با سلام و شادباش خدمت تمام دوستانی که سفر را ارزشمند و زندگی ساز می دانند.
بسیار برای ما پیش آمده که وقتی پایان یک سال به خاطرات و اتفاقهای آن سال فکر میکنیم از میان تمام فراز و فرودهای زندگی، سفرهایمان چه کوچک و چه بزرگ جز اولین خاطراتی هستند که روحمان را تازه می کنند و امید بخش زندگی در آینده برایمان هستند.
سفر فرصتیست برای کشف کردن، دیدن، تجربه کردن و بارها و بارها متولد شدن و سفرنامه خواندن کمک بزرگیست برای دیدن و کشف کردن عمیق تر در سفر. امیدوارم همانطور که سفرهایم و سفرنامه هایی که در سایت لست سکند خوانده ام جهان بینی و فلسفه زندگی ام را کامل تر کرده، سفرنامه بنده نیز کمک کننده برای کسانی باشد که دوست دار سفر هستند.
من و همسرم پس از شروع زندگی مشترک و فراز و نشیب های قبل و بعد از آن دوست داشتیم تا برای رفع خستگی سفری داشته باشیم. اما با توجه به اینکه به عید نوروز برخوردیم و هزینه تورها در عید گران بودند و توان مالی سفر در عید را نداشتیم تصمیم گرفتیم تا در اردیبهشت سال 1396 سفر کوچکی به یک کشوری در اطراف ایران را داشته باشیم.
با توجه به اینکه من و همسرم علاقه بسیاری به شناخت تاریخ و فرهنگ مکان های مختلف داریم و این مساله در سفرهایمان به عنوان اولویت هست، با خواندن سفرنامه کشورهای مختلف در سایت لست سکند و بررسی مکان های تاریخی و دیدنی، تعداد روزهای لازم برای هر کشور یا شهر و میزان هزینه لازم، تصمیمان برای سفر 4 روزه به کشور گرجستان، شهر تفلیس نهایی شد. همچنین با خواندن نقد هتل های مختلف، هتل 4 ستاره دولاباوری را انتخاب کردیم که در ادامه به جزییات توضیح خواهم داد. هزینه تور برای هر نفر یک میلیون و دویست و پنجاه هزار تومان بوده که البته بدلیل تعطیلات وسط هفته (روز سه شنبه) همه تورها گفتند که 150 هزار تومان به پکیج تورشان اضافه شده است.
تفلیس و یا تبلیسی پایتخت و بزرگترین شهر گرجستان و شرق اروپا هست و در جنوب شرق اروپا قرار گرفته. تفلیس این کلانشهر عظیم بزرگترین شهر قفقاز و دقیقاً در مرکز قفقاز هست و در طول تاریخ سکونت گاه مردم مختلفی با نژاد، فرهنگ و مذاهب مختلف بوده ولی امروزه از نظر مذهبی در شمار شهرهای مسیحی ارتدکس شرقی به حساب میآید. و باید گفت با توجه به تجربه ما از این سفر تفلیس برای کسانی که بیش از زرق و برق شهریت و مراکز خرید، غرق شدن در زندگی مردم عادی و دیدن فرهنگ جدید برایشان جالب است شهر خوبیست.
با توجه به اینکه برای آشنایی عمومی با کشور گرجستان و شهر تفلیس از منظر جغرافیایی و اطلاعات اولیه آن، در اکثر سایت ها و سفرنامه ها مطالب به وفور موجود است از تکرار مکررات خودداری می کنم و تمرکز این سفرنامه را بر آنچه که تجربه شخصی خودمان بوده است می گذارم.
عکس شماره 1: نقشه گرجستان و کشورهای همسایه
عکس شماره 2: نقشه کشور گرجستان و شهرهای آن
در روز اول سفرمان از شمال با ماشین شخصیمان ساعت 11 به سمت فرودگاه امام خمینی راه افتادیم و در راه با تمام انرژی و ذوق منتظر یک سفر جذاب بودیم. پرواز ما ساعت 19:30 شب دوشنبه 4 ام اردیبهشت با هواپیمایی آتا بود. که پرواز با تاخیر حدود نیم ساعته و طول پرواز یک و نیم ساعته، ساعت 21:30 وارد فرودگاه تفلیس شد. پرواز خوب و آرامی بود و غذای سرو شده برای شام به دو صورت باقالی پلو با گوشت و زرشک پلو با مرغ بود که کیفیت معمولی داشت.
عکس شماره3: غذای شام هواپیمایی آتا
فرودگاه تفلیس فرودگاهی تقریبا کوچک و جمع و جور بود و توانستیم به سرعت چمدان هایمان را بگیریم و شرکت بست اند فرست که وابسته به تورمان بود را پیدا کنیم. با توجه به عجله ای که شرکت داشتند فرصت نکردیم در فرودگاهپولمان را چنج کنیم و سوار اتوبوس شدیم. در اتوبوس مسئولین تور کمی درباره شهر تفلیس توضیح دادند و چند توصیه کردند برای مثال اینکه پولمان را در صرافی هایی که نشان درصد مالیاتی دارند چنج نکنیم، هر زمان که سوار تاکسی می شویم قبل از سوار شدن روی قیمت به توافق برسیم و چونه بزنیم، اینکه کمترین هزینه تاکسی 3 لاری و بیشترین در داخل شهر 10 لاری هست. همچنین تاکید کردند که آب آشامیدنی از شیر آب در هتل ها خوردنی و سالم است و نیاز به خرید آب معدنی نیست. در آخر هم گشت شهری فردا که شامل جاهای دیدنی داخل شهر بود را معرفی کردند، اما من و همسرم با توجه به اینکه در سفرهایمان دوست داریم در فرهنگ مردم جاهایی که می رویم غرق شویم و به مدت دلخواه در جاهای دیدنی بمانیم طبق معمول سایر سفرهایمان تصمیم گرفتیم از رفتن به گشت شهری با تور انصراف دهیم. حدود ساعت 11 شب پس از پیاده شدن هر یک از مسافران در هتل هایشان به هتلمان رسیدیم. هتلمان هتل دنجی بود که جزییتاش به صورت زیر بوده:
رفتار کارکنان: رفتار کارکنان هتل دوستانه و با احترام است و با ما در هنگام ورود خوش برخورد بوده اند. اما برای گرفتن اتاق کسی ما را تا اتاقمان همراهی نکرد و همین باعث شد تا از آسانسور اشتباهی بالا برویم و برای پیدا کردن اتاق گیج شویم که البته در نهایت این امر منجر به خنده ما و کارکنان شد و مساله مهمی نبود.
لابی هتل: تقریبا می شود گفت هتل لابی نداشت و در کنار میز پذیرش یک مبل سه نفره بود البته می شد به جای لابی بر روی صندلی های کنار کافه هتل نشست.
امکانات اتاق: امکانات اتاق شامل تخت، دومیز پاتختی، آباجور، میز مطالعه با یک صندلی، یخچال، تلویزیون با شبکه های ماهواره ای سایر کشورها، دمپایی، دو عدد لیوان و یک دیس بوده است و داخل حمام شامپو صابون شامپو بدن و حوله و سشوار قرار داشت که هر روز تعویض میشد. تنها مشکل خراب بودن پدال سطل زباله کنار توالت فرنگی بود. در مجموع بهداشت خوبی داشت و راضی کننده بود. از معایب اینکه چای ساز در اتاق نبود.
ویو اتاق: ما در طبقه دوم بودیم و ویو اتاق ما به سمت یک کوچه بود که خانه های مسکونی در آن بود که منظره خاصی قابل رویت نبود.
محل جغرافیایی: هتل دولابا اوری هتل دنج و ساده ای است که در فاصله حدود 5 الی 10 دقیقه ای با ماشین نسبت به مرکز شهر قرار دارد. و فاصله آن با ایستگاه مترو کم است. میزان هزینه تاکسی تا مرکز شهر برای مثال تا خیابان شاردنی 5 لاری و تا روستاولی 8 لاری بود.
صبحانه: صبحانه هتل بسیار کامل و متنوع بود انواع میوه؛ انواع سالاد و غذاهای گرم نظیر سوسیس پوره، انواع تخم مرغ و... شیرینی لبنیات چای دم نوش و هر آنچه از صبحانه بوفه انتظار می رود داشتند و هر روز سالاد ها و میوه ها تغییر میکرد. مزه صبحانه عالی بود و ساعت سرو آن از ساعت 8 تا 12 ظهر بود.
مکان سرو صبحانه در رستوران زیر زمین هتل بوده است که در زمان صبحانه از تلویزیون های رستوران آهنگ های شاد پخش می شد.
اینترنت: با سرعت فوق العاده ای در کل هتل دسترسی وجود داشت
پاکیزگی: هتل کاملا تمیز بود و روزانه ملافه و حوله تعویض می شد
مهمانان هتل: اکثر کسانی که در هتل اقامت داشتند غیر ایرانی بودند و به نظر می رسید روسی باشند.
سایر امکانات : اتاق ماساژ و همچنین لا ندری داشت که رایگان نبودند و هزینه شست و شوی لباس بسته به نوع آن از 2 تا 15 لاری بود.
عکس شماره 4: اتاق داخل هتل دولابااوری
آب و هوا:
اب و هوای تفلیس در ماه اردیبهشت کاملا آفتابی و بهاری بود تقریبا شبیه به اواخر اسفند یا اوایل عید خودمان. اما گاهی اوقات از روز دمای هوا کمی سرد بود و گه گاه بادهای شدید می وزید. سرما در حدی بود که پوشیدن پالتوی بهارانه یا سوییشرت کافی بود و در آفتاب ظهر هم لباس گرم لازم نبود.
ما برای بررسی کردن آب و هوا از دو برنامه اکیوودر و یاهو و در در گوشیمان استفاده می کردیم ولی باید بگم طبق تجربه سفرهایمان اکیوودر کمی دقیق تر بود.
accuweather و yahoo weather.
برنامه روز اول:
صبحانه هتل از ساعت 8 تا 12 ظهر سرو می شد که زمان سرو برایمان جالب بود چون معمولا اکثر هتل ها 7 تا 10 صبح هستند، البته در طول سفر متوجه شدیم تفلیس شهریست که کمی دیر تر از کشورهای دیگر مردم صبحها شروع بکار می کنند و بهتر است صبح ها برای خروج از هتل بیش از حد عجله نکنید و در زمان معمول مانند ساعت 9 از هتل خارج شوید. صبحانه هتل بسیار متنوع و با طعم خوب بود.
عکس شماره5: صبحانه هتل دولاباوری
بعد از خوردن صبحانه به بیرون از هتل رفتیم و با توجه به اینکه پولمان را به لاری تبدیل نکرده بودیم حدود بیست دقیقه ای پیاده روی کردیم تا به قسمتی از شهر که صرافی دارد برسیم. از پیاده روی کردن در تفلیس نترسید و چون شهر کوچکی هست به راحتی بدون اینکه مسیرتان را گم کنید یا گیج شوید می توانید از پیاده روی و دیدن فرهنگ مردم لذت ببرید.
ما برای انتخاب جاهای دیدنی و اینکه بتوانیم در یک روز تمام جاهای نزدیک به هم را ببینیم از برنامه تراول سایجیک استفاده کردیم
https://travel.sygic.com/#/?map=14,41.68801,44.80581&type=poi که با این لینک می توانید از آن استفاده کنید.
این برنامه نه تنها جاهای دیدنی هر شهر یا کشور را معرفی میکند و عکس از آنها دارد بلکه بر روی نقشه مکان ها را علامت گذاری کرده که می شود تمام نقاط نزدیک بهم را برای برنامه ریزی روزانه مشاهده کرد.
عکس شماره 6: برنامه سایجیک تراول
ما تصمیم گرفتیم برای روز اول منطقه اولد تبلیسی یا شهر قدیم تفلیس را ببینیم. که شامل مکان هایی مانند مجسمه کارتلیس ددا، نارین قلعه، کلیسای سیونی، پل صلح و خیابان شاردنی بود.
عکس شماره 7: مکان های دیدنی قسمت شهر قدیم تفلیس
پس از تبدیل پول(معمولا هر صد دلار 240 الی 244لاری بود) از تاکسی خواستیم تا ما را به شهر قدیم تفلیس ببرد و کنار تله کابین پیاده کند تا به بالای تپه برای دیدن مجسمه کارتلیس ددا برویم که گفت هزینه 8 لاری میشود و نهایتا با 5 لاری موافقت کرد. مسیری حدود 5 الی 7 دقیقه ای بود. تاکسی های تفلیس معمولا ماشین های بنز و بی ام دبلیو قدیمی هستند که معمولا آرم تاکسی ندارند و خود افراد بصورت شخصی مسافرکشی می کنند. در کنار خیابان که بایستید معمولا در زمان کمتر از یک دقیقه ماشینی به عنوان تاکسی برای شما می ایستد. در تفلیس مردم و مخصوصا راننده ها خیلی کم زبان انگلیسی میدانند و گاهی لازم هست حتی برای فهمیدن اعداد به انگلیسی با انگشت به آنها اشاره کنید.
از راننده خواستیم که کنار تله کابین ما را پیاده کند. کنار تله کابین که پیاده شدیم دو نفر که یک طوطی و میمون دستشان بود بدون اینکه متوجه شویم طوطی و میمون را بغل من و همسرم گذاشتند و گفتند با گوشیتان عکس بگیرین و خی تند گفتند 15 لاری نفری و ما اصلا متوجه هزینه نشدیم و عکس گرفتیم و سر آخر گفتند 30 لاری که ما شوکه شدیم و نهایتا 20 لاری دادیم ولی در مجموع تجربه جالب و خنده داری بود.
بعد به سمت تله کابین رفتیم و با نفری دو لاری (برای رفت و برگشت) سوار تلکابین شدیم و در انتهای مسیر که حدود 3 تا 5 دقیقه فاصله بود پیاده شدیم. در مسیر تلکابین شهر زیر دست ما بود و رود متکواری بسیار زیبا از بالا معلوم بود.
عکس شماره 8: روز اول - در مسیر تلکابین
پس از پیاده شدن به سمت مجسمه کارتلیس ددا یا مادر گرجی رفتیم که در یک دستش جام نوشیدنی است برای دوستان و دست دیگر شمشیر برای دشمنان. مجسمه ای عظیم که برای دیدنش باید سرتان را کامل بالا بگیرید و تلفیق دیدن مجسمه و آسمان آبی عمیق تفلیس انسان را مسحور خودش میکند. می توانید در این مسیر که از یک طرف شهر زیر دست شماست و طرف دیگر پارک طبیعیست و در سمت دیگر مسیر نارین قلعه است حسابی لذت ببرید و از ون هایی که قهوه و بستنی میفروشند (هر فنجان حدود 2 لاری) لذت ببرید.
عکس شماره 9: روز اول - مسیر کارتلیس ددا
عکس شماره 10: روز اول - مجسمه کارتلیس ددا
بعد از دیدن کارتلیس ددا با تلکابین برگشتیم. البته پیاده هم میشود مسیر را برگشت و به سمت نارین قلعه رفت. که ما وقتی پایین رسیدیم متوجه این قضیه شدیم.
ما بعد از پیاده شدن به سمت پل صلح حرکت کردیم قبل از پل صلح یک پارک کوچکی هست که در آن تاب های جالبی هست و بسیار لذت بخش هست پیشنهاد میکنم امتحان کنید.
عکس شماره 11: روز اول - پل صلح
عکس شماره 12: روز اول – محل عبور داخل پل صلح
از پل عبور کردیم و وارد محله ای بسیار جذاب شدیم که پر از کافه های بسیار جذاب و دنج بود و میشد ساعتها در آن نشست و لذت برد.
عکس شماره 13: روز اول - خیابان های منطقه شهر قدیم و کافه ها
عکس شماره 14: خیابان های منطقه شهر قدیم و کافه ها
حین قدم زدن در خیابان این منطقه کلیسایی را دیدیم و تصمیم گرفتیم داخل شویم. نام کلیسا سیونی بود و ما بسیار خوش اقبال بودیم که مراسم ترحیم در کلیسا در حال اجرا بود. هرچند مراسم ترحیم بسیار غم انگیز است اما دیدن این مراسم از سوی سایر فرهنگها برای ما بسیار جالب بود. بوی عود، نور شمع و صدای جوانانی که آوازهای مراسم ترحیم را اجرا میکردند انسان را وارد فضای عجیبی میکرد طوری که دو ساعت در کلیسا ماندیم و مراسم را بصورت کامل مشاهده کردیم.
عکس شماره 15: روز اول - کلیسای سیونی
عکس شماره 16: روز اول - کلیسای سیونی و مراسم ترحیم در آن
پس از خارج شدن از کلیسا ولذت نابی که تجربه کرده بودیم به سمت خیابان شاردنی که در جوار همانجا بود حرکت کردیم. خیابان سنگ فرشی که پر از مغازه هاییست که محصولات هنری گرجستان را میفروشند. در همان خیابان من خانم دستفروشی را دیدم که چورچخلا میفروخت که در واقع شیرینی مخصوص گرجستان است که ترکیبی از شیره انگور یا عسل با گردو هست. قیمت هر چورچخلا 2 الی 2.5 لاری بود. یکی از افرادی که آنجا بود میگفت انقدر چورچخلا پر انرژی هست که در جنگ با خودشان میبردند. در مجموع طعم خوبی داشت و به تجربه اش می ارزید.
عکس شماره 17: روز اول - چورچخلا
در مسیر خیابان شاردنی کاملا گرسنه مان شده بود که به یکی از رستوران که در فضای باز و حیاط داری بود وارد شدیم. در تفلیس بسیار با حوصله و سر فرصت پیش غذا و غذای اصلی را برای شما سرو می کنند و این زمان فرصت خوبی برای آشنایی با فرهنگ غذایی مردم آنجا و همچنین برخورد مردم باهم در رستوران است. ما برای ناهار یک بشقاب 5 تایی خینکالی سفارش دادیم (خینکالی در واقع خمیری هست که داخلش گوشت چرخ کرده با سبزی معطر هست و بسیار ارزان هست و چون ارزان است زیر 5 عدد نمی فروشند) و یک بشقاب انواع کباب سفارش دادیم. که هزینه خینکالی حدود سه و نیم لاری بود و هزینه بشقاب کباب که شامل 4 نوع کباب و سیب زمینی سرخ شده بود 20 لاری شد. هزینه انواع نوشیدنی هم حدود یک تا سه لاری بود. بسیار برایمان جالب بود که کسانی که خودشان تفلیسی بودند ساعتها در رستوران می نشستند و فقط یک بشقاب خینکالی سفارش می دادند که گاهی آن را هم نمیخوردند انگار رستوران محل خوبی برای آرام شدن و گپ زدن با دوستان برایشان بود. و تمام کارکنان رستوران ها تا آخرین لحظه حتی اگر غذایتان تمام شده باشد با احترام با شما برخورد میکنند و از شما نمیخواهند که میزتان را ترک کنید.
عکس شماره 18: روز اول - خینکالی
عکس شماره 19: روز اول - بشقاب کباب- 20 لاری
بعد از خوردن غذا که بسیار لذیذ بود بسمت هتل برای استراحت رفتیم. ساعت 8 شب از هتل خارج شدیم و تاکسی بسمت خیابان روستاولی گرفتیم که هزینه اش 8 لاری شد. خیابان روستاولی برای شناخت فرهنگ مردم تفلیس بی نظیر هست و میتوانید ساعتها در این خیابان قدم بزنید و با زندگی مردم آنجا آشنا شوید. این خیابان پر از اماکن دیدنیست . در خیابان روستاولی شما دستفروشان گل فروش، کتاب فروش، نقاش و افراد نیازمند بسیار میبینید و همچنین گروه های موسیقی خیابانی که در جای جای این خیابان هستند. هرچند ما قصد خرید نداشتیم اما برای کسانی که دوست دارند در سفر از خرید هم لذت ببرند باید بگویم که چندین پاساژ کوچک و هم چنین نمایندگی های پوشاک مانند ال سی وایکیکی در این خیابان بود. ولی از نظر قیمت خرید لباس و کیف و کفش در گرجستان ارزانتر نیست و با همان کیفیت و بهتر را میشود در ایران پیدا کرد.
عکس شماره20: مکان های دیدنی خیابان روستاولی
در مسیر خیابان روستاولی شما اماکن تاریخی و سیاسی بسیاری میبینید نظیر ساختمان پارلمان تفلیس و کلیساهایی مانند کلیسای کاشوتی که میتوانید مانند همه کلیساها وارد شوید. در این کلیسا کشیش از میهمان ها با نوشیدنی پذیرایی میکرد و بسیار با روی باز برخورد میکرد. متاسفانه بعضی از ساختمان ها در این خیابان که مشخص است بنای تاریخیست اسم و نشانی بر روی سر درش وجود ندارد حیف بود که نمیشود در مورد آنها اطلاعات کسب کرد.
عکس شماره 21: روز اول - کلیسای کاشوتی در خیابان روستاولی
عکس شماره 22: روز اول - کلیسای کاشوتی در خیابان روستاولی کشیش در حال دادن نوشیدنی
پس از گشتی در خیابان روستاولی و لذت بردن از موسیقی خیابانی، مسیر برگشت را بسمت میدان آزادی پیاده آمدیم و برای شام یک رستوان در میدان آزادی را انتخاب کردیم که انقدر طعم غذاها و قیمتشان خوب بود که تا آخرین روز هر روز برای خوردن غذای مختلف گرجی به آنجا می رفتیم. البته در حین سفر متوجه شدیم که این رستوران خود یکی از جاذبه های توریستی این کشور است. و پیشنهاد میکنم هر کسی که به تفلیس سفر کرد حتما به این رستوران برود. نام رستوران سامیکیتنو بود و عکس سر در رستوران را می گذارم. در این رستوران من و همسرم هر شب چند غذای مختلف را تجربه میکردیم و با حجم زیاد غذایی که سفارش میدادیم همیشه هزینه مان بین 35 الی 45 لاری می شد که از هزینه رستوران های داخل ایران کمتر بود.
عکس شماره 23: روز اول – رستوران سامیکیتنو در میدان آزادی
عکس شماره 24: روز اول –نماد زن گرجی در حال پخت خینکالی در داخل رستوران سامیکیتنو
غذاهای گرجستان برای کسانی که غذاهای با گوشت قرمز و چرب و چیلی و کمی خوش نمک دوست دارند فوق العاده جذاب هست.
عکس شماره 25: روز اول- غذای شام در شب اول – شامل اجارولی پنیر، ایمرولی با گوشت چرخ کرده، و کباب چدنی. با نوشیدنی 35 لاری
برنامه روز دوم:
روز دوم پس از خروج از هتل با تاکسی به کلیسای سامِبا رفتیم که حدود هزینه هشت لاری شد. کلیسای جامع تثلیث (به گرجی "سامِبیسْ ساکاتِدْرُ تادْزاری") معروف به سامِبا (به معنای تثلیث) کلیسای اصلی ارتدکس گرجی هست.
ساختمان آن بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ میلادی تکمیل شده است و با ظرفیت ۱۵٬۰۰۰ تَن و ارتفاع ۹۷ متر، عنوانهای بزرگترین کلیسای ارتدکس در جهان و سومین کلیسای ارتدکس مرتفع در جهان را به خود اختصاص داده. معماری این کلیسا آمیزهای از سبکهای سنتی معماری مذهبی گرجی در مراحل مختلفی از تاریخ است و همچنین، عناصری از معماری بیزانس را نیز در خود جای داده است.
کلیسای عظیم سامبا بسیار با شکوه و دیدنی بود و بسیار جالب بود دیدن مردمانی که برای نذر و طلب آمرزش شمعی روشن میکردند و یا دعا می کردند. این کلیسا برخلاف سایر کلیساها رنگ و بوی نو دارد و بسیاری از قسمتهای آن هنوز در حال ساخت است و نقاشی داخل آن نیز تمام نشده است.
عکس شماره 26: روز دوم - کلیسای سامِبا، حیاط و داخل کلیسا
عکس شماره 27: روز دوم – محوطه بیرونی کلیسای سامِبا
عکس شماره 28: روز دوم – محوطه درونی کلیسای سامِبا
عکس شماره 29: روز دوم – محوطه درونی کلیسای سامِبا
پس از دیدن کلیسا تصمیم گرفتیم به بازار درای بریج مارکت برویم که واقعاً بازار جذابی بود. هزینه تاکسی از کلیسا تا بازار 10 لاری شد. بازار درای بریج که خیابانی بود که فروشنده ها در آن بساط فروش داشتند پر بود از وسایل عتیقه و قدیمی گرجستان و روسی از ماسک شیمیایی جنگ جهانی تا اسباب بازی های دوران شوروی و همچنین سوغاتی مانند سمبل های گرجستان در آن پیدا می شد. شاید چیزی برای خرید در این بازار پیدا نکنید و حتی از دیدن یک سری وسایل مستعمل که بفروش می رسند کمی تعجب کنید ولی برای من و همسرم که عاشق تاریخ هستیم ساعتها گشتن در این خیابان هم کم بود. انگار با دیدن وسایل پرتاب میشدیم به تاریخ گذشته.
عکس شماره 30: روز دوم- بازار درای بریج
dry bridge market
عکس شماره 31: روز دوم- بازار درای بریج
عکس شماره 32: روز دوم- بازار درای بریج
عکس شماره 33: روز دوم- بازار درای بریج
پس از دیدن بازار کمی در پارک اطراف بازار نشستیم و با دیدن نقشه شهر تصمیم گرفتیم پیاده به سمت خیابان روستاولی و موزه ملی گرجستان برویم. حدود بیست دقیقه پیاده روی کردیم تا به موزه رسیدیم. موزه مبلغی ورودی داشت ولی چون قیمت دقیق یادم نیست از گفتنش خودداری میکنم اما هزینه بالایی نبود. موزه ملی بسیار جذاب و دیدنی بود و قسمت های مختلفی داشت که شامل وسایل تاریخی با قدمت بسیار از کشورهای مختلف، جواهرات، روند تکامل تاریخی انسان، موزه هنر و تاریخ شوروی، چندین مومیایی مصر و... بود که هر قسمت به خودی خود بسیار جذاب بود و من و همسرم دو ساعت در این موزه بودیم و از بین موزه هایی که تابحال رفته بودیم در سطح قابل قبول و جذابی قرار داشت. مخصوصا وجود جمجمه هایی که روند تکامل تاریخی انسان را نشان میداد بسیار عالی بود.
عکس شماره 34: روز دوم- موزه ملی
عکس شماره 35: روز دوم- موزه ملی
عکس شماره 36: روز دوم- موزه ملی
عکس شماره 37: روز دوم- موزه ملی
عکس شماره 38: روز دوم- موزه ملی
پس از دیدن موزه ملی از خیابان روستاولی به سمت میدان آزادی رفتیم و در کافه همان رستوران قهوه و باقلوای ترکی خوردیم.
چیزی که جالب است اینکه در تفلیس دسر نسبت به غذای اصلی گرانتر و یا هم قیمت است.
عکس شماره 39: روز دوم- میدان ازادی فریدم اسکوئر
بعد از کمی گپ زدن و یک ساعتی نشستن و دیدن مردم و تجربه زندگی آنها، تصمیم گرفتیم تا هرچند به قصد خرید سفر نکرده بودیم ولی مرکز خرید تبلیسی مال را ببینیم تا با شکل و شمایل مراکز خرید آنجا آشنا شویم و اگر شد یک سوغاتی برای برادرم بخریم. با تاکسی با هزینه 20 لاری حدود یک ربع الی بیست دقیقه در راه بودیم تا به تبلیسی مال رسیدیم. اکثر مغازه ها برند و بسیار گران بودند و ارزش خرید نسبت به ایران نداشتند. از هایپرمارکت طبقه اول کمی سوغاتی مانند کاکائو و شکلات خریدیم .
عکس شماره40: روز دوم- هایپرمارکت تبلیسی مال
مجددا به میدان آزادی برگشتیم و در همان رستوران مورد علاقه خودمان رفتیم تا سایر غذاهای منو را تجربه کنیم. برای غذا ماهی و استیک سفارش دادیم و پیش غذا هم سالاد بادمجان که طعم هر سه مخصوصا سالاد بادمجان فوق العاده خوشمزه بود که مجددا سفارش سالاد را تکرار کردیم. قیمت شام با نوشیدنی 40 لاری شد.
عکس شماره41: روز دوم- شام استیک حدود 12 لاری
عکس شماره43: روز دوم- شام ماهی حدود 10 لاری
عکس شماره44: روز دوم- پیش غذا سالاد اسفناج و رول بادمجان، اسفناج و ذرت
پس از صرف شام به هتل رفتیم و تصمیم گرفتیم برای فردا با تورهای خارج شهر به سمت سه شهر متسختا، گوری و اوپلیستسیخه برویم.
برنامه روز سوم:
سفر به سه شهر متسختا، گوری و اوپلیستسیخه
در روز سوم برای گرفتن تور خارج از شهر کمی دیر از خواب بیدار شدیم و دیرتر از ساعت 10 که معمولا تورها حرکت می کنند به سر خیابان شاردنی رسیدیم. کمی تورهایی که آنجا بودند را جست و جو کردیم اما همه گفتند ون های تور خارج شهر حرکت کردند و امروز تور ندارند خیلی ناراحت شدیم و در همین حال در یکی از صرّافی ها پول چنج کردیم که با توجه به اینکه ذهنمان مشغول و ناراحت بود قیمت نگرفتیم و متاسفانه به دلیل مالیات 60 هزار تومان کمتر از حالت نرمال چنچ کردند و حاضر نشدند پول را پس دهند. با این دو اتفاق حسابی حالمان گرفته شد و همانجا کنار خیابان نشستیم تا تصمیم بگیریم کجا برویم که ناگهان یکی از دخترهایی که تبلیغ تور میکرد و با او صحبت کرده بودیم سمت ما آمد و گفت با یک راننده صحبت کرده و حاضر شده با 110 لاری ما را به این سه شهر ببرد و برگرداند. ما خیلی خیلی خوشحال شدیم و به سمت ماشین حرکت کردیم و بسیار خوشحال تر شدیم که راننده مان به خوبی می توانست انگلیسی صحبت کند و دوستی خوبی بین ما شکل گرفت. ما ساعت 12 حرکت کردیم و طول سفرمان به این سه شهر و برگشت به تفلیس تا 9 شب به طول انجامید.
اولین شهری که در مسیر بود و ما را به آنجا برد شهر متسختا بود که از قدیمی ترین شهرهای گرجستان بوده و در کنار رود متکواری و اراگوی واقع شده بود. در شهر متسختا مکان های دیدنی و کلیساهای زیادی بود که معروف ترین آن کلیسای جامع سوتیتسخولی بوده که کلیسای بسیار بسیار زیبایی هم از نظر معماری و مکان طبیعی بود که انگار وارد بهشت شده بودیم. ما بسیار بسیار خوش اقبال بودیم که آن روز دو جشن عروسی در این کلیسا دیدیم و با مراسم عروسی آنها اشنا شدیم و فوق العاده از دیدن این مراسم لذت بردیم.
جالب ترین قسمت این عروسی ها صاف و سادگی عروس و مهمانان عروسی بود که بسیار دوست داشتنی تر از آنچه در کشور ما به عنوان چشم و هم چشمی اجرا می شود بود و مراسم روح افزایی بود.
در حیاط کلیسا چشمه آبی بود که همه از آن آب می خوردند و همچنین خمره های سنگی بسیار قدیمی نوشیدنی بود که از قسمت های دیدنی دیگر این کلیسا بود.
عکس شماره45: روز سوم- کلیسای سوتیتسخولی در متسختا
عکس شماره46: روز سوم- کلیسای سوتیتسخولی در متسختا- خمره های نوشیدنی
عکس شماره47: روز سوم- کلیسای سوتیتسخولی در متسختا مراسم ازدواج
پس از دیدن شهر متسختا به سمت شهر گوری حرکت کردیم که موزه و خانه پدری استالین آنجا بود. من و همسرم بسیار ذوق زده بودیم و کمی با مردم تفلیس و گوری در مورد استالین صحبت کردیم و فهمیدیم مردم تفلیس از استالین تنفر داشتند و او را کسی می دانستند که منجر به کشته شدن هزاران انسان شده با این حال مردم گوری استالین را دوست داشتند و مایه افتخار می دانستند. وقتی به محوطه موزه رسیدیم ابتدا به سمت خانه پدری استالین رفتیم که خانه ای با دو اتاق و بسیار ساده بود. من و همسرم کودکی استالین را آنجا تصور می کردیم و اینکه در حیاط آنجا بازی میکرد و بقول همسرم روح استالین در این محوطه سنگینی می کرد. بعد از دیدن خانه به سمت موزه رفتیم و نفری 15 لاری ورودی بود. در موزه شما میتوانید روند تکامل زندگی استالین از خانواده و کودکی تا مرگ او را ببینید و این سالها و اتفاقات با توضیح و عکس وجود دارد و حدود دو ساعتی وقت میخواهد تا کل موزه با دقت دیده شود.
بعد از دیدن موزه و حس عجیبی که انجا داشت به سمت واگن قطار استالین رفتیم و انجا را مشاهده کردیم.
عکس شماره48: روز سوم- شهر گوری- خانه پدری استالین
عکس شماره49: روز سوم- شهر گوری- داخل خانه پدری استالین
عکس شماره50: روز سوم- شهر گوری- موزه استالین
عکس شماره51: روز سوم- شهر گوری- موزه استالین
عکس شماره52: روز سوم- شهر گوری- موزه استالین
عکس شماره53: روز سوم- شهر گوری- موزه استالین
عکس شماره54: روز سوم- شهر گوری- واگن قطار استالین
عکس شماره55: روز سوم- شهر گوری- داخل واگن قطار استالین
برای رفع خستگی قبل رفتن از گوری در کافه روبروی موزه نشستیم و قهوه و شیرینی خوردیم که بسیار بسیار شیرینی اش خوشمزه بود و حدود 4 لاری شیرینی و 3 لاری اسپرسو بود.
عکس شماره 56: روز سوم- کافه کنار موزه استالین
بعد از استراحت به سمت شهر اوپلیستسیخه حرکت کردیم حدود پانزده دقیقه ای در راه بودیم و از دیدن طبیعت و دیدن زندگی روستاییان آنجا در مسیر بسیار لذت بردیم. مسیری که رودخانه بسیار زیبا، کوه های عظیم و آسمان آبی اش انسان را مسحور خودش می کند.
اوپلیستسیخه که به معنی معبد خدایان است یکی از قدیمی ترین و بزرگترین شهرهای سنگی دنیا ست که خانه هایی در صخره های تراشیده شده بود. این شهر با قدمت ترین سدها، بازار، داروخانه و آمفی تئاتر در جهان را داراست.
علاوه بر دیدن خانه های درون صخره که بسیار زیباست در آن بالا منظره بسیار زیبایی را روبروی خود میبینید که بسیار بکر است و تکرار نشدنی.
عکس شماره 57: روز سوم- اوپلیستسیخه
عکس شماره 58: روز سوم- اوپلیستسیخه
عکس شماره 59: روز سوم- خانه های سنگی اوپلیستسیخه
عکس شماره 60: روز سوم- اوپلیستسیخه
بعد از دیدن این سه شهر که واقعا تجربه ارزشمندی بود و پیشنهاد میکنیم تمام دوستانی که تفلیس میروند به آنجا بروند، به سمت تفلیس حرکت کردیم.
در مسیر این سه شهر روستاهای زیادی میبینید و توجه به زندگی روستاییان آنجا که اکثرا دامدار هستند جالب هست.
بسیار جالب است که راننده های گرجستان بسیار آهسته و با رعایت موازین دقیق راهنمایی و رانندگی خودشان حرکت می کنند و سفرهای شهر دور بسیار با آنها امن است.
چیز جالب دیگری که شما در تفلیس میبینید تعداد زیاد پمپ بنزین است گاهی هر 200 متر یک پمپ بنزین میبینید که هر کدام قیمت خاص خودشان را دارند.
روز چهارم:
برای روز چهارم می بایست ساعت 5 فرودگاه می بودیم و برای همین تصمیم گرفتیم برای اینکه زندگی مردم را بیشتر لمس کنیم از خیابان شاردنی به روستاولی قدم بزنیم و کمی با مردم آنجا صحبت کنیم. چیزی که کاملا در تفلیس مشهود و قابل لمس بود این بود که مردم آنجا از سطح رفاه و در آمد بالایی برخوردار نبودند و تقریبا اکثر افراد درآمد در حد زندگی بسیار ساده داشتند با این حال مردمانی بسیار آرام و خوش برخورد بودند و حاضر نبودند برای کسب در آمد .بیشتر ، پول اضافه تری از توریستها بگیرند. از نظر خانه های مسکونی هم در مسیر های مختلفی که رفتیم آپارتمان ها بسیار ساده بودند و خبری از زندگی تجملاتی دیده نمی شد
در مسیرمان موزه ای دیدیم که در ارتباط با تاریخ زندگی گرجستان برای مثال نوع ساخت خانه ها و دکور داخل خانه های گرجی بود که ماکت های بسیاری در آن بود
عکس شماره 61: روزچهارم- موزه
عکس شماره 62: روزچهارم- موزه
.
در مجموع سفر به تفلیس برای کسانی که دوستدار شناخت فرهنگ و تاریخ هستند بسیار جذاب است و شاید برای کسانی که علاقه مند به مراکز خرید یا سفرهای تجملاتی هستند مقصد مناسبی نباشد.
این سفر هم به پایان رسید و دید تازه تری به زندگی مان اضافه شد، امیدوارم تمام کسانی که سفر را دوست دارند مسیر زندگی برایشان هموار باشد و بتوانند سفرهای بسیاری را تجربه کنند.
نکات حین سفر:
- هزینه زندگی در تفلیس تقریبا شبیه ایران و شاید کمی کمتر باشد برای مثال خوردن غذا در رستوران با پیش غذا، غذای اصلی و نوشیدنی برای دو نفری چیزی حدود 40 لاری می شود که شاید از رستوران های ایران ارزانتر هم باشد.
- در مجموع برای دو نفر کل هزینه ها از تور تا خورد و خوراک و ماشین و... حدود 4 میلیون تومن می شود.
- هزینه تاکسی در تفلیس ارزان است و بهتر است از تاکسی استفاده کنید.
- مردم تفلیس خیلی با زبان انگلیسی اشنایی ندارند و زبان بسیار سختی دارند بهتر است برای جهت یابی از برنامه هایی مانند گوگل مپ یا سایژیک استفاده کنید
- در نقاط اصلی شهر اینترنت رایگان وجود دارد و نام وای فای آن تبلیسی لاو یو است که می توانید وصل شوید و سرعت بسیار خوبی دارد
- Tbilisi love you.
- در چنچ کردن پول حتما مقدار را سوال کنید و از صرّافی هایی که مالیات میگیرند استفاده نکنید.
- مکان های دیدنی داخل شهر به گونه ای است که حین قدم زدن ناگهانی آنها را میبینید و داخل می شوید و بسیاری از مکانهایی که شاید در برنامه شما نباشد را هم به آسانی می بینید.
- شهر امنی هست و می شود تا دیر وقت بیرون بود.
- معمولا مغازه ها از ساعت 10 شب کم کم تعطیل می کنند.
- هزینه 5 شب پارکینگ در قسمت سرپوشیده فرودگاه امام خمینی 100 هزار تومان شد
امیدوارم این سفرنامه برای شما مفید بوده باشد
خداوند یار و نگهدار شما بزرگواران .