قسمت دوم سفر نامه بانکوک :
در اینجا لازم می دانم چند مورد که در قسمت اول سفرنامه ( رویایی شیرین به نام پوکت ) به دلیل کمبود وقت و عجله ای که هنگام نگارش از قلم افتاده است بیان کنم. جا دارد از همراهی دو خانواده بسیار خوش سفر مشهدی که با ما در پوکت همراه بودند و خاطرات خوب و دلنشینی را برایمان فراهم کردند تشکر نمایم. در ابتدا عکسهای پرواز نوک ایر را و در انتهای سفر نامه نیز تصاویر مربوط به عمان ایر را همانطور که دوستان خواسته بودند، قرار می دهم.
بهشت سبز را با لبخند ترک کردیم و به سوی پایتخت لبخند پرواز کردیم.
حرکت به سوی بانکوک :
شنبه 95/4/12 روز ششم (هتل ماندرین) :
ساعت 8/30 صبح پس از ترک هتل زیبا و دل انگیز دوانجیت ساعت 9/30 صبح به فرودگاه پوکت رسیدیم و طبق معمول با پرواز نوک ایر که البته این بار هواپیمایی نو و تمیزتری نسبت به قبل بود در ساعت 11/30 صبح به سمت بانکوک حرکت کردیم.
فرودگاه پوکت
فرودگاه پوکت
هواپیمای نوک ایر
تا زمان پرواز در فرودگاه کوچک پوکت به گشت و گذار پرداختیم. در هنگام پرواز بر فراز شهر بانکوک از دیدن مناظر زیبا که شامل شالیزار های سرسبز و هم چنین رودخانه بزرگ شهر بانکوک که همچون ماری خوش خط و خال شهر را به دو نیم کرده بود لذت بردیم در طول سفر از مسافران پذیرایی مختصری شد.لازم به ذکر است در پرواز های مابین پوکت به بانکوک برای استفاده از چای ،کافی ، آبمیوه و......می بایست هزینه آنرا نقدا پرداخت کنید.
برفراز ابرها
پذیرایی مختصر در پرواز نوک ایر
ساعت 12/40 ظهر به فرودگاه سوارنابومی بانکوک رسیدیم. پس از پیدا کردن تور لیدر مربوطه که خانمی تایلندی بود و فارسی را در حد متوسطی بلد بود، به همراه سه نفر دیگر سوار ون شدیم تا به هتل های خودمان برویم آنها به نووتل و ما به ماندرین سنتر پوینت. در طی راه تور لیدر سوال کرد تا فرصت تحویل اتاق ها می توانید از گشت رایگان شهری که شامل بازدید از معبد بودای طلایی و گشت مختصری در شهر بود استفاده کنیم ،که همگی مخالفت کردیم. بانکوک شهری شلوغ و پر تردد می باشد. منظره شهر از بالا با آنچه که شما از نزدیک می بینید کاملا متفاوت می باشد. این شهر به راه های دسترسی متعددی مانند : مترو ( تایلندی ها به مترو mrt می گویند)، قطار های هوایی (bts ) و بزرگراه ها و هم چنین قایق هایی که به صورت تاکسی در رودخانه تردد می نمایند ، مجهز شده است.
شهر بانکوک دارای جاذبه های توریستی بسیاری می باشد که با صرف یک هفته یا ده روز تنها می توانید گوشه ای از این جذابیت ها را ببینید. شهری رو به مدرنتیه و در عین حال هم تلفیقی از شهر قدیمی و جدید که بوسیله رودخانه از هم مجزا شده اند و شما شاهد ساخته شدن آسمان خراشها و برج ها در گوشه و کنار شهر هستید.
برج در حال ساخت، بانکوک
داخل شهر بانکوک
خیابان اطراف mbk
ساعت 13/30 بعد از ظهر به هتل ماندرین سنتر پوینت واقع در خیابان راما 4 رسیدیم که خدمه بلافاصله چمدانهایمان را تحویل گرفته و به لابی آوردند. هتل ماندرین به تازگی بازسازی شده و دارای دکوراسیونی شیک و چشم نواز با لابی زیبایی است که با تابلوهای سنگی حکاکی شده، ظروف زیبا و گلدان های مملو از گل و......... مزین شده است.
تابلوی سنگی هتل ماندرین
وسایل تزیینی هتل ماندرین
خدمه و کارکنان هتل با مسافران بسیار با احترام برخورد می کنند. اکثر مسافران این هتل از کشورهای شرق آسیا مانند چین ، ژاپن، کره ، و هم چنین توریست های اروپایی می باشند که هنگام عبور و مرور با لباس های رسمی بودند و ما در ابتدا فکر می کردیم آنها حتما به سالن عروسی یا مهمانی می روند که بعد متوجه شدیم با توجه به سبک این هتل اکثرا با لباس های رسمی در تردد هستند و تیپ های شلوارکی و دمپایی به ندرت دیده می شد. درکل فقط یک خانواده ایرانی در آنجا دیدیم که به طور اتفاقی در پیتزا کمپانی شعبه mbk با ما آشنا شده بودند. در قسمت پذیرش انواع تقدیر نامه و لوح هایی قرار داشت که بر اساس میزان رضایت مسافران از خدمات هتل، توسط سایت های معتبر نظیر trip adviser و......اهدا شده است که در اکثر آنها این هتل امتیازی بیش از 4 ستاره بدست آورده بود.
تقدیرنامه ها و جوایز هتل ماندرین
استخر هتل ماندرین
به رسم معمول هتل، مبلغ 1000 بت از هر اتاق و در مجموع 2000 بت به صورت امانی بابت خسارات احتمالی پرداختیم. تور لیدر محل استخر ، سالن صبحانه و بدن سازی را که در همکف و جنب لابی قرار داشت را به ما نشان داد. ساعت کار مجموعه تفریحی از 8 صبح الی 6 عصر می باشد.
لابی هتل ماندرین
در لابی زیاد معطل تحویل گرفتن اتاقها نشدیم پس از گرفتن کارت های ورودی به سمت اتاقها حرکت کردیم. چمدانها جداگانه توسط خدمه آورده می شود که به رسم تشکر انعامی دادیم.آسانسور این هتل با کارت اتاق ها فعال می شود. در یکی از روزها داخل آسانسور با فرد مسن ژاپنی که برای استفاده از آسانسور با کارت اتاق مشکل داشت بر خوردکردیم که با راهنمایی ما در طبقه مورد نظرش پیاده شد. اتاقها دارای فضایی مناسب ، شیک و زیبا می باشد. لوازمی شامل: مایکرو ویو ،یخچال ، تلویزیون صفحه تخت ،کمد ، صندوق امانات ، چتر و دم پایی در اتاقها وجود دارد. حمام دارای سکو می باشد و سیستم دستشویی تماما الکترونیکی و با استفاده از آب می باشد. هرروز سه عدد شامپو ی سر ، بدن و لوسیون ، دو عدد مسواک به همراه خمیر دندان ، دو عدد آب معدنی ، چای و کافی به صورت رایگان شارژ می شود.
لوازم داخل اتاق
نمای اتاق
نمای اتاق
( توضیحات کامل در مورد هتل ماندرین سنتر پوینت را در بخش هتل ها به همراه عکس ها قرار داده ام ) در موقع رسیدن به هتل تور لیدر اصلی به نام علی آقا تماس گرفت و گفت تا به هتل برسید و کمی استراحت کنید ساعت 5 عصر با ما تماس می گیرند که البته تماس نگرفت و ما هم چون از تور لیدر پوکت دل خوشی نداشتیم زیاد پیگیر نشدیم. البته پس فردا علی آقا یادشان آمد که با ما تماس بگیرند و ما وقتی برنامه ریزی های خودمان را به ایشان گفتیم به ما گفت شما که چندین بار به بانکوک آمدید دیگر احتیاجی به راهنمایی های ما ندارید، ما هم که دفعه اولمان بود به بانکوک آمده بودیم از این تعریف خوشحال شدیم.
همانطور که برای بررسی جذابیت های پوکت چندین جا را در نظر گرفته بودیم و با توجه به شرایط توانستیم آنچه را که مد نظرمان بود را تجربه کنیم. با توجه به مقدار زمانی که در بانکوک داشتیم ( 4 شب و 5 روز ) و هم چنین پرداختن به مقوله خرید چندین گزینه را با مطالعه سفرنامه های دوستان در نظر گرفته بودیم تا ببینیم به کدامها می توانیم بپردازیم.
پس از جا به جایی وسایل کمی استراحت کردیم و با گرفتن یک دوش که باعث رفع خستگی می شود ساعت 16 عصر ابتدا گشتی در هتل زدیم و متوجه شدیم هرروز در لابی هتل دو نوع آب میوه به صورت تمام وقت و رایگان در دسترس می باشد. با توجه به مطالعه نقشه ها از قبل می دانستیم که با حدود 20 دقیقه پیاده روی می توانیم به مرکز خرید mbk و خیابان سیلوم دسترسی پیدا کنیم پس ترجیح دادیم به جهت آشنا شدن با محیط اطراف قدم زنان به سمت این مراکز حرکت کنیم. هتل ماندرین در یکی از محله های خوب بانکوک قرار دارد که در فاصله کمی تا ایستگاه mrt ( مترو ) و ایستگاه هوالامپونگ و همانطور که گفته شد با کمی پیاده روی به مراکز خرید و خیابان پتونم دسترسی دارد. بعد از 20 دقیقه پیاده روی به مرکز خرید mbk رسیدیم که درآن موقع داشتند نمای مرکز را باز سازی می کردند. بعدا فیلم های پس از بازسازی را دیدیم که هم جالب بود و هم باعث زنده شدن خاطراتمان گردید.
موقعیت هتل ماندرین
ما چون وقت نکرده بودیم نهار بخوریم به شعبه kfc رفتیم که هم از نظر کیفیت ، مزه و طعم بسیار خوشمزه تر و از نظر مقدار تقربیا 20 درصد بیشتر از پوکت بود، قیمت هم ارزانتر بود و مقداری غذا هم اضافه آمد. پس از گشتی کوتاه در مرکز خرید متوجه شدیم پیتزا کمپانی که وصف آنرا در پوکت گفته بودیم در اینجا هم شعبه دارد و قرار گذاشتیم در موقع مناسب یک سری هم به آنجا بزنیم. سپس به سمت خیابان سیلوم که پر از مراکز خرید و لوکس با برندهای معروف بود رفتیم که قیمتها نسبت به مرکز mbk در کل گرانتر بود.
نمای بیرونی مر کز سیام سنتر
نمای داخلی مرکز خرید سیام سنتر
فروشگاه های سیام سنتر
از مرکز بیرون آمدیم و با نزدیک شدن به ساعات اولیه شب متوجه شدیم که هر شب در خیابان های جلوی سیام سنتر ، بازار شبانه ( نایت مارکت) برای دستفروشان دایر می شود که تا پاسی از شب برقرار است. این نکته جالب است که این دستفروشان همگی در کنار مراکز بسیار لوکس و شیک با انواع برند هایی معروف به کار خود مشغول می باشند بی آنکه مزاحمتی از سوی این مراکز برای آنها ایجاد شود. البسه هایی که در این بازار وجود دارد بیشتر لباسهای نخی و راحت و با قیمت هایی نسبتا مناسب می باشد. ما چند عدد تی شرت به قیمت هرکدام 200 بت خریدیم و چون از قبل برای رفتن به بازار چاتوچاک یا به قول تایلندی ها جی جی مارکت برنامه ریزی کرده بودیم بیشتر به بررسی و قیمت آنها بسنده کردیم و همین تی شرت ها را فردا در بازار به قیمت 120 تا 150 بت خریدیم.
با برنامه ریزی از تهران برای تعداد روزهایی که قرار بود در پوکت باشیم و همچنین زمان حرکت به بانکوک را طوری انتخاب کرده بودیم که حتی المقدور یکی از روزهای شنبه یا یکشنبه در بانکوک باشیم تا بتوانیم به جی جی مارکت برویم زیرا این بازار هفتگی فقط در روزهای شنبه و یکشنبه هر هفته از ساعت 8 صبح الی 6 عصر دایر می باشد.
ساعت 9 شب به دلیل خستگی به سمت هتل برگشتیم و شام خوردیم. پس از تماشای تلویزیون خوابیدیم تا صبح با انرژی به سمت جی جی مارکت برویم. ضمنا اینترنت پر سرعت در تمامی هتل به رایگان در دسترس می باشد و 30 کانال ماهواره ای نیاز شما را به تماشای انواع شبکه ها بر طرف می نماید.
یکشنبه روز هفتم ( بازار چاتوچاک ) :
ساعت 6/30 صبح از خواب برخواستیم و ساعت 7 به سمت سالن صبحانه حرکت کردیم هنگام عبور از لابی تا سالن صبحانه ، خدمه و سرپرستان آنها که در دو طرف ایستاده بودند به زبان تایلندی سلام و صبح به خیر ( سوادی کاپ هی ) می گفتند و تعظیم می کردند و احترام می گذاشتند که برای ما جالب بود. آنها بی وقفه اینکار را برای همه ی مسافران انجام می دادند. ابتدا مسئول پذیرش پس از کنترل کارتها در کمال احترام شما را به سمت سالن صبحانه هدایت می نماید. یکی از خدمه تعداد نفرات را سوال می کند و به همان نسبت شما را به یک میز مناسب راهنمایی می کند . در این سالن شما با منوی بسیار کاملی از انواع غذاهای سرد وگرم ، سوپ ، نان ، آبمیوه ، شیرینی ، کورن فلکس، میوه های تازه، سالاد، دسر، املت و غذاهای آسیای جنوب شرقی و....... مواجهه می شوید که به راحتی می تواند سختگیر ترین ذائقه ها را راضی نماید. همچنین یک پنکیک ساز در سالن هست که به صورت دائم پنکیک تازه در اختیار مهمانان قرار می دهد. خدمه حاضر در سالن با یک اشاره شما چای و قهوه را برایتان می آورند و احتیاجی به ترک کردن میز نمی باشد. پس از صرف صبحانه از پذیرش هتل نحوه رسیدن به جی جی مارکت ( بازار چاتوچاک ) را پرسیدم که گفت با تاکسی می خواهید بروید یا مترو گفتیم مترو، مسئول پذیرش یک نقشه به ما داد و ایستگاه مربوطه ، مبدا و مقصد را بوسیله حروف A و B علامت زد.
حرکت از نقطه A و رسیدن به نقطه B
از مسئول پذیرش راجع به بعضی تورهای دیگر سوال کردیم که ایشان ما را به یک نفر دیگر که مسئول برگزاری تورهای مختلف بود معرفی کرد. ایشان هم با نمایش کاتا لوگی از تورها و بیان قیمت های آن توضیحات لازم را دادند. البته این تورها به صورت اختصاصی و به همراه تاکسی بود که دارای قیمتی بیشتر از آنچه ما تحقیق کرده بودیم بود. قرار شد فردا فعلا به بازار برویم تا ببینیم چه پیش می آید. استخر هتل و سالن بدن سازی در مجاور لابی هتل قرار دارد و مسئول مربوطه به شما انواع حوله های کوچک و یا تن پوش را پس از ثبت شماره اتاق تحویل می دهند. ما به دلیل رفت و آمد زیاد نتوانستیم از استخر استفاده کنیم و تنها به دیدن آن بسنده کردیم که در خیلی از اوقات مخصوصا توریست های آسیای شرقی ، از استخر استفاده می کردند.
پس از خروج از هتل به سمت راست بعد از طی 50 قدم نبش چهارراه در کنار معبد و کلیسا ایستگاه مترو mrt سام یان قرار دارد. در برخی از سفرنامه ها خوانده بودیم بعضی از راننده های تاکسی اطلاعات غلط به شما می دهند. هنگام رفتن به ایستگاه از یک راننده تاکسی سوال کردیم ایستگاه مترو کجاست گفت امروز یکشنبه است و مترو تعطیل می باشد هر جا می خواهید بروید باید با تاکسی بروید.ما اعتنا نکردیم و وارد مترو شدیم ، دیدیم باز است و حرف دوستان درست از آب درآمد. با پرداخت نفری 46 بت بلیط ایستگاه چاتوچاک را خریدیم و پس از 25 دقیقه ساعت 9 صبح به بازار بزگ چاتوچاک یعنی بهشت خانم ها رسیدیم. این بازار دارای دو ورودی از ایستگاه مترو می باشد یکی ایستگاه چاتوچاک دیگری هم ایستگاه موچیت. از جلوی مغازه ها نقشه رایگان بازار را تهیه کردیم. در این نقشه ها کلیه مغازه ها شماره گذاری گردیده اند و به طور کامل انواع اجناسی که به فروش می رسانند را مشخص کرده اند هم چنین انواع دسترسی ها ، غذاخوری ها ، ایستگاه پلیس، دستشویی ها و محل استقرار راهنمایان را مشخص کرده اند.
نقشه بازار چاتوچاک
در سر تا سر بازار راهنمایانی هستند تا به شما کمک کنند. پلیس به طور مرتب به مردم و توریست ها با نمایش پلاکاردهایی هشدار می دهند که مواظب لوازم ، گوشی ، کوله و دیگر وسایل باشید تا مورد سرقت قرار نگیرد. که در کل ما موردی مشاهده نکردیم.ولی خوب در هر حال باید مواظب وسایلتان باشید.
با مشاهده نقشه متوجه شدیم که یک برج ساعت در مرکز قرار دارد ، قرار گذاشتیم اگر گم شدیم با تماس به سمت برج برویم تا یکدیگر را زودتر پیدا کنیم.
برج ساعت بازار چاتوچاک
خوشبختانه تا پایان ما همدیگر را گم نکردیم. ابتدا تصمیم گرفتیم برای دیدن هرچه بهتر این بازار و اینکه یکروز کامل در اینجا هستیم از یک سمت وارد شویم و از سمت دیگر خارج ، و یک دور کوچولو بزنیم تا هم قیمت ها دستمان بیاید و اجناس را دیدی بزنیم و اگر مورد مناسبی را هم دیدیم خرید کنیم تا بیخود وقت و انرژیمان را برای برگشتن دوباره هدر ندهیم. هرچه به ساعات ظهر نزدیک تر می شدیم به تعداد مراجعه کنندگان افزوده می شد تا جائیکه واقعا بازار مملو از جمعیت شده بود و ما چون اول وقت آمده بودیم توانستیم حداکثر استفاده را از خلوتی ساعات اولیه بازار بنماییم.
نمای خیابان بازار چاتوچاک
این بازار محلی است برای دستفروشان و دیگر کسبه که اجناس خود را با قیمتی مابین بازار اصلی ( عمده فروشان ) و مغازه های دیگر در سطح شهر که به فروش اجناس می پردازند احداث شده است و در واقع قیمتی متعادل دارند. اگر فقط شما یک یا دو روز وقت دارید می توانید به جای خرید از اینجا به مرکز خرید عمده یعنی برجهای بوبی تاور بروید که ما هم رفتیم و خرید های خوبی کردیم که در سطر های بعدی توضیح می دهم. تنوع اجناس در اینجا بسیار زیاد است و بایدکمی اجناس را بشناسید تا بتوانید خرید های خوبی انجام دهید. متاسفانه مغازه ها مکانی برای پرو لباس ندارند، یا می بایست سایز خود را بدانید یا روی همان تیشرت یا لباس خود سایز نمایید و خرید نمایید. در طی فرآیند پیچیده خرید با خرید انواع آبمیوه های میکس شده به قیمت 100 بت جانی دوباره بگیرید و به خرید بی انتها و بی پایان بپردازید.
دکه های آبمیوه فروشی
چرخ دستی آبمیوه فروشی
برای خوردن نهار که ساعت 14 بود به قسمت غرفه های اغذیه که دارای تنوع بسیاری بود رفتیم. ما 4 عدد دونر کباب گوشت و مرغ به قیمت هرکدام به ترتیب 80 و60 بت، نوشابه 40 بت، آب 10 بت قیمت داشت خریدیم که با توجه به خوراکیهای دیگری که تا ظهر خورده بود ما را سیر کرد. اگر هم اهل پیتزا و غذاهای پر حجم تر هستید بعد از این غرفه کمی جلوتر، به پیتزا فروشی های متعددی بروید و از پنکه های بزرگ که آب را در هوا پخش می کنند برای خنک شدن استفاده کنید.
در این بازار انواع یخ در بهشت با میوه های طبیعی مانند انبه ، هندوانه ، آناناس و....، لیموناد، و انواع نوشابه ها و آب معدنی و بستنی و نارگیل خنک همه جا در دسترس می باشد و نکته جالب اینکه تایلندیها در داخل اکثر آب میوه ها و شربت ها کمی نمک می ریزند که با توجه به گرما و شرجی بودن هوا و تعرق بدن باعث تنظیم شدن ارگانیسم بدن می شوند و در صورت عدم تمایل می توانید بگویید بدون نمک برایتان درست کنند.
چرخ دستی فروش انواع شربت
چرخ دستی فروش نارگیل تازه
فروش بستنی یخی
در فضاهای باز بازار از کلاه و عینک استفاده کنید زیرا آفتاب پشت ابر هم بسیار سوزاننده می باشد. انواع تیشرت به ترتیب از 100 ، 150 ، 180 ، 220 تا 250 بت بود که دارای جنس های 100 درصد نخی و در طرح های بسیار زیبا است، انواع دم پایی ابری ( لا انگشتی ) از 60 بت تا 250 بت با طرح های دست ساز و منحصر به فرد به صورت کنده کاری شده بود که ما بنا به سلیقه خودمان از هر کدام تعدادی به جهت استفاده و سوغاتی تهیه نمودیم. در اینجا شما می بایست از فن چانه زنی خوبی برخوردار باشید و هم چنین با بیان اینکه تعداد بیشتری می خواهید خرید کنید که معمولا فروشندگان به شما این پیشنهاد را می دهند تا بتوانید اجناس را با قیمت بهتری بخرید. در این بازار دالان هایی سر پوشیده با تهویه مطبوع هم وجود داشت که البته اجناس گرانتر و در عین حال هم از کیفیت بهتری در اینجا عرضه می شد. به طور مثال انواع تیشرت در طرح ها و با برند مارک از 400 بت به بالا بود. این بازار تنها مختص پوشاک نمی باشد در گوشه ای از این بازار غرفه ایی وجود داشت که به عرضه صنایع دستی، نقاشی ، مجسمه ها و دیگر وسایل تزئینی زیبا اختصاص یافته بود که بعضا هنری و چشم نواز بود. برای دیدن این همه آثار هنری که به جرات می توان گفت هیچ کدام شباهتی به هم نداشتند می بایست یک وقت جداگانه ای اختصاص بدهید.
غرفه های صنایع دستی
غرفه های کالاهای هنری
غرفه های کالاهای هنری
غرفه های کالاهای هنری
غرفه های کالاهای هنری
غرفه های کالاهای هنری
در بازار یک بسته 12 تایی روغن ماساژدر اندازه ی کوچک که قبلا در پوکت دیده بودیم را به قیمت 300 بت خریدیم. با چندین بار گذر از این بازاچه هنری که واقعا شگفت انگیز بود تنوعی به برنامه خرید دادیم. با نزدیک شدن به ساعات پایانی بازار( 6 عصر ) یکی یکی غرفه داران وسایل خود را جمع می کردند تا دوباره هفته دیگر با توریستهایی از دیگر ملل با خوشرویی به چانه زدن و داد و ستد بپردازند ، این کار دائم و همیشگی آنان است و بی هیچ ناراحتی و اوقات تلخی، پر شور و نشاط به فعالیت خود می پردازند. ما به همان طریق سهل و آسان که آمده بودیم به همان راحتی با سوار شدن در ایستگاه چاتوچاک به ایستگاه سام یان رسیدیم. مبلغ بلیط های مترو در ساعات اولیه با ساعات برگشت و اوج شلوغی و ترافیک متفاوت و بیشتر است و ما نفری 80 بت یعنی دو برابر برای برگشت پرداخت کردیم.
ساعت 6/30 عصر پس از طی نیم ساعت در ساعت 7 عصر به هتل رسیدیم. در همین رفت و آمد به هتل معمولا رانندگان تاکسی که در جلوی هتل ها هستند به شما پیشنهاد استفاده از تاکسی را می دهند. معمولا همه آنها دارای کاتولوگ گردشگری هستند. ما برحسب اتفاق با یکی از این رانندگان به اسم سانی آشنا شدیم و توانستیم با سانی برنامه ی فردا که بازدید از سیام پارک بود را هماهنگ کنیم.
پس از رسیدن به اتاقهایمان خریدها را جا به جا کردیم و پس از استراحتی کوتاه با همان تاکسی ( سانی ) به مبلغ 100بت به خیابان راما 1 رفتیم و قدم زنان به جلوی سیام دیسکاوری رسیدیم که متوجه شدیم نمایشگاه هنرهای سه بعدی بر پا شده است و از مردم دعوت می کردند تا ازاین نمایشگاه دیدن نمایند. در ابتدای نمایشگاه با ورود به ماکت بزرگی که به شکل یک سر بزرگ و کشیده بود به محوطه ی می رسید که نوارهای نوری و رنگارنگ نئونی بسیاری از سقف آویزان شده و با انعکاس نور آنها به دیوار های با آینه پوشیده شده باعث ایجاد جلوه های بصری جالبی با این نئون های زیبا می شدند .
نمایشگاه سه بعدی
نمایشگاه سه بعدی
نمایشگاه سه بعدی
بعد از گذر از این دالان به محل اجرای نمایش سه بعدی روی صورت افراد می رسیدید در اینجا شما با انتخاب نوع طرحی که می خواستید روی صورتتان اجرا شود به ترتیب وارد اتاق می شوید. سپس از شما درخواست می کنند که چشم هایتان را ببندید و به مدت 30 ثانیه سر خود را حرکت ندهید. البته اتاق ها درب ندارد و کلیه مراحل که برای دیگران اجرا می شود را می توانید ببینید. پس از اجرای طرح با دادن آدرس ایمیل خود برروی مانیتوری لمسی فیلم صداگذاری شده بلافاصله برای شما ارسال می شود. هر کدام از ما به جهت تنوع، مدلی جداگانه برای طراحی انتخاب کرده بودیم که فیلمهای ارسال شده بسیار جالب و دیدنی از کار درآمده بود. پس از انجام طراحی سه بعدی از آنجا به قسمت جنوبی خیابان یعنی بازار شبانه که هر شب برپا می شد رفتیم که بارانی نم نم شروع به باریدن گرفت ساعت 8 به mbk رسیدیم و تصمیم گرفتیم تا موقع شام به پیشنهاد همراهان در پیتزا کمپانی که قبلا تجربه غذاهای خوشمزه آنرا در پوکت داشتیم به گشت و گذار بپردازیم. این مرکز خرید در چندین طبقه قرار دارد و دارای انواع مختلفی از اجناس می باشد در طبق اول مانی چنجر هم دارد فقط یادتان باشد که برعکس پوکت که برای چنچ کردن دلار احتیاج به ارائه اصل یا کپی پاسپورت نبود در بانکوک حتما باید اصل یا کپی پاسپورت خود را ارائه دهید. قیمت ها در این مرکز تقریبا مابین قیمت های مغازه های برند و چاتو چاک است که البته اگر مغازه ای حراج کرده باشد مانند دو فروشگاه که کفش هایشان را به حراج گذاشته بودند می توانستید کفش های کتانی با برند آدیداس را به مبلغ500 بت و یا کفش چرمی مردانه 600 بت و..... خریداری نمایید. مبلغ شام در پیتزا کمپانی از پوکت کمی ارزانتر بود و در کل مبلغ 950 بت شد ( در پوکت 1200 بت ) در بیرون این مرکز خرید همیشه دکه های عرضه انواع غذا ها ی متنوع از سوسیس و تخم مرغ گرفته تا انواع و اقسام خوراکیها و صنایع دستی و پوشاک که دارای قیمت های مناسبی هستند بر پا می باشد از یکی از این مغازه ها چند عدد ساک دستی پارچه ای طرح دار به قیمت 150 بت خریدیم. در یکی از شبها یک گروه موسیقی جلویmbk برنامه های خود را اجرا می کردند که صد البته به زبان تایلندی بود. ساعت 10 شب به هتل برگشتیم و برای برنامه فردا که سیام پارک بود آماده شدیم.
دکه های فروش غذا
دوشنبه روز هشتم (سیام پارک ) :
پس از صرف صبحانه ای کامل و دلچسب ساعت 8 صبح طبق قراری که با سانی راننده تاکسی داشتیم قرار شد با پرداختن 150 بت ما را به سیام پارک برساند و برایمان با تخفیف بلیط بخرد.
صبحانه هتل
صبحانه هتل
سالن صبحانه هتل ماندرین
در بانکوک همانند کوالا لامپور بابت خرید بلیط توسط رانندگان برای توریستها تخفیف ویژه ای می دهند تا با گرفتن پورسانت مناسبی توریست ها را برای استفاده از این مکانها به آنجا بیاورند و به همین خاطر بود که سانی با مبلغ بسیار کم 150 بت ما را به شهربازی که 45 دقیقه فاصله تا هتل داشت رساند چرا که در برگشت با احتساب پرداخت عوارض بزرگراهی 480 بت پرداخت کردیم. سانی برای ما 4 عدد بلیط که بدون غذا نفری 1000بت بود، نفری 900 بت گرفت که شامل استفاده از کلیه بازیها و پارک آبی بود. به او گفتیم بعد از ظهر بیاید دنبالمان که گفت نگران نباشید اینجا تاکسی زیاد است که بعدا فهمیدیم اگر خودش می آمد نمی توانست از ما مبلغ بیشتری ( 480 بت ) بگیرد.
میدان ورودی سیام پارک ( عکس از اینترنت )
سیام پارک شامل دو مجموعه شهر بازی و پارک آبی می باشد. ابتدا پس از عبور از میدان جلو درب ورودی بر روی چترهای زیبایی پرچم کشور های مختلف از جمله کشورمان ایران را طراحی کرده بودند و دو نفر که لباس عروسکهای نماد سیام پارک را پوشیده بودند به استقبال شما می آمدند که با این دو نماد عکس های جالبی گرفتیم. پس از ارائه بلیطها به شما دستبند های کاغذی الکترونیکی می دهند. این شهر بازی شامل : پارک ژوراسیک ، کلبه وحشت ، موزه دایناسورها ،پارک تاریخ طبیعی به همراه عبور از رودخانه بوسیله قایق و قطار ، نمای دید360 درجه در ارتفاع ، انواع بازیهای چرخشی ، انواع قطار های هوایی و........ می باشد که با سوار شدن به آنها می توانید آدرنالین بدنتان را به اندازه کافی بالا ببرید .
مکانی سر پوشیده هم برای بازیهایی با هیجان کمتر برای بچه ها فراهم کرده بودند. طراحان این پارک با طراحی انواع گل کاریها و فضاهای سبز و ساخت انواع مجسمه ها و رود خانه های مصنوعی جلوه های بصری زیبایی را فراهم نموده بودند. فضاهای طراحی شده در شهر بازی در خور توجه و جالب بود که در ادامه به آن می پردازم. پارک آبی در واقع به عنوان مکمل شهر بازی محسوب می شود که شامل دریاچه موج ، دو عدد سرسره چرخشی و رودخانه آرام دور محوطه ی پارک آبی بود. بیشتر تمرکز و طراحی سیام پارک بیشتر بر روی شهر بازی می باشد. مساحت شهربازی وسیع تر و بزرگتر از پارک آبی می باشد.
با تهیه نقشه رایگان می توانید تصمیم بگیرید با توجه به وسعت زیاد شهر بازی به ترتیب از کدام وسایل استفاده نمایید. با سوار شدن به قطار های برقی با عبور از بین وسایل و محوطه ها دید خوبی به دست می آوردید این قطارها کلیه گردشگران را تا جلوی محوطه پارک آبی میرسانند. ما که می خواستیم ساعات بعد از ظهر که هوا گرمتر می شود از وسایل پارک آبی استفاده کنیم با توجه به نقشه ای که در دست داشتیم تصمیم گرفتیم از همان جا شروع به استفاده وسایل کنیم. البته پیشنهاد می کنم در ابتدا از وسیله ای به نام نمای دید 360 درجه استفاده کنید. این وسیله شبیه به یک بشقاب پرنده بزرگ به همراه پنجره های وسیع می باشد که همینطور که به سمت بالا می ورد آرام آرام به دور خود می چرخد و شما می تونید کل محوطه را ببینید و بتوانید عکسهای بسیار خوبی تهیه نمایید.
استخر ورودی پارک آبی مخصوص بچه ها
نمای شهر بازی از بالابرنده 360 درجه
نمای شهر بازی از بالابرنده 360 درجه
نمای شهر بازی از بالابرنده 360 درجه
ما از قبل برنامه ریزی کرده بودیم که یکی از روزهای دوشنبه یا سه شنبه با توجه به خلوت بودن شهر بازی به اینجا بیاییم تا بتوانیم از همه وسایل استفاده کنیم و در شلوغی صف ها معطل نشویم که خوشبختانه همینطور هم شد. در اکثر بازیها به راحتی و بدون معطلی سوار شده و در بعضی موارد هم منتظر شدیم تا افراد بیشتری بیایند تا حرکت کنیم. با گذر از انواع وسایل هر کدام که برایمان جالب بود را استفاده می کردیم. در قسمت تاریخ طبیعی 4 نفره سوار بر یک جیپ شدیم و با گذر از ماکتها و محوطه ای که مانند جنگل طراحی شده است به همراهی پخش صدا به مدت 10 دقیقه به گردش از میان فضای طراحی شده پرداختیم. طراحان این پارک تمرکز ویژه ای روی انواع قطار های هوایی انجام داده اند. ترن های هوایی پارک واقعا هیجان آور بود من که اصلا اهل سوار شدن به ترن هوایی نیستم در اثر تحریک همراهان جو گیر شده و سوار یکی از این ترن ها شدیم. به ترن هوایی سوار شدیم که محل اتصال صندلیهای آن از بالا می باشد و زیر پاها خالی است. مسئول مربوطه از مسافران می خواهد تا صندل ها را از پاها در آورده تا در هنگام حرکت به اطراف پرتاب نشود. من به همراه همسرم برای اینکه می خواستم از جریان اولین و آخرین تجربه ترن هوایی فیلم بگیرم در ردیف جلو نشستیم، و بچه ها در صندلی های پشتی، هنگامی که ترن به راه افتاد تازه فهمیدم که چه کاری کرده ایم. اول بندگوشی را در دستم محکم کردم تا در حین حرکت ترن از دستم نیافتد. سپس از یک سربالایی به ارتفاع رسیدیم و با گذر از انواع پیچ و خم ها و دور زدن ها و با بدست آوردن بالاترین آدرنالین، به انتها رسیدیم. هنوز هم با دیدن این فیلم که مانند فیلم هایی به سبک دوربین های Gopro شده است، هیجان حاصله از این تجربه را حس می نماییم چرا که در بیشتر مدت خودم و همسرم فریاد می کشیدیم.
ترن هوایی که فیلم گرفتم
درادامه به دیدن موزه دایناسورها (Dino topia) که در سالن بزرگی قرار داشت رفتیم. در این اینجا مجموعه هایی از انواع دایناسورها در اندازه های کوچک و بزرگ قرار داشت که به جهت خنکی سالن باعث سرحال شدن و ادامه مسیر می شود.
موزه دایناسورها ( دینوتوپیا )
سر در ورودی پارک دایناسورها
به طور کلی هوا نسبتا گرم بود و با بازدید از این موزه ها قدری خستگی بدر کرده و به گردش می پرداختیم. سپس به محوطه سیر تکامل زندگی انسان و حیوانات رفتیم در اینجا دو مسیر به موازات همدیگر بود یکی به وسیله ترن برقی و دیگری در رودخانه و بوسیله قایق که ما هر دو مسیر را استفاده کردیم. در طول مسیر فضا سازی بسیار جالبی طراحی شده ، از ماکتهای کینگ کنگ گرفته تا حیوانات ما قبل تاریخ و شکارچیان قدیم و جدید دیدن می نمایید.
کینگ گنگ در جنگل
بعضی از ماکتها حرکت می کردند (مانند کینگ کنگ به همراه صدا ) و بعضی دیگر ساکن بودند. در طی مسیر از آب نماها و آبشارها به جهت ایجاد حس جنگل به خوبی بهره برده بودند. استفاده از این ترن ها برای رفع خستگی و گرفتن جانی تازه مناسب می باشد.
آبشار
آبشار
ماکتهای سیر تکامل حیوانات
ماکتهای سیر تکامل حیوانات
در قسمت های مختلف پارک غرفه هایی برای خرید انواع آبمیوه و بستنی و تنقلات موجود است که دارای تهویه مطبوع می باشد. در نزدیکی موزه داینارسورها با خرید نان تست خشک شده به مبلغ 50 بت می توانید به ماهیهای داخل رودخانه که بسیار هم گرسنه هستند غذا بدهید. تنها وسیله و بازی ای که ما دوبار سوار شدیم وسیله ای بود که بوسیله قایقهای چوبی دو نفره در مسیری رودخانه مانند حرکت می کرد و با گذر از انواع سر بالایی ها و سر پایینی ها هیجان خوبی را به همراه پاشیدن آب به خودمان و اطراف ایجاد می کرد، در یک سربالایی به سمت ماکت زیبایی که به شکل پلنگ طراحی شده بود می رفتیم و از سمت دیگر که ماکت دیگری به شکل شیر بود، از ارتفاع با سرعت به سمت پایین می آمدیم که تفریح جالب و فرح بخشی بود.که یکبار در صبح و بار دیگر در ساعات پایانی استفاده کردیم.
وسیله بازی شیر و پلنگ
در تمامی مراحل استفاده از انواع بازیها می توانید وسایل اضافی خود را در محل مخصوص بگذارید و از بازیها استفاده کنید که در مورد این قایقها کارمند آنجا وقتی متوجه حساسیت من نسبت وسایل، مخصوصا دوربین فیلم برداری شد کلیه وسایل ما را به داخل اتاق خودش برد تا احیانا آسیب نبیند. پس از سوار شدن به انواع وسایل مختلف و گرفتن عکس در جاهای دیدنی و منظره های زیبا ساعت 13 به سمت پارک آبی رفتیم.
نمای کلی پارک آبی
برای استفاده از کمد وسایل با توجه به نوع و ابعاد آن می بایست بوسیله یک دستگاه که شبیه عابر بانک می باشد کمد خود را با پرداخت مبلغی از 100 ، 200 و یا300 بت انتخاب کنید. قفل الکترونیکی کمد ها با ارائه کد 4 رقمی ارائه شده توسط شما بوسیله دستبندتان فعال می گردد. ما دو کمد 200 بتی با توجه به حجم وسایلمان انتخاب کردیم. اگر می خواهید از تیوب استفاده کنید می بایست با پرداخت وجه نقد طبق جدول نصب شده بر روی محل اجاره ،که شامل میزان ساعت و اندازه تیوب درخواستی می باشد به کرایه اقدام کنید و بابت خسارات احتمالی مبلغ 500 بت از شما به امانت می گیرند.
سرسره آبی پارک
پس از یک ساعتی که از پارک آبی استفاده کردیم برای صرف نهار به قسمت غذا خوری رفتیم در اینجا شما می بایست ابتدا از غرفه مخصوص کارت خرید تهیه کنید. با پرداخت هر مقدار که می خواهید کارت را شارژ نمایید و در پایان ساعت کاری مبلغ مانده در کارتتان را پس بگیرید زیرا غرفه های غذا و بستنی موجود در پارک آبی وجه نقد قبول نمی کنند بلکه فقط با این کارتهای شارژی می توانید خرید انجام دهید ما با پرداخت نفری بین 200 تا 300 بت مرغ سوخاری و نوشابه خریدیم. متاسفانه غرفه غذا خوری دارای تنوع غذایی زیادی نمی باشد و غذا ها محدود به مرغ های سوخاری و برنج و یکی دو غذای دریایی می باشد. مسئله قابل توجه در اینجا این بود که در طبقه فوقانی این غرفه فضای بزرگی را به قسمت نمازخانه اختصاص داده بودند که برای ما جالب بود. پس از صرف نهار به پارک آبی برگشتیم. در طول استفاده از بازیها و رودخانه می بایست دم پایی ها و یا دیگر وسایل را به نزد نگهبانان که در نزدیک تان هستند بسپرید ، البته آنها از نگهداری وجه نقد و یا دوربین و گوشی خودداری می کنند. ساعت 16 باران باریدن گرفت. ما هم کم کم از محوطه خارج شدیم و به قسمت رختکن رفتیم. سالن رختکن خانم ها و آقایان کاملا از هم مجزا می باشد. با توجه به اینکه باران بند آمده بود و کمی هم وقت تا پایان داشتیم ابتدا سوار وسیله قایقی( شیر و پلنگ ) شدیم و برای آخرین تفریح تصمیم گرفتیم سوار ترن هوایی بشویم که در نزدیکی درب خروج قرار داشت که پسرم با توجه به نوع آن از سوار شدن طفره رفت.
ترن هوایی کنار درب خروج
ترن هوایی
ترن هوایی گراند کانیون
هنگام خروج از پارک عکسهایی که از شما در بدو ورود گرفته اند را به قیمت 200 بت عرضه می کنند. این عکسها معمولا در دو قاب چوبی و یا بشقاب چینی بوسیله فتوشاپ طراحی شده اند. در جلوی درب خروجی قاب عکسهای بزرگی طراحی شده اند که جای خالی برای ایستادن و عکس گرفتن دارند و می توانید از آنها برای گرفتن عکسهای یادگاری با نماد پارک استفاده کنید. ما چون دیروز کلی در بازار چاتوچاک گشت زده بودیم از قیمت و نوع اجناس با خبر بودیم به همین دلیل از فروشگاهی که در کنار درب خروجی قرار داشت تعدادی کوله پشتی با توجه به نوع و قیمت مناسب ، 100 بت برای هرکدام به جهت سوغات خریداری کردیم، که خرید بسیار خوبی بود. و بنا به توصیه ما یکی از هموطنان نیز اقدام به خرید این کوله ها کردند. همانطور که در ابتدا گفتم در برگشت به خاطر پرداخت کرایه ماشین دچار کمی مشکل شدیم که در نهایت با یک راننده به مبلغ 250 بت به اضافه پرداخت عوارض بزرگراهی که در مجموع 480 بت شد به توافق رسیدیم. در بانکوک برای عبور وسایل نقلیه از بزرگراه ها که دارای ترافیک بسیار کمتری هستند با توجه به ساعات تردد، عوارض می گیرند که مبلغ آن در ساعات عصر و پایانی بیشتر می باشد. ساعت 18 کار پارک به پایان رسید. ما ساعت 19 از پارک خارج شدیم. با توجه به زمان و خستگی، از راننده خواستیم که ما را به مرکز mbk ببرد تا بتوانیم برای شام برنامه ریزی کنیم. ساعت 8 شب به mbk رسیدیم پس از مقداری گردش در اطراف ساعت 9 شب برای شام به kfc رفتیم و هر کدام به دلخواه غذایی سفارش دادیم. ساعت 10 شب به هتل رسیدیم. برای برنامه فردا که با سانی ( راننده تاکسی ) برای دو محل ، ابتدا فلوتینگ مارکت ( بازار روی آب ) و سپس گراند پالاس قرار گذاشته بودیم تماس گرفتیم و هماهنگ کردیم.
سه شنبه صبح روز نهم ( بازارروی آب و گراند پالاس ) :
پس از صرف صبحانه راس ساعت 8 صبح با سانی به سمت بازار روی آب حرکت کردیم. با هم توافق کردیم در ازای مبلغ 800 بت ما را ببرد و بیاورد. با اطلاعاتی که از قبل بدست آورده بودیم می دانستیم که بازار روی آب در فاصله 90 کیلومتری شهر بانکوک قرار دارد فکر می کردیم 1 ساعت طول می کشد تا به آنجا برسیم. ولی نمی دانستیم که کجا قراره برویم و از کجاها قراره عبور کنیم در ابتدا فکر می کردیم که با عبور از حاشیه شهر و رسیدن به کنار رودخانه ما را برای دیدن بازار روی آب می برند. وقتی راننده به سمت خارج از شهر و عبور از بزرگراه ها حرکت کرد فهمیدم که این مسیر طولانی تر از آنچه تصور می کردیم می باشد لازم به ذکر است در شهر بانکوک محدویت سرعت برای وسایل نقیله وجود ندارد این را سانی به ما گفت ولی با اینحال حق تقدم همیشه با عابر پیاده است که یکی دو بار مصداق این مورد برای ما پیش آمد. سانی در بعضی جاها با سرعتی بین 100 الی 130 کیلومتر در حرکت بود. پس از طی یک ساعت و نیم حرکت در ساعت 9/30 صبح به شهری کوچک و روستایی، مانند شهر های شمالی رسیدیم. در طی مسیر همراهان یک چرت جانانه ای را تجربه کردند. خوشبختانه نزدیک محل اجرای تور سانی پرسید که پول ( بت ) دارید که ما گفتیم دلار داریم و چنچ می کنیم، گفت اینجا مانی چنچر ندارند و برای چنچ فقط باید به بانک برویم و با ارائه اصل پاسپورت می توانید بت تهیه کنید و من هم که پاسپورت همراهم نبود. با سانی به بانک رفتیم و با پر کردن فرمی به نام خودش از ما 200 دلار گرفت و در بانک چنچ کردیم. با توضیحاتی که دادیم کارمند مربوطه بسیار با ادب و خارج از نوبت کار ما را انجام داد. البته همین تبدیل پول باعث معطلی نیم ساعته ما شد. در سفر ها حتما به مقدار 2 الی 4 هزار بت به همراه داشته باشید فقط مواظب باشید گم نکنید. بعد از تهیه پول به محل برگزاری تور روی آب رسیدیم در اینجا هم مانند سیام پارک راننده ها و مسئولین تور با هم هماهنگ هستند که در ازای استفاده از این تور پورسانت خود را بگیرند. ابتدا مسئول برگزاری تور برای 2 ساعت استفاده از قایق موتوری سقف دار مبلغ 2500 بت درخواست کرد که با کلی چانه زدن به یک ساعت و مبلغ 1200 بت راضی شد. ما به همراه یک قایق سرپوشیده ساعت 10/30 رفتیم به سوی بازار روی آب.
بازار روی آب
بازار روی آب و یا همان فلوتینگ مارکت در واقع محل زندگی اصلی مردمانی است که زندگی و کسب و کارشان کلا روی آب است و با سازه هایی از جنس بتن آرمه، خانه و مغازه هایشان را روی آب بنا کرده اند. برخی خانه ها با آجر و سیمان و برخی دیگر چوبی و بسیار زیبا هستند و معابد کوچکی در جلوی خانه هایشان قرار داده اند.
خانه های چوبی
کانال های بازار روی آب
ترافیک قایق ها در بازار روی آب
ترافیک قایق ها بازار روی آب
بسیاری از فروشندگان بوسیله قایق ها به عرضه انواع میوه ها و خوراکیها و حتی پخت و پز غذا مشغول می باشند. گردشگران می توانند با گذر از این رودخانه و دیدن نحوه ی زندگی و فعالیت مردمان این ناحیه نوع دیگری از زندگی را در محیطی کاملا متفاوت تجربه کنند. دیدن این بازار که یکی از چندین جاذبه برتر شهر بانکوک است تجربه بسیار جالب و در خور توجهی می باشد چراکه مشابه آنرا فقط می توانید در یکی دو نقطه از دنیا ببینید. ابتدا قایق ران به ما گفت هرکجا که دوست داشتید چیزی بخرید، اشاره کنید تا او به آن سمت حرکت کند. با گذر از کانالهای آبی که تماما بوسیله سازه هایی از جنس بتن آرمه درست شده است از کنار خانه ها عبور کردیم. عرض بعضی از کانالها بزرگ و برخی کوچک بود و برخی به اندازه عبور فقط یک قایق می باشد و نمی تواند از دو سو مورد استفاده قرار بگیرد. مغازه ها اجناس را به صورت عمودی قرار می دهند تا نمای بهتری برای خریداران داشته باشد فروشندگان با اشاره شما بوسیله یک چوب بلند که قلابی سر آن وصل می باشد اجناس را به داخل قایق می فرستند تا شما بتوانید از نزدیک آنها را ببینید. در چند مورد برای خرید صنایع دستی توقف کردیم که به توافق نرسیدیم.
قایق های پخت غذا
قایق های میوه های استوایی
قایق هایی در این بازار هستند که در حال حرکت به طبخ و پخت پز غذا می پردازند ما هم از یکی از این قایق ها بلال آب پز که بسیار خوشمزه بود به قیمت هرکدام 100 بت خریدیم. در کانالهایی که دارای عرض کمتری هستند قایق ها تنگاتنگ یگدیگر قرار می گیرند و قایقران از ما خواست تا دست هایمان را به میله های داخل قایق بگیریم تا دچار آسیب نشویم. در قسمت هایی از رودخانه مکانهایی بودکه شبیه به پایانه می باشد و قایق هایی بودند که مانند تاکسی روی آب به حمل و نقل مسافران می پرداختند.
مغازه هایی در دو طرف کانال قرار دارند که به عرضه انواع و اقسام وسایل و لوازم حتی حیوانات زنده مانند مار می پردازند.
قایق عرضه میوه های استوایی
فروشنده انواع مار ها
فروشنده حیوانات زنده
فروشنده سیار
محل یکی از پایانه های حمل و نقل مسافران
دیدن این محل و انواع مسافران و توریستهایی از ملل مختلف که به دیدن زندگی ساده این مردمان که در دو سوی رودخانه روزگار خویش را سپری می کنند بسیار دیدنی، زیبا و تجربه ای منحصر به فرد می باشد. ساعت 12 ظهر با کمی تاخیر بواسطه شلوغی به ابتدای محل تور رسیدیم و مبلغ اضافه ای از ما نخواستند. انعامی به راننده زحمت کش دادیم. و پس از تهیه عکسی به مبلغ 200 بت که در بدو ورود از ما گرفته بودند سوار تاکسی شدیم. طبق قرار سانی ما را به گراند پالاس رساند. به سانی مبلغ 800 بت پرداختیم که البته با توجه به مسافت مسیر و معطلی مبلغ کمی بود ولی با توجه به دریافت پورسانت از بابت تور بازار روی آب برای راننده مقرون به صرفه می باشد. ساعت 14 به میدان جلوی گراند پالاس ( کاخ پادشاهی ) رسیدیم.
درب ورودی گراند پالاس
نمای دیوار ورودی گراند پالاس
برای صرف نهار به شعبه ساب وی که درست روبروی درب ورودی کاخ بود رفتیم غذا ها در ساب وی به صورت ساندویچ می باشد که فروشندگان بنا به دلخواه شما از انواع چاشنی ها برای تهیه ساندویچ استفاده می کنند. ساعت 14/30 با پرداخت مبلغ 500 بت بلیط ورودیه برای هرنفرتهیه کردیم و به همراه سیل عظیمی از جمعیت وارد کاخ شدیم و متوجه شدیم با توجه به ساعت پایان کار کاخ یعنی 17 عصر فقط 2/30 وقت داریم. قبل از ورود به محوطه اصلی کاخ، نگهبانان بخاطر رعایت مسائل امنیتی به صورت تصادفی و البته محترمانه به بازدید از کوله ها و ساک های دستی می پردازند.
ورودی کاخ ها
ورودی کاخ ها
پس از عبور از محوطه ای بزرگ و وسیع وارد سالنی سر پوشیده و منقوش شدیم که با طراحی های زیبایی آراسته شده بود و با گذر از این سالن به محوطه کاخ ها قدم گذاشتیم. کاخ پادشاهی تایلند مکانی بسیارگسترده با تعداد بسیاری از کاخ های بزرگ و وسیع می باشد که فقط می توانید از نمای بیرونی کاخ ها دیدن نمایید. روز قبل با چک کردن ساعات وضعیت آب و هوا فهمیدیم در بعد از ظهر بارانی و در ساعاتی رگبار پراکنده پیش بینی شده است. تقریبا ساعت 16 به مدت 10 دقیقه آنچنان بارانی به باریدن گرفت تا معنی و مفهوم رگبار پراکنده را کاملا درک کنیم چرا که تمام محوطه های کاخ ها ، بواسطه جمعیت سوزن می انداختید پایین نمی آمد آنچنان خالی از جمعیت گردید که انگار کسی برای بازدید نیامده است. مردم برای فرار از باران به زیر هر سر پناهی که موجود بود پناه می بردند.
باراش باران در محوطه کاخ ها
باراش باران در محوطه کاخ ها
بعد از بند آمدن باران دوباره هجوم جمعیت شروع شد و گرفتن عکس در میان آن همه جمعیت کاری بسیار سخت و دشوار بود و با زحمت فراوان و تو برو کنار و تو نیا توانستیم چندتایی عکس بدون حضور افراد بیاندازیم. بعد از آن دیگر زیاد حساسیت به خرج ندادیم و عکسها را به همراه افرادی که از همه طرف در حال عبور و مرور بودند گرفتیم که چاره ای هم نبود و بعضا هم جالب شده بود. در یکی از این محوطه ها یک نگهبان مانند نگهبانانی که در فیلم های انگلیسی بدون حرکت می ایستند بود که با ایشان هم عکس گرفتیم. البته لباس این نگهبان سفید و روشن بود. بعضی ازکاخ ها با گنبد هایی تماما پوشیده از ورقه های طلا می باشد و دیوارها و ستون ها با سنگهای تزیینی و شیشه مزین شده اند.
کاخ ها پوشیده از ورقه های طلا
کاخ ها پوشیده از ورقه های طلا
در مکانی هایی برای ادای دین ، نذر ، کمک و صدقه و یا هرچیزی که اسمش را می خواهید بگذارید ، ورقه های نازکی از طلا را در ابعاد کوچک می فروختند ( 1×1 سانت ) و همان موقع بر روی مجسمه ها می چسباندند.
محل اهدای نذر با ورقه های طلا
محوطه جلوی موزه شمشیر ها
کاخ های پوشیده از ورقه های طلا
هنگام بازدید از کاخ ها متوجه شدیم علت شلوغی بیش از حد امروز به دلیل اجرای مراسمی است که برای مهمانان ویژه که به نظرم شامل شخصیت های از خاندان حکومتی بودند در نظر گرفته اند می باشد. و شاید مردم بانکوک برای دیدن این افراد به آنجا آمده بودند. دیدن تور لیدر ها که با گرفتن پرچم کشورهای مختلف در جلوی توریست ها حرکت می کردند بسیار جالب بود و در جاهای مختلفی آنها را جمع می کردند و توضیحاتی برایشان ارائه می کردند. در ابتدای ورود به کاخ ها هنگام خرید بلیط می توانید با پرداخت مبلغی از تور لیدر اختصاصی استفاده نمایید. که برای توریستها به زبان انگلیسی توضیحات را ارائه می کنند. مجموعه کاخ ها بسیار زیاد و همانطور که گفتم در محوطه ای بسیار وسیع می باشد و ما به دلیل کمبود وقت شاید فقط نیمی از این مجموعه را توانستیم ببینیم. ما خوشحال از اینکه باران باریده و دیگر باران نمی آید داشتیم خوب و خوش حرکت می کردیم و هر جا که می خواستیم عکس می گرفتیم که به یکباره آنچنان بارانی با شدتی به دو برابر آنچه دقایقی قبل باریده بود، باریدن گرفت و ما به سرعت داخل یکی از موزه ها که مربوط به وسایل جنگی قدیمی شامل شمشیر ، نیزه ، سپر و اسلحه های قدیمی می شد پناه گرفتیم .
کاخ های پادشاهی
کاخ های پادشاهی
ده دقیقه ای آنجا معطل شدیم تا باران بند بیاید اما نیامد ، و تا پایان ساعات بازدید یعنی 5 عصر ما و همه ی گردشگران که عموما توریست بودند در آنجا گرفتار شدیم در نهایت خانمی که مسئول آنجا بود رفت و برایمان چندین کیسه پلاستیکی کوچک و بزرگ تمیز آورد تا با گذاشتن روی سرمان لااقل کمتر خیس شده و بتوانیم خارج شویم. اینجا بودکه افسوس خوردم چرا بارانی هایی که در پوکت خریده بودیم را به همراه نیاوردیم. در بانکوک و در هر کجا که هستی، همیشه این بارانی ها را به همراه داشته باشید زیرا به محض باریدن باران اکثرا مردم با پوشیدن این بارانیها و یا استفاده از چتر از خیس شدن خود و وسایل جلو گیری می کنند.که خوب چتر به علت دست و پا گیر بودن زیاد به کار ما نمی آمد.
کاخ های پادشاهی
کاخ های پادشاهی
کاخ های پادشاهی
کاخ های پادشاهی
اگر شما قیافه ها و کاردستی هایی که افراد با این کیسه های پلاستیکی و رنگانگ برای در امان ماندن از باران درست کرده بودند و روی سر و بدنشان کشیده بودند را می دید، شاید بتوان به جرات گفت یکی از پر بیننده ترین وایرال ویدئوهایی می شد که تا بحال دیده اید. به علت آب گرفتگی در نزدیکی یکی از درب های خروج که تا بالای قوزک پا می شد بسیاری از مردم کفش ها و صندل هایشان درآورده و پا برهنه با گذر از این تالاب به بیرون می رفتند. جالب این بود بعضی از گردشگران بدون ناراحتی با لبخند و شوخی از این تالاب عبور می کردند. و تفاوت برخورد مردم آنجا با اینگونه مسائل و خودمان را در ذهن مرور می کردم. همگی ما از سر تا به پا خیس شده بودیم ولی با توجه به شرجی بودن هوا احساس سرما نمی کردیم. در مواقع بارانی کلاه لبه دار برای جلوگیری از ریزش باران برروی سر و صورت بسیار مناسب است. ما کلیه وسایلمان مانند دوربین وگوشی را زیر دیگر وسایل در داخل کوله ها گذاشته بودیم تا آب به آنها نرسد. بعد از ساعت 17 عصرکه ساعت بازدید به پایان رسیده بود به میدان جلوی کاخ رسیدیم. با توجه با اینکه باران به شدت می بارید و تمام لباسهایمان خیس بود و آب از سر و رویمان می چکید از سوار شدن به تاکسی صرف نظر کردیم و با پرس و جو فهمیدیم با سوار شدن به اتوبوسها و عوض کردن خط می توانیم به ایستگاه هوالامپونک که در نزدیکی هتل ما بود برسیم کرایه اتوبوسها نفری 20 بت بود که در نهایت با تعویض دوبار اتوبوس ها نفری 40 بت شد. فاصله گراند پالاس تا هتل ما تقریبا با تاکسی 30 دقیقه بیشتر نمی باشد. ساعت 18 عصر به هتل رسیدیم و لباس ها را بلافاصله عوض کردیم. چون سانی در دسترس نبود با یک راننده دیگر صحبت کردیم تا مارا به برجهای دو قلوی بوبی تاور ببرد زیرا یکی از دوستان این برجها را برای خرید معرفی کرده بود. راننده جدید می دانست که ساعات کار این برجها تا 17 عصر بیشتر نمی باشد ولی چیزی به ما نگفت و با گرفتن مبلغ 150 بت به آنجا برد و با کمی فیلم بازی کردن که بپرسم ببینم چرا چراغها خاموش است و درب ورودی چرا بسته است و غیره پیاده شد گفت بعله دیر آمدید و برجها بسته اند. به ما گفت اگر می خواهید جای دیگری بروید، ببرمتان ما گفتیم ما را به خیابان رامای 1 ببرد چرا که هم شهر بسیار شلوغ بود و نمی خواستیم زمان زیادی را در ترافیک باشیم و نزدیک هتل هم باشیم. راننده با گرفتن 100 بت دیگر ما را رساند. محوطه کناری پیاده روی مرکز سیام سنتر با آبشارهایی زیبا و درختان نخل طراحی شده است که طراحی و فضای چشم نواز جالبی می باشد. در کنار دکه های غذا برخی فروشندگان به عرضه انواع قورباغه و مار و میگو به صورت تازه و زنده برای طبخ غذا می پرداختند.
پیاده رو سیام سنتر
پیاده رو سیام سنتر
عرضه مار و قورباغه زنده
عرضه مار و قورباغه زنده
با قدم زدن در فروشگاه هایی مانند سیام سنتر و سیام دیسکاوری تا مرکز خرید mbk رفتیم و همراهان گفتند برای آخرین شام به پیتزا کمپانی برویم. شام خوردیم و ساعت 10 شب با خاطراتی خوش از مکانهای دیدنی که امروز داشتیم با تاکسی به هتل رسیدیم. با توجه به اینکه فردا می بایست اتاقها را تحویل دهیم کلیه لوازم و وسایلمان را جمع و جور کردیم و آنها را در چمدانهایمان گذاشتیم ما که امروز نتوانسته بودیم به برجهای بوبی تاور برویم، قرار گذاشتیم صبح اول وقت پس از صرف آخرین صبحانه اتاقها را تحویل دهیم و وسایلمان را به امانت گذاشته و به برجها برویم. جمع و جور کردن و بسته بندی وسایلمان تا پاسی از شب به طول انجامید پس از جمع و جور کردن وسایل همه ی چمدانها رابه اتاق خودمان آوردیم تا جا برای خرید های 100 درصد احتمالی فردا در نظر بگیریم و موقع برگشت آنها را در چمدانها قرار دهیم.
چهار شنبه 95/4/16 صبح روز دهم ( برجهای بوبی تاور ) آخرین روز :
صبح اول وقت بلافاصله پس از خوردن آخرین صبحانه در رستوران هتل چمدان ها را پایین آوردیم و پس از طی مراحل تحویل اتاقها مبلغ 2000 بت وجه ضمانت خسارات احتمالی را در داخل پاکتی قرار دادند و به ما تحویل دادند. چمدانها را به قسمت امانات سپردیم و ساعت 9 صبح با کرایه کردن تاکسی به مبلغ 150 بت به برجهای بوبی تاور رفتیم. لازم به ذکر این مطلب است که تلفظ بوبی تاور به تایلندی با آنچه که ما می گوییم تفاوت دارد زیرا با تجربه دیشب در رابطه با تفهیم این مطلب به راننده به جای اینکه بگوییم می خواهیم به بوبی تاور برویم گفتیم می خواهیم به هتل پرینس پالاس برویم که راننده متوجه شد. این برجها که در واقع مرکز فروش اجناس به صورت عمده می باشد (البته از طبقه دوم به بالا) و با اینکه اکثرا اجناس را به صورت عمده عرضه می نمایند غالبا فروشندگان با خوشرویی به شما پیشنهاد می دهند با خرید 3 عدد از هر جنس تخفیف ویژه ای به شما می دهند. این برجها چسبیده به هتل پرینس پالاس قرار دارد فاصله این برجها تا هتل ماندرین 15 دقیقه بیشتر نمی باشد و موقیعت آن تقریبا با توجه به سبک خیابان و مغازه های اطراف جزو محله های متوسط می باشد. در طبقه اول به گشت و گذار پرداختیم که قیمت ها بد نبود ولی خیلی مناسب نبود و قیمت ها بیشتر بود و خرید تعدادی هم زیاد فرقی نمی کرد. بوسیله پله های برقی به طبقات بالاتر رفتیم که در همین دیدن و رد شدن و قیمت کردن اجناس با قیمت هایی مناسبتر رو به رو شدیم و هم با اجناس دارای کیفیت های متفاوتی برخورد کردیم. خوشبختانه دراین برجها مغازه ها و فروشگاه هایی که به عرضه یک نوع کالا می پردازند بیشتر در کنار هم قرار گرفته اند که می توانید به راحتی قیمت ها و کیفیت را مقایسه و انتخاب کنید. با توجه به زمان نسبتا خوبی که داشتیم توانستیم بیشتر طبقات یکی از برجها را ببینیم و خرید های خوبی کردیم. مانند پیراهن آستین کوتاه و بلند نخی تایلندی به قیمت یک عدد 200 بت، سه عدد هرکدام 150 بت ، تیشرت یقه دار مردانه تکی 280 بت به تعداد 250 بت و..... در یکی از طبقات انتهایی برج، غذا خوری های متعددی قرار دارد که می توانید برای صرف نهار به آنجا بروید. در اکثر مغازه ها اول قیمت تکی را بپرسید سپس به تعدای که می خواهید خرید کنید یعنی همان سه به بالا، با چانه زدن با فروشندگان به توافق برسید فروشندگان به راحتی بسته بندی اجناس را برای انتخاب رنگ مورد نظر برای شما باز می کنند تا شما هر کدام راکه دوست دارید انتخاب کنید فقط خیلی بسته ها را به نریزید و اجناس را قاطی نکنید. ما چون صبح اول وقت به این بازار آمده بودیم موقع برگشت متوجه شدیم که مغازه های کنار خیابان اصلی نیز به همین صورت، یعنی به قیمت تعدادی و با قیمت هایی بسیار مناسب اجناس را به فروش می رسانند. لازم به ذکر است با اینکه شلوار لی دارای قیمت هایی بسیار خوبی می باشد ولی با توجه به سایز و قد اکثر تایلندیها برای خرید شلوار لی به مشکل برخوردکردیم چون با گشتن بیش از ده ها مغازه نتوانستیم سایز 34 ( اروپایی ) برای پسرم پیدا کنیم. بیشتر سایز ها مناسب خانم ها می باشد. پیشنهاد می کنم اگر زمان کمی در بانکوک دارید و می خواهید به تعداد خرید کنید و برند محصولات خیلی برایتان مهم نیست در ابتدای صبح که فروشگاه ها خلوت تر می باشد به اینجا سری بزنید چرا که در یکروز کامل هم نمی توانید از تمام مغازه های داخل برج ، بازارچه های اطراف و مغازه های خیابان اصلی دیدن نمایید. ما تا ساعت 14 در اینجا بودیم. با تماسی که با علی آقا تور لیدر داشتیم گفتیم که ما نهایتا ساعت چند باید هتل باشیم گفت ما ساعت 17 عصر میایم دنبالتان ما از این فرصت استفاده کردیم و به بازار های خیابان اصلی رفتیم و تا ساعت 16 به دلیل اینکه فاصله زیادی تا هتل نداشتیم آنجا بودیم و به گشت و گذار پرداختیم با تاکسی به نزدیکیmbk رفتیم و نهاررا در kfc خوردیم ساعت 16/45 در لابی هتل نشستیم تا خانم تور لیدر تایلندی آمد و با یک اتوبوس به سمت دو هتل دیگر رفتیم و پس از سوار شدن 8 نفر دیگر به سمت فرودگاه سوارنابومی رفتیم. در انتهای سالن فرودگاهی، سکویی بود که می توانستید با قرار گرفتن در آن عکس یادگاری بگیرید که بسیاری از مسافرانی که به صورت دسته جمعی آمده بودند در اینجا با هم عکس می گرفتند.
سکوی عکس دسته جمعی فرودگاه بانکوک
نمای محوطه بیرونی فرودگاه بانکوک
در طول مسیر خرید هایمان را از کوله پشتی ها درآوردیم و در داخل چمدان ها جابه جا کردیم که فقط دو کوله که یکی لوازم فیلم برداری و وسایل دم دستی بود را به همراه برداشتیم. ساعت 18 کلیه کارهای پرواز و تحویل چمدانها را با توجه به اینکه ساعت پرواز 20/30 شب بود و هنوز گیت ها شلوغ نشده بود انجام دادیم. در چندین قسمت از فرودگاه مجسمه های بزرگی با رنگهایی متنوع که مانند آنها در گراند پالاس بودند که گویی مشغول نگهبانی دادن هستند وجود داشت که با آنها عکس های یادگاری گرفتیم.
مجسمه نگهبانان فرودگاه
قبل از تحویل چمدانها آنها را به قسمت بسته بندی بردیم تا چمدانهایمان را به جهت جلو گیری از ضربه های هنگام حمل و نقل بسته بندی کنیم که مسئول بسته بندی به جهت شناسایی چمدانتان از شما می پرسد می خواهید یک قطعه پلاستیک سبز رنگ به دور چمدان اضافه کند یا نه که ما گفتیم اضافه کند چرا که پس از بسته بندی به سختی می توانید چمدانتان را تشخیص دهید و با این روکش سبزرنگ پیدا کردن آن راحت می باشد در ضمن یک وسیله کاتر مانند که به شکل قلب طراحی شده است به شما می دهند که بوسیله آن بتوانید پلاستیک های بسته بندی شده به دور چمدان را به راحتی پس از رسیدن به مقصد باز کنید. این وسیله طوری طراحی شده است که هنگام استفاده از آن هیچ گونه آسیبی به چمدانتان وارد نمی آورد .
وسیله برش روکش محافظتی چمدانها
باتوجه به زمان دو ساعت و نیم که تا پرواز مانده بود، با خیالی راحت پس از رد شدن از گیت های متعدد به سالن آخر رسیدیم و به دیدن غرفه ها پرداختیم. سالن های فرودگاه بانکوک به معنای واقعی بزرگ و مملو از فروشگاه ها و غرفه هایی هستند که می توانید ساعات بسیاری به دیدن آنها و خرید بپردازید.
فروشگاه های فرودگاه بانکوک
در ابتدا در یکی از این طبقات به شعبه استار باکس سری زدیم (کلیه برندهای معروف غذا و بستنی و..... دراین فرودگاه شعبه دارند ) و با خوردن کافی، بستنی و.... که چون سفارش هر کدام متفاوت بود از 150 بت تا 250 بت جمعا 850 بت پرداختیم. و دوباره به گشت زدن پرداختیم که به یکباره پسرم گفت بلندگوها داره آخرین اخطار برای سوار شدن به پرواز مسقط در ساعت 20/30 اعلام می کند، حالا ساعت چند است ؟ 20/10 دقیقه. ما سریع خودمان را به قسمت ورودی گیت های پروازی رساندیم با توجه به گیت ما که شماره 10 وآخرین گیت بود با عجله حرکت کردیم. درست در جلوی اولین گیت ورودی شما می توانید مابقی بت ها را تبدیل به دلار کنید و چون کسی نبود مسئول مربوطه دو دقیقه ای کار را انجام داد. من با گامهایی بلند و دوان دوان به مدت 10 دقیقه به همراه کوله پشتی سریعتر از بقیه از روی مسیر ریل های متحرک می دویدم تا زودتر به قسمت خروجی آخر برسم و به مسئولان مربوطه اطلاع بدهم که صبر کنید تا خانواده ام بیایند. سر انجام نفس زنان به آخرین قسمت رسیدم که تکه دوم کارت پرواز را جدا می کنند. در اینجا به مسئول مربوطه حالی کردم تا خانواده ام نیایند من داخل نمی روم که به من اطمینان داد تا خانواده شما نیایند ما حرکت نمی کنیم. همین فرد با بیسیم به فردی که دربالای راه پله ها بود بیسیم زد و ماجرا را تعریف کرد آن فرد که بالا بود مقداری رفت جلوتر تا خانواده ام را ببیند و به محض دیدن از آن بالا به من اشاره کرد که دارن میایند و نگران نباش ،که سرانجام همگی ساعت 20/25 دقیقه نفس زنان وارد هواپیمای عمان ایر شدیم.
بسته بندی و لوازم آن شامل چشم بند ، مسواک، گوش گیر و جوراب
هنگام ورود به سالن هواپیما دیدم که تقریبا یک چهارم صندلیهای قسمت ما خالی است که بلافاصله بعد از نشستن ، یکی یکی همه هموطنان عزیز مانند ما نفس زنان و عرق ریزان وارد هواپیما شدند که خوشبختانه همه ی صندلیها پر شد و ظاهرا کسی جا نماند. در نهایتا با 5 دقیقه تاخیر در ساعت 20/35 دقیقه به سوی باند پرواز حرکت کردیم. در این هواپیما به دلیل جا و فضای خوب و مناسب برای بار، مسافران به زحمت نمی افتند. و به راحتی می توانند وسایل اضافه را در قسمت های بزرگ بار در داخل هواپیما قرار دهند.
برای شام می توانید سه انتخاب : سبزیجات ، گوشت و مرغ را انتخاب کنید . که ما دو تا مرغ و دو تا گوشت سفارش دادیم.
غذای شام ، گوشت به همراه دسر
غذای شام ، مرغ به همراه دسر
در طی مسیر با استفاده از برنامه های بسیار متنوعی که در مانیتور اختصاصی تهیه دیده شده بود فکر نمی کنم به هیچ عنوان مسافران دچار بی حوصلگی گردند و می توانید ساعت ها به تماشای انواع برنامه ها و سرگرمیها بپردازید.
برنامه های مانیتور
برنامه های مانیتور
در رابطه با جزئیات پرواز عمان ایر در قسمت اول سفرنامه ( رویای شیرین به نام پوکت ) به طور مفصل توضیحات داده ام .
در طی پرواز همانطور که گفته شد بارها مورد پذیرایی قرارگرفتیم با اینحال برخی از هموطنان عزیز نه تنها هر بار بلکه مابین وقفه هایی که پس از پذیرایی معمولا در پرواز عمان ایر زیاد هم هست ، باز هم مهماندار را احضار می کردند و تقاضای انواع نوشیدنی ها را می نمودند که متاسفانه این اتفاق چون برای مسافران ایرانی می افتاد زیاد جالب نبود. و واقعا از اشتهای سیری ناپذیر این عزیزان در تعجب بودیم. پس از 6/30 ساعت پروازی آرام و راحت به فرودگاه مسقط رسیدیم (یعنی ساعت 12/30 شب به وقت مسقط) در مدت یک ساعت و نیمی که در فرودگاه توقف داشتیم علاوه بر گشت و گذار در فرودگاه مسقط با یک خانواده جوان که به همراه یک فرزند پسر 4 ساله ابتدا به پاتایا و سپس به بانکوک رفته بودند به صحبت پرداختیم و از تجربه سفرشان به پاتایا پرسیدیم که انگار داغ دلشان را تازه کرده بودیم. از رفتار بد و ناشایست و بسیار نابهنجار برخی هموطنان مخصوصا افرادی که به صورت مجردی به سفر آمده بودند ناراحت بودند و اتفاقات ناخوشایندی که برایشان پیش آمده بود را تعریف کردند که بسی جای تاسف داشت. اکثر مسافران به این دلیل شهر پاتایا را انتخاب می کنند که می توانند با طی مسافتی یک ساعته با اتوبوس به پاتایا بروند ولی برای رسیدن به شهر پوکت می بایست با تعویض پرواز این کار را انجام دهند و با توجه به اختلاف قیمت کمتر به همین خاطر بیشتر مایل به استفاده از تور پاتایا ، بانکوک هستند. اما همانطور که قبلا هم گفته شده در مجموع محیط پوکت برای خانواده ها بهتر می باشد.
ساعت 1/30 بامداد از مسقط به سوی تهران حرکت کردیم. در پرواز دوم از مسقط به سمت تهران تمامی مسافران ایرانی بودند و در این مرحله مسئله وسایل و باری که مسافران مانند کوله ها و ساک های دستی و جعبه های اسباب بازی مانند اسکوتر برقی و بازیهای رایانه ای که در پرواز اول به راحتی در کابین بالای سر مسافران جا می شد ، در اینجا باعث دردسرهای فراوانی شده بود تعداد زیادی از همراهان از هر جا و مکانی برای جا دادن این وسایل که به همراه داشتند استفاده می کردند تا جائیکه مهمانداران تعدادی از این وسایل را به قسمت مخصوص پذیرایی و در جلوی درب های خروج اضطرای قرار دادند. ما و چندین ردیف آخری به دلیل اینکه جایمان در صندلیهای انتهایی بود و دیگر عزیزانی که زودتر از ما رسیده بودند وسایلشان را در این قسمت ها جا داده بودند. اعتراض کردیم که وسایل اضافی را از کابین ما بردارید تا بتوانیم کوله های خودمان را بگذاریم که با کمی جابجایی فقط یکی از کوله ها جا شد و مجبور شدیم دومین کوله را مابین ردیف خودمان قرار دهیم، بعضی از افراد مجبور شدند کوله ها و دیگر وسایل را تا پایان سفر در دست بگیرند. همین مسئله به ظاهر معمولی جا به جایی وسایل باعث عصبی شدن یکی از مهمانداران که ظاهرا روس تبار بود شده و برعکس پرواز اول از تهران به مسقط که مهمانداران با لبخند و خوشرویی از مسافران پذیرایی می کردند، این بار این مهماندار بدون لبخند و با ظاهری جدی با مسافران برخورد می کرد که در آخر پرواز به دلیل انجام سریع وظایف محوله هنگام حمل چرخ دستی نوشیدنی ها، ناگهان به سر خانمی که در جلوی من نشسته بود و خم شده بود که چیزی بردارد برخورد کرد و چرخ دستی محکم با سر این بنده خدا برخورد کرد که خوشبختانه به خیر گذشت و با کمی ماساژ دادن ناحیه مورد تصادم توسط همسر گرامی ماجرا ختم به خیر شد. ولی باعث شد تمام آن قیافه گرفتن ها و اخم ها تبدیل به کلی معذرت خواهی و پوزش شود. و سرانجام در ساعت 4/30 صبح به وقت تهران به فرودگاه امام خمینی رسیدیم و با اعلام وضعیت خروج به پایان سفری بسیار خاطره انگیز و پر ماجرا رسیدیم.
نکاتی چند در رابطه با سفر :
تاکید تور لیدرها مبنی بر اینکه اقامت در شهر بانکوک صرفا برای خرید است اشتباه است. زیرا شما می توانید زمان بندی تان را طوری تنظیم نمایید تا بتوانید حداقل گوشه ای از انبوه جذابیت های گردشکری بانکوک را ببینید و به خرید هم بپردازید.
دیدن جاذبه های دیدنی و گردشگری بانکوک خود مقوله ای جدا و زمان بر است و می بایست حداقل یک هفته در این شهراقامت کنید تا بتوانید به گوشه و کنار آن سرک بکشید و ما با توجه به مدت اقامت در بانکوک گزیده ای از برترین جاذبه های گردشگری این شهر را انتخاب کردیم.
تصور شما از آنچه که در باره ی کشور تایلند در افکار عمومی نقش بسته است کاملا متفاوت از آن چیزی است که خود شما آنرا تجربه می کنید. ما در این سفر خانوادگی خاطراتی به شیرینی لبخند این مردم همیشه خندان با خود به همراه آوردیم و هر آنچه را که در جستجوی آن بودیم در این سفر یافتیم. افراد می توانند با هر قصد و نیتی به جاهای مختلف سفر کنند و این شما هستید که هدف از سفر را مشخص می نمایید.
هدف از نگارش این سفرنامه ادای دین به تمامی عزیزانی است که توانستیم از تجربیات ارزنده آنان کمال استفاده را ببریم و همچنین تشکر و قدر دانی از دست اندرکاران سایت محترم لست سکند که این امکان را برای هموطنان عزیز فراهم نموده اند.
پیروز و سلامت باشید.