در سرزمین لبخند (سفرنامه بانکوک و پوکت)

4.5
از 25 رای
سفرنامه نویسی لست‌سکند - جایگاه K دسکتاپ
سرزمین لبخند دنیا کجاست؟+ تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
03 آبان 1397 09:00
32
19.6K

bn90.jpg

نام و نام خانوادگی: حسین رضوان

تاریخ سفر: 4 آبان تا 12 آبان 1396

مقاصد سفر: پوکت – بانکوک

آژانس ارائه دهنده تور: کوروش سیر

عنوان سفرنامه: در سرزمین لبخند (سفرنامه بانکوک – پوکت)

مدت ها بود که در تدارک این سفر بودم و حال بالاخره زمان آن فرارسیده بود. تصمیم داشتیم برای ماه عسل به همراه همسرم به جزیره پوکت برویم. سال 90 تجربه سفر به تایلند و شهر پاتایا را داشتم. به همین خاطر روی گزینه تایلند شک نداشتم. انتخاب من برای سفر پوکت بود برای استراحت و تفریح و انتخاب همسرجان بانکوک بود برای خرید ! نتیجه این شد که روی تور بانکوک – پوکت به توافق رسیدیم. از آنجا که در پروازهای داخلی تایلند محدودیت بار وجود دارد، برای مواجه نشدن با این مشکل تصمیم گرفتیم مقصد اول ما پوکت و مقصد دوم ما بانکوک باشد. با این انتخاب، یک مشکل دیگر وجود داشت. اکثر پروازها از تهران به مقصد بانکوک است. این یعنی باید ابتدا به بانکوک رفت، از بانکوک به پوکت پرواز کرد، 4 شب در پوکت اقامت داشت و دوباره به بانکوک بازگشت ! و این یعنی صرف هزینه و از آن مهمتر زمان. به دلیل وقت کم این سفر و بعد مسافت، دوست نداشتم وقت زیادی در فرودگاه ها و حین نقل و انتقال تلف شود. به همین دلیل به دنبال توری بودم که ورود آن پوکت و خروج آن بانکوک باشد، و بالاخره موفق شدم. آژانس کوروش سیر برگزارکننده چنین توری بود. ما برای اوایل آبان قصد سفر داشتیم. از سه هفته قبل به آژانس مراجعه کردم تا با خیال راحت پرواز و هتل های مدنظرم را رزرو کنم. مدارک لازم برای اخذ ویزای تایلند عبارتست از : اصل گذرنامه با حداقل 7 ماه اعتبار، یک قطعه عکس 4×3 جدید، کپی شناسنامه، کپی کارت ملی و پرینت حساب بانکی با حداقل موجودی 6 میلیون تومان با مهر و امضای بانک. در رابطه با مدارک نکته ای که بسیار مهم است و ممکن است ایجاد مشکل کند، عکس است. این مشکل برای من پیش آمد. در هنگام اخذ اطلاعات از آژانس، کارمند آژانس به من اعلام کرد یک قطعه عکس جدید. من هم با تصور این که عکسی که 3 سال پیش و برای اخذ پاسپورتم گرفته بودم، جدید به حساب می آید، اقدام به بردن همان عکس کردم که با عکس پاسپورتی که 3 سال قبل صادر شده بود، مطابقت داشت. در آژانس بود که به من گفته شد عکس روی گذرنامه با عکس ارائه شده به سفارت برای صدور ویزا نباید یکسان باشد، مگر این که گذرنامه همان سال صادر شده باشد. خوشبختانه وقت کافی برای انجام این اصلاح داشتم. مدارک را به خانم منوچهری، کارمند محترم آژانس کوروش سیر تحویل دادم و قرار بر این شد که من یک قطعه عکس جدید به دست ایشان برسانم. برای پنج شنبه 4 آبان پرواز قطری به مقصد پوکت رزرو کردیم. برنامه سفر ما چنین شد : 4 شب اقامت در پوکت، پرواز داخلی از پوکت به بانکوک و در آخر پس از 3 شب اقامت در بانکوک، با پرواز قطری بازگشت به ایران. برای رزرو هتل، در پوکت ما هتل 4 ستاره پاتونگ مرلین (Patong merlin) را درخواست دادیم که به راحتی رزرو شد. اما برای بانکوک، پیشنهاد ما هتل ایستین ماکاسان بود که متاسفانه در آن تاریخ به ما جای خالی نداد. به همین خاطر، هتل مرکور ماکاسان (Mercure makkasan) را رزرو کردیم. البته ذکر این موضوع لازم است که دو روز پایانی سفر ما به ماه نوامبر می خورد و ماه نوامبر، ماه آغاز افزایش نرخ ها در تایلند است. به همین دلیل، 2 روز آخر سفر ما با نرخ های افزایش یافته محاسبه شد.

رزرو تور به خوبی صورت پذیرفت و به دلیل این که امروز مرخصی داشتم، گرفتن عکس را به روز دیگر موکول نکردم. خانم منوچهری گفت: " این مورد برای مسافران دیگه هم اتفاق افتاده. تو ایستگاه مترو هفت تیر یه عکاسی فوری هست. می تونی اونجا عکس بگیری و همین امروز به دستم برسونی". به سرعت با همسرجان عازم ایستگاه مترو هفت تیر شدیم. اما از عکاسی خبری نبود که نبود. ظاهرا جمع شده بود ! از مغازه داران و عابران هم که می پرسیدیم، یکی می گفت این اطراف عکاسی هست، یکی می گفت نیست. به سمت خیابان کریم خان به راه افتادیم به امید یافتن عکاسی و از آنجا که جوینده، یابنده است، خیلی زود یک عکاسی پیدا کردیم. عکاسی صفا. وارد که شدیم، یک پیرمرد باصفا پشت میز نشسته بود. عکس را انداختم و ده دقیقه ای برایم ظاهر کرد. عکس را به دست خانم منوچهری رساندم و به این ترتیب مدارکم کامل شد. تور 8 روز و 7 شب پوکت – بانکوک (ورود پوکت و خروج بانکوک) با پرواز قطری در هتل های 4 ستاره پاتونگ مرلین (پوکت) و مرکور ماکاسان (بانکوک) به قیمت 3،220،000 تومان.

حال که خیالمان از بابت رزرو پرواز و هتل راحت شده بود، مسئله بعد خرید دلار بود. از شانس ما، مسافرتمان همزمان شد با حذف ارز مسافرتی از یک طرف و افزایش قیمت دلار و عبور آن از 4000 تومان. در سال 90 هم که مسافر پاتایا بودیم، دلار به یکباره از 1100 تومان به 1800 تومان رسید و ارز مسافرتی به میزان 1500 دلار برای هر مسافر تصویب شد و باقی قضایا. این بار هم هنگام سفر به تایلند با افزایش قیمت دلار مواجه شدیم ! یکی دو روزی صبر کردیم و متوجه شدیم که ظاهرا قرار نیست قیمت دلار پایین بیاید. پس از مشورت با یکی از بستگان همسر جان که در صرافی مشغول به کار هستند و دریافتن این موضوع که به این زودی ها دلار به زیر 4000 تومان باز نخواهد گشت، دلار مورد نیازمان را به قیمت 4030 تومان خریداری کردیم.

حال منتظر تماس آژانس برای دریافت ویزا و بلیط ها بودیم. همچنین به شدت مشغول جمع آوری اطلاعات راجع به مقاصد سفرمان بودیم. به عقیده من، این قسمت کسب اطلاعات قبل از سفر حال و هوایی دارد که کمتر از خود مسافرت نیست. تمرکز من روی مراکز تفریحی بود و تمرکز همسرجان روی مراکز خرید و بازارهای بانکوک ! در قسمت سفرنامه های سایت لست سکند حدود 50 سفرنامه راجع به تایلند وجود دارد که من همه آنها را مطالعه کرده و اطلاعات مورد نیاز خود را از آنها یادداشت کرده و به صورت دسته بندی شده در یک فایل word تایپ کردم. همچنین از سایت های www.tripadvisor.com، www.booking.com ، Phuket.com و Bangkok.com اطلاعات تکمیلی مورد نیاز را اخذ کردم. حال مجموعه ای بی نظیر از اماکن تفریحی و مراکز خرید پوکت و بانکوک در اختیار داشتیم و می توانستیم با توجه به علایق خودم و همسرجان برنامه ریزی خوبی داشته باشیم. لیستی از جاهایی که باید می رفتیم و کارهایی که باید می کردیم را به ترتیب اولویت و برای پوکت و بانکوک به صورت جداگانه آماده کردیم و به انتظار رسیدن موعد سفر لحظه شماری می کردیم.

یک هفته قبل از پرواز، بلیط ها، ووچر هتل ها و بیمه های مسافرتی سامان به دستمان رسید. همه چیز حکایت از یک مسافرت خوب به تایلند داشت.

کشور تایلند، با نام رسمی پادشاهی تایلند و نام سابق سیام، در جنوب شرق آسیا و در همسایگی با میانمار، لائوس، کامبوج و مالزی واقع شده است. زبان رسمی این کشور تایلندی است و %95 مردم آن بودایی هستند. پایتخت آن، شهر بانکوک و واحد پول آن "بات" است، که در زمان سفر ما هر بات 213 تومان بود.

بلیط ما برای روز پنج شنبه 4 آبان ساعت '4:05 بامداد با پرواز قطری به سمت دوحه و بعد از آن به مقصد پوکت بود. نکته مهم در این بین که ممکن است سبب ایجاد اشکال شود این است که در پروازهای این چنینی در بامداد، برای مثال وقتی شما پنج شنبه 4 صبح پرواز دارید باید چهارشنبه شب در فرودگاه حاضر باشید. اشتباهی که بعضا از طرف برخی مسافران صورت می گیرد و چندین ساعت بعد از پروازشان در فرودگاه حاضر می شوند ! این نکته ای بود که آژانس هم روی آن تاکید داشت.

چهارشنبه شب، حدودا 12 نیمه شب بود که به فرودگاه امام خمینی رسیدیم. روال اداری معمول صورت گرفت و کارت پرواز هم برای تهران – دوحه و هم برای دوحه – پوکت در همان فرودگاه امام خمینی برای ما صادر شد.

کارت پرواز هواپیمایی قطری

عکس 1: کارت پرواز هواپیمایی قطری

ساعت '4:05 و بدون تاخیر با پرواز قطری به سمت دوحه حرکت کردیم و پس از '30/1 ساعت پرواز به فرودگاه دوحه رسیدیم. به علت فاصله زمانی کوتاه بین دو پرواز (حدودا نیم ساعت)، در ابتدای ورودی فرودگاه حمد دوحه از طرف هواپیمایی قطر به دنبال ما آمدند و حدودا 40 مسافری که از پرواز عازم پوکت بودند را به سرعت و بدون فوت وقت به گیت پرواز دوحه – پوکت راهنمایی کردند. چیزی که در این مدت کوتاه در فرودگاه حمد جلب توجه می کرد در ابتدا بزرگ و لوکس بودن این فرودگاه بود و بعد از آن انبوه مسافران از ملیت های مختلف که نشان از تبدیل شدن فرودگاه دوحه به یک ترمینال متعبر جهانی درصنعت هواپیمایی داشت. وارد هواپیمای دوحه – پوکت که شدیم، تقریبا هواپیما پر بود و انگار فقط منتظر ما 40 نفر بودند ! هواپیمای غول پیکر هواپیمایی قطری با مسافرانی از ملیت ها و نژادهای مختلف از دوحه در قلب خاورمیانه به سمت جزیره پوکت در جنوب شرقی آسیا حرکت کرد. هواپیما نو و لوکس بود. در جلوی هر صندلی مانیتورهایی تعبیه شده بود که بازی، فیلم و موسیقی پخش می کرد و ارتفاع پرواز، موقعیت مکانی و مدت زمان باقیمانده پرواز را نشان می داد.

2.jpg

عکس2: مانیتور جلوی هر صندلی

پذیرایی هواپیما نیز خوب و قابل قبول بود.

3.jpg

عکس 3: پذیرایی هواپیما

با وجود بی خوابی شبانه، خستگی مفرط و مدت طولانی پرواز، یک لحظه چشم روی هم نگذاشتم. بالاخره پس از '30/6 پرواز و در ساعت '17:45 به وقت محلی وارد فرودگاه پوکت شدیم. فرودگاه پوکت از فرودگاه بانکوک کوچک تر بود اما تمیز و مرتب بود. نکته مهم این که در طول پرواز و در هواپیما، یک فرم دو برگی به هر مسافر داده می شود که حاوی اطلاعات شخصی مسافر، هدف از مسافرت و مکانی است که در آن اقامت دارد. یک برگ آن هنگام ورود به خاک تایلند و یک برگ آن هنگام خروج تحویل داده می شود. کارهای معمول به خوبی و با نظم قابل قبول صورت گرفت و وارد خاک تایلند شدیم.

با بیرون آمدن از درب خروجی فرودگاه، به حجمی از شرجی و رطوبت برخورد کردیم، که البته آزاردهنده نبود. هوای اواخر ماه اکتبر در پوکت مطبوع بود. در همین حین هم باران شروع به باریدن گرفت. چه بارانی.

فرودگاه پوکت

عکس 4 : فرودگاه پوکت

بیرون فرودگاه با تابلوی ژوبین تور منتظر ما بودند. مسافران که جمع شدند، بعد از تحویل سیم کارت تایلند به سمت هتل به راه افتادیم. در طول مسیر باران بی وقفه می بارید.

ورود ما به تایلند همزمان شده بود با مراسم آتش زدن جسد پادشاه فقید تایلند که در سال گذشته از دنیا رفته بود. به همین دلیل و به احترام پادشاه، امروز همه جا تعطیل بود. در طول مسیر یک ساعته فرودگاه تا هتل، با مغازه های بسته و خیابان های سوت و کور مواجه بودیم. تصویری که با آن چه از تایلند متصور هستیم تفاوت داشت و به شدت توی ذوق می زد. بالاخره به هتل پاتونگ مرلین رسیدیم. مازیار، تور لیدر ما، در لابی هتل منتظر بود. کارهای Check in را انجام دادیم و هتل 100 دلار به عنوان deposit از ما دریافت کرد که موقع تحویل اتاق به ما برگردانده خواهد شد. وارد اتاق که شدیم، سورپرایز شدیم. تخت به شکل زیبایی برای ما آراسته شده بود. اتاق نسبتا بزرگ و با طراحی مناسب ما دارای یک بالکن خیلی خوب نیز بود. اتاق ها دارای اینترنت وایرلس با سرعت بالا بودند.

هتل 4 ستاره پاتونگ مرلین

عکس5

هتل 4 ستاره پاتونگ مرلین

عکس 6: اتاق هتل پاتونگ مرلین

با این که ساعت 9 شب بود و من شب قبل اصلا نخوابیده بودم، تصمیم گرفتیم گشتی در اطراف هتل بزنیم و با خیابان ها آشنا شویم. به علت مراسم امروز، مغازه ها تعطیل بودند و تک و توک غرفه های خیابانی غذاخوری باز بود. گشت کوتاهی زدیم و چون همه جا تعطیل بود، زود به هتل بازگشتیم. با سوال از رسپشن هتل متوجه شدیم این شرایط تنها به دلیل مراسم امروز بوده است و از فردا همه چیز عادی خواهد بود. با خستگی زیاد ناشی از پرواز طولانی و بی خوابی شب گذشته و به امید آغاز فردایی فوق العاده به رختخواب رفتیم.

روز دوم سفر ما با صرف یک صبحانه فوق العاده در هتل پاتونگ مرلین آغاز شد. موقعیت هتل ما به شکلی بود که یک درب آن به خیابانی باز می شد که منتهی به مرکز خرید جانگسیلون بود و درب دیگر آن در انتهای هتل به خیابان ساحلی (beach road) ختم می شد. بعد از خوردن صبحانه، قدم زنان از محوطه داخل هتل، از کنار دو استخر شنا و باغ های زیبای گرمسیری آن گذشتیم و به سمت دیگر هتل و به خیابان ساحلی رسیدیم.

هتل 4 ستاره پاتونگ مرلین

عکس 7

هتل 4 ستاره پاتونگ مرلین

عکس8  : هتل پاتونگ مرلین

ساحل پاتونگ، ساحلی تمیز و فوق العاده بود. آفتاب به زیبایی می درخشید و قدم زدن در ماسه های ساحلی همراه با صدای امواج دریا حسی خوب را به انسان القا می کرد. از قوانین جالبی که به تازگی در تایلند وضع شده است و با قدرت و شدت خاصی اجرا می شود، ممنوعیت کشیدن سیگار در ساحل است که با جریمه ای از 20 هزار بات آغاز و ممکن است به 2 سال زندان بیانجامد ! تمیزی فوق العاده ساحل پاتونگ و مقایسه آن با ساحل دریای خزر موجب ناراحتی و حسرت می شود. انواع و اقسام تفریحات آبی از اسنورکلینگ گرفته تا پاراگلایدر و قایق سواری هم در ساحل موجود بود.

Lw3J21NhBzhnnhAlUbDlBbAYBMrPSKlcHWGatINC.jpeg

عکس 9: ساحل پاتونگ

تقریبا بیشتر ساحل پاتونگ را با همسر جان زیر پا گذاشتیم. بعد از برگشتن به هتل و استراحتی مختصر، به سمت مرکز خرید جانگسیلون به راه افتادیم. مرکز خرید جانگسیلون را می توان قلب ساحل پاتونگ لقب داد. مرکز خریدی لوکس با طراحی فوق العاده.

به دلیل سفر به بانکوک و تصمیم به خرید در آن شهر، از جانگسیلون خرید نکردیم و به دور زدن در مغازه ها اکتفا کردیم. ولی اجناس خوب با قیمت مناسب را می شد پیدا کرد. بعد تصمیم به خوردن بستنی گرفتیم. بستنی فروشی Swensen's از بستنی فروشی های معروف و زنجیره ای است که یک شعبه آن در مرکز خرید جانگسیلون وجود دارد و امتحان آن به شدت توصیه می شود. دو عدد بستنی سفارش دادیم مجموعا به قیمت 398 بات. بستنی ها بسیار خوشمزه و البته سنگین بودند، جوریکه همان بستنی ها شد ناهار ما !

Swensen's

عکس 10

Swensen's

عکس 11 : بستنی فروشی Swensen's

عصر به شنا در استخر زیبای هتل گذشت. برای فردا هم از تور لیدر، تور جزیره جیمز باند را خریدیم به قیمت نفری 1750 بات. شب را با حمیدرضا و همسرشان سارا خانم ( از دوستان جدیدی که در هواپیما با ایشان آشنا شدیم) قرار گذاشتیم. محل قرار ما مرکز خرید جانگسیلون بود. این دوستان در هتل دوانجیت اقامت داشتند و از هتل خود راضی بودند. در گشت و گذار شبانه در جانگسیلون، دریافتیم که صبح با همسر جان نیمی از مرکز خرید را نگشته ایم ! جانگسیلون در واقع دو قسمت است که یک قسمت رو باز با فواره های بسیار زیبا این دو قسمت را از هم جدا می کند. در حین گشت زدن داخل جانگسیلون بودیم که به فروشگاه Big C Extra برخوردیم. فروشگاهی شبیه به هایپر استار که همه چیز در آن یافت می شد. قسمت مواد غذایی آن برای ما خیلی جالب بود. خوراکی های عجیب و غریب و میوه های استوایی جالب.

12.jpg

عکس 12

UVdA9hZQCx0NNxFZN4Si98gzScSKoNOuHFZRrcbc.jpeg

عکس 13

14.jpg

عکس 14:  فروشگاه Big Extra

از قدم زدن در این بخش خسته نمی شدیم. بالاخره گردش شبانه در جانگسیلون را با ساندویچ مک دونالد در همان مرکز خرید به پایان بردیم. حجم ساندویچ برای شام مناسب و کافی بود. هر ساندویچ همبرگر به همراه نوشابه و سیب زمینی سرخ کرده 306 بات بود. بعد از شام به خیابان بانگالا رفتیم. خیابان زنده شب های پوکت، پر از کافه. یک سر خیابان بانگالا به خیابانی که جانگسیلون در آن قرار دارد می رسد و یک سر آن به خیابان ساحلی می رسد. خیابان بانگالا را تا به انتها رفتیم و به خیابان ساحلی رسیدیم. برای تور جیمز باند فردا هم دو عدد کاور بارانی خریدیم به قیمت هر کاور 40 بات تا مبادا هنگام ریزش باران خیس شویم. عموما توریست ها و خود تایلندی ها در هنگام بارش باران های شدید استوایی از این کاورها استفاده می کنند.

روز سوم سفر، ساعت 8 صبح ماشین به دنبال ما آمد و به سمت جزیره جیمز باند حرکت کردیم. تا اسکله یک ساعتی راه بود. آنجا از گروه های مختلف از کشورهای گوناگون جمع شده بودند تا تقسیم شوند. از فروشگاه آنجا دو عدد کاور ضد آب گوشی خریدم جمعا 300 بات تا از گوشی هایمان در برابر آب محافظت شود. کشتی های مختلفی از اسکله به سمت جیمز باند حرکت می کرد. هر کشتی شماره خاصی داشت. در بدو ورود به ما برچسبی دادند که روی آن عدد 7 نوشته شده بود و این برچسب نشان دهنده گروه ما بود. با ماشین های مخصوص ما را به اسکله بردند و سوار کشتی شدیم. اکثر مسافران کشتی ایرانی و چینی بودند به اضافه 4 نفر هندی. بعد از توضیحات لیدرها به زبان انگلیسی و چینی، کشتی به سمت جزیره جیمز باند به راه افتاد. هوا آفتابی و دریای آبی آرام بود. جزیره ها همچون نگین سبز برآمده از آب خودنمایی می کردند و به راستی چشم نواز بودند.

جزیره های سبز در آبی بی کران دریا

عکس 15

جزیره های سبز در آبی بی کران دریا

عکس 16

جزیره های سبز در آبی بی کران دریا

عکس 17: جزیره های سبز در آبی بی کران دریا

بعد از حدود 45 دقیقه درنوردیدن دریا، به جزیره جیمز باند رسیدیم. معروف ترین نماد پوکت. نام اصلی این جزیره، Nail island است، اما بعد از استفاده از این جزیره به عنوان لوکیشن در یکی فیلم های جیمز باند ( The Man with Golden Gun) به جزیره جیمز باند مشهور شد. نیم ساعتی در جزیره به گشت زنی و عکس گرفتن مشغول بودیم.

جزیره جیمز باند

عکس 18: جزیره جیمز باند

وقتی به کشتی برگشتیم، ناهار آماده بود. مرغ سوخاری، ماهی، دو نوع پلو ( که البته باب میل ما نبود)، به همراه سالاد. ناهار به اندازه کافی بود و با کمی اغماض قابل قبول بود. ضمن این که در کل مسیر هم آب معدنی، نوشابه کوکاکولا شیشه ای و میوه ( موز، هندوانه و آناناس) رایگان بود. ناهار را که خوردیم، به جزیره هانگ ( Hong) رسیدیم. اکنون وقت کایاک سواری بود. هر دو نفر سوار یک کایاک می شدند که شخصی آن را هدایت می کرد.

کایاک سواری در جزیره هانگ

عکس 19: کایاک سواری در جزیره هانگ

حدودا بیست دقیق کایاک سواری در جزیره هانگ عالی بود. جالب این که وقتی قایقران ما از ما ملیتمان را پرسید و جواب دادیم : "ایرانی"، فورا گفت : "علی دایی، علی کریمی" ! در کل نظرش نسبت به ایران و ایرانی مثبت بود که باعث خوشحالی بود. بعد از کایاک سواری در اطراف جزیره هانگ مجددا سوار کشتی شدیم و این بار به Phang Nga رفتیم تا در دریا و غارهای آبی و شگفت انگیز آن کایاک سواری کنیم. ارتفاع غارها در بعضی نقاط به قدری پایین بود که مجبور بودیم کف کایاک دراز بکشیم.

کایاک سواری در غارهای آبی

عکس 20

کایاک سواری در غارهای آبی

عکس 21

کایاک سواری در غارهای آبی

عکس 22

کایاک سواری در غارهای آبی

عکس 23: کایاک سواری در غارهای آبی

از زیبایی این محل هر چه بگویم، کم گفته ام. زبان و قلم قاصر از وصف زیبایی های این نقطه از کره زمین است. اینجا جایی بود که به راستی انسان مبهوت عظمت و زیبایی های خلقت خداوند می شد. نکته بسیار جالب درختان عجیب و غریبی بودند که در این غارها رشد می کردند و درخت مانگروب خطاب می شدند. این درخت ها به شکلی بودند که قایق ها می توانستند از میان ریشه های آنها عبور کنند ! پس از حدود نیم ساعت کایاک سواری این مرحله نیز به پایان رسید. با قایقران مسلمانمان خداحافظی کردیم و به کشتی بازگشتیم. مرحله چهارم این سفر دریایی، شنا در وسط دریا بود. کشتی در وسط دریا توقف کرد تا هر کسی می خواست در دریا شنا کند، که البته من و همسر جان نمی خواستیم ! ولی دوستان ایرانی و چینی اینجا سنگ تمام گذاشتند و از عرشه کشتی به داخل آب می پریدند. به هر صورت تور جیمزباند به پایان رسید و خاطرات خوش آن برای ما باقی ماند. بعد از استراحت مختصر در هتل و زمانی که باران شامگاهی هر روزه پوکت کمتر شد، از هتل بیرون زدیم. با حمیدرضا و همسرشان در خیابان ساحلی قرار داشتیم. قرار شد برای فردا تور رافتینگ را از بیرون تهیه کنیم. سرتاسر خیابان ساحلی پر از مغازه های فروش تور و صرافی برای تبدیل دلار به بات است. بنابراین از این نظر هیچ مشکلی وجود ندارد. مغازه های فروش تور را دانه به دانه گشتیم و قیمت گرفتیم تا رسیدیم به مغازه یک خانم خوش برخورد و البته پرحرف. نیم ساعتی در مغازه اش بودیم، چانه زدیم، گفتیم و خندیدیم. در نهایت هم تور کامل رافتینگ را به قیمت 1500 بات برای هر نفر خریداری کردیم و به سمت خیابان بانگالا و مرکز خرید جانگسیلون به راه افتادیم. گشتی در شهر زدیم و برای شام به KFC رفتیم. مجموعه ای از مرغ سوخاری، ماهی سوخاری، ناگت مرغ، سیب زمینی سرخ کرده و نوشابه را برای دو نفر به قیمت 449 بات خریداری کردیم. کیفیت غذا عالی بود. بعد از صرف غذا هم پیاده به هتل برگشتیم و خوابیدیم تا برای فردا صبح سرحال باشیم.

روز چهارم سفر، روز رافتینگ بود. صبح '7:30 ماشین دم درب هتل به دنبالمان آمد. بعد هم به هتل دوانجیت رفت و حمیدرضا و همسرشان را به اتفاق چهار ایرانی دیگر سوار کردو به سمت محل رافتینگ به راه افتاد. از ساحل پاتونگ تا محل رافتینگ فاصله بسیار زیادی در حدود 5/2 ساعت است، ولی کل مسیر جاده جنگلی است و زیاد خسته کننده نیست. در راه در یکی دیگر از سواحل پوکت که متوجه نشدم کدام ساحل بود، چهار نفر روس به جمع ما اضافه شدند. اولین مقصد ما معبد بودای خوابیده (Cave Temple) بود. این معبد درون غاری بسیار زیبا بود که در آن یک مجسمه بودای خوابیده به همراه چندین مجسمه دیگر از بودا وجود داشت. ورودی این معبد 20 بات بود و به بانوانی که لباس های بدون آستین و باز داشتند، پارچه ای برای پوشاندن بدنشان می دادند.

24.jpg

عکس 24

25.jpg

عکس 25

معبد بودای خوابیده

عکس 26: معبد بودای خوابیده

در قسمتی از غار هم پادشاهان مختلف تایلند یادگاری هایی از خود به جای گذاشته بودند که خالی از لطف نبود.

یادگاری پادشاهان تایلند

عکس 27: یادگاری پادشاهان تایلند

بیرون غار پر از میمون بود که توریست ها اکثرا از دکه های اطراف خوراکی می خریدند و به آن ها می دادند. گرفتن غذا از دست توریست ها و خوردن آن ها توسط میمون ها خیلی جالب بود. مخصوصا وقتی یک میمون کیسه پر از خوراکی را از دست یک دختر بچه ربود و شروع به خوردن کرد ! از معبد به سمت آبشار حرکت کردیم. کمی در جنگل پیاده روی کردیم تا به یک آبشار بسیار زیبا در دل جنگل رسیدیم، که پایین آبشار یک استخر طبیعی تشکیل شده بود. آب استخر کاملا تمیز بود و خیلی برای شنا به داخل استخر و زیر آبشار رفتند. راستش اگر مایو همراهمان بود، بدمان نمی آمد ما هم تنی به آب بزنیم. محل خیلی دنج و زیبا و تمیزی بود که جان می داد برای عکس گرفتن. با وجود آن همه توریستی که به آنجا می آمد، تمیزی محل و مراقبت از آن در مقایسه با جنگل های شمال در کشور خودمان رشک برانگیز بود. مقصد بعدی، کمپ فیل ها رفتیم. فیل ها به کنار سکویی می آمدند تا توریست ها بتوانند به راحتی سوارشان شوند. روی هر فیلی یک محل نشستن برای دو نفر قرار داده شده بود و خود فیل بان روی سر فیل می نشست. فیل سواری حال عجیبی داشت. مخصوصا که فیلی که ما سوارش بودیم کمی شکمو بود و مرتب می ایستاد تا از علف های کنار جاده بخورد. فیل بان هم یکی دو بار فیل را زد تا حرکت کند. اینجا بود که فیل عصبانی شد و شروع کرد به سر دادن صداهای وحشتناک و کوبیدن خرطومش به زمین.

راستش من و همسر جان ترسیده بودیم. ولی خدا را شکر فیل سر عقل آمد و به راه خود ادامه داد. در جایی هم فیل بان از فیل پیاده شد و من و همسر جان به نوبت روی سر فیل نشستیم و عکس گرفتیم. لمس پوست زبر و زمخت فیل و برخورد گوش های بزرگش با پاهای انسان، وقتی آن ها را تکان می داد، القا کننده حس ناشناخته ای بود. آمیزه ای بود از ترس و هیجان. بالاخره زمان فیل سواری به پایان رسید. تا وقتی باقی دوستان برسند، عکس قاب شده ای از من و همسر جان روی فیل، به ما دادند تا در صورت تمایل خریداری کنیم. برخلاف عکس جزیره جیمزباند، این عکس ما واقعا خوب شده بود. به همین خاطر قاب عکسمان را 200 بات خریدیم و 20 بات هم برای انعام به فیل بان دادیم. از کمپ فیل سواری به استراحتگاه رفتیم. گروه های مختلف جمع شده بودند و وقت، وقت ناهار بود. غذا، غذای تایلندی بود. برنج بود با یکی دو مدل خورشت و مرغ سوخاری و نوعی سوپ، به همراه سالاد و میوه. برخلاف تصور ما و قیافه غذاها، مزه شان چندان بد هم نبود. حتی می شود گفت تجربه خوبی بود.

ناهار تایلندی

عکس 28: ناهار تایلندی

ناهار را که خوردیم، رفتیم برای زیپ لاین. مسافت زیپ لاین آنچنان طولانی نبود، ولی خوب بود و کمی سطح آدرنالین خون را ارتقا می داد. برنامه بعدی استفاده از موتورهای ATV بود، که می شد تک نفره یا دو نفره سوار آنها شد. ما تصمیم گرفتیم دو نفره سوار شویم. بعد از آموزش چگونگی کارکرد و استفاده از موتورها که چندان هم پیچیده نبود، راهی جاده جنگلی ناهمواری شدیم که فوق العاده بود. بعد از یکی دو دقیقه که شیوه کار کردن با موتور دستم آمد، لذت از این وسیله شروع شد. توصیف حظی که می بردیم دشوار است. ناهمواری ها، سرازیری ها، سربالایی ها، گودال های بزرگ آب و گل در میان جنگل های استوایی. نم نم باران زیر آفتاب درخشان هم این زیبایی ها را صد چندان کرده بود. بعد از حدود نیم ساعت موتورسواری در دل جنگل، واقعا دلم نمی آمد که برنامه تمام شود و موتورها راتحویل دهیم. بالاخره زمان ما به پایان رسید و همراه با ذوقی که هنوز در وجودمان باقی بود، پاهای گلی خود را شستیم و آماده برنامه اصلی این تور شدیم. رافتینگ.

برای رافتینگ نباید هیچ وسیله ای به همراه داشته باشی. گوشی تلفن همراه، کیف پول، حتی کفش و صندل. وسایل با ارزش خود را داخل کمدهایی که به ما داده بودند گذاشتیم، کفش ها و صندل ها را نیز داخل جاکفشی گذاشتیم و با پاهای برهنه سوار بر ماشین عازم محل رافتینگ شدیم. در آنجا، به جز گروه ما چندین گروه دیگر هم حضور داشتند. قایقران ها با قرعه کشی انتخاب می شدند. در هر قایق، به جز چهار نفری که سوار می شدند، دو قایقران نیز حضور داشتند. رافتنیگ بر روی رودخانه " نام" صورت می گرفت که منشا آن رودخانه و آبشاری بود که صبح در جنگل دیده بودیم. در گذشته تور رافتینگ در مسیرهای 5، 7 و 9 کیلومتری صورت می گرفت. ولی زمانی که ما رفتیم، اکثر تورها مسیر 5 کیلومتری را ارائه می دادند و تنها یکی دو تور مسیر 9 کیلومتری داشتند. با پرس و جویی که کرده بودیم، دریافته بودیم به علت کم شدن آب رودخانه " نام" ، معمولا آب را پشت یک سد ذخیره می کنند و بعد رهاسازی می کنند. به همین دلیل این میزان آب چندان پاسخگوی مسیر 9 کیلومتری نیست. با توجه به این شنیده ها، ما مسیر 5 کیلومتری را انتخاب کرده بودیم. قایق که به راه افتاد، در ابتدای مسیر ایستادیم. قایقران گفت: " عمق اینجا مناسب شنا است". دو قایق بودیم و همه ایرانی. همه به آب زدند. من و همسر جان هم روی حساب جلیقه نجاتی که داشتیم یکبار از قایق به داخل آب پریدیم که البته همان یکبار برایمان کافی بود ! آنجا بود که همسرجان گفت: "اولین کاری که بعد از برگشتن به ایران می کنیم، یاد گرفتن شنا است" ! توقف ما در محل کمی طولانی شد. علت را که جویا شدیم، جواب دادند "منتظر هستیم تا آب پشت سد را باز کنند". بعد از کمی انتظار، به یکباره دیدیم همراه با جریان شدید آب رودخانه، سیل قایق ها بود که به سمت ما می آمد. سد باز شده بود و رافتینگ رسما آغاز شد، آن هم چه آغازی. قایق ها به سرعت در رودخانه وحشی در حرکت بودند. مهارت قایقران ما هم این لذت را دو چندان کرده بود. به قصد قایق را به صخره های بزرگ میان رودخانه می کوبید و قایق به یکباره 180 درجه می چرخید. در این بین هم قایقران ها و توریست های داخل قایق ها با پاشیدن آب به یکدیگر حسابی از خجالت هم در می آمدند. سر تا پا خیس شده بودیم. واقعا لحظات لذت بخشی بود. تجربی بسیار بسیار خوبی بود. در انتهای مسیر مثل موش آب کشیده از قایق بیرون آمدیم و با وانت به کمپ رفیم.

با توجه به سفرنامه هایی که خوانده بودم، می دانستم که در رافتینگ خیس خیس می شویم و به همین خاطر به همسرجان گفته بودم حتما حوله و لباس بردارد. موقع تعویض لباس متوجه شدم که ای دل غافل، خودم حوله آوردم اما لباس نه ! کل مسیر دو ساعت و نیم برگشت تا هتل را با لباس خیس در ماشین بودم ! دوش آب گرم اولین کاری بود که بعد از رسیدن به هتل انجام دادم. بعد هم یک چای داغ در ایوان اتاق. امشب، آخرین شب اقامت ما در پوکت بود و وقت تنگ بود. بعد از کمی استراحت، دوباره با دوستانمان به دل شب های پوکت زدیم. امشب برای شام، تصمیم گرفتیم پیتزا بخوریم. یک شعبه از پیتزا کمپانی در خیابان ساحلی بود. راستش با توجه به تعریف هایی که از دوستان و آشنایان در رابطه با پیتزاهای خارج از کشور و تفاوتشان با پیتزاهای ایرانی از نظر ذائقه ما شنیده بودیم، با شک و تردید وارد شدیم. به هر حال خواستیم تجربه ای جدید داشته باشیم، که اتفاقا این تجربه فوق العاده از کار درآمد. پیتزا چیکنی که سفارش داده بودیم، به جرات یکی از بهترین پیتزاهایی بود که تا به حال خورده بودم. محشر بود. بهتر است از آیس تی با طعم لیمو که کنار غذا سفارش داده بودیم صحبت نکنم که آن خود بی نظیر بود. برای ما که با تردید وارد شده بودیم، این حجم از طعم و مزه های فوق العاده غافلگیر کننده بود. یک پیتزا چیکن دونفره با سیب زمینی سرخ کرده، یک عدد نوشابه و یک عدد آیس تی جمعا 600 بات شد. خوشحال از شام خوبی که خورده بودیم، آخرین شب اقامتمان در پوکت را تا پاسی از شب به خیابان گردی گذراندیم.

دوستان جدیدمان تا آخر تور در پوکت می ماندند. از آنها خداحافظی کردیم و به هتل رفتیم تا برای قسمت دوم سفر آماده شویم.

صبح روز پنجم سفر، بعد از خوردن صبحانه، اتاق ها را تحویل دادیم و Check out کردیم. 100 دلار Deposit را هم از هتل گرفتیم. ساعت '30/9 صبح ماشین به دنبال ما آمد و به اتفاق یک زوج ایرانی دیگر به سمت فرودگاه پوکت به راه افتادیم. در فرودگاه پوکت و بعد از پرس و جو به ما گفتند: " اینجا سالن پروازهای خارجی است. برای پروازهای داخلی باید به Domestic terminal بروید". از ترمینال بین المللی، شاتل رایگان به  Domestic terminal وجود داشت. پرواز ما Vietjet Air بود. نکته قابل توجه در پروازهای داخلی تایلند این است که بار مجاز برای هر نفر تنها 7 کیلوگرم است و بیش از این میزان مشمول اضافه بار می شود. خدا را شکر ما سبک سفر می کردیم و مشمول اضافه بار نشدیم. چیزی که برای من جالب بود این بود که با وجود این که پرواز داخلی بود، اما بیش از 90% مسافران را توریست های خارجی تشکیل می دادند. هواپیمای Vietjet Air ، هواپیمای نو و تمیزی بود. در کنار ما هم یک توریست هندی بود که در طول سفر سر صحبت را باز کرد و بیشتر زمان مسافت یک ساعته پرواز از پوکت به بانکوک به صحبت با این دوست جدید هندی گذشت. مهندس مکانیک بود و با خانواده برای تعطیلات به تایلند آمده بود. تنها ایراد پرواز، تکان های شدید هواپیما حین فرود بود که کمی ما را ترساند. آنجا بود که به یاد هواپیماهای فرسوده ایران و خلبانان ماهر و توانمند کشورم افتادم. پس از ورود به فرودگاه سوارنابومی بانکوک، دوباره با تابلوی ژوبین تور به استقبال ما آمدند و کار ترانسفر به هتل به خوبی صورت پذیرفت. اولین تصویری از بانکوک که با آن مواجه شدم، بزرگراه های بزرگ و چند طبقه بود، ماشین های شیک و عمدتا تویوتا و نیز بیلبوردهای خیلی خیلی بزرگ تبلیغاتی.

پایتخت تایلند، از آن چه در تصور داشتم بهتر بود. از فرودگاه تا هتل حدودا 45 دقیقه در راه بودیم. در ابتدای این سفرنامه ذکر کردم که قرار بود ما هتل ایستین ماکاسان، در ابتدای خیابان ماکاسان را رزرو کنیم ولی چون در تاریخ مدنظر به ما جای خالی نداد، به پیشنهاد آژانس کورش سیر، هتل مرکور ماکاسان را انتخاب کردیم. با ورود به خیابان ماکاسان متوجه شدیم که هتل ایستین ماکاسان در ابتدای خیابان ماکاسان و نزدیک به مراکز خرید است، درحالیکه هتل مرکور ماکاسان که محل اقامت ما بود، تا ابتدای خیابان ماکاسان یک ربع پیاده روی داشت. مسئله دیگر این بود که خیابان ماکاسان، خیابان جالبی نبود. این خیابان جزء خیابان های عقب مانده شهر بود و بنا به گفته تور لیدر به تازگی ساخت هتل های لوکس در آن آغاز شده است. مجاورت هتل لوکسی مثل مرکور ماکاسان با خانه ها و دکه های محقر کنار آن کمی در ذوق می زد. خود هتل فوق العاده شیک و لوکس بود. هتلی 25 طبقه و نوساز. پس از Check in و گرفتن 100 دلار Deposit، اتاقمان در طبقه 22 هتل را تحویل گرفتیم. لابی و صبحانه خوری در طبقه 8 هتل و استخر و باشگاه ورزشی در طبقه 10 بود. کشیدن سیگار در اتاق ها ممنوع بود و در طبقه 8، تراسی مخصوص کشیدن سیگار وجود داشت. اینترنت وای فای پرسرعت رایگان در تمام هتل  موجود بود. اتاق ما در طبقه بیست و دوم ویوی بسیار زیبایی به شهر داشت.

هتل مرکور ماکاسان

عکس 30

هتل مرکور ماکاسان

عکس 31: اتاق هتل مرکور ماکاسان

بعد از استراحتی مختصر، ماجراجویی خود در بانکوک را آغاز کردیم. به پیشنهاد همسرجان، خیابان ماکاسان را پیاده طی کردیم. جالب این که هیچ توریستی در این خیابان دیده نمی شد و همه تایلندی بودند. دو طرف خیابان غذاخوری های محقری وجود داشت که مشتریان آن ها را بیشتر رانندگان سطح شهر تشکیل می دادند. با وجود این که جو کاملا تایلندی بود ولی احساس امنیت فوق العاده ای داشتیم. در کل سطح امنیت در تایلند فوق العاده بالاست و از این بابت نگرانی وجود ندارد. خیابان ماکاسان را تا آخر طی کردیم و به خیابان پتونوم رسیدیم. از اینجا بود که فروشگاه ها و مراکز خرید آغاز می شد. البته مغازه های پتونوم چندان لوکس نیست. هوا کم کم داشت تاریک می شد و ما هنوز ناهار نخورده بودیم. اولین مرکز خریدی که به آن رسیدیم، پالادیوم بود. یک شعبه KFC در طبقه همکف این مرکز خرید بود، که مشرف به خیابان بود. مرغ سوخاری، سیب زمینی سرخ کرده و نوشابه برای دو نفر 278 بات شد. البته KFC که در پوکت خورده بودیم، دارای کیفیت بالاتری بود. بعد از خوردن غذا، گشتی در مرکز خرید پالادیوم زدیم. این مرکز خرید چندان لوکس نبود. به درخواست همسرجان به مرکز خرید بهتری رفتیم. مرکز خرید گیسورن (Gaysorn) کمی پائین تر از پالادیوم بود. این مرکز خرید فوق العاده شیک بود، اما قیمت های آن فوق العاده بالا بود. از گیسورن بیرون زدیم و به سمت میدان سیام به راه افتادیم. جائیکه مراکز خرید سیام سنتر، سیام دیسکاوری، سیام پاراگون و MBK در آن قرار داشت. نکته جالب در این بین، قطار شهری بانکوک بود که به BTS معروف است. برخلاف متروی تهران که زیر زمین است، BTS روی هوا است. همچنین پیاده روهای پهن و تمیزی بالای خیابان ها احداث کرده اند که به ایستگاه های BTS و ورودی مراکز خرید ختم می شود. در این پیاده روها مشغول قدم زدن بودیم و خیابان های بانکوک زیر پای ما بود. از جلوی سه مرکز خرید سیام رد شدیم، بزرگ و زیبا بودند و نورپردازی فوق العاده شان در شب چشم نوازی می کرد. مرکز خرید سیام را رد کردیم و به مرکز خرید MBK رسیدیم.

32.jpg

عکس 32: مرکز خرید MBK

گشتی در آنجا زدیم و برای چنج دلار اقدام کردیم. توصیه می شود که دلارهایتان را به یکباره به بات تبدیل نکنید. من خودم بسته به میزان مخارج قابل پیش بینی، هر بار 100 یا 200 دلار چنج می کردم. نرخ تبدیل دلار به بات هم روز به روز و ساعت به ساعت متفاوت است. در بانکوک هم مثل پوکت، صرافی فراوان بود، منتها اینجا برای چنج پول از من کارت شناسایی خواست و من با کپی پاسپورتی که همراهم بود، دلارهایمان را چنج می کردم. قیمت ها در MBK هم به نظرمان بالا بود. همسرجان کمی تو هم رفته بود. آن انتظاری که از بانکوک به عنوان "بهشت خرید" داشتیم کمی رنگ باخته بود. با مراجعه به مراکز خرید سیام، وضع بدتر شد. جوری بود که از درب مغازه ها نمی شد داخل رفت. برای مثال، یک تی شرت مردانه چشم من را گرفت که 50% آف خورده بود. قیمت را که پرسیدیم، دهانمان از حیرت باز ماند. به پول ایران تی شرت دو میلیون و پانصد هزار توامن بود که باتخفیف 50 درصدی می شد یک میلیون و دویست و پنجاه هزار تومان ! این قیمت های نجومی به همراه دیدن توریست هایی از کشورهای دیگر با پاکت های خرید در دست و خنده بر لب، کلافه مان کرده بود. در آخر به همسرجان گفتم: "بیا لااقل در پاساژها چرخی بزنیم و از فضا و حال و هواشان لذت ببریم. خرید را بی خیال".

برای ما که بهشت پوکت را به امید خرید نیمه کاره رها کرده بودیم، این وضعیت کابوسی جهنمی بود. سه مرکز خرید سیام را سرسری و محض خالی نبودن عریضه گشتی زدیم. در آخر به همسرجان پیشنهاد کردم نوشیدنی بخوریم. به رستوران و کافه مکزیکی به نام mejico در پاساژ سیام پاراگون رفتیم. دو عدد موهیتو سفارش دادیم. یکی موهیتو ساده برای همسرجان و موهیتو توت فرنگی برای من. موهیتوی من طعم بهتری داشت، طعم غالب نعنا داشت با ته مزه توت فرنگی، ولی موهیتو همسرجان طعم غالب لیمو داشت. دو عدد موهیتو شد 400 بات. سپس از مرکز خرید زدیم بیرون و در دل شب های بانکوک قدم زنان تا ابتدای خیابان ماکاسان رفتیم. از اینجا به بعد و با توجه به تاریکی هوا و خلوتی مسیر، پیاده روی را صلاح ندیدیم. یک عدد تاکسی گرفتیم و با 100 بات به هتل رفتیم. ما بانکوک را فقط به خاطر همسرجان و عشق ایشان به خرید انتخاب کرده بودیم و این وضعیت برایمان جالب نبود. قرار گذاشتیم فردا به مرکز خرید پلاتینیوم و به سراغ اجناس تایلندی برویم. قطعا از آنجا می شد خرید کرد.

 

روز ششم سفر را با صرف صبحانه در طبقه هشتم هتل مرکور ماکاسان آغاز کردیم. صبحانه این هتل هم خوب بود ولی به پای صبحانه هتل پاتونگ مرلین پوکت نمی رسید. هر روز از 8 صبح تا 4 بعدازظهر، هر دو ساعت یکبار از هتل شاتل رایگان به مقصد مرکز خرید سنترال ورلد وجود داشت. به دلیل کمی تعلل، شاتل را از دست دادیم و به همین خاطر از هتل پیاده به سمت مرکز خرید پلاتینیوم به راه افتادیم. از هتل ما تا پلاتینیوم نیم ساعتی پیاده راه بود. مرکز خرید پلاتینیوم در خیابان پتچابوری واقع شده است و اجناس آن تماما تایلندی است و قیمت های آن مناسب است. این مرکز خرید در هفت طبقه است. زیرزمین به لباس بچه گانه اختصاص دارد، طبقات 1 و2 به لباس زنانه، طبقات 3 و 4 به لباس مردانه، طبقه 5 آن مختص کیف و کفش و طبقه 6 مختص زیورآلات و بدلیجات است. در طبقه 7 نیز فودکورت وجود دارد. ساعت کار این مجموعه هم از ساعت 8 تا 20 است. تا ظهر مشغول خرید بودیم. ناهار را در کینگ برگر واقع در مرکز خرید Fashion outlet در کنار مرکزخرید پلاتینیوم صرف کردیم. دو عدد ساندویچ همبرگر به همراه سیب زمینی سرخ کرده و نوشابه 458 بات شد. بعد از ناهار هم به مجموعه فشن اوت لت سری زدیم. سپس به هتل برگشتیم و بعد از یک استراحت مختصر و تجدید قوا، دوباره بیرون زدیم. در مسیر به مرکز خرید ایندرا اسکوئر( Indra square) سری زدیم که واقع در بازار پراتونم بود. بیشتر مشتریان این پاساژ هندی بودند. عموما قیمت ها نیز پایین بود. چمدان هایی با کیفیت خوب و قیمت مناسب نظر ما را جلب کرد. برای ما که به سبک ترین شکل ممکن سفر خود به پوکت را آغاز کرده بودیم، با توجه به خریدهای بانکوک، خرید چمدان لازم بود. به همین خاطر قرار گذاشتیم که فردا شب دوباره به اینجا آمده و چمدان ها را بخریم. از ایندرا اسکوئر به پلاتینیوم رفتیم. معدود خریدهای باقیمانده از نظر همسرجان را انجام دادیم و به استار باکس فشن اوت لت رفتیم. من هات چاکلت سفارش دادم و همسرجان میکس آب پرتقال و آب کیوی. مجموعا 220 بات شد. خریدهای موردنظرمان را انجام داده بودیم. به همسرجان پیشنهاد دادم به پاساژهای میدان سیام برویم. پیاده روی شبانه در بانکوک نورانی، فوق العاده لذت بخش بود. در جلوی مرکز خرید سنترال ورلد، معبدی وجود داشت که تایلندی ها در آن مشغول دعا بودند، عود روشن می کردند و گل هدیه می دادند.

معبد جلوی سنترال فستیوال

عکس 33

معبد جلوی سنترال فستیوال

عکس 34

معبد جلوی سنترال فستیوال

عکس 35: معبد جلوی سنترال فستیوال

به میدان سیام که رسیدیم، به سیام پاراگون رفتیم. در طبقه همکف، برخی برندها آف زده بودند. قیمت ها با آف مناسب بود و من یک عدد شلوار لی خریدم. مشغول گردش در پاساژ و لذت بردن از فضای آن بودیم که به مغازه های برندهای زارا و H&M رسیدیم. داخل مغازه ها که شدیم، برخی اجناس تخفیف های خیلی خوبی داشت و توانایی خریدشان را داشتیم. اینجا بود که فاز دوم خرید همسرجان آغاز شد ! برای ما که ناامید و تنها برای گشت و گذار به سیام پاراگون آمده بودیم، با دیدن این بخش از مرکز خرید که دیشب مغفول باقی مانده بود، نیروی تازه ای گرفتیم و به گشت و گذار و خرید مشغول شدیم. تا ساعت 23 که مرکز خرید بسته می شد، در سیام پاراگون بودیم ! همسرجان از این کشف تازه و خریدهای برندی که کرده بود، بسیار راضی بود و می گفت: "چرا دیشب اینجا را پیدا نکردیم". از میدان سیام تا خیابان پتونوم را پیاده طی کردیم. بانکوک کم کم به خواب می رفت. اما جلوی مرکز خرید پالادیوم غوغایی بود. هر شب در این مکان بازار شب بر پا می شد. به گفته خودشان، اینها همان فروشندگان پالادیوم هستند که شب و بعد از تعطیلی مرکز خرید در خیابان بساط می کنند. بازار شب شلوغ شلوغ بود.

 بازار شب

عکس 36: بازار شب

چرخی در بازار شب زدیم و مختصر خریدی کردیم و با توک توک به هتل برگشتیم. توک توک، در واقع یک موتور سه چرخه است که وسیله نقلیه سنتی تایلند به حساب می آید و سوار شدن آن خالی از لطف نیست. فقط توجه داشته باشید که در تایلند، قبل از سوار شدن به تاکسی یا توک توک بر سر قیمت با راننده چانه بزنید و خوب تخفیف بگیرید. از جلوی پالادیوم تا هتل مرکور ماکاسان 100 بات با راننده طی کردیم. امروز تماما به خرید گذشت و همسرجان حظ وافری برد.

صبح تا ظهر روز هفتم مسافرت به گشت و گذار و خرید در پلاتینیوم و سیام پاراگون گذشت. ناهار را در Food Hall سیام پاراگون صرف کردیم، که در زیرزمین این مرکز خرید قرار داشت و انواع رستوران های تایلندی، چینی، ژاپنی، هندی و ... در آن وجود داشت.

Food Hall سیام پاراگون

عکس 37:  Food Hall سیام پاراگون

ما برای ناهار به ساندویچ Subway رفتیم که در آن محتویات و مخلفات هر ساندویچ به انتخاب شما بود. دو عدد نان باگت ایتالیایی به همراه فیله مرغ، خیار شور، گوجه فرنگی، کاهو، سس مایونز و سس گوجه فرنگی تند به همراه دو پاکت چیپس و یک عدد نوشابه، جمعا 256 بات، ناهار ما راتشکیل می داد. از کیفیت ناهار کاملا راضی بودیم. بعد هم در همان Food Hall از یک برند ایتالیایی به نام Stick house دو عدد بستنی، یکی شکلاتی و دیگری میوه ای خریدیم، که فوق العاده بود.

38.jpg

عکس 38: بستنی های بسیار خوشمزه Stick house

برای عصر برنامه تور کشتی را رزروم کرده بودیم به قیمت 2800 بات برای دو نفر (هر نفر 1400 بات). ساعت ' 30/17 ماشین دم هتل به دنبالمان آمد و پس از سوار کردن چند نفر دیگر از باقی هتل ها به سمت لنگرگاه حرکت کرد. این تور شامل گردش شبانه با کشتی روی رودخانه چائوفرایا، رودخانه بزرگ و قابل کشتی رانی که از مرکز تایلند می گذرد، است. بنا به توصیه هایی که در سفرنامه ها خوانده بودم، برای این که در این تور همراه هموطنان باشیم، تور را از لیدر خریداری کردم. کشتی ما، کشتی پرنسس 5 (Princess V)، بسیار شیک و تمیز بود. اکثر مسافران این کشتی را ایرانی ها، چینی ها و هندی ها تشکیل می دادند، که ایرانی ها عموما روی عرشه کشتی و در بهترین جای کشتی مستقر بودند. لازم به ذکر است برای خرید این تور حتما تاکید کنید که در عرشه و در قسمت ایرانی ها باشید. پذیرایی این کشتی، شام، چای، قهوه و آب رایگان بود و برای بقیه نوشیدنی ها می بایست پول پرداخت می شد. همزمان با حرکت کشتی، سرو شام هم به صورت سلف سرویس آغاز شد. در مجموع غذای کشتی بد نبود و اگر چندان نخواهیم سخت گیری کنیم، قابل قبول بود. در حین شام هم موسیقی زنده اجرا می شد که جالب بود. چند موسیقی ایرانی هم توسط خواننده تایلندی اجرا شد که غافلگیرکننده بود. در کل برنامه شاد و مفرحی بود. در طول مسیر بناهای تاریخی و معابد و کاخ های کنار رودخانه چائوفرایا با نورپردازی های چشم نواز جلوه گری می کرد. کل برنامه در حدود '30/2 طول کشید که از نظر من ارزش هزینه کردن و وقت گذاشتن را داشت. در برگشت هم به درخواست ایرانی های داخل ماشین، راننده ما را جلوی بازار شب پیاده کرد و ساعتی در بازار شب برای خودمان چرخیدیم و بعد به هتل رفتیم.

امروز روز آخر مسافرت ما بود. صبحانه را خوردیم و سری به طبقه دهم و استخر هتل زدیم که در طول سفر وقت نکرده بودیم از آن استفاده کنیم ! Check out را انجام داده و 100 دلار deposit را دریافت کردیم. ساک ها و وسایلمان را در طبقه همکف به امانت گذاشتیم و با شاتل ساعت 12 به سمت مرکز خرید سنترال ورلد حرکت کردیم. امروز کار چندانی نداشتیم. در ابتدا برنامه بازدید از گراند پالاس را داشتیم که با توجه به مراسم سوزاندن جسد پادشاه فقید در چند روز گذشته، با پرس و جویی که کردیم، دریافتیم به احتمال زیاد این مرکز هنوز بازدیدکننده نمی پذیرد. بنابراین با هدف بازدید از آکواریوم بانکوک (Sea Life) به سمت سیام پاراگون به راه افتادیم. Sea Life در طبقه پایین این مرکز خرید بود. اما ورودی 1000 بات برای هر نفر کمی من را دچار تردید کرد و در آخر از رفتن به Sea Life منصرف شدم. باید اعتراف کنم، اکنون که این سفرنامه را می نویسم، به شدت پشیمان هستم و آرزو می کنم ای کاش به آنجا می رفتیم ! در هر صورت از بازدید آکواریوم صرفنظر کردیم و به طبقات بالای سیام پاراگون رفتیم. در آنجا فروشگاه های بزرگ وسایل دکوری و صنایع دستی تایلند بود که بسیار زیبا و البته بسیار گران بودند. یک کتاب فروشی بسیار عالی هم در طبقه بالای سیام پاراگون بود که سری هم به آنجا زدیم و لذت بردیم. یک نسخه اورجینال از کتاب "باقیمانده روز" (The remain of the day) نوشته کازو ایشی گورو، برنده جایزه نوبل ادبیات 2017، را هم خریداری کردم.

کتاب فروشی سیام پاراگون

عکس 39: کتاب فروشی سیام پاراگون

برای ناهار به مرکز خرید Big C رفتیم و در مک دونالد دو عدد همبرگر به همراه نوشابه و سیب زمینی سفارش دادیم به قیمت 370 بات.

مرکز خرید Big C

عکس 40: مرکز خرید Big C

به ایندرا اسکوئر رفتیم و چمدان مورد نظر را خریداری کردیم. از بازار پتونوم نیز کمی صنایع دستی سوغات خریدیم و با توک توک به هتل برگشتیم. به هتل که رسیدیم، ماشین برای ترانسفر ما به فرودگاه آماده بود. سوار ماشین شدیم و دلتنگ جدایی از تایلند رهسپار فرودگاه سوارنابومی شدیم. در فرودگاه، صف گیت پرواز قطری بسیار طولانی بود. 45 دقیقه ای طول کشید تا چمدان ها را تحویل دادیم و کارت پروازمان را گرفتیم.

نماد فرودگاه سوارنابومی

عکس 41: نماد فرودگاه سوارنابومی

بعد از گرفتن کارت پرواز، به همراه دوستان به سمت گیت مخصوص Vat refined رفتیم. در تایلند به ازای هر 2000 بات خرید، 80 بات را به عنوان مالیات در فرودگاه به شما برمی گردانند. برای این امر، باید برگه های مخصوص زرد رنگ را از فروشگاه دریافت کرده و به همراه فاکتور فروش ارائه دهید. اولین ایرادی که در قسمت Vat refined گرفتند این بود که باید اصل اجناس را ببینیم، که ما توضیح دادیم که اجناس را همراه چمدان ها به قسمت تحویل بار داده ایم. ایراد بعد نپذیرفتن برخی اجناس بود، که البته بعدا در فرم های مخصوص مشاهده کردیم که برخی کالاها مثل عینک، طلا، نقره و ... مشمول Vat refined نمی شود. بالاخره زمان پرواز فرا رسید و بدون تاخیر به سمت دوحه حرکت کردیم. پرواز خیلی خوبی بود و برخلاف پرواز رفت، خوب خوابیدم. فرودگاه دوحه بسیار لوکس و مجلل بود. فری شاپ آن هم عالی بود و ادکلن و لوازم آرایش با تخفیف خوب و قیمت مناسب به فروش می رسید.

نماد فرودگاه دوحه

عکس 42: نماد فرودگاه دوحه

پرواز دوحه به تهران هم سر وقت و بدون تاخیر صورت پذیرفت و جمعه 12 آبان، ساعت 3 صبح وارد فرودگاه امام خمینی شدیم. همان ابتدای کار با صفی عجیب و غریب مواجه شدیم. از مسئول آن بخش که راجع به این وضعیت پرسیده شد، پاسخ داد: "طبیعیه، هشت تا پرواز با هم رسیده"! در تمام آن یک ساعتی که در آن صف عجیب و غریب گرفتار بودیم، به فرودگاه دوحه، به فرودگاه سوارنابومی، به حجم پروازهای این فرودگاه ها، به نظم و انظباطی که در آن ها برقرار بود و به این که در آنجا آشفتگی طبیعی تلقی نمی شد، فکر می کردم. به مسافران خارجی فکر می کردم که بین ما بودند و به اولین تصویری که از ایران عزیز ما در ذهنشان نقش می بست. به فاصله معنادار و روزافزونی فکر می کردم که صنعت هواپیمایی قطر و صنعت گردشگری تایلند با ما ایجاد کرده بودند، با مایی که در خواب خوش تمدن 2500 ساله مان فرو رفته ایم و خیال بیدار شدن نیز نداریم. به هر حال، آن یک ساعت هم با شوخی، طنازی و بعضا اعتراض مردم گذشت و مهر ورود به میهن در پاسپورت ما نقش بست و مسافرت ما رسما به پایان رسید. پایان هر سفر، آغاز سفر بعدی است. بعد از استراحتی کوتاه و مرور لحظه لحظه خاطرات شیرین این سفر، می بایست به فکر مقصد بعدی و جاذبه های گردشگری آن بود.

هزینه های کلی سفر برای دو نفر :

6،440،000 تومان هزینه تور شامل بلیط، هتل، بیمه مسافرتی و ترانسفر

150،000 تومان هزینه عوارض خروج از کشور

3500 بات تور جزیره جیمز باند

3000 بات رافتینگ

2800 بات تور کشتی

400 بات هزینه حمل و نقل در بانکوک

3،662 بات هزینه خورد و خوراک

 

در آخر برخی نکات که فکر می کنم دانستن آن ها برای سفر به تایلند ضروری است:

  • واحد پول تایلند بات است. در زمان سفر ما، هر بات معادل 125 تومان بود. در تایلند اسکناس های 20، 50، 100، 500 و 1000 باتی و سکه های 5/0، 1، 2، 5 و 10 باتی رایج است.
  • بهترین زمان سفر به تایلند هم از نظر آب و هوا و هم از نظر قیمت، ماه نوامبر است.
  • قسمت دوم فرمی که در زمان رفت و در هواپیما پر می کنید را پیش خود نگه دارید، چرا که در هنگام خروج از تایلند باید آن را تحویل دهید. در صورت گم کردن قسمت دوم فرم، در فرودگاه و هنگام خروج، مبلغی را به عنوان جریمه باید پرداخت کنید.
  • محدودیت بار نفری 7 کیلوگرم را در پروازهای داخلی جدی بگیرید. به هیچ عنوان بدون پرداخت جریمه اضافه بار، اجازه ورود بار به هواپیما را نمی دهند.
  • هر چمدان تنها مجاز به همراه داشتن 20 بسته سیگار است.
  • حتما یک کپی از پاسپورت را به همراه داشته باشید، چرا که برخی صرافی ها بویژه در بانکوک برای تبدیل ارز از شما کپی پاسپورت می خواهند.
  • برای گرفتن تاکسی یا توک توک بویژه در بانکوک، حتما گوشزد کنید که non stop شما را به مقصد ببرند. چون عموما راننده ها در مسیر شما را به جای دیگری نیز می برند و پورسانت دریافت می کنند. قیمت را هم همان اول با راننده طی کنید.
  • برای گرفتن شارژ تلفن همراه، پس از مراجعه به فروشگاه های سون الون یا فامیلی مارت، با نشان دادن پاکت سیم کارت و شماره سیم کارت روی پاکت سیم کارت به صندوق دار، او خود اقدام به شارژ سیم کارت شما می کند.
  • در تایلند بسته های اینترنتی نیز وجود دارند که تنها بسته اینترنتی است و قابلیت مکالمه ندارد. برای خرید این بسته ها باید به فروشنده بگویید: charge for data.
  • برای تماس با ایران باید این چنین شماره گیری کرد : 006 + 0098 + کد شهر بدون صفر + شماره تلفن
  • پس از check in در هتل، کارت هتل را حتما بردارید، زیرا برای گرفتن تاکسی هنگام بازگشت به هتل بسیار به کار شما می آید.
  • اگر از دکه ها خرید تور را انجام می دهید، حتما تاکید کنید که لیدر، انگلیسی زبان باشد.

 

نویسنده :حسین رضوان

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.