، سوار قايق شديم.اگر ميترسيد كه حالتون بد شه اونجا به شما قرصهاي ضدتهوع داده ميشه و از اين بابت نگران نباشيد.
تصویر شماره 76(اسکله برای جزیره فی فی)
هوا آفتابي بود و مناسب براي جزيره في في،قايق ما حدود سي نفر ظرفيت داشت كه تقريبا پر بود،همسفرهاي ما اكثرا چشم باداميها بودن به همراه تعدادي تركيه اي و هندي و پاكستاني،اونجا با يه خونواده پاكستاني كه عاشق ايران بودن آشنا شديم و سر صحبت باز شد و كلي از ايران تعريف كردند،استاد دانشگاه بودند و علاقمند زبان پارسي.بيش از يكساعت روي دريا بوديم كه رسيديم جزيره،هوا كمي گرم بود و امكانات زيادي جز يه صندلي پلاستیکی كه اونم بايد 100بات بابتش كرايه ميدادي نداشت،ميوه و نوشيدني خنك براي پذيرايي به طور رايگان و نامحدود موجود بود و شما ميتونستيد از خودتون پذيرايي كنيد.وسايلامون رو گذاشتيم رو صندلي و خودمون راهي دريا شديم،آب تني كمي حالمون رو بهتر كرد و ديدن ماهيهاي رنگارنگي كه جذب مواد غذايي هايي ميشدن كه براشون ميريختي آدم رو سر ذوق مي آورد.شايد يكي از بهترين قسمتاش همين ديدن ماهيهاي رنگارنگ بود.اينجا لازمه نكاتي رو عرض كنم،يكي اينكه حتما حتما از ضدآفتاب استفاده كنيد اونم در حد زياد و براي كل بدن،ما تماما آفتاب سوخته شديم بدليل سهل انگاري تو استفاده از ضدآفتاب،اولش اصلا حس نميكني ولي همينكه شب شد ميفهمي چه بلايي سرت اومده دوم هم اينكه اگه بخواي ماهيهاي بيشتري رو به سمت خودت جمع كني حتما از قبل مقداري خوراكي مثل نون يا بيسكوييت با خودتون ببريد.
تصویر شماره 77(قایق تندروی مخصوص جزیره فی فی)
تصویر شماره 78(جزیره فی فی)
تصویر شماره 79(زیباییهای جزیره)
تصویر شماره 80(قایقهای بومی جزیره فی فی)
تصویر شماره 81(زلالی آب و جمع شدن ماهیها)
ما اينجا تو جزيره حدود دو ساعت وقت داشتيم از تفريحات دريايي كه همه پولي بودن و شنا و... استفاده كنيم.بعد از اون وقت ناهار كه شايد بدترين قسمت امروزمون بود فرارسيد،از قبل ميز رو تو رستوراني چيده بودند،اصلا تميز نبود و فقط گربه زير ميزا لول ميخورد و بايد مراقب بودي و اگه مثل من از گربه ميترسيدي و يا بدت مييومد ديگه خيلي بد ميشد،حتي بعضيا از ترس گربه ها چهارزانو رو صندلي نشسته بودند براي صرف ناهار،غذا مثل تورهاي ديگه شامل سالاد،مرغ سرخ شده و پلو و سوپ بود بهمراه ميوه،من بيشتر با ميوه خودم رو سير كردم و غذاش باب ميلمون نبود.
تصویر شماره 82(غذای جزیره فی فی)
تصویر شماره 83(غذای جزیره فی فی)
تصویر شماره 84(گربه های رستوران)
بعد از نيم ساعت ما با قايق تندرويي كه اومده بوديم راهي قسمتاي ديگه اين تور شديم كه اصلا جالب نبود،نميدونم ما از شركت بدي تور گرفته بوديم يا واقعا براي همه همينطور بود،ما رو براي ديدن ساير نقاط كه بردن از فاصله دور فقط يكي دوتا جزيره رو ديديم و چون قايق تقريبا بسته بود نميتونستيم زياد مناظر اطراف رو ببينيم،خلاصه در كل از امروزمون راضي نبوديم و منم همش به آقاي همسايه سركوفت ميزدم كه بخاطر عجله كردن تو خريد تور از آرين امروزمون خراب شد.بهرحال امروز هم تموم شد و ما بعد از حدود يكساعت و نيم كه روي آب بوديم رسيديم اسكله و با ون راهي هتلمون شديم. غروب شده بود كه رسيديم هتل و بعد از كمي استراحت زديم بيرون .
تصویر شماره 85(دیدن مناظر از داخل قایق)
تصویر شماره 86(دیدن مناظر از داخل قایق تندرو)
روز ششم
امروز عملا آخرين روزي بود كه ميتونستيم از پوكت لذت ببريم،صبح كمي ديرتر از هميشه بلند شديم و بعد از صرف صبحانه راهي خيابون شديم، چون براي امروز توري نداشتيم براي همين بيشتر سعي داشتيم از ساحل لذت ببريم و باقي خريدامون رو انجام بديم،بنابراين از مغازه هاي كنار هتل شروع كرديم ،اينجا خاطره بدي براي من رقم خورد،مشغول ديدن و خريد از يه مغازه بوديم كه بيشتر اجناسش چوبي و دست ساز بود،حين راه رفتن نميدونم چجوري به يه قطعه چوبي خوردم كه افتاد زمين و شكست و فروشنده كلي بابت اين كار ازم جريمه گرفت،بايد حتما مراقب باشيد كه اين بلا سرتون نياد،قطعه اي كه توسط من شكسته شد خيلي لق بود و اصلا جاش مناسب نبود نميدونم اينكار از عمد صورت گرفته بود يا نه بهرحال بايد مراقب باشيد.
تا ظهر تو مركز خريد جانگسيلون بوديم و سوغاتي هامون رو تكميل مي كرديم،ناهار رو دوباره رفتيم پارس جديد و باز جوجه سفارش داديم كه عالي بود،بعد از كمي استراحت تو هتل دوباره آخرين بازديدامون رو از خيابوناي اطراف و گاري هاي غذاهاي خيابوني انجام داديم،من و همسر قصد داشتيم آخرين ماساژ رو هم انجام بديم براي همين از تريپ ادوايزر مركز ماساژي كه بهمون نزديكتر بود و امتياز خوبي هم گرفته بود انتخاب كرديم كه واقعا عالي بود،قيمتهاش نسبت به مراكز قبلي مناسبتر بود و همينطور خانمهاي با شخصيت تر و مهربونتري مشغول به كار بودند كه حسرت خورديم چرا زودتر اينجا نيومده بوديم ،همسرم بدليل آفتاب سوخته شدن ماساژ آلوئه ورا انتخاب كرد كه قيمتش 700بات بود و من باز ماساژ پا رو انجام دادم كه 200بات بود در صورتيكه مراكز ديگه همين ماساژها رو هر كدوم با 100بات اختلاف انجام ميدادن اسم اين مركز ماساژ "ليمون" limone massage&spa) ( بود كه از همه نظر عالي بود.بعد از اون هم از بستنی فروشی کنار مرکز خرید جانگسیلون که بستنی های خوشمزه ای داشت از خودمون پذیرایی کردیم.
تصویر شماره 87(توک توک)
تصویر شماره 88(صنایع دستی پوکت)
تصویر شماره 89(بستنی)
در مورد میوه های تایلندی هم به نظرم اکثرشون مزه خاصی نداشتند و ما فقط از منگو(انبه) و منگوستین و آناناس و نارگیلش خوشمون اومد.
تصویر شماره 90(میوه های تایلندی)
تصویر شماره 91(میوه های تایلندی)
تصویر شماره 92(میوه های تایلندی)
تصویر شماره 93(منگوستین)
تصویر شماره 94(میوه های تایلندی)
شب آخر بود و چون فردا صبح ترنسفر ميومد دنبالمون بايد وسايلامون رو جمع و جور ميكرديم كه صبح خيالمون راحت باشه،صبح بعد از صبحانه اتاقها رو تحويل داديم و مبلغي كه وديعه گذاشته بوديم رو پس گرفتيم،ساعت 9 راننده اومد دنبالمون و ما ساعات آخري رو تو فرودگاه سپري كرديم،بليط رو شب قبل آرين برامون فرستاد و يه مزيت سفر برگشتمون اين بود كه پرواز امروزمون فرودگاه سوارنابومي فرود ميومد و ما مجبور نبوديم فرودگاه رو عوض كنيم،پرواز امروز ساعت 13 و 45 بود ،از كاركنان هتل و پاتونگ و پوكت خداحافظي كرديم و خوشحال از اينكه يك هفته رو اينجا سپري كرديم با ون مخصوص راهي فرودگاه شديم .هواپيماي برگشت ما ايرباس A320-200 تاي اسمايل بود كه بهترين پرواز مسافرتمون بود و رتبه خوبي هم از تريپ ادوايزر گرفته بود،هواپيما راحت و تميز بود و پرواز به آرومي انجام شد، ساندويچ مرغ و يك بطري آب تو يه بسته بندي شيك و جمع و جور پذيرايي پروازمون بود و ما بعد از حدود 70 دقيقه به فرودگاه سوارنابومي رسيديم.
تصویر شماره 95(داخل هواپیمای تای اسمایل)
تصویر شماره 96(پکیج پذیرایی هواپیمای تای اسمایل)
پرواز بعدي ما ساعت 22:30 شب بود كه يه چندساعتي رو اينجا علاف بوديم و بنابراين بعد از انجام كارهاي پرواز روبروي گيت به استراحت پرداختیم،ساعت:30 19 گيت باز شد ،شايد يكي از بدترين گيت ها همين گيت پرواز ماهان بود كه كلي معطلي براي تحويل بار داشتيم.فري شاپ فرودگاه سوارنابومي بسيار بزرگ بود و ما وقت باقيمانده رو چرخي تو فري شاپ زديم كه براي ما بيشتر جنبه نمايشگاه داشت چون قيمتها اكثرا از بيرون گرونتر بودن و ما هم قصد خريد نداشتيم.
تصویر شماره 97(فرودگاه سوارنابومی)
هواپيماي ما ايرباس A340-300 هواپيماي ماهان بود كه نسبت به پرواز رفت جاي پاي بيشتري داشت و راحتتر بود،پرواز با چند دقيقه تاخير ساعت 22:42 از زمين بلند شد و ما با سرزمين لبخندها خداحافظي كرديم،پذيرايي پرواز شام و صبحانه بود كه شام اون مرغ سوخاري و برنج بود كه بيشتر طعم غذاهاي تايلندي رو ميداد تا اينكه ايراني باشه،صبحانه هم ساندويچ پنير و شيريني و مخلفات ديگه بود كه روي هم رفته بد نبود.ساعت 2:45 بامداد به وقت تهران بعد از شش ساعت و نيم دقيقه پرواز هواپيماي ما نشست و سفر ما تموم شد،فرودگاه در اينموقع خيلي خلوت بود و بعد از تحويل بار به سمت پاركينگ رفتيم و هزينه پارك رو پرداخت كرديم و از فرودگاه خارج شديم.
تصویر شماره 98(شام هواپیما)
تصویر شماره 99(صبحانه هواپیما)
نكات كلي:
1-براي چينج كردن پول بهتره از دكه هاي زرد رنگ استفاده كنيد چون نسبت به ديگران نرخ بهتري دارند.
2-سعي كنيد حتي الامكان از مكانهاي فروش تور تورهاي خودتون رو بخريد و به تورليدر اعتماد نكنيد.
3-از ضدآفتاب حتما استفاده كنيد
4-براي مسيريابي از نقشه استفاده كنيد كه من اپ maps.me رو پيشنهاد ميدم،به دليل اينكه پس از يكبار دانلود ميشه بصورت آفلاين ازش استفاده كرد و هم اينكه استفاده ازش راحته
5-سعي كنيد حتما ماساژش رو امتحان كنيد،پشيمون نميشيد
6-غذاهاي خيابوني رو تست كنيد،شايد بخشي از سفر به تايلند همين غذاهاش باشه
7-اصلا نگران غذا نباشید چون برای همه نوع ذائقه ای میتونید غذا تهیه کنید و همچنین فست فودهای معروفی نظیر مک دونالد و کی اف سی و ... به وفور در دسترس هستند.همینطور اگر مایل بودید میتونید پلوپزهای کوچک و قابل حمل با خودتون ببرید و یا سوپ و نودل و ... توی کتری برقی بپزید.
8- به نظر من خیابان بنگلارود شاید زیاد مناسب بچه ها نباشه،و بهتره اگه خونوادگی تشریف میبرید این رو در نظر داشته باشید
دیدنی های پوکت خیلی زیاده و میتونید بسته به سلیقه تون ازشون استفاده کنید،ما فقط از جیمزباند و فی فی و رفتینگ استفاده کردیم،اما جزایر دیگه و همچنین سرگرمیهای بسیار بیشتری وجود داره که در زیر به تعدادی از اونا اشاره میکنم:
- فانتاسی شو
- زیپ لاین فلایینگ هانیومن
- سیمون شو(مشابه فانتاسی شو هست)
- پارک دایناسورها
- موزه ساختمانهای وارونه
- باغ وحش ببرها
- و دیدنیهای بیشمار دیگه
هزينه ها
- تورها شامل جزيره في في،جزيره جيمزباند و رفتينگ براي ما نفري 120 دلار شد(دلار در زماني كه ما اونجا بوديم 3900تومان بود)
- غذا و خورد و خوراك (ما زياد از رستورانها استفاده نكرديم) نفري 2000بات(هر بات معادل 117 تومان بود)
- هزينه رفت و آمد و حمل و نقل هم اصلا نداشتيم(خیلیا موتور کرایه میکنن که مزایا و معایبی داره،از مزایاش میشه به دیدن نقاطی که دوست داری بری و راحتی گشت و گذار در پوکت اشاره کرد،ولی عیب بزرگی که داره اینه که شما باید حتما پاسپورتت رو بدی تا بتونی موتور کرایه کنی و ممکنه ریسک بزرگی باشه)
- هزینه جابجایی به توک توک هم تقریبا زیاد بود مثلا توی خود پاتونگ که مسیرهای طولانی هم نداشت حدود 200بات میگرفتند.در ضمن توی توک توک ها میتونید هر آهنگی دوست داشتید از روی گوشیتون با کابلی که وجود داره بشنوید و لذت ببرید:)
اميدوارم پوكت رو حتما براي سفر انتخاب كنيد،مطمئن باشيد لذت خواهيد برد.باز هم از اينكه سفرنامه طولاني شد عذر ميخوام،قصدم اين بود تمام نكات رو بنويسم،اميد كه مفيد بوده باشه.