اوايل ارديبهشت 97 بود كه خواهر خانم و باجناقم كه هر دو براي امتحان تخصص پزشكي يك سالي بود خودشون را تو خونه حبس كرده بودند امتحان را دادن و از خونه نشيني آزاد شدند. اين يكسال ما براي اينكه بهشون اميد بديم مي گفتيم درستون را بخونيد وقتي امتحان را داديد مي خواهيم يه سفر با حال خارجي بريم. توي اين يكسال هم اينا ميان درسهاشون سرچ مي كردن و روي سنتوريني فكوس كرده بودند ما هم مي گفتيم مشكلي نيست شما حالا امتحان را بديد . بعد از امتحان اومدن گير دادن پس بريم همون موقع بود كه قيمت ارز در حال بالا رفتن بود ما هم تازه فهميديم چه شكري خورديم . خلاصه بيخيال نشدن فقط تونستيم سفر را از سنتوريني به آنتاليا ولي يه هتل با حال تلطيف كنيم . خود باجناق گرامي دنبال كاراي تحقيق هتل و خريد بليط و گرفتن ارز مسافرتي رفت . ما كه دوسال پيش سابقه سفربه كوشي آداسي را با بچه يك ونيم سال داشتيم و مي دونستيم كه اين سفر با بچه چه يك نيم ساله و چه سه و نيم ساله يعني ريختن تمام هزينه سفر در چاه تصميم گرفتيم بچه را پيش پدربزرگها و مادربزرگهاش بگذاريم . خانمم به سختي راضي شد ولي در حين سفر واقعا فهميد كه كار درستي كرديم.
خلاصه باجناقم رفت در مورد تورهای آنتالیا تحقيق كرد و بليطها را براي اواخر ارديبهشت پرواز ايران اير و هتل ارنج كانتي كمر گرفت. هتل توي عكس خيلي قشنگي به نظر مي رسيد و پنج ستاره و نسبتا گران.(توصيه1: البته من به اين نتيجه رسيده ام كه اگر قصد سفر به تركيه را داريد اواسط اريبهشت تا اوايل خرداد برويد. هم قيمتها وارد هايسيزن نشده اند و هم اينكه پارك آبي هتل ها باز شده اند و مي شه شنا كرد.)
پرواز از فرودگاه امام خميني ساعت 5/11 شب پنجشنبه بود و ما هم كه از اصفهان بايد به فرودگاه مي رفتيم بليط براي ساعت 3 عصر اتوبوس گرفتيم. (توصيه 2: براي شهرستاني ها كه قصد سفر از فرودگاه امام را دارند بخصوص سفرهاي با پرواز داخلي به تركيه اينكه سعي كنند تا فرودگاه با ماشين شخصي نروند چون سوا از نابود شدن ماشين در زير آفتاب پاركينگ فرودگاه (معمولا پاركينگ مسقف پر است) و هزينه يك هفته پاركينگ ، پروازهاي داخلي به علت ترانسفر فرودگاهي طولاني در تركيه و معمولا تاخيرهاي طولاني به محض رسيدن ديگه رمقي براي آدم براي كيلومترها رانندگي نمي مونه و تجربه اي كه من دارم واقعا كار خطرناكي است بهتر از وسايل حمل ونقل عمومي استفاده شود.)
سفر چهار نفره را شروع كرديم . حدود ساعت 8 عصر به فرودگاه امام رسيديم. وارد سالن شديم بعد از اينكه چمدانها را تحويل داديم به سالن انتظار رفتيم غذا را خورديم و ارز مسافرتي كه نفري 500 يورو بود را گرفتيم يورو آزاد 7200 تومان بود و يورو مسافرتي 5000 تومان بود و خيلي به صرفه بود . كمي منتظر شديم خدا را شكر پرواز تاخير زيادي نداشت.
هواپيما از هواپيماهاي تازه خريداري شده ايران اير بود و نسبت به هواپيماهاي داخلي خيلي شيك بود پرواز ما چون ايراني بود مستقيم به آنتاليا نمي رفت و به فرودگاه اسپارتا رفت و از آنجا حدود 3 ساعت تا آنتاليا راه بود و از آنتاليا تا كمر كه محل اقامت ما بود 45 دقيقه . اتوبوس تا آمد مسافرهاي همه هتلها را پياده كنه هم كمي طول كشيد و ما هم كه طبق معمول آخرين هتل بوديم . واقعا خسته كننده است بخصوص 4 ساعت توي اتوبوس بودنش. پروازهاي ايراني به خاطر ارزان تر بودن خدمات فرودگاهي در تركيه در نيمه شب، پروازهاي خود را شب انجام مي دهند و به فرودگاه خارج از شهر مي روند و چون تحويل هتلها ساعت 2 بعد ازظهر انجام مي شود تقريبا نصف روز بايد در لابي هتل منتظر تحويل اتاق بود.
وقتي به هتل ارنج كانتي رسيديم تقريبا صبح شده بود هتل شيكي بود با سبك معماري آمستردام هلند . در داخل محوطه هتل نيزخيابان ردلايت آمستردام را شبيه سازي كرده بودند. كمي تو لابي منتظر شديم و چك اين انجام شد . چمدانها را باكس روم گذاشتيم و بعد از بستن دست بند يوآل هتل براي صبحانه رفتيم. نفرات اول رستوران بوديم . بعد از اين خستگي صبحانه بااين تنوع خيلي چسبيد.
بعد صبحانه چونكه تا ساعت 2 اتاق به ما تحويل نمي شد در هواي مطبوع صبحگاهي يك دور كلي توي هتل زديم و تقريبا همه مكانهاي هتل را كشف كرديم. چونكه خيلي خسته بوديم و شب قبل نخوابيده بوديم ساعت واقعا دير مي گذشت . رفتيم يه سوالي راجع به موقع تحويل اتاق بپرسيم كه متوجه شديم يكي از خانم هاي قسمت رزوشن ايراني است. بعد كمي صحبت به ما پيشنهاد كرد كه به جاي دو اتاق مي تونيد يك فاميلي روم برداريد و تا ساعت 2 معطل نشيد. فاميلي روم دو اتاق مجزا بود ولي يك سرويس بهداشتي و حمام داشت. در ضمن نماي استخر ودريا را هم داشت . از خدا خواستيم و رفتيم اتاق را كه ديديم وسايل را داخل اتاق برديم . يه دوش گرفتيم و تا وقت ناهار خوابيديم.
صبح اولين روز در هتل در انتظار تحويل اتاق ها
صبحانه هتل با انواع مختلف لبنيات
ظهر براي ناهار آمديم رستوران . تنوع غذا عالي بود شايد بيش از دويست نوع غذا و دسر وجود داشت . هر چند كه ذائقه ما با بيشتر اين غذا ها نمي خورد ولي تنوع در حدي بود كه سير بشيم به خصوص روزهاي اول تا به اين نوع غذاها عادت كنيم يه كمي طول كشيد . شانس ما روزهاي اول حضور ما اغلب غذاهاي دريايي بود كه بوي آن اشتهامون را كم مي كرد. البته بايد بگم كه يكي از سرآشپزها يك خانم ايراني بود و در روزهاي بعد يك نوع غذاي ايراني هم در منو وجود داشت حتي قيمه و قرمه سبزي.
سرآشپز ايراني هتل
قيمت تورهايي كه از طرف شركت در لابي هتل ارائه مي شد طبيعتا بالا بود. من هر موقع قصد سفر به هر كشوري كه دارم قبل از سفر تمامي مسير متروها ، اتوبوس ، منوريل و حتي قيمت تاكسي ها را چك مي كنم تا بتوانم ارزان تر و سريع تر به ديدن اماكن ديدني آن شهر بروم و استفاده بيشتر از زمان ومكان داشته باشم. در مرحله دوم اگر نشد سعي مي كنم از تورهايي كه در بيرون از هتل ودر سطح شهر وجود دارد با تخفيفاتي كه مي شه با چانه زني ازشون گرفت استفاده كنم و در مرحله آخر اگه اين كارها را نتوانستم بكنم از تورهاي شركتهاي حاضر در هتل تور مي خرم. عصر رفتيم يه دوري اطراف هتل زديم و با يكي از كيوسكهاي اطراف هتل آشنا شديم يك مرد ميانسال كه تا حدودي هم فارسي بلد بود. يعني فارسي اش بهتر انگليسي بود. با كمي شوخي و مزاح چند روز آينده مون را با تورها پر كرديم. قرار شد پس فرداش يعني يكشنبه تور كشتي دزدان دريايي برويم . دوشنبه را برويم رفتينگ آبهاي خروشان . سه شنبه هم اول قصد پارك آبي داشتيم ولي بعد ترجيح داديم به جاي اينكه يك روز كامل ديگه از هتل بيرون باشيم از امكانات هتل يوآل استفاده كنيم و فقط نصف روز نوبت حمام تركي و ماساژ بگيريم. چون الان كه مي نويسم چند ماهي از سفر گذشته قيمت تورها درست يادم نيست ولي اگه اشتباه نكنم قيمت تور كشتي نفري 10 يورو ، تور رفتينگ 12 يورو نفري و حمام تركي كه ما براي يك و نيم ساعت يعني بيشترين حالتش با ماساژ ريلكسي 20 دقيقه و 20 دقيقه تاي ماساژ بود 13 يورو شد.
بعد از خريد تور به هتل برگشتيم ساعت حدود 6 بعد ازظهر بود و در كنار استخر كف پارتي برگزار مي شد. كف توسط يك دستگاه دمنده از كنار روي سرهمه پاشيده مي شد. من در ارمنستان كف پارتي ديده بودم ولي مثل اين در فضاي آزاد نبود. در كل كف پارتي يكي از علائق ترك ها محسوب مي شد چونكه در تبليغ همه هتل ها بر روي آن تاكيد شده بود. حتي درتور كشتي دزدان دريايي هم روي عرشه كشتي هنگام پخش آهنگ كف پارتي از پايه هاي ثابت بود.
در كل روز اول بيشتر وقتمان را در هتل گذرانديم. از استخر سرباز و ساحل ريگي هتل بهره برديم. و از دسرهاي خوشمزه لب استخرها كه هر دو ساعت يكبار در يك مكان و با تنوعهاي عالي برگزار مي شد لذت برديم. شايد بهترين قسمت آن ساعت 4 تا 6 عصر در آخرين مغازه هتل بود كه بهترين دسرها ، بستني ها و حلواهاي تركي در آن سرو مي شد. خوبي اينگونه هتلهاي 5 ستاره اين است كه شما در هر جاي هتل خوراكي يا نوشيدني مي گيريد مي توانيد هر جاي هتل خواستيد استفاده كنيد و ظرفش مهم نيست كجا مي بريد.
نماي هتل
در قسمت سن هتل هر شب بعد از شام به مدت يك ساعت مراسم مختلفي بود كه هر شب هفته مخصوص گروه خاصي بود از برنامه های اروپايي و روسي تا شعبده بازي و مسابقه هاي شاد و مفرح و رقص مايكل جكسوني. بعد از آن حدود يك ساعت در اسكله اي كه از ساحل هتل به وسط دريا كشيده شده در وسط دريا برنامه ی شبانه برگزار مي شد و بعد از آن هم اتوبوس هتل كساني كه علاقه داشتند تا ساعت 4 صبح به کافه اينفرنو كه بزرگترين کافه منطقه كمر است مي بردند چون از طرف هتل بود بدون گرفتن ورودي وارد کافه مي شدند.
محل برگزاري جشن هاي شبانه
روز دوم يعني شنبه بعد از صبحانه يه دوري توي فروشگاههاي اطراف هتل زديم نزديك هتل يه فروشگاه السي واكي كي هست كه خودش يه امتياز براي صرفه جويي در وقته ، البته خانمها با يه فروشگاه كلا راضي نمي شوند. معمولا ايراني ها در تركيه فقط از ال سي و ديفكتو خريد ميكنند چون بقيه برندها معمولا حتي با تخفيف گران ترند.
براي همين ظهر بعد از خوردن ناهار آمديم جلوي در هتل ايستگاه اتوبوس بود . با ميني بوسهاي عمومي تركيه كه اسمش دلموش است آمديم آنتاليا . حدود 45 دقيقه يك جاده ساحلي را رد كرد تا رسيديم به آنتاليا. نزديك مركز تجاري پياده شديم و يك مسير 20 دقيقه اي پياده آمديم تا رسيديم . چون كه وقت زيادي نداشتيم چهار تايي از هم جدا شديم و هركس براي پيدا كردن لباس مورد علاقه خود رفت و 4 ساعت بعد دم درب وعده كرديم. هر چند كه در لابلاي رگال لباس ها در فروشگاه مختلف هر دفعه هم ديگر را مي ديديم. ساعت 5/8 بود كه با عجله آمديم ايستگاه اتوبوس چون گفتند تا اين ساعت بيشتر ماشين نيست. قيمت تاكسي در تركيه خيلي زياد است در صورتي كه ما با نفري 10 لير با دلموش آمديم آنتاليا . خوشبختانه به آخرين ماشين رسيديم و به هتل برگشتيم . رفتار مردم تركيه جالب است توي دلموش جا براي نشستن نبود و فقط يك نفر ما نشسته بود . در بين راه ما مي خواستيم دو نفر جامون را عوض كنيم همين كه يكي پاشد سريع يك زن ترك به جاي اون نشست و هر چه ما گفتيم قصد عوض كردن جا با هم داشتيم اصلا به حرفمون گوش نمي داد. نمونه اين رفتارها را هم قبلا من در تركيه ديده بودم. در صورتي كه من فكر نمي كنم كسي توي ايران با توريست اينگونه رفتار كنه؟ نمي دونم شايد هم بكنه!
خلاصه بعد از برگشت از آنتاليا شام را خورديم و بقيه ماجرا مطابق شب گذشته مراسم از كشور آلمان و بعد هم تا ساعت 1 رفتيم كنار ساحل نشستيم به ميوه خوردن. يك رستوران داشت كه تا ساعت 2 شب استيك و مرغ و سيب زميني سرخ مي كرد. از وقتي اين رستوران را كشف كرديم هر شب يك سري بهش مي زديم. خيلي با حال بود كه نصف شب توي سكوت بري مرغ كنتاكي بخوري. بعد از برگشت قشنگ 4 كيلو چاق شده بوديم.
روز سوم طبق برنامه قرار بود بريم كشتي دزدان دريايي . بعد از صبحانه ساعت 9 رفتيم دم هتل تا اتوبوس آمد دنبالمون و ما را به اسكله برد. يك خانواده ديگه ايراني هم از هتل با ما آمدند كه با هاشون صميمي شديم و اين چند روز باهم بوديم. توي اسكله كشتي هاي زيادي به سبك دزدان دريايي بود با طرحهاي اژدها و طوطي و... بعضي از لنجها طرحهاي باحالي داشت. ما رفتيم تا به لنج خودمون رسيديم. ازهمه مليت ها سوار كشتي شده بودند ما تقريبا نفرات آخر بوديم كه سوار شديم و تمام صندلي ها تقريبا گرفته شده بود. ما به عرشه رفتيم و چند تايي عكس گرفتيم و كف همون جا حوله پهن كرديم ونشستيم. تا كشتي راه افتاد وقتي كشتي راه افتاد همه راه افتادند توي كشتي و جا باز شد. موزيك كشتي روشن شد و بعد از چند دقيقه كف پارتي هم در طبقه دوم راه افتاد. پرسنل كشتي هم لباسهايي به سبك دزدان دريايي پوشيده بودند. خانواده ايراني كه با ما آمده بودن از هتل براي خود ميوه و آب و خوراكي فراوان آورده بودند ولي ما بي تجربگي كرديم و چيزي نبرده بوديم كه مجبور بوديم هر شيشه كوچك آب معدني را تا عصرآن روز به قيمت 3 لير بخريم. حدود يك ساعتي كشتي حركت كرد تا جايي 500 متري ساحل در وسط دريا كشتي را خاموش كرد براي كساني كه قصد شنا كردن در دريا داشتند. كساني كه جليقه نياز داشتند جليقه مي دادند البته آب شور درياي مديترانه جوري بود كه اگه شنا هم بلد نبودي غرق نمي شدي.
دزدان دريايي و مسير آن" width="960" height="1707" />
دزدان دريايي و مسير آن" width="825" height="540" data-media-id="181690" />
كشتي دزدان دريايي و مسير آن
اين لنگر انداختن لنج براي شنا چند بار تكرار شد و بعد كشتي راه مي افتاد. ظهر ناهار توي كشتي توزيع شد كمي ماكاروني ، كتلت و كمي سالاد . ما آنقدر گشنه بوديم كه همان غذاي كم را هم با ولع خورديم . به شوخي مدام به خودمون فحش مي داديم كه غذاي متنوع هتل را رها كرده بوديم چه غذايي مي خورديم.
بعد از ناهار مجددا آهنگ پلي شد و كف پارتي هم نيم ساعتي دوباره اجرا شد. دقايق آخر برگشت به اصرار ما نيم ساعتي تا رسيدن ساحل آهنگ ايراني گذاشت حدود 10-15 ايراني توي كشتي بودند ،تمام توريست ها نشسته بودند و از هنر نمايي ايراني ها با تعجب لذت بردند.
عصر حدود ساعت 6 رسيديم به ساحل و رفتيم سوار اتوبوس تور شديم و به هتل رفتيم. وقتي رسيديم كمي توي استخر شنا كرديم و دسر عصرانه را خورديم . تا وقت شام لباسي عوض كرديم و رفتيم رستوران و بعد هم طبق معمول مراسم جنگ شبانه . امشب مسابقه اي طنز بين چهار زوج از چهار كشور بود خيلي خنديديم. بعد هم آخر شب رفتيم اينفرنو و تا ساعت 4 آنجا بوديم . وطبق معمول كف پارتي هم كه پاي ثابت بود. ما تا كف پارتي شروع شد از محوطه آمديم بيرون . وقتي آمديم بيرون من جيب هام را چك كردم و ديدم كه كارت اتاق توي جيبم نيست . خلاصه مجبور شديم تا آخر كه همه كف ها آب بشه صبر كنيم تا ببينيم كارت آنجا افتاده يا نه. آخر هم پيدا نشد و برگشتيم ، كلي خنديديم سر اين موضوع ولي خسته و كوفته پياده به هتل برگشتيم ، راه زياد طولاني نبود .
روز چهارم دوشنبه بود امروز قرار بود كه با تور به رفتينگ بريم. دم هتل سوار اتوبوس شديم غير از ما چند خانواده ديگه ايراني چه از هتل ما و چه از هتلهاي ديگه بودند. ايراني ها كلا با حال هستند ولي اينا ديگه خيلي شاد بودند.همه ايراني ها رفتيم آخر اتوبوس نشستيم. تمام توريست ها از بقيه كشورها تا رسيدن به كمپ ساكت نشسته بودند ولي همين حدود 20 تا ايراني اتوبوس را گذاشته بودند روي سرشون. چه وقتي كه با هم حرف مي زدند چه وقتي با گوشي آهنگ مي گذاشتند . نمي دونم اينگونه رفتار ايراني ها خوبه يا بد . بقيه كشورها اخلاقشون خشكه يا ما زياد شاديم با اين همه گراني.
خلاصه حدود 2 ساعتي توي راه بوديم تا از جاده هاي جنگلي و پيچ در پيچ به محل كمپ رسيديم. وقتي رسيديم جليقه و كلاه و پارو گرفتيم . كفش و لباس ضد آب شنا هم اجاره مي دادند. ما چون با دم پايي رفته بوديم كفش پلاستيكي اجاره كرديم . وسايل را داخل اتوبوس گذاشتيم و با اتوبوس حدود 5 كيلومتر به سمت بالاي رودخانه رفتيم. قايق ها هم توسط يك يدك كش دنبال ما آمد. آنجا يكي يكي قايق ها را روي آب انداختن و در هر قايق 12 نفر سوار شديم .يك پيرمرد با حال هم ترك هم به عنوان هدايت كننده قايق توي قايق بود. با پارو زدن خود را در مسير عبور آب قرار داديم و راه افتاديم . در بعضي از قسمتها آب واقعا خروشان بود ولي اكثر مسير آب آرام بود و مجبور بوديم پارو بزنيم. ولي اينكه هر قايقي كه از كنارمون رد مي شد با پارو خيس شون مي كرديم با حال بود. اين هم يكي ديگر از شيطنت هاي خوب يا بد ايراني ها بود. يك جا توي مسير نگه داشت پياده شديم و از يك مسير كمي پياده روي كرديم در قسمتي از مسير به صورت صف مجبور بوديم از داخل آب بريم كه تا زير گردنمون آب بود. در كل مسير چه پياده روي و چه قايق و چه حركت در آب مدام از پشت درختان عكسبرداري وفيلبرداري مي كردند كه در آخر مسير بفروشند. به جايي رسيديم كه گفتند هر كس مي خواهد از بالاي صخره از ارتفاع 5-6 متري بپره توي آب. من و باجناقم كه گفتيم ما نيستيم نگاه كرديم خانمها زودتر از همه بالاي صخره و آماده پرش بودند. آنجا بود كه پايه خنده همه ايراني ها شديم . خلاصه وقتي پريدند و آمدند من به باجناقم گفتم اينا كه آمدند دوباره ، قرار نبود بياند . خلاصه آنجا كلي خنديدم. دوباره بعد از كمي پياده روي سوار قايق شديم و مسير را ادامه داديم. بعد از كمي طي مسير دوباره نگه داشت براي كساني كه مي خواهند از روي رودخانه زيپ لاين سوار شوند. زيپ لاين 15 لير بود البته كسي پول همراهش نبود و گفت آخر مسير حساب كنيد.
دوباره قايق در مسير آب قرار داديم و راه افتاديم هر چه به آخر مسير نزديك مي شديم هماهنگي در پارو زدن بيشتر مي شد. وقتي به محل اوليه كمپ رسيديم قايق را از آب كشيديم و رفتيم لباسها كه كامل خيس شده بود عوض كرديم و براي ناهار رفتيم. ناهار امروز هم مثل ديروز ماكاروني وسالاد بود . باز هم براي ته بندي كردن خوب بود و براي سير شدن كافي نبود. در حين ناهار هم فيلمها و عكسها را به نمايش گذاشتند براي كساني كه قصد خريد داشتند.
حدود ساعت 4 بود كه به هتل برگشتيم. به قسمت اسنك بار رفتيم و تلافي كمبود ناهار را جبران كرديم . سرسره هاي هتل هم كه 2 ساعت صبح و 2 ساعت عصر كار مي كرد به چند دقيقه آخرش رسيديم. در استخر سر پوشيده هتل كه در كنار سالن بدنسازي و ماساژ بود تني به آب زديم. بقيه شب هم مثل شبهاي ديگه قسمت انيميشن هتل برنامه شعبده بازي داشت كه بعد ازشام به ديدن آن رفتيم و بعد تا نيمه شب در كنار ساحل به صداي دريا گوش مي داديم و صحبت مي كرديم . در كنار ساحل هتل يك کافه كوچك بود كه مشتري آن اكثرا جواناني بودند كه از بيرون هتل مي آمدند.
روز پنجم سه شنبه بعد از خوردن صبحانه قرار بود براي ماساژ بريم. سوار يك هايس شديم به سمت سالن ماساژ رفتيم. سه نوع پكيج ماساژ داشت كه ما پكيج طلايي اش را به 13 يورو هر نفر گرفته بوديم. شامل 20 دقيقه سونا خشك ، 20 دقيقه سونا بخار، استخر آب سرد ، حمام تركي ، 20 دقيقه ماساژ ريلكسي ، 20 دقيقه تاي ماساژ و در آخر هم ماسك صورت بود. قسمت حمام تركي كه همان حمام دلاكي خودمان هست و تاي ماساژ خيلي عالي بود. سونا ها زياد بزرگ نبود . قسمت حمام تميز و زيبا بود و قسمت ماساژ هم مكاني ساكت با آهنگي ملايم و تاريك با بوي ملايم عود بود. خلاصه بعد از بيدار شدن از خواب صبحگاهي ماساژ خيلي چسبيد . توسط سرويسي كه خود سالن داشت ما را به هتل برگرداندند . بعد از ماساژ گرسنه شده بوديم و خوردن ناهار خيلي لذت داشت. كمي استراحت كرديم و عصر براي اجاره موتور به دم هتل رفتيم . موتورهاي چهار چرخ برقي دو نفره هر ساعت 15 لير اجاره مي دادند. دو تا موتور گرفتيم و تقريبا تمام منطقه كمر را در يك ساعت يه دوري زديم. پيشنهاد مي كنم اگه به آنتاليا سفر كرديد لذت گشت در شهر توسط موتور برقي را از دست نديد. موتورها را كه تحويل داديم كنار خيابان مغازه ها را مي ديديم و به هتل آمديم . منطقه كمر وسعت زيادي ندارد ولي در قسمتهايي از آن بازارچه ها وبخصوص رستورانهاي خياباني جالبي دارد كه معمولا از غروب آفتاب شلوغ و بوي غذاهاي مختلف در آن محوطه ها بسيار شنيده مي شود.
شام امشب بيشتر غذاهاي دريايي كه انواع ميگو ، ماهي ، لابستر و سوشي شامل ميشد بود. مسافران اروپايي با ولع خاصي امشب غذا برمي داشتند. ساعت 7 كه شروع كار رستوران بود اروپايي ها براي گرفتن انواع لابسترها حمله مي كردند. جنگ شبانه كه رقص با حلقه و طناب بود طبق شبهاي قبل تماشا كرديم . ودوباره با تعدادي از ايراني ها به كنار ساحل تا نيمه شب رفتيم . كم كم به روزهاي آخر سفر نزديك مي شديم . حيف اين آرامش بود كه دوباره به دنياي پر استرس روزانه برگرديم ولي چاره اي نيست.
نمونه اي از غذاهاي دريايي هتل
روز آخر ما در هتل بود. آتليه هتل براي هر اتاق يك عكس رايگان گذاشته بود ما هم امروز صبح نوبت گرفته بوديم كه چند عكسي در محوطه هتل بگيريم . ما چون فاميلي روم گرفته بوديم دو خانواده هر كدام يك عكس رايگان مي تونستيم بگيريم . ما صبح بعد از صبحانه ساعت 9 زودتر با يك عكاس كه به نظر افغاني مي رسيد و فارسي بلد بود نيم ساعتي از اول هتل تا ساحل در لوكيشن هاي مختلف 100 تايي عكس گرفتيم .دو سه ساعت بعد چهار پنج عكس را طراحي كرده بود و رفتيم سه تا انتخاب كرديم. يكي كه رايگان بود و دو تا ديگه هم هر كدوم 35 لير برامون افتاد.
حدود ساعت 9 با خانمم دو تايي رفتيم كمي براي پسرمون لباس بخريم . دو تا السي واكي كي در منطقه كمر بود و يك ديفكتو. براي چنج كردن يورو ها همين فروشگاههاي برند پوشاك بهتر از صرافي هاست. البته در عوض خريد كردن بقيه پول شما را چنج مي كنند. يك دوري هم توي يك فروشگاه زنجيره اي زديم. قيمت دئودرانت ها و لوازم بهداشتي خيلي مناسب بود. جالب بود كه ساخت تركيه بود ولي روي آن فارسي نوشته بود و نوشته بود مخصوص صادرات به ايران ولي در فروشگاههاي خودشان هم به فروش مي رسيد. روي بعضي از آنها هديه اي مثل هدفون سيم دار هم بود كه در فروشگاههاي ايران اين اجناس بدون هديه با قيمت بالاتر به فروش مي رسد.كمي هم شكلات و آدامس خريديم قيمتش مناسب بود. خلاصه كمي خريد كرديم و ظهر به هتل برگشتيم . ناهار را كه خورديم اتاق را تحويل داديم و وسايلمون را به رزروشن هتل تحويل داديم . مچ بند ها را عوض كردند كه با عوض كردن آنها فقط استفاده از نوشيدني هاي الكلي مجاز نبود و از همه امكانات يو آل هتل تا عصر كه از هتل خارج مي شديم مي توانستيم استفاده كنيم.
بعد از تحويل وسايل ، لباسهاي شنا را برداشتيم تا ساعت 6 كه اتوبوس به دنبال ما آمد از امكانات آبي هتل استفاده كرديم . در قسمت استخر سرپوشيده هتل باكس لباس داشت كه وسايلي كه نياز داشتيم تا عصر در آنجا قرار داده بوديم. ساعت شروع شام ساعت 7 بود كه ما ساعت يك ربع به هفت رفتيم و نتونستيم شام بخوريم. البته كمي ميوه و بيسكوييت به همراه داشتيم.
مثل وقتي آمده بوديم باز دم چند هتل مسافران ديگر را سوار كرد و تا فرودگاه اسپارتا 4 ساعت در اتوبوس آمديم.در مسير اتوبوس يكجا براي شام اختياري و دستشويي توقف كرد توصيه مي كنم چند ليري پول براي دستشويي در بين راه همراه خود داشته باشيد كه به شدت از ورود بدون پول جلوگيري مي كرد.
خلاصه حدود ساعت 11 به فرودگاه اسپارتا رسيديم و بعد از كلي معطلي و بي نظمي در تحويل گرفتن چمدانها حدود ساعت 4 بود كه سوار هواپيما شديم. فرودگاه خيلي كوچكي بود و بايد تا هواپيما پياده مي رفتيم. همان هواپيما شيك ايران اير رفت بود. حدود 5/2 ساعت در راه بوديم و صبح تقريبا بدون رمق به فرودگاه امام رسيديم. من كه قبلا براي گرفتن بليط اتوبوس تجربه فرودگاه امام را داشتم به كيوسك رويال سفر در بيرون درب خروجي فرودگاه رفتم و خواستم برامون يك اتوبوس مسير اصفهان بفرسته. چون چهار نفر بوديم قرار شد لب اتوبان تهران اصفهان برويم. منتظر بوديم كه چند اصفهاني كه نمي دانستند بايد چه كاري بكنند ديدم آنها را راهنمايي كردم دم كيوسك و چون تعدادمون 8 نفر شد اتوبوس مجبور شد تا دم سالن فرودگاه بيايد. در چند سفر اخير چند باري همشهريانم باعث شدن كه مسيرم هموار شود.
صبح بود كه به اصفهان رسيديم بسيار خسته ولي با خاطرهاي خوبي از سفر شيرين. من چون خودم براي سفرهاي مختلف از سفرنامه خيلي استفاده كرده ام اميدوارم اين سفرنامه براي شما هم مفيد باشد و باعث آسان تر شدن سفر شما با داشتن تجربه قبلي شود. سفري خوبي داشته باشد .
نویسنده : مهدی تولا
تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمیگیرد.